مدل تاسيسي علم ديني در ديدگاه دکتر خسرو باقري
اشاره:<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />
هويت علم ديني، نگاهي معرفت شناختي به نسبت دين و علوم انساني (1) نام کتابي است از آقاي دکتر خسرو باقري (2) که ساختار نخست آن مقاله اي است با نام «هويت علم ديني» که در سال 1374 در فصلنامه حوزه و دانشگاه به چاپ رسيده است. آنچه در پي مي آيد، چکيده اي است از مباحث مطرح شده در اين کتاب.
***
مقدمه:
بحث درباره علم ديني و مصاديق آن، از سويي، چالش برانگيز است؛ زيرا فضاي نشو و نماي علوم تجربي و معاصر، به طور عمده غير ديني و گاه ضد ديني بوده و از اين رو سخن گفتن از ترکيب يک علم و يک دين شگفت انگيز و مناقشه آميز جلوه مي کند. به همين دليل برخي از انديشمندان عرصه هاي مختلف علمي و فلسفي، هر ترکيبي از علم و دين را بي درنگ محکوم به بي معنايي مي کنند و مطرود مي شمارند. بحث علم ديني از سويي ديگر غيرت برانگيز است و اين جنبه از مسئله در ميان دينداران آشکار مي شود. به سخن ديگر، پاره اي از دينداران، به انگيزه دفاع از حيثيت دين، در باب امکان وجود علوم تجربي ديني، به سهولت پاسخ مثبت مي دهند و اين را امري ضروري مي دانند که از علوم ديني مختلفي سخن به ميان آورند و چنين تصور مي کنند که اگر کسي وجود علم ديني را منکر شود، تزلزلي در بناي دين پديد آورده است اما نه آن ستيز عام و در نفي هر گونه علم ديني، نه اين غيرت تام در اثبات همه انواع علوم ديني، هيچ يک محققانه نيست، بلکه برخاسته از عصبيتي است که با روح علم بيگانه است. از اين رو قبل از هر نظر قطعي درباره معناداري يا امکان تحقق علم ديني، بايد به بررسي ماهيت و چيستي علم و دين و تامل در نسبت آنها پرداخت. بايد گفت در اين کتاب مقصود از «علم» در تعبير «علم ديني»، علم تجربي (با تاکيد بر علوم انساني) و منظور از «دين»، همه اديان (با تاکيد بر دين اسلام) است.
ديدگاه هاي فلسفي موجود درباره علم: ارزيابي درباره نسبت و رابطه علم و دين مستلزم شناخت ماهيت علم است. در علم شناسي فلسفي، دو رويکرد عمده وجود دارد: رويکرد اثبات گرايي و رويکرد ما بعد اثبات گرايي. علم شناسي در نيمه اول قرن بيستم به طور غالب مبتني بر رويکرد اثبات گرايانه (پوزيتويستي) بود. برخي ويژگي هاي اين رويکرد، که با موضوع علم ديني ارتباط دارد، عبارت است از: انفکاک علم از متافيزيک، انفکاک مشاهده از نظريه (و تقدم مشاهده بر نظريه)، انفکاک امر واقع و ارزش و انفکاک حوزه هاي کشف و داوري. در مقابل روايت ما بعد اثبات گرا از علم، روايتي است که بر اثر انتقادهاي مهم فلاسفه علم در نيمه دوم قرن بيستم پديد آمد.
برخي از مشخصه هاي اين رويکرد فلسفه علمي چنين است: در هم تنيدگي علم و متافيزيک، تاثيرآفريني متافيزيک بر علم، در هم تنيدگي مشاهده و نظريه، عدم تعين نظريه توسط مشاهده و آزمون، درهم تنيدگي علم و ارزش، پيشرفت علم از طريق نظريه ها و الگوهاي علمي و تاثير علم بر متافيزيک.
