7ادامه کتاب
كُردهاي جنوب كردستان و ساير قسمتهاي ديگر به سوران شناخته مي شوند كه از لهجة سوران نيز لهج ههاي ديگري منشعب م يشود و زير ساختهاي آن به شمار مي آيد. كُردها از سپيده دم تاريخ تا اوايل سده هاي ميلادي 95 در جمع آوري ديالوگ ها و كلمات كُردي كه شناخته شده هستند، به دليل گستردگي اين زبان هماهنگي وجود ندارد . گر چه اين ديالوگ ها و لغات در اصل و ريشه به هم برمي گردند، ولي زبان متحد و همگرا را در بر نمي گيرد و بيشتر شبيه درختي است كه داراي تنة اصلي و شاخه و برگهاي بسياري است . اين زبانهاي نامبرده شده با وجود اينكه هر كدام مختص به يك منطق هاند، ولي با يكديگر پيوند دارند. ارتباط ميان مناطق محروم و ديگر مناطق بر نحوة تكلم و اداي كلمات تا حدودي تأثير گذار بوده است و به همان فاصله كه اين مناطق به همديگر دور يا نزديك بوده اند، تأثيرات نيز كم و بيش شده است و بين لهجه ها فاصله افتاده است و در دور شدن لهجه ها از يكديگر عوامل محيطي چون كوهستاني بودن منطقه و وجود رشته كوههاي بزرگ نيز ب يتأثير نبوده است. زبان كُردي را به چند شيوه و دسته تقسيم كرده است . دستور زبان « مينورسكي » مختص به كُردهايي است كه شمال شرقي كردستان را در بر مي گيرند كه شامل كرمانشاه، سنندج و تا نزديكي هاي همدان است . دستور زبان ديگر شامل كُردهاي شمال و قسمتهاي غرب كردستان كه زبان سليمانيه و مهاباد است، از آن نام برده اس ت . دستور زبان ديگر كه شامل ساكنان غربي كردستان با آن تكلم مي كنند و مي توان گفت تركيبي همگاني از زبانهاي كُردي است كه در سر تا سر كردستان مي توانند به آس اني با يكديگر صحبت كنند؛ اين لهجه ها و فراواني آنان نشان از ريشه در تاريخ دارد. دربارة زبان و گوش كُردي تحقيقات ريزبينانه اي را انجام داده و « جمال نه بز » دكتر به اين نتيجه رسيده است كه زبان كُردي نشان دهنده اهميت تاريخي، فرهنگي و ملي نژادي كُردها در تاري خ باستان است و زبان كُردي در گرو اهميت دادن به تاريخ و فرهنگ است و همچنين گفته است كه شيوة ارتباطي در تاريخ بشريت از زمان انسانهاي به شيوة ادايي كلمات بوده است كه خود نوعي زبان بوده و در « نياندرتال » اوليه روزگاران باستان آنان را به يكديگر پيوند داده اس ت . و همچنين بر اين عقيده بوده كه كُردها از سپيده دم تاريخ تا اوايل سده هاي ميلادي 96 زبان كُردي در هزاره هاي قبل از ميلاد زباني همه گير در ايران باستان و رشته كوههاي زاگرس بوده است و از رسميتي مخصوص در آن دوران برخوردار بوده است. كتيبه ها و سنگ نوشته هاي ميخي، اورارتويي، سومري و اوستايي همگي نشان از وجود زبان كُردي در بيش از هشت هزار سال پيش دارد. در اين دوران پادشاهان توسط اين خطوط و سنگ نوشته ها تمدن را گسترش دادند كه امروز به زبان كُردي ترجمه مي شوند، هر چند نمي توانيم به طور يقين اين زبان را به زباني همه گير براي تمام ايران باستان بدانيم، ولي پيوند ناگسستني با ديگر زبانهاي كهن ايراني داشته است و اين شك و ترديد هم به دليل ادغام ديگر اقوام حاشيه ايران و تركيب نژادهاي مغلوب در ايران بوده است كه بيشتر اين ادغامها در دوران مادها اتفاق افتاده است. بيشتر اين ادغام ها مربوط به اواخر دوره حكومت مادها و حمله آشور ي ها و مقدوني ها است . آن هنگام كه مقدوني ها به ايران حمله كردند، بي شك به زبان كُردي، واژه هايي از زبان آنان اضافه شده است و اين ارتباط و تأثيرات نيز شامل آنان م يشود. هنگاميكه اقوام با يكديگر در ارتباط هستند، ناخودآگاه تحت تأثير فرهنگ و زبان يكديگر قرار مي گيرند، به خصوص در سده هاي اخير كه كُردها زير سلطه ديگر كشورها قرار گرفته اند، سعي شده است از زبان ملي دور شده و در اين كشورها ادغام شوند و آنان را در بعضي از اين كشورها ، از زبان و پوشش كُردي منع كردند و اين در راستاي سياستهاي دولتهاي حاكم بر كُردهاست . البته تبل يغات نامحسوس آنان نيز بر زبان و لباس كُردي تأثير نداشته است . زبان كُردي به علت عظمت و قدمتي كه دارد به اين آساني ها از بين نمي رود و عوامل مهمي بر كُردها تأثير داشته و تا حدودي باعث شده در زبان آنان دگرگوني ايجاد شود . آنان در طول تاريخ سرآمد دوران خود بود ند. كُردها بعد از آيين زرتشتي، آيين ديگري اختيار كردند (اسلام) و ديگر حكومتي مانند مادها، ميدي ها، ساساني و ... كه از خود كُردها باشد و داراي قدرت باشد، وجود نداشت. كُردها از سپيده دم تاريخ تا اوايل سده هاي ميلادي 97 بعد از دوران حكمراني كُردها، ديگر نه آيين آنقدر قدرت داشت كه به وسيله ي تبليغ آن رسم الخط ك هن ايران هم گستر ده شود و نه در آن دوران آيين متحدي وجود داشت تا به هماهنگي و ايجاد يك زبان مستقل منجر شود و با اين توصيف مي توان گفت كه نبود آيين و زبان مستقل در ميان كُردها در اوايل سده هاي ميلادي موجب پراكندگي لهجه هاي كُردي و وارد شدن لهجه هاي بيگانه در اين زبان كهن ايران زمين شده است . اين مشكلات در طول تاريخ آنقدر زبان كُردها را دستخوش دگرگوني كرده كه تا به امروز نتوانشته اند به يك زبان ملي و دستور زبان همگاني برسند. اكنون كه كردستان بزرگ به چهار قسمت تقسيم شده است، امكان دسترسي به يك آكادمي زبان شناسي كُردي در كردستان بسيار اندك مي باشد و زمان مي خواهد تا به يك دستور زبان ملي دستيابي پيدا كنيم، زيرا براي اين كار به دو ريشه اصلي و عامل مهم تاريخي براي اثبات آن نيازمنديم كه از اين جمله اند. اولين عامل : آيين و مذهب » است كه به وسيله ي زبان، كلمات و دستورات م ذهبي انجام شود و بايد به زبان ملي دستورات مذهبي تكلم شود تا همان واژه و معني قابل فهم باشد و سدي باشد « كُردي در مقابل ساير زبانها كه آيين مشترك دارند و با اين كار آيين و