عاشورا در آیینه‌ی ادب فارسی؛ قسمت دوم؛ قصیده‌ای از امیر قوامی رازی؛ شنبه هفتم محرم 10/8/93

درود دوستان. همانطور که در شب قبل گفته شد تصمیم بر این است که در این پنج شب به تاریخ هزار ساله‌ی شعر عاشورایی بپردازیم و برای این که بتوانیم این مهم را در این زمان کم پیش ببریم ناچاریم که هر شب دویست سال به جلو برویم و سیر شعر عاشورایی را در زمان بررسی کنیم. خاطر دوستان هست که در شب گذشته از کسایی مروزی یاد کردیم و قصیده‌ای زیبا از وی را خواندیم. شب دوم دویست سال در زمان جلو رفتیم تا به امیر قوامی رازی شاعر قرن ششم رسیدیم.

پیش از پرداختن به قوامی رازی باید عرض کنم که بگویم که بعد از زمان کسایی با روی کار آمدن سلسله آل بویه خصوصاً ایام حکمرانیمعزّالدّوله احمد بن بویه 320 تا 356 بر عراق و خوزستان و فارس و کرمان. به خاطرارادت دیرپای این دودمان ایرانی نژاد به اهل بیت، سیاست کارگزاران حکومتی درایران به نفع شیعه رقم خورد و با رواج تدریجی مذهب تشیع، ادب عاشورانیز از نیمه دوّم سده چهارم به تدریج فصل ممتازی از تاریخ ادبیّات ایران رابه خود اختصاص داد. بد نیست کمی بع عقب برگردیم و بگوییم که پیش از اسلام 5 سلسله در ایران حکمت کردند و سلسله‌هایی که بعد از اسلام و تا قرن ششم بر ایران حکومت کردند چنین بودند: 6- بنی امیه ( 40 ه . ق – 132 ه-ق ) بنیان گذار معاویه؛ 7- بنی عباس تا زمان مامون عباسی -استقلال طاهریان از خلیفه عباسی مامون و تشکیل اولین حکومت مستقل ایرانی بعد از اسلام در ایران- ( 132 ه.ق – 656 ه-ق ) بنیان گذار سفاح 8 - طاهریان (۲۰۵ - ۲۵۹ ه. ق.) بنیان‌گذار طاهر ذوالیمینین 9 - صفاریان (۲۶۱ - ۲۸۷ ه. ق.) بنیان‌گذار یعقوب لیث 10 - سامانیان (۲۶۱ - ۳۸۹ ه. ق.) بنیان‌گذار اسماعیل سامانی 11 - آل زیار(زیاریان) (۳۱۵ - ۴۶۲ ه. ق.) بنیان‌گذار مرداویج پسر زیار 12 - آل بویه (بوییان)  (۳۲۰ - ۴۴۰ ه. ق.) بنیان‌گذار عمادالدوله علی 13 - غزنویان (۳۸۸ - ۵۵۵ ه. ق.) بنیان‌گذار سلطان محمود غزنوی 14 - سلجوقیان (۴۲۹ - ۵90 ه. ق.) بنیان‌گذار طغرل بیک

همانطور که شب گذشته گفته شد در سه قرن ابتدایی اسلام به دلیل فشاری که بر شیعیان بود از شعر عاشورایی خبری نبود و کم کم با بازتر شدن فضای سیاسی امکان سرون شعر عاشورایی پدید آمد. در واقع این معزّالدّوله دیلمی بود که فرمان داد تا برایاوّلین بار در روز عاشورای سال 352 ه‍. ق مراسم عزاداری حسینی به صورت آشکار وعزاداری عمومی و فراگیر در ایالات تحت سیطره‌ی او انجام پذیرد،  وی در روز عاشورایسال 352 ه‍. ق خود موی پریشان ساخت  و لطمه بر سر و صورت زنان، بر قتلحسین بن علی (ع) شیون کرد و مردم را نیز امر به این مهم کرد. این اوّلین بار بودکه در ملا عام در بغداد بر مصیبت شهادت حسین بن علی (ع) نوحه کردند و این سنتدیلمیان شصت سال دوام داشت تا اینکه از زمان سلجوقیان 429 تا 700 سوگواریبرای خاندان رسول اکرم (ص) و خاصه حضرت سید الشهدا عمومی شد و در این زمانو پس از این زمان است که سنت تقیه از میان شاعران شیعی برداشته میشود و ایشان قادرمی‌گردند که بدون تقیه و ترس و جان از مصیبت بزرگ کربلا در اشعارشان بگویند وبسرایند.

