کاربرد نور در معماری ایرانی
اربرد هشتیها در معماری ایرانی و بهره گیری از نور طبیعی و مصنوعی در
معماری غربی نیز دلالت بر کاربرد نور به عنوان عنصری تأثیر گذارنده بر
تکامل فضای ساختمانی از نظر بصری و روانی دارد.
مقدمه
از
جمله علوم و هنرهایی که می توان به نقش نور در آن اشاره داشت، هنر معماری
است که بحث مفصلی را در زمینه ی روند بهره گیری از نور طبیعی به خود اختصاص
می دهد. ابزار و وسایل روشنایی نیز به عنوان عواملی که تأمین کنندهی نور
مصنوعی هستند، مطرح می باشند.
در هنر معماری نور یکی از اجزایی است
که کنار عناصر و مفاهیم دیگر از قبیل ساختار، نظم فضایی، مصالح، رنگ و ...
مطرح می¬شود و در طراحی به عنوان یک عنصر مجزا باید نقش خود را ایفا کند.
یکی از مهم ترین مشخصه های نور طبیعی، توالی و دگرگونی آن در طول روز است
که باعث حرکت و تغییر حالت در ساعات مختلف می شود. در تاریخ نقاشی توجه به
نور در دوره امپرسیونیست ها دیده می شود. هنگامی که نقاشان آتلیه های خود
را ترک می کردند و در زیر نور خورشید با نور طبیعی مشغول نقاشی شدند. از
مشخصات این سبک توجه به رنگ و نور در ساعات مختلف روز و انعکاس رنگ های
اشیاء مختلف در یکدیگر و تأثیر رنگ¬های پیرامونی و به کار بردن رنگ های خاص
و ناب می شد. این مقاله به بررسی نقش نور در معماری و معماری داخلی به
عنوان یک جزء سازنده و مفهوم بخش می پردازد و در خاتمه امید بر این دارد که
در آینده در ساختمان¬ها همانند نیاکانمان شاهد به کارگیری نور طبیعی به
صورت یک عنصر کاملاً اثر بخش باشیم.
تاریخچه بهره گیری از نور طبیعی در معماری ایران
دانستن
روند بهره گیری از نور خورشید به اندازه ی روند شکل گیری مصالح و یا شکل
های مختلف زیربنائی ساختمان جهت طراحی بسیار لازم می باشد. اولین تاریخی که
ما از آن اطلاع داریم سده ی سوم هزاره چهارم ق.م می باشدکه در آن زمان جهت
کسب نور و سایه از ایجاد اختلاف سطح در دیواره های خارجی استفاده
میکردند. در شهر سوخته از هزاره های سوم و دوم ق.م از روی آثار خانه هایی
که دیوار آن ها تا زیر سقف باقی مانده بود می توان استنباط کرد که هر اطاق
از طریق یک در به خارج ارتباط داشته و فاقد پنجره بوده اند، در دوره ی
عیلام در حدود 1300 و 1400 ق.م نیز نمونه ای از پنجره های شیشه ای به دست
آمده که شامل لوله هایی از خمیر شیشه می باشد که در کنار هم و در داخل
یک قاب جای می گرفته و به طور حتم جهت روشن کردن داخل بنا مورد استفاده
بود. از جمله کهن ترین مدارک و نمونههای در و پنجره در معماری ایران را
شاید بتوان در نقش قلعه های مادی در آثار دوره ی شاروکین یافت.
از
روی نقش برجسته آشوری می توان روزنه هایی را که بر روی برج ها ساخته
شدهاند تشخیص داد. در دوره ی هخامنشی در تخت جمشید وضع درها به خوبی روشن
و پاشنه گرد آن ها اغلب به جای مانده است، همچنین در این کاخ ها بالای
درها و حتی بام ها، روزن ها و جام خانه هایی داشته و گرنه فضای بزرگ و
سرپوشیده آن ها را چگونه چند جفت در که اغلب بسته بوده روشن می کرده است؟
در
اصل از خصوصیات سبک ایرانی، تعبیه سایبان و آفتابگیر منطقی و ضروری برای
ساختمان-هاست. در این دوره از اصل اختلاف سطح، جهت جذب نور به داخل استفاده
می شد. بر اساس تحقیقات پروفسور ولفانگ معلوم شده که انحراف زوایای بناهای
تخت جمشید بر اساسی بنیاد گذاشته شده که به وسیله ی ایجاد سایه روشن های
گوناگون تعیین روز اول سال و فصول مختلف میسر شده و این انحراف به معمار
ایرانی اجازه می داده مکان های مورد نیاز برای زیستن را به صورتی بسازد که
در فصول مختلف سال هر خانه به مقدار لازم از آفتاب و روشنایی استفاده
نماید. از نورگیری بناهای اشکانی اطلاع چندانی در دست نیست ولی سر پرسی
سایکس در مورد کاخ هاترا می گوید: تالارهای این مجموعه تماما دارای سقف
چوبی بوده اند. ارتفاع آنها مختلف و نیز روشنائی آنها از دهنه ی و هلال
هایی بوده که به سمت مشرق باز میشدند. از روی تصویر بازسازی شده نسا که
نورگیری بنا را توسط سقف خرپا نشان می دهد این احتمال را ممکن میسازد که
اشکانیان از این روش برای نورگیری بنا استفاده می¬کردند.
