علی اکبر دهخدا
زندگی: دورهٔ اول (تا نیمهراه مشروطیت)
علیاكبر دهخدا در سال ۱۲۵۷ خورشیدی در تهران متولد شد. اگرچه اصلیت او قزوینی بود ولی پدرش خانباباخان كه از ملاكان متوسط قزوین بود، پیش از ولادت وی از قزوین خارج شده و در تهران اقامت گزیده بود. هنگامی كه او ده ساله بود پدرش فوت كرد. در آن زمان شیخ غلامحسین بروجردی که از دوستان خانوادگی آنها بود کار تدریس دهخدا را به عهده گرفت و دهخدا تحصیلات قدیمی را نزد او آموخت.
در زمان گشایش مدرسهٔ سیاسی وابسته به وزارت امور خارجه در سال ۱۳۱۷ قمری، دهخدا در آزمون ورودی مدرسه شرکت کرد و در آنجا مشغول تحصیل شد و چهار سال بعد جزو اولین فارغالتحصیلان مدرسهٔ سیاسی بود. طی این دوره با مبانی علوم جدید و زبان فرانسوی آشنا شد. معلم ادبیات فارسی آن مدرسه محمدحسین فروغی بود و گاه تدریس ادبیات كلاس را به عهده دهخدا میگذاشت. چون منزل پدری دهخدا در جوار منزل حاج شیخ هادی نجمآبادی بود، دهخدا از این موقعیت استفاده میکرد و از محضر او بهره میگرفت.
پس از اتمام دوره مدرسهٔ سیاسی، دهخدا که اکنون میرزا علیاکبر خان قزوینی نامیده میشد، به خدمت وزارت امور خارجه درآمد و در سال ۱۲۸۱ هنگامی كه معاونالدوله غفاری بهعنوان سفیر ایران در کشورهای بالكان منصوب شده بود، دهخدا بهعنوان منشی سفیر با او همراه شد. اقامت آنها در اروپا بیش از دو سال در و بیشتر در شهر وین بود. دهخدا از این دوره برای آشنایی بیشتر با زبان فرانسوی و دانشهای جدید استفاده کرد. در سال ۱۲۸۴ به ایران بازگشت.
بازگشت دهخدا به ایران مقارن با آغاز مشروطیت بود. ابتدا به مدت شش ماه در اداره شوسهٔ خراسان که در مقاطعهٔ حسین آقا امینالضرب بود، بهعنوان معاون و مترجم مسیو دوبروک مهندس بلژیکی استخدام شد.
در همین هنگام، میرزا جهانگیرخان شیرازی و میرزا قاسم خان تبریزی برای آغاز انتشار روزنامه صوراسرافیل که خود بنیانگذار آن بودند از او دعوت به همکاری کردند. دهخدا از ابتدا نویسندهٔ اصلی در صوراسرافیل بود. نخستین شمارهٔ این روزنامهٔ هفتگی پنجشنبه هفدهم ربیعالآخر ۱۳۲۵ قمری برابر دهم خرداد ۱۲۸۶ و ۳۰ مه ۱۹۰۷ در هشت صفحه در تهران منتشر شد. صوراسرافیل طی چهارده ماه بعدی با تعطیلها و توقیفهایی که دید جمعاً سی و دو شماره منتشر شد که تاریخ آخرین شماره بیستم جمادیالاولی ۱۳۲۶ بود. دهخدا در آغاز هر شمارهٔ روزنامه مقالهای در زمینهٔ مسائل سیاسی، اقتادی و اجتماعی و در پایان مقالهای با عنوان چرند و پرند با نام مستعار مینوشت. سبك نگارش این مقالات در ادبیات فارسی بیسابقه بود و مكتب جدیدی را در روزنامهنگاری ایران و نثر فارسی معاصر پدید آورد.
