شهید یوسف کلاهدوز
شهید یوسف کلاهدوز
يوسف در اول دي ماه 1325 در شهر قوچان ديده به جهان گشود. دوره ی دبستان و دبیرستان را درهمان جا با موفقیت پشت سرگذاشت.
از همان ابتدای کودکی، از هوش و حافظه سرشاری برخوردار بود و با رفتن به مدرسه توانست اين هوش و استعداد را بيشتر نشان دهد، به گونه ای که در طول دوران مدرسه مورد توجه و تشویق معلمان و مربیان خود قرار داشت.
وی با ورود به مقطع دبيرستان، وبا مطالعهي کتابهای علمی، مذهبی و اجتماعی دنیای خود را گسترش داده و به فعالیتهای جمعی و اجتماعی خود نیز افزود بطوریکه آموختهها و خصلتهاي نيكوي خود را به ديگران منتقل می کرد. یوسف، به قدری به مطالعه علاقه داشت که هروقت فرصت مي يافت، به سراغ كتاب مي رفت و شبها تا دير وقت به مطالعه مي پرداخت وسعی می کرد آنچه از كتابها مي آموزد را در زندگي روزانه اش نمایان سازد. علاقه یوسف به کتاب تا حدی بود که تصميم گرفت با کمک چند تن از دوستانش که به مطالعه علاقمند بودند، کتابخانه ای در دبیرستان تاسیس کند. همچنین يوسف با وجود آن که می دانست حکومت شاه با فرهنگ اسلامي مخالف است ولی سعي می کرد فرهنگ اسلام را در محيط زندگي اش گسترش دهد. بنابراین پيشنهاد برگزاري نماز جماعت را در محيط دبيرستان مطرح كرد، كه با استقبال خوب ديگران روبرو شد. شهید، پیش از پیروزی انقلاب
از دبيرستان جويني قوچان ديپلم رياضي گرفت و علیرغم انتظار نزدیکانش به دانشكده افسري رفت و (به مدت هفت سال در شیراز مشغول خدمت شد) زیرادر آن زمان ارتش محل مناسبي براي افراد مذهبي چون او نبود ولی او با اهداف خاصي وارد اين لباس شد در واقع میخواست از این طریق بيشترين تلاش خود را براي جذب نيروهاي مذهبی انجام دهد و از آنان علیه رژیم شاه استفاده کند. فعالیت مذهبی و سیاسی خود را به طور مخفیانه ادامه داد و از طریق واسطه هایی با امام خمینی (ره) ارتباط برقرار کرد و از رهنمودهای ایشان بهره می برد. و سعي ميكرد كه اطلاعات سري را دراختيار مبارزان قرار دهد.
یک مرتبه اطلاعات به کلاهدوز مشکوک شدند، در نتیجه به تعقيب وی پرداختند، لیکن او نه تنها با تيزهوشي، سوءظن آنان را برطرف کرد بلكه با زیرکی، طوری عمل کرد که پیشنهاد ورود به گارد را با او مطرح کردند. با اينكه دست و دلش ميلرزيد با مشورتي كه با منابع متصل به مرجع ولايت داشت به او گفته شد كه ورود به گارد را بپذيرد. در آن زمان، تنها اشخاصي را براي خدمت در گارد انتخاب مي كردند كه از هر جهت مطمئن باشند و او نیز با تیزهوشی در فعالیتهای مخفیانه مذهبی و سیاسی، توانست خود را به گارد شاهنشاهی منتقل کند.
