پاسخ خود آزمایی های زبان فارسی 2
خودآزمایی صفحه ی 13
1. قاعده ی واجی شچْد ، ....
در واژه ی اول دو واژ « ش » و « چ » که واژگاه مشترک دارند ، بدون مصوت نمی توانند در کنار هم قرار گیرند . ( بر خلاف قواعد واجی است. )
در واژی دوم « پ » و « ب » که دارای واژگاه مشترک هستند ، نمی توانند بدون مصوت کنار هم قرار بگیرند . ( بر خلاف قواعد واجی است. )
قاعده ی نحوی : ما را از مدرسه بیرون کردیم .
قاعده ی هم نشینی : علی خانه ی خوب، سعدی گلستان کتاب ارزشمند
قاعده ی معنایی : سنگ کوه را بلعید .
قاعده ی کاربردی : چرا غایب بودی ؟ - غذا سرد می شود ./ ساعت چند است ؟ - هوا گرم است .
2. پْر( خلاف قواعد واجی ) چون امکان وجود هجا بدون مصوّت امکان نیست .
وتْد(خلاف قواعد واجی ) « ت » و « د » دارای واجگاه مشترک هستند و بدون مصوّت در کنار هم قرار گرفته اند .
امیر کبیر دولی دبیرستان ( خلاف قواعد هم نشینی )
دانش آموز در درس خواندن کوشا هستند . ( خلاف قواعد نحوی ) از لحاظ تطبیق دو نهاد جدا و پیوسته نادرست است .
کتاب پرنده را شکار کرد . ( از نظر معنایی در حوزه ی زبان نادرست است . )
3. ابوعلی سینا در همان زمان زنده بود و در همدان تدریس می کرد .
ابو علی سینا در همان زمان زنده بود تدریس می کرد
نهاد گزاره نهاد گزاره
گروه اسمی گروه اسمی گروه فعلی گروه اسمی گروه اسمی گروه فعلی
مسند فعل مفعول فعل
ابوعلی سینا زنده بود __ تدریس می کرد
فعالیت 1 صفحه ی 15
جمله های مستقلّ یک فعل :
1. دمای اجرام آسمانی چقدر است ؟
2. کی و چگونه پدید آمده اند ؟
3. با گذشت زمان ، چه تغییراتی در آن ایجاد شده است ؟
4. چه تاثیر بر اجرام آسمانی دیگر دارند ؟
5. آینده آنها چگونه خواهد بود ؟
جمله های مستقلّ چند فعلی :
1. اختر شناسی علمی است که به مطالعه ی اجرام آشمانی می پردازد .
2. بسیاری از اختر شناسان کوشیده اند به پرسش هایی از این قبیل پاسخ دهند که هریک از اجرام آسمانی در چه فاصله ای از زمین قرار دارند .
توضیح : پاسخ های ذکر شده با توجّه به بندهای کتاب می باشد ، در صورتی که بند دوم ادامه ی بند اوّل است و مستقل نمی باشد یعنی از « بسیاری از اختر شناسان کوشده اند آینه آنها چگونه خواهد بود ؟ » یک جمله مستقلّ مرکّب است .
فعالیت 2 – صفحه ی 16
گروه اسمی |
هسته |
تعداد واژه ها |
این پرسش ها |
پرسش |
این ، پرسش ها (2) |
دمای اجرام آسمانی |
دما |
دما ، یِ ،اجرامِ ، آسمانی (5) |
ابزارهای گوناگون |
ابزار |
ابزارها ، یِ ، گوناگون (3) |
آینده ی آن ها |
آینده |
آینده ، یِ ، آن ها (3) |
مشاهده ی اجرام آسمانی |
مشاهده |
مشاهده،یِ، اجرام –ِ ، آسمانی (5) |
شاخه های تخصّصی |
شاخه |
شاخه ها ، ی ، تخصّصی (3) |
تاریخچه ی جهان |
تاریخچه |
تاریخچه ، یِ ، جهان (3) |
فعالیت 3 صفحه ی 17
گروه اسمی |
هسته |
تعداد تکواژهای هر گروه اسمی |
تعداد واج های هسته |
هر چهار کارگرساده همان آده های دیروزی دفترچه های مشقّ بچّه ها داستان های جنّ و پری |
کارگر آدم دفترچه داستان |
هر ، چهار ، کار ، گر –ِ ، ساده هم ، آن ، آدم ،ها ، ی ، دیروز،ی دفتر،چه،ها،ی، مشق-ِ ، بچّه ، ها داستان ، ها ، ی ، جنّ ، و ، پری