مهمترین نام مستعار میرزا علیاکبر خان قزوینی در چرندپرندش دخو بود. دخو مخفف کلمهٔ دهخداست، خطابی برای مردم سادهدل در قزوین، زادگاه پدر و اجداد نویسنده. البته دهخدا در اصل به معنی کدخدا و خداوند و بزرگ ده است. برخی نوشتههای دهخدا موجب اعتراضها شدید سنّتگرایان متعصب و طرفداران استبداد شد تا جایی که حتی حکم به تکفیر او دادند. مجلس چند بار راجع به نوشتههای او به بحث و گفتگو پرداخت. در جلسهٔ بیستم شعبان ۱۳۲۵ اسدالله میرزا به شکایت انجمن اتحادیهٔ طلاب اشاره کرد. آقا سید محمد جعفر نمایندهای دیگر تصریح کرد که در شمارههای ۱۲ و ۱۴ صور اسرافیل نوشتهای که به تکفیر بینجامد دیده نمیشود اما مطالب سیاسی را باید وزارت علوم و معارف نظر دهد. پس از یکی دو گفتار دیگر روزنامه بهطور موقت توقیف شد. در این میان دهخدا نیز به مجلس احضار شد وتوانست با منطق و استدلال و حاضرجوابی مخالفان را مجاب کند. البته دهخدا را از در پشتی مجلس خارج کردند زیرا برخی متعصبان مسلح با سلاح گرم، آمادهٔ حمله به او بودند.
زندگی: دورهٔ دوم (تبعید و مهاجرت)
بعد از کودتای محمدعلی شاه در ۱۲۸۷، دهخدا همراه با عدهای از آزادیخواهان در سفارت انگلیس تحصن کردند. محمدعلی شاه که از این موضوع خشمگین بود با تبعید ایشان به کشورهای همجوار و اروپا موافقت کرد. به روایت ناظمالاسلام کرمانی بنا شد که شش نفر از کسانی که در «سفارتخانهٔ انگلیس بودند نفی و تبعید شوند که هر یک را از قرار ماهی صد و پنجاه تومان بدهند و غلام سفارت آنها را ببرد به سرحد برساند و رسید گرفته مراجعت کند، تا یک سال در خارجه باشند. پس از یک سال مختارند به هر جا بخواهند بروند و یا مراجعت کنند به ایران». راوی دیگر در باکو، چند تن از ایشان را نام میبرد (سید حسن تقیزاده، میرزا محمد نجات، وحیدالملک، دهخدا، حسین پرویز) که «آزادیخواهان و تجار کمک کرده اعانه دادند»، و آنها «بهعلت ناسازگاری محیط از راه تفلیس به پاریس رفتند».
پس از ورود دهخدا و آزادیخواهان تبعیدی به پاریس، گروهی از آنها به دعوت ادوارد براون به لندن رفتند. میرزا آقا فرشی، سید حسن تقیزاده، معاضدالسلطنه و محمدعلی تربیت از آن جمله بودند. اما معاضدالسلطنه اندکی بعد به پاریس بازگشت و با دهخدا در انتشار دوبارهٔ صوراسرافیل همکاری کرد. دهخدا دعوت براون را برای رفتن به لندن و نشر صوراسرافیل در آن شهر را نپذیرفت. براون استدلال میکرد که در انگلستان امکانات بیشتری مهیاست و روزنامههایی مانند منچستر گاردین و دیلی نیوز هواخواه مشروطهاند و چیزهایی مینویسند، اما دهخدا بنابر مصالحی ترجیح داد که چنین نکند. دهخدا در پاریس با علامه محمد قزوینی معاشر بود.