ديدگاه هاي موجود درباره هويت دين و معرفت ديني: دين به عنوان دومين عنصر اساسي در ترکيب «علم ديني»، ابعاد مختلفي دارد که هر کدام از آنها خود موضوعي براي يکي از علوم روان شناسي، جامعه شناسي، فلسفه و ... قرار مي گيرد. پرسش هايي از اين قبيل که «متون ديني چگونه فهميده مي شوند؟» و «دين عهده دار تبيين چه اموري براي انسان است؟» از جمله مسائلي است که مولف براي روشن شدن معنا و بررسي امکان «علم ديني» مورد مداقه خود قرار داده است. رويکردهاي عمده در بحث دين شناسي از اين قرار است: رويکرد دايره المعارفي به دين، نظريه هرمنوتيکي در فهم دين، نظريه قبض و بسط تئوريک شريعت و ديدگاه گزيده گويي متون ديني. در رويکرد دايره المعارفي، با اشاره به جامعيت و کمال دين، دين حاوي همه حقايق هستي و پاسخگوي همه نيازهاي آدمي و مبين قوانين ثابتي که علوم مختلف در جستجوي آنها هستند، دانسته مي شود. از انتقادات وارد شده به اين رويکرد آنکه اين ديدگاه، ناقض حکمت الهي و نتيجه برداشت نادرست از آيات و روايات است. هرمنوتيک، علم چگونگي تفسير متون است که در تاريخ خود شاهد ظهور رويکردهاي گوناگوني بوده است. اين بخش خود شامل اصول دانش هرمنوتيک، تاملي در اصول دانش هرمنوتيک، معرفت ديني تابعي در نظريه هرمنوتيک، نقد معرفت ديني تابعي، بازشناسي سه سطح هرمنوتيکي (نطق، استنطاق و انطاق) و بالاخره آزمون هرمنوتيک است که مولف به پاره اي از اشکالات نظريه هرمنوتيکي دين اشاره کرده است. نظريه قبض و بسط تئوريک شريعت، ديگر نظريه اي در باب معرفت ديني است که بر سه اصل اساسي بنا شده است: اصل «تغذيه و تلائم معرفت ديني و معرفت بشري»، اصل «قبض و بسط هماهنگ معرفت ديني و معرفت بشري» و اصل «تحول در معرفت بشري.» مبناي معرفت شناختي اين نظريه بر دو پايه يعني: کل گرايي تند و کثرت گرايي تند استوار شده است. بر اين اساس نقدهايي که بر آن دو نظريه وارد شده، بر نظريه قبض و بسط تئوريک شريعت وارد است که مولف با حوصله به آنها پرداخته است.
ديدگاه چهارم، يعني ديدگاه گزيده گويي، بيانگر آن است که دين، نه زبان به بيان همه حقايق هستي گشوده است (چنانکه نظريه دايره المعارفي مدعي است) و نه زبانش چندان صامت است که جز از طريق علوم و معرفت هاي بشري ياراي سخن گفتن نداشته باشد (چنانکه نظريه هرمنوتيک يا قبض و بسط بيان مي کند.) در اين ديدگاه، سخن خاصي (هدايت انسان به ساحت ربوبي) براي گفتن داشته که بشر نمي توانسته آن را از جاي ديگري بشنود و اين سخن را هم به شيوه اي روشن و مشخص بيان کرده و گهگاه نيز به اقتضاي بيان آن غرض اصلي، به حقايق مختلف علمي هم اشاره کرده است. از اين رو اين بخش شامل قسمت هايي چون: هويت دين در نظريه گزيده گويي (پشتوانه عقلي و نقلي نظريه، بيان نظريه گزيده گويي دين)، ويژگي هاي دين و معرفت ديني در نظريه گزيده گويي (در متون ديني، سه منطقه مرکزي، مياني و مرزي - متمايز وجود دارد، دين زبان گويايي دارد، دين بر پيش فرض هاي معرفت ديني تاثيرآفريني مي کند، روابط معرفت ديني با معرفت هاي بشري و گفتگو و تفاهم فزآينده ميان اديان.)
