سرمایه فکری؛ گنج تمام نشدنی سازمان
در اقتصاد دانش محور، از سرمایه فکری (Intellectual Capital) به منظور ایجاد ارزش برای سازمان استفاده میشود و در دنیای امروز، موفقیت هر سازمان به توانایی مدیریت این داراییها بستگی دارد. امروزه شاهد رشد اهمیت سرمایههای فکری، به عنوان یک ابزار مؤثر برای افزایش رقابت شرکتها هستیم. اندازهگیری سرمایه فکری به منظور مقایسه شرکتهای مختلف، تعیین ارزش واقعی آنها و حتی بهبود کنترلهای آنها ضروری است. در این مقاله مراحل مدیریت سرمایه فکری، شامل مفهوم و تعاریف سرمایه فکری، عناصر تشکیل دهنده و روشهای مختلف اندازهگیری آن مورد بررسی قرار میگیرد. در بخش پایانی نیز نحوه گزارشگری آن توصیف میشود.
مقدمه
با وقوع انقلاب تکنولوژی و فناوری اطلاعات، از سالهای بعد از 1990، الگوی اقتصاد جهانی، تغییر اساسی کرد. در اقتصاد امروز، دانش به عنوان مهمترین سرمایه، جایگزین سرمایه مالی و فیزیکی شده است (قلیچ لی و مشبکی، 1385). سرمایه، در مورد مؤسسهها، به هر دارایی برمیگردد که باعث ایجاد جریانهای نقدی آتی شود. بیشتر داراییهای شناخته شده، ماهیت مشهود و عینی دارند، بنابراین، سرمایه مشهود به داراییهای فیزیکی و مالی سازمان اشاره دارد. ارزش این داراییها به طور ادواری (توسط شرکتهای بخش عمومی) افشا میشود و به آسانی بر روی ترازنامه به دست آمده از ثبتهای مالی این شرکتها، یافت میشود. داراییهای فیزیکی، میتواند به معنی زمین، ماشینآلات، موجودی کالا، تجهیزات و.... باشد، درحالی که داراییهای مالی به حقوق صاحبان سهام، سودهای انباشته، سرمایه در گردش، پیشپرداخت هزینهها، حسابهای دریافتنی و .... گفته میشود. اهمیت داراییهای نامشهود (مانند: مهارتهای نیروی کار و سازمان) در تعیین سودهای آتی به طور فزایندهای در حال افزایش است. علاوه بر این، شناسایی کردن این داراییها مشکلتر است و این سختی مربوط به تعیین ارزش آنهاست که از گذشته تا به امروز ادامه داشته است و درست به همین خاطر است که در بیشتر شرکتها اصلاً گزارش نمیشوند. همین امر باعث شده است که این داراییها برای جهان خارج از مؤسسه، نامرئی باقی بمانند و حتی گاهی اوقات برای کارکنان درون سازمان نیز قابل تشخیص نباشند. توماس استوارت یکی از پیشگامان مطالعه در این زمینه، اصطلاح پولی «سرمایه فکری» را برای این داراییها مطرح کرد.
مدیریت سرمایه فکری
در این مقاله، پنج مرحله برای مدیریت موفق سرمایه فکری بیان شده، که در قالب شکل (1) نشان داده شده است. در مرحله اول باید سرمایه فکری تعریف و شناسایی شود. یعنی باید معیارهای شناسایی آن مشخص شود تا بر این اساس، بتوان ارزش واقعی داراییهای فکری سازمان را تعیین کرد. مشخص کردن اینکه چه اقلامی جزو سرمایه فکری هستند، از این نظر مهم است که میتواند به سازمان در جهت رسیدن به اهدافش کمک کند. در مرحله دوم، سرمایه فکری از نظر محرکهای ارزش، مورد ارزیابی قرای میگیرد. منظور از محرکهای ارزش، عواملی هستند که موجب تغییر در ارزش سرمایه فکری میشوند و آن را تحت تأثیر قرار میدهند. این محرکها باید براساس یک طرح استراتژیک و برنامه هدفمند مشخص شوند. در مرحله سوم، اطلاعات مدیریتی دقیق و معناداری در رابطه با اندازهگیری عملکرد سرمایه فکری جمعآوری میشود. در مرحله چهارم، اطلاعات مدیریتی جمعآوری شده در مرحله قبلی، برای تجزیه و تحلیل عملکرد و بهبود عملیات مدیریتی در زمینه آموزش و تصمیمگیری در سازمان مورد استفاده قرار میگیرند. در مرحله آخر نیز گزارشهای خارجی در رابطه با عملکرد سازمان در زمینه سرمایه فکریاش در طول یک یا چند دوره مالی فراهم میشوند. این گزارشها برای سهامداران داخلی و خارجی و بقیه افرادی که منافعی در شرکت دارند مفید خواهد بود (Marr, 2008).