چون امکان نشر روزنامه در پاریس نبود، گروه صوراسرافیل، یعنی دهخدا، میرزا قاسم خان تبریزی، میرزا محمد نجات و حسین پرویز، در آذر ۱۲۸۷ به شهرک ایوردُن (Yverdon) در سویس نقل مکان کردند، اما محل چاپ روزنامه با اتخاذ تدابیری همچنان در پاریس بود. دورهٔ دوم صوراسرافیل در ایوردن در دی و اسفند ۱۲۸۷ تنها سه شماره منتشر شد. مطالب و مقالات روزنامه به قلم دهخدا و بسیار تندتر و صریحتر از پیش بود. در شمارهٔ سوم دهخدا مسمط معروف خود «یاد آر ز شمع مرده یاد آر» که آن را در یادبود میرزا جهانگیرخان شیرازی سروده بود به چاپ رساند. دهخدا در تبعید برخلاف همگنانش در وضعیت مالی بسیار دشواری میزیست. دوران تبعید دهخدا در اروپا بینهایت پرتنش و افسردهکننده بود و گفته شده که حتی به خودکشی یا گرفتن تابعیت بیگانه فکر کرده بوده است.[۱]
در فروردین ۱۲۸۸ گروه ایوردن به استانبول رفتند و به انجمن سعادت ایرانیان پیوستند. این انجمن را گروهی از ایرانیان مشروطهخواه همچون یحیی دولتآبادی، محمدعلی تربیت و حسین دانش اصفهانی با استفاده از محیط آزادتری که با تحولات جدید در عثمانی فراهم شده بود تشکیل داده بودند. مهمترین فعالیت سیاسی دهخدا در استانبول نشر چهارده یا پانزده شماره از روزنامهٔ سروش در فاصلهٔ تیر تا آبان ماه ۱۲۸۸ بود. مؤسس و مدیر روزنامه سید محمد توفیق و سردبیر آن علیاکبر دهخدا و نویسندگان آن معاضدالسلطنه، میرزا یحیی دولتآبادی و میرزا حسین دانش اصفهانی بودند.
در همان دورهٔ اقامت دهخدا در اروپا دورهٔ دوم روزنامهٔ روحالقدس با گرایش رادیکال سوسیالیستی احتمالاً در پاریس، منتشر میشد که دبیر و نگارندهٔ آن میرزا علیاکبر خان دهخدا معرفی شده است. درمورد اینکه این شخص همان علیاکبر دهخدا بوده است یا نه اختلاف وجود دارد. [۲][۳]
پس از فتح تهران و خلع محمدعلی شاه، در انتخابات دورهٔ دوم مجلس شورای ملی علیاکبر دهخدا در خالی که هنوز در استانبول بود، هم از تهران و هم از کرمان (به نشانهٔ حقشناسی مردم این ایالت از بابت مقالات صوراسرافیل) به نمایندگی مجلس انتخاب شد. دهخدا نمایندگی مردم کرمان را پذیرفت. دهخدا در بازگشت به ایران و در ادامهٔ فعالیت سیاسی خود به حزب اعتدالیون پیوست و این برخلاف انتظار یاران سابق او بود که غالباً در حزب رقیب یعنی حزب دموکرات جمع شده بودند.
با آغاز جنگ جهانی اول و ورود نیروهای روسی به شمال ایران و نزدیک شدن آنها به پایتخت و سقوط دولت، دهخدا همراه با اعضای کمیتهٔ مهاجرت ابتدا به قم و سپس به کرمانشاه رفت. پس از انحلال حکومت در مهاجرت، دهخدا به مدت دو سال و نیم به دعوت روسای ایل بختیاری در مناطق چهارمحال بختیاری به سر برد و بخش عمدهای از این دوره را مهمان لطفعلی خان امیرمفخم در قلعهٔ دزک در نزدیکی فرخشهر کنونی بود. در همانجا بود که اندیشهٔ تدوین لغتنامه یا فرهنگنامهای جامع برای زبان فارسی در ذهن او شکل گرفت و با استفاده از کتابخانهٔ امیرمفخم کار نگارش یادداشتهای لازم برای لغتنامه و امثال و حکم را آغاز کرد.