|
ک ،ا، ر، گ،-َ،ر ء ، ا ، د ،-َ، م د،-َ،ف،ت،-َ،ر،چ،-ِ د ، ا ، س، ت، ا،ن |
خودآزمایی صفحه ی 20 و 21 درس دوم
تمرین 1
واژه |
واج |
تعداد |
مدّت اصول قوانین متفاوت تاریخچه آینده اخترشناسان |
/ م / -ُ / د / د / -َ / ت / / ء / -ُ / ص / و / ل / / ق / -َ / و / ا / ن / ی / ن / / م / -ُ / ت / -ُ / ف / ا / و / -ِ / ت / / ت / ا / ر / ی / خ / چ / -ِ / / ء / ا / ی / -َ / ن / د / -ِ / / ء / -َ / خ / ت / -َ / ر / ش / -ِ / ن / ا / س / ا / ن / |
6 5 7 9 7 7 13 |
تمرین 2
1. شاعری غزلی بی معنا و بی قافیه سروده بود . ( مستقلّ ساده )
2. آن را نزد جامی برد . ( مستقلّ ساده )
3. پس از خواندن آن گفت : همان طوری که دیدید ، در این غزل از حرف الف استفاده نشده است . ( مستقلّ مرکّب )
4. جامی گفت : بهتر بود از سایر حروف هم استفاده نمی کردید . ( مستقلّ مرکّب )
تمرین 3
عمل : این هر دو عمل جوانمردانه ی کشتی گیر ایرانی
امل : آن امل دست نیافتنی جوانان ایرانی
انتصاب : همان یک انتصاب نادرست او
انتساب : انتساب القاب بزرگ پدرش
تعلّم : تعلّم قوانین و مقرّرات راهنمایی و رانندگی
تألم : بزرگ ترین تألم خاطر دوران کودکی مادربزرگ
حیات : حیات شورانگیز عاشقانِ دل سوخته ی الهی
حیاط : بزرگ ترین حیاط مدرسه شهر ما
جذر : جذر این عدد چهار رقمی
جزر : جزر فریبنده ی رودخانه اروند
خودآزمایی درس سوم صفحه ی 32
1.
- الف ) موضوع ساده ای که ممکن است در هر زمانی نگران کننده باشد این است که وقتی انرژی بدن کاهش یابد ، می تواند به راحتی شما را عصبانی کند .
ب ) موضوع ساده اما نگران کننده این است که وقتی انرژی بدن کاهش می یابد، می تواند به راحتی شمارا عصبانی کند .
ج ) موضوع ساده امّا نگران کننده این است که کاهش انرژی بدن موجب عصبانیّت شما می شود .
- اکنون شرکت های تعاونی از موقعیّت خوبی برخوردارند .
- مجریان این طرح باید جرئت خطر کردن را داشته باشند .
- عدم «نبود» برنامه های مناسب، فعّالیت های ورزشی را به تأخیر می اندازد .
- کاهش بارندگی پارسال « سال گذشته » باعث کمبود آب های زیرزمینی شده است .
- بخش بعدی برنامه را ببینید . / به بخش بعدی برنامه توجّه فرمایید .
- الف ) مورّخان جرءت کردند کشف خود را افشا کنند .
ب ) مورّخان جرئت افشای کشف خود را پیدا کردند .
- ادامه چنین تمرین هایی و تأکید بر آن ها باعث تقویت مهارت های نگارشی می گردد .
- در این گونه مواقع انسان دچار خودپرستی می شود که فایده ای ندارد .
- الف ) حسن به برادرش گفت : « مقاله ات منتشر شده است .»
ب ) حسن به برادرش گفت که مقاله ی من منتشر شده است .
2.
طبع : میل و سرشت تبع : نتیجه ، پیروان ، دنبال
معاصر : هم عصر مأثر : کارهای نیک و بزرگ
غَرّه : روز اوّل ماه قمری غِرّه : فریب
صخره : تخته سنگ سُخره : ریشخند
3.
پرور + ش + گاه + ی زیب + ا + پسند + انه
نا + جوان + مرد + انه سر + افراز + ی
فرا + گیر + ی فرمان + برد + ار + ی
خودآزمایی درس چهارم
فعالیت 2 صفحه ی 35
در کلماتی که { ی } مصدری دارند ، تکیه روی هجای آخر ، یعنی { ی } است و در کلماتی که { ی } نکره می گویند ، تکیه روی هجای ماقبل آخر است .