مفهوم و تعاریف سرمایه فکری
قبل از اینکه بخواهیم سرمایه فکری را شناسایی، مدیریت و اندازهگیری کنیم، نیاز است که مفهوم آن را درک کنیم. مفهوم سرمایه فکری همیشه مبهم بوده است و تعاریف مختلفی برای تفسیر این مفهوم مورد استفاده قرار گرفته است. بسیاری تمایل دارند از اصطلاحاتی مانند داراییها، منابع یا محرکهای عملکرد به جای کلمه سرمایه استفاده کنند و آنها واژه فکری را با کلماتی مانند نامشهود، بر مبنای دانش یا غیر مالی جایگزین میکنند. بعضی از حرفهها (حسابداری مالی و حرفههای قانونی) نیز تعاریف کاملاً متفاوتی مانند داراییهای ثابت غیرمالی (Assets Non-Financial Fixed) که موجودیت عینی و فیزیکی ندارند، ارائه کردهاند (Marr, 2008).
با توجه به آنچه گفته شد، تعاریف مختلفی در مورد سرمایه فکری گفته شده است که در ادامه به تعدادی از آنها اشاره میکنیم:
1. استوارت اعتقاد دارد، سرمایه فکری مجموعهای از دانش، اطلاعات، داراییهای فکری (Intellectual Property)، تجربه، رقابت و یادگیری سازمانی است که میتواند برای ایجاد ثروت به کار گرفته شود. در واقع سرمایه فکری تمامی کارکنان، دانش سازمانی و تواناییهای آن را برای ایجاد ارزش افزوده در بر میگیرد و باعث منافع رقابتی مستمر میشود (قلیچ لی و مشبکی، 1385).
2. بنتیس سرمایه فکری را به عنوان مجموعهای از داراییهای نامشهود (منابع، تواناییها، رقابت) تعریف میکند که از عملکرد سازمانی و ایجاد ارزش به دست میآیند (Bontis, 1998).
3. ادوینسون و مالون، سرمایه فکری را «اطلاعات و دانش به کار برده شده برای کار کردن، جهت ایجاد ارزش» تعریف میکنند (Vasile, 2008).
4. بنتیس و هالند، در مقاله خود در سال 2002، سرمایه فکری را این طور تعریف میکنند: سرمایه فکری ذخیرهای از دانش را که در نقطه خاصی از زمان در یک سازمان وجود دارد، نشان میدهد. در این تعریف ارتباط بین سرمایه فکری و یادگیری سازمانی مورد توجه قرار گرفته است (Ibid).
5. سرمایه فکری دارایی است که توانایی سازمان را برای ایجاد ثروت اندازهگیری میکند. این دارایی ماهیت عینی و فیزیکی ندارد و یک دارایی نامشهود است که از طریق به کارگیری داراییهای مرتبط با منابع انسانی، عملکرد سازمانی و روابط خارج از سازمان به دست آمده است. همه این ویژگیها باعث ایجاد ارزش به دست آمده به دلیل اینکه یک پدیده کاملاً داخلی است، قابلیت خرید و فروش ندارد. (Rose and Barrons, 2005).