زندگی: دورهٔ سوم
پس از پایان جنگ جهانی اول، دهخدا از فعالیتهای سیاسی کناره گرفت، و طی دورهٔ رضا شاه به کارهای علمی و ادبی و فرهنگی پراخت. مدتی ریاست دفتر (كابینه) وزارت معارف (وزارت فرهنگ بعدی) و سپس ریاست تفتیش وزارت عدلیه (وزارت دادگستری بعدی) را به عهده داشت. در سال ۱۳۰۶ مدرسهٔ سیاسی به مدرسهٔ عالی حقوق و علوم سیاسی تغییر نام یافت و ریاست آن را علیاکبر دهخدا به عهده گرفت. در سال ۱۳۱۴ به عضویت فرهنگستان ایران انتخاب شد. از زمان تأسیس دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳ ریاست دانشکدهٔ حقوق و علوم سیاسی را تا سال ۱۳۲۰ به عهده داشت. در این سال از خدمات دولتی بازنشسته شد و یکسره به کار لغتنامه پرداخت. در همین دوران بود که در جواب استفسار دوستان که چرا شعر و نثری به سبک آنچه در صوراسرافیل منتشر میکرد نمیسراید و نمینویسد، میگفت: «در این زمانه بسیارند کسانی که حاضرند وقت و نیروی خود را صرف شعر گفتن و مقاله نوشتن و طبع و نشر آنها در روزنامهها و مجلات کنند، ولی شاید کمتر کسی باشد که بخواهد و بتواند با تألیف آثاری مانند امثال و حکم و لغتنامه وظیفهای دشوار و خستهکننده و طاقتسوز ولی واجب را تحمل نماید.» [۴]به سردبیر مجلهٔ آینده، دکتر محمود افشار یزدی که از او مقاله میخواست (پس از شهریور ۱۳۲۰) نوشت که «اگر میسر شد و گرفتاریها اجازه داد مقالاتی میفرستم، با شرط عدم تحریف»؛ اما کمتر برای مطبوعات دست به قلم میبرد.[۵]
در نخستین کنگرهٔ نویسندگان ایران در تیر ماه ۱۳۲۵ جزء هیئت رئیسه شرکت داشت، ولی از این کنگره (شاید به دلیل حضور چشمگیر حزب توده) چندان رضایتی نداشت. [۶] در اسفند ۱۳۲۹ در تأسیس جمعیت مبارزه با بیسوادی شرکت کرد. در همان سال از جمله نویسندگان و اهل فرهنگی بود که بیانیهٔ صلح استکهلم را امضا کرد.
دهخدا در سالهای نهضت ملی شدن نفت به رهبری دکتر محمد مصدق، پشتیبان جدی او بود. در ماههای پیش از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ شایعهٔ تشکیل شورای سلطنت و ریاست شورای دهخدا، و حتی شایعهٔ جمهوری و ریاست جمهوری دهخدا بر سر زبانها افتاد. [۷][۸] دستی نیز در کار بود که سرمقالهٔ نخست صوراسرافیل ایوردُن (دورهٔ دوم) را که حاوی حملههای بیپروایی به موجودیت پادشاهی در ایران بود برای رهبران سیاسی ارسال میکرد. [۹] در چنین وضعیتی بود که در روزهای اول بعد از کودتا، خانهٔ دهخدا توسط مأموران تفتیش شد و خود نیز مورد احضار و بازجویی قرار گرفت. به دلایل پیشگفته و نیز شرکت در نامهٔ سرگشاده علیه کنسرسیوم نفت در سال بعد، نام دهخدا را از خیابان محل زندگیاش برداشتند.
علیاکبر دهخدا در روز دوشنبه هفتم اسفند ماه ۱۳۳۴ در سن ۷۷ سالگی در خانه مسكونی خود در خیابان ایرانشهر تهران درگذشت. پیکر او به شهر ری مشایعت و در ابن بابویه در مقبره خانوادگی مدفون گردید.