ساسانیان
تمایل به نشان دادن تضاد بین سایه و روشنائی داشته اند و این امر درتمام
بناهای آن ها مشهود است. نوک گنبدهای بناهای چهار طاقی آن ها به صورت روزنه
در آمده زیرا برای افروختن آتش به آن احتیاج داشته اند. ایوان کرخه در
خوزستان، طرز نور گرفتن از اطاق را برای اولین بار نشان میدهد، البته در
بناهایی که طاق ضربی داشته اند معمولاً تأمین نور از آن قسمت هایی بوده که
سقف مسطح داشته اند.
روش استفاده از طاق گهواره ای که از انواع
طاق سازی های عصر ساسانی است به معمار اجازه می داد که در فاصله ی میان دو
قوس پنجره تعبیه نماید و روشنایی بنا را تأمین کند. طریقه ی نورگیری از
جام خانه نیز همان طور که گفته شد بعد از هخامنشیان تا مدت¬های بسیار به
عنوان یک سنت طرح گردیده و مورد استفاده قرار گرفت و در دوره ی ساسانی که
استفاده از گنبد به شکل پذیرفته وسیعی معمول شده و جزء ویژگی های این
معماری می¬شود در روی گنبد روزنه هایی با حفره هایی تعبیه می کردند که
احتمالاً برای پوشش آن¬ها از شیشه استفاده می کردند، تا زمانیکه ساسانیان
از دیوارهای حمال جهت تحمل بار گنبد استفاده میکردند نور ساختمان از روزن
وسط گنبد یا از روزنه های تعبیه شده بر روی آن تأمین می شد. اما پس از آن
که بار سقف گنبدی را توسط قوسها روی جرزها انتقال دادند توانستند در
قسمتهایی از بدنه گنبدها نورگیرهایی را به صورت هلال تعبیه کنند.
تاریخچه ی بهره گیری از نور طبیعی در معماری دیگر نقاط جهان
در
مصر باستان نور اهمیتی ویژه داشت. به نا به موقعیت سرزمین مصر، شدت نور و
در نتیجه تضاد میان سایه و روشن بسیار زیاد می باشد. فرم های صریح و هندسی
که در معماری مصر از آن استفاده می شده است با گوشه های تیز و دقیق در زیر
نور شدید اثری خاص داشته است. لوکوربوزیه در این ارتباط می گوید: «معماری
بازی هنرمندانه دقیق و خیره کننده مجموعه ای از اجسام ساخته شده در زیر نور
است. چشم های ما برای این آفریده شده اند که فرم ها را زیر نور ببینیم:
این سایه و روشن ها هستند که فرم ها را در مقابل ما برهنه می سازند. مکعب،
مخروط، کره، استوانه و هرم اولین فرم هایی هستند که نور آن ها را به ما
عرضه می کند. تصاویر آن ها ناب، ملموس و صریح هستند.
اما در معماری مصر
بازی نور و سایه تنها محدود به فرم های بزرگ اولیه نیست. سطوح این احجام از
نقوش برجسته ای پوشیده شده اند که با کمال ظرافت نقش پردازی و بر سنگ
تراشیده شده اند و به این ترتیب پدیده ی سایه ـ روشن در این جا در مقیاسی
کوچکتر نیز تکرار شده است.
