گفتگو با خانواده اسکندری
سالهاست كه خواهــــران اسكندري در عرصه هنر به فعاليت ميپردازند، خواهراني تحصيلكرده كه هنر را به خوبي درك ميكنند، آنها به همراه ديگر فرزندان خانواده، سالهاست كه به جز بازيگري در حيطههاي ديگر هنري به فعاليت ميپردازند.
«لاله و ستاره» سينماي ايران در يك دهه اخير نقشهاي پررنگي ايفا كردند، كه در ذهن خيلي از ماها نشسته است. شما هنوز بازي لاله در سريال «خاك سرخ» حاتميكيا و يا بازي ستاره در مجموعه «نرگس» كه اوج كارهاي هنري اين دو خواهر بود را فراموش نكرديد و همين طور ديگر نقشهايشان را... اين روزها ستاره به جز بازيگري در زمينه طراحي لباس هم فعاليت دارد و... لاله به جز اينكه بازيگر است، به همراه سارا، سيامك و روزبه شركت ساختماني داير كردهاند كه يكي از كارهاي آنان، طراحي ديوارها و پلهاي شهر تهران ميباشد. تصميم گرفتيم با اين خانواده هنرمند گفتگويي انجام دهيم، از آن گفتگوهايي كه هماهنگ كردن براي آن بسيار سخت بود، با اين حال سه فرزند آخر خانواده اسكندري، ستاره، لاله و روزبه را مقابل دوربين آورديم و با هر سه نفر به گفتگو نشستيم.
پسر اینترنتی: شما در يك خانواده پرجمعيت بزرگ شدهايد و احتمالا همين موضوع باعث شده است در دوران كودكيتان حسابي به شما خوش گذشته باشد كمي راجع به آن دوران صحبت كنيد؟
ستاره: خب همان طور كه روزبه هم گفت ما در يك خانواده پر جمعيت بزرگ شديم كه به دليل كم بودن فاصله سنيمان حسابي با هم صميمي بوديم. از طرفي ما پنج تادختر عمه داشتيم كه دائم پيش ما بودند و باعث ميشدند كه حسابي به ما خوش بگذرد اينكه روزبه ميگويد من به نوعي الگوي او در آن دوران محسوب ميشدم واقعا لطف دارد اما خب همان طور كه خودش گفت ما به لحاظ روحي حسابي به هم نزديك بوديم و جنس شيطنتهايمان شبيه به هم بود. من از آن دختر بچههاي پر شر و شور و عاشق فوتبال بازي كردن بودم و يك لحظه هم در خانه بند نميشدم دائم در حال شيطنت بودم به همين واسطه لباسهايم را هميشه خاكي و كثيف ميكردم، خب براي آنكه بتوانم شيطنت كنم مجبور بودم براي مجاب كردن اطرافيان دست به كارهاي خلاقانه بزنم اما همان طور كه روزبه گفت لاله خيلي آرام و حرفگوشكن بود و اين به محبوبيتش حسابي كمك ميكرد.
لاله: حالا اين شكلي هم كه روزبه و ستاره ميگويند نيست، ما هر پنج نفرمان به يك ميزان براي پدر و مادرمان عزيز بوديم اما خب من نسبت به ستاره همان طور كه خودش هم گفت حرفگوشكنتر و آرامتر بودم و رفتارهاي دخترانهام بيشتر بود. مثلا در آن زمان هميشه دقت ميكردم كه لباسهايم با هم ست باشد و مدل موهايم بهم نخورد ولي خب ستاره روحيات پسرانهتري داشت و همين حرفگوشكني و آرام بودنم شايد به نوعي باعث ميشد كه رفتارهاي من بيشتر به چشم بيايد. يكي از لذتبخشترين خاطرات دوران كودكيام اين بود كه ما چون در تربتحيدريه زندگي ميكرديم از اين جهت دائم در باغ و بوستان به سر ميبرديم و يك جورايي فارغ از هياهوي زندگي شهري در كنار پدربزرگ و مادربزرگ زندگي ميكرديم خب اين در روحيه ما تاثير بسزايي داشت.