مثال :
سعی کنیم / با / ری از دوش مردم برداریم . ( ی نکره )
کامیون با / ری / از جادّه گذشت . ( ی نسبی )
دا / نا / یی در مجلس سخن می گفت . ( ی نکره )
دانا / یی / توانایی است . ( ی مصدری )
هر سال بزرگ / داشت / حافظ در شیراز برگزار می شود . ( اسم مرکّب )
او مقام استادیش را ب / زرگ / داشت . ( گروه اسمی و گروه فعلی )
خودآزمایی صفحه ی 38 درس چهارم
1. واحدهایی مثل تکیه و درنگ و لحن و آهنگ را که الفبای خط از نشان دادن آن ها نا توان است ولی در گفتار ظاهر می شود .
2. وقتی که واحد زبرزنجیری هر کدام تغییر کند ، معنای جمله هم تغیی می کند. برای تغییر جدید ، لحن و آهنگ و جای تکیه و درنگ در جمله ی واحد تغییر می کند و با ایجاد هر تغییر از جمله برداشت جدیدی می توان کرد.
3. اسم : د / رنگ / تکیه روی هجای آخر
صفت : خرد / مند / تکیه روی هجای آخر
فعل ، ماضی ساده : آ / ورد / تکیه روی هجای آخر
ماضی نقلی : آور / ده / است
ماضی بعید : آور / ده / است تکیه روی هجای آخر صفت مفعولی فعل
ماضی التزامی : آور / ده / باشد مورد نظر
ماضی استمراری : / می / آورد تکیه روی پیشوند { می }
مضارع اخباری : / می / آورم تکیه روی پیشوند { می }
مضارع التزامی : / ب / نویسد تکیه روی پیشوند { بِ }
فعل امر : / ب / نویس تکیه روی پیشوند { بِ }
فعل نهی : / ن / نویس تکیه روی پیشوند { نَ }
فعل منفی : / ن / می نویسد تکیه روی پیشوند { نِ }
آینده : خوا / هد / نوشت تکیه روی هجای دوم فعل کمکی
4. البته تصور شما در این همایش موجب افزایش سطح آن شده است .
حقیتا اگر تلاش شما نبود این کار به ثمر نمی رسید .
5.
ﻧَ |
نوشت |
5 |
بود |
م |
- ﻧَ ﻧَ - ﻧَ |
رفت نوشت گفت شنید گرفت |
5 5 5 5 5 |
بود باش بود بود باش |
مَ ی ید مَ مَ |
توضیح : نمونه ی داده شده ی کتاب با عنوان پرسش مطابقت ندارد و بیش از دو تکواژ تغیر داده شده امّا در حلّ تمرین در این جزوه از عنوان سؤال پیروی شده است. |
خودآزمایی صفحه ی 43 درس پنجم
1. نشئت ، مآخذ ، سؤال ، اداره ، مرئوس ، ائتلاف ، مؤانست ، اشمئزاز، ملجأ
2. تاریخ /همیشه / سیر/ ی / یک / نواخت / دار / -َ د / تا / آن / جا / که / گفت / / ه / اند / تاریخ / مکررّ / ات / ø / و / تنها / چیز / ی/ که / آن / را / از / یک /
/ تکرار / -ِ / ملالت / آور / رﮬ / ا / یی / می / دﮬ / -َ د / انقلاب / است / ø /
40 تکواژ + دو تکواژ صفر
3. خوار– نیایش – شب پره – والسّلام – عمرو – خورشید – خویش – شنبه – دست بند – حتّی
درس ششم صفحه ی 50
1. جوشید و ترکید چون ناگذر هستند در این شکل مجهول نمی شوند پس باید ابتدا آنها را گذرا کنیم ، سپس مجهول سازیم . جوشانید / جوشاند ، ترکاند جوشانیده شد / جوشانده شد ، ترکانده شد .
الف ) آب جوشید . بادکنک ترکید .
ب ) جوشاند . ترکاند .
پ ) آشپز آب را جوشاند . آب جوشانده شد .
کودک بادکنک را ترکاند بادکنک ترکانده شد .
ت ) بلی
2. آن ها با اسب حرکت کردند . ما نیز به دنبالشان ( حرکت کردیم ، لفظی ، نا بجا ) . ( ما ، لفظی ) صبح زود رسیدیم . آن ها زودتر ( رسیدند ، لفظی ، نابجا)، شهر میان دشت گسترده بود . ( شهر ، لفظی ) پر از دار و درخت ( بود ، لفظی ) مثل این بود که ( ما ، لفظی ) به بهارستان نادیده چون مینو قدم نهاده ایم . ( شهر، لفظی ) در قرن بیستم بنا شده بود .( شهر ، لفظی ) از آن زمان تا کنون، آرام و سبز در کنار کویر نشسته ، چشم به راه آمدن مسافری بود که (آن مسافر ، لفظی ) به دیدارش میآمد . توضیح : « در کنار کویر نشسته بود » شکل دیگری از این جمله می باشد .
