بررسي وضع موجود نظام آموزشي ايران
بررسي وضع موجود نظام آموزشي ايران
1ـ آموزش و پرورش، به رغم تلاشهاي صورت گرفته در حيطه برنامهريزي تفصيلي آموزشي و درسي و نيز در حيطههاي اجرايي و اداري، داراي نظامي متمركز است.
اين تمركز برنامه درسي يكسان و بدون انعطاف را از لحاظ محتواي شيوههاي آموزش و تدريس و نوع ارزشيابي براي هر موضوع درسي، براي همه دانشآموزان اعم از شهري و روستايي و... با هر نوع استعداد، علاقه و خاستگاه اقتصادي و اجتماعي، از هر جنس، نژاد، زبان و فرهنگ و.... تجويز ميكند. در چنين نظامهايي عملاً هيچگونه نوآوري و ابتكار چشمگير و مؤثري امكان نهادينه شدن نمييابد زيرا هر اقدامي بايد از بالا تصميمگيري شده و به طور سراسري به اجرا گذاشته شود.
بدنه اجرايي با هر چه از بالا بيايد به صورت يك دستور اداري و از سر رفع تكليف برخورد ميكند و به مجرد برخورد با يك مانع پيشبيني نشده، اجراي دستور را متوقف ميكند. در اين شرايط كاربرد فناوري اطلاعات در آموزش تنها در سطح حداقل مثلا به صورت يك موضوع درسي، امكانپذير خواهد شد. افزون بر آن به واسطه اين تمركز توان برنامهريزي درسي و رهبري فرايند يادگيري كه از مهارتهاي اصلي و كاربرد فناوري در آموزش و پرورش به شمار ميرود، در معلمان رشد نمييابد.
2ـ علاوه بر تمركز، دولتي بودن همه فعاليتهاي تهيه و توليد مواد و نرم افزارهاي آموزشي مانع رشد و بالندگي بخش خصوصي در اين زمينه شده است و حال آنكه از شرايط موفقيت برنامه كاربرد فناوري اطلاعات در آموزش، مشاركت فعال بخش خصوصي است.
3ـ نيروي انساني در آموزش و پرورش از نظر كاربرد فناوري اطلاعات در آموزش با دو نارسايي عمده روبرو است:
- پرورش نيافتن تفكر منطقي، خلاقيت ذهني، روحيه جستجوگري و مهارت مديريت فرايند يادگيري ناشي از نارساييهاي برنامههاي تربيت معلم و مساعد نبودن شرايط محيط كار براي بروز و شكوفايي هر نوع خلاقيت در معلمان.
- ضعف قابل توجه انگيزه ناشي از علاقهمند نبودن به حرفه معلمي يا نداشتن توان لازم براي ايفاي اين نقش. جو مديريت آمرانه و غير مشاركتي حاكم بر روابط اداري، كمي حقوق و دستمزد، احساس وجود تبعيض بين كاركنان دولت با معلمان و بالاخره نبود منزلت حرفه معلمي با توجه به نقش كليدي معلمان و مديران مياني درموفقيت برنامههاي كاربرد فناوري اطلاعات در آموزش. از اين رو ضروري است كه در طراحي برنامههاي كاربرد فناوري اطلاعات در آموزش براي رفع يا تقليل اين محدوديت چاره ويژهاي انديشيده شود.
