دیدگاه اسلام در مورد شادی( برای خواندن این مقاله زیبا به ادامه مطلب بروید)
اسلام ديني است که به روابط اجتماعي و چگونه حاضر شدن
دراجتماع و خوشرو و خنده رو بودن درجامعه و زدودن غبار غم از چهره دوستان
بوسيله شادابي و خندان بودن تأکيد بسياري کرده است. و از مؤمنان خواسته است
تا از اخمو بودن و تلخي کردن و غمگين بودن دوري کنند چرا که هم در زندگي
خود آنها و هم بر اطرافيان آنها اثر منفي مي گذارد، تمام سخنان و سفارشاتي که در قرآن و دين اسلام براي انسانها گفته شده است منطبق بر خواسته هاي فطر ي
آنهاست و براي درست زندگي کردن و سعادتمند شدن هم دراين دنيا و هم درجهان
آخرت است .دين منظمي که براي تمام امور زندگي برنامه و راه کار به ما نشان
داده است،شادي کردن و دوري ازغم منفي و احساس خوشبختي کردن از اصلي ترين برنامه هاي اين فرهنگ غني و دين کامل است . دقت در سخنان ائمه و پيامبرصلي الله عليه واله اهميت فوق العاده شادي و تبسم و خوشرويي را نشان مي دهد و در جمله اي پيامبر صلي الله عليه واله فرمودند: اگر دو روز شما با هم مساوي باشد ضرر کرده ايد، در قرآن در آياتي پراکنده عوامل متعددي که موجب شادي و دوري از غم است بيان شده است . که به ذکر چند نمونه بسنده مي کنيم .
1 . ايمان: مهمترين عامل شادي ايمان به خداست.
«الا بذکر الله تطمئن القلوب »
2. رضايت :
قل بفضل الله وبرحمته فبذلک فليفرحوا هو خير ممّا يجمعون
اي
رسول به خلق بگو شما بايد منحصراً بفضل و رحمت خدا شادمان شويد که آنها
بهتر ومفيد تر از ثروتي است که برخود اندوخته ايد .انسانها با راضي بودن به
مشيت الهي مي توانند عميق ترني شاديها را ايجاد کنند.
3. کمک به مسکين (انفاق ) :
« ويطعمون الطعام علي حبه مسکيناً و يتيماً و اسيراً »
و
طعامشان را به سبب دوستي خدا به مسکين و يتيم و اسير مي دهند وبراي رضاي
خدا و خداوند در روز قيامت ، روز حساب از آنها استقبال مي کند در حاليکه
شادمانند و مسرورند . 4. شادي هاي بيجا و آثار شوم آن (غم) :
« و إذا اذقنا الناس رحمة فرحوا بها إن تصبهم سيئة بما قدّمت ايديهم إذا هم يقنطون»
و
مردم بر آنند که هرگاه ما به لطف خود رحمتي به آنها چشانديم شاد شده و اگر
رنج و بلائي از کرده خودشان ببينند درآن حال از خداوند نوميد مي شوند. آنچه مهم است، منشاء شادمانی و یا اندوه
است، که دل انسان را چه چیزی شاد و یا دچار اندوه کرده است. بنابراین شادی
گاه کاذب و گاه صادق است و به عبارت دیگر گاه سالم و گاه ناسالم و می توان
گفت شادی گاه رواست و گاه ناروا. قرآن شادی قارون به ثروت انباشته خود را
کاذب دانسته و ثروت را نه ابزار شادمانی بلکه ابزار نیکوکاری و احسان و
زندگی شرافتمندانه، و پرداختن به آخرتی سعادتمندانه بر می شمرد و در جایی
دیگر شادی های کاذب و سر مستی های ناروا را زمینه ساز آخرتی ناخوشایند می
داند، اما مستندات فقهی در این خصوص، اولاً همان آیات و روایاتی
که به آنها اشاره شد مستندات فقهی مطلب فوق هستند، ثانیاً تلاش و دقت نظر و
اجتهاد فقها در عرصه فقه بیشتر ناظر به احکام الزامی اسلام یعنی واجب و
حرام می باشد، و به مستندات احکام تنزیهی یعنی مکروه و مستحب با آن دقت نمی
پردازد و در ادله مستحبات با تسامح برخورد می کنند، چون بحث شادی و اندوه
در حیطه احکام الزامی نیست طبیعی است که نمی توان انتظار آن دقت نظرها را
داشت.