3. دانایان (ی) ؛ (گ ) ، ترشیجات (ج) ، بچّگانه (گ) ، سخن گویان (ی) ، گرسنگان (گ) ، روستایی (ی) ، نامه ای( ا = ءِ ) ، بانوان (و) ، زانوان (و) ، سوال 4 حذف شود زیرا درس مربوط به آن حذف گردیده است .
صفحه ی 59 درس هفتم
1. توضیح بیش تر در مورد درون بنا است و مو قعیّت جغرافیایی و ظاهر بنا شرح داده نشده است . کجاست ؟ مال کیست ، چگونه است ؟ چه لوازمی دارد ؟
2. به عهده یدانش آموز است .
3. نداشته باشند نباید آن را بیان کرد .
جمله ایرادی ندارد .
مطابقت نداشته باشد .
مطرح شد ( حذف نابجا ، بدون قرینه حذف شده است )
جمله ایرادی ندارد .
4. بامدادان : زمان / شادان : قیدی / کندوان : مکان / سپاهان : مکان / پاییزان:زمان
فعّالیّت 1 صفحه ی 60
فعل |
شخص |
زمان |
گذر |
معلوم و مجهول |
نمی خواندند می نشانیم دوخته نمی شد بیابند داشتند می آمدند |
سوم شخص جمع اول شخص جمع سوم شخص مفرد سوم شخص جمع سوم شخص جمع |
ماضی استمراری ماضی استمراری ماضی استمراری مضارع التزامی ماضی مستمر |
گذرا گذرا گذرا ناگذر ناگذر |
معلوم معلوم مجهول معلوم معلوم |
فعالیّت 2 صفحه ی 63
پخت : او را پختند ( او را آماده کردند ) / پختم ( خیلی گرمم شد ) ، او خیال تازه ای پخت / او در این کار کاملا پخته شده است ( تجربه کسب کرده است ) / مادر غذا را پخت و ...
دوخت : چشم به در دوخت ( خیره شد ) دهانش را دوختند
( بستند )/ خودش می برد و خودش می دوزد ( انجام دادن کار مطابق میل خود ) / با تیر دوخت ( با تیر زد ) / لباس را دوخت و …
فعّالیّت 3صفحه ی 64
باز یافتن ، برآمدن ، باز گردانیدن ، در گذشتن ، باز فرستادن ، فرا گرفتن ، وا داشتن
خودآزمایی درس هشتم صفحه ی66
1. علی دوستم را با اتوبوس به ییلاق برد و یک هفته او را در آن جا گذاشت .
سال گذشته که دوستان را به کوهنوردی برده بودند ، سنگ بزرگی را از کوه غلتاندند و به دره انداختند .
مصدر ساده |
پیشوندی |
مصدر ساده |
پیشوندی |
خوردن داشتن
چیدن گستن آشفتن انگیختن بستن گرفتن
بردن |
برخوردن / واخوردن بر داشتن / باز داشتن / واداشتن برچیدن بر گستن / بار گستن بر آشفتن برانگیختن فروبستن / بربستن برگرفتن / بازگرفتن/ درگرفتن/ فراگرفتن فرو بردن |
ریختن گردانند
خواندن دادن غلتیدن کشیدن ماندن خواستن گذاشتن رسیدن |
فرو ریختن باز گردانیدن / بر گردانیدن
فرا خواندن سر دادن / فرو دادن فروغلتیدن / درغلتیدن در کشیدن / برکشیدن / بارکشیدن درماندن / فروماندن / واماندن / بازماندن بازخواستن واگذشتن / فروگذاشتن فرا رسیدن/ در رسیدن |
خودآزمایی درس نهم صفحه ی 74
2. بیان غیر مستقیم به شیوه ی داستانی
3. هر گاه بن مضارع فعل یک تکواژ باشد آن فعل ساده است .
آموختن : آموز ، آویختن : آویز ، افزودن: افزا ، آلودن: آلا ، بخشیدن : بخش ، پرداختن : پرداز ، پیوستن : پیوند ، سپردن : الف – طی کردن : سپر ، ب – سفارش کردن: سپار ، فروختن : فروش ، گفتن : گو ، دویدن : دو
فعّالیّت صفحه ی 79 درس دهم
آموختن: من این مطلب را از او آموختم .
نهاد مفعول مقمّم فعل
من این مطلب را به او آموختم .
نهاد مفعول متمّم فعل
گرفتن : خورشید گرفت . خانه آتش گرفت .
نهاد فعل نهاد فعل مرکّب
او کتابش را از دوستش گرفت . آتش گرفت . / قلب بیمار گرفت .