برای مصریان وجود ذات خداوند برای بشر
غیر قابل دسترس و نامرئی بوده است پس به ناچار بایستی در تاریکی باشد. راه
رسیدن به این خداوند که بایستی از روشنایی به تاریکی ختم شود با کمک چنین
پدیده های نوری کمی واضح تر می شده است. ژان لوئی دو کانیوال «Jean-louis
do canival» روشنائی مجسمه های معبد خفرن را به این ترتیب توصیف می کند:
«نور از پنجره های کوچک بین دیوار و سقف به داخل و به تک تک مجسمه می تابید
و به وسیله ی سنگ های کف که مرمر سفید صیقلی بودند به ترتیبی منعکس می شد
که نوری کاملاً محو و فاقد جهت، فضا را روشن می کرد و ستون ها و دیوارها که
از گرانیت سرخ بودند در تاریکی باقی می ماندند. در مورد معابد یونانی هم
می¬توان گفت که بیشتر این معابد مجسمه وار بودند و اثر آن¬ها می¬بایستی
بیشتر بر فضای پیرامون معبد باشد. تنها وظیفه¬ی داخلی معبد نگاهداری
مجسمه¬های مذهبی بوده است. در بسیاری از معابد یونانی با استفاده از یک آب
نما که در فاصله¬ی بین مجسمه و در ورودی ساخته می شد نورپردازی مجسمه را
اصلاح میکردند. نوری که به داخل می تابید با برخورد به سطح آب منعکس می شد
و مجسمه را روشن میساخت.
در فضاهایی که احتیاج به نور بیشتری
داشتند، یونانیان از نور سقف استفاده می کردند، بخشی از سقف را با
ارتفاع بیشتر ساخته و از فضایی که به این ترتیب به وجود می آمد برای
تاباندن نور به داخل استفاده می کردند. در معماری آغاز مسیحیت و نیز در
معماری بیزانس همواره تلاش می¬شده است هر چه بیشتر به فضای داخلی جنبه ی
روحانی داده شود و فضایی رﺅیایی بیافرینند و روشن است که نورپردازی در این
راه نقشی عمده داشته است. حال به بررسی عناصر نورگیری در معماری سنتی ایران
می پردازیم.
عناصر نورگیری در معماری سنتی
این
عناصر در معماری سنتی ایران از دو جهت مورد مطالعه قرار می گیرند، گروه
اول به عنوان کنترل کننده های نور مانند انواع سایه بان ها و دسته دوم
نورگیرها.
گروه اول نقش تنظیم نور وارد شده به داخل بنا را به عهده دارند و به دو دسته تقسیم می شوند:
دسته
ی اول آن هایی که جزو بنا هستند مانند رواق و دسته ی دوم آن هایی که به
بنا افزوده شده و گاهی حالت تزئینی دارند؛ مثل پرده. عناصری که به عنوان
نورگیرها مطرح می شوند نام های مختلفی دارند ولی همه نورگیر هستند و
عبارتند از: روزن، شباک، در و پنجره ی مشبک، جام-خانه، هورنو، ارسی،
روشندان، فریز و خوون، گل جام، پالکانه، فنزر، پاچنگ و تهرانی. در مقابل
عناصری مانند رواق، پرده، تابش بند، سایه بان ها، سرادق و ساباط قرار دارد
که نقش کنترل کننده ی نور و تنظیم آن برای ورود به داخل بنا را به عهده
دارند.
کنترل کننده های نور
ـ رواق:
فضایی است مشتمل بر سقف و ستون که حداقل در یک طرف مسدود باشد و انسان را
از تماس با بارش و تابش نور آفتاب مصون می دارد و در مناطقی که شدت نور و
حرارت خورشید زیاد باشد نور مناسب و ملایمی را به داخل عبور میدهد و در
این صورت روشنائی از طریق غیرمستقیم یا باواسطه خواهیم داشت.
ـ تابش بند:
تابش بند یا تاووش بند یا آفتاب شکن تیغه هایی به عرض 6 الی 18 سانتی متر
است که گاهی ارتفاعی تا حدود 5 متر دارد و با کمک گچ و نی آن ها را می
ساختند. معمولاً در بالای در و پنجره کلافی می کشیدند که در واقع تابش بند
افقی بوده و اصطلاحاً به آن سرسایه می گفتند و توسط آن ورود آفتاب به درون
فضا را کنترل می کردند.
سایه بان ها:
ایجاد سایه بر روی پنجره ها از تابش مستقیم آفتاب به سطح پنجره جلوگیری
کرده و در نتیجه حرارت ایجاد شده ناشی از تابش آفتاب در فضای پشت آن به
مقدار قابل ملاحظه ای کاهش می یابد. سایه بان ها ممکن است اثرات گوناگونی
از قبیل کنترل تابش مستقیم آفتاب به داخل، کنترل نور و تهویه ی طبیعی داشته
باشند.کارایی سایهبانها متفاوت بوده و به رنگ و محل نصب آن ها نسبت به
پنجره و هم چنین شرایط تهویه ی طبیعی در ساختمان بستگی دارد.
سایه بان ها به انواع ثابت، متحرک و همچنین سایه بان های طبیعی مثل درختان تقسیم می شوند.
