آمار طلاق در ازدواجهای سنتی کمتر است - میزان طلاق در ازدواج سنتی و مدرن
آمار طلاق در ازدواجهای سنتی کمتر است
«پژوهشها و آمارها نشان میدهد ازدواجهای سنتی کمتر از ازدواجهای مدرن منجر به طلاق میشود اما زوجهایی که این گونه ازدواج کردهاند از زندگی خود احساس رضایت نمیکنند.»
شهین زاهدیفر، روانشناس و رییس یک مرکز مشاوره در تهران که در انجمن جامعهشناسان دربارهء روابط پیش از ازدواج و آثار آن بر زندگی زنان سخن میگفت با توجه به تبصرههای عینی و آمارهای موجود این را میگوید...
میزان طلاق در ازدواج سنتی و مدرن
طبق آمارهای اعلام شده از هر چهار ازدواج یکی به طلاق میانجامد و بیشتر جوانانی طلاق میگیرند که پنج سال اول زندگی مشترک خود را سپری میکنند و بین ۲۰ تا ۲۵ سال سن دارند: به اعتقاد زاهدی با آن که ازدواج یک تصمیمگیری شخصی است ولی شیوه و سرانجام آن در اجتماع اثرگذار است و نوع و شیوهء ازدواج بخشی از ویژگیهای جامعه را نشان میدهد: «کاهش نرخ ازدواج، افزایش طلاق ، تجرد و ارتباطات خارج از ازدواج مسایلی است که جامعهء ایران در حال حاضر با آن مواجه است.»
او به هنجارهایی که در شیوهء سنتی ازدواج وجود داشت و اکنون تغییر کرده اشاره میکند: «مهمترین این تغییرات وجود روابط پیش از ازدواج است ولی این واقعیت با این پرسش همراه است: آیا جوانان این هنجار را پذیرفتهاند و بعد از درونی شدن، این رفتار را انجام میدهند؟»
او برای تحلیل این موضوع و پاسخ دادن به این پرسش ازدواج ایرانی را به عنوان یک فرآیند از مرحلهء آشنایی تا تبادل اطلاعات، خواستگاری ، نامزدی و ازدواج بررسی میکند: «طبق مراحل رشد روانی - اجتماعی که اریکسون مطرح میکند، مرحلهء بلوغ و آغاز نوجوانی در دختران از سن ۱۱ سال و پسران ۱۳ سال به بعد است، در این مرحله مسالهء هویتیابی مطرح میشود که ارتباط مستقیمی با شیوهء ازدواج پیدا میکند.»
«نوجوانانی که هویتیابی از پیش تعیین شده دارند و دربارهء رشتهء تحصیلی و شغل خود از پدر و مادر خود پیروی میکنند; ازدواجهای سنتی را ترجیح میدهند با پدر و مادر خود به خواستگاری میروند و با توجه به نظر و رای آنها ازدواج میکنند.»
زاهدیفر با اشاره به این مطلب از نارضایتی، این گونه زوجها میگوید: «بعد از ازدواج متوجه میشوند جذابیت که مهمترین عامل برای ادامهء زندگی است وجود ندارد و از زندگی خود راضی نیستند; البته این زوجها به خاطر فرزندانشان به زندگی خود ادامه میدهند.»
اما اتفاقی که در نسل اخیر رخ داده شیوهء هویتیابی است; نسل جدید در نوجوانی گروههای مرجع دیگری به جز پدر و مادر را برای خود الگو قرار میدهد. نوجوانان میدانند که پدر و مادرشان انسانهای آرمانی نیستند و این مقدمهای برای بروز چالش با خانواده، جامعه و اعتقادات نسلهای گذشته میشود.
زاهدیفر تاکید میکند: «فرزندانی که خوداتکا بودهاند و برای زندگی خود تصمیم گرفتهاند ازدواج سنتی را نمیپذیرند، جوانان خود به شکل فعالانه همسریابی میکنند و با وجود عامل مجاورت و هممکانی یا همزمانی با هم آشنا میشوند، به تبادل اطلاعات میپردازند و با توجه به پنج جذابیت ظاهری، شخصیتی، اجتماعی، شباهتی و تفاوتی دست به انتخاب میزنند.» زاهدیفر همعقیده مشابهی با دیگر سخنران این جلسه اصغر افشار نادری که زیبایی را ملاک انتخاب بیشتر پسران میداند بر اولویت جذابیت ظاهری در بین جوانان تاکید میکند: « زیبایی نسبی است و هر کس با توجه به فیزیک خود شخص مطلوب خود را انتخاب میکند.»