نهاد مفعول متمّم فعل نهاد فعل ساده نهاد فعل
راه آب گرفت . سخنش گرفت . او دستش را به دیوار گرفت .
نهاد فعل نهاد فعل نهاد مفعول متمّم فعل
خودآزمایی درس دهم صفحه ی 85
1. الف )
مصدر |
ماضی مستمر |
آینده |
مضارع اخباری |
ماضی بعید |
گریستن فرستادن ترسیدن نامیدن |
داشت می گریست داشت می فرستاد داشت می ترسید داشت می نامید |
خواهد گریست خواهد فرستاد خواهد ترسید خواهد نامید |
می گرید می فرستد می ترسد می نامد |
گریسته بود فرستاده بود ترسیده بود نامیده بود |
ب) کودک می گرید او نامه را فرستاد
نهاد گزاره نهاد گزاره
گروه اسمی گروه اسمی گروه اسمی گروه اسمی گروه فعلی
کودک می گرید مفعول فعل
او نامه را فرستاد
تو ضیح : با استناد به کتاب «دستور زبان فارسی 1 » تالیف دکتر وحیدیان با همکاری غلامرضا عمرانی که در صفحه ی 16 مصدر ( فرستادن ) سه جزیی گذرا به مفعول محسوب شده است .
خواهرم از تاریکی می ترسد او را سهراب نامیدند
نهاد گزاره نهاد گزاره
گروه اسمی گروه اسمی گروه فعلی گروه اسمی گروه اسمی گروه اسمی گروه فعلی
متمّم فعل مفعول مسند فعل
خواهرم از تاریکی می ترسد __ او را سهراب نامیدند
پ ) گریستن و ترسیدن مجهول نمی شوند زیرا گذرا به مفعول نیستند .
فرستادن : نامه فرستاده شد . نامیدن : او سهراب نامیده شد .
ت ) آن هایی را که ناگذز هستند را گذرا می نامیم . مثل : گریستن که می شود : گریاند و آن هایی را که گذرا هستند دوباره گذرای سببی می نامیم و سپس مجهول می کنیم . مثل : ترسیدن که میشود : ترساندن .
2. همه ی جمله ها دو جزیی بدون فعل هستند .
نمونه :
نهاد گزاره
گروه اسمی گروه اسمی
صبح بخیر
خودآزمایی درس یازدهم صفحه ی 89
1. خوازه : طاق نصرت / خوالگیر : آشپز / دشخواری : دشواری / خوان : سفره
2. سنبل ( سمبل ) ، اجتماع ( اشتماع ) ، انبساط ( امبساط ) ، دست بند ( دس بند ) ، منبر ( ممبر ) ، ینبوع ( یمبوع ) ، سنباده ( سمباده )
خودآزمایی درس دوازدهم صفحه ی 100
1. اگر تو هو شمندی به معنی توجّه کن زیرا که ظاهر به جای نمی ماند بلکه یعنی پایدار است .
من از روییدن خار بر روی دیوار فهمیدم که فرو ممایگان با صدر نشینی ازشمند نمی شوند .
اگر همواره خواستار کامیابی هستی راه و رسم صبر و تحمل را از مور بیاموز .
دوباره پلک دلم می پرد شنیده ام که این نشانه ی آمدن ککسی به مهمانی است .
فعّالیّت 1 درس سیزدهم صفحه ی 102
سعید کتاب را برد . سعید مسابقه را برد .
سعید خوابش برد . سعید آبرویش رل برد .
فعّالیّت 2 صفحه ی 103
الف – گشتن به معنی پیوستن
ب- گشتن به معنی روی بر گرداندن ، دور شدن و جدا شدن
فعّالیّت 3 صفحه ی 104
کلمه |
دستور |
رکاب |
تماشا |
کثیف |
رعنا |
دیوار |
سفینه |
وضعیّت |
( ت ) |
(ت) |
(پ) |
(ب) |
(پ) |
(پ) |
(ب) |
کلمه |
قوس |
کرسی |
سپر |
زین |
دستار |
جامه |
|
وضعیّت |
(ب) |
(ت) |
(ت) |
(ت) |
(الف) |
(پ) |
|
توضیح : واژه ی ″دستور″ در یکی از معانی پیشین خود (فرمان ) امروزه کاربرد دارد . ″ معنای جدید : قواعد زبان › واژه ی «تماشا » در زبان فارسی به معنی « نگریستن وسیر و گردش » به کار رفته و معنی ود یگرش که « پیاده روی » است
کاربرد عام ندارد .
واژه ی «رعنا » در گذشته در معنی های 1. ابله 2. خوش قد قامت و زیبا به کار رفته است امروزه فقط در معنای دوم به کار می رود .