سرادق: سایه
بنا بر سرا که پرده¬ی آن بر خرپاهایی که بر بالای سرا نشانیده بودند کشیده
می شد و بدین ترتیب مانع تابش بند خورشید به درون سرا می شد.
ساباط: کوچه
ای سر پوشیده که هم در شهرهای گرمسیری و هم سرد سیری به چشم می خورد. در
شهرهای گرمسیری مجبور بودند کوچه را تنگ و دیوار را بلند بگیرند و برای
ایجاد سایه ساباط می گذاشتند.
پرده:
استفاده از پرده های ضخیم برای جلوگیری و تنظیم نور خورشید برای ورود به
ساختمان از دوره ی صفویه معمول بوده و هم چنین در دوره ی قاجار نیز از آن
استفاده می شد. این پرده ها معمولاً از جنس کرباس و یا ابریشم بوده و به
صورت یک لا و دولا استفاده می شدند و به طور معمول در جلو ایوان ها و یا
پنجره ها و ارسی ها نصب میشد. بالا کشیدن این پرده ها توسط قرقره و
بندهایی بوده که به طور هماهنگ تمام قسمت های آن ها را یکنواخت جمع می کرده
است چون این پرده ها معمولاً ضخیم و سنگین بوده و غیر از این نمی شد آن ها
را بالا کشید.
نورگیرها
شباک:
هوای متغیر ایران، آفتاب تند و روشن، باد و باران، توفان و گردباد و عقاید
خاص ملی و مذهبی ایجاب می کرده که ساختمان علاوه بر در و پنجره، پردهای
یا شباکی برای حفاظت درون بنا داشته باشد. درون ساختمان با روزن ها و پنجره
های چوبی یا گچی و پرده محفوظ می شد و بیرون آن را با شبکه های سفالی یا
کاشی می پوشاندند، این شبکه ها شدت نور را گرفته و نور ضعیف تری از لا به
لای آن ایجاد می شود. انحراف پرتوهای نور در اثر برخورد با کنارهای منقوش
شبکه سبب پخش نور شده و به یکنواختی و پخش روشنایی کمک می کرد. ضمناً علی
رغم آنکه تمام فضای بیرون از داخل به راحتی قابل رﺅیت بود از بیرون هیچ
گونه دیدی در طول روز به داخل نداشت.
در و پنجره های مشبک:
پنجره معمولاً برای دادن نور، جریان هوا و رویت مناظر بیرون بدون بر هم
زدن خلوت اهل خانه است. در مناطقی که نور خورشید شدید است، پنجره باید
متناسب با شدت نور ساخته شود. پنجره های مشبک تعادلی بین نور خارج و داخل
ایجاد می کند، تعادلی که وقتی از داخل نگاه کرده شود جلوی نور شدید آفتاب
را میگیرد و مانع خسته شدن چشم در مقابل نور شدید خارج می شود.
طرح
هایی که در ساختن پنجره های مشبک به کار برده می شود اغلب به گونه ای است
که نور داخل اتاق را تنظیم می کند. پنجره های مشبک نور شدید خارج را پخش
کرده و آن را تعدیل می کنند و وقتی نور بیرون شدید نیست همه ی آن را به
داخل اتاق عبور می دهند.
گاهی برای در و پنجره های مشبک شیشه نیز
به کار برده می شود. (به درهای مشبک، در و پنجره گفته می شود). در و پنجره و
روزن های مشبک چوبی، سفالین و گچین در زمستان با کاغذ روغن زده مسدود و در
تابستان ها باز می شد.
روزن: روزن و
پنجره را نمی توان از هم تفکیک کرد. در واقع روزن را می توان یک پنجره کوچک
دانست که معمولاً در بالای در و گاهی در دو سوی آن برای گرفتن روشنایی و
تأمین هوای آزاد برای فضاهای بسته به کار می رفته است. به عبارت دیگر روزن
به سوراخ هائی اطلاق می گردید که در کلاله و یا شانه طاق ها تعبیه می شده
است. روزن گاهی با چوب و گاه با گچ و سفال ساخته می شده و اغلب ثابت بوده
است. در بناهایی که دارای بافت مرکزی و درون گرا بودند و از سقف هشتی یا از
نقطه ای دیگر نور کافی برای هشتی تأمین می شد، در بالای در ورودی روزن
قرار میدادند.
ارسی: ارسی پنجره مشبکی
است که به جای گشتن روی پاشنه گرد، بالا می رود و در محفظه ای که در نظر
گرفته شده جای می¬گیرد. ارسی معمولاً در اشکوب کوشک ها و پیشخان و رواق
ساختمان¬های سردسیری دیده می¬شود. نقش شبکه¬ای ارسی، معمولاً مانند پنجره و
روزن¬های چوبی است.
