كوه قزاي

 

يك سري مسائل محلي هم ازقديم حفظ شده هنوز هم استفاده ميشود0

براي مثال طرح تقسيم عراضي يا مالي وكليه حساب وكتابها براين منوال است كه حدودشش قبيله وجوددارد كه هركدام با توجه به قبيله خودفاميل خودش راانتخاب مينمايد كه به ذكر آنها مي پردازيم0

 

·         طايفه عزيزخاني (به گويش محلي اولاد عزيزخان گفته ميشود0)

·         طايفه طاهري (اولاد طاهري)

·         طايفه دودانگه(معروف به اولاد عظيم يا بزرگ)

·         طايفه قديمي (اولاد قديم)

·         طايفه رجبي (اولاد رجب)

با توجه به اينكه درقديم به صورت خان سالاري ياارباب سالاري رعيتي ودهقان بوده وهرطايفه داراي افراد قوي وبزرگ منش بودند تابتوانند دربرابرناملايمات با افراد بيگانه ويا داخلي مقاومت كنند البته درچنين روستايي هرايل وطايفه باديگرطايفهاارتباط نزديك وخوبي داشته كه بعد ازمدتهاازدواجهايي كه بين طايفه هارايج شده آن مسائل طايفه اي تقريباكم رنگ شده ونسبت به گذشته نزديكتر به هم شده اند فقط درتقسيمات ذكرشده ازواژه طايفه استفاده ميشودلازم به ذكر است كه انسانهاي بسيار بزرگ وليبرالي وجود داشته كه حق وحقوق ديگران را عينن تقسيم مي نمودند وعدالت تقريبا اجرا مي شده ودرخير وشر همديگر شركت ميكردند واحساس هم دردي ميكردند ازاين روستا انسانهاي بزرگي تحويل جامعه شده كه پستهاي بالايي دركشور داشته اند مثل–وزرا –وكلا –وپستهاي نظامي –اموزش پرورش  دكترمهندس نماينده مجلس حتي مخترع نويسنده وغيره 0

در بهار

تقریبا 10 الی 15 روز به عید مانده مردم این آبادی مثل سایر شهرهای کشور شروع به خانه تکانی می کنند و اسباب و وسایل اضافی و خراب را از خانه ها دور کرده وسال جدید را با بهداشت فردی و اجتماعی شروع می کنند. قبل از عید لباس خوراک پوشاک وکلیه وسایل ولوازم زندگی که برای عید نوروز لازم است مهیا کرده وخودرا برای سال جدید آماده می کنند البته هر کسی به اندازه وسع و توان مالی که دارد وسایل خریداری می کند لازم به ذکر است که در این آبادی مردمان ساده اگاه و خونگرمی زندگی می کنند واز وضع مالی خوبی برخوردار نیستندو تجمل گرایی ندارند ،در نزدیکی عید کم کم سرما و برف جایش را با هوای تازه بهاری و باران عوض کرده و لطافت و سبزی و تازگی را به ارمغان می آورد کم کم اطراف روستا را علفهای سبز فراگرفته و خود روستا در بین سبزه های باغها و علفزار ها نمایان سبز نمايان مي شود.

روستا غیر از سمت غرب که به کوهها ختم می شود بقیه روستا داخل باغها قرار گرفته و از ارتفاع آبادی را در بین باغ می توان دید و اگر سال خوب و پر آبی باشد روستاتمام وکمال سرسبز وخرم خواهد بود. در بهار کم کم پرستوها خودی نشان داده و گروهی باهم شکلک در می آورند وبه این سو و آن سو می روند و آمدن بهار را مژده می دهند . بچه های مدرسه بسیار شاد و خوشحال هستند جون کفش ولباس نو خریده و برای عید روز شماری می کنند و از معلم هامی خواهند که مشقهای عید شان کم باشد تا بتوانند بیشتر از تعطیلات استفاده کنند وبه سیروسفر ویا دیدار فامیل و آشنایان بروند واز اجیل و شیرنیهای رنگارنگ تناول کنند . روز های عید برای عروسی ودامادی روزهای شیرینی می باشد چون برای هم دیگر با عشق و علاقه خاصی عیدی گرفته وبا مراسم خاصی تحویل می دهند و جشن می گیرند.