هويت علم ديني: پس از روشن شدن تقريبي معناي علم و دين، نوبت آن است که در مورد معناي «علم ديني» و امکان تحقق آن اتخاذ موضع شود. اين بخش خود به دو قسمت مجزا تقسيم مي گردد:
1- معناداري علم ديني: به طور خلاصه مي توان گفت که تعبير «علم ديني» تنها در برخي مواضع علم شناسي و دين شناسي معنادار بوده و در برخي مواضع معرفت شناختي، همچون وحدت گرايي و کثرت گرايي تعبيري بي معناست. بر اين اساس در مواضعي معرفت شناختي چون وحدت گرايي روش شناسي، علم ديني بي معناست که در اين قسمت به اثبات گرايي منطقي و بي معنايي علم ديني، بررسي ديدگاه اثبات گرايي در بي معنايي علم ديني، عمل گرايي و بي معنايي علم ديني و بررسي ديدگاه عمل گرايي در بي معنايي علم ديني اشاره شده است. در موضع ديگر يعني کثرت گرايي معرفت شناختي و معناداري و بي معنايي علم ديني، علم ديني در موضع کثرت گرايي تبايني بي معنا و در کثرت گرايي تداخلي با معناست که مولف اثر به بررسي تک تک اين مواضع پرداخته و راي نهايي خود را صادر ساخته است.
2- درست و نادرست در علم ديني: با فرض پذيرش معناداري «علم ديني» در قرائتي خاص از علم و دين بايد مشخص شود کدام يک از مدل هاي ارائه شده براي علم ديني درست و کدام يک نادرست اند. تلقي هاي مختلفي از علم ديني ارائه شده که به نظر مي رسد برخي از آنها (رويکرد استنباطي و تهذيب) قابل قبول نبوده و برخي ديگر (رويکرد تاسيسي) را از حيث روش شناسي قابل دفاع اند. در رويکرد دوم يعني رويکردتاسيسي به امکان و فرآيند تکوين علم ديني، توجيه علم شناسي علم ديني، توجيه دين شناسي علم ديني و مفروضات متافيزيکي انديشه اسلامي اشاره شده است.
پي نوشت ها:
شناسنامه کتاب ذکر شده به قرار زير است:
1- باقري، خسرو (1382)، هويت علم ديني؛ نگاهي به نسبت دين با علوم انساني، تهران سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي
2- دکتر خسرو باقري عضو هيئت علمي دانشگاه تهران مي باشد.
منبع: http://www.magiran.com
مطالب مشابه :
تحليل دكتر حسن عباسي از تقابل سينماي ديني و ليبرال؛
این خانه صاحب خانه دارد - تحليل دكتر حسن عباسي از تقابل سينماي ديني و ليبرال؛ -
مدل تاسيسي علم ديني در ديدگاه دکتر خسرو باقري
مديريت پژوهش - مدل تاسيسي علم ديني در ديدگاه دکتر خسرو باقري - بیشک دیدگاه هر کس نشانهی
روش شناسي مطالعات ديني
دفتر روشن - روش شناسي مطالعات ديني - عرفان.تصوف.ادبیات.فلسفه،دین
دكتر مهدي گلشني در گفتگو با قدس : علم،نيازمند دين است
شیعه شناسی - دكتر مهدي گلشني در گفتگو با قدس : علم،نيازمند دين است - در زمینه شیعهشناسی و
ارزیابی مدل تأسيسي علم ديني دكتر خسرو باقري
تراوشهای فکری - ارزیابی مدل تأسيسي علم ديني دكتر خسرو باقري - علمی _ فلسفی _ داستانی
اثري از دکتر عبدالعظیم کریمی با موضوع تربيت ديني
گروه ديني و قرآن - اثري از دکتر عبدالعظیم کریمی با موضوع تربيت ديني *سايت دكتر عبدالعظيم
دانش امنیت در اسلام
انديشه ديني حجت الاسلام دكتر مهاجرنيا ويژگيهاي دانش عملي ديني را اينگونه برشمرد:
چگونگي مواجهه با آراءجديدنوانديش فرزانه دكتر عبدالكريم سروش؟
چگونگي مواجهه با آراءجديدنوانديش فرزانه دكتر پويش معرفت ديني نيازمند به آزادي
اقتصاد ليبراليستي با احكام ديني قابل پيوند نيست
دغدغه ها و چشم اندازهای دکتر حسن سبحانی - اقتصاد ليبراليستي با احكام ديني قابل پيوند نيست
نگاهي به مقوله نوآوري در مطالعات ديني درگفت وگو با دكتر ابوالفضل شكوري؛
نگاهي به مقوله نوآوري در مطالعات ديني درگفت وگو با دكتر ابوالفضل شكوري؛ موانع دين پژوهي
برچسب :
دكتر دينى