ملاکی برای بازشناسی درک نادرست از شادی سالم و غیر سالم
اسلام آن شادی و اندوه را در جای خود می ستاید که از رفتار اختیاری خود انسان
سرچشمه گرفته شده باشد، و رویدادهای غیر اختیاری را شایسته شادی و اندوه
نمی داند. قرآن ما را سفارش می کند که بخاطر آنچه از دست داده ایم (مال،
بستگان و موقعیت و...) سر در گریبان غم فرو نبریم و به خاطر آنچه به دست می
آوریم از شادمانی خود را گم نکنیم چرا که آنچه از دست رفته، برای رفتن
بوده، و آنچه به دست آمده ماندگار نیست و واکنش صحیح انسان در این زمینه شکر آنچه به دست آمده، و صبوری در برابر آنچه از دست رفته، می باشد. این است که شادی روا، نشاطی است که مثلاً از خدمت به دیگران نشأت گرفته باشد و اندوه بجا، غمی است که از عدم توفیق در امر خیری بر دل نشسته باشد. حضرت علی(ع) می فرماید:
شادمانی تو بیشتر به خاطر کار خیری باشد که انجام داده ای، و اندوهت بیشتر
برای کار خیری باشد که از دست داده ای و در سخنی دیگر می فرماید: شادی
مؤمن آن گاه است که پروردگارش را اطاعت کند، و اندوهش آن گاه که گناهي
مرتكب شود.
امام صادق(ع) نيز شادی نشأت گرفته از سه خصلت را می ستاید: 1) وفاداری
۲) رعایت حقوق دیگران 3) ایستادگی در برابر سختی ها
پس
می توان ملاک شادمانی روانی انسان را در موفقیت انسان به خاطر آنچه مایه
رشد اوست دانست، همانند موفقیت های تحصیلی، مدیریتی، اخلاقی، شخصیتی، عبادی
و آنچه ادراکات، احساسات و عواطف انسان را در مسیر غیر ارزشی قرار دهد،
شادی کاذب و ناسالم بشمار آورد.
می سازد. و اینکه: «الهمّ نصف الهزم» ترجمه: اندوه نیمی از پیری است »
(نهج البلاغه، حكمت143).
اسلام کلیه تفریحات سالم را مجاز می
شمارد و تفریحاتی را نمی پسندد که اثرات ویرانگر بر خود انسان و یا دیگران
داشته باشد. مثلاً شوخی را تا جایی که تنها شادی را بر دلها بنشاند توصیه
می کند ولی اگر تخریب شخصیت خود انسان و یا دیگران را در پی داشته باشد آن
را نکوهش می کند. چنانچه رسول اکرم (ص)می فرمود: من شوخی می کنم ولی جز حق نمی گویم. مفاد این حدیث این است که برای شاد کردن خود و یا دیگران نباید پا را از جاده حق بیرون نهاد. ولی شوخی شادی آفرین در چهارچوب ارزش ها، سنتی از سنن ايشان به شمار می رود.
حضرت در سخنی ديگر می فرماید: مؤمن شوخ و خنده رو و منافق اخمو و عصبانی است.
چنانچه امام باقر(ع) می فرماید: خدای عزوجل دوست دارد کسی را در میان جمعی شوخی و بزله گویی کند به شرط آنکه ناسزا گویی نباشد.
