مروری بر شیوه های حل مشکلات خانوادگی
مروری بر شیوه های حل مشکلات خانوادگی
صورتی که امروز مسایل فیمابین افراد حتی در جامعه کوچک و حریم مقدس خانواده نیاز به میانجیگری مراجع قانونی دارد حال تکلیف جوامع بزرگتر مشخص است.بدون تردید آنچه جامعه خانواده را از دیگر جوامع متمایز می سازد رابطه هم خون ی، انگیزه های عاطفی و داشتن سقفی مشترک و ارتباطات طبعاً نزدیک تر است...
به نظر می رسد اشتراکاتی که ذکر گردید و دیگر موارد مشترک باید موجب گردد که اختلافات، حتی المقدور از طرق عاطفی و گذشت و عفو طرفین به صلح و آشتی تبدیل شود، البته نمی توان انکار نمود که امروز بقا و دوام خانواده های بسیاری مرهون همین گذشت هاست که اگر وجود نداشتند ما بیش از اینها شاهد جدایی و تفرق و تلخی در میان اعضای خانواده ها بودیم، خوشبختانه آموزه های فرهنگی و دینی ما به عنوان سپری محکم و قوی عمل می نمایند و افراد خود را موظف می دانند براساس همین آموزه ها به حقوق یکدیگر احترام گذارند، با این وجود مشاهده اقلیت هایی کم اعتنا و یا بی اعتنا به این آموزه ها نیاز به بررسی و ریشه یابی ها را ضروری و الزام آور می نماید. بسیاری از دانشمندان جامعه شناس و روانکاو، اعتقاد دارند، اکثر قریب به اتفاق اعمال بزه و خلاف قانون در جامعه ریشه در شیوه های تربیتی خانواده در اوان کودکی افراد دارد و خانواده به عنوان هسته و الگویی کوچک زمینه ساز بسیاری از عادات و رفتارها در آینده است و اولین آموزش ها از دامان مادر آغاز می شود. بنابراین زوجی که زندگی خود را با عشق و تفاهم و گذشت آغاز می نمایند از همان ابتدا در طریق صحیحی گام برمی دارند. متأسفانه عقیده ای در میان بعضی افراد وجود دارد که در مورد حل اختلافات زوج ها این گونه نظر می دهند که در صورت به دنیا آمدن فرزند مشکلاتشان حل خواهد شد در صورتی که اگر تفاهم میان دو نفر وجود نداشته باشد حضور فرزندی که کمترین اراده ای در حضورش در این دنیا نداشته نوعاً ایجاد تفاهم نمی نماید بلکه بر مشکلات عدیده زوج هم می افزاید. بنابراین اولین قدم جهت پیدایی و استمرار محبت و تفاهم انتخاب صحیح زوج به شمار می رود، ازدواج به نظر روانشناسان باید به عقلی ترین شیوه صورت پذیرد. برخورد صادقانه و دور از ریا، نفاق، دروغ و پرهیز از اعمال تصنعی به انسان کمک می نماید تا دور از تحمیل و فشارهای جوانب در این رابطه تصمیم گیری نماید با توجه به این نکته که در این مرحله سعی شود نگاه از صور ظاهری و آنچه تنها چشم می بیند و گوش متوجه عمق نیر شود.مسایلی مانند زیبایی ظاهر، ثروت و مکنت حتی تأکید بر مدرک تحصیلی و گذراندن دوره های خاصی از تحصیل نمی تواند معیار و ملاک های قابل اتکایی باشند. زیرا در صورت نقصان به صورت هایی قابل تهیه شدن هستند و به دست آوردن شان آنچنان سخت و محال نیست، لکن آنچه که حصولش مشکل و تا حدود زیادی غیرممکن است مسایل معنوی و روحی و تصحیح رفتارهای طرف مقابل است که فرد در خانواده با آن بزرگ شده و آموزش یافته، بدیهی است تغییر و تحول در این موارد سخت و نیاز به زمانی طولانی دارد و معمولاً افراد پس از مدتی ناهماهنگی از ادامه ایجاد تحول درمی مانند و مشکل از همین نقطه آغاز می شود. البته می