با ورود او به گارد شاهنشاهی کسب اطلاعات و ضربه به دستگاه راحت تر از قبل می شد. شهید با راهنمایی های امام نيروهاي انقلابي را جذب می كرد و اطلاعات سري را در اختيار آنان قرار می داد. تا جايي كه در شب 21 بهمن 1357، متوجه نقل و انتقالات مشكوكي در پادگان ميشود. از اين رو با رفتن به اتاق تيمسارها متوجه نيت پليد آنها ميگردد. سپس خبر را به بيت امام می رساند و تا صبح مشغول بيرون آوردن سوزن چكاننده تانك ها ميشود و بدين ترتيب بزرگترين توطئه رژيم را مبني بر گلولهباران فرودگاه، مجلس، مركز راديو و تلويزيون، ميدان ارگ، راهآهن و بيت امام را عقيم ميگذارد. و همچنین وی دوازده بهمن سال 1357جزء افسران ارشدی بود که مسئولیت حفاظت از جان امام را در موقع ورود به ایران و در مدرسه رفاه بر عهده داشتند. این ها از جمله کارهای انقلابی این شهید بزرگوار است.
شهید کلاهدوز، گروهي سازمان يافته را به منظور انجام فعاليت ضد رژيم در ارتش تشكيل داد و بارها اقدام به طرح ريزي و اجراي حركتهاي بزرگ اسلامي كردند. شهید کلاهدوز با افرادي همچون شهید حسن اقارب پرست، شهيد دكتر آيت و شهيد حجتالاسلام محمد منتظري روابط نزديكي داشت. يك بار يكي از دوستان از او مي پرسد با موقعيتي كه داري چرا شاه را نمي كشي؟ مي گويد " من از آقا (امام خميني) دستور مي گيرم. حتی یك بار تصمیم می گیرند كه به وسیله ی یكی از هم رزمان كه در همان گروهان بودند یعنی شهید نامجو، شاه خائن را به قتل برسانند، اما با تحقیقاتی كه در این مورد می كنند متوجه می شوند، لباس و قسمتی از كلاه شاه ضدّ گلوله است، لذا از این تصمیم منصرف می شوند. شهید، و خانواده
همه رفتارهای شهيد كلاهدوز در شيراز، در راستای اسلام بود. وضعيت شغلي شهید به گونهاي بود كه ميتوانست زندگي نسبتاً مرفه و تجملاتی داشته باشد، اما او همان حقوق ماهيانهاش راهم اغلب در راه خدا انفاق ميكرد. راز و نيازهاي شبانه، او را مظهر تقوي ساخته بود، عاشق ولايت فقيه و گوش به فرمان امام بود و برخوردهايش كاملاً حسابشده و سنجيده بود، قرآن کوچکی همیشه همراه شهید بود که همدم او در تمامي اوقات بود. در همین دوران بود که با همسري متقي و پاكدامن ازدواج کرد. ازدواج سدی برای فعالیت هایش نبود و از طرف دیگر خانواده برای او از اهمیت ویژه ای برخوردار بود. مبارزه، عبادت و خانواده، هركدام براي او جای خاصی داشت. در محيط خانواده آرام و متين بود چنانكه همه او را دوست ميداشتند و در كارها بسيار جدي و مطمئن بود و احساس مسئوليت ميكرد.
وي هرگز مشكلات محل كار را با خود به خانه نمي آورد، و با رويي باز با افراد خانه برخورد مي كرد وهمیشه سنجیده سخن می گفت و حرفهاي بي ربط و لغونمی زد، بجا مي خنديد و محبتش را ميان كودكان و بزرگسالان به نسبت مساوي تقسيم مي كرد. و زماني كه مقرر شد براي سپاه آرم و علامتي در نظرگرفته شود، وي معتقد بود بايد با صاحبنظران مشورت شود در اين زمينه سهلانگاري را جاي نميدانست.در مورد لباس سپاه هم روي طرح و رنگ لباس خيلي بحث كردند. آخرش شد همين رنگ سبز تيره و فرم چهار جيب كه روي جيب سمت سينهاش آرم بزرگ سپاه بود. دادند خياط دو سه دست بدوزد. هنوز لباس فرم اجباري نشده بود، اما يوسف اصرار داشت كه با لباس فرم سر كار بيايد. شهید، پس از پیروزی انقلاب
بعد از پیروزی انقلاب، نظام اسلامي، به کمک مردم انقلابی اداره مي شد بدين جهت ضرورت تشكيل نيروي نظامي بسیار احساس مي شد. شهيد يوسف كلاهدوز از جمله كساني بود كه ضرورت تشکیل نيروي نظامی را احساس مي كرد، كلاهدوز جزء اولين كساني بود که خود به سپاه روي آورد و همكاري او با سپاه از قبل از تشكيل سپاه بود در واقع شهید کلاهدوز به همراه شهید محمد منتظری و شهید نامجو و چند از انقلابیون به امر حضرت امام ره در شکلگیری و قوام سپاه پاسداران کوشیدند.