خودآزمایی درس سیزدهم صفحه ی 107
1. نزاجا ( نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران )
نهاجا ( نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران )
اتکا ( اتّحادیه ی تعونی های کارکنان ارتش )
هما ( هواپیمای ملّی ایران )
2. پوش : پوشه ، پوشاک / نوش : نوشابه ، نوشین / کوش : کوشش، کوشا
3. منشی ، گزاف ، سیاست ، سواد ، قراضه ، در رفتن
4. ذقن (چانه ) ، باد افره ( کیفر ) ، ( زغال ) ، لاغ ( شوخی کردن )
5. تمام مکاتب سیاسی و اجتماعی و هنری : سوسیالیسم ، فرد گرایی ، هوش بری ، یادمان ، گفتمان ، کالبد شناسی
6. سکّو ، ملّای روم ، مالیت ، معلّم ، خا صیّت ، ابّهت ، ممتاز ، دکّان ، جادّه ، پر رونق ، تغییر ، ضالّه
خودآزمایی درس چهاردهم صفحه ی 114
1. حر ، قرن ، دلیل ، فرقه ، تحفه ، مصیبت ، نا بغه
2. مجانین ، طلبه ، کبار ، وکلا ، اوصیا ( امروزه واژه ی « طلبه » در معنی مفرد به کار می رود و جمع آن « طلاب » است .
3. خواهر احمدی امروز غایب است . پروین خواهر دوستم است .
شاخص هسته گروه اسمی
کدخدا صفر علی به روستا بر گشت . صفر علی کدخدای علی آباد است .
شاخص هسته گروه اسمی
4. باغبان ، مستمند، استوار دودمان ، یادگار
خودآزمایی درس پانزدهم صفحه ی 120
3. جیغ زنان ، رد کردن ، پنهان ، زل زد ، حرکت می کرد ، می مالید ، توی ، خشن
فعّالیّت 1 درس شانزدهم صفحه ی 122
1.کفش ( جفت ، لنگه ) ، جوراب ( جفت ، لنگه ، جین ) ، تخم مرغ ( شانه ، دانه ) ، نخود و لوبیا ( کیلو ، تن ، خروار ) ، کاغذ ( برگ ، ورق ، بسته ، بند ) ، کتاب (جلد)، برای بعضی از این کلمات ف واحدهای شمارش دیگری وجود دارد .
فعّا لیّت 3 صفحه ی 123
علاقه (به)، نیاز (به)، مهارت(در)، تسلط (بر ، در)، مصاحبه (با)، دشمنی (با)، نفرات(از)، متم،م اسم جایگاه مشخصی ندارد چون نقش نما دارد ، مخصوصا بعضی از متمّم ها پیش از اسم شان می آیند (متمّم مسند) من بیش از همه چیز به این درس علاقه مند هستم . بعضی بعد از اسم می آیند . ( متمّم نهاد )
عیب جویی از دیگران فراموش کردن عیب های خویشتن است .
خودآزمایی درس شانزدهم صفحه ی 126
1. اندازه کاغذ این کتاب را نمی پسندم .
پیشنهاد خرید کاغذ تأیید شد.
2. قانون نانوشته ، دستگاه قضایی ، کرسی استادی ادبیات ،
صفت مفعولی صفت نسبی مضاف الیه1 مضاف الیه2
دیوار بلند باغ ، شش دستگاه دوربین فیلم برداری نو
صفت بیانی مضاف الیه ص شمارشی ممیز مضاف الیه ص بیانی ساده
قانون نانوشته ، دستگاه قضایی ، کرسی استادی ادبیات ، دیوار بلند باغ ،
شش دستگاه دوربین فیلم برداری نو
3. تجربه ، لذّت ، مداد ، جهاد ، وجدان ، فساد ، خرمن ، چشم
4. افتخار به دوستی با دانایان ، افتخار واقعی است .
نهاد متمّم نهاد متمّم متمّم مسند فعل
هر دو متمّم ، متمّم اسم به حساب می آیند چون متمّم اسم خود یک گروه اسمی است از این جهت متمّم متمّم یک گروه اسمس به حساب می آید .
خوئآزمایی صفحه ی 134
3. غِرّه ، مشو ، متمّم فعل ، مُصاحِب خوب ، مصوّت کوتاه ، مضافٌ الیه
فعّالیت 1 درس هیجدهم صفحه ی 136
همان طور که در فعل غیر ساده هیچ عنصر دیگری نمی توان در میان اجزای تشکیل دهنده آن قرار گیرد در اسم غیر ساده هم همین طور است مثل : داطور که جزء غیر صرفی فعل ساده گسترش پذیر است . اسم ساده هم گسترش پذیر است .