جام خانه: در
کلاله¬ گنبدها و کلمبه¬های گرمابه¬ها و غلام خانه¬ی رباط¬ها و رسته¬ها و
بازارها هنوز هم روزن¬هایی وجود دارد که با چند حلقه¬ی سفالین به صورت قبه
یا کپه¬ی برجسته¬ای در آمده-اند. در این قسمت حلقه¬های سفالین را در کنار
هم چیده¬اند و در زمستان¬ها جام¬های گرد شیشهای مانند ته قرابه در میان
حلقه¬ها کار می¬گذارند و تابستان¬ها یک یا کلیه آن¬ها را بر می-دارند،
امروزه هم برای روشنایی سرپوشیده¬هایی که به مناسبت فصل باید گاهی سرد و
گاهی گرم باشد مناسب¬ترین وسیله است و بر فراز بام گرمابه¬ها جای خود را
حفظ کرده است.
هورنو: به نورگیری
بالای سقف گفته می¬شود. چون در نزدیکی¬های تیزه گنبد امکان اجرا به صورت
بقیهی قسمت¬ها میسر نیست، لذا در نزدیکی¬های تیزه، سوراخ را پر نمی¬کنند
تا در بالای طاق کار نوررسانی را انجام دهد. مثلاً در پوشش بازارها اکثراً
سوراخ هورنو باز است تا عمل روشنایی و تهویه صورت پذیرد.
روشندان:
در بناهایی که استفاده از پنجره در دیوارها ممکن نبوده مثل بازارها و سایر
بناهای عمومی، معماران در قسمت «خورشیدی کاربندی» روزن هایی ایجاد
کرده¬اند که عبور مناسب و تهویه را به بهترین وجه میسر می ساخته است و به
آن روشندان می¬گویند. روشندان¬ها معمولاً به شکل یک کلاه فرنگی بوده و عمود
بر قسمت خورشیدی کاربندی ساخته می¬شوند و برخی از آن¬ها دارای شیشه بوده،
بعضی از آن¬ها زمینه¬ی چند ضلعی دارد، مثل روشندان حوضخانه کاخ هشت بهشت
اصفهان.
فریز و خوون در ساختمان
خوون
یک نقش تزئینی است که با تکه¬های آجر تراشیده و موزائیک آن را پدید
آورده¬اند، آن¬گاه روی آن را با خاک و سریشم رنگ¬هائی که در آب حل
کرده¬اند به رنگ¬های گوناگون رنگرزی می-کنند و در پیشانی ساختمان، میانه
ستونها و «فریز در» چیده می¬شود. برای ورود روشنایی و هوا به اتاق¬ها
لوله¬های گلچین را سوراخ کرده و نقش¬هایی پدید آورده و آن لوله¬ها را در
بالای درها و پنجره¬ها می¬نشانیدند.
کاربندی و مقرنس
در
فضاهایی که نورگیری و در نتیجه روشنائی فضا از طریق سقف انجام می¬شود، نور
به طور مستقیم وارد فضا شده و فقط بخشی از آن را روشن می¬نماید. کاربندی و
مقرنس به غیر از زیبائی برای بهره¬گیری هر چه بیشتر از نور خورشید نیز
استفاده می¬شود. به این ترتیب که موجب می-شود در جهات مختلف از مسیر خود
منحرف شده و آن را به صورت پخش شده به داخل راه می-دهد، در این صورت در
داخل بنا روشنائی یکنواخت و غیرمتمرکزی خواهیم داشت، که حجم بیشتری را در
بر می¬گیرد.
نقش هشتی در نور رسانی به بنا
بعد
از ورود به ساختمان به علت شدید بودن نور در بیرون می¬بایست نور شکسته
شود، تا داخل ساختمان حالت نامطلوبی از نظر وارد شونده نداشته باشد. یکی از
عوامل مهم معماری در تقسیم و شکست شدت نور، هشتی های ورودی هستند که گرد و
یا چند ضلعی ساخته می¬شدند. در بالای هشتی معمولاً نورگیری وجود دارد که
نور متمرکز ملایمی را در ساعات مختلف روز به داخل انتقال می¬دهد، به کار
بردن این شیوه برای تنظیم و متعادل کردن نور و حرارت از ویژگی-های معماری
سنتی، به ویژه در حاشیه کویر است.
انواع طاق¬ها، قوس¬ها و فیلپوش¬ها
نیز در چگونگی نورگیری در داخل بنا سهم به سزایی دارند. وجود فیلپوش منجر
به ایجاد سه منطقه متمایز ساختمانی در قسمت گنبدها شده است.
