تجوید انواع مد
.
انواع مد
حروف مد به طور طبيعى، يعنى هنگامى كه پس از آنها سبب مد نيايد، به ميزان «دو حركت» امتداد خواهند يافت. اين نوع مد را مد طبيعى يا اصلى گويند، مانند:«نُوحِيهَا»
چنانچه پس از حروف مد، سبب مد بيايد، امتداد بيشترى خواهند يافت كه آن را مد فرعى يا غير طبيعى گويند، مانند: «يَشَاءُ».
مد فرعى6 نوع است: «مد متصل»، «مد منفصل» و «مد بدل» كه سبب مد آنها «همزه» مىباشد و «مد لازم»، «مد سكون عارضى» و «مد لين» كه سبب مد آنها «سكون» است.
مد متصل
«مد متصل» مدى است كه سبب آن، يعنى «همزه»، پس از حرف مد و در يك كلمه قرار مىگيرد، مانند: «جَاءَ»، «أُولَئِكَ» و «جِىءَ».
حَفص، ميزان مد متصل را، توسّط، يعنى چهار حركت، فوق توسّط، يعنى پنج حركت و طول يعنى، شش حركت دانسته است.
قارى مجاز است هر يك از اين سه وجه را اختيار نمايد، امّا تا آخر همان را اجرا كند و به اصطلاح، توازن مد را رعايت كند.
اگر همزه در آخر كلمه باشد، هنگام وقف چون همزه ساكن نيز مىشود، مد متصل حتماً بايد به طول، يعنى شش حركت ادا شود، مانند: «سُوءْ».
مدّ منفصل
«مد منفصل» مدى است كه حرف مد و سبب آن يعنى «همزه»، در دو كلمه جدا از هم بيايند، مانند: «إنَّا أَنْزَلْنَاهُ»، «فِي أَنْفُسِهِمْ».
حفص، ميزان مد منفصل را قصر، توسط و فوق توسط، يعنى دو، چهار و پنج حركت آورده است ولى در هر حال ميزان آن بايد مساوى يا كمتر از مد متصل باشد.
مد بدل
«مد بدل» مدى است كه بر خلاف ساير انواع مد، سبب مد يعنى همزه قبل از حرف مد آمده است، مانند: «ءَامَنُوا».
از آنجا كه حرف مد در اين كلمات در اصل همزه ساكن بوده كه به حرف مد تبديل شده، آن را «مد بدل» گويند. «ءَامَنُوا» در اصل «أَءْمَنُوا» بوده است.
اين مد در قرائت نافع به روايت ورش، به قصر، توسط و طول خوانده شده است و باقى قراء به «قصر» خواندهاند.
مد لازم
«مد لازم» مدى است كه سبب آن «سكون لازم» بوده و پس از حرف مد، در داخل يك كلمه قرار گيرد. «سكون لازم» سكونى است كه در ذات حرف قرار دارد و به خاطر وقف ايجاد نشده باشد، مثل سكون لام در كلمه «آلْآنَ»، ميم ساكن در «الر» (الف لامْ را) و نون ساكن در «يس» (يَاسِينْ).
تشديد نيز به دليل در برداشتن سكون، سبب مد لازم است مانند: «وَلاَالضَّالِّين» و «الم» (الف لاَمِّيم).
مد لازم به «طول» يعنى شش حركت خوانده مىشود.
مد سكون عارضى
«مد سكون عارضى» مدى است كه سبب آن «سكون عارضى» باشد. «سكون عارضى» سكونى است كه در آخر كلمه هنگام وقف ايجاد مىشود، مانند: «تَعْلَمُونَ» كه در هنگام وقف خوانده مىشود: «تَعْلَمُونْ».
حفص، «مد سكون عارضى» را به «قصر، توسط و طول» خوانده است.
مد لين
مد لين از نظر حروف مد، با ديگر انواع مد تفاوت دارد.
«مد لين» مدى است كه حروف آن عبارتند از: واو ساكنِ ماقبلْ مفتوح و ياءِ ساكنِ ماقبلْ مفتوح. سبب مد لين فقط «سكون» است كه اگر بعد از «حرف مد لين» واقع شود، مد لين به وجود مىآيد، مانند: «يَوْمٍ» كه هنگام وقف مىشود «يَوْمْ»، «خَوْفُ» كه هنگام وقف مىشود «خَوْفْ» و «بَيْتِ» كه هنگام وقف مىشود «بَيْتْ».
بديهى است كه در صورت وصل كلمات فوق، سبب از ميان رفته، مد لين وجود نخواهد داشت.
ميزان كشش مد لين مانند سكون عارضى دو، چهار يا شش حركت است.
نكته مهم: در تمام قرآن فقط يك نمونه مد لين وجود دارد كه سبب آن «سكون لازم»است و آن عبارت است از:«عَيْن» در حروف مُقَطَّعه سوره مريم و سوره شورى.
سوره مريم: «كهيعص» (كاف ها يا عَيْنْ صاد)
سوره شورى: «حم عسق» (حا ميم عَيْنْ سين قاف)
وقف
وقف در تجويد عبارت است از: «قطع صوت هنگام قرائت همراه با تجديد نفس و سپس ادامه قرائت».
شيوههاى وقف
وقف بر آخر كلمات به دو روش صورت مىگيرد: «وقف ابدال و وقف اسكان».