البته افشار نادری به اشتیاق دختران برای زیباتر شدن اشاره میکند: «دختران نسل جدید بیشترین سختیها را تحمل میکنند تا زیباتر شوند، بخشی از این تفکر به واسطهء مشکل هویتی زنان است چرا که زنان نمیتوانند مطابق هنجارهای سنتی و یا الگوهای مدرن، رفتار کنند، موظفاند فعالیت اقتصادی داشته باشند و کار کنند یا به فکر تهیهء غذای خوب برای همسرشان باشند.»
افشار نادری از نسل گذشته میگوید که با فرهنگی یک دست روبهرو بود برخلاف جوانان امروزی که در معرض فرهنگهای گوناگون قرار دارند و رسانهها حق انتخاب را به جوانان میدهند تا ارزشها و هنجارهایی متفاوت با خانوادهء خود را برگزینند.
او این سوال را مطرح میکند: «آیا این هنجارشکنی به نفع جوانان است؟ و این هنجارشکنی تا چه حد برای جامعه قابل تحمل است؟» افشار نادری به مشکلات هویتی دختران و وابستگی اقتصادی پسران به خانوادههای خود اشاره میکند: «سلطهء نهاد اقتصاد بر دیگر نهادها، ازدواج در ایران را دستخوش دگرگونی کرده است.»
شهلا اعزازی، جامعهشناس نیز در ادامهء صحبتهای افشار نادری از ترویج سنتها توسط نهاد آموزشی در رسانههای رسمی کشور میگوید: «شرایط جامعهء شهرنشین در ایران باعث شده دختران و پسران به شیوههای مدرن تربیت شوند و با جامعه ارتباط برقرار کنند اما در مورد ازدواج، خانواده را مسوول این نهاد میکند. بنابراین خانواده به روشهای سنتی پناه میبرد; علت آن هم این است که برای حفظ زنان از پیامدهای منفی ازدواج به مهریههای سنگین و مراسم پرخرج متوسل میشوند.»
«دختران با این شیوهء سنتی ازدواج میکنند اما میخواهند مدرن زندگی کنند; توقع دارند مردی که مبلغ زیادی مهر آنها کرده پا به پایشان در کارهای خانه کمک کند اینجاست که معلوم نیست نقش خانهدار و نانآور را چه کسی باید ایفا کند.»
اعزازی به این نکات اشاره میکند و افشار نادری به مهریه به عنوان یک عنصر فاقد کارکرد برای ضمانت و حفاظت از حقوق زن نام میبرد: «طبق قوانین مرد به راحتی میتواند از بار مهریه شانه خالی کند و آن را نپردازد.»
اما زاهدیفر، روانشناس به معضلات و مشکلات پیش از ازدواج مثل تقابل ارزشهای سنتی و مدرن و معیارهای انتخاب همسر و کلیشههای جنسیتی اشاره میکند: «در دههء ۶۰ غرب با انقلاب جنسی مواجه بود، انقلابی که معتقد بود باید تمام محدودیتهای جنسی برداشته شود و برای هویتیابی زنان لازم است تا آنها نیاز جنسی خود را بشناسند اما در دههء ۷۰ این دیدگاه مورد نقد قرار گرفت چرا که نه تنها زنان به هویتیابی نرسیدند بلکه به یک شیء جنسی بدل شدند.»
زاهدیفر نتیجه میگیرد: «کمرنگ شدن محدودیتها نتوانست زنان را به مرحلهای برساند که از برقراری صرف ارتباط جنسی احساس رضایت کنند. در اصل زنان زمانی از رابطهء جنسی خود احساس لذت و آرامش میکنند که از نظر اجتماعی و سیاسی عملی ناقض عرف، موازین خانوادگی و حافظ هء جمعی نباشند.»
در اصل تا زمانی که شرایط اجتماعی نسبت به زنان انعطافپذیر نباشد زنها دچار ریسک میشوند. زاهدیفر این نتیجه را قضاوت جامعه نسبت به زنان میداند: «چه در غرب و چه در ایران جامعه با زن به شکل حمایتی برخورد میکند. در حالی که مردان را به میدان میفرستد تا با مشکلات روبهرو شوند و آنان را از سر راه بردارند.»
او رابطهء پیش از ازدواج را به ضرر زنان میداند: «مذکرهای جامعهء ایران برخلاف اصول مدرنیته پایبند سنت هستند و هر چند در ابتدا تمایل دارند که مدرن ازدواج کنند اما در مرحلهء تصمیمگیری نهایی سنتی فکر میکنند.»