ویژگیهای سرمایه فکری
باوجود شباهت سرمایه فکری با داراییهای مشهود، در توانایی بالقوه برای ایجاد جریانهای نقدی آتی، اما ویژگیهایی که سرمایه فکری را از این داراییها متمایز میکنند، عبارتاند از:
- داراییهای فکری، داراییهای غیر رقابتی هستند. بر خلاف داراییهای فیزیکی که فقط میتوانند برای انجام یک کار به خصوص در یک زمان خاص مورد استفاده قرار بگیرند، داراییهای فکری را میتوان به طور همزمان برای چند امر خاص به کار گرفت. برای مثال، سیستم پشتیبانی از مشتری میتواند، امکان حمایت از هزاران مشتری را در یک زمان خاص فراهم کند. این توانایی یکی از مهمترین معیارهای برتری داراییهای فکری بر داراییهای فیزیکی است.
- سرمایه انسانی و سرمایه رابطهای، قابلیت تبدیل شدن به مالکیت شخصی ندارند، بلکه باید بین کارکنان و مشتریان و تأمینکنندگان مشترک باشند. بنابراین، رشد این نوع از داراییها نیاز به مراقبت و توجه جدی دارد (Talukdar, 2008).
عناصر سرمایه فکری
صاحبنظران حوزه سرمایه فکری، اتفاق نظر دارند که سرمایه فکری از سه عنصر تشکیل شده است:
- سرمایه انسانی،
- سرمایه ساختاری و
- سرمایه رابطهای.
در این بخش به توضیح بیشتر این عناصر میپردازیم.
1. سرمایه انسانی:
رس و همکارانش (1997)، بحث میکنند که کارکنان، سرمایه فکری را از طریق شایستگی، نگرش و چالاکی فکریشان ایجاد میکنند (قلیچ لی و مشبکی، 1385). مهمترین عناصر تشکیل دهنده سرمایه انسانی سازمان، مجموعه مهارتهای نیروی کار، عمق و وسعت تجربه آنهاست. منابع انسانی میتوانند به منزله روح و فکر منابع سرمایه فکری باشند. این سرمایه در پایان روز کاری، با ترک سازمان از سوی کارکنان از شرکت خارج میشود، اما سرمایه ساختاری و سرمایه رابطهای حتی با ترک سازمان هم، بدون تغییر باقی میمانند. سرمایه انسانی شامل:
1-1. مهارتها و شایستگیهای نیروی کار،
1-2. دانش آنها در زمینه رشتههایی که برای موفقیت سازمان مهم و ضروری هستند و
1-3. استعدادها و اخلاق و رفتار آنهاست.
بروکینگ معتقد است که دارایی انسانی یک سازمان شامل مهارتها، تخصص، توانایی حل مسئله و سبکهای رهبری است. اگر در یک سازمان، سطح گردش کارکنان بالا باشد، این ممکن است بدین معنی باشد که سازمان این جزء مهم از سرمایه فکری را از دست داده است.
2. سرمایه رابطهای
: سرمایه رابطهای، شامل همه روابطی است که بین سازمان با هر فرد یا سازمان دیگری وجود دارد. این افراد و سازمانها میتوانند شامل مشتریان، واسطهها، کارکنان، تأمین کنندگان، مقامات قانونی، جوامع، اعتباردهندگان، سرمایهگذاران و.... باشند. روابط براساس هدفشان به دو گروه کلی تقسیم میشوند:
2-1. گروه اول روابطی هستند که از طریق قرارداد و تعهدات با مشتریان و تأمینکنندگان یا شرکای اصلی، رسمی میشوند،
2-2. گروه دوم، بیشتر شامل روابط غیررسمی است.
بنتیس بیان میکند که تعاریف جدید، مفهوم سرمایه مشتری را که قبلاً وجود داشت، به سرمایه رابطهای توسعه دادهاند که شامل دانش موجود در همه روابطی است که سازمان با مشتریان و رقبا، تأمینکنندگان، انجمنهای تجاری و دولت برقرار میکند.