دستورات ديني به زبان ملي انجام شود. زبان در پيروزي مذهب نقش مهمي داشته است به گونه اي كه با پيروزي يك مذهب زبان آنان نيز پيروز مي شد، مثل زبان عبر ي و يهودي ها. مسأله دوم مربوط به حاكميت است و اين قدرت پيوندي اصلي با حفظ كردن زبان و محافظت آن دارد و اين پيوندي را مي توان در زبان انگليسي و لاتيني هاي ايالات متحده آمريكا واضح تر ديد كه بعد از ورود مهاجران انگليسي و حاكميت آنها بر آن سرزمين تازه باعث رواج و غني شدن زبان انگليسي شد و اين حاكميت باعث دور ماندن اين زبان از تأثيرات واژ ه هاي بيگانه و همسايگاني كه به زبان ديگري تكلم مي كنند، گرديد. كُردها از سپيده دم تاريخ تا اوايل سده هاي ميلادي 98 زبان كُردي امروز به دو شيوه رسميت يافته است كه شام ل كرمانجي بالا و كرمانجي پايين است . اين دو شيوة زباني تقريباً در چهار قسمت كردستان بزرگ رسمتي يافته است. شيوة نوشتن به صورت خط لاتين كه كُردهاي زير سلطة تركيه از آن استفاده مي كنند و رسم الخط ديگر نوشتن كلمات كُردي به شيوة عربي است كه گروه هاي زير سلطه عراق، ايران و سوريه از اين شيوه رسم الخط پيروي مي كنند. اين ناهماهنگي در شيوه نوشتاري مشكلات زيادي را براي كُردها ايجاد كرده است . چه برسد به اينكه كُردها بخواهند از زبان متحد كه از لهجه هاي مختلف تشكيل شده، بهره بگيرند. و حال كُردها نتوانسته اند زباني رسمي يا خط رسمي را در سر تا سر كردستان بزرگ رواج دهند و دشمنان كردستان بزرگ با اين نيرنگ كُردها را يك دستور زبان و خ طمشترك محروم كردند. كُردها با تقسيم شدن كردستان و فاصله اي كه ميان آنان ايجاد شده، تحت نفوذ حاكماني قرار دارد كه هر كدام از يك رسم الخط جداگانه پيروي مي كنند و كُردها در اين بين دچار سردرگمي شدند كه كدام را به عنوان رسم الخط مشترك برگزيند و اين كار دشوار زمان مي خواهد تا كُردها به يك زبان و رسم الخط واحد دست يابند . به نظر نگارنده كتاب نه رسم الخط عربي و نه لاتيني و فارسي، هيچ كدام نمي تواند واژگان و كلمات كُردي را ادا كنند و براي نوشتن كلمات و ادبيات كُردي كامل نيست ، زيرا كُردها زبان مخصوص خود را دارند و واژگان اين زبان در عربي، تركي و فارسي وجود ندارد و در نوشتن هم اگر از اين رسم الخط ها استفاده شود، ناقص است . كلمات كُردي و طرز تلفظ آنها با ديگر ز بانها فرق مي كند و تا زماني كه ك ردها نتوانند از اصل رسم الخط باستاني خود استفاده كنند . همچنان در اداي كلمات و نوشتن روي صفحات دچار مشكل هستند و كلمات نيز ناقص خوانده مي شود. مانند كلمه سفر يا ظاهر كه اگر استفاده نكنند در نوشتار با گفتارها هماهنگ نيست. « اوستايي » از رسم الخط ديرين خود كُردها از سپيده دم تاريخ تا اوايل سده هاي ميلادي 99 « زاهير » ← يا ظاهر « سه فه ر » ← سفر چنانچه مشاهده مي كنيد طريقه نوشتن فارسي با كُردي فرق مي كند و در خواندن فرد را دچار مشكل مي كند. رسم الخط بيگانه هيچ گاه با تلفظ كُردي هم صدايي و هماهنگي ندارد. زبان شناسان و محققين زبان كُردي بايد در تحقيقات خود ريشه نژادي كُردي را سر لوحه كار خود قرار دهند و با آن مانند نژاد بزرگ و صاحب تمدن و فرهنگ از گذشته تا به امروز رفتار كنند. نژاد كُرد با زبان كهن پيوند ناگسستني دارد و بايد با توجه به اين اصول همه محققين كُرد و دوستداران زبان كُردي بايد ش ناسنامه همه گيري را براي نژاد و ملت خود در نظر بگيرند و با آن ادعاي قيوميت خود را در تاريخ اثبات كنيم و سرنوشت خود را به دوران پر شكوه، اقتدار و استقلال برگردانيم و اين سكان سرنوشت را به دست مردان و زنان كُردي كه در طول تاريخ حماسه ساز بودند، بسپاريم تا به آن دوران پرافتخار برگرديم و ظلم و بيدادگري نسبت به خود را جبران كنيم و تاريخ ملت خود را با مستنداتي كه در زير گرد و غبار تاريخ پنهان شده، پيدا كنيم و سعي بر روشن تر كردن آن كنيم. صاحب نظران و روشنفكران براي ش ناسنامه ملت و نژاد آن چنين گفته اند؛ كه شناسنامه ملت زنده در دست ملتي قرار دارد كه تاريخ و زمان شاهد زنده بودن و قدمت آن در صحنه هاي روزگار باشد و نژاد كُرد از جمله نژادهاي روزگار است كه با پشت سر گذاشتن، فراز و نشي بهاي بسيار خود را به عصر حاضر رساند هاند. هر ملتي كه در طول تاريخ توانسته اند در ولايتي ساكن شده و آنجا را به اختيار خود در آورند از خود آثار و مستنداتي به جاي گذاشته است كه همچون ارثيه به نسل هاي آينده رسيده است و زبان نيز جزئي از اين ارثيه هاي تاريخي است . براي شناختن ملتهايي كه داراي حكومت و زبان مستقل هستند، بايد تمام شواهد را در نظر كُردها از سپيده دم تاريخ تا اوايل سده هاي ميلادي 100 گرفت. كساني كه به فكر شناخت ريشه نژادي قوم كُرد در سده هاي نوزدهم ميلادي افتادند، براي آن دو تفسير ارائه داده اند؛ يكي از آن، تئوري نژادي هوشمندانه و ديگري است يا به عبارت ديگر تئوري فرانسوي ها و آلماني ها كه « تئوري نژادي ناهوشمندانه » در سده هاي نوزدهم از ديد گ اه فلسفي به شناخت تاريخ اقوام به طور متفاوت پرداخته اند. اما از لحاظ زبان و ادبيات كُردي بايد به تاريخ رجوع شود و نبايد مانند آنها از و نظام سرمايه داري و اربابان و خان زاده ها به تمدن و اصالت كُردها « بورژوازي » زاويه نگاه كرد و از آن زاويه، به هدف رسيدن به ايدئولوژي دامن بزنيم، بلكه بايد بكوشيم در راستاي هدف درست و ساختن راهي براي اثبات حقيقت در زبان و گويش كُرد و نشان دادن آن به ساير اقوام باشيم و از نظر علمي سعي كنيم از كاروان صنعت و تمدن دنيا جا نمانيم و از دنياي ماشيني و ارتباطات واژگاني را از ريشه و ز بان قومي خود براي آن برگزينيم. در فرهنگ و تمدن خود اين كلمات را جا بياندازيم . گر چه امروزه مطرح كردن