وقف ابدال
در «وقف ابدال»، حرف آخر كلمه به حرف ديگرى تبديل مىشود.
«وقف ابدال» در دو مورد اتفاق مىافتد، وقف بر «ة» كه به «هاء ساكن» تبديل مىشود، مانند: «رَاضِيَةً» كه در هنگام وقف «رَاضِيَهْ» خوانده مىشود و وقف بر تنوين نصب كه تنوين به «الف مدى» تبديل مىشود، مانند: «حِسَابا»ً كه هنگام وقف «حِسَابَا» خوانده مىشود.البته تاء تأنيث كه قبلا ذكر شد از اين قاعده مستثنى مىباشد.
وقف اسكان
«وقف اسكان» در غير از موارد وقف ابدال انجام مىشود. در اين وقف، حرف آخر كلمات هر حركتى كه داشته باشد، ساكن مىشود، مانند: «كِتَابٌ، هُوَ، اَلأَوَّلُ، رَسُول»ٍ كه در هنگام وقف، «كِتَابْ، هُولأَ، اَلأَوَّلْ و رَسَولْ»خوانده مىشوند.
اگر كلمهاى به ساكن يا حروف مدى ختم شود، هنگام وقف هيچ تغييرى در آن صورت نمىپذيرد.
انواع وقف
گاهى در هنگام تلاوت قرآن به سبب اتمام نفس، سرفه، فراموشى آيه و مانند آن، قارى ناچار به وقف مىشود كه اين نوع وقف را «وقف اضطرارى» گويند. در چنين حالتى قارى لازم است مجدداً از محلى كه ابتدا به آن صحيح است تلاوت را آغاز كند.
گاهى قارى به اراده و تشخيص خود كلمهاى را اختيار مىكند و بر آن وقف مىنمايد. اين نوع وقف را «وقف اختيارى» گويند كه خود چهار قسم است: «وقف تام»، «وقف كافى»، «وقف حَسَن» و «وقف قبيح»
وقف تام
اگر بين دو عبارت هيچ نوع رابطه لفظى و معنوى موجود نباشد، وقف بين دو عبارت «وقف تام» خواهد بود، مثل وقف بين دو آيه5 و6 سوره بقره: «اُولئكَ هُمُ الْمُفْلَحُونَ (5) إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا....-(6)
در وقف تام، بر عبارت اول وقف مىكنيم و بدون برگشت، از عبارت دوّم آغاز مىنمائيم.
وقف كافى
«وقف كافى» وقفى است كه در آن هر يك از دو عبارت براى خود جمله مفيدى است و در لفظ نياز به يكديگر ندارند، امّا در معنا به هم تعلق دارند، مانند: «وَ مِمَّا رَزقْناهُمْ يُنْفِقُونَ (3) وَالّذينَ يُؤمِنوُن بِما اُنزِلَ إِلَيكَ....-(4)
در وقف كافى هم مىتوان وقف كرد و از ما مابعد آن بدون اعاده شروع نمود و هم مىتوان اعاده نموده و دو عبارت را به هم وصل كرد.
وقف حَسَن
«وقف حسن» وقفى است كه عبارت اوّل تمام و مستقل است، امّا عبارت دوّم ناقص است و براى كامل شدن نياز به عبارت اوّل دارد، مثل: عبارت «اَلْحَمدُ لِلَّه» وعبارت « ربِّ العَالَمين».
در وقف حسن، وقفْ نيكوست و اشكالى ندارد، امّا قارى نمىتواند از عبارت دوّم ابتدا كند، بلكه بايد مجدداً عبارت اوّل را اعاده كرده و به عبارت دوّم وصل نمايد.
وقف قبيح
«وقف قبيح»، وقفى است كه در آن هر دو عبارت، در لفظ و در معنا به يكديگر تعلق دارند و هيچ كدام از دو عبارت به تنهايى جمله مفيدى نمىباشند، مانند: عبارت «اَلْحَمْدُ» و عبارت «لِلَّهِ».
وقف در چنين محلهايى به هيچ وجه صحيح نيست و اگر قارى از روى اضطرار وقف نمود، بايد بلافاصله از محل مناسب اعاده نموده و جبران نمايد.
قبيحتر از اين حالت وقف اقبح يا وقف كفران است كه به خاطر وقف، در معناى عبارت خلل و فساد ايجاد شود، مثل وقف بين «لا إِلَهَ» و «إِلاَّ اللَّه
مطالب مشابه :
نتایج انتخابات
گدای درگه اهل بیت - نتایج انتخابات - می روم تا انتقام سیلی مادرم زهرا بگیرم
تجوید قران
گدای درگه اهل بیت - تجوید قران - می روم تا انتقام سیلی مادرم زهرا بگیرم
ترفند
گدای درگه اهل بیت. می روم تا انتقام سیلی مادرم زهرا بگیرم :
تجوید انواع مد
گدای درگه اهل بیت - تجوید انواع مد - می روم تا انتقام سیلی مادرم زهرا بگیرم
ترفندهای کامپیوتر
گدای درگه اهل بیت - ترفندهای کامپیوتر - می روم تا انتقام سیلی مادرم زهرا بگیرم
برچسب :
گدای درگه اهل بیت