خاطرات یک راننده تریلی(قسمت دوم)

....خیلی حالم گرفته شده بود.چند هفته ای از این موضوع میگذشت.یه روز داشتم از مدرسه می اومدم خونه که یهو ماشین آقا پاشایی رو دم درمون دیدم.خیلی ناراحت شدم.ماشین آقا پاشایی بود ولی از خودش خبری نبود!! پسر بزرگه آقا پاشایی رفته بود مرز بازرگان و ماشین باباش رو آورده بود. جای دود آتیش هنوز رو باک بود. خیلی صحنه ی غم انگیزی برای من بود.

مدتی گذشت و پسر آقا پاشایی با ماشین باباش کار می کرد و من عادت کرده بودم. تمام دلخوشیم به این بود که حداقلش ماشین آقا پاشایی رو می بینم و یاد اون رو تو دل من زنده نگه میداره! حالا من دیگه بعضی وقت ها که ماشین می اومد،اگه حوصله داشتم به اسماعیل پسر آقا پاشایی کمک می کردم. ولی چون خیلی کار سختی بود، دیری نگذشت که اسماعیل ماشین رو فروخت و من دیگه حتی ماشین آقا پاشایی رو هم نمی دیدم!

یک سالی گذشت و من دیگه الان یه آدم عادی نبودم. من دوچرخه سواری رو به صورت حرفه ای شروع کرده بودم ولی هنوزم از فکر تریلی غافل نبودم. از شانس خوب من مربی دوچرخه سواری من هم یه کمپرسی داشت! یک سال دیگه هم گذشت و من الان دیگه قهرمان کشور بودم. تونستم تو مسیر 70 کیلومتر تو رده ی سنی جوانان، مقام اول کشور بشم.

خلاصه اون روزهای خوب قهرمانی گذشت.بعد از یک ماه به خاطر مشکلات ناخواسته ای که پیش اومد من دیگه نتونستم دوچرخه سواری کنم و کم کم داشتم رو به نابودی می رفتم! یه روز زنگ زدم به مربیمون و گفتم که شاگرد راننده نمی خوای؟ اونم خیلی کمک من کرد و تونستم چند سرویس امتحانی باهاش برم. گفتش می تونی راننده بشی ولی اول باید خیلی چیزها رو یاد بگیری. منم چون خیلی علاقه داشتم قبول کردم.

یک ماهی شاگردی کردم و بعضی از چیزهای اساسی ماشین رو یاد گرفتم. حالا دیگه من یه شاگرد کامیون بودم. بعضی از روزها که بار داشتیم و جاهای خلوت و خاکی می رفتیم، من پشت فرمون می نشستم تا عیب های کارم رو برطرف کنم. گذشت و حالا دیگه مربیمون به اعتبار من یه ماشین دیگه خریده بود و الان دیگه دوتا ماشین داشت. یه تک(شیش چرخ)و یه جفت(ده چرخ).

آره من دیگه تقریبا به آرزوم رسیده بودم. خودم تنهایی پشت ماشین می نشستم و بار جابه جا می کردم. دیگه داشتنم کم کم به یه راننده حرفه ای تبدیل می شدم، ولی گواهینامه پایه یک هنوز نداشتم چون سنم کم بود. من اون موقع فقط 19 سالم بود! روزهای خوب رانندگی می گذشت...

خاطرات یک راننده تریلی(قسمت دوم)

مطالب مشابه :

آماده به کار | راننده

استخدام راننده

خاطرات یک راننده تریلی(قسمت دوم)

جویاى کار راننده پایه یک

شغل رانندگی

صنعت حمل و نقل وترانسپورت

هوس یک راننده آژانس حتی به دختر 6 ساله رحم نکرد!

حادثه رانندگی منجر به فوت و دیه

دعوت به همکاری در شرکت صنعتی داداش برادر