دوران اوج فرهنگ و تمدن ملت كُرد كار سخت و دشواري است و براي آن تجزيه، تحليل و تحقيقات ريز بينانه اي لازم است و بايد از ديدگاه علمي و زبان شناسي به تاريخ و منطقه و سرزمينهاي كردستان بنگريم و در رابطه با پيشرفت ها و دگرگوني هاي اين قوم از هزاران سال پيش تا به امروز به بحث و تبادل نظر صاحب نظران پرداخت. بر اين اعتقاد است كه ملت كُرد در حال « نه به ز » در همين راستا دكتر جمال نبز ادغام شدن در ديگر هم نژادان خود م ي باشد كه گر چه شاخه شاخه اند، ولي در اصل همگي كُرد هستن د . مانند ميتاني ها، حوري ها، مانني ها، اورارتوئي ها، مادها و ساساني ها كه همگي در اصل يكي بودند ، ولي لهجه محلي داشتند، ولي با اين وجود در ريشه و اصل زبان همگي داراي يك زبان متحد به نام كُردي بودند و اي ن كُرد زبانان به كُردها از سپيده دم تاريخ تا اوايل سده هاي ميلادي 101 آن گهواره اي است كه در « سوبارتو » مشهور بودند . و در ادامه مي گويد كه « ئيره واچ ها » خود تمامي اقوام كهن كُردها را پرورانده است. در اوايل سده هاي ميلادي، كُردها حكومتي مستقل داشتند كه اين استقلال تا زمان حمله ي اعراب وجود داشت و بعد از آن نيز به صورت خودمختاري حكومت كرده اند . در فواصل زماني ميان هزاره ي اول و دوم قبل از ميلاد اقوام كُرد در سرزمين هاي سوبارتو بيشترين دوران حاكميت را پشت سر نهاده اند و در همين راستا اين دوران كه بهترين دوران براي اعلام موجوديت كُردها به شمار مي آيد بيشتر مورد تو جه قرار گرفته است. هزاره ي دوم قبل از ميلاد سندي تاريخي براي موجوديت كُردها در طول دوران تاريخ است و ريشه ي پيدايش آريايي ها از نقطه نظر روشنفكران از اين دوران بوده است و شمال اين منطقه جايگاه كُردها بوده است . اكثر نويسندگان و زبان « مزوبتاميا » و منطقه شناسان بر اين باورند كه مسئله ي نژاد كُرد به عنوان نژادي مستقل از ساير نژادها از سده هاي دهم ميلادي رسميت يافته است و بر اساس زبان و وطن مستقل و مردمي داراي لهجه، آنان را نژادي مستقل دانست هاند. همچنين گفته شده است كه كُردها در آيين هم فرقه هايي از اديان را در خود داشته اند و انجام آيين مذهبي دليل ديگري براي رسمي بودن اين مراسمات در ميان كُردان است كه بر زبان آنان نيز تأثير گذار بوده است. چنان چه قبلاً نيز گفته شد، عوامل بسياري بر ماندگاري يا فروپاشي زبان ملت ها تأثير دارد . و در اين باره بايد گفت كه ساختار دستو ري زبان لهجه و روشن شدن ريشه هاي زبان كُردي مانند ريشه ي نژادي كُردها از اهميت فراواني برخوردار است و كُردها از روزگاران باستان با زبان خود پا به عرصه ي زندگي، تمدن و فرهنگ گذاشته اند. اقوام ديرين كُرد در طي روزگاران با متحد شدن با يكديگر در زير سايه ي يك پرچم قرار گرفتند و حكومتي مستقل تشكيل دادند و از واژگان محلي، به طور كُردها از سپيده دم تاريخ تا اوايل سده هاي ميلادي 102 رسمي، دستور زباني مكاتبه اي تشكيل شد و اين اقدامات پايه اي براي ساختن زبان كُردها بود و اقوام كُرد در طول تاريخ داراي خط و كتابت بود هاند. طبق نظريه هاي باستان شناسان اقوام همسايه ي كُردها شيوه ي حكومت و همچنين شيوه خط كُردها را سرمشق قرار داده اند و از آن الگو پذيري كرده اند. نقش كُردها در شكل گيري اسلام در ايران كُردها از جمله اقوامي بودند كه در شكل گيري اسلام در ايران نقش مهمي را ايفاد كردند و بحث نژادي كُردها در دوران اسلامي بيشتر مور د توجه قرار گرفت و سند اين مدعا هم تحقيقات افرادي است در سرنوشت و استحكام حكومت اسلامي نقش اول را داشته اند و از اين زمان بنياد نژادي، اسم كُردي پيدا كرد. در اين راستا افراد زيادي كه از سرشناسان كُرد به حساب مي آمدند و از لحاظ فرهنگي از دانشمندان عصر خود به شمار مي رفتند، خدمت فراواني به اسلام و رواج آن در ايران كرده اند. (افرادي مانند بابان كُرد) اين مسئله اين حقيقت را روشن مي كند كه در آن دوران كُردها مانند نژادي مستقل در اذهان اعراب و سردمداران اسلامي مطرح بوده است و روي آوردن كُردها به اسلام در جاي جاي شبه جزيره ي اسلام مطرح بود، آنان خواستار گرويدن كُردها به اسلام بودند و بعد از مدت هاي فكر و تدبير ناچار از راه ديگري وارد شدند . اعراب كه در مناطق كُردنشين با مشكلات فراواني روبرو شدند سرانجام با استفاده از صلاح پرچم داري اسلام و سوء استفاده از در بار بحر ان زده ي ساسانيان به ايران حمله كردند و در آن زمان كه اكثر مردم ايران از ساسانيان به دليل بي كفايتي و استبداد ناراضي بودند باز شد . اعراب كه با ضرب شمشير دين خود « اسلام » راه براي ورود اعراب و دين تازه را به ايران تحميل كردند وارد ايران شدند و در اين بين كُر دها به صورت اختياري به اسلام روي آوردند . آنان كه به برگزيدن دين اسلام به صورت اختياري شهرت يافتند . كُردها از سپيده دم تاريخ تا اوايل سده هاي ميلادي 103 به اين نتيجه رسيده بودند كه اسلام اصيل نيز مانند آيين زرتشت يك دين توحيدي است و براي اصلاح جامعه و رعايت حقوق انسان و احترام به ساير اقوام و عزت و كرامت دادن به انسان است. با ورود اسلام در زبان كُردي هم تا حدودي تغييرات ايجاد شد و واژه هايي از زبان عربي وارد زبان كُردي شد و اين تغييرات بيشتر شامل كُردهاي ساكن عراق و سوريه مي شود و همين طور از زبان كُردي نيز واژگاني وارد زبان عربي شد. زباني كه با ورود اعراب تا حدودي غريب ماند و غبار گرفت بار ديگر توسط ايرانيان (كُردها) بازسازي شد و اين بازبيني شامل نوشته ها آن دوران هم مي شود. اعراب با حمله به ايران جدا از قلع و قمع كردن و غارت و چپاول سعي كردند كه كُردها و ديگر اقوام ر ا از زبان اصلي خود منع كرده و زبان عربي را به آنان ديكته كنند كه در اين