پذیریم که عمل ازدواج در جامعه موجب بقاء نسل و تحکیم پایه های اجتماع می شود لکن بررسی میزان طلاق نیز به همان اندازه نگران کننده است. متأسفانه امروز جامعه ما درگیر افزایش عمل نهی شده طلاق است و شاهد صعود سالانه این رویداد تلخ در جامعه هستیم، مدیر کل دفتر پیشگیری از آسیب های اجتماعی سازمان بهزیستی اعلام نمود: «۳۲ درصد ازدواج ها در ایران به طلاق منجر می شود» (۱) و یا این خبر که «آمار طلاق در سال ۱۳۸۲ سه برابر آمار ازدواج بوده است.» (۲) در میان خانواده هایی که طلاق روی نداده نیز آمارهای استخراجی نویدبخش نیستند. رئیس اداره سلامت روان وزارت بهداشت اعلام نموده: «براساس آخرین نتایج تحقیقات اختلالات روانی زنان خانه دار ۴۸/۱۵ درصد است.» (۳) میزان آزارهای روانی زنان ۵۲ درصد، فیزیکی ۳۷ درصد، ممانعت از رشد اجتماعی ۳۷ درصد است و ۱۶ تا ۵۲ درصد زنان مورد تهاجم همسران خود قرار دارند.(۴) بنابراین آشکار است بعضی خانواده هایی که با سقفی مشترک کنار یکدیگر زندگی می نمایند قادر نیستند مسایل و اختلافات خود را از طریق عاطفی و با بهره گیری از رابطه های محبت آمیز برطرف نمایند و اگر اقدام به جدایی قانونی نکنند ضمن تجاوز به حریم های یکدیگر پایه گذار نسلی مستأصل از لحاظ عاطفی می شوند و فرزندانی را به جامعه تحویل می نمایند که از کمبودهای بسیاری رنج می برند، طلاق هم متأسفانه به عنوان یک راه حل قانونی تبعات و پیامدهای عاطفی و روانی سنگینی برای خانواده بخصوص برای فرزندان به همراه دارد. پس چاره چیست؟ آیا زوج ناهماهنگ مجبورند به زندگی ناسازگارانه خود ادامه دهند و عمری لباس رزم را جایگزین لباس بزم و عروس و داماد ی خود نمایند و بر سر موضوعاتی که تعدادشان هم بی شمار است دائم با یکدیگر بجنگند و یا به راحتی به طلاق توافقی رأی دهند و رشته مودت و وابستگی را به یکباره بگسلند و هر کدام به دنبال زندگی و راه خود بروند و احیاناً فرزندان را میان خود تقسیم نمایند؟ و یا می توان به گزینه ای دیگر و متفاوت با دو گزینه یادشده پرداخت. گزینه ای که می تواند جهت خانواده هایی که خوشبختانه تا رسیدن به بن بست حدودی فاصله دارند و یا در ابتدای مسایل و مشکلات به سر می برند راجع به آن کمی تفکر نموده و سپس اقدام به جنگیدن و یا چنگ زدن به ریسمان قانون و حضور در دادگاه های خانواده نمایند. مسلماً افرادی که به این مرحله از تصمیم گیری می رسند در رابطه با انتخاب زوج مناسب خود به طریقی که بیان گردید عمل ننموده اند و از راه عقلانی و صحیح وارد این عرصه نشده اند شاید هم تمامی مسایل را در نظر داشته اند و به قول خودشان بدشانسی آورده اند و یا... به هر حال هر دلیلی داشته امروز به این نقطه و مرحله رسیده اند که درهای گذشت، محبت و راهکارهای عاطفی را به روی خود بسته احساس می نمایند به این افراد پیشنهاد می شود که همین امروز چندی با خود و دل خود خلوت کنند و یک بار از ابتدا زندگی خود را مرور نمایند موارد اشتباه آمیز خود را واقعاً بپذیرند و سعی نکنند در این خلوت، دیگران را دائم متهم نمایند بلکه به واقعیت درونی و احساس خود توجه نمایند، شما می توانید از اشتباهات خود به عنوان درس هایی آموزنده یاد نمایید در این صورت است که دست از سرزنش کردن خود برمی دارید، دکتر وین دایر معتقد است: «اصولاً سعی در راضی کردن همه و نادیده گرفتن تپش های درونی خودمان فرمول شکست خوردن است، بر مسایل سطحی و کم عمق زندگی توجه زیادی نگذارید و به جای سرزنش خود و دیگران نبود مسئولیت در خودتان را بپذیرید، سعی کنید بیشتر روی شباهت ها تمرکز کنید تا تفاوتها و از تعداد بکارگیری واژه«من» بکاهید.