*** گزارش تور شیراز ***
به نام او که از ما به ما نزدیک تر است
طبق قرار قبلی ساعت 10شب سه شنبه 2 اردیبهشت انتهای خیابان خاکفرج روبروی نمایشگاه جمع شدیم تا حرکت کنیم. اتوبوس آماده بود مثل همیشه چند دقیقه ای با تاخیر حرکت کردیم. به محض اینکه راه افتادیم معارفه دوستان به همدیگه شروع شد.
از همون چندساعت اول شروع کردیم به همخوانی و شادی های متعارف
نزدیکی های شهر آباده بود که برای نماز صبح تو یه روستا توقف کردیم مسجد بسیار زیبا وبزرگی داشت که البته درش بسته بود و وقتی که در زدیم یه پیرمردی درو باز کرد و با روی خوش از ما استقبال کرد
بعد از خوندن نماز به راهمون ادامه دادیم که حدود ساعت 9 رسیدیم به 10 کیلومتری شهر پاسارگاد و کنار جاده نزدیک رودخونه و امامزاده توقف کردیم برای صرف صبحانه و استارت برنامه های تور.
بعد از حدود 45 دقیقه به سمت مجموعه جهانی پاسارگاد حرکت کردیم.
ساعت 10 صبح وارد مجموعه شدیم و از اونجایی که این مجموعه وسعت زیادی داره با اتوبوس وارد شدیم
اولین چیزی که چشم همه رو به خودش جذب کرد آرامگاه کوروش بزرگ بود.
بعد از جمع شدن همه همسفران استاد اقازاده توضیحاتی در مورد این آرامگاه با شکوه ارائه کرد و همگی استفاده کردیم و برامون جالب بود
بعد از اون به سمت دیگر آثار مثل کاخهای اختصاصی کوروش و ارامگاه کمبوجیه و ... رفتیم.
استاد این دو مکان رو برامون شرح داد بعد از اون به سمت بنای تل تخت رفتیم { دژ نظامی کوروش} دژ باشکوه و باعظمتی که هرگز کامل نشد.
عظمت و شکوه هنر و معماری دوره هخامنشی به خوبی در این اثر قابل مشاهده بود
بعد از ویزیت کامل مجموعه جهانی پاسارگاد به سمت نقش رستم حرکت کردیم حدود ساعت 12 ظهرشده بود که وارد شدیم هرچه نزدیک تر میشدیم به شکوه پادشاهان دولت هخامنشی و ساسانی بیشتر ایمان می اوردیم.
مجموعه نقش رستم آرامگاه هایی که وقتی جناب اقای اثرکار{ لیدر محلی }برامون معرفی میکردن بسیار جالب و حیرت اور بود. این توضیحات در نوع خودش منحصر بفرد بود.
ارامگاه داریوش اول ، خشایارشاه ، اردشیر اول ، داریوش دوم و کعبه زرتشت و نقش برجسته های بسیار زیبا و پر معنا که خود نشانگر قدرت ایران باستان بود
بعد از گرفتن عکس های یادگاری به سمت تخت جمشید راهی شدیم.
حدود ساعت2 وارد تخت جمشید شدیم. از اونجا بود که خانم فقیه و دوستشون خانم همایون لیدر مجموعه تخت جمشید به جمع ما اضافه شدن. با هماهنگی قبلی که با رستوران مرودشت شده بود غذا رو با پیک برامون اوردن جاتون خالی همونجا تو پارک کنار تخت جمشید ناهار رو خوردیم و نماز رو خوندیم. به محض اینکه اماده شده بودیم که برای بازدید وارد فضای اصلی مجموعه بشیم بارون بهاری خیلی قشنگی گرفت که واقعا غافلگیر کننده بود حدود یه ربع شاهد بارندگی شدید بودیم بعد از اون بود که هوای بسیار زیبا و لطیفی رو برامون رقم زد.
به هرحال وارد مجموعه شدیم
پله های تخت جمشید اولین جایی بود که خانم همایون برامون توضیح دادن.