روزبه: من بچه آخر خانواده هستم سه خواهر و يك برادر بزرگتر از خودم دارم شايد به همين خاطر هم هميشه همه در خانواده هواي من را داشتهاند و به نوعي حواسشان به من بود تا مشكلي براي من پيش نيايد اما آن چيزي كه همواره در آن دوران براي من شيرين بود اين كه مجموع اختلاف سني ما پنج نفر، هفت سال هم نبود به همين دليل ارتباط تنگاتنگي بين ما برقرار بود و علايق مشترك زيادي با هم در تماشاي كارتون و خواندن كتاب داشتيم، خب همين مسئله باعث ميشد كه ما حسابي به هم نزديك شويم ستاره دختر شر و شور خانواده بود و به دليل تشابه خصوصياتي كه ما با هم داشتيم من هميشه به او به عنوان يك الگو نگاه ميكردم چون او برخلاف دختر بچههاي همسن و سال خودش اهل عروسك بازي و محدود كردن خودش نبود و سراغ آرزوها و روياهاي خودش ميرفت و در اين مسير دست به خلاقيت ميزد، لاله هم هميشه بچه محبوب خانواده بود. چون هر چه را كه پدر و مادرمان ميگفتند گوش ميكرد، در هر حال به دليل جنس خاص رابطهاي كه در آن دوران در فضاي خانواده و در جايي كه زندگي ميكرديم وجود داشت باعث ميشد كه در دوران كودكي حسابي به ما خوش بگذرد...
پسر اینترنتی: شما در يك خانواده هنردوست بزرگ شديد اين موضوع چقدر در شكلگيري شخصيت شما تاثير گذاشت؟روزبه: قطعا خيلي، ما به واسطه پدربزرگم كه يك طراح قالي سرشناس بود و عمويم «عبدالحسين اسكندري» كه در عرصه بازيگري فعاليت ميكرد و روحيات خاص پدرم كه هميشه با هنر مانوس بود و دوستان بزرگي در عرصه هنر و ادبيات مانند شاملو و محمود دولتآبادي داشت باعث شد كه ما هنر را با همه وجودمان لمس كنيم. پدرم روي نگاه ما نسبت به هنر بسيار حساس بود و دوست داشت ما همه چيز را درست ياد بگيريم مثلا هيچ وقت اجازه نميداد كه ما فيلم فارسي ببينيم و تنها اجازه ميداد آثاري را تماشا كنيم كه بار ارزشي داشته باشند و خب همين تربيت و نگاه روي ما تاثير ميگذاشت او هيچ وقت به ما نميگفت چه كار كنيد يا وارد چه مسيري شويد فقط ميگفت: «هر كاري را انجام ميدهيد سعي كنيد درست باشد تا بتوانيد بعدها سرتان را بالا بگيريد و به كاري كه انجام داديد، افتخار كنيد» به نوعي روح كمالگرايي را در ما قوت بخشيد با اينكه تجربه بازيگري در سن پنج و شش سالگي را در پيش پرده «خانواده آقاي خنداني» به اتفاق لاله و ستاره داشتم اما هيچ وقت دغدغه بازيگري را نداشتم، بخشياش شايد به اين خاطر بود كه من از پدرم شنيده بودم كه «هنر هيچگاه راهي براي ارتزاق نيست» استاد شاملو هم براي ما هميشه از غم ناني كه در اين عرصه وجود داشت حرف ميزد به همين خاطر تصميم گرفتم در دانشگاه مهندسي عمران بخوانم و در اين عرصه فعاليت كنم با اينكه همواره علاقه خاصي به ادبيات و تماشاي فيلم داشتم. از اينكه ميبينم لاله و ستاره هم وارد حرفهاي شدند كه آن را دوست دارند بسيار خوشحالم. ستاره از بچگي دغدغه بازيگري داشت و همواره براي همه اعضاي فاميل تئاترهايي را از دل كتابهاي كودكانهاي كه ميخوانديم اجرا ميكرد و خوشبختانه به نصيحت پدر هم عمل كرد و در عرصههايي كه فعاليت كرد بهترين بازيگر «زن تئاتر جشنواره فجر» شد و لاله هم در نوع خودش همواره بهترين است.
ستاره: نقش خانواده را در تربيت فرزندان خانواده نميتوان انكار كرد چرا كه اين پدر و مادر هستند كه بستر را براي رشد فرزندشان مهيا ميكنند. پدر و مادرم هم در شكلگيري شخصيت من و گرايشم به هنر تاثير بسزايي داشتند، اما خب در ورود من به عرصه بازيگري برادر بزرگم سيامك كه فوقليسانس معماري دارد و عكاس هم هست تاثير زيادي داشت چراكه او دست من را گرفت و من را با نيازهاي واقعيام آشنا كرد و يك جورايي مسير من را براي رسيدن به علاقههايم هموارتر كرد. او افقهاي جديدي را پيش رويم باز كرد و از طرفي حضور خواهربزرگم سارا كه گريمور ميباشد در ورودم به اين عرصه بيتاثير نبوده است.