راستا ايران دچار ضرر و زيان بسيار شد و يك تراژدي جبران ناپذير بود . اعراب با آتش پرست خواندن ايرانيان سعي بر دور كردن آنان از اصالت خود را داشتند و اين بيشتر به دليل آن بود كه در دربار ساساني به هنگام نيايش به درگاه اهورامزدا، آتش از تقدس خاصي برخوردار بود. پرداختن به حوادث و وقايع دوران حمله ي اعراب و حوادث بعد از آن دل هراهل قلمي را به درد مي آورد. در حمله ي اعراب به ايران به عنوان كشوري (عجم) به طور جداگانه به نقش كُردها در رواج اسلام پرداخته شده است ، اعراب مي دانستند كه كُرد ها از دربار ساساني ناراضي اند و ديگر آن قدرت دوران گذاشته را ندارند (قدرت دوران ماد و هخامنشي ) و وقتي كه به صورت اختياري مسلمان شدند و به سپاه اسلام كمك كردند و در آن اوايل اسلام از مسلمان شدن راضي بودند، چون شكوه از دست رفت ه ي خود را جبران شده مي ديدند و از كار خود راضي بودند و از آن زمان كُردها به طومارهاي تاريخي پا گذاشتند، ولي اكنون با گذشت زمان كُردها دولت و حكومت مقتدر خود را از دست كُردها از سپيده دم تاريخ تا اوايل سده هاي ميلادي 104 داده اند و سرزمين شان نيز قسمت شده است و در اين راستا چندين عوامل مؤثر بودند كه بد نيست بر آن اشاره ي مختصري داشته باشيم. در ابتداي حكومت ساساني و حمله ي اعراب قسمت عمده ي ايران را كُردها تشكيل مي دادند و زبان ساسانيان هم كُردي بود و ساسانيان خود كُرد نژاد بودند . اما به علت بي لياقتي و تن پروري از مردم كُرد فاصله گرفتند و از آنجا كه كُردها در برابر استبداد ساكت نمي نشستند د ر مقابل ساسانيان دست به شورش زدند و اين مبارزات بنياد حكومت ساسانيان را سست كرد و اعراب با دانستن اينكه حكومت ساسانيان تضعيف شده اند در پي حمله به ايران بودند. در آن دوران نابسامان كه حكومت و دربار ساسانيان به آن دچار بودند ، افرادي از درون دربار به كمك اعر اب پرداختند و آنان را در براندازي حكومت ساسانيان كمك كردند. در آن زمان سرزمين عربستان به پناهگاهي براي فراري ها و تبعيدي هاي ايراني 1، مقداد هورامي و اهومات لُر « روزبه تاكساني » تبديل شده بود و مردان سرشناسي چون نيز از دربار ساسانيان گريختند و به عربستان پنا ه بردند و اعراب را در براندازي حكومت ايران كمك كردند و خود از طراحان حمله به ايران شدند . آنان در آن هنگام ، دين تازه پا گرفته ي اسلام را حمايت كردند و افكار عمومي ايران را براي پذيرش اين آيين جديد آماده كردند. با گفتن اين حرف كه اسلام حد و مرز ندارد و دين الهي است ، مردم را به پذيرفتن دين تازه دعوت كردند و در آن دوران مردم كه از مغان و شاهزادگان ساساني به دليل ظلم و ستم هايشان ناراضي بودند به اسلام روي آوردند و با اين ترفند اعراب توانستند در ايران نفوذ كنند. 1 - منظور از روزبه تاكستاني، سلمان فارسي است كه به جرم ارتباط نامتعارف با نزديكان يزدگرد پادشاه ايران، به اعدام محكوم شد. وي با شنيدن خبر از ايران گريخت و با نزديكان خود به بلخ، رم و سپس به عربستان رفت و در آنجا پناهنده شد. كُردها از سپيده دم تاريخ تا اوايل سده هاي ميلادي 105 قبل از ورود اسلام به ايران و داخل شدن اعراب به سياس ت ايران، شورش و طغيان سراسر ايران را فرا گرفته بود نابساماني دربار به حدي بود كه در آن روزگاران كُردها كه از دمكراسي و آزادي فردي برخوردار بودند . هر گاه از پادشاهي ناراضي بودند، دربار مجبور به عوض كردن پادشاهان مي شد و در مدت 10 سال پنج پادشاه بر ايران حكومت كردند. اين پادشاهان كه يكي از ديگري بي لياقت تر بودند ، نتوانستند اوضاع آشفته مملكت را آرام كنند، بلكه هر كدام بيشتر از ديگري به اي ن آشفتگي دامن زدند و نتوانستند خواسته هاي مردم را برآورده كنند و آنان را راضي نگه دارند و اين دليل موجب شد تا كساني چون س لمان فارسي و مقداد و اهومات كه از ناراضيان حكومتي بودند، نقاط ضعف دربار ساساني را در اختيار اعراب بگذارند و در آن زمان خسروپرويز پادشاه ايران كه دستش به خون بهترين فرزندان ايران آلوده شده بود و مردم از او بسيار ناراضي بودند . به توصيه ايرانيان ناراضي در عر بستان اين زمان بهترين موقع براي حمله به ايران تشخيص داده شد و خود سران عرب نيز در شرايط بدي قرار داشتند . آنان با فشار مسلمانان عرب رو به رو بودند، چون به دليل جنگ هاي پي در پي سپاه اسلام مردم عربستان در مضيقه قرار داشتند و آذوقه و غذاي آنان بسيار كم بود و م سلمانان از دست زنان و فرزندان خود كه به دليل فقر از آنان ناراضي بودند به ستوه آمده بودند و هنگامي كه وضعيت ايران را ديدن د ، مي دانستند كه ايران كشوري آباد و ثروتمند است كه در تمام ممالك دور و بر شهره ي عام و خاص است. كينه ورزي ايرانيان فراري نسبت به دربار س اساني و فاش كردن اسرار نظامي آنان باعث شد تا اعراب به شيو هاي آسان تر حاكميت ايران را در دست گيرند. اعرابي كه تا آن روز مشغول جنگهاي داخلي بودند، متوجه ي ايران شدند، چون ايران سرزميني متمدن بود و امكانات كشاورزي و دامداري در آن موجب رونق اقتصادي ايران بود و اين سرزمين در مقايسه با عربستان همچون بهشتي بي كران بود. كُردها از سپيده دم تاريخ تا اوايل سده هاي ميلادي 106 يك مثل قديمي مي گويد: اعراب با گرسنگي قيام مي كنند و ايرانيان از سيري و اين مصداق كاملي از حضور اعراب در ايران است و در طول تاريخ درستي اين مثَل اثبات شده است . وقتي كه اعراب گرسنه اند برايشان فرق نمي كند كه چه كسي و چه قومي بر او حاكميت دارد، ولي اين در مورد ايرانيان كاملاً برعكس است . ايرانيان هنگامي كه در رفاه باشند، در فكر بدست گرفتن سرنوشت خود و قوم خود مي شوند و حاكميت بيگانگان را نم يپذيرند. زماني كه جنگ ميان ايرانيان و اعراب در