بعد به سمت دروازه ملل و تالارها و بقیه کاخها رفتیم.اینجا باید بگم که تسلط خانم همایون در شرح اثار بسیار جالب بود
حدود 3-4 ساعت طول کشید تا کل مجموعه رو بازدید کردیم و عکس گرفتیم.
ساعت 6 شده بود که ب سمت شهر شیراز راهی شدیم. 45 کیلومتر راه داشتیم تا خود شیراز.
ساعت 7 بود که به محل اقامت رسیدیم .بچه ها که حسابی خسته شده بودند چون حدود 20 ساعت بود که تو مسیر و مشغول بازدید اماکن بودن.بعد از دو سه ساعت استراحت وارد رستوران شدیم برای صرف شام.بعد از اون هم استراحت،خواب و اماده شدن برای برنامه ی فردا صبح.
من به همراه استاد اقازاده و خانم فقیه حدود یک ساعت تو همون رستوران بعد از صرف شام مشغول چیدن برنامه ی فردا بودیم.
صبح ساعت 6:30 به همراه اقای فیاضی فر (البته با موتورش) برای تهیه ی صبحانه به خیابونهای اطراف رفتیم.
بعد از صرف صبحونه به سمت مجموعه زندیه حرکت کردیم.(مسیر رو برای پیاده روی پیش بینی کرده بودیم)
ابتدا وارد ارگ کریمخانی شدیم و عطر بهار نارنج که در همه شهر پیچیده بود بسیار روح انگیز بود.
باز هم توضیحات استاد و خانم فقیه که مکمل یکدیگر بودند.
بعد از ان به سمت مجموعه وکیل رفتیم. ابتدا حمام وکیل
حمام وکیل بسیار زیبا مورد بهره برداری گردشگری قرار گرفته بود و به موزه مردم شناسی تبدیل شده بود.
بازار وکیل مکان بعدی مسیر پیاده روی مون بود که واردش شدیم.
در طول این بازار سراهای زیادی رو دیدیم که اخرین سرای مشیر بود.در ضمن دوستان سوغاتی هاشونواز همین بازار نهیه کردند.
اون اقای شیرازی با اون لباسو تیپ خاصش مورد توجه همه بود که به قول خودش ماهی یک میلیون تومن از سازمان میراث فرهنگی میگرفت که با اون شمایل اونجا حاضر باشه.
هوا کمی گرم شده بود و بچه ها احتیاج به تجدید قوا داشتن.اینجا فقط فالوده شیرازی میچسبید.
کنار سرای مشیر زیر طاق یکی از گذرهای بازار دوستان را به فالوده ی شیرازی مهمون کردیم
فضای جالبو خاصی بود
بعد از اون به سمت مسجد نصیرالملک رفتیم. ده دیقه پیاده روی داشتیم تا به زیباترین مسجد دنیا (اینو من نمیگم یکی از نشریه های امریکایی اعلام کرده) رسیدیم. فقط باید معماری و فضای این مسجد رو از نزدیک ببینید تا به زیبایی های اون پی ببرید.
نزدیک اذان ظهر شده بود و نمازو همونجا خوندیم البته من به همراه چندتا از دوستان نماز رو در امامزاده زنجیری یک حیاط اون طرف تر از صحن اصلی مسجد نصیر الملک خوندیم.
برام جالب بود ک گردشگران خارجی که تعدادشون هم کم نبود با چه ظرافتی عکس میگرفتند و از ریز ترین اجزا مسجد عکسبرداری میکردند.
به سمت نارنجستان قوام حرکت کردیم. باغی که بوی بهارنارنجش مست کننده بود. همیشه شنیده بودم که اردیبهشته شیراز یه چیز دیگست... ولی اونروز واقعا اینو لمس کردم. بوی بهار نارنج یه روحیه ی خاصی به همسفران داده بود
بعد از توضیحات خانم فقیه و استاد مثل همیشه به سراغ گرفتن عکس های یادگاری و دسته جمعی با دوربین های زیاد رفتیم.