لغتنامه
مقدمات انتشار لغتنامهٔ دهخدا از اواخر دههٔ ۱۳۰۰ شمسی با مساعدت دولت فراهم شد و اولین قراردادها برای این منظور سالهای ۱۳۱۳ و ۱۳۱۴ بین وزارت معارف و علیاکبر دهخدا منعقد شد. اولین مجلد لغتنامه در سال ۱۳۱۸ منتشر شد، اما بهدلیل کندی کار چاپخانه بانک ملی، آغاز جنگ جهانی دوم و حجم وسیع کار، چاپ لغتنامه متوقف شد. پس از پایان جنگ، اندیشهٔ چاپ و نشر تألیف دهخدا به یک ایدهٔ ملی تبدیل شد. سرانجام در سال ۱۳۲۵ با طرح پیشنهادی عدهای از نمایندگان مجلس شورای ملی (در رأس آنها محمد مصدق) و به دنبال آن تصویب مادهٔ واحدهای در مجلس، وزارت فرهنگ مکلف به تأمین کارمندان و امکانات لازم برای تدوین لغتنامه شد. به این ترتیب، لغتنامه از یادداشتهای گردآوری شده توسط دهخدا بسیار فراتر رفت، و سازمان لغتنامه از آغاز تا پایان نشر کتاب، از همکاری تعدادی از لغتشناسان برخوردار شد که نامهای آنها در مقدمهٔ ویرایش جدید (سال ۱۳۷۷) بهعنوان عضو هیئت مؤلفان لغتنامه آمده است.
معاونت ادارۀ لغتنامه با دکتر محمد معین بود تا در سال ۱۳۳۴ مجلس شورای ملی ادارۀ لغتنامه را از منزل دهخدا به مجلس منتقل ساخت و دهخدا دکتر معین را به ریاست اداره معرفی کرد و طی دو وصیتنامه او را مسئول کلیۀ فیشها و ادامۀ کار چاپ لغتنامه قرار داد. پس از درگذشت دهخدا در اسفند ۱۳۳۴ محل لغتنامه تا سال ۱۳۳۷ همچنان در مجلس شورای ملی بود و از آن پس به دانشگاه تهران منتقل شد.
نمونهٔ اشعار
دهخدا مسمط معروف خود «یاد آر ز شمع مرده یاد آر» را در یادبود میرزا جهانگیر خان شیرازی مدیر روزنامه صور اسرافیل سرود:
ای مرغ سحر، چو این شب تار | بگذاشت ز سر سیاهکاری | |
وز نفحهٔ روحبخش اسحار | رفت از سر خفتگان خماری | |
بگشود گره ز زلف زر تار | محبوبهٔ نیلگون عماری | |
یزدان به کمال شد پدیدار | واهریمن زشتخو حصاری |
یاد آر ز شمع مرده، یاد آر
ای مونس یوسف اندر این بند | تعبیر عیان چو شد تو را خواب | |
دل پر ز شعف، لب از شکر خند | محسود عدو، به کام اصحاب | |
رفتی بر یار خویش و پیوند | آزادتر از نسیم و مهتاب | |
زان کو همه شام با تو یک چند | در آرزوی وصال احباب |
اختر به سحر شمرده، یاد آر
چون باغ شود دوباره خرم | ای بلبل مستمند مسکین | |
وز سنبل و سوری و سپرغم | آفاق، نگارخانهٔ چین | |
گل، سرخ و به رخ عرق ز شبنم | تو داده ز کف قرار و تمکین | |
زان نوگل پیشرس که در غم | ناداده به نار شوق تسکین |
از سردی دی، فسرده یاد آر
ای همره تیه پور عمران | بگذشت چو این سنین معدود | |
وان شاهد نغز بزم عرفان | بنمود چو وعد خویش مشهود | |
وز مذبح زر چو شد به کیوان | هر صبح شمیم عنبر و عود | |
زان كو به گناه قوم نادان | در حسرت روی ارض موعود |
بر بادیه جانسپرده یادآر
چون گشت ز نو زمانه آباد | ای کودك دورهٔ طلایی | |
وز طاعت بندگان خود شاد | بگرفت ز سر خدا ،خدایی | |
نه رسم ارم، نه اسم شداد | گل بست زبان ژاژخایی | |
زان كس كه ز نوك تیغ جلاد | مأخوذ به جرم حقستایی |
تسنیم وصال خورده، یادآر
فهرست آثار
علیاکبر دهخدا در اواخر عمر- لغتنامه
- امثال و حکم
- چرند و پرند (مجموعه مقالات).