شناسایی و تعریف سرمایه فکری سازمان
برنامهریزی محرکهای کلیدی ارزش
اندازهگیری سرمایه فکری
گزارشگری سرمایه فکری
مدیریت و اداره سرمایه فکری
شکل1: فرایند مدیریت سرمایه فکری
سرمایه مشتری به عنوان یک پل و سازمان دهنده عملیات سرمایه فکری تلقی میشود و یک عامل تعیین کننده در تبدیل سرمایه فکری به ارزش بازار است. این سرمایه، شامل استحکام و وفاداری مناسبات و روابط مشتری است (ستایش و کاظم نژاد، 1388).
3. سرمایه ساختاری: رس و همکارانش معتقدند که سرمایه ساختاری شامل همه ذخایر غیر انسانی دانش در سازمان میشود که در برگیرنده پایگاههای داده، نمودارهای سازمانی، دستورالعملهای اجرایی فرایندها، استراتژیها، برنامههای اجرایی و به طور کلی هر آنچه که ارزش آن برای سازمان بالاتر از ارزش مادیاش باشد، است. سرمایه ساختاری، دامنه گستردهای از عناصر ضروری را پوشش میدهد. مهمترین آنها معمولاً شامل:
3-1. فرایندهای مهم اجرایی سازمان؛
3-2. چگونگی ساختاربندی آنها؛
3-3. سیاستها، جریانهای اطلاعاتی و عناصر پایگاههای داده؛
3-4. رهبری و سبک مدیریت آن؛
3-5. فرهنگ سازمان و
3-6. طرحهای پاداش کارکنان است. سرمایه ساختاری میتواند به گروههای فرعی فرهنگ، عملیات و عادات کاری، و اموال فکری تقسیم شود (شکل 2).
اهداف اندازهگیری سرمایه فکری
با بررسی بیش از 700 مقاله در زمینه اندازهگیری سرمایه فکری، مار و همکارانش (2003) نشان دادند که پنج هدف کلی برای اندازهگیری سرمایه فکری وجود دارد که در ادامه به آنها اشاره میکنیم:
- برای کمک به سازمانها در جهت فرموله کردن استراتژیهایشان؛
- برای ارزیابی نحوه اجرای استراتژیها؛
- کمک به گسترش و تنوع تصمیمگیریهای شرکت؛
- ارزیابیهای غیرمالی سرمایه فکری میتواند به طرحهای باز پرداخت و پاداشهای مدیران، ارتباط داده شود؛
- جهت ایجاد رابطه با سهامداران خارج از شرکت که سرمایه فکری را در اختیار دارند.
سه هدف اول از این مجموعه، به تصمیمگیریهای داخلی مربوط میشوند و هدف از آنها حداکثر کردن عملکرد عملیاتی شرکتها، برای ایجاد درآمد از طریق حداقل هزینه و بهبود مستمر در روابط با مشتریان و تأمینکنندگان و سهم بازار است. مورد چهارم به ایجاد انگیزههای اجرایی مربوط میشود و هدف پنجم به ایجاد انگیزه برای سهامداران خارج از سازمان اشاره میکند. تحقیقات مختلف نشان دادهاند که اندازهگیری سرمایه فکری، هم برای حاکمیت مؤثر داخلی و هم برای روابط موفق با افراد خارج از سازمان، ضروری و سودمند است. کاملاً واضح است که اگر هدف اولیه شرکتهای انتفاعی، مدیریت مؤثر و کارآمد جریانهای نقدی آتی باشد، پس برای آنها مدیریت محرکهای نهایی این جریانهای نقدی یعنی همان داراییهای نامشهود نیز ضروری است. زیرا شما آنچه را که نمیتوانید اندازهگیری کنید، چطور میتوانید مدیریت کنید؟ به همین خاطر اندازهگیری سرمایه فکری و به طور کلی داراییهای نامشهود بسیار با اهمیت است (Talukdar, 2008).