دیگه موقع ناهار شده بود. طبق برنامه قبلی به سمت پارک ولیعصر (عج) رفتیم و منو اقای فیاضی فر رفتیم که غذاهارو از رستوران بیاریم( باز هم با موتور)
بعد از دو ساعت استراحت و غذا خوردن و بازی های مفرح دوستان داخل پارک دیگه موقع راه افتادن به سمت باغ ارم بود.اتوبوس اومده بود دوستان سوار شدن و راه افتادیم
باغ ارم که به باغ گیاه شناسی تبدیل شده بسیار زیبا و سرسبز بود و با درختان و گیاهان بی شماری که داشت خودنمایی میکرد
همسفران این بنر رو یادشون میاد!!!!!!!!!!!!!
بعد از باغ ارم به سمت ارامگاه سعدی رفتیم که بین راه با خانم دهقان (خانم نسبتا مسنی که به گفته خودش هر هفته به سعدیه و حافظیه میره) همسفر شدیم و تا حافظیه مارو همراهی کرد. ایشون هم توضیحات جالب و نابی رو برامون دادن از ارامگاه سعدی و رود و حوضچه های اون.
نماز مغرب و عشارو هم در همون نمازخونه ی ارامگاه سعدی خوندیم
به قول خانم دهقان ارامگاه سعدی با صفاست
و ارامگاه حافظ عرفانی
و دقیقا همینطور بود وقتی وارد حافظیه شدیم بعد از خواندن فاتحه و زیارت قبر حضرت حافظ روی پله های ارامگاه نشستیم و اکثر بچه ها شروع کردن به تفال زدن به حافظ
گریه های دوستان گواه حرف خانم دهقان بود و فضای عرفانی حافظیه همگیه مارو گرفته بود. بعد ازاون اشکها یه چیری میچسبید (اون شب تولد دوست عزیزم علیرضا محمدی بود) که به صورت خودجوش شیرینی گرفته بود و اومدو بین بچه ها پخش کرد و یه جشن تولد باحالو باصفا برای خودش گرفت.
حافظ خوانی خانم فقیه برای دوستان،فال گرفتن ها،خلوت کردنا،گوش دادن به توضیحات استاد تو حافظیه چیزایی بود که هیچ وقت از ذهنمون پاک نمیشه...
ساعت از 10 گذشته بود که ساعت پایان کار مجموعه حافظیه بود کم کم رفتیم بیرون و به سمت رستوران و صرف شام و استراحت و اماده شدن برای تنها نیمروزی که از کل تور برامون باقی مانده بود.
صبح روز پنجم اردیبهشت ساعت 8 از محل اقامت به طور کامل خارج شدیم و به طرف حرم حضرت شاهچراغ (ع) حرکت کردیم. زیارت حضرت شاهچراغ (ع) و امام زاده میرمحمد(ع) برنامه ی اون روزمون بود.
اینجاهم برام خیلی جالب بود که توریست خارجی با احتیاط و احترام خاصی واد حرم میشدند.
ساعات اخر حضورمون در شیراز بود
به سمت دروازه قران رفتیم که بعد از اون هم به سمت قم برگردیم.
که کنار دروازه قران خانم فقیه و مادرشان منتظر ما بودند که البته مادر ایشون برای بدرقه کردن و دیدن ما اومده بودند که خیلی شرمندمون کردن
به هر حال با یه حس خاصی از شیراز خارج شدیم.