چنین
شوخی های ناروا، دوستی ها را آسیب رسانده و در سخن پیشوایان ما تخم کینه و
نطفه دشمنی تلقی شده است و برای صیانت روابط اجتماعی از آسیب، انسانها به
پرهیز از چنین شوخیهایی توصیه شده اند. اضافه بر اینکه روایات زیادی ما را
به اعتدال در شوخی و خودداری از زیاده روی در آن سفارش کرده و شوخی زیاد را
باعث کوچک شدن، ریزش آبرو، کاهش هیبت، شکستن حرمت، کم شدن وقار دانسته و
آن را نشأت گرفته از حماقت دانسته اند،
ملاحظه می کنیم عرصه ای که اسلام برای شادی و شادی آفرینی
گشوده است عرصه ای پهناور است و پاسخگوی نیاز طبیعی انسان به شوخی و شادی، و
عدم قناعت انسان به این مقدار و پا از آن فراتر نهادن به زیان خود انسان
است و شادی کاذبی است که پیامدهای ناخوشایندی خواهد داشت و اسلام برای حفظ
انسان از آن پیامدها، وی را از گام نهادن در این محدوده بازداشته است. شادی آفرینی با رعایت چارچوب ها نه تنها مجاز که مستحب است و روایات فراواني در این زمینه داريم. رسول گرامی اسلام(ص) می فرماید هر
کس مؤمنی را شاد کند، مرا شاد کرده و هر کس مرا شاد سازد از خدا بیمه
گرفته و هر که از خدا بیمه می گیرد روز قیامت در امان خواهد بود.اگر این شادی آفرینی متوجه دردمندان و خردسالان باشد از ارزش بیشتری برخوردار خواهد بود. رسول اکرم(ص) می فرماید: در
بهشت سرایی است به نام دارالفرح (شادی سرا)، تنها کسانی وارد آن می شوند
که ایتام مسلمانان را شاد کرده باشند و در روایتی به همین موضوع می فرماید:
کسانی وارد آن می شوند که کودکان را شاد کنند. شاد کردن چنین اقشاري در مقطعی از عمر که بسیار تأثیر پذیرند آنها را از عقده دار شدن مصون می دارد و از آنها شخصیت سالمی در آینده می سازد.
حضرت علی(ع) می فرماید:
سوگند به آن که همه صداها را می شنود، هر کس دلی را شاد سازد، خدا از آن
شادمانی لطفی بیافریند، و چون به مصیبتی گرفتار شود، آن لطف همچون آبی که
از بلندی جریان یافته، به سوی آن مصیبت روانه شده و آن را از او دور می
گرداند
و امام صادق(ع) نيز می فرماید: کسی از شما فکر نکند که اگر مؤمنی را شاد کند تنها او را شاد ساخته، بلکه به خدا قسم ما را و بلکه رسول خدا را شاد کرده است.
ناگفته
نماند كه روایات بسیار دیگری که ما را به تلاش در جهت ایجات فضایی شاد،
سرشار از مهر و محبت و آکنده از عشق و صمیمیت و نشاط و شادابی در جامعه فرا
می خواند، در منابع فقهي ما موجود است،تناسب میان نشاط و حزن در سیره پیامبر و ائمه
نقطه مقابل حزن، نشاط نیست بلکه شادی نقطه مقابل حزن
است و نشاط معلول شادی یا حزن می باشد. نشاط تنها پدیده شادی نیست، بلکه
چه بسیار که حزن و درد و اندوه نشاط آفرین باشد، و آنچه مهم است همین نشاط
است که انسان و جامعه نشاط داشته باشند خواه منبعث از شادی و خواه از حزن و
اندوه. کم نیستند انسان هایی که با نالیدن از داغ فراق و تحمل سختی ها،
تلاش برای وصال به آنها نشاط زائد الوصفی می دهد، به گفته بابا طاهر:
یکی درد و یکی درمان پسندد
یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد
انچه
مهم است می بایست در عرصه های شادی و غم خود را با آنان گره بزنیم که
فرموده اند:شیعیان ما از سرشت با فضیلت ما آفریده شده اند در شادی ما شاد و
در غم و اندوه ما،اندوهگین اند،
امام رضا علیه السلام می فرماید:
اوقات خود را به چهار بخش تقسیم کنید: بخشی را برای عبادت، بخشی را برای کار و فعالیت و برای تأمین زندگی، بخشی را برای معاشرت و هم صحبتی با برادران مورد اعتماد و کسانی که شما را به عیب هایتان آگاه سازند و بخشی را به تفریحات و لذایذ خود اختصاص دهید و از مسرت و نشاط ساعت تفریح و شادی، نیرو و توان انجام وظیفه های خود را تأمین کنید.