(۵) با این مقدمات است که می توانید اشتباهات طرف مقابل خود را نیز ببخشید و او را عفو نمایید. گام بعدی در این گزینه مروری مجدد بر شرح وظایف شرعی و قانونی در خانواده است، متأسفانه آنچه در این سالها آموزش آن مورد اهمال قرارگرفته آشنانمودن افراد خانواده به لزوم احترام و حفظ حریم های یکدیگر است، در بسیاری مواقع مشاهده می شود افراد در یک خانواده با سهولت دیوارهای احترام را میان خود می شکنند و با کلام و رفتارهای نامطلوب سعی می نمایند موجبات آزار یکدیگر را فراهم سازند البته به دلیل ارتباطات عاطفی احتمالاً در فاصله ای اندک پشیمان می شوند و سعی می کنند به گونه ای جبران نمایند، تکرار این حریم شکنی ها عواقب نامطلوبی به دنبال دارد. بنابراین در حریم مقدسی به نام خانواده به عنوان اولین هسته تربیتی و آموزشی افراد جامعه، ضروری است مسایل و موارد اختلاف انگیز ابتدا از طریق خود افراد در محیطی عاطفی و محبت آمیز و با صحبت و مشاوره حل و فصل شود و در مرحله بعد بزرگان فامیل ایفای نقش نمایند و از اعتبار خود بهره رسانی نموده، بدین ترتیب راهکارهای قانونی را که پیامدهای روحی ناگواری بر اذهان دارند به عنوان نهایی ترین مرحله و ناگزیرترین راه انتخاب نمایند. نه اولین طریق و راه حل. بدیهی است عملکرد با شیوه های منطقی و عقلانی در خانواده می تواند به میزان قابل توجهی از تلاطمات ناشی از اختلافات بکاهد و انرژی های بسیاری که امروز در راهروها و درون اطاق های دادگستری ها هدر و تلف می شود در اموری دیگر سرمایه گذاری و بهره گیری شود باید نسلی وارد جامعه شود که به حفظ حریم ها و حرمت ها پایبند بوده، عقلانی بیندیشد و از عواطف و احساسات خود به صورت صحیح و بجا استفاده نماید، از هیجان ها و احساساتی شدن های مقطعی و کوتاه مدت و یا خشم و غضب های تند و ناگهانی اجتناب نموده و خود پایه گذار نسلی حتی بهتر از خود باشد، در غیر این صورت مسلم است فردی که در رابطه با مهم ترین رویداد زندگی خود پس از تولد یعنی ازدواج شتابزده و با ظاهربینی عمل می نماید در رابطه با طلاق و جدایی (سومین رویداد زندگی خود قبل از مرگ) نیز با خشم ها و پندارهای تند و توأم با تفکر سطحی و اندک رفتار می کند و این زنجیره اشتباه و غفلت تا زمانی که فرد در قید حیات است به انواع مختلف و با شکل های متفاوت ادامه می یابند، بنابراین ضروری است خانواده ها به فرزندان خود عمقی نگری و جدی گرفتن یک عمر زندگی مشترک را به گونه ای بیاموزند که درصد آزمون ها و خطاها از سطح فعلی کاهش یابد زیرا به نظر می رسد تجربه آزمون و خطا که برای هر پدیده ای مفید باشد،راجع به عمر انسان ها و مسایل روحی و روانی افراد و با توج ه به شکنندگی روح انسان ها راه حل مطلوب و قابل پذیرشی نیست.
منبع: روزنامه همشهری
ویرایش وتلخیص:برگزیده ها
,