4ـ نامناسب بودن فضاي كالبدي آموزشگاهها بويژه در موارد زير:
- در نقاط روستايي، احتمال فقدان جريان برق و ارتباط تلفني مطمئن و مؤثر، تعداد كم دانشآموز و چند پايه بودن كلاسها، فقر عمومي و نداشتن امكان دسترسي خانوادهها به تسهيلات لازم براي بهره بردن از فناوري اطلاعات
- مسائل خاص مدارس عشايري
- نامناسب بودن طراحي مدارس (نقشههاي تي) از لحاظ استقرار تسهيلات فناوري اطلاعات در مدرسه
5ـ موانع محيطي: همراه شدن پديده
مدرك گرايي كه از فرهنگ دولتي بودن بازار كار ايران و استفاده ممتد از درآمدهاي ناشي از فروش نفت خام حاصل شده است با مسأله غامض آزمون سراسري دانشگاهها (اعم از دولتي و غير دولتي) سبب شده است در آموزش و پرورش ايران چهار اصل يادگيري: يادگيري چگونه آموختن، يادگيري با ديگران زيستن، يادگيري براي به كار بردن و يادگيري براي بهتر زيستن به يك هدف جديد تبديل شود: يادگيري براي كسب نمره مناسب براي به دست آوردن مدرك تحصيلي بالاتر، تحميل شدن اين فرهنگ به مدارس سبب شده است كه فقط جنبههايي از يادگيري كه فرد را به اين هدف ميرساند مورد توجه قرار گيرند و دانش آموز، معلم، مديريت آموزشگاه و آموزش و پرورش والدين و به طور كلي جامعه از توجه به انواع ديگر يادگيري كه براي زندگي شاد و مفيد در جامعه مدني پويا و دائماً درحال تغيير لازم است آگاهانه غفلت كنند. براي چنين نوع يادگيري چندان نيازي به كاربرد فناوري اطلاعات و ارتباطات نخواهد بود.
6ـ در دانشگاههاي كشور، در زمينه تخصصهاي مرتبط با كاربرد فناوري اطلاعات و ارتباطات در آموزش بويژه تهيه محتواي آموزشي مناسب و نرم افزارهاي لازم، فعاليت آموزشي قابل توجهي صورت نميگيرد. همچنين توان تحقيقاتي كشور طراحي برنامههاي مناسب براي كاربرد فناوري اطلاعات در آموزش تربيت نيروي فني براي اجراي برنامهها و نظارت و ارزشيابي از برنامهها با كندي در فضاي غير رقابتي و با كيفيت ضعيفي صورت ميپذيرد.
7ـ محدوديتهاي ناشي از متفاوت بودن زبان نرم افزاري رايانهاي آموزشي موجود در دنيا با زبان فارسي و نيز محدوديتي كه به همين سبب
دانش آموزان در تعامل با دنياي خارج از طريق اينترنت روبرو ميشوند، كوشش مضاعفي را ازجانب طراحان ايراني نرم افزارهاي رايانهاي آموزشي طلب ميكند.
8ـ ناكارآمدي شبكه و تجهيزات مخابراتي كشور در تأمين ارتباط آسان، ارزان، مطمئن و ايمن از يك سو و فقدان قوانين مناسب براي دفاع از حقوق مادي و معنوي پديدآورندگان نرم افزارهاي آموزشي از سوي ديگر از جمله موانعي به شمار ميرود كه بويژه مانع گسترش فعاليت فرهنگيان علاقهمند و بخش خصوصي مستعد در سرمايهگذاري در اين زمينه ميشود.
9ـ مسأله تأمين منابع مالي در آموزشوپرورش و كسر بودجه از جمله موانع پيش روي كاربرد فناوري اطلاعات در آموزش است زيرا اين برنامه در آغاز كار نيازمند سرمايهگذاري قابل توجه براي تجهيز مدارس و استقرار شبكههاي داخلي طراحي، تدوين و توليد محتواي برنامهها و نرم افزارهاي لازم است.
ارزيابي نقش هوشمندسازي مدارس
در ايجاد تحول
بخشي از مزاياي استفاده از فناوري اطلاعات در آموزش و پرورش و به طور ويژه راهاندازي مدارس هوشمند را با ويژگيهاي تعريف شده ميتوان بشرح زير عنوان نمود:
1ـ افزايش سرعت انتقال يادگيري و بازدهي
محاسبه و پردازش سريع اطلاعات و انتقال فوري آن، زمان انجام كار را كاهش و در نتيجه
بهره وري را افزايش ميدهد. فناوري اطلاعات امكان جستجو و دستيابي سريع به اطلاعات را براي دانش آموزان فراهم ميكند.