عیدی آنها به این صورت است که داماد طلا لباس و میوه و شیرینی آماده نموده سپس در حدود هفت طبق که شامل لباس وعیدی و آینه شمدان و میوه و شیرینی مهیا نموده فامیل دوست آشنا رادعوت کرده و به سمت خانه عروس می روند که معمولا بعداز ظهر عید حرکت می کنند و مراسم جشن وپایکوبی رادرمنزل عروس بجا می آورند وعید را باتمام وجود شادی میکنند .

(عيد نوروزباستان)

حاجي فيروزه- سالي يه روزه- همه ميدونن- منم مي دونن- عيدنوروزه-

ارباب خودم سلام عليكم      ارباب خودم سرت بالا كن

ارباب خودم لطفي بما كن    ارباب خودم بزبزقندي ارباب خودم چرا نمي خندي

بشكن بشكنه بشكن- من نمي شكنم-اينجابشكنم يارگله داره-اين سياه بيچاره چقدر حوصله داره0

دعاي سه هزارساله زردتشت

منش بدشكست بيابد-منش نيك پيروزگردد-دروغ شكست بيابد-راستي بر آن پيروزي يابد-خرداد ومرداد بر هردو پيروزگردد-گرسنگي وتشنگي اهريمن بدكنشي ناتوان گرددوروبه گريز نهد0

نوروزاز زبان امام صادق (ع)

نوروز روزي است كه خدا ازبندگانش پيمان بست كه اوراستايش كنندوبه اوشرك نورزند وبه پيامبران وامامان ايمان داشته باشند-اولين روزي است كهخورشيد طلوع كردوباد وزيدن گرفت وزمين ايجاد شد-دراين روزامام علي خوارج رادرنهروان هلاك ساخت

-گلها دراين روزخلق شدند-كشتي نوح دراين روزكوه جدي نشست-حضرت ابراهبم بتها راشكست-ظهور حضرت مهدي دراين روز خواهد بود-نوروز براي مسافرت زراعت عقدونكاح وازدواج بسيار شايسته است0

 

هفت سين باستان

·        سين اول سلام-سلام به بهاروباران وياران-سلام به پاكي چشمه ساران

·        سين دوم –سحر كه مرغ ميخواند-سحركه اوازش راسپيدار بلند است-

·        سين سوم سادگي-ساده باشيم-مثل بنفشه كنار جوي-با پاكي همه يكاسه باشيم0

·        سين چهارمسرود-سرودشقايق وشعروشور-سرودپروازبه دور0

·        سين پنجم سپيد-مثل پرنده اي كه به آسمان پريد0

·        سين ششم سفر باپاي سيمرغ درصبح روشن به سرزمين آب وگل ونسترن0

·        سين هفتم سلام دوباره سلام0

·        جشنهاي مهرگان-سده-آبانگان-يلداومراسمهاي ملي-درتاريخ باستان روزهاي هفته نام نداشت ولي روزهاي ماه نامگزاري شده بود

1.       اورمزد2-بهمن3-ارديبهشت4-شهريور5-سپندارمذ6-خورداد7-امرداد8-دي به آذر9-آذر10-آبان11-خور12-تير13-گئوش14-دي به مهر15-مهر16-سروش 17-رشن18-فروردين19-ورهرام20-رام21-باد22-دي به دين23-دين24-اِرد25-اشتاد26-آسمان27-زامياد28-مانتره 29-سپند30-انارم

چهارشنبه سوري باستان

فالگوش نشيني-قاشق زني-بخت گشايي-كوزه شكني-رفع نحس-

سخن درپرده ميگويم چون گل ازغنچه بيرون آي            

 كه بيش ازپنج روزي نيست حكم مير نوروزي

شعر براي آزادي زندانيان دربند دولت بود0

                                                              رسم آذر ذردتشت

 