بحق شهید کلاهدوز پس از پیروزی انقلاب اسلامی از بنيانگذاران و از محورهاي اصلي سپاه بود. وی به عنوان يكي از اعضاي شوراي عالي سپاه انتخاب شد و به همراه شهيد حجت الاسلام محمد منتظري و شهيد نامجو در پس اسكلت بندي و سازماندهي سپاه برآمد تا بتواند اين نيرو را نظام بخشد و نقش چشمگیری هم در تشکیل کمیته های انقلاب اسلامی و تدوین اساسنامه سپاه داشت. پس از مدتي ارتش و سپاه به همت او و يارانش به عنوان دو بازوي توانمند انقلاب شدند. كلاهدوز فردی مؤثر در نزدیك و به هم پیوستگی ارتش و سپاه بود. كلاهدوز هرگز ارتباط خود را با ارتش قطع نكرد و براين اساس جلسات متعددي با افراد رده بالاي ارتش و سپاه برگزار ميكرد و در نزديك شدن اين دو نهاد مردمي، تأثير بسزايي داشت. شهید، فعالیت های پس از انقلاب
پس ازپیروزی انقلاب، جزو شوراي 12 نفره تشكيل سپاه بود که در 22 بهمن 1357 در مدرسه علوی (در اقامتگاه حضرت امام خمینی) تشکیل شد. وی در راهاندازی واحدهای آموزشی سپاه نقش موثری داشت، او تأكيد داشت كه اعضاي سپاه بايد اعتقادات عميق مذهبي، سیاسی همراه با بينش داشته باشند بنابراین مسئله آموزش معارف اسلامي را در نيروهاي مسلح مطرح كرد و در اين راستا، در ارديبهشت 1358 تعداد زيادي كتاب و جزوات اسلامي تكثير شد و به نظاميان آموزش داده شد.
او بر این باور بود که در زمينه آموزش اعتقادی، بايد از دل و جان مايه گذاشت تا در شرایط حساس انقلاب، وظیفه خويش را به بهترین نحو انجام دهند. واینکه سپاه نبايد صرفاً يك بازوي نظامي باشد وگرنه خطر بزرگي آن را تهديد مي كند وثبات رأي و عملكرد خود را از دست مي دهد. پس از آن كه سپاه انسجام يافت ، كلاهدوز به عنوان مسئول آموزش انتخاب شد وی از اولین مسوولين واحد آموزش در سپاه بود سپس به سمت قائم مقام فرماندهي كل سپاه منصوب شد.
شهيد كلاهدوز معتقد بود كه سپاه بايد نيروي زميني و هوايي داشته باشد، بنابراین با كمك افراد متخصص طرح تشكيل يگان هوايي را آماده کرد و درشهريورماه سال1366 به فرمان حضرت امام رسماً تشكيل شد. یکی دیگر از تلاشهای شهید کلاهدوز، تلاش ایشان در جهت خودکفایی و آموزش جنگهای پارتیزانی برای اعضای سپاه بود زیرا او می دانست که آمريكا درصدد پیدا کردن راههای جديدي براي ضربهزدن است.
