شعر حافظ
کاووس حسنلی، استاد دانشگاه:
شعر حافظ بازتاب شرایط اجتماعی و نقد جدی جامعه روز خودش است
محسن دانش
حافظ با یک هوشیاری و نگاه عمیق، دردمند اجتماعی است. او هرگز از دردهای مردم فاصله نگرفته است.
«کاووس حسنلی» استاد دانشگاه با اعلام این مطلب میگوید: حافظ میتوانست با تکنیک و کلامی تو در تو و ارتباطی که با کلام وحی دارد، برای خودش در عزلت زندگی کند و ارتباطی با اجتماع نداشته باشد، اما یکی از بنیادیترین مسایلی که برای شناخت حافظ باید در خاطر داشته باشیم، این است که حافظ با مسایل زمان خودش کاملاً آشناست، با آنها درگیر است و شعر او بازتاب شرایط اجتماعی و نقد جدی جامعه روز خودش است، یعنی مبارزه با ریا، تظاهر و خشکاندیشی و تحجّر که از بیماریهای همیشگی جامعه ما بوده و هست.
وی میافزاید: شعر حافظ شبیه یک آیینه است که حافظ خودش را پشت این آیینه پنهان کرده و ما هر وقت به این آیینه نگاه میکنیم تا حافظ را ببینیم، خودمان را میبینیم. هر کس به آیینه شعر حافظ نگاه میکند پیش از اینکه حافظ را ببیند، خودش را میبیند. آنچه برای حافظ لقب معنوی لسانالغیب را آورده، همین انس همیشگی و ارتباط جدی حافظ با قرآن است و ما در برخی نوشتههای حافظشناسی، شگفتزده میشویم که چگونه میشود با این همه تکرار و تأکیدی که حافظ بر این موضوع دارد، این وجه او را فراموش کرده باشیم و آن همه تأکیداتی که در اشعار مختلفی که معلوم است مربوط به دورههای مختلف شعریاش هست، نبینیم و حافظ را به گونهای دیگر ببینیم. حال آنکه حافظ خودش هم با این وجه خویش آشناست:
حافظ از معتقدان است گرامی دارش
زان که بخشایش بسروح مکرم با اوست
یا:
شعر حافظ همه بیتالغزل معرفت است
آفرین بر نفس دلکش و لطف سخنش
وی ادامه میدهد: معرفت زلال حافظ به گونهای است که در دیوان او، ما مجموعهای از آموزههای اجتماعی و آموزههای ارجمند را میبینیم که هر کدامش میتواند آییننامهای باشد برای زندگی ما:
مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن
که در شریعت ما غیر از این گناهی نیست
یا:
به صدق کوش که خورشید زاید از نفست
که از دروغ سیهروی گشت صبح نخست
تمام دیوان حافظ آموزش و توصیه به نیکاندیشی و راستگفتاری و راستکرداری است:
کمتر از ذره نهای پست مشو مهر بورز
تا به خلوتگه خورشید رسی چرخزنان
این حافظشناس میگوید: شعر حافظ مجموعهای از آموزههای اجتماعی است. یعنی پر از حکمت عالمانهای است که ما میتوانیم از این کتاب، از این نظر هم که یک کتاب خواندنی است، استفاده کنیم. در واقع عرفان ناب و زلالی که خداوند به دلیل تهذیب نفس و تمرکز و درنگ درونی که حافظ داشته به او هدیه داده، باعث شده که خودش به یک فرحناکی درونی برسد و دیگران را هم، همیشه به یک شادمانگی دعوت کند و صراحتاً میگوید:
با دل خونین لب خندان بیاور همچو جام
نی گرت زخمی رسد آیی چو چنگ اندر خروش
و:
هنگام تنگدستی، در عیش کوش و مستی
کاین کیمیای هستی، قارون کند گدا را
وی میافزاید: این روحیه حقیقتطلبی و اخلاصخواهی است که حافظ را از متظاهران ریاکار فاصله داده و او را منتقد رفتار آنها کرده. ما میدانیم که حافظ یکی از بنیادیترین مبانی فکریاش مبارزه علیه ریا و نفاق و تظاهر و دروغ است. سرتاسر دیوان حافظ پر است از مبارزه با نفاق و تظاهر و ریا:
خدا زان خرقه بیزار است صد بار
که صد بت باشدش در آستینی
یا:
صوفی نهاد دام و سر حقه باز کرد
بنیاد مکر با فلک حقهباز کرد
حافظ مبارزه میکند با دکاندارانی که یا از صوفیان ریایی خانقاهی بودند و یا از این زاهدان ریاکار که پر بود در شهر شیراز و کوچه به کوچه حکومت میکردند. به همین دلیل یکی از بنیادیترین عوامل شناخت حافظ همین است که بدانیم حافظ از دردهای فراگیر زمان خودش فاصله ندارد و با آنها ارتباط دارد و حافظ با آن که اهل زندگی است و همه را دعوت میکند که از این همه زیباییهای عالم که خدا آفریده، لذت ببرند و حلال خدا را حرام نکنند، اما همیشه یادآوری میکند که پای ما را از این تعلقات دنیوی ببندد.