اندریسن (2002) نیز اعتلای مدیریت داخلی، بهبود گزارشگری خارجی و انگیزههای قانونی و معاملاتی را از جمله دلایل اندازهگیری سرمایه فکری بر میشمرد (ستایش و کاظم نژاد، 1388). روشهای مختلفی برای اندازهگیری سرمایه فکری وجود دارند که در ادامه به تشریح آنها خواهیم پرداخت.
روشهای اندازهگیری سرمایه فکری
علاقه به مدیریت سرمایه فکری، باعث گسترش روشهای مختلف ارزشیابی برای آن شده است. چندین گروه اصلی از روشهای ارزشیابی سرمایه فکری وجود دارند که میتوانند به منظور تعیین ارزش این داراییها به کار گرفته شوند. بعضی از این روشها، روشهایی هستند که صرفاً برای استفاده در خود شرکتها طراحی شدهاند و یک روش جهانی و کلی نیستند، اما با این حال هنوز وجود دارند و مبنایی برای ایجاد روشهای جدید هستند. از نظر ویلیام (2002) روشهای مختلف را میتوان در قالب چهار گروه اصلی قرار داد:
1. روشهای مستقیم سرمایه فکری: عبارتاند از برآورد ارزش پولی داراییهای نامشهود یا سرمایه فکری، به وسیله شناسایی عناصر مختلف تشکیل دهنده آنها. طبق این روشها یک بار ارزش عناصر به صورت تک تک محاسبه میشود و سپس مجموع ارزش طبقات مختلف آنها بیانگر ارزش دارایی مربوطه است. ویژگیهای این روشها عبارتاند از:
- چون براساس ارزشهای تاریخی هستند، پیشنهادهای بالقوهای برای ایجاد تصویر جامعتری از سلامت مالی مؤسسات ارائه میکنند.
- این روشها جزئیات بیشتری را در اختیار تحلیلگران قرار میدهند و به آسانی در هر سطحی از سازمان قابل استفادهاند.
- در این روشها، منابع سرمایهای از پایین به بالا اندازهگیری میشوند و نسبت به روشهای نرخ بازده داراییها و روشهای بازار سرمایهگذاری، سریعتر و دقیقتر منابع را اندازهگیری میکنند.
- نیازی به اندازهگیری شرایط مالی ندارند.
- این روشها، برای سازمانهای غیرانتفاعی، واحدهای تجاری، بنگاههای دولتی و برای اهداف زیست محیطی و اجتماعی بسیار مفید هستند.
- عیب اصلی این روشها این است که به آسانی نمیتوان نتایج حاصل از آنها را به نتایج مالی ارتباط داد.
2. روشهای بازار سرمایهگذاری (روشهای تشکیل بازار سرمایه): محاسبه کردن اختلاف بین ارزش بازار شرکت (برمبنای قیمت بازار سهام) و حقوق صاحبان سهام تعدیل شده از بابت تورم یا بهای جایگزینی، به عنوان ارزش سرمایه فکری یا داراییهای نامشهود در نظر گرفته میشود. این روش دارای نقاط قوت و ضعفی به صورت زیر است:
- این روشها روی ارقام مالی تأکید دارند که باوجود کامل نبودن، قابلیت حسابرسی دارند.
- این روشها تلاش میکنند که یک ارزشیابی واقعی از سازمان ارائه دهند.
- مزیت اصلی آنها این است که میتوانند برای مقایسه ساده بین شرکتهای فعال در یک صنعت مشابه، مورد استفاده قرار گیرند، ولی جزئیات بسیار اندکی در اختیار تحلیلگران مالی قرار خواهند داد.
3. روشهای بازده داراییها: محاسبه میانگین سودهای قبل از مالیات چند سال شرکت و تقسیم آن بر میانگین داراییهای مشهود شرکت در آن سالها، نتیجه این محاسبه را نرخ بازگشت داراییها مینامند که بعداً با میانگین صنعت مقایسه میشود. تفاضل این دو رقم، در میانگین داراییهای مشهود ضرب میشود تا میانگین درآمدهای سالانه حاصل از داراییهای نامشهود به دست آید. بعد این میانگین درآمد به دست آمده، بر میانگین وزنی هزینه سرمایه یا نرخ بهره، تقسیم میشود تا از این طریق برآوردی از ارزش داراییهای نامشهود یا سرمایه فکری به دست آید. این روش هم دارای ویژگیهایی است:
- روشهای نرخ بازده داراییها، به نرخهای بهره بسیار حساس هستند.