به همین دلیل دختران به واسطهء این روابط دچار سرخوردگی میشوند و به واسطهء بیعدالتی اجتماعی و قضاوتهای نابرابر اجتماعی نسبت به آنها سرشکسته میشوند، چرا که جامعه با دیدهء اغماض به روابط پیش از ازدواج مردان مینگرد.
منبع: روزنامه سرمایه
ویرایش وتلخیص:برگزیده ها
طبق آمارهای اعلام شده از هر چهار ازدواج یکی به طلاق میانجامد و بیشتر جوانانی طلاق میگیرند که پنج سال اول زندگی مشترک خود را سپری میکنند و بین ۲۰ تا ۲۵ سال سن دارند: به اعتقاد زاهدی با آن که ازدواج یک تصمیمگیری شخصی است ولی شیوه و سرانجام آن در اجتماع اثرگذار است و نوع و شیوهء ازدواج بخشی از ویژگیهای جامعه را نشان میدهد: «کاهش نرخ ازدواج، افزایش طلاق ، تجرد و ارتباطات خارج از ازدواج مسایلی است که جامعهء ایران در حال حاضر با آن مواجه است.»
او به هنجارهایی که در شیوهء سنتی ازدواج وجود داشت و اکنون تغییر کرده اشاره میکند: «مهمترین این تغییرات وجود روابط پیش از ازدواج است ولی این واقعیت با این پرسش همراه است: آیا جوانان این هنجار را پذیرفتهاند و بعد از درونی شدن، این رفتار را انجام میدهند؟»
او برای تحلیل این موضوع و پاسخ دادن به این پرسش ازدواج ایرانی را به عنوان یک فرآیند از مرحلهء آشنایی تا تبادل اطلاعات، خواستگاری ، نامزدی و ازدواج بررسی میکند: «طبق مراحل رشد روانی - اجتماعی که اریکسون مطرح میکند، مرحلهء بلوغ و آغاز نوجوانی در دختران از سن ۱۱ سال و پسران ۱۳ سال به بعد است، در این مرحله مسالهء هویتیابی مطرح میشود که ارتباط مستقیمی با شیوهء ازدواج پیدا میکند.»
«نوجوانانی که هویتیابی از پیش تعیین شده دارند و دربارهء رشتهء تحصیلی و شغل خود از پدر و مادر خود پیروی میکنند; ازدواجهای سنتی را ترجیح میدهند با پدر و مادر خود به خواستگاری میروند و با توجه به نظر و رای آنها ازدواج میکنند.»
زاهدیفر با اشاره به این مطلب از نارضایتی، این گونه زوجها میگوید: «بعد از ازدواج متوجه میشوند جذابیت که مهمترین عامل برای ادامهء زندگی است وجود ندارد و از زندگی خود راضی نیستند; البته این زوجها به خاطر فرزندانشان به زندگی خود ادامه میدهند.»
اما اتفاقی که در نسل اخیر رخ داده شیوهء هویتیابی است; نسل جدید در نوجوانی گروههای مرجع دیگری به جز پدر و مادر را برای خود الگو قرار میدهد. نوجوانان میدانند که پدر و مادرشان انسانهای آرمانی نیستند و این مقدمهای برای بروز چالش با خانواده، جامعه و اعتقادات نسلهای گذشته میشود.
زاهدیفر تاکید میکند: «فرزندانی که خوداتکا بودهاند و برای زندگی خود تصمیم گرفتهاند ازدواج سنتی را نمیپذیرند، جوانان خود به شکل فعالانه همسریابی میکنند و با وجود عامل مجاورت و هممکانی یا همزمانی با هم آشنا میشوند، به تبادل اطلاعات میپردازند و با توجه به پنج جذابیت ظاهری، شخصیتی، اجتماعی، شباهتی و تفاوتی دست به انتخاب میزنند.» زاهدیفر همعقیده مشابهی با دیگر سخنران این جلسه اصغر افشار نادری که زیبایی را ملاک انتخاب بیشتر پسران میداند بر اولویت جذابیت ظاهری در بین جوانان تاکید میکند: « زیبایی نسبی است و هر کس با توجه به فیزیک خود شخص مطلوب خود را انتخاب میکند.»
البته افشار نادری به اشتیاق دختران برای زیباتر شدن اشاره میکند: «دختران نسل جدید بیشترین سختیها را تحمل میکنند تا زیباتر شوند، بخشی از این تفکر به واسطهء مشکل هویتی زنان است چرا که زنان نمیتوانند مطابق هنجارهای سنتی و یا الگوهای مدرن، رفتار کنند، موظفاند فعالیت اقتصادی داشته باشند و کار کنند یا به فکر تهیهء غذای خوب برای همسرشان باشند.»