اما در چهارشنبه سوري(كُلا چهارشنبه) آخر سال که از زمان پیامبر زردتشت بصورت باستانی به جا مانده(زرتشت به معني شترزردرنگ است) مردم غروب آن روز هر خانواده مقداری آتش جلوی خانه یا روی پشت بام روشن نموده خانواده دور آن جمع می شوند واز روی آتش یکی یکی به این سو و آن سو می پرند و می گویند سرخی من از تو زردی تو از من وبلعکس ،پس از آن سنگهای چخماق که از گوگرد و مواد دیگر ساخته شده است توسط استادان شیمی معمولا ساخته می شود خریداری نموده داخل آن تکه سنگهای ریز داخل پارچه ای کوچک به اندازه تیله بزرگ پیچیده و نخ دور آن بسته اند وبا ضربه زدن آن به جایی یا پرتاب به سمت دیوار و زمین صدای دلخراشی به گوش می رسد . جدیداًموادانفجاری  خطر ناکی می سازند که توسط دولت نیز ممنوع اعلام شده است. در زمان دور جوانها و نوجوانها لاستیک خودرو رابه قله کوه گینه می بردند و آتش می زدند و آن را سمت روستا روانه کرده و زمانی که لاستیک به سنگ بزرگی برخورد می کرد چند متر بالامی رفت و باداشتن آتش منظره جالبی را نشانگر بود سپس به دیوار یکی از خانه های روستا برخورد میکرد ودر همان جا می سوخت شب چهار شنبه نیز دور هم جمع می شدند و آجیل شیرینی می خوردند و شادی می کردند.

شب عید نیز رسمی بوده برای شاه دامادی که عقد یا نامزد کرده بود باید شب عید مراسمی به نام شال دِرازی را انجام می داد مراسم به این صورت بود که در قدیم خانه هایی که ساخته می شد یک سوراخ کوچکی که یک سر از آن رد شود در نهایت یک انسان ،آماده می کردند و برای چند منظوربه کار می رفت یکی برای هواگیری اتاق نور گرفتن اتاق و بیرون رفتن دود بخاری و چراغ و غیره که در زمستان دربها معمولا به علت سرما بسته می شد در آن شب داماد یک عدد شال گردن چند متری که برای بستن گردن  یا کمر در زمستان مردم  استفاده می کردند زمان عید نیز به دردشاه داماد می خورد داماد با دو نفر از ساق دوشها ی خود یا یکی از افرادفامیل این مراسم را انجام می دادند که بالای پشت بام خانه های فامیل و دوستان نزدیک می رفتند واز سوراخ روی پشت بام شال را به داخل منزل رها می کردند این موضوع راهمه می دانستند ولی نمی دانستند که نفر کیست ممکن است دیگری باشد ولی به هر حال فرقی نمی کرد . صاحب خانه از امکاناتی که داشت داخل شال می پیچیدو می گفت بکش خدامطلبت رابدهد داخل شال ممکن بود سکه پول باشد تخم مرغ باشد ویا چیزی دیگر باشد آن سوراخ را به زبان محلی (باج) مي گويند.

در آن شب مردم پرده های نو را به در و دیوار و پنجره می زنند فرشهای نو  اگر دارند کف اتاقها می اندازندو لباسهای نو راآماده روی چوب لباس می گذارند که صبح زود بلند شده و بپوشنده وبه دیدار فامیل و آشنایان بروند خیلی روز خوب و دوست داشتنی دارند چون همه خوشحال لب خندان دارند به همدیگر که می رسند سلام کرده و روبوسی می کنند اگر کینه و کودورتی باشد در آن روز هم دیگر را می بخشند و گذشت می کنند چون اهالی همه هم دیگر را می شناسند و سرو کار با همدیگر دارند و حتی اکثرا فامیل دور و نزدیک با هم هستند روز عید هرکسی را در اطراف خود می بینند می بو سند و عید را تبریک می گویند سپس از بزرگ فامیل شروع می کنند برای دید وبازدیدتابه ترتیب . سپس به داخل خانه فامیل وارد شده اول برای آماده کردن صاحب خانه در زده یاالله می گویند ووارد خانه می شوند بعد از دیدار و روبوسی دور سفره هفت سین می نشینند وبا تعارف صاحب خانه مشغول خوردن میوه و شیرینی واجیل می شوند داخل سفره علاوه بر هفت سین تخم مرغ رنگ کرده هرکسی به سلیقه خود رنگ می کند ممکن است یکی قرمز یکی زرد و رنگهای دیگر ...لازم به ذکر است که درعهد قدیم موقعیت زندگی به صورت فعلی نبودبهترین عیدی آن روزهاتخم مرغ رنگ کرده بودکه لبهای بچه ها راخندان میکرد همه میگن عید آن روزهابهتربود وصفای دیگری داشت واما بعد.