2ـ افزايش دقت يادگيري
استفاده مؤثر و بهينه از فناوري اطلاعات در اين مدارس دقتي بالا و ثابت را براي دانش آموزان تأمين و تضمين ميكند. در انواع فعاليتهاي پردازشي و محاسباتي دقت كامپيوتر به مراتب بيشتر از انسان است.
3ـ كاهش اندازه فيزيكي مخازن اطلاعات
با توسعه فناوري اطلاعات و بهكارگيري آن ديگر لزومي به حمل و نگهداري حجم زيادي از كتابهاي درسي و كمك درسي وجود ندارد. به راحتي ميتوان در هر ديسك فشرده اطلاعات چندين كتاب را ذخيره نمود. در اينصورت طراحي و اجراي کتابخانههاي الکترونيک در اين نوع مدارس به راحتي و با هزينه بسيار پايين امکانپذير خواهد بود.
4ـ جلوگيري از اعمال نظرهاي سليقهاي معلمان
استفاده از فناوري اطلاعات شفافيت در انجام كارها را افزايش ميدهد و بسياري اعمال نظرها را حذف ميكند. اين مزيت كليدي منجر به رفع تقلبهاي احتمالي و اعمال نظرهاي شخصي ميشود.
5ـ ايجاد امكان كار تمام وقت
مدرسه هوشمند مدرسهاي 24 ساعته خواهد بود که بسياري از استعلامها و مراجعات دانش آموزان و اولياي آنان از طريق شبكههاي كامپيوتري و به صورت خودكار انجام ميگيرد.
6ـ ايجاد امكان همكاري از راه دور براي معلمان و دانشآموزان
مخابرات، تلفن، تله كنفرانس، ويدئو كنفرانس و همچنين سيستمهاي همكاري مشترك،EDI و غيره نمونههايي از كاربردهاي فناوري اطلاعات در اين زمينه هستند.
7ـ كاهش هزينههاي آموزش و پرورش
با توجه به موارد فوق بخصوص افزايش سرعت كه باعث انجام تعداد كار بيشتر ميشود و انجام كار تمام وقت، بهرهوري سيستم افزايش مييابد و در نتيجه باعث كاهش مقدار زيادي از هزينهها براي دولت (آموزش و پرورش) و دانشآموزان ميشود. در واقع اگر چه در کوتاه مدت راه اندازي و شروع بکار اين نوع مدارس مستلزم صرف هزينههايي خواهد بود اما بدون شک هزينهها را در درازمدت کاهش خواهد داد.
8ـ جامعه اطلاعاتي:
جامعه اطلاعاتي جامعهاي است كه در آن زندگي اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي به فناوري اطلاعات و ارتباطات وابسته است.مدرسه نيز نمونه کوچکي از اجتماع است که نقش آفرينان مختلفي در آن وجود دارند.
8-1- مزاياي جامعه اطلاعاتي:
- غني سازي ساعت بيكاري
- قادرساختن افراد بر انجام كارها از راه دور و كاركردن در منزل
- ايجاد فرصتهاي تازه براي بالا بردن
بهره وري ملي و جو رقابت
- افزايش اشتغال
- آموزش مادام العمر
8-2- دانشآموزان در جامعه اطلاعاتي بايد داراي خصوصيات زير باشند:
- جستجوگر اطلاعات - هدايتگر - ارزشياب
- متفكر- نقاد- تحليلگر- گزينشگر
- پيام رسان اثر بخش با استفاده از فناوريها
- فناوري آموزشي (توانايي استفاده و راه اندازي ابزارهاي فناورانه و ارتباط جمعي)
8-3- مزايا و فرصتهاي ناشي توسعه مدارس هوشمند:
- تربيت نيروي انساني كارآمد و ماهر
- كيفيت بخشي به آموزش و پرورش
- تربيت نيروهاي كار آفرين و كمك به اشتغالزايي
- دسترسي آسان به منابع اطلاعاتي
- كاهش هزينههاي آموزشي در بلند مدت
- روز آمد كردن سيستم اداري و نظام آموزشي
- بازآموزي معلمان و افزايش مهارت شغل و دانش آنان
- ايجاد انگيزه و تلاش و نوآوري در برنامههاي درسي
- كاهش فاصله بين توانمنديهاي دانش آموزان و خدمات آموزش و پرورش
- استفاده از تجارب بين المللي
9- محــدوديـتهـــا و مــلاحــظات هوشمندسازي
- افزايش شكاف طبقاتي (چه در بين افراد و چه در بين كشورها)
- افزايش هزينههاي آموزشي و فراهم نبودن استفاده از امكانات و منابع
- فقدان برنامههاي راهبردي و اعمال سليقههاي فردي در محيط آموزش و پرورش (نگاه
سخت افزاري به توسعه فناوري تهديدي جدي است چون فناوري اطلاعات يك نظام فكري و فرهنگي است.)
