از هر چه بگذريم .....

 

يادش بخير قديم قديما كوچه ها به قدري باريك بود كه وقتي خواستيم ازش عبور كنيم و بريم بازار به اجبار از كنار هم رد ميشديم و همين باعث ميشد قهري از بين ميرفت و صبح به صبح به همديگه سلام ميكرديم اي روزگار كجايي يادت بخير...نميدونم اصلا شايد همون نزديكي سبب ميشد خيلي از دختر پسرا همديگه رو ببينن و آشنا بشن و صد البته كارشون به ازدواج هم ختم ميشده"
حالا كوچه هاي شهرمون بقدري گل و گشاد شدند كه برادر ميخواد از اون سمت كوچه حركت كنه تازه سرش رو هم برميگردونه مبادا چشمشون به هم بيفته و مرتكب كفر بشه و بگه:سلاااااام..ما كه نديد بديد نيستيم اصلا ميتوني سلام نكني كه هيچ يدونه سنگ هم پرت كني بزني تو سرمون عادت كرديم ديگه...ياد دوران بچگي بخير" بچه كه بوديم وبال گردن باباهه بوديم وقتي ميگفتيم تو اين تعطيلات بايد بريم فلان جا فورا ما رو ميبرد" حالا ديگه به قدري تو رفاه زندگي ميكنيم كه مثلا همين امسال:اول عيد خانواده دور هم نشسته بوديم قرار شد بريم استارا كه هم فال بشه و هم تماشا" چه تصويرهاي قشنگي ساخته بوديم كه كجاها بريم و چي بخريم كه ديدم برادر خانم زنگ زدند كه بيا با خانواده دوتايي بريم دماوند گفتيم وااااي چه خوب عاليه و اين شد كه تصميم به رفتن دمارند كرديم حال خوشي داشتيم من پيشاپيش گفتم يادتون باشه لانسر ماهيگيري هم برداريم برگشتني بريم تو سد لار ماهي بگيريم خوش ميگذره"بچمون گفت بابا من چند تا جشن عروسي دارم شايد نتونم بيام گفتم خب بازم بد نيست دايي كه غريبه نيست ميريم با خانواده شون بازم جمع ما جمع هستش"همين بين تلفن همراهمون زنگ خورد داداش بزرگم بود داداش خونه هستيد روز دوم عيد ميايم پيشتون به به خوش اومديد كار خوبي ميكنيد چقدر هم خوشحال ميشيم غافل از اينكه كاسه كوزه برنامه هامون رو ريخت بهم....و اين يعني خوشحالي كه بهمراه ذوق مرگ همراه باشه!!!!!!!!مجدد تلفن زدم دايي؟ ببخشيد برامون قراره مهمون برسه برنامه ما كنسل شد..گفتيم خب حالا كه روز دوم قراره بيان بهتره خودمون روز اول عيد بريم جنگل ..زنگ دروازه به صدا در اومد خدا رحمت كنه رفتگان شما رو" ايل و تبار حاج اقا قاسمي رسيدند"و از اين واقعه چقدر هم سر افراز شديم ها.....سرخوش سرخوشيم شكي نيست اما دلمون خونِ ه فقط انگار با روزهاي سال قهر هستند كه فقط روز عيد يامون ميفتن""خب حالا اشكال نداره بعد از اينكه داداش اومد و رفتند برنامه ميذاريم بريم نوشهر اونجا هم كم جاهاي ديدني نداره بعدشم ميريم جنگل سي سنگان كلي خاطرات قديمي در ما زنده شد يادش بخير روزي كه رفته بوديم تو سي سنگان ناهار بخوريم اونم تو جنگل اونايي كه رفتند ميدونن وسط نوش جان كردن غذا ديديم واي يه گراز 300 كيلويي فاصله ده متري ما با چشاي پر از نيازش كه گشنه هم بود داره ما رو نگاه ميكنه.. يادش بخير اون روز كل ناهارمون رو بهش بخشيده بوديم و محترمانه و ارام پا به فرار گذاشته بوديم"با ياد اوري اون خاطره قشنگ بچه ها گفتند ما اونجا نميايم....خب ماكه همش تو شمال هستيم بهتره بريم قشم يا كيش" چطوره؟ لبخند غنچه مانند خانواده به گل مبدل شد"اره كيش يا قشم همونجا بهتره اصلا چرا زودتر بفكرمون نرسيد"هنوز نرفته ديدم به به چه كالاهايي براي خريد اماده كردند حالا مونديم چطوري خريدهامون رو كوله كنيم و بياريمشون"و اين شد كه گفتيم اصلا بذار فرصت بهمون دست بده بعد تصميم ميگيريم چه روزي حركت كنيم.. سرتون رو بدرد نيارم"از سفر كردستان يعني بانه و سردشت گرفته تا خراسان رضوي همينطور جنوب و ابگرم سرعين تو برنامه ريزي ما بوده....خب حالا فكر ميكنيد عيد گردي ما قرار شد كجا بريم؟ و فكر ميكنيد واقعا در نهايت كجا رفتيم؟فرداي اون روز داداش بزرگون رسيد خرسند از تشريف فرماييشون بزرگترين خبر خوش سال رو همون جا بما دادند" داداش يادت مياد همكامون هميشه ميگفت عاشق شمالم؟ اره خب يادمه..اره قرار شد روز چهارم بيان شمال يه چند روزي هم هستند به به قدمشون رو چشممون...ثانيه هاي خوش به دقيقه ها و دقيقه ها همينطور به ساعتها و روزها سپري شد يوقت متوجه شديم هر كسي داره براي قرداي خودش برنامه ريزي ميكنه"حالا تصور كنيد خونه ما يه رستوران هستش و مسافرها دارن با خودشون برنامه ريزي ميكنن"جالب اينجاست كه ما اصلا جزو برنامه شون نيستيم كه هيچ نظري از ما هم نميگيرن" شايدم فكر كردند مزاحممون نشن بهتره ها؟ بهر حال"روز سيزده با پر از ارزوهاي براورده نشده چشامون رو باز كرديم ديديم محله مون سوت و كوره"شرق و جنوب و غرب و سياحت و زيارتمون پيشكش" كسي نيست يه ليوان اب بده دستمون"مجبور شديم خانواده پرجمعيتمون يعني همون سه نفر..غذا درست كنيم و جاتون خالي كباب و كاهو سكنجبين براي عصر..و سازمون رو برداشتيم فكر ميكنيد بد گذشت؟بد بحال اونايي كه ما رو قال گذاشتن و رفتند پي تفريح خودشون..نشستيم تو باغ خودمون من خانمم و پسرم" خانمم ضرب"خودم سنتور" احمد اقاي گل ما هم ساز خودش" و اين شد كه سيزده امسال ما نيز اينچنين بدر بشه"