لاله: خب همان طور كه روزبه هم اشاره كرد ما در يك خانواده هنردوست بزرگ شده بوديم و در اطرافمان همواره دوستان پدرمان را ميديديم كه از بزرگان عرصه هنر و ادبيات بودند و خود اين مسئله باعث ميشد كه نگاه ما به مقوله هنر اندكي متفاوتتر شود و چون هنر را از نزديك لمس ميكرديم آن را با همه وجودمان حس كنيم يكي از عواملي كه در گرايش شخص من به هنر بسيار تاثيرگذار بود پدربزرگم بود او همان طور كه بچهها هم به آن اشاره كردند طراح قالي بود و همين مسئله باعث ميشد كه من از كودكي با نقاشي و دنياي رنگ آشنا شوم هر وقت در آن مقطع به اتاق پدربزرگم ميرفتم يا از پشت قاب پنجره نظارهگر طراحيهاي او بودم حس ميكردم موجي از احساسات جديد در من سرازير ميشود كه بعدها همين احساسات اولين جرقهها را براي ورودم به عرصه هنرهاي تجسمي فراهم كرد. در هر حال من تا ده سالگي كه بيشترين تاثير را كودك از اطرافش ميگيرد از محيط پيرامونم تاثير گرفتم. پدر و مادرم هم همواره به خواستههاي ما احترام ميگذاشتند و سعي در ارتقاي سطح كيفي زندگي ما داشتند و خب چون خواهر و برادر بزرگم در اين راه قدم گذاشته بودند به نوعي مسير را براي ورود من هموار ميكردند.
پسر اینترنتی: و جالب است كه هر سه نفر شما تصميم گرفتيد در اين عرصه يعني حفظ ارزشهاي ايراني، خارج از حرفه بازيگري فعاليتهايي داشته باشيد؟ستاره: براي من طراحي لباس آن هم با مدلها و پارچههاي اصيل ايراني همواره يك دغدغه محسوب ميشد. دوست داشتم كه به شكل حرفهاي به آن بپردازم و خوشبختانه اين اتفاق افتاد اولين جرقهها براي تاسيس «تار اول» زده شد و من هيچ وقت به آن به شكل يك كار بيزنسي نگاه نكردم و هميشه براي من جنبه كارآفريني و حفظ مدلهاي اصيل ايراني داشته است و گاهي همين تفكر باعث ميشود كه من حتي از جيب خرج كنم اما به خاطر پايبندي كه به آن دارم به كارم ادامه ميدهم.
لاله: من از مسيري كه ستاره در كنار بازيگرياش يعني طراحي لباس انجام ميدهد بسيار خوشحالم و اميدوارم او و دوستان تئاترياش با وجود مشكلاتي كه پيش رو دارند همچنان بتوانند به فعاليتشان ادامه بدهند در مورد خودم هم بايد بگويم من قبل از آنكه اصلا وارد حرفه بازيگري شوم دانشآموخته رشته گرافيك بودم و در اين عرصه فعاليت ميكردم، نقاشي و هنرهاي تجسمي براي من بسيار جذاب بود مدتي گذشت تا اينكه من كار با كاشي و طراحي روي آن را ياد گرفتم سپس تصميم گرفتم كه به شهر خاكستريمان رنگ تازهاي بدهم و بعد از سالها دوندگي بالاخره توانستيم مسئولان را قانع كنيم كه تابلوهاي كاشي شكسته را در سطح شهر انجام دهيم كه خوشبختانه اين مهم اتفاق افتاد و ما توانستيم 5 اثر را در منطقه پنج و شش طراحي و نصب كنيم. خوشبختانه با اقبال عمومي مواجه شد و مردم هم حسابي از آن استقبال كردند اما متاسفانه در اين مدت آن قدر شايعات عجيب و غريبي پيرامون دستمزدي كه من از اين حرفه ميگيرم در مطبوعات و محافل هنري شنيده شد كه براي خود من هم جالب و تاملبرانگيز بود چرا كه در طول اين سالها مجموع درآمدي كه من از اين پنج كار انرژي و هزينهبر كسب كردم، كمتر از 500 ميليون تومان بوده است و گاهي پيش ميآيد مانند آخرين كاري كه انجام دادم 130 ميليون از جيب هزينه كنم اما پنج، شش ماه است كه من حتي يك هزار توماني هم دريافت نكردهام. در هر حال من كارم را بسيار دوست دارم و براي آن ارزش قائل هستم و خب در اين كار من با برادرها و خواهرم، روزبه، سيامك و سارا و دوستان آرتيست و تحصيل كردهام همكاري ميكنم و اين كار خانوادگي كه در كل دنيا حتي برندهاي معروف هم آن را انجام ميدهند به من انرژي مضاعفي براي كار كردن ميدهد.