در عمليات شكستن حصر آبادان، شهيد كلاهدوز نقش بسزايي داشت. وقتی امام پیام داد که حصر آبادان باید شکسته شود، تمام تلاش خود را به کار بست. می گفت: طلسم صدام را باید شکست اگرچه همه ما شهید شویم. سرانجام در سحرگاه روز يكشنبه پنجم مهرماه 1360 بخش وسيعي از شمال آبادان را كه حدود يك سال در دست دشمن متجاوزگر بود ، خارج ساختند و دو جاده آبادان ـ ماهشهر و آبادان ـ اهواز را آزاد كردند و دو پل دشمن كه بر روي رودخانه كارون زده شده بود، فتح شد.
شهید كلاهدوز در حادثه دفتر نهاد ریاست جمهوری حضور داشت ولی چون در كنار درب قرار گرفته بود، به بیرون پرتاب شده و صدمه جدی ندید و مژهها و کمی از ریش و ابروهایش سوخت. بعد از این حادثه بسیار تلاش کرد تا بفهمد اشکال کارش از کجا بوده که همراه رجایی و باهنر به دیدار معبود راه نیافته است. حادثه دوم درست یک ماه بعد اتفاق افتاد، وقتی بعد ازپایان عملیات ثامنالائمه (ع) به تهران باز میگشت، هواپیما دچار سانحه شد تا در سانحه ی هواپیمای، آبدیده تر و مخلص تر به لقاء الله بشتابد. شهید، ویژگی های اخلاقی
شهيد كلاهدوز عاشق مطالعه بود و بيشتر اوقات فراغت خود را صرف ورزش، نقاشی و مطالعه ميكرد به عنوان مثال شاید برای خیلی ها جالب باشد که شهید یوسف کلاهدوز علاقه بسیاری به مطالعه داستان و رمان داشته است و به داستان های جلال آل احمد و همسرش سیمین دانشور علاقه مند بوده است و کتاب های "سووشون" و "مدیر مدرسه" را خوانده بود و بسیاری از فیلم های سینمای ایران را پیگیری می کرده است و همچنین از دکور فیلم سفیر، اولین پروژه تاریخی سینمای ایران بعد از انقلاب بازید کرده بوده است، هر چند شهادت به او مجال نداد تا زمانی که فیلم در سینماهای کشور اکران شد به تماشای آن بنشیند. مردمدار، خوشفكر، مؤدب و پاكيزه بود و براستي كه خلوص و ادب و رفتار او ميتواند براي همگان سرمشق خوبي باشد. با انجام كوچكترين خطايي، فوراً عذرخواهي ميكرد. در مشكلات صبور بود و ديگران را دلداري ميداد. روحيه شهادتطلبي داشت و ميكوشيد آن را در ديگران نيز تقويت كند.. كم ميخوابيد، كم ميخورد و كم حرف ميزد. نحوه شهادت
سرانجام در روز هفتم مهر ماه 1360 هنگامی که او با تعدادي از فرماندهان پيروز عمليات همچون شهید جهان آرا، شهید فکوری و... و حدود يك صد تن از رزمندگان اسلام، با یک فروند هواپیمایی سی -130 از جبهههای جنوب به تهران بر می گشت، بر اثر سانحه هوایی در حوالی كهريزك تهران، به درجه رفیع شهادت رسید (که مردم با صداي انفجار به سوي محل انفجار شتافتند ولی وقتي آنان به محل حادثه رسیدند لاشه های هواپيمايي را دیدند كه چند لحظه بيشتر از سقوطش نگذشته بود) و او هم به جمع ياران قديمياش شهيد باهنر، شهید رجايي، شهيد بهشتي و ديگرشهیدان پیوست.
مطالب مشابه :
شهید یوسف کلاهدوز
مدرسه راهنمايي شاهد ولی سعي می کرد فرهنگ اسلام را در محيط حصر آبادان، شهيد
برچسب :
دبستان شاهد نداي اسلام ابادان