- در این روشها از مقایسه مستقیم ارزشها با ارزشهای بازار استفاده نمیشود، بلکه تنها از بعضی عوامل که تحلیلگران بازار در ارزیابی خود از شرکت از آنها استفاده میکنند، بهره گرفته میشود.
- این روشها همانند روشهای بازار سرمایهگذاری روی ارقام مالی تأکید میکنند، که باوجود کامل نبودن، دارای قابلیت حسابرسی هستند.
سرمایه فکری
انواع سرمایه فکری سازمان
سرمایه انسانی
- دانش و مهارت
- تجربه کاری
- تواناییها
- لیاقت شغلی
- روحیه کاری
- انعطاف پذیری
- وفاداری کارکنان
- رضایت کارکنان
- یادگیری
- خلاقیت
سرمایه رابطهای
- روابط رسمی
- روابط غیررسمی
- شبکههای اجتماعی
- شرکا
- اتحاد و همبستگی
- علائم تجاری
- اعتماد
- شهرت شرکت
- وفاداری مشتری
- التزام مشتری
- شرایط مشترک
- تقسیم قراردادها
- قراردادهای رسمی
سرمایه ساختاری
- فرهنگ سازمانی
*ارزشهای شرکت
*سرمایه اجتماعی
* فلسفه مدیریتی
- فرایندها و عادات
* فرایندهای رسمی
* فرایندها و عادات غیررسمی
*فرایندهای مدیریتی
- اموال فکری
* نام تجاری
* داده و اطلاعات
* دانش کد بندی شده
* اختراعات و کپی رایت
* رموز تجاری
4. روشهای کارتهای امتیازی: این روشها بر مبنای شناسایی عناصر مختلف داراییهای نامشهود یا سرمایه فکری و شاخصها و مقیاسهای به دست آمده براساس کارت امتیازی و گزارش آنها به صورت گراف، استوارند. این روشها شبیه روشهای مستقیم سرمایه فکری هستند و تنها تفاوتشان این است که در روشهای کارتهای امتیازی، برآوردی از ارزش پولی داراییهای نامشهود یا سرمایه فکری صورت نمیگیرد. این روشها دارای ویژگیهایی هستند:
- پیشنهادهای بالقوهای برای ایجاد تصویر جامعتری از سلامت مالی مؤسسات ارائه میکنند.
- در این روشها، منابع سرمایهای از پایین به بالا اندازهگیری میشوند.
- این روشها، برای سازمانهای غیرانتفاعی، واحدهای تجاری، بنگاههای دولتی و برای اهداف زیست محیطی و اجتماعی بسیار مفیدند.
- یکی از معایب این روشها این است که شاخصهای مورد استفاده در آنها از نوع شاخصهای محتوایی هستند. بدین معنی که برای هر هدف و هر سازمان میتوانند متفاوت باشند و از این لحاظ مقایسه شرکتها با یکدیگر بسیار مشکل است.
- عیب دیگر آنها، عدم توانایی ربط دادن آنها به نتایج مالی است (Jurczak,2008).
مدیریت سرمایه فکری
با استفاده از اندازههای به دست آمده در مراحل قبلی، سازمان قادر خواهد بود که سرمایه فکری خود را مدیریت کند. بدون داشتن ارزیابیهای مربوط به سرمایه فکری:
- درک سطح عملکرد جاری،
- دانستن اینکه آیا سرمایه فکری در طول دوره، افزایش یافته یا بر عکس کاهش پیدا کرده است،
- درک هر فعالیت و عاملی که عملکرد سازمان را تحت تأثیر قرار میدهد،
غیر ممکن خواهد بود.