روزبه: لاله وقتي تصميم گرفت در منطقه 5 كارش را با زيباسازي و نصب كاشي شكسته روي يك پل شروع كند احتياج به يك شركت ساختماني داشت و خب من كه دراين عرصه فعاليت ميكنم يكي از بهترين گزينهها براي او به حساب ميآمدم. اين كار مشاركتي به بهترين شكل انجام شد و بازتاب خوبي هم در ميان مردم، مطبوعات و تلويزيون داشت من هم از اينكه ميديدم شهر خاكستري ما با اين رنگها جان تازهاي گرفته خوشحال ميشدم هر چند كه در اين ميان كارشكنيهايي انجام شد مانند اينكه اسم لاله حذف شد و يا اينكه كار ما را بدون رعايت قانون كپيرايت در كرج تيم ديگري كار كرد ولي خب من همه اين مسايل را پاي موفقيت لاله ميگذارم و تصورم بر اين است كه «به قطار ايستاده كسي سنگ نميزند اما قطاري كه شروع به حركت كرد آدمها شروع به سنگ زدن آن ميكنند» مهم اين است كه لاله و گروه ما صاحب سبك بود.
پسر اینترنتی: شما هيچ وقت روزبه را براي ورود به عرصه بازيگري تشويق نكرديد!ستاره: همان طور كه خود روزبه هم گفت او تجربه بازيگري را در دوران كودكي داشت اما خب بعدها تصميم گرفت به سمت ديگري برود و من شخصا به نظرش احترام ميگذارم، هيچ گاه هم به او نگفتم كه وارد عرصه بازيگري شود چرا كه قطعا انتخاب خودش بهترين بود.
لاله: ما كلا هر پنج نفرمان در خانواده مسير خاص خودمان را رفتيم و هيچ وقت در كارهاي هم دخالت نميكرديم روزبه هم با وجود توانايي كه در عرصه بازيگري به ويژه به نظرم طنز و نويسندگي به دليل معلومات بالاي ادبياش داشت تنها به نوشتن داستان كوتاه بسنده كرد و ترجيح داد وارد عرصه مهندسي شود. در هر حال دغدغه هر پنج نفر ما به شكل متفاوتي به لحاظ عكاسي، تجسمي، بازيگري، طراحي و... متبلور شد.
روزبه: بالاخره هر كسي را بهر كاري ساختند اين طور نيست كه چون خواهرانم در عرصه بازيگري فعاليت دارند من هم بازيگر شوم با همه علاقهاي كه به عرصه فيلم دارم اما ترجيح ميدهم از دور نظارهگر اين عرصه باشم تا وارد آن شوم.
پسر اینترنتی: شما از ميان كارهاي لاله و ستاره كدام را بيشتر دوست داريد؟روزبه: در بين كارهاي ستاره «دندون طلا» و از بين كارهاي لاله «اين حرف نميزند» را بيشتر دوست دارم.
خانوادهسبز: لاله خانم شما به تازگي به جرگه متاهلين پيوستهايد كمي راجع به همسرتان صحبت كنيد؟
لاله: خب هر انساني در مقطعي احساس ميكند كه نياز به تغيير آن هم از جنس تكامل دارد من هم بعد از آشنايي با همسرم حس كردم او نيمه گمشدهام است كه به دنبالش ميگردم خوشبختانه او مردي بسيار فهيم و از جنس هنر است و كارم را بسيار درك ميكند. او بهترين مشوقم است اميدوارم باقي سالهاي زندگيمان هم مثل اين ماههاي شروع زندگيمان پر از عشق و شادي باشد.
مطالب مشابه :
گفتگو با خانواده اسکندری
آخر خانواده اسكندري، ستاره، لاله و روزبه را و نصب كاشي شكسته روي يك پل
مفهوم پرتيكان
بعنوان مثال روستاهاي ترك نشين حيدري ، جمالو ، عادگان ، اسكندري كاشي سفيد و شكسته ساغر
برچسب :
كاشي شكسته لاله اسكندري