آداب و شرایط شادی
گرچه شادی از نیازهای اولیه انسان است، هر شادمانی و نشاطی مطلوب اسلام نیست. آنچه اسلام آن را شادی می نامد و ضروری می داند، نشاط و شادمانی ای است که با رعایت آداب و موازین اسلامی و شرعی آن به دست آمده باشد و از آن جمله به این موارد اشاره می کنیم:
1. گناه و معصیت نباشد
امام صادق علیه السلام در جایی می فرماید: «خداوند را به غضب درنیاورید به خاطر رضایت و خشنودی احدی از مردم و نزدیک نشوید به مردم به وسیله دوری از خدا.»
امام صادق علیه السلام دراین باره فرموده است: « سزاوار نیست برای مؤمن در مجلسی بنشیند که معصیت خدا در آن می شود و او نمی تواند جو مجلس را عوض کند».
2. همراه با اذیت و آزار نباشد
یکی دیگر از شرایط شادی این است که با اذیت و آزار دیگران همراه نباشد. در بسیاری از موارد افراد آن چنان غرق تمسخر و غیبت دیگران هستند که آن را از بهترین وسایل سرگرمی و شادی خود می پندارند، در حالی که قرآن کریم می فرماید: «ویل لکل همزة لمزة؛ وای بر هر عیب جوی هرزه زبان.» (همزه:1) امام صادق علیه السلام سخن تکان دهنده ای در نکوهش غیبت دارد: «غیبت، در محو دین، از مرض خوره در شکم انسان سریع تر عمل می کند».
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: «کسی که مؤمنی را آزار دهد، مرا آزار داده است.» هشام ابن سالم هم می گوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود، خداوند فرموده است: «آن کس که بنده مؤمن مرا بیازارد، به من اعلان جنگ می دهد.» چه فرد عاقلی حاضر می شود برای چند لحظه شادی کاذب و زود گذر، به خداوند متعال اعلان جنگ کند؟!
نکوهش تمسخر و استهز
آنهایی که خود را با تمسخر و استهزای دیگران شاد می کنند، این گونه می پندارند که از افراد مورد تمسخر برترند و با این دید خود را به ریشخند و تمسخر آنان مجاز می دانند. خداوند متعال در قرآن کریم در این مورد می فرماید: «ای مؤمنان! گروهی از شما گروه دیگر را مسخره نکنند، چه بسا که آنها بهتر از ایشان باشند.»(حجرات: 1) و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله چه زیبا حال این افراد را در قیامت توصیف می کند:
کسانی که مردم را مسخره می کنند، در مقابلشان دری از درهای بهشت گشوده می شود و به آنها گفته می شود بشتابید، بشتابید. وقتی آنها با تمام غم و غصه خود را به در می رسانند، در بسته می شود و پیوسته این عمل تکرار می شود تا جایی که وقتی در به روی آنها گشوده می شود و می گویند بشتابید، آنها دیگر از جای خود تکان نمی خورند.
3. لهو نباشد
در آیین اسلام، سرگرمی های زیان بار و تمام عوامل بازدارنده از پیشرفت های معنوی، ممنوع است. « عواملی که انسان را در هاله ای از غفلت و بی خبری می کشاند، استفاده کنند؛ مانند: مشروبات الکلی، فحشا، قمار، آزادی جنسی، بی بند و باری، رقص، موسیقی و... .