سازمانهایی که اطلاعات معناداری در مورد عملکرد سرمایه فکری خود در طول دوره مالی داشته باشند، میتوانند از آن برای اطلاع پیدا کردن از تصمیمگیریها، آزمون و بررسی استراتژیها و مدیریت ریسکهای مربوط به سرمایه فکری استفاده کنند (Marr, 2008).
گزارشگری سرمایه فکری
مرحله نهایی در مدیریت سرمایه فکری، فرایند گزارشگری آن است. افشای ارزش سرمایه فکری میتواند دلایل مختلفی داشته باشد. اگرچه همه این دلایل جزو اهداف کلیدی هستند، اما هدف اصلی، تهیه اطلاعات مفید برای سهامداران سازمان است. سهامداران نیز دارای نیازهای اطلاعاتی مختلفی هستند که رویه شرکت باید برمبنای افشای آن دسته از اطلاعاتی باشد که بتوانند نیازهای اطلاعاتی گروه بیشتری را تأمین کند. استفادهکنندگان از اطلاعات مربوط به سرمایه فکری شامل گروههای زیر میشود:
- سهامداران و سرمایهگذاران: برای داشتن اطلاعات بهتر برای تصمیمات مربوط به سرمایهگذاری، سهامداران و سرمایهگذاران باید دانش و آگاهی بیشتری در مورد سرمایه فکری یک سازمان داشته باشند. حسابداری سنتی از طریق گزارشهایی که برای این اهداف تهیه نشده بودند، تا حدی میتوانست تصویر مناسبی از سرمایه فکری سازمان فراهم کند، ولی این به تنهایی جوابگوی نیازهای سرمایهگذاران و سهامداران نیست. اگر سرمایهگذاران و سهامداران نیست. اگر سرمایهگذاران، اطلاعات کاملی در مورد ارزش سازمان و سرمایه فکری آن نداشته باشند، ارزیابی آنها از وضعیت سازمان دارای اعتبار کمتری خواهد بود و خود این ابهام، باعث افزایش هزینه سرمایه برای سازمان میشود.
- تحلیلگران مالی: تحلیلگران برای درک بهتر ارزش سازمان، باید اطلاعات درستی در مورد ارزش سرمایه فکری آن داشته باشند. بدون داشتن اطلاعات مفصل در مورد سرمایه فکری سازمان و درک چگونگی کمک کردن این اطلاعات در رسیدن به اهداف استراتژیک، تجزیه و تحلیل کنندگان نمیتوانند ارزیابی درستی از وضعیت سازمان انجام دهند. این امر، منجر به افزایش ابهام برای سرمایهگذاران و بانکها میشود و باعث خواهد شد که آنها ریسک بیشتری برای سرمایهگذاری یا دادن اعتبار، برای سازمان در نظر بگیرند که این خود سبب میشود، هزینه سرمایهای افزایش پیدا کند.
- کارکنان: کارکنان برای درک سلامت و وضعیت مالی سازمان خود، به اطلاعات نیاز دارند و امروزه سرمایه فکری یک عنصر بسیار مهم برای این هدف است. آنها بویژه به کسب اطلاعات در مورد شکل فرایندهای مربوط به نحوه مدیریت، نگهداری و گسترش دادن این داراییها علاقهمندند.
- سایر افراد: سازمانها به وضعیت روابطشان با شرکای تجاری، تأمینکنندگان و تمامی کسانی که منافعی در سازمان دارند، بسیار اهمیت میدهند. یکی از راههای کسب اطمینان این افراد و داشتن روابط مستحکم با آنها در اختیار گذاشتن اطلاعات دقیق در مورد داراییها بویژه سرمایه فکری موجود در سازمان است.
در حسابداری سنتی، محدودیتهایی برای گزارشگری و افشای سرمایه فکری وجود دارد، زیرا بیشتر اقسام سرمایه فکری نمیتواند در ترازنامه نشان داده شود و در عوض هزینههای صرف شده برای سرمایه فکری، به طور مستقیم به عنوان هزینه جاری به صورت حساب سود و زیان منظور میشوند. شناخت بیدرنگ این مخارج به عنوان هزینه، باعث کاهش سودهای جاری و مخدوش جلوه دادن وضعیت مالی سازمانها میشود.