فعّالیت 2 صفحه ی 138
مادر شوهر ، کرایه تاکسی ، گل گاو زبان ، آب پرتقال ، لباس کار ، جا نماز
خودآزمایی درس هیجدهم صفحه ی 141
1. دسته ی اوّل : گلاب ، جوانمرد ، کارنامه ، دانشسرا ، پیرزن
دسته ی دوم : صورت حساب ، چوب لباس ، قد بلند ، صاحب خانه ، لیمو عمانی
2. دسته ی اوّل : مداد تراش وسیله ای که مداد را می تراشد .
کتاب فروش کسی که کتاب را می فروشد .
سخن شناس کسی که سخن را می شناسد .
حق گو کسی که حق را می گوید .
خود خواه کسی که خود را می خواهد .
دسته ی دوم : بد بخت کسی که بخت بد دارد .
زیبا رو کسی که روی زیبا دارد .
خوش نیّت کسی که نیّت خوش دارد .
کج خلق کسی که خلق کج دارد .
کند ذهن کسی که ذهن کند دارد .
خودآزمایی درس نوزدهم صفحه ی 146
1. الف) نشان دار : دارالحکومه ، دارالتّولیه ، من البدو الی الختم ، بین المللی ، لغایت ، عظیم الجثّه ، قلیل البضاعه ، مسلوب الاراده
ب) بی نشان : سخاوتمند
2. مع الوصف : با این وجود ، با این وصف ، برای توصیف به کار می رود .
مع الأسف : با تأسّف ، متأسّفانه ، به هنگام اظهار تأسّف و پشیمانی به کار می رود . ( هر دو واژه دخیل عربی نشان دار هستند . )
3. د) زیرا قابلیّت ها و امکاناتی از گذشته در زبان داریم که باید حدّ اکثر استفاده را از آنها بکنیم و گنجینه ی واژگانی را غنی سازیم .
خودآزمایی درس بیستم صفحه ی 156
4. ساده : گلشن
مشتق : گلزار ، گلدان ، گلستان
مرکب : گلنار ، گلاب ، گل ساز ، گلاب پاش ، گلدار ، گل شهر ، گل پوش ، گل بوته
مشتق – مرکّب : گل دوزی
گل زیبا ( ترکیب وصفی ) ، ساقه ی گل ، بوته ی گل ( ترکیب اضافی )
خودآزمایی درس بیست و یکم صفحه ی 163
1. افشانه افشان ( بن مضارع ) + ه ( پسوند ) اسم
( دراصل صفت بوده،بعد کاربرد اسمی پیداکرده است) |
کارانه کار ( اسم ) + انه ( پسوند ) اسم
بیچاره بی ( پیشوند ) + چاره ( اسم ) صفت
سبزه زار سبزه ( اسم ) + زار ( پسوند ) اسم
سیمینه سیم ( اسم ) + ینه ( پسوند ) صفت
2. با ادب : او دانش آموز باادبی است . او با ادب و علم خود همه را شیفته کرده است .
بی نام : آن ها سربازانی بی نام و نشان بودند که جان باختند .
شروع هر کاری بی نام خدا ناقص است .
بی کار : جوانان بی کار زودتر گمراه می شوند .
بی کار و فعّالیت امکان اداره ی امور زندگی نیست .
باهنر : مردم باهنر جاودان می مانند .
با هنر نقّاشی می توان احساسات خود را بیان کرد .
3. خشمگین ، سهمگین . گوشه ، ساقه ، ریشه / ناراحت ، ناخوانا ، نابینا
4. یادمان ، گفتمان ، دانشکده ، هنرکده ، سوزناک ، دردناک ، کوهسار ، شاخسار ، مهوش ، پریوش ، طاقدیس ، تندیس .
5. برانداخت ، ماست بند ، دلاور ، دست گیر ، قندشکن .
خودآزمایی درس بیست و دوم صفحه ی 167
1. ایجاد ارتباط : دوست شما فردا از مسافرت می آید .
محمل اندیشه : سنگ فاقد روح است . روح فاقد سنگ است .
حدیث نفس : نباید بترسم .
آفرینش ادبی : هر آنچه نپاید ، دلبستگی را نشاید .
2. ایجاد ارتباط ، زیرا زبان یک پدیده ی قانونمند اجتماعی است که برای اطّلاع رسانی و ایجاد هم حّی و هم زبانی و همدلی بکار می رود .
3. انسان تنها موجودی است که فکر می کند و سخن می گوید و از این طریق معلوم می شود بین فکر و زبان ارتباط مستقیمی وجود دارد .
4. « و » در بانوان ، « گ » در تشنگان ، « ء= ا » در خانه ای ، « ک » در « پلکان و نیاکان » ، « ج » در میوه جات .