تو را از کنگره عرش میزنند صفیر
ندانمت که در این دامگه چه افتاده است
او از تعلق بیزار است و هشدار میدهد:
جمیلهای است عروس جهان ولی هشدار
که این مخدره در عقد کس نمیآید
یعنی آنچه برای حافظ مهم است، در واقع جمع این مسأله است، لذت بردن از نعمتهای خداوندی، بهرهگیری سالم از نعمتهای خداوندی و تعلق نداشتن به زمین و رها شدن از عالم پایین.
حسنلی ادامه میدهد: توانمندی شگفتانگیزی که حافظ برای ساختن سخنی لایه لایه و تو در تو دارد، یکی از بنیادیترین عواملی است که اگر این را ندانیم، اصلاً حافظ را نشناختهایم. وقتی که اشعارش را بررسی میکنیم، هیچ سخن تازهای در شعرش ندارد. همه آنچه را گفته است، دیگران نیز پیش از او گفتهاند، اما حافظ با بیانی هنریتر، زیباتر و دلرباتر گفته، با یک زبان ویژه و هنری، که اگر این را ندانیم، اصلاً نتوانستهایم حافظ را بشناسیم.
این پژوهشگر و محقق ادبی میگوید: ارتباط حافظ با کتاب وحی و انس همیشگی او با قرآن کریم و نزدیکی گفتاری و پنداری و عقیدتی حافظ با مفاهیم موجود در کتاب وحی، به قدری است که یک روحانیت ستایش برانگیز را برای حافظ به ارمغان آورده که لقب «لسانالغیب» و «ترجمانالاسرار»، نتیجه آن روحانیت ستایشبرانگیز است. اگر این را ندانیم، پایه شناخت ما از حافظ لرزان و شکستنی است.مطالب مشابه :
ریا ستیزی در شعر حافظ
بی شک ریا ستیز ترین شاعر زبان و ادب فارسی خواجه حافظ شیرازی است که نکوهش ریا و ریاکاری در
حافظ و ریا ستیزی
سپیده دم سکوت - حافظ و ریا ستیزی - Twilight Of Silence سپیده دم سکوت - چشم انداز شعر معاصر استان
حافظ....
شعر و ادب - حافظ . - شعر و ادب - شعر و اما هیچکدام به گرد حافظ در ریا ستیزی نمی رسند .
میترا لیثی - روزگارفریب و ریا در شعر حافظ
وقت صبح از عرش می آمد خروشی عقل گفت قدسیات گویی که شعر حافظ از بر می کنند و ریا ، آنچه
شعر حافظ
شعر حافظ بازتاب ما میدانیم که حافظ یکی از بنیادیترین مبانی فکریاش مبارزه علیه ریا و
فرافکنی انسان ایرانی با شعر حافظ
ـ به چه علت شعر حافظ تا این اندازه برای خواننده ایرانی حافظ از ریا رنج میبرد و میدید
تحقیقی در باره’ حافظ
قدیمی ترین شعر حافظ چنین این رند چون خود او نظرباز و نکته گو، بیزار از زهد و ریا و منکر
ریا در شعر فارسی - حافظ
حکیمانه - ریا در شعر فارسی - حافظ - ادبیات ایران و جهان - حکیمانه
خرقه و خرقه سوزی در اشعار حافظ
شباهنگ -ادبی، ترجمه نظم و نثر-ایج فارس - خرقه و خرقه سوزی در اشعار حافظ - ادبی ،تاریخی ،ترجمه
برچسب :
شعر حافظ ریا