بدرالدین قوامی رازی شاعر پارسی‌گوی ایرانی شیعی سده ششم هجری است. شعرهایش رویه‌ی دینی دارند.تنها مطلبی که راجع به قوامی رازی از منابع کهن به دست می‌آید به جز چند قطعه شعر این است که لقب او «اشرف الشعراء» و «بدرالدین» بوده و چون وی در ابتدا در سلک مدّاحان قوام‌الدین طغرائی بوده تخلص خود را از لقب این شخص برگرفته‌است.

اما ممدوح وی ابوالقاسم قوام‌الدین درگزینی از وزرای سلجوقیان بود و در زمان محمود بن محمد بن ملکشاه و سلطان سنجر (دوران زندگی ۱۱۸۶-۱۱۵۷) سمت وزرات داشت. وی از اهالی درگزین همدان بود. قوام‌الدین مردی فاضل، سخی و پرمایه بود. در شعر و ترسل ماهر بود حکیم سنایی و عمادی غزنوی در مدح وی اشعاری سروده‌اند. در زمان قدرت در تمام مملکت حکم وی بسیار نافذ بود. از طرف دیگر از نظر اخلاقی بسیار تندخو و سختگیر و در خون ریختن بی‌پروا بود. در صدور حکم علما و رجال هرگز مراعات و تأمل نداشت و به کوچکترین دستاویزی آنار را دربند کرده و دستور کشتن می‌داد. چنانکه به سعایت حسودان و مغرضان و فتوای علمای زمان فرمان داد تا عین‌القضات همدانی (۵۲۵-۴۲۹ هجری قمری) را که اعلم علمای وقت بود، بر در مدرسه‌ای که در آنجا تدریس می‌کرد، بر دار زدند و پوست از تنش برکندند. همچنان عزالدین اصفهانی را که از مستوفیان سلطان سنجر بود، بخاطر کدورتی که داشت، چندان در زندان نگاهداشت تا بمرد. عاقبت خود نیز در زمان سلطان سنجر از وزارت معزول شد و پس از چندی در سال ۵۲۶ هجری قمری در روزگار طغرل و به فرمان او به قتل رسید.

اما در خصوص رابطه‌ی سلجوقیان با شیعیان می‌توان گفت که مخالفتی با ایشان نداشته‌اند. عبدالجلیل رازی صاحب نقص معتقد است:«سلجوقیان دشمنی با شیعیان نداشتند ومشکلی هم برای شیعیان ایجاد نکردند و اگر هم مشکلی داشتند با شیعیان اسماعیلی بود نه شیعیان دوازده امامی. اسماعیلیان  که در صدد مبارزه و کسب قدرت بودند و در این راه، به اقدامات خشونت آمیز مانند ترور حاکمان دست می‌زدند ونزد سلجوقیان وخلفای عباسی یک گروه ستیزه جو و جنگ‌طلب به شمار می آمدند برخلاف شیعه دوازده امامی که مشی مسالمت‌آمیز همراه با همکاری داشتند و همین مسأله موجب بقا و رشد آن‌ها در صحنه سیاست و اجتماع در دوره‌ی سلجوقیان شد.