- همراه نبودن معلم (چون اغلب معلمان آمادگي كافي براي بهره مندي از فناوري اطلاعاتي را ندارند و پيش بيني ميشود كه اين نبود آمادگي به نوعي مقاومت در برابر تغيير و نوآوري تبديل شود.)
- دسترسي آسان به منابع ممنوعه (القاي فرهنگ غربي در بعضي موارد و نبود مديريت صحيح بر سايتها و تبليغ ناهنجاريهاي اخلاقي موجب نگراني بسياري از خانوادهها و دست اندركاران تعليم و تربيت شده است.)
نتيجه گيري:
در بررسي زير ساختهاي مدارس هوشمند، چهار جنبه مختلف متاثر از فناوري اطلاعات مورد ارزيابي قرار ميگيرد که شامل محور زمان و مکان و جنبههاي کمي و کيفي آموزش خواهد بود، به عبارت ديگر ابزار و لوازم، دورههاي آموزشي، منابع آموزشي و نيروي انساني آموزش گيرنده و
آموزش دهنده همگي در راستاي اين چهار محور دچار تغييراتي ميشوند. در بعد زماني وقتي از توسعه آموزش در يک جامعه دانايي محور صحبت ميکنيم استانداردها و متدهايي مد نظر خواهد بود که جريان آموزش را در مسيري هدفدار و با تکيه بر اصول و امکان سنجيها و نياز سنجيها در هر دوره زماني و براي هر شرايط سني تامين كند.
روند يکنواخت و هدفدار در اين نوع از آموزشها از جريانهاي مقطعي و بدون برنامه جلوگيري ميکند و آموزش را در بالاترين سطح کيفي و با بيشترين راندمان در اختيار دانش پذيران قرار ميدهد. همچنين وقتي در بعد توسعه مکاني به جريان توسعه آموزشهاي مبتني بر دانايي محوري بپردازيم مطالعه و گزينش سيستمهاي آموزشي با تکيه بر اصول و فناوريهاي نوين در امر آموزش امري ناگزير است.
از بعد کمي، تعداد و در واقع تنوع مدلهاي آموزشي و از بعد کيفي سطح علمي مورد توجه قرار ميگيرد. در همه اين موارد آنچه مهم است تلاش براي ايجاد تطابق بين نيازهاي فراگيران و دورههاي آموزشي است.
با ارزيابي صورت گرفته ميتوان گفت رويکرد هوشمند سازي مدارس در صورتي منجر به تحول بنيادين خواهد شد که اصول زير در تمامي مراحل اجرايي آن مورد توجه قرار گيرد:
ضرورت تغيير نگاه به مدرسه هوشمند:
- مدرسه هوشمند، مدرسهاي است که تعليمات آموزش هوشمندانه، متناسب با هر دانش آموز تغيير ميکندتا هردانشآموز به نسبت استعداد و
توانايي اش رشد کند و در اين مسير مشارکت اوليا گريز ناپذير است.
- در مدرسه هوشمند، نبايد وقت معلم و مدير، صرف کارهاي اجرايي شود بلکه نيروي فکري آنها بايد در مسير مديريت منابع انساني و شناسايي نيازها و توانمنديها شود.