حرفهای عید دیدنی به این صورت است که عیدشما مبارکباشد صد سال به از این سالها، فصل بهارشمامبارک باشد.مثل شما برادر یاخواهر ویا فامیل دیگر نیز اسم می برند . از آمدن فرزندان و فامیل از سفر چشم شما روشن باشدمي گويند . صاحب خانه نیز می گویدروشناييت باشد به لحجه محلی (روشناییت آبو ) 

برای عید دیدنی چند نوع وجود دارد :

1.       این که باخانواده عید دیدنی بروند.

2.       گاها بچه ها ويا مردها به تنهايي به ديدن مي روند البته بچه ها براي گرفتن عيدي تنهايي هم به منزل فاميل مي روند.

این دو نوع عیددیدنی رایج است هیچ ایرادی گرفته نمی شود چون همه می توانند از این موضوع استفاده کرده وعلت جدایی رفتن به عید دیدنی این است که مردها علاوه بر رفتن به خانه های فامیل خانه های دوست و آشنا و فامیل می روند و گاهی با چند تن از دوستان و فامیل با هم حرکت می کنند ولی زنها و بچه ها فقط به خانه های فامیل درجه یک وفامیل می روند و گاها زنها به علت این که ممکن است خانه آنها مهمان بیاید بیشتر اوقات در خانه می مانند ویا عیدی برای دختران خواهرهای شوهری می برنند البته این رسم ایران و زرتشت است که برای خواهر و عمه عیدی میبرند .

عیدی نیز در قدیم نانهای محلی بصورت لواش نونهای گرد و زخیم شیری و غیره مقداری برنج میوه کشمش و تخم مرغ داخل یک طبق پر کرده و خود یا یکی از دختران آنرا برده و تحویل می دهد ویا چند نفر از زنان فامیل یا خانواده باهم جمع شده به خانه نفر مورد نظر می روند هم عیدی را روز تحویل  می دهند وهم عید دیدنی می کنند . خواهر و عمه نیز یک لباس جوراب و یا چیزی دیگر به برادر ویامادر وپدر خود عیدی می دهند.

روز عید اکثر مردم درمیدان آبادی جمع شده علاوه برعید دیدنی و خوش و بش می کنند یک سری مراسمی نیز از قدیم به یادگار مانده انجام می دهند . مراسم تخم مرغ بازی است که چند روز به عید مانده هر نفر چند تا تخم مرغ سفت و محکم راکه توسط دندانهای جلو خود امتحان می کند وسفتی آن راچک می کند آماده نموده روز عید داخل جیب کت شلوار گذاشته و با همدیگر هر کسی که باشد با توافق شروع به بازی می کنند . مراسم به این صورت است که تخم مرغ هر کس در حین به هم زدن شکست باید تخم مرغ راتحویل نفر دیگر دهد البته  آهسته و آرام داخل مشتشان نوک آنها را به هم ضربه می زنند و هر کدام ترک برداشت تحویل دیگری می دهد . چند بازی این گونه نیز هست که یکی مراسم پول خورد است یک مدل مثلا چند نفر جمع شده هر کدام یک سکه روی هم گذاشته واز چند متری با توافق با پول دیگری می اندازند سکه هر کس نزدیک سکه روی هم انباشته شده افتاد او اول ضربه رابه سکه های روی هم گذاشته می زند هر سکه که پشت

ورو شد مال او می شود و این بازی تا آخر ادامه پیدا می کند ولی این بازی غمار نیست ولی از نظر شرعی اشکال دارد و حرام است .