در بحار الانوار آمده است:
یکی از اصحاب امام صادق علیه السلام خدمت آن حضرت رسید و پرسید: من همسایگانی دارم که آنها کنیزان خواننده دارند، می خوانند و می نوازند و گاهی صدای غنا و موسیقی آنها در دست شویی به گوش من می رسد و من نشستن خود را طول می دهم تا نغمه های آنان را بشنوم، آیا مانعی دارد؟
حضرت فرمود: دیگر چنین نکن، او گفت: به خدا قسم من در مجلس موسیقی آنان شرکت نمی کنم، بلکه فقط گاهی از خانه خودم به آن گوش می دهم!
حضرت فرمود: آیا کلام خدا در قرآن کریم را نشنیده ای که می فرماید: «... إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُوءادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْوءُلاً؛ (در پیشگاه خداوند) گوش، چشم و دل ها همه مسئول هستند.» (اسراء: 36) آن مرد گفت: تا به حال این آیه را نشنیده بودم، اکنون متوجه شدم و دیگر چنین کاری انجام نمی دهم. سپس حضرت فرمود: در چه حال بدی بودی، اگر در این حال از دنیا می رفتی،4. میانه روی در غم و شادی
در زندگی انسان، غم و شادی، هر دو از نیازهای روح هستند و باید هر کدام به مقدار لازم وجود داشته باشد؛ زیرا اگر سراسر زندگی انسان سرشار از شادی و نشاط باشد، منشأ غفلت و دوری از خدا می گردد و اگر تمام زندگی انسان پر از غم و ناراحتی باشد، روح انسان فرسوده می شود و آسیب سختی می بیند. حضرت علی علیه السلام می فرماید: «پارسایان در سختی ها چنانند که گویی در آسایش و راحتی فرود آمده اند، آنها با سختی ها و بلاها همان اندازه انس دارند که با راحتی ها.» این حدیث بیان می کند که مؤمنان، افزون بر اینکه سختی ها را به راحتی تحمل می کنند، انس و الفت آنها به سختی ها به اندازه الفتشان به راحتی ها و خوشی هاست.
معیارهای شادی
غم و شادی افراد با توجه به عقاید و باورهای آنها متفاوت است. اصولاً میزان رشد فکری و عظمت و کمال روح هر شخصی را از شادی ها و غم های او می توان دریافت، یکی خوشحالی اش به عفو و گذشت است، دیگری به انتقام. یکی غصه می خورد که چرا مردم خلاف می کنند، دیگری غمش برای این است که چرا او را از خلاف بازمی دارند. بنابر نظام تربیتی اسلام، مطلوبیت هر چیز زمانی است که در مسیر کمال و سعادت انسان باشد. پس شادی وقتی مطلوب است که در مسیر کمال و سعادت فرد باشد. از معیارهای شادی مطلوب موارد زیر است:
1. شادی به اطاعت خداوند
مؤمن با به دست آوردن توفیق طاعت خداوند متعال، به شادی و نشاط می رسد؛ چرا که می داند هر خیر و سعادتی در پرتو اطاعت و عبادت خداوند متعال میسر می شود و سرپیچی از او، مخالفت با سلطان سلاطین است که قلمرو فرمانروایی او، گیتی با تمامی گستره آن است و فرار از حساب او غیرممکن و طاعت او موجب نزدیکی و قرب به اوست و قرب به بالاترین قدرت، خود، قدرتی است والا و چون این قدرت، قدرت حقیقی است، سبب شادی حقیقی می شود. این است که امام علی علیه السلام می فرماید: « شادی مؤمن به طاعت پروردگارش است و حزنش بر گناه و عصیان».
2. پرهیز از گناه
عامل دیگر شادی مؤمن، پرهیز از گناه است؛ چرا که لذت و خوشی همیشه در «انجام دادن» نیست، بلکه زمانی هم در «پرهیز کردن» است. به عنوان مثال: عمل چشم چرانی اگرچه در ظاهر لذت آور است، لذت آن در مقابل لذت و شیرینی ترکش چیزی به حساب نمی آید، چنان که حضرت رسول صلی الله علیه و آله نقل می کند که خداوند متعال فرمود:
نظر حرام، تیری مسموم از تیرهای ابلیس است، هر کس از ترس من دیده از نامحرمان بپوشد، به جای آن ایمانی به او می دهم که لذت آن ایمان را در قلب خود بیابد.