منطقه-ی
سوم همان گنبد اصلی است که گاهی در محورهای آن پنجره¬های کوچکی باز می¬شد و
به نورگیری بنا کمک می¬کرد. ابداع شیوه¬ی طاق و تویزه باعث شد تا بار سقف
مستقیماً بر روی جرزها عمل کند و دیوارها و طاق ها سبک شده و آن¬ها را
شکافته و پنجره در آن قرار دهند و به این طریق نور فراوان و غیرمستقیم حاصل
می¬شود.
طاق های آهنگ نیز یا دارای پنجره¬های جانبی است و یا در
بالای آن¬ها گنبدهای کوچکی با پنجره تعبیه شده است. در طاق چهار بخش نیز
که از تقاطع دو طاق آهنگ هم ارتفاع و همعرض حاصل می¬شود نیز می¬توان
روزنه¬های وسیعی ایجاد کرد. طاق گهواره¬ی نیز به معمار اجازه می¬دهد که در
فاصله میان دو قوس پنجره تعبیه کرده و روشنایی طبیعی داخل بنا را ایجاد
کند. عمل نورگیری در بناهای مختلف به اشکال گوناگونی صورت می¬گرفت، از جمله
اینکه در حمام¬ها از طریق روزنه¬های متعدد و یا جامخانه¬ها بر حسب
درون¬گرا یا برون¬گرا بودن، نورگیری متفاوت بود.
هر چند که نور
خورشید همیشه برای ایجاد روشنایی طبیعی در یک ساختمان مورد نیاز است اما از
آن¬جا که این نور سرانجام به حرارت تبدیل می¬شود باید میزان تابش نور مورد
نیاز برای هر ساختمان با توجه به نوع ساختمان و شرایط اقلیمی آن تأمین
شود. چون اهمیت تابش آفتاب به نوع اقلیم منطقه و فصول مختلف سال بستگی
دارد.
در شرایط سرد حداکثر انرژی خورشیدی مورد نیاز بوده و ساختمان
باید در جهتی قرار گیرد که بیشترین تابش آفتاب را دریافت نماید، بر عکس
وقتی هوا گرم است جهت ساختمان باید به نحوی باشد که شدت آفتاب در دیوارهای
آن به حداقل رسیده و نیز امکان نفوذ مستقیم اشعه¬ی خورشید به فضاهای داخلی
وجود نداشته باشد، به همین دلیل نحوه¬ی نورپردازی بنا در اقلیمهای مختلف
مثل گرم و خشک و حاشیه کویر و اقلیم گرم و مرطوب و سردسیر با هم متفاوت است
و هر کدام در این مناطق بر حسب اقلیم خاص خود نحوه¬ی نورگیری و نور پردازی
خاصی را می¬طلبد.
ابزار و وسایل روشنائی
بعد
از به پایان رسیدن روشنائی روز، انسان در تاریکی شب نیز نیازمند نور بوده
است. لذا پس از استقرار دائم و تشکیل شهرها و ساخت خانه¬های مسکونی وجود یک
وسیله به عنوان عامل نور مصنوعی که بتوان آن را از جایی به جایی حمل کرده و
یا اینکه بتوان از آن در هر جایی از ساختمان استفاده کرده حس شد. بنابراین
از این زمان تأمین نور مصنوعی با وسایلی که عوامل نوری نامیده می شوند
آغاز شد و بشر به ساخت وسایل گوناگونی در این زمینه روی آورد.
این
وسایل که در مجموع وسایل روشنائی نامیده می¬شوند جهت تأمین نور مصنوعی برای
روشنائی بخشیدن محیط اطراف در هنگام تاریکی شب بودند. این وسایل عبارت
بودند از: پیه سوزها، شمعدان¬ها، چراغ دان¬ها، پایه چراغ¬ها، قندیل¬ها،
فانوس¬ها، مشعل¬ها، شمع¬ها و چراغ¬های روغنی.
تصاویر زیر مربوط به
مسجد شیخ لطف¬الله هستند که یکی از شاهکارهای معماری در دوره¬ی صفویه است.
در این مسجد ورود نور از راه روزنه¬هایی است کوچک، بر فراز گنبد خانه که
حالت-های متغیر و گوناگونی را در طول روز ایجاد می¬کند. از آن¬جا که ـ به
علت گردش نور خورشید ـ تابش نور در طول روز فقط بر تعدادی از این روزها
صورت می¬گیرد، فضای داخلی مسجد در هر ساعت روز حال و هوایی متفاوت و مخصوص
به خود (به همان زمان) پیدا می¬کند.