گرفت، كُردها ك ه سرزمين شان در مرزها قرار گرفته است، مورد تهاجم اعراب قرار گرفتند و در اين جنگ ها اعراب بيشترين صدمات را ديدند و با وجود اينكه بالاخره توانستند بر كُردها پيروز شوند، ولي در طي اين جنگ ها كه هشت بار ميان اعراب و كُردها در گرفت، كُردها شش بار پيروز ميدان بودند و سالها طول كشيد تا بر كُردها پيروز شدند و در اين پيروزي خود كُردها نيز به اعراب كمك كردند و تسليم دين جديد شدند . هنگامي كه اعراب به سرزمين پارسها نزديك شدند، مردم اين سرزمين كه از ياغيگري و وحشيگري اعراب با خبر بود، از ترس جان و مالشان دسته دسته به اس تقبال اعراب رفتند و خود را تسليم كردند . ناگفته نماند كه آنان هيچ تمايلي به دين جديد و برتري اسلام بر دين كهن ايرانيان نداشتند. آنان با دانستن حقايق خونين جنگها خود را تسليم اعراب كردند، چون نح س ترين جنگهاي تاريخ را م ي توان در اين دوران مشاهده كرد كه اعراب در اين جنگ ها تا نزديكي هاي نهاوند بيرحمانه ترين كارها را با ايرانيان انجام دادند و در هر جايي هم كه ايرانيان در مقابل آنان ايستادند، از كشته هايشان پشته ساختند . در اين مقاومت ها مردم ايران از خاك و سرزمين خود بر عليه متجاوزان دفاع كرد ه و با آنان بر عليه اسلام به جنگ نپرداختند ، بلكه جنگ آنان به دليل تجاوزگري بوده است. كُردها كه به قبول اختياري اسلام مشهور بودند با حضور سپاه عرب در خاك خود مخالفت كردند و كُردها كه در آن روزگاران در دربار ساسانيان و قسمت هاي شرقي كُردها از سپيده دم تاريخ تا اوايل سده هاي ميلادي 107 ايران نفوذ داشتند، دست از مبارزه بر عليه اعر اب بر نداشتند و هنگامي كه ظلم و استبداد اعراب را ديدند، ساكت ننشيند. نمونه ي اين مبارزات قيام ابومسلم خراساني است كه از تبار كُرد بود . او با ايستادگي در مقابل خلافت خلفاي مستبد در دل اعراب ترس و وحشتي ايجاد كرد كه موجب عقب كشيدن اعراب از خواسته هاي نابجايشان شد. اعراب خواهان منع زبان محلي و گرفتن جزيه ي بودند در آن زمان هر قوم غير عربي مؤظف به پرداختن آن مي شد و اين مانند جريمه اي براي غير عرب ها بود كه با قيام ابومسلم كُرد خراساني از اين خواسته هاي خود عقب نشيني كردند و عاقبت ايرانيان (كُردها) توانستند دست اعراب را از حكومت مركزي ايران كوتاه كنند. بيش از 600 سال طول كشيد تا ايرانيان بتوانند دوباره زمام حكومت را در دست گيرند و در اين مدت ديگر اعراب در ايران ادغام شدند و كُردها نيز كه در اوايل اسلام به اصل اسلام روي آورده بودند و در راه گسترش آن خدمات فراواني را انجام داده بودند هر آنچه داشتند در طبق اخلاص نهادند و اصل عدالت اسلامي را رعايت كردند . به « وحي » اما اعراب بعد از خلفاي راشدين فرع را بر اصل ترجيح دادند و در سرزمين روي برادران خود شمشير كشيدند و جنگ ها بر سر خلافت شروع شد و آنان كه تحمل ديدن قدرت همد يگر را نداشتند به حكومت قبيله اي و عشيره اي روي آوردند و در جا ي جاي شبه جزيره عربستان حكومت هاي محلي تشكيل شد و هر كدام از آن اميران براي خود ايالتي كوچك درست كرد و براي گسترش آن به حكومت هاي ديگر تجاوز مي كرد. كُردها با پذيرفتن اسلام سعي در گسترش اين دين د اشتند و فقط به دستورات اسلام و قرآن به معناي واقعي عمل مي كردند و سپاهيان واقعي اسلام كُردهايي بودند كه را آزاد كردند و از حكومتداري پرهيز مي كردند. چون در مكتب اسلام سرزمين « قدس » خدا مرزي ندارد و آنان از پادشاهي بيزار بودند. كُردها از سپيده دم تاريخ تا اوايل سده هاي ميلادي 108 كُردها با دوري جستن از حكومت ك م كم به حاشيه راندن شدند و در اين ميان راه براي ورود ديگر اقوام به حكومت باز شد . اقوام ترك مغولي كه با خالي ديدن عرصه به ايران حمله كردند و در طي سالهاي ماندن در ايران و ادغام شدن در اقوام ايراني و با مسلمان شدن توانستند براي هميشه در ايران بمانند و خود ر ا ايراني بدانند و كُردها در اين دوران بييشتر از گذشته از حكومت دور افتادند . ايرانيان و كُردها گر چه مسلمان شدند، اما آنان همواره مي خواستند ميان خود و اعراب مرزي داشته باشند و با رسمي شدن مذهب تشييع توسط شاه اسماعيل صفوي در ميان كُردها نيز از نظر مذهبي دو گانگي ايجاد شد . عده اي از كُردها مذهب تشييع و عده اي نيز مذهب تسنن را اختيار كردند و عده اي نيز در خفا همان دين كهن خود را حفظ كردند .اين دو گانگي در داد و در آن « مذهب » جاي خود را به « مليت » مذهب در ميان كُردها فاصله انداخت و دوران كُردها بي توجه به مليت شان و روي آوردن به مذهب از يكديگر فاصله گرفتند و هنگامي كه كردستان بزرگ تقسيم شد . از لحاظ مذهب نيز در ميانشان جدايي افتاد و پادشاهاني كه بعد از اعراب بر ايران حكومت كردند . اين شاهان بي لياقت و بي كفايت كه تنها نام پادشاه را يدك مي كشيدند در سده هاي اخير براي م نافع خود از بخشيدن سرزمين و مردم كُرد به ديگر كشورها دريغ نكردند و كُردها كه بخش بزرگي از ملت و سرزمين ايران بودند و قومي با اصالت و تمدن به شمار مي آمدند و با تقسيم شدن سرزمين شان در ميان اعراب و تر كها و حتي ارمنستان قدرتشان رو به كاستي رفت. در اين بين ك سان ديگري هم مقصر بودند كه كارشان كمتر از خيانت پادشاهان نبود بعضي از رهبران سياسي كُرد كه مي توانستند استقلال از دست رفته كُردها را باز گردانند، ولي آنان كه از حس ملي لازم برخوردار نبودند ، نتوانستند از ملت كُرد نه آشكارا و نه پنهان دفاع كنند، و امروز عاق بت ملت كُرد سرنوشتي است كه شاهد آن هستيم. كُردها از سپيده دم تاريخ تا اوايل سده هاي ميلادي 109 كردستان بزرگ در چه زماني به چهار قسمت تقسيم شد؟ 