درسي شده برام تا بدونم سال اينده چگونه از تجربياتم استفاده كنم.


مطالب مشابه :


عید سبز (خاطره )

جزيره كيش عيد نوروز امسال من همراه خانواده ام به را به جاهاي ديدني زيادي برد .




سفر به جزيز زيباي كيش

بعد از اتمام سفر به مشهد مقدس پرواز داشتيم به سمت جزيره زيباي كيش جاهاي ديدني كه




جزيره ي كيش

از جاهاي ديدني جزيره ي كيش مي توان پارك پرندگان و پارك دلفين ها (دلفين آريوم) درخت كهن انجير .




� روستاهاي پيرامون - منيدر

روستا اسلام و كيش همه ي آنها برفيش بيشتره،جاهاي ديدني هم تا دلت بخواد ديدني هاي روستا




هرمزگان ، مروارید خلیج فارس

این وبلاگ با همکاری فارغ التحصیلان رشته ی مطالعات خلیج فارس دانشگاه تهران و با هدف فراهم




سفر ، شمال، طبيعت و تالش

از كيش ديبي تا ييلاق ريك و مثلا يكي از جاهاي ديدني زيادي هم در طول مسير هست و




از هر چه بگذريم .....

از اينكه داداش اومد و رفتند برنامه ميذاريم بريم نوشهر اونجا هم كم جاهاي ديدني كيش




سفر به چابهار قسمت هفتم(جزیره هرمز 3)

مقداري جلوتر راننده ما را به سمت ساحلي بسيار ديدني چقدر جاهاي ديدني كيش- Powered By




اشعار اصفهان . . .

هنوز نمیدونند كه اصفهان دیرینه خيلي دوری داره ، نميدونن كه چه جاهاي ديدني كيش. بنياد




برچسب :