مسجد شیخ لطف¬الله نیز به علت
ورودی خاص آن، که از طریق عبور از فضاها و راهروهای نیمه تاریک به فضای
اصلی صورت می¬گیرد، نور فضای داخلی مسجد حالتی استثنائی به آن می¬دهد.
بررسی
بهره¬گیری از نور طبیعی در چند نمونه از بناهای غربی در دوره¬های مختلف
ابتدا به چگونگی بهره¬گیری از نور طبیعی در کلیسای گوتیک می¬پردازیم.
ایده¬ی اصلی سبک گوتیک که «ساختن بخشی از آسمان در روی زمین» بود فضایی غیر
مادی طلب می¬کرد. دو عامل در حل این مشکل کمک می¬کردند.
عامل اول
انتقال سازه¬ی باربر ساختمان به بیرون و عامل دوم نورپردازی مناسب را
می¬توان دانست. ابعاد عناصر سازه ای در درون را تا حد امکان کم کردند و به
این ترتیب توانستند که در سطوح آزاد شده پنجره¬های بسیار بزرگ به کار
گیرند. نوری که از بخش بالای دیوارهای ناو میانی به داخل می¬تابد چنان شدید
است که در این بخش هیچ قسمت تاریکی باقی نمیماند. بیننده واقعاً خیال
می¬کند که سقف میانی بالای سر او معلق است. به عکس بخش پائین ناو میانی
نیمه¬ی تاریک است. دو ناو کناری با داشتن ابعاد لازم برای عناصر سازه¬ای در
قسمت پائین دیوارهایشان امکان چنین نورپردازیای را نمی¬دهد. انسان در
این قسمت خیال می¬کند که در فضای نیمه¬ تاریک زمینی ایستاده است و وقتی به
بالا نگاه می کند آسمان روشنی را که جایگاه هر آنچه که خدائی است می¬بیند.
سقف کلیسا می¬بایستی«سقف بلند و معلق» آسمان را القا کند.
نور پردازی در کلیسای گوتیک
در
سبک باروک فضا پر از تضا بوده و حواس را می¬فریبد. در این¬جا نیز
نورپردازی بسیار مهم است، ترتیب دادن متناوب بخش روشن بخش¬هایی که در سایه
هستند، باعث می¬شود که تصور عمق تقویت گردد. بیننده خیال می¬کند که فضا تا
بی¬نهایت ادامه دارد. سازه ساختمان با نورپردازی مناسب به صورتی غیرخوانا
در می¬آید و تمامی ساختمان حالتی خیال انگیز به خود می¬گیرد. در این دوره
به خصوص در بناهای آخر دوران باروک استفاده از نور غیرمستقیم نیز رایج بود.
اغلب در این ساختمان¬ها بیننده تقریباً نمی¬توانست پنجره¬ها را ببیند و روشنایی فضای داخلی از انعکاس نور روی دیوارها تأمین می¬شد.
لوئی
کان به دلیل حساسیتش نسبت به ارزش نور در طراحی ساختمان شاعر نورپردازی
نامیده شده است و موزه¬ی هنری کیمبل که توسط او طراحی شده چکیده تمام
طراحی¬های خوب نورپردازی با نور روز می¬باشد. این ساختمان می¬بایست در
زمره¬ی کلاسیک¬های تمام دوران¬ها قرار گیرد.
از قدیم نورپردازی
موزه¬های هنری با شک و تردید فراوان همراه بوده، زیرا اشعه ماوراء بنفش
موجود در نور روز، به خصوص بر نقاشی¬ها، می¬تواند تأثیر مخرب داشته باشد.
کان ملایم¬ترین سطح نور روز را برای روشنائی محیط در موزه¬ی کیمبل انتخاب
کرد، با تصور اینکه تأثیر مخرب وجود نداشته یا حداقل بسیار کم خواهد بود.
او انتظار داشت با نور روز احتیاجات بیولوژیکی را ارضا نماید و ایجاد احساس
آرامش از طریق آگاهی به زمان و فراهم نمودن حالت¬ها و احساسهای بسیاری
دیگر.
این موزه از یک سری طاق¬های مدور بتنی متصل به یکدیگر به
طول 30 متر و به عرض 7 متر با یک نورگیر سقفی شفاف در امتداد برآمدگی هر
طاق ساخته شده است. نور روز از طریق اتصالات نور طبیعی معلق «natural light
fixlure» که در زیر نورگیر سقفی قرار دارد بازگردانده و تصفیه می¬شود.
اتصالات نور روز شامل قابی است که صفحه¬ای فلزی به آن متصل شده است، و
دارای سوراخ¬های ریز می¬باشد که اجازه نفوذ مقداری از نور روز را داده تا
هرگونه کنتراست شدید ممکن بین قسمت تحتانی اتصالات و اطراف آن را تعدیل
نماید. تصاویر زیر بخشهایی از این موزه¬ هنری را نشان می¬دهند.