- مدرسه هوشمند يک جهش نيست بلکه يک فرآيند است که نيازمند زمان و منابع مالي و حمايت اعتباري است.نيازمند نگرشي همه جانبه است که بايد متناسب با زمان و مکان تغيير کند، با نگاه ويترين گونه ومتظاهر براي آنکه بگوييم ما هستيم، در اين دنياي روبه فردا، معنايي نداشته و دير يا زود از ادامه مسير بازميمانيم.
2- اصلاح اصول حاکم بر سياستگذاريها:
2-1- مديريت به جاي مالکيت (اصل دسترسي)
در روزگار جديد، داشتن اطلاعات، قدرت نيست. بلکه دسترسي به اطلاعات قدرت محسوب ميشود. همه عملکردهاي ما بايد به گونهاي تغيير يابد که فرآيند انباشت اطلاعات، به توانايي مديريت داشتهها و ورزيدگي درکسب و دسته بندي اطلاعات تبديل شود.
2-2- تحصيل به جاي تدريس (اصل تحصيل)
فرآيند فعلي آموزش، يکسويه و کند است. درمدارس هوشمند بايد به تدريج فرآيند «تدريس» به فرآيند «تحصيل » مبدل شود و دانشآموز، خود به کشف و استنباط مطالب بپردازد.
2-3- کايزن (اصل تغييرتدريجي)
هيچ فرآيندي، دفعي و مطلق نيست و همه چيز در بازههاي زماني به وجود ميآيد. لذا شرط لازم براي رسيدن به نقطه مطلوب، «درمسير بودن» و شرط کافي براي رسيدن به وضعيت مطلوب، «حرکت کردن» است.
2 ـ4 ـ مسلط بودن بر ابزار به جاي مقهور
ابزار بودن (اصل سلطه تکنيکي)
مدارس هوشمند، مدارس «کامپيوتر محور» نيستند؛ بلکه مدارس «فهم محور» هستند. تمامي امکانات و تجهيزات تکنولوژيک بايد در خدمت عميق کردن فهم و دانايي دانشآموز باشد.
فن آوريهاي نوين آموزشي، هدف نيستند؛ بلکه وسيله هستند.لذا ضروري است متوليان اداره مجموعههاي هوشمند، به تناسب موقعيت، بر اين ابزارها تسلط داشته باشند.
2 ـ 5 ـ جايگزينهاي مناسب به جاي وابستگي مطلق (اصل نفي تعلق)
ابزارهاي پيشرفته، خالي از نقص و ضعف نيستند و هر مشکل پيش پا افتادهاي ميتواند در هر لحظه، دسترسي به آنها را محدود و مسدود کند .لذا نبايد اسير و مسحور کامپيوتر شد و بايد آماده هر مسئله و مشکلي بود.
بايد به فکر جايگزينهاي مناسب و فوري باشيم.
2 ـ 6 ـ ايده پيشرفته به جاي ابزار پيچيده (اصل ايدهمحوري)
ابزارهاي گسترش و تعميق فهم، تنها منحصر به فن آوريهاي پيشرفته نيست و هر وسيله سادهاي ممکن است ما را به اين هدف برساند. مهم طرح و ايده انجام کار است.
2 ـ 7 ـ مربي به جاي معلم (اصل تربيت )
آموزش بايد از حالت تک بعدي خارج شود و جايگاه معلم از متکلم وحده به سوي مدير و مشاور و حتي همکار دانشآموز تغيير يابد. کلاس درس نيز به اتاقِ داراي ميز و نيمکت محدود نميشود و هر مکان و فرصت ديگري در مدرسه،کلاس درس خواهد بود.
2 ـ 8 ـ انگيزش به جاي اجبار (اصل جستجو)
اگر تلاش و حرکتي از سمت دانش آموز صورت نگيرد، عملاً فرآيند «تحصيل» رخ نخواهد داد. دانش آموز بايد در جستجوي دانش و علم باشد. لذا ايجاد انگيزه يادگيري در دانش آموز از اولويت بالايي برخوردار است.