افشار نادری از نسل گذشته میگوید که با فرهنگی یک دست روبهرو بود برخلاف جوانان امروزی که در معرض فرهنگهای گوناگون قرار دارند و رسانهها حق انتخاب را به جوانان میدهند تا ارزشها و هنجارهایی متفاوت با خانوادهء خود را برگزینند.
او این سوال را مطرح میکند: «آیا این هنجارشکنی به نفع جوانان است؟ و این هنجارشکنی تا چه حد برای جامعه قابل تحمل است؟» افشار نادری به مشکلات هویتی دختران و وابستگی اقتصادی پسران به خانوادههای خود اشاره میکند: «سلطهء نهاد اقتصاد بر دیگر نهادها، ازدواج در ایران را دستخوش دگرگونی کرده است.»
شهلا اعزازی، جامعهشناس نیز در ادامهء صحبتهای افشار نادری از ترویج سنتها توسط نهاد آموزشی در رسانههای رسمی کشور میگوید: «شرایط جامعهء شهرنشین در ایران باعث شده دختران و پسران به شیوههای مدرن تربیت شوند و با جامعه ارتباط برقرار کنند اما در مورد ازدواج، خانواده را مسوول این نهاد میکند. بنابراین خانواده به روشهای سنتی پناه میبرد; علت آن هم این است که برای حفظ زنان از پیامدهای منفی ازدواج به مهریههای سنگین و مراسم پرخرج متوسل میشوند.»
«دختران با این شیوهء سنتی ازدواج میکنند اما میخواهند مدرن زندگی کنند; توقع دارند مردی که مبلغ زیادی مهر آنها کرده پا به پایشان در کارهای خانه کمک کند اینجاست که معلوم نیست نقش خانهدار و نانآور را چه کسی باید ایفا کند.»
اعزازی به این نکات اشاره میکند و افشار نادری به مهریه به عنوان یک عنصر فاقد کارکرد برای ضمانت و حفاظت از حقوق زن نام میبرد: «طبق قوانین مرد به راحتی میتواند از بار مهریه شانه خالی کند و آن را نپردازد.»
اما زاهدیفر، روانشناس به معضلات و مشکلات پیش از ازدواج مثل تقابل ارزشهای سنتی و مدرن و معیارهای انتخاب همسر و کلیشههای جنسیتی اشاره میکند: «در دههء ۶۰ غرب با انقلاب جنسی مواجه بود، انقلابی که معتقد بود باید تمام محدودیتهای جنسی برداشته شود و برای هویتیابی زنان لازم است تا آنها نیاز جنسی خود را بشناسند اما در دههء ۷۰ این دیدگاه مورد نقد قرار گرفت چرا که نه تنها زنان به هویتیابی نرسیدند بلکه به یک شیء جنسی بدل شدند.»
زاهدیفر نتیجه میگیرد: «کمرنگ شدن محدودیتها نتوانست زنان را به مرحلهای برساند که از برقراری صرف ارتباط جنسی احساس رضایت کنند. در اصل زنان زمانی از رابطهء جنسی خود احساس لذت و آرامش میکنند که از نظر اجتماعی و سیاسی عملی ناقض عرف، موازین خانوادگی و حافظ هء جمعی نباشند.»
در اصل تا زمانی که شرایط اجتماعی نسبت به زنان انعطافپذیر نباشد زنها دچار ریسک میشوند. زاهدیفر این نتیجه را قضاوت جامعه نسبت به زنان میداند: «چه در غرب و چه در ایران جامعه با زن به شکل حمایتی برخورد میکند. در حالی که مردان را به میدان میفرستد تا با مشکلات روبهرو شوند و آنان را از سر راه بردارند.»
او رابطهء پیش از ازدواج را به ضرر زنان میداند: «مذکرهای جامعهء ایران برخلاف اصول مدرنیته پایبند سنت هستند و هر چند در ابتدا تمایل دارند که مدرن ازدواج کنند اما در مرحلهء تصمیمگیری نهایی سنتی فکر میکنند.»
به همین دلیل دختران به واسطهء این روابط دچار سرخوردگی میشوند و به واسطهء بیعدالتی اجتماعی و قضاوتهای نابرابر اجتماعی نسبت به آنها سرشکسته میشوند، چرا که جامعه با دیدهء اغماض به روابط پیش از ازدواج مردان مینگرد.
منبع: روزنامه سرمایه
ویرایش وتلخیص:برگزیده ها
,