1 در سال ( 1514 م) در د شت چالدران، بزرگترين جنگ ميان شاه اسماعيل صفوي و سلطان سليم اول عثماني روي داد و در واقع يك جنگ مذهبي ميان ايران و امپراطور ي عثماني بود، ولي به دليل اينكه سرزمين كُردها منطقه مرزي ايران و عثماني ها بود، به قيمت اشغال خاك كُردها شد، در اين جنگ چيزي كه اتفاق افتاد، قطعه قطعه شدن خاك كُردها بود . بنا به دلايل مذهبي در جنگ چالدران كُردها به امپراطوري عثماني پيوستند و سرزميني كه روزگاري يكپار چه بود، مابين اير ان و تركيه و بعدها به چهار قطعه تقسيم شد كه در اين ميان مي توان از سركرده هاي كُرد كه در آن زمان هر كدام وابسته به يكي از دو قدرت ايران و عثماني بودند، انتقاد كرد . چون همين كه منافع خودشان تأمين مي شد، ديگر خواسته ها و آرمانهاي ملي شان را رها مي كردند و چيزي . 1 - كردستان و كُرد، درك كنيان، چاپ هولير، 1980 كُردها از سپيده دم تاريخ تا اوايل سده هاي ميلادي 110 كه در اين ميان اتفاق افتاد، قرباني شدن حقوق مردم كُرد و آزادي آنان بود و روز به روز از استقلال آنان كاسته مي شد، تا اينكه در قرن ب يستم ميلادي، مردم كُرد در هر از آن ياد مي شود . « جنبش كُرد » چهار پارچه ي كردستان، دست به اقداماتي زدند كه به در پناه اين جنبش ها براي مدتي كُردها توانستند پيروزي را از آن خود كنند، ولي حكومت هاي مركزي كه تاب ديدن استقلال كُردها را نداشتند، با وجود اينكه هزاران مشكل بزرگ با يكديگر داشتند، ولي در مقابل كُردها با هم متحد مي شدند و بر ضد كُردها مي جنگيدند. 1 در اين اوضاع، جنگ ميان كُردها با حكومتهاي مركزي ، سبب شد تا وضع مرد م كُر د روز به روز بدتر شود و فشار بر مردم به حدي رسيد كه موجب دست برداشتن آنان از حقوق خود و شك ست خوردن جنبش كُرد شد. ناگفته نماند كه وحشيگري هاي حكومت عثماني در اين جنگ ها هيچگاه از اذهان مردم كُرد پاك نمي شود. در تركيه بر ضد كُرد بحث هاي فراواني شد ه، بارها گفته اند و نوشته اند كه در تركيه كسي به نام كُرد وجود ندارد و مي گويند: اينان كه مي گويند كُردند، كُرد نيستند، بلكه ترك هستند . سران تركيه چشم خود را بر روي اين حقيقت بسته اند كه كُردهايي كه در تركيه زندگي مي كنند كم نيستند . و وجود آنان بر هيچ كس پنهان نيست و آشكارا حقوق آنان را پايمال كرده، ولي مقاومت كُردهاي تركيه هنوز هم ادامه دارد. . 1 - تاريخ ريش هي نژادي كُرد، احسان نور يپاشا، چاپ مهر، تهران، 1311 ، ص 60 كُردها از سپيده دم تاريخ تا اوايل سده هاي ميلادي 111 فصل چهارم وجود باورهاي يكتاپرستي در ميان كُردها در روزگار باستان بررسي تاريخ كهن و خاك پاك آريايي ها بدون پرداختن به آيين راستي و پيامبر آن (زرتشت) امري محال و غير ممكن است. هر گاه بخواهيم تاريخ و فرهنگ قومي يا دولتي را در نظر بگيريم، نمي توانيم از باورهاي مذهبي آنان چشم پوشي كنيم. كُردها از آن جمله اقوامي هستند كه باورهاي يكتاپرستانه در عمق وجودشان رسوخ كرده و همواره در وجود خود خدا را جستجو م يكنند. از آيين هاي كهن اقوام ايراني كه تاريخي 12000 ساله دارد مي توان به آيين يا كيش اشاره كرد كه تاريخ آن به دوران قبل از باستان برمي گردد و سپس بعد از آن « زروان » به دين زرتشت كه از كهن ترين اديان ايران باستان است كه حاوي معاني يكتاپرستانه و بشر دوستا نه است و خود تاريخ گوياي ايران باستان است و بدون بررسي كردن آن ، تاريخ ايران و كردستان ناقص و بي روح است. كُردها از سپيده دم تاريخ تا اوايل سده هاي ميلادي 112 در كردستان هنوز هم پيروان آيين كهن باستان ايران مراسم خود را به شيوه ي مغان چند هزار سال پيش انجام مي دهند كه از آنان مي توان به ايزدي ها و يارسان و ... اشاره كرد. به گفته تاريخ نگاران و محققين آنچه كه قوم كُرد را از اقوام كهن ديگر جدا ساخته، واقعيت يكتاپرستي آنان در بيش از هشت هزار سال پيش است . آنان از خدايان خيا لي يا پيكره درست نكرده اند و به خداي يكتا كه همان اهوار مزدا است اعتقاد داشتند. « بت » كيش زروان يكي از قديمي ترين كيش ها ميان تمدن هاي بين النهرين در روزگار باستان كه تاريخ آن به 12000 سال قبل از ميلاد مي رسد، كيش زروان است. 1 در كيش زروان اعتقاد آنان به وجود دو ايزد تاريكي و روشني بوده است، كه بعدها مردم مشرق زمين را تحت تأثير آئين خود قرار داده است. مغان، بر » آورده كه « فيلي پي كا » تئوپومپوس كارنامه نگار نامي يوناني، در نوشته ي « روشني و تاريكي » اين باورند، براي سه هزار سال پي در پي، يكي از اين دو ايزد فرمانروايي كرده، آن ديگري فرمانبرداري مي كند. در 3000 سال د وم، به ستيز و پيكار پرداخته، با هم فرمانروايي مي كنند، تا اينكه سرانجام ديو بدي شكست خورده و نابود مي شود و مردمان به شادي و بي نيازي، بدون نياز به خوراك به سر خواهند برد و ايزد نيكي ها، براي زماني كم به آسايش خواهد پرداخت. را براي هر يك دو هزار « روشنايي و تاريكي » عده اي از محققين تاريخ فرمانروا يي سال دانسته اند. 1 - هرودوت، كتاب نخست، بند 132 ، نقل از كتاب پاسخ به تاريخ،/فاروق صفي زاده، و همچنين در كتاب تمدن .