اگر لذت ترک لذت بدانی |
دگر لذت نفس، لذت نخوانی |
سعدی
3. احیای ارزش ها
ملاک دیگر شادی مؤمن، احیای ارزش هاست؛ یعنی انسان مؤمن هرگاه عملی انجام داد که پس از آن ارزشی از ارزش های دین الهی زنده شد، آن گاه با تمام وجود خوشحال و شادمان می شود، به عنوان مثال: هرگاه به عهدی که می بندد وفا کند، یا در راه خدا در برابر مشکلات طاقت فرسا ایستادگی از خود نشان دهد و یا زمانی که از فرط خستگی رمق ایستادن و صبر و تحمل برای انجام کاری را ندارد، با این حال حاضر نمی شود حق دیگری را ضایع سازد، احساس لذت و شادابی ای به او دست می دهد که با هیچ لذت دیگری برابر نیست. امام صادق علیه السلام می فرماید: «شادی، به سه خصلت است: وفاداری، رعایت حقوق دیگران و ایستادگی در گرفتاری ها و مشکلات.»و رفتار حضرت علی علیه السلام ، به عنوان پیشوای مؤمنان نیز ناظر بر این مسئله است؛ در شبی که بنا شد حضرت علی علیه السلام در جای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بخوابد تا حضرت از تیغ دشمنان در امان بماند، از رسول خدا صلی الله علیه و آله پرسید: اگر من در بستر شما بخوابم، جان شما به سلامت خواهد بود؟ وقتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله جواب مثبت داد، حضرت علی علیه السلام لبخندی زد و به شکرانه این توفیق سجده کرد.
4. احیای حق و از بین رفتن باطل
مؤمن هرگاه با صحنه ای روبه رو شود که حقی در آنجا زنده می شود و یا باطلی از بین می رود، نشاط درونی به او دست می دهد، همان طور که امام علی علیه السلام می فرماید:
اما بعد، انسان گاهی مسرور می شود، به خاطر رسیدن به چیزی که هرگز از دستش نمی رود و گاهی محزون می شود به خاطر از دست دادن چیزی که هرگز به آن نمی رسد، پس باید شادی تو به خاطر احیای حق یا نابودی باطل باشد.
اگر کمی در این حدیث بیندیشیم، درمی یابیم که شادی های روزانه ما بیشتر، از همان دسته اول است، در حالی که شادی واقعی شادی به احیای حق است.
مطالب مشابه :
دیدگاه اسلام در مورد شادی
دیدگاه اسلام در مورد شادی - اگر کمی در این حدیث بیندیشیم، درمی یابیم که مدیریت بر خود
حدیث
اقتصادو فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی - حدیث - آب مورد نیاز بهترین نوشیدنى در دنیا و
سلطان محمد فاتح و حدیث پیامبر در مورد فتح قسطنطنیه
وبلاگ تخصصی حسابداری و مدیریت سلطان محمد فاتح و حدیث پیامبر در مورد پخش کردند و شادی
مدیریت منابع انسانی از دیدگاه امام علی (ع ) - کارمندیابی و گزینش
این تصمیم را در مورد «عمربن اصلاح نمی شوند، در این حدیث بخوبی در مورد مدیریت
دیدگاه اسلام در مورد شادی( برای خواندن این مقاله زیبا به ادامه مطلب بروید)
دیدگاه اسلام در مورد شادی پروفایل مدیریت مفاد این حدیث این است که برای شاد کردن
حدیث در مورد ظهور اقا امام زمان(ع)
حدیث در مورد ظهور به وقت ظهور ، نشاط و شادی به برزخ نیز سرایت می کند و ویژه مدیریت
لیست کتابهایی رفتار سازمانی
اطلاع رســـــانیهای لازم در مــــــورد اساتید شادی و نشاط در نقش دل در مدیریت
برچسب :
حدیث در مورد مدیریت شادی