چای با طعم خدا، بالهایت را کجا جا گذاشتی؟ و هر قاصدکی یک پیامبر است/ عرفان نظرآهاری/ نشر افق

harghasedakiyeks.jpgbalhayat.jpgchaybatamekhodas.jpg

اگر تا حالا حتی یه دونه از کتابای خانوم نظر آهاری رو خونده باشین ، حتما متوجه زبان ساده و صمیمی کتاباشون شدین. کتابهای بالهایت را کجا جا گذاشتی ؟، چای با طعم خدا و هر قاصدکی یک پیامبر است مجموعه ای 3 جلدی از کتابای این هنرمند بزرگه که نشر افق اونا رو در قطع پالتویی چاپ کرده. چای با طعم خدا مجموعه ای از اشعار ایشونه که با مفاهیم ساده و گیرای عرفانی همراهه و شاید هیچ کدوم از ما تا به حال اینطوری که خانوم نظرآهاری تو کتابشون آوردن به خدا نگاه نکرده باشیم .شاید تا به حال هیچ کس نفهمیده باشه که خدا رو تو ذات آدما باید جست نه توی آسمون. خدا  توی قلب یک دوست ، توی نگاه یه کودک و توی هر جایی که از عشق مملوء باشه حضور داره. یه قسمت کوتاه از این کتاب :

"دوست واژه است
واژه ای که از لب فرشته ها چکیده است
دوست نامه است
نامه ای که از خدا رسیده است
نامه خدا همیشه  خواندنی است."

کتاب بالهایت را کجا جا گذاشتی در مورد انسانهاست. این کتاب میخواد بگه همه آدما یه روزی پیش خدا بودن . یه روزی آدما اونقدر پاک بودن که خدا از فرشتادنشون به زمین ناپاک و تنگ واهمه داشت . اما انسان اصرار کرد و حالا در قلب هر انسانی پرنده کوچکی نهفته که روزی پیش خدا بوده ،با همه پرنده های دیگه ،اما یادش نمی یاد که روزی همسایه این پرنده ها بوده.
یه بخش کوتاه از کتاب:
"
پرنده گفت : راستی چرا پر زدن رو کنارگذاشتی؟ انسان منظور پرنده را نفهمید ولی باز خندید. پرنده گفت: نمیدانی چقدر جای تو در آسمان خالیست. انسان دیگر نخندید. انگار ته ته خاطراتش چیزی را به یاد آورد . چیزی که نمی دانست چیست. شاید یک آبی دور یک اوج دوست داشتنی.
پرنده گفت : غیر از تو پرنده های دیگری را هم می شناسم که پر زدن از یادشان رفته است. درست است که پرواز برای یک پرنده ضرورت است اما اگر تمرین نشود فراموشش میشود"
کتاب هر قاصدکی یک پیامبراست هم خیلی شبیه کتاب قبلیه چون هر سه از یه مجموعه هستند. توی این کتاب  هم حقایق زندگی آدما نوشته شده که شاید خیلی ها بهشون بی توجه باشند. شاید به محبت و عشق و دوست داشتن بی توجه باشند و ارزش اونا رو ندونن اما با خوندن این کتاب بیدار بشن و سعی کنن اشتباهات گذشتشونو جبران کنن. متن کوتاهی از کتاب:

"
پسرک بی آنکه بداند چرا ، سنگ در تیرکمان کوچکش گذاشت وبی آنکه بداند چرا پرنده کوچکی را نشانه گرفت. پرنده افتاد.بالهایش شکست و تنش خونی شد.پرنده می دانست که خواهد مرد اما پیش از مردنش مروت کرد و رازی را به پسرک گفت تا دیگر چیزی را نیازارد.....
پرنده چشم در چشم پسرک دوخت و گفت:کاش می دانستی  زنجیری است زندگی که یک حلقه اش درخت است ودیگری پرنده. یک حلقه اش انسان ویک حلقه  سنگریزه. حلقه ای ماه و حلقه ای خورشید....
و وای اگر شاخه ای را بشکنی خورشید خواهد گریست."

 

فرستاده شده توسط "هاجر سلیمی" 


مطالب مشابه :


چای با طعم خدا، بالهایت را کجا جا گذاشتی؟ و هر قاصدکی یک پیامبر است/ عرفان نظرآهاری/ نشر افق

باشگاه کتاب - چای با طعم خدا، بالهایت را کجا جا گذاشتی؟ و هر قاصدکی یک پیامبر است محسن مدنی




برنامه آموزشی سنگنوردی (91.12.04)

باشگاه کوهنوردي کشيد و يک چاي گرم 5 متري رفتيم و محسن و آقا قباد کارگاهي زدن و




26 - استاد حاج محسن حسن زاده مقیمی

چاي تلخ(نويد بيژني) باشگاه پرسپولیس استاد حاج محسن حسن زاده مقیمی، پیرمرد زنده دلی است




چای سبز نوشیدنی ملی مشرق زمین- فواید مضرات و تاریخچه

سایت باشگاه حجت السلام محسن چاي داغ باعث آفت دهان مي‌شود.




مهمانپذير كاسپين ماكلوان

باشگاه ملوان بندر انزلی قوی سپید چاي |+ | نوشته شده نوشته شده توسط محسن در پنجشنبه دهم




فلسفه نخوردن چاي از زبان شيخ بهلول گنابادي

مطالب جالب و خواندنی طب سنتی - فلسفه نخوردن چاي از زبان شيخ بهلول گنابادي - طب سنتی - مطالب




ثبت نام پويان محمدي در باشگاه سايپا

ثبت نام پويان محمدي در باشگاه رايگان ، محسن پور اصغر چاي و باغات چاي كه




داستان کوتاه

دکتر محسن باشگاه انديشه وقتي همه در فنجان دلخواه خود چاي‎ ‎ريختند و هر يك فنجاني در




تاریخچه تقلید های استقلال از پرسپولیس تو این 4 سالی که گذشته .

این روز ها باشگاه پرسپولیس فعالیت و پوریا پورسرخ و محسن افشانی هم مصاحبه چاي لاغري 108




برچسب :