« ژوروژوف كاپيتالوف » بين النهرين، نوشته كُردها از سپيده دم تاريخ تا اوايل سده هاي ميلادي 113 تئودوروس پارخوناي كه از نويسندگان مشيايي سرياني در سده ي هشتم زايش مهر آورده است : مغان مادي پيش از آئين زرتشت « سكوليا » است، در نوشتاري به نام زرواني بوده اند. 1 در كيش زروان؛ مغان از جايگاه ويژه اي برخوردار بودند و همواره مورد احترام مردم بودند . وجود دو ايزد كه ريشه ي آن از كيش زروان بوده و بعدها وارد آئين زرتشت شد و به وسيله ي عده اي « خير و شر » متأسفانه به صورت دو نيروي از مغان زرتشتي كه بيشتر به آن دامن زدند، وارد آئين زرتشت شد. در آيين زروان كه بع دها با افسانه و داستان آميخته شد و وارد داستان هاي محلي اقوام كُرد شده است . از آيين ميترائيسم كهن تر بود ه و مي توان آن را در باقي مانده آيين هاي كهني چون يارسان و ايزدي جستجو كرد. در آيين زروان مردگان را بر روي كوهي بلند و رو به آفتاب قرار م ي دادند تا روح فرد مرده در كالبد موج ودات زنده حياتي دوباره يابد كه در آيين ايزدي به آن دونادون يا روح هميشه زنده م يگويند و اين تناسخ ارواح از نسلي به نسل ديگر ادامه دارد. باورهايي كه در ميان كيش زروان و كيش ايزدي كه دو آيين كهن اقوام ايراني روزگار باستان بوده است، بسيار به هم شبيه است . جدا از مسئله ي سنخيت ارواح، اعتقاد به چهار فصل سال داشته و باد و باران و آتش نزد آنان مقدس بوده است و به وجود الهه هاي تاريكي و روشني باور داشت هاند. آيين ايزدي يا ايزدي از واژه هاي ايزد و يزدان گرفته شده است . كه اين دو « يزيدي » كلمه ي واژه يا كلمه خود به معناي خدا و پروردگار است كه به اين معني كه اجداد كُرد و ايراني ذات حق را پرستش كرد هاند. 1 - انجمن مغانه، پاي هگذار يگانگي و برادري جهاني از آغاز تا به امروز، فاروق صف يزاده بوره كه اي، انتشارات ابريشم. كُردها از سپيده دم تاريخ تا اوايل سده هاي ميلادي 114 يادگار و نمونه باورهاي ديني اقوام كهن كُردهاي امروزي است كه « آيين ايزدي » سينه به سينه در طي قرو ن و اعصار حفظ شده و هنوز عده اي از مردم كُرد توانسته ان د اين آيين را در ميان خود حفظ كنند. ها بر اين باورند كه در جهان دو نيرو وجود دارد؛ يكي نيروي « يزيدي » ايزدي ها يا هستند و معتقدند خداوند به خاطر « دونادون » خير و ديگري شر و همچنين معتقد به هر بار كه انساني تاز ه متولد « دونادون » درست كردن امور زندگي انسان ها به واسطه مي شود با انساني ديگر در گذشته پيوند دارد و روح آن فرد در پي تكميل شدن در جسم و روح فرد تازه متولد شده است. يزيدي ها براي طبيعت ارزش و اهميت والايي قائل اند و حتي در ح د پرستش به آن ارج مي نهند. از آن جمله مي توان به آتش و روشنايي اشاره كرد كه در آي ين ايزدي جايگاهي ويژه دارد. ملك طاووسي يادگار و سيمايي از خداوند است. بررسي كردن ملك طاووسي ما را بر آن مي دارد كه تصور كنيم شايد پيوندي ميان كه خداي روز و روشنايي سومريان بوده باشد. « تموز » طاووسي يزيدي ها و است . « هكاري » « ئادي » اولين كسي كه اين آيين را از فراموشي نجات داد، ش يخ 1154 م. – 557 كه خود دانشمند فرزانه بوده است، آيين يزيدي را در قالبي مانند « ئادي » شيخ سوفيزم و درويشيزم و طريقتي كه بعدها به نام خود او معروف شد، پاي هگذاري كرد. در ميان ايزديان ش ناخته « عدي » آن را بنيان نهاد، به طريقت « ئادي » طريقتي كه شيخ شد. كُردها از سپيده دم تاريخ تا اوايل سده هاي ميلادي 115 رفت . 1 در « هكاري » در مدينه زندگي مي كرد. بعد از مدتي از آنجا به « ئادي » شيخ هكاري تكيه اي درست كرد و بقيه ي عمر خود را در آنجا گذراند و در همان جا هم قبله ي اهل دل « ئادي » جان به جان آفرين، تسليم كرد و اكنون تكيه يا نيايش گاه شيخ يزديان شده است. نام دارد. « مصحف سياه » و ديگري « جلوه » يزيديان 2 دو كتاب آييني دارند؛ يكي يزديان در خوردن و پوشيدن آداب مخصوصي دارند . آنان كاهو و ماهي نمي خورند و لباس آبي رنگ به تن نمي كنند، كه اين نحو ه ي خوردن و پوشيدن يادگار دوران كهن است كه آنان تا به امروز از آن نگهداري كرده اند. يزيدي ها از زمان به وجود آمدن آيين اسلام از طرف مردم مسلمان آزار و اذيت را خراب كردند و نيايش گاه « شيخ ئادي » فراوان ديده اند. در سال ( 1415 .م) آرامگاه آنان را با خاك يكسان كردند كه دوباره توسط پيروان آيين ايزدي از نو ساخته شد. متأسفانه امروزه عده اي از مسلمانان كه حتي ماهيت دين و آيين ايزديان را نمي دانند، از روي تعصب كوركورانه آنان را آزار مي دهند و لقب شيطان پرست را به پيروان آيين يزيدي مي دهند. مخصوصاً از زماني كه عثماني ها به امپراطوري رسيدند . آنان يزيديان را به چشم تحقير م ينگريستند و از كشتن آنان هيچ ابايي نداشتند. ترك هاي عثماني به قصد سياسي يزديان را مي كشتند و بنابر همين سياست تنفر آور هزاران يزيدي بي گناه در دوران امپراطوري عثمان يها قرباني شدند. آيين ياري (اهل حق) واژه ي يار ي شكل ديگري از كلمه ي يارسان است كه يادگاري از دوران كهن اس ت . كساني هستند « ياران » يارستان، به معناي خاك و وطن يا سرزمين ياران است . منظور از پيروي مي كنند « يارسان » كه آئين 1 - تكيه يا خانقاه محل راز و نياز. 2 - منظور از يزيديان، همان ايزد پرستان است. كُردها از سپيده دم تاريخ تا اوايل سده هاي ميلادي 116 آيين ياري يا اهل حق : يكي از كهن ترين آيين دوران باستان است كه كُردهاي روزگار باستان به اين شيوه به درگاه حق نيايش م يكردند. پيروان آيين ياريان به تناس خ ارواح يا دونادون اعتقاد دارند و بر اين باورند كه زنده مي شود و هر بار در كنار او چهار فرشته يا « هفت بار » خداوند در سيماي زندگاني وجود دارد كه خداوند پيروان آيين يارسان خود را صاحب كهن ترين آيين « ملَك » چهار گيتي مي دانند و اعتقادشان بر اين است كه از روزي كه خداوند هستي را آفريد، يارسان به شيوه ي دونادون به هستي پا نهاده است. (بالاترين پله ي دونادون به حضرت آدم و حوا بر مي گردد و بعد از آن به شاهان فريدون ، كيكاووس ، كيخسرو و افراسياب مي رسد و ،« جم شيد » ،« كيومرث » افسانه اي مثل يا زندگاني به جسم پيامبراني همچون سليمان ، ابراهيم ، موسي ، « روح » بعد از آن مراحل فرعون، عيسي و محمد (ص) مي رسد و بعد از آن روح در كالبد تن علي پسر ابوطالب و سپس شاه فضل و بهلول دانا و بابا خويشن و شيرخان، بابانا ئوس، بابا جليل، بابا سرهنگ، سلطان اسحاق و حا جي بكتاش پير محمد مي رسد. اينان داراي ارواحي هستند كه از آدم و حوا به آنان رسيده و مقدسند.) 