نوع دیگر پول بازی این گونه است که یک سکه در دست به پشت دیوار می اندازند و هر کدام نزدیکتر به دیوار باشد او برنده شناخته شده و هر چند نفر سکه انداخته باشند برای نفر اول است البته اول مشخص می کنند که چند نفر باهم قرار است بازی کنند.

یک نوع دیگر بازی یکی از استخوانهای زانوی گوسفند یا بز است که شکل خاصی دارد ولی صد در صد غمار به حساب می آید تعداد استخوانها 3 عدد یا 4 عدد می باشد و با سر پا ایستادن آن استخوان برنده مشخص می شود(آلچي.توخان))و هر کس یک بار آن سه عدد راباید بی اندازدو قبلا مشخص می کنند که برنده چه چیزی را برنده می شود مثل پول یا وسایل قیمتی ویا حتی گاها بازی به حساب می آید وغمار نیست اما در ظاهر مردم آن را در روز عید به عنوان روز عیدی بازی می کنند روزهای دیگر انجام نمی گیرد . اگر انجام شود مردم آنها را نفرین کرده وبه آنها غمار باز می گویند واز آنها دوری می کنند البته بازیهای دیگر ی مثل ورق و چیزهای جدید برای بچه ها وجود دارد مثل بازی تیله و مدادتراش در قدیم ها درب نوشابه و عکس فوتبالیستها خیلی قدیم به جای فوتبالیستهااز پوست شیرنیها همان که برگشته بودبر می داشتند یا اگر چند تا روی هم بودند هر چند تا بر می گشت برنده آنها می شد .

بازی مَرتَه مَرتَه به این شکل است که سنگ رابه اندازه مشت بر می داشتند تعداد نفرات 2 نفر بودند یکی سنگش رادر چند متری می انداخت پس نفر بعدی اگر سنگ او را با سنگی می زد برنده شناخته می شود و چیزی که از قبل مشخص کرده بودند یا شاید هم مشخص نمی کردند برنده حساب می شد اکثر اوقات این بازیها جایزه نداشت یا اگر داشت ناچیز بود .

اما از سيزده روز تعطیلی عید نگذریم گاها این بازیها تا سيزده بدر ادامه داشت ویا به سفر یاکشاورزی و دامپروری بچه ها می پرداختند و چون بچه ها زمان عید پول فراوان داشتند از این بازیها انجام می دادند ویا خورد و خوراک می خریدند و می خوردند و به طریقی خرج می کردند.

روز سیزده بدر چون همه خانواده ها خودرو ندارند معمولا راههای نزدیک مثل باغ یا کوه و یا جنگل که نزدیک خانه آنها باشد انتخاب می کنند . بعضیها که خودرو و موتور سیکلت دارند راههای دور مثل چشمه های دور و نزدیک مانگین بالاخلو می روند و انواع و اقسام غذا و خوراکی که دوست دارند مخصوصا نوشابه که بعد از غذا می چسبد . البته بچه ها تا نوشابه نباشد انگار سیزده بدر نکرده اند . معمولا با دوستان آشنایان و فامیل دور هم جمع می شوند و روز خوب وخوش راباهم می گذرانند و بعضی ها هم که سر شوق باشند ساز ودوهول با خود می برند و مراسم پایکوبی معمولی هم را می اندازند.

