رمان قایم موشک های خانه مجردی ما 11
- من؟هیچ احساسی
- نغمه تو چشمام نگاه کن و بگو رضا من هیچ احساسی بهت ندارم
کاری رو که گفت کردم یهو دستشو انداخت پشت سرم و منو کشید جلو و سرمو تکیه داد به شونشو تو آروم تو گوشم گفت:
- دروغ نگو
- دروغ نمیگم
- چرا من که میدونم نغمه منو دوست داره عاشقمه
- تا حالا بهت گفته بودم چقدر از خود مرسی تشریف داری؟
- نه حالا گفتی دوسم داری مگه نه؟
- چی باعث شده اینطور فکر کنی؟
- حرفا و رفتارای خودت تابلو بود سعی نکن انکار کنی که برات عاقبت خوبی نداره
- نه اشتباه برداشت کردی
- بهت گفتم که انکار نکنی برات خوب نیست مگه نه؟
- یادم نمیاد
- میخوای یادت بیارم؟
- نمیتونی
با یه حرکت منو عقب کشیدو با دستاش دور صورتمو قاب کرد و پیشونیشو چسبوند به پیشونیم یکم ترس افتاده بود به جونم ولی به هر زوری بود سرمو عقب کشیدمو پس زدم و گفتم:
- تو چه غلطی داری میکنی؟
- یاداوری میکنم
- خیلی بی جا میکنی
- چیه ترسیدی دستت رو شه؟
- من از هیچی نمیترسم
- چرا از ازدست دادن من میترسی
قهقهه ی مصنوعی زدمو گفتم: دستی بکش بیا پایین باهم بریم داداش تو برو ور دل سپیده جونت و اون دوست دخترت(انگشتمو به نشانه تهدید جلو صورتش تکون دادمو گفتم)اگه فقط یه بار فقط یه بار دیگه از این غلطا کردی نکردیا
انگشتمو تو هوا گرفتو خودشم بلند شد ایستاد و یه قدم اومد جلو و درست تو چند سانتی من ایستاد و گفت:
- اگه بکنم چی؟
- اگه بکنی مادرتو به عذات میشونم
- مادر من هیچ وقت برای من عذا نمیگیره اصلا شاید اگه الان منو ببینه نشناسه خانوم خوش خیال
- اون دوست دخترتو سپیده جون جونیتو میشونم
- کدوم دوست دختر؟کدوم سپیده؟
- آهان رقمش انقدر زیاده که از دستت در رفته؟
- دستشو دور کمرم حلقه کردو گفت:
- چی میگی بابا تو جوجه
- جوجه سپیده جونته
- سپیده جونت مرد فاتححححححححححححححححه
- آخی الهی خدا رحمتش کنه دختر هرزی بود خدا از سر تقصیراتش بگذره ولم کن
- اولا این حرفا از شما که یه خانوم با شخصیت هستی بعیده دوما به ما ربطی نداره که میگذره یا نه ما فکر گناهای خودمون باشیم سوما برای من مرده وگرنه زندست
- اااااااااا چرا شما که باهم خیلی خوب بودین رضا جونش
- نغمه اون زبونتو از بیخ میکنما
- غلط زیادی میکنی
- میخوای یه بار دیگه عاقبت این بلبل زبونیتو نشونت بدم
- رضا میرم به سپیده جونت میگما
- برو اصلا یه بلندگو بگیر دستت به همه بگو بگو آقا رضا نغمه رو دوست داره
- آخه آدم نا حسابی پس این همه
- آدمو برای چی مشنگ کردی؟
- من مشنگ نکردم
منو نشوند رو کاناپه و خودشم نشست کنارمو با پشت دست کشید رو صورتم :