امیر قوامی رازی از شاعران بزرگ ری است؛ همانطور که گفته شد مداح قوام الملک یمین الدین طغراییبوده و تخلص خویش را نیز از نام او گرفته است. از میان شاعران زبان فارسی او اولینشاعری ست که در اشعار خود صراحتا به شیعه دوازده امامی بودن خویش اعتراف و تصریحنموده است. وفات او به سال 560 هجری به ثبت رسیده است. دیوان اشعارش توسط مرحوم میرجلال الدین حسینی ارموی تصحیح و به چاپ رسیده است. او در رثای سید الشهدا اینگونهسروده است:

روز دهم ز ماه محرم به کربلا

ظلمی صریح رفت بر اولاد مصطفی

هرگز مباد روز چو عاشور در جهان

کان روز بود قتل شهیدان کربلا

آن تشنگان آل محمد اسیروار

بر دشت کربلا به بلا گشته مبتلا

اطفال و عورتان پیمبر برهنه تن

از پرده رضا همه افتاده بر قضا

فرزند مصطفی و جگرگوشه‌ی رسول

سر بر سر ِ سنان و بدن بر سر ِ ملا

عریان بماند پردگیان ِ سرای ِ وحی

مقتول گشته شاه سراپرده‌ی عبا

قتل حسین و بَردگی ِ اهل بیت او

هست اعتبار و موعظه ما و غیر ما

هر گه که یادم آید از آن سیّد شهید

عیشم شود مُنَغَّض و عمرم شود هبا

در آرزوی آب چنوئی بداد جان

لعنت برین جهان به نفرین ِ بی وفا

آن روزها که بود در آن شوم جایگاه

مانده چو مرغ در قفس از خوف بی رجا

با هر کسی همی به تلطّف حدیث کرد

آن سیّد کریم ِ نکوخلق ِ خوش‌لقا

تا آن شبی که روز ِ دگر بود قتل او

می‌دادشان نوید و همی گفتشان ثنا

گویند کین قَدَر شب عاشور گفته بود

آمد شبِ وداع چو تاریک شد هوا

روز دگر چنان که شنیدی مصاف کرد

حاضر شده ز پیش و پس اعدا و اولیا

این‌ها به آب تشنه و ایشان به خون‌شان

از مِهر سیر گشته و از کینه ناشتا

بر قهر خاندان نبودت کشیده تیغ

تا چون کُنندشان به جفا سر ز تن جدا

میر و امام شرع حسین علی، که بود

خورشیدِ آسمان ِ هدیٰ شاهِ اوصیا

از چپّ و راست حمله همی‌کرد چون پدر

تا بود در تنش نفسی و رگی به جا

خویش و تبار او شده از پیش او شهید

فرد و وحید مانده در آن موضع بلا

افتاده غلغل ملکوت اندر آسمان

برداشته حجابِ افق امر ِ کبریا

بر خُلد مُنقطِع شده انفاس ِ حور ِ عین

برعَرض مضطرب شده چون جنبش ِ سما

زهرا و مصطفی و علی سوخته ز دَرد

ماتم‌سرای ساخته بر سدره منتها

او در میان آن همه تیغ و سنان و تیر

دانی که جان و جگر خون شود مرا؟

...

***

دیوان امیر قوامی رازی تصحیح جلال الدین حسینی ارموی تهران 1334صفحات 125 تا 128


مطالب مشابه :


فهرست منابع و مآخذ طنز طنزیم: گروه ادبیات فارسی استان اصفهان

سایت دکتر محمد علی خیر سلطان سنجر در طنز نسیم شمال و افراشته ، هاشم موسوی ، مجلّه ی زبان




نوستالژی فوتبال : شمشیر دهه60

عبدالرضا بهروی- کرم دیناروند- ناصر دکتر محمد حمید شدیم که در فینال تیم سنجر 2-0را




264- دفتر مشاعره - شاعران

شرکت مهندسی ساختمان « پی آمود پارتیان » در این پست معرفی شده ایم : http://partian.blogfa.com/post/91




عروسی های پیکان در سال 91

و جمعه هم عروسی عباس ملکی بود.امروز هم یکشنبه11 تیر عروسی سید محمد موسوی ناصر با دختر




عاشورا در آیینه‌ی ادب فارسی؛ قسمت دوم؛ قصیده‌ای از امیر قوامی رازی؛ شنبه هفتم محرم 10/8/93

از وزرای سلجوقیان بود و در زمان محمود بن محمد بن ملکشاه و سلطان سنجر دکتر رضا موسوی




برچسب :