2 ـ 9 ـ عمل گرايي به جاي نظريه پردازي (اصل توانايي محوري)
ملاک ارزيابي دانش آموز در مدارس هوشمند، علاوه بر دانايي بايد بر توانايي متکي باشد.
يعني لزوماً «بيشتر دانستن» ملاک «بهتر بودن» نيست؛ بلکه «بهتر به کار بستن» اصل است و داشتن حدنصاب دانش کافي است.
2 ـ10 ـ عدالت به جاي مساوات
(اصل تناسب)
توجه به تفاوت سطح دانش آموزان و تعيين تمرين و تکليف و ارزيابي متناسب اهميت زيادي دارد. با رعايت حدنصابها، صرفاً سرعت و شتاب رشد مهم است.
نظام آموزشي ما در حال تحولي عظيم و بنيادين است که اين تحول با رشد سريع استفاده از فناوريهاي نوين در زندگي بشر همزمان شده است. هوشمند سازي مدارس اگر چه خود يک امر تحولي است و نيازي است که با تغييرات فناوري و تغيير شکل زندگي به تبع آن به نيازي ضروري و حتي فوري براي نظام آموزشي تبديل شده است اما بايد اين نکته اساسي را در نظر گرفت که براي ايجاد تحول بنيادين و موثر در نظام آموزشي،
هوشمند سازي نظام آموزشي در سطح بالاتر و مدارس در سطح پايينتر لازم و ضروري است.با رعايت موارد ذکر شده که خوشبختانه بخش اعظمي از آن در برنامههاي فعلي و آينده وزارت آموزش و پرورش ديده ميشود ميتوان اميدوار بود که هوشمند سازي مدارس منجر به تحولي بنيادين در عرصه آموزش خواهد شد.
حسين حسن زاده- عضو کارگروه تخصصي هوشمند سازي و مسئول فناوري اطلاعات شوراي عالي آموزش و پرورش
مطالب مشابه :
الزامات فضاهاي آموزشي
- در كلاسهاي رو به بيرون و در طراحي، فضاي اداري و آموزشي بايد طراحي فضاهاي اداري .
استانداردهاي لازم براي طراحي فرهنگسرا
استانداردهاي لازم براي طراحي فضاي انتظار و 7-كلاس ها و آتليه هاي آموزشي شامل
اصلاح مصوبه شوراي عالي اداري در خصوص ساماندهي فضاهاي اداري
تخصيص مناسب فضاي اداري و كاهش طراحي ساختمانهاي اداري) و تطبيق هاي آموزشي
فضای فیزیکی در مدرسه ی هوشمند
تغذيه کننده اين شبکه آموزشي مي پيکره طراحي شده فضاي مدرسه وظايف آموزشي و اداري
توسعه پايدار فضاي سبز شهري شهر مشهد
گرفته ولي اكثر اين اقدامات جنبه فيزيكي داشته و خصوصاً اينكه در طراحي فضاي اداري و به
ضوابط واستاندارد بكارگيري فضاها،تجهيزات وملزومات اداري (ضوابط ماده 39 قانون مدیریت خدمات کشور)
تخصيص مناسب فضاي اداري و كاهش طراحي ساختمانهاي اداري) و تطبيق هاي آموزشي
ضوابط و معيارهاي طراحي فرهنگسرا
ضوابط و معيارهاي طراحي فضاي انتظار و كلاس ها و آتليه هاي آموزشي شامل:
بررسي وضع موجود نظام آموزشي ايران
از اين رو ضروري است كه در طراحي برنامههاي فضاي كالبدي اداري و نظام آموزشي
استاندارد و ضوابط طراحی مدرسه راهنمایی
فضاهاي آموزشي بخش اداري حفظ و بالا بردن كيفيت در طراحي كه فضاي باز فاقد آن است
برچسب :
طراحي فضاي اموزشي اداري