1 قديمي بودن اين آيين موجب تغييرات بسيار در آن شده است، به گونه اي كه شده اند. مانند پيغمبران « ياري » همانگونه كه آشكار است، پيغمبران ديگر اديان وارد دين يهود و يا مسلمانان كه اين پيامبران خود داراي آيين جدا از آيين يارسان اند و به نام هاي ديگر شناخته شده اند. پيروان آيين ياري گر چه در جوار مسلمانان سني زندگي مي كنند، ولي گاه به آنان گفته مي شود كه اين به هيچ عنوان با حقيقت آيين يارسان جور در نمي آيد. « علي الله هي » 1 - تاريخ اديان كُردها، پروفسور توفيق وهبي. كُردها از سپيده دم تاريخ تا اوايل سده هاي ميلادي 117 بنا به روايت ها، علي(ع) يكي از افرادي اس ت كه جان پاك در جسم او رسوخ كرده تا زندگي مردم را به خيز و پاكي هد ايت كند و اين لقب را براي كشمكش هاي ديگر به مي گويند. « كاكه يي » يارسان ها مي دهند و در بعضي مناطق به آنان مي گويند « شبك » و در جايي ديگر « قزلباش » در بعضي نقاط به پيروان اهل حق شيوه ي سرود ههاي آييني يارسان به زبان كهن كُردي است. قديمي ترين و با ارزش ترين نوشته ي ادبي و كوردي از آيين يارسان و باقي مانده ي جستجو « ياري » چند آيين كهن كُردي است و همه آن اديان كهن را مي توان در آيين كرد. اين قوم كُرد ، زبان خود را يك زبان بهشتي قلمداد مي كنند و روز محشر به اعتقاد بر پا مي شود. « شهر زور » آنان در تحقيق و بررسي آيين يارسان در قسمت خاورشناسي اروپا جايگاه ويژه اي دارد. دانشمنداني چون م .كينوف، ژوزكوفسكي، ف مينورسكي و ... نقش مهمي در روشن و « توفيق وهبي » كردن و بررسي كردن آيين يارسان دارند و در ميان نويسندگان كُرد نيز اطلاعات ادبي زيادي در اين باره داشتند. « دكتر محمد موكري » پير بزرگ يارسان بيشتر از صد سال زندگي كرده است. و « نامه ي سرانجام » اهل حق يا يارسان داراي چند كتاب آييني مهم هستند كه يكي 1 است كه بيشتر ديوان، شعرهاي بابا سهاك يا سلطان اسحاق « ديوان بزرگ » ديگري 2 مي باشد. « سادات برزنجه » است كه از نوادگان باباعلي همداني و از 1 - ديوانه گ هوره. 2 - نژاد سادات برزنجه به سلطان اسحاق برم يگردد و كلمه سادات يا سيد در آيين يارسان به جد بزرگ پارسان سلطان اسحاق و بابا داوود و بابا خوشين و بابا سرهنگ مي رسد و سادات از اين افراد شروع مي شود به نوادگان آنان سيد يا سادات مي گويند. كُردها از سپيده دم تاريخ تا اوايل سده هاي ميلادي 118 ايران باستان) « ئيره واچ ها » آيين زرتشت (دين كهن براي بررسي كردن اديان كهن ايران باستان موثق ترين سندي كه در دست است، كتاب مقدس اوستاست. كتاب اوستا سندي ديگر بر ادعاي كُردهاي امروزي است كه خود را صاحب فرهنگ و آئين دوران باستان مي دانند. پس از آنكه آريايي ها به دنبال ديگر اقوام خود در فلات ايران و دامنه ها ي زاگرس آمدند با باورهاي مذهبي آنان آشنا شده و آن را پذيرفتند. زرتشت پيامبر اقوام ايراني بود كه باورهاي او درباره ي درك خدا و جهان هستي هنوز هم در قرن معاصر مورد توجه محققين و ديرينه شناسان است. در اينجا اگر بخواهيم تاريخ ولادت زرتشت پيامبر را بيان كنيم، مجبوريم به چند تاريخ اشاره كرده و اين موجب سردرگمي خواننده مي شود. طبق تحقيقات و اسناد به دست آمده و نوشته هاي جديد تاريخ دانان آنچه كه موجب چند دستگي ميان باستان شناسان شده و هر كدام تاريخ و مكاني را براي ئشو زرتشت ذكر كرده اند. وجود چند زرتشت در تاريخ ايران باستان است. كُردها از سپيده دم تاريخ تا اوايل سده هاي ميلادي 119 كه تاريخ وجود آن را در 10 هزار سال پيش مي دانند، در ميان « زرتشت اول » ساكنين فلات ايران و دامنه هاي زاگرس مي زيس ته و مردم را به يكتاپرستي دعوت مي كرده است. 1 درباره زرتشت پيامبر كه صاحب كتاب مقدس اوستاست نيز اختلافاتي درباره ي سال ولادت و محل زندگاني او نيز وجود دارد، ولي آنچه كه از همه معتبرتر است، آن است كه زرتشت پيامبر در 6500 سال (ق.م) مي زيسته . حال دلايل اين ادع ا را با بررسي چند سند تاريخي روشن مي كنيم. درباره ي كيش مزدايي و راه و « فيليپي كا » تاريخ نگار يونانيان تئوپومپوس در كتاب روش زرتشت، چيزهاي با ارزشي نوشته و تاريخ پيدايش او را 5000 سال پيش از جنگ تراوا دانسته، يعني تاريخ زرتشت به 6500 سال قبل از ميلاد برمي گردد. محل تولد زرتشت نوشته است : « اوستا، كهن ترين كتاب آسماني » ابراهيم پورداوود در كتاب خود به نام يا بلخ 2 را محل ولادت زرتشت پيامبر مي دانند و در « پيش باختر » برخي از مستشرقين است، اما امروز عموماً با سنت زرتشتيان موافقت نموده و او را « واسيلي نيكتين » سر آنها كه عرب ها به آن « گزن » از مغرب ايران مي دانند و بيش از همه احتمال مي رود ك
مطالب مشابه :
کنایه در زبان فارسی ( 50 کنایه)
کنایه : مفهوم کنایه. سر دماغ آمدن. سر حال شدن ، سالم شدن . سر به زیر بودن . شخص آرام بودن و یا به
ریشه ضرب المثل، زبان سرخ ،سر سبز می دهد بر باد
ششم دبستان - ریشه ضرب المثل، زبان سرخ ،سر سبز می دهد بر باد - مطالب به روز برای آموزگاران پایه
زبان عامیانه و اصطلاحات، حروف آ و الف
آب از سر گذشتن: کار از چاره و تدبیر گذشتن اوف شدن: (به زبان کودکان) زخم شدن، درد داشتن
ms از زبان بیمار
msاز زبان یک سستی پاها، عدم تعادل ایستادن و حرکتی، خواب رفتگی زیاد و یا سر شدن دست و پاها
7ادامه کتاب
تاریخ کرد در سر مهاجران انگليسي و حاكميت آنها بر آن سرزمين تازه باعث رواج و غني شدن زبان
آموزش زبان انگلیسی یک مطلب خوب و جالب در دوست داشتنی تر شدن با ترجمه فارسی
آموزش زبان انگليسي دوست داشتنی تر شدن با دارند و چه چیز پشت سر شما می گویند؟معمولن
برچسب :
سر شدن زبان