بعد از  سیزده بدر که فصل کار وکوشش و کشاورزی و برای بچه ها فصل درس و امتحان می باشد و همه وهمه مشغول انجام کار خود می شوند در فصل بهار رویش گل و گیاه و درخت می باشد و برای اینکه کشاورزان بتوانند استفاده زیادی از محصولات کشاورزی خود ببرند به بیل زنی حرصو اصلاح درختان می پردازند0

 

بیل زدن زمین یعنی برگرداندن خاک یک سال قبل را به جای اولش یعنی برگرداندن خاک زیر به بالا و استفاده درخت از خاک جدید و پیدا کردن مجاری هوا داخل خاک و ریشه گیاهان ودرختان وجمع آوری علفهای هرز سنگ و خار خاشاک برای تمیزی اطراف درختان و گیاهان . در این آبادی چون همه باغ دار هستند و محصول اصلی آنها درخت انگور و باغداری می باشد معمولا کاگر کم می باشد وبه همین خاطر از روستاهای بالادست حتی شهر ابهر کارگر جمع کرده واول صبح به باغ آورده وتا حدود ساعت 13الی 15 از آنها استفاده کرده تا زمانی که         

باغ تمام شود کار کشاورزی کار بسیار دشواری است همین نکته کارگر را بگویم که اول صبح باید برای آنها صبحانه تهیه شود سپس ساعت 10 ناشتایی که یکی دو ساعت قبل از نهار برای جلوگیری از ضعف کارگران به آنها غذای تقریبا مختصری داده می شود سپس آخر کار هر ساعتی که باشد برای خوردن ناهار به منزل برمی گردند وبعد از ناهار به محل خود می روند و صبح فردادوباره باز می گردند.مثله اینجاست که اگر یکی دو سال

باغ یا درخت بیل نخورد کم کم علف هرز عرصه را به آنها تنگ کرده بعد از بیل زدن نوبت آبیاری باغات که حداقل هفته ای یک بار باید آب بخورد آن آبی  که بسیار کم و ناچیز است کشاورز بازور بازو و بیل خود آب را کمک کرده وبه داخل کرتهای باغها می رسانند و هنوز کرت پر نشده باید به کرت دیگر برسانند چون که به همه باغ نخواهد رسید . هر کس برای خود چند ساعت آب مشخص دارد که به آن (عیاق )گفته می شود .

یک عِِیاق برابراست بایک ساعت و نیم آب البته باید بگویم که تعدادی از مردم هم از این مزایابرخوردار نيستند اما برای کمک کسانی که آب برای باغشان ندارند يك روزرا در نظر می گیرند پول آن روز را در یافت کرده0 فصل تابستان فصل گرما و فصل کار وعرق ریزان است که کشاورزان در آن روزهای گرم تابستان مجبور ند بیل بزنند آبیاری بکنند و انگور آن را چیده و به بازار برسانند وبه دامداری نیز برسند.

در تابستان وقتی وارد باغ میشوی چند جور انگور به چشم می خورد از جمله انگوربی دانه عسگری فخری احمدی کره لو زود رس انگور سیاه- دانه دار وانگور های به رنگ زرد و قرمز.

برای انگور چیدن یک يا چند روش وجود دارد اولی انگور را سر مو به تاجر می فروشند و پول آن را می گیرند و صاحب باغ تا وقت چیدن آب داده و مواظبت می کند تا توسط تاجر چیده شود . در روش دیگر صاحب باغ خودش انگورها را چیده وبه بازار می برد و می فروشد .یا زمینی را تمیز کرده وانگور چیده وروی زمین آن را پخش کرده جوری که آفتاب  آن رابه کشمش تبديل کند به نام بَرگاه . یا این که در خانه جای که نور مستقیم خورشید به آن نرسد آویزان می کند تا سبزه شود راه دیگر تیزآب کردن انگور است که بامواد شیمیایی میباشد که بیشتر برای فروش و زود تر خشک کردن این کاررا می کنند و فروش بهتری دارد در ضمن انگوری که در آفتاب خشک شود خوش طمع تر از سایر روشهای سايه خشك انگور است .(اُوينگ)

 درهمان حین انگور چیدن موقع چیدن میوه بادام گردو و غیره نیز می باشد که باید زمانی که پوست آنها از هسته جدا شده وقتش رسیده و باید کنده شود از نظر کشاورزی اصل کار کشاورزان باغداری وداشتن گندم و جوی  می باشد و زمان چیدن گندم و جو یکی دو ماه زود تر ازمیوه های باغات است که می توانند به کارهایشان به موقع برسند

