دکتر منصور عالمشاه و دکتر دهان زاده

شاید با خودتون بگید آخه چرا نفرین؟؟؟ مگه دکترا بغیر از خوبی و درمان بیماریها کاری انجام میدن که ما ادمارو ناراحت کنه و شاید بعضیاتون هم درد منید و معنی حرفمو با تمام وجود حس می کنید

خیلی سخته باور اینکه الان دیگه مادرم کنارم نیست .واقعا مقصر واقعی در نبود مادر چه کسیه؟؟

حدود ۵ماه پیش به اتفاق مادر واسه درد جزئی که در ناحیه شکمش ایجاد شده بود به اهواز رفتیم بعد از انجام یه سری ازمایشات تصمیم گرفتیم پیش بهترین متخصصایی که اکثر مردم اهواز اسم می بردند بریم دکتر پازیار و دکتر عالمشاه  هردو از متخصصین با تجربه اهواز هستند ابتدا به سراع دکتر پازیار رفتیم که از شانس خوب یا بد فهمیدیم به خارج از کشور رفته و مطبش به مدت یه ماه تعطیل بود تصمیم گرفتیم دومین دکتر نام برده یعنی دکتر عالمشاه که واقع در کیانپارس اهواز است ،برویم خب بعد از نوبت گرفتن بالاخره دکتر را دیدیم و برای مادرم یه سری ازمایشات نوشت که همه رو در طی یک هفته انجام دادیم وقتی ازمایشات رو پیش دکتر بردیم او اظهار کرد که کبد مادرم سالم سالم است و فقط چند عدد کیست که هیچ گونه مشکلی برای بدن ندارند در کبدش وجود دارد و حتی به داروی خاصی برای درمانشان احتیاج نداره ولی اظهار کرد که معده ی مادر من بیش از اندازه بزرگ شده و مشکوک به زخم معده هست پس براش یه اندوسکوپی نوشت...

اه الان که یادم میاد اشک تو چشامه مامانم به دکتر گفت که ولی من حالم خوب نیست و درد زیادی دارم ای کاش اون روز دکتر عالمشاه اون حرفارو نمی زد ... خدا لعنتش کنه که رخت سیاه و اون امروز تنم کرده...

خلاصه ما هم با خوشحالی اومدیم خونه اندوسکوپی رو پیش یه دکتر دیگه انجام دادیم دکتر دهان زاده متخصص قلب و داخلی اون گفت که مادرم زخم معده داره و یه سری دارو واسش نوشت اما هر روز حال مادرم بدتر از دیروزش میشد دیگه کاملا اشتهای مادرم داشت بسته میشد روز به روز لاغرتر و بی جان تر میشد.... تا اینکه برادرم تصمیم گرفت مادرو ببره اهواز و پیش دکتری که یکی از دوستاش معرفی کرده بود به اسم دکتر مسجدی واقعا دمش گرم خدا پدر مادرش و بیامرزه اون مادر و بستری کرد و ازش دوباره ازمایش گرفت تا اینکه متوجه شدمعده مادر من سالم سالمه و کبدش مشکل داره و بعد از انجام تمام ازمایشات به ما اعلام کرد که مادر مبتلا به سرطان کبد شده و گاما اسکن هم نشون داد که سرطانش داخل تمام استخونای مادرم پخش شده ... اون گفت که دیگه خیلی دیر شده و واسه مادرم شمارش معکوس زد فقط ۳۰روز...

نفسم بند اومده بود باور اینکه مامان فقط ۳۰ روز مهمان ماست خیلی سخت و وحشتناک بود داداشم اونو به شیراز و تهران هم برد اما همه فقط یه جواب می دادن متاسفیم

حالا شما بگید من باید به عالمشاه و دهان زاده چی بگم

یکی نیست بگه آخه بی انصافا چرا وقتی چیزی بارتون نیست با جون مردم بازی می کنید؟؟؟؟
آخه چرا همه شما پول پرست شدید پس آخرت از یادتون رفته؟؟؟

انسانییتون کجا رفته؟؟؟

واقعا می تونم بگم نفرین بر دکترایی مثل عالمشاه و دهان زاده

 

 


مطالب مشابه :


تجربيات و توصيه هاي چند مامان و دكتر پاكروش

توصیه های دکتر پاکروش ‎این دفعه بعد معاینه داشت میرفت از مطب بیرون گفتم دکتر توصیه خاصی




دکتر منصور عالمشاه و دکتر دهان زاده

چه کسی مرا درک خواهد کرد؟ - دکتر منصور عالمشاه و دکتر دهان زاده - تنها کسی که مرا درک خواهد




115. مامان ماري 1#(بلطف خدا بارداری طبیعی)

کنم رفتم آزمایشاتمو یک دکتر دیگه هم ببینه و نظر بده منم رفتم پیش دکتر پاکروش اونم یک




سایه ی یک خاطره

قهوه خونه لاغری - سایه ی یک خاطره - روش های اصولی برای لاغری - قهوه خونه لاغری




ادامه ی دهه هشتاد(به دنبال نی نی گولو)

ماه اول که باردار نشدم میخواستم برم دکتر منم تصمیم گرفتم دکترمو عوض کنم برم پیش پاکروش.




سوالات چهار گزینه زیست شناسی فصل دستگاه ایمنی‎

زیـست پـژوهان گنبـد کـاووس - سوالات چهار گزینه زیست شناسی فصل دستگاه ایمنی‎ - وبلاگ علمی




برچسب :