خودآزمایی درس بیست و سوم صفحه ی 182
3. اشکم به جای شکم ، .... ، خانَ به جای خانه ( با توجّه به اختلاف در گویش ها و لهجه ها در مناطق مختلف به این سؤال می توان پاسخ های مختلف داد .)
فعّالیّت 1 درس بیست و پنجم صفحه ی 188
بن ماضی + وند + بن ماضی رفت و آمد
بن مضارع + وند + بن مضارع گیر و دار
بن ماضی + وند + بن مضارع پخت و پز
فعّالیّت 2 صفحه ی 189
مثال : دوستم گوش به زنگ نشسته بود . ( قید )
دانش آموزان گوش به زنگ بودند . ( مسند )
ئانش آموزانِ گوش به زنگ از جا پریدند . ( صفت )
اسرائیل به کشت و کشتار مردم فلسطین پرداخته است . ( اسم ، متمّم )
فعّالیّت 3 صفحه ی 189
اسم : ناهماهنگی ، ناراحتی ، بی نظمی ، بی ادبی ، هماوزی ، کشتارگاه ، ناشکری، دانشگاه ، بی مسئولیّتی ، همکاری ، ناشنوایی ، توانگری ، نابینایی ، همراهی .
صفت : ناشکیبا ، نایافتنی ، نخواندی ، نسنجیده ، ناخوانا .
خودآزمایی درس بیست و پنجم صفحه ی 192
واژه تجزیه ی نخست تجزیه ی دوم تجزیه ی سوم
ناشکری ناشکر + ی نا + شکر
کشتارگاه کشتار + گاه کشت + ار
نامردمی نا + مردمی مردم + ی
بی سروسامانی بی سروسامان + ی بی + سروسامان سر + و + سامان
هم دردی هم درد + ی هم + درد
نسنجیده ن + سنجیده سنجید + ه
هنر آموزی هنر+ آموز + ی هنر + آموز
همکاری همکار + ی هم + کار
پرواربندی پرواربند + ی پروار + بند
دل بستگی دل بسته + گی دل + بسته بست + ه
ده تومان ده تومان + ی ده + تومان
دل دادگان دل داده + گان دل + داده داد + ه
دانشجویان دانشجو + یان دانش + جو دان + ش
واژه |
تکواژ |
صامت ها |
مصوّت ها |
تعداد واج |
ناشکری کشتارگاه نامردمی بی سروسامانی هم دردی |
نا + شکر + ی کشت + ار + گاه نا + مردم + ی بی + سر+ و+ سامان + ی هم + درد + ی
|
ن . ش . ک . ر ک.ش.ت.ر.گ.ه ن . م . ر . د . م ب.س.ر.س.م.ن ه . م . د . ر . د. |
ا . –ُ . ی -ُ . ا . ا ا .–َ .–ُ .ی ی.-َ.و.ا.ا.ی -َ . –ِ . ی |
7 9 9 12 8 |
مطالب مشابه :
نمونه سوالات سال اول دبیرستان
*بانک نمونه سوالات امتحانی مدارس نمونه سوالات سال اول دبیرستان اول مشترک. زبان فارسی .
بانک سوالات سال اول دبیرستان
پنج بحث زبان فارسی نمونه سوالات ادبیات اول دبیرستان بانک سوالات سال اول
کتاب های تکمیلی و ....
بانک اول دبیرستان زبان فارسی 1. در آدرس زیر مجلّه سوالات فیزیک سمپاد اول دبیرستان را
بانک سؤالات هماهنگ کشوری زبان و ادبیات فارسی همراه با پاسخنامه
زبان و ادبیات فارسی دبیرستان - بانک سؤالات هماهنگ سوالات استاندارد زبان و اول دبیرستان .
پاسخ خود آزمایی های زبان فارسی 2
بانک سوالات زبان فارسی دبیرستان » پاسخ خودآزمایی های ادبیات فارسی سال اوّل دبیرستان
نمونه سوال اول دبیرستان
زبان و ادبیات فارسی دبیرستان زبان و ادبیات دوره اول و دوم سوالات درک مطلب ادبیات فارسی 1
سوالات ادبیات فارسی اول دبیرستان با پاسخ
زبان و ادبیات فارسی دبیرستان - سوالات ادبیات فارسی اول دبیرستان موارد آموزشی زبان فارسی
نمونه سوالات زبان اول دبیرستان -دیماه
نمونه سوالات زبان اول دبیرستان -دیماه - بانک سوالات زبان فرهنگ واژگان فارسی به
برچسب :
بانک سوالات زبان فارسی اول دبیرستان