قدیم بادست می چیدند حدوداً یک الی دو ماه طول می کشید چون هم تعداد شان برای چیدن کم بود و هم بادست خود به خود کار به عقب  می افتاد و باید باچهار پا گندمهای چیده شده را به نزدیکی آبادی آورد و آن را خرد کرده و دانه و كاه رااز هم جدا کرده سپس برای درست کردن نان نیز به آسیاب برده سپس نان پخته شود .به همین خاطر که گندمها در جاهایی جمع روی هم می شود مال هر کس مشخص بود و ده بالا می گفتند خرمن بالا و خرمنهای پایین نیز برای ده پایین و به اصطلاح محلی به آن خَرمَن چَلیک گفته می شد چلیک همان 17و5 کیلو یی ظرف روغن پیمانه در نظر گرفته می شد.پیمانه انگور هم کیلو بود که با جعبه چوبی برای بازار جابه جا می شد و یک سری جعبه های چوبی بلند با چهاردسته وجود داشت که مخصوص چهار پا بود که انگور مخصوص خانه یاآونگی رابه خانه می برد.

تَق وقتی یک خوشه انگور سفید که از شاخه های کوچکی در خود جای داده زمانی که یکی از شاخه های کوچک آن قرمز شود می گویند موتق گذاشته يعنی لطف خداوند شامل حال این باغ شده وانگور فراوانی داده و برکت دار است وبه همین خاطر صاحب باغ گوسفندی را به همین مناسبت قربانی می کند و ممکن است درخت انگور قرمز به سفید تبدیل شود یا گندو جو قسمتی یا جایی از آن در هم بپیچد به آن نیز تق گفته می شود . بعد از چیدن انگور مرحله چیدن برگ درختان از جمله درخت انگور برای خوراک گاو و گوسفند ویا خشک کردن آنها برای زمستان آنها می باشد در تابستان چون مدرسه ها معمولا تعطیل است ازبچه ها کار می کشند و در کارهایی مثل بیل زدن آبیاری کردن گندم چیدن انگور چیدن و جمع کردن برگ درختان استفاده می کنند جای شکر ش باقی است که این دانش آموز زحمت کش باکار وتلاش فراوان در چهار فصل سال و نبودن وقت کافی برای درس خواندن باز هم دیده  میشود که کسانی در کشور حتی جهان می درخشند که از بچه های روستا می باشند.

 

  


مطالب مشابه :


مدیریت پرورش بره نژاد شال

كه گوسفند شال، يك گوسفند شال مرکز تحقیقات قزوين در سن 3 تهیه و فروش پنیر




تصویر موسسه آموزش عالي غير انتفاعي تاکستان در آینده!

عروس و داماد بجای قربانی گوسفند، نخل *فروش محصولات افتتاح پروژه هاي عمراني در استان قزوين




کارخانه شیشه فلوت فارسجین تاکستان

استان قزوين رتبه دوم توليد شيشه و عروس و داماد بجای قربانی گوسفند پيام نور شال




16 ميليارد ريال براي توسعه باغات انگور تاكستان هزينه شد

به گزارش خبرگزاري فارس از قزوين به نقل از عروس و داماد بجای قربانی گوسفند *فروش محصولات




4بهمن85-طرح تحقيقي جمع‌آوري و ارزيابي ژنوتيپ‌هاي انگور در تاکستان

با اجراي اين طرح ‪ ۱۲‬رقم انگور ايراني شامل بي‌دانه سفيد قزوين گوسفند ، نخل *فروش




تاريخ ، فرهنگ ، آيين وسنن قزوين

تاريخ ، فرهنگ ، آيين وسنن قزوين فروش محصولات پشم سفید گوسفند تابیده مى




كوه قزاي

عید مراسمی به نام شال زانوی گوسفند یا بز است که شکل خاصی روي در قزوين




150 هكتار از باغات انگور تاكستان به روش داربستي اصلاح مي شود

روز شنبه ايرنا به نقل از روابط عمومي سازمان جهاد كشاورزي استان قزوين گوسفند ، نخل شال




برچسب :