همخوانی ها، پانتومیم و ... تفریحات داخل اتوبوسمون بود
موقع ناهار وارد سعادت شهر شدیم و رستوران خانم سلیمانی
دوباره به راهمان ادامه دادیم و تا شب که برای نمازو استراحت یه توقف نیم ساعته داشتیم که با ابمیوه و کیک از بچه ها پذیرایی شد
در اخرین ساعات تور از دوستان عزیزم خواستم که نظرات،انتقادات و پیش نهادات خودشونو در مورد من و کل تور برام بنویسن
که انتقادات بسیار خوب و پیشنهادات جالبی رو برام نوشته بودن اما یه نظر از همه جالب تر بود برام که عکسشو براتون گذاشتم
مهگل عزیز برام اینجوری نظرشو نوشته بود
حدود ساعت 1:30 وارد قم شدیم چنتا از دوستان نزدیک امام زاده جمال الدین (ع) از ما جدا شدند و اکثر دوستانم در میدان مطهری
خداحافظی ها و حلالیت طلبیدن ها از اخرین خاطرات تور 3 روزه شیراز بود
راستی خانم فقیه یه فال حافظ برای تورمون گرفت که اینجا براتون میزارم
((این فال برای خودم خیلی جالب و پر معنی بود))
حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت....آری به اتفاق جهان میتوان گرفت
افشای راز خلوتیان خواست کرد شمع ....شکر خدا که سر دلش در زبان گرفت
زین اتش نهفته که در سینه من است....خورشید شعله ایست که در اسمان گرفت
میخواست گل که دم زند از رنگ و بوی دوست...ا ز غیرت صبا نفسش در دهان گرفت
آسوده بر کنار چو پرگار میشدم...د وران چو نقطه عاقبتم در میان گرفت
آ ن روز شوق ساغر می خرمنم بسوخت...کاتش ز عکس عارض ساقی در آن گرفت
خواهم شدن به کوی مغان آستین فشان...زین فتنهها که دامن آخرزمان گرفت
می خور که هر که آخر کار جهان بدید... از غم سبک برآمد و رطل گران گرفت
بر برگ گل به خون شقایق نوشتهاند... کان کس که پخته شد می چون ارغوان گرفت
حافظ چو آب لطف ز نظم تو میچکد... حاسد چگونه نکته تواند بر آن گرفت
اینم چندتا عکس صرفا جهت یاداوری...
*** آنچه دیدید توانایی ما بود نه خواسته ما... ***
به امید روزهای بهتر و سفرهای بعدی...
مطالب مشابه :
سفرنامه شیراز
شیراز به همراه دوستان تبریزی آقا رضا و آقا باغ ارم. مرکز خرید پل های عابر پیاده;
مرکز ورزش موجسواری در هاوایی
آموزش شنا - مرکز ورزش موج پیاده سازی سیستم گروه تربیت بدنی دانشگاه آزاد شیراز
مرکز غواصی Divers Down Iran جزیره قشم قسمت سوم
مرکز غواصی Divers Down Iran جزیره قشم قسمت سوم مرکز غواصی Divers Down Iran جزیره قشم قسمت اول
خوشا شیراز و وضع بیمثالش خداوندا نگهدار از زوالش
باغ ارم شیراز قلعه اسماعیلیه خرو، پیاده روی در تنگه مرتضی علی مرکز آموزش
مرکز غواصی Divers Down Iran جزیره قشم قسمت دوم
آموزش شنا - مرکز غواصی Divers Down Iran جزیره پیاده سازی سیستم های خرید اینترنتی آرم طرح
*** گزارش تور شیراز ***
*** گزارش تور شیراز ***مرکز آموزش فنی و حرفه راه افتادن به سمت باغ ارم بود.اتوبوس
شیراز
شیراز از نظر زیبایی و تاریخی باغ دلگشا، باغ ارم، نارنجستان قوام، باغ مرکز همایش
آموزش اسکیس در معماری و معماری منظر
آموزش اسکیس در معماری و معماری اغلب در سنگ فرش های پیاده رو بکار می باغ ارم شیراز.
در گفتوگو با رئيس تنها مركز دولتي ارائههنده اين آموزشها تشریح شد شرایط و نحوه آموزش رانندگي پايه
پیاده سازی سیستم گروه تربیت بدنی دانشگاه آزاد شیراز برای آشنایی بیشتر با مرکز آموزش
دانلود فیلم آموزش شنا بصورت تصویری
دانلود فیلم آموزش شنا بصورت مرکز دانلود فیلم های تخصصی آموزش پیاده سازی سیستم
برچسب :
آرم مرکز آموزش پیاده شیراز