از
دیگر بناهایی که از نور روز به زیبائی هر چه تمام¬تر در آن بهره¬گیری شده
ساختمان جدید «بانک هنگ¬کنگ و شانگ¬های» اثر نورمن فاستر است. در این
ساختمان سعی شده تا با استفاده از یک آئینه¬ی مقعر غول آسا سالن ورودی را
که در داخل ساختمان قرار دارد و بیش از سی متر ارتفاع دارد روشن کنند. با
استفاده از یک آئینه که در بیرون ساختمان است ابتدا نور به داخل ساختمان
منعکس می¬شود و سپس با استفاده از آئینه¬ی دوم نور 90 درجه تغییر جهت پیدا
کرده و از بالا به داخل سالن ورودی تابانده می¬شود.
نتیجه گیری
نور،
غیر مادی¬ترین عنصر محسوس طبیعت، همواره در معماری ایرانی وجود دارد و در
واقع نشانهی عالم والا و فضای معنوی است. در دوران معماری سنتی نحوه¬ی
نگاه به نور تحت تأثیر تفکر اسلامی به عالی¬ترین درجه¬ی خود می¬رسد و مظهر
تقدس و عالم معنوی شناخته می¬شود. معماری ایرانی معماریای حقیقت جوست،
حقیقت در معماری کمال است و کمال از آن باری-تعالی است و هر چه در این
معماری حضور دارد، عضوی از آن است که جداناپذیر است و روی به سوی حقیقت
دارد. نور نشانی از حرکت به سمت حقیقت است که حالت فیزیکی و مادی ندارد و
این موضوع در کنار عوامل دیگر مانند اقلیم و موقعیت قرارگیری یک بنا، و
نحوه ی استفاده از نور، مطرح می¬شود.
در صورتی که این امر در
معماری غرب به شکل دیگری است. اصول حاکم در معماری معاصر چیزی به غیر از
حقیقت است، حتی اگر خلاف آن باشد. معماری مدرن روی به سادگی و خلوص دارد که
با عناصر شکلی و فرمال به کمال خود میرسد و این غیر از خلوص معنوی است.
با این نگرش و تفکر نور در معماری حضور مستقیم دارد، در صورتی که در معماری
ایرانی نور همیشه تعدیل شده دریافت می¬شده است و این امر همان¬طور که
قبلاً هم به آن اشاره شد از طریق عناصر تشکیلدهندهی معماری، مانند انواع
روزن¬ها، نورگیرها، گلجام و شیشه¬های رنگی و ارسی¬ها تأمین می¬گردید.
ناگفته نماند که گرچه در معماری غرب ساختمان کاملاً در مقابل نور گسترده
می¬شود و یا مزاحمت¬های مستقیم نوری کاملاً منع می¬گردد، ولی می¬توان آن را
به طریق نورپردازی¬های مصنوعی جبران و تأمین کرد که از نظر نگرش آن¬ها به
حضور عینی نور مورد قبول و بسیار جالب توجه است.
مطالب مشابه :
مصالح نوین
معرفی مصالح نوین کاربرد را دارند. در مورد گرما علم معماری و طراحی
کاربرد نور در معماری ایرانی
کاربرد نور در معماری معماری نوین. دیگر از قبیل ساختار، نظم فضایی، مصالح
معماری و مصالح
در كاربرد مصالح طراحی های جدید از معماری نوین در روانشناختي رنگها و کاربرد آن در
همايش ملي مصالح در صنعت ساختمان-سمنان
همايش ملي مصالح در صنعت بر تاکید به موضوع کاربرد استانداردهای موجود معماری نوین
مصالح سنتی در معماری ایرانی
مصالح سنتی در معماری معماری نوین. در آثار بین النهرین نیز کاربرد این مصالح تأیید
مصالح سنتی در معماری ایران
از اين مصالح در جزر، پايه، قوس در آثار بين النهرين نيز کاربرد اين مصالح معماری نوین
داربست ها یا پرگولا
ولی امروزه در معماری باغ کند، کاربرد دارد. اصولا در مصالح و شیوه های نوین در
مقاله سنگ روان در خدمت معماری نوین (مهدی نیساری)
مقاله سنگ روان در خدمت معماری نوین (مهدی نیساری) وبلاگ مهندسی عمران و معماری
کاربری مصالح ساختمانی
معماری نوین رو اعلام می کنم و امیدوارم به کمک هم بتوانیم بهترین ها رو در معماری اسلامی
برچسب :
کاربرد مصالح نوین در معماری