- ببین نغمه من ناراحت نیستم از اینکه دختری وقتی هم کارایی رو که به اسم نیما برام کردی کنار هم میذارم یه جوری ته دلم حس میکنم دوست دارم دلم ضعف میره اون روزم بعد رفتنت یه چند دقیقه ای منگ بودم وقتی به خودم اومدم دیدم تو خیابون دارم دنبالت میگردم بعد از اونم هم از شرکت استعفا دادم هم از اون دوست دخترم که انقد دلت براش میسوزه جدا شدم باهاتم هرچی تماس گرفتم گوشیتو جواب نمیدادی تو این یه هفته حتی دانشگاهم نرفتم از ترس اینکه من برم و تو بیای دوتا از امتحانامم که غیبت خورده نغمه اولا فکر میکردم فقط وابستگی ولی حالا دارم درک میکنم که نه واقعا دوست دارم تو یه فرق با همه دخترا داری که خیلی تو چشمه
- چی؟
- اینکه نترسی برای هدفت هرکاری میکنی بازم نمیترسی
- نمیترسم چون از خودم مطمئنم
- از من که نیستی
- خیلی وقته که هستم من تورو بهتر از خودت میشناسم
- خوب اگه حالا که میشناسی نظرت راجع به من چیه
- چیز خواصی نیست
- دروغ نگو
- میگم
- نغمه تو اینهمه مدت که اینجا بودی به این فکر کردی که به جای نیما دوستم نغمه زنم اینجا باشی؟؟؟؟؟؟؟؟
- منظورتو نمیفهمم
- خوب فهمیدی
- نه نفهمیدم
سرشو آورد گنار گوشمو گفت:
- یعنی نفهمیدی که این یه نوع خواستگاریه؟
- این دیگه چه جورشه
- جور همخونه مجردته
سه روز بعد از این جریان منو رضا عقد کردیم الان سه سال از این موضوع میگذره حالا که خدا بهمون یه نی نی نازی داده داریم میبریمش بلکه واسطه ی آشتی منو و رضا و خانوادم شه
پایان
مطالب مشابه :
خانه هاي مجردي
مجنون منم - خانه هاي مجردي - تو برو پیچک من فکر تنهایی این قلب مرا هیچ مکن ،
زندگی مشترک بدون عقد زیر سقف تهران
خانه مهر - زندگی مشترک بدون عقد زیر سقف تهران - ازدواج و تشکیل خانواده
رواج زندگی مجردی دختران در تهران
اگر در سالهای گذشته "خانه مجردی" مقوله ای نظر خود را اجاره کنند. این خانه ها ممکن است
رمان قایم موشک های خانه مجردی ما 3
دنیای رمان - رمان قایم موشک های خانه مجردی ما 3 - بزرگترین وبلاگ رمان در ایران , به جمع رمان
به نام دانشگاه، به کام زندگی مجردی!
سالهای پیش اگر دختر و پسری در شهری غیر از شهر محل زندگیشان، خانه مجردی اجاره می کردند، خبر
رمان قایم موشک های خانه مجردی ما 9
دنیای رمان - رمان قایم موشک های خانه مجردی ما 9 - بزرگترین وبلاگ رمان در ایران , به جمع رمان
رمان قایم موشک های خانه مجردی ما 11
دنیای رمان - رمان قایم موشک های خانه مجردی ما 11 - بزرگترین وبلاگ رمان در ایران , به جمع رمان
رمان قایم موشک های خانه مجردی ما 4
دنیای رمان - رمان قایم موشک های خانه مجردی ما 4 - بزرگترین وبلاگ رمان در ایران , به جمع رمان
انفجار خانههای مجردی اگر در گذشته مردان تنها در رده سنی ۳۵ به بالا مشتری خانههای نقلی بودند اما ا
واژه خانه مجردی «مدتی زندگی گروهی را هم تجربه کردم یعنی چند نفری خانهای اجاره می
رمان قایم موشک های خانه مجردی ما 10
دنیای رمان - رمان قایم موشک های خانه مجردی ما 10 - بزرگترین وبلاگ رمان در ایران , به جمع رمان
برچسب :
اجاره خانه مجردی