- فرهنگ فرانسه به زبان فارسی
- ابوریحان بیرونی
- تعلیقات بر دیوان ناصر خسرو
- پندها و کلمات قصار
- دیوان شعر
- تصحیح دیوان منوچهری
- تصحیح دیوان حافظ
- تصحیح دیوان سید حسن غزنوی
- تصحیح دیوان مسعود سعد
- تصحیح دیوان سوزنی سمرقندی
- تصحیح دیوان فرخی سیستانی
- تصحیح دیوان ابن یمین
- تصحیح لغت فرس اسدی
- تصحیح صحاح الفرس
- تصحیح یوسف و زلیخا
- ترجمهٔ روح القوانین مونتسکیو (منتشرنشده)
- ترجمهٔ عظمت و انحطاط رومیان
پانویس
- پیشینههای اقتصادی-اجتماعی جنبش مشروطیت، خسرو شاکری ص ۳۰۷
- صوراسرافیل و علیاکبر دهخدا، یک بررسی تاریخی و ادبی، ص ۹۶
- پیدایش حزب کمونیست ایران، تقی شاهین، تهران، ۱۳۵۸
- غلامحسین یوسفی، دیدار با اهل قلم، جلد دوم، ۱۳۵۸
- صوراسرافیل و علیاکبر دهخدا، یک بررسی تاریخی و ادبی، ص ۱۰۷
- همانجا، ص ۱۰۹
- مردی که میتوانست اولین رئیس جمهور ایران باشد
- دهخدامرد بزرگی که قرار بوداولین رئیس جمهور ایران باشد
- صوراسرافیل و علیاکبر دهخدا، یک بررسی تاریخی و ادبی، ص ۱۱۰
منابع
- لغتنامهٔ دهخدا، مقدمه
- صوراسرافیل و علیاکبر دهخدا، یک بررسی تاریخی و ادبی، کامیار عابدی، تهران ۱۳۷۹
- دهخدا، مرغ سحر در شب تار، بهکوشش ولیالله درودیان، تهران ۱۳۸۳
- پیشینههای اقتصادی-اجتماعی جنبش مشروطیت و انکشاف سوسیال دموکراسی، خسرو شاکری، تهران ۱۳۸۴
مطالب مشابه :
آگهی های استخدامی اهواز و خوزستان در 29 مهر 92
استخدام در تبریز کاریابی و بازار کار آگهي استخدام و شرکت کشت و صنعت نیشکر دهخدا تلفن
علیاکبر دهخدا
علیاکبر دهخدا در سال ۱۲۵۷ خورشیدی در و مترجم مسیو دوبروک مهندس بلژیکی استخدام
13 - دوره دبيرستان
دبيرستان دهخدا – سال سوم و بهم گفتند كه براي استخدام در سپاه بايد دفترچه آماده به خدمت
علی اکبر دهخدا
,,تحقیق آزاد,, - علی اکبر دهخدا - این وبلاگ برای با لارفتن سطح علمی ساخته شده است
زندگینامه علامه علي اکبر دهخدا
بعدها که مدرسه سياسي در تهران افتتاح شد، دهخدا در آن مدرسه مشغول شوسه خراسان، استخدام
استخدام در شرکت برق،شرکت نفت،بانک،شهرداریها،استخدام در معدن گل گهر و سرچشمه
استخدام در شرکت برق،شرکت نفت · استخدام عضو هیات علمی در موسسه آموزش عالی علامه دهخدا در
مقاله در مورد استاد دهخدا
کامپیوتر - کشاورزی چی می خوای بگو ؟ - مقاله در مورد استاد دهخدا - آموزش کامپیوتر ، نرم افزار
زندگی علی اکبر دهخدا +عکس
زندگی: دورهٔ اول (تا نیمهراه مشروطیت) علیاكبر دهخدا در سال ۱۲۵۷ خورشیدی در تهران متولد شد.
دانلود فرهنگ لغت دهخدا به تفکیک حرف
معنی کلمات از فرهنگ لغت دهخدا، تنها با تایپ کلمه وقتی که همه خودشون رو در استخدام
برچسب :
استخدام در دهخدا