مشکل اصلی در گزارشگری سرمایه فکری، به استانداردهای حسابداری مربوط است که یک شرکت را ملزم میکنند، فقط در صورتی یک قلم را به حساب داراییها منظور کند که تمامی ویژگیهای تعیین شده در استاندارد را دارا باشد.
با توجه به این محدودیتها تنها مواردی از قبیل سرقفلی، مخارج تحقیق و توسعه و سایر داراییهای نامشهود (حق اختراعات، کپی رایت، نرم افزارها و علائم تجاری و....) در صورتهای مالی سازمان آورده میشوند. برای گزارشگری مطلوب در مورد سرمایه فکری باید موارد زیر گزارش شوند:
1. مقدمه کوتاهی درباره طرح کلی و استراتژیهای سازمان و نیز چالشهای کلیدی که سازمان در اجرای استراتژیهای خود با آنها روبرو است.
2. توصیفی کامل اما خلاصه از استراتژیهای کلی برای ایجاد ارزش در سازمان ارائه شود. در این بخش، مهم این است که روابط بین عناصر مختلف این استراتژیها و بویژه چگونگی کمک آنها به افزایش ارزش سرمایه فکری و رسیدن به اهداف تعیین شده، روشن شود.
3. شرحی از تمامی عوامل و محرکهای مربوط به ارزش سرمایه فکری و بیان جزئیات بیشتری در مورد آنها صورت گیرد. در بیان طرح کلی اهداف استراتژیک و فعالیتهای وابسته به هر کدام و شاخصهای مربوط به آنها، تا جایی که امکان دارد، باید افشای لازم در مورد آنها صورت گیرد. همچنین باید توصیف خلاصهای از فعالیتهای کلیدی (برنامهها، پروژهها و وظایف) که برای دستیابی به اهداف، برنامهریزی شدهاند، افشا شود. البته این موارد گفته شده، علاوه بر موارد قبلی است که طبق استانداردها و قوانین الزامی هستند (Marr, 2008).
نتیجهگیری
امروزه تعداد زیادی از شرکتها در سرتاسر جهان دریافتهاند که اندازهگیری و مدیریت سرمایه فکری میتواند برای آنها مزیتهای رقابتی فراهم آورد. سرمایه فکری یک شرکت مجموع سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری و سرمایه رابطهای آن است. داشتن کنترل بر این داراییها سازمان را قادر میسازد از یک طرف حاکمیت داخلی مؤثری داشته و از طرف دیگر، دارای روابط خارجی موفقی با مشتریان وتأمینکنندگان و سایرین باشد. بنابراین، ایجاب میکند که شرکت برای مدیریت، کنترل و گزارشگری سرمایه فکری اقداماتی انجام دهد. باید توجه داشت که ارزش محاسبه شده برای داراییهای نامشهود دقیق نیست و بیشتر روشهای اندازهگیری به دلیل اینکه به کارگیری آنها مشکل است و اطلاعات و شاخصهای زیادی را لازم دارند و این شاخصها نیز به طور کامل تشریح نشدهاند، پیادهسازی آنها در عمل با مشکلاتی روبرو خواهد بود.
منابع
1. قلیچ لی، بهروز، مشبکی، اصغر (1385)، نقش سرمایه اجتماعی در ایجاد سرمایه فکری در سازمان، مطالعه دو شرکت خودروسازی، فصلنامه دانش مدیریت، شماره 75، صص 125-147 .
2. ستایش، محمدحسین، کاظم نژاد، مصطفی (1388)، روشهای اندازهگیری و گزارشگری خارجی سرمایه فکری، ماهنامه حسابدار، شماره 207، ص 58.
3. Talukdar, Abhijit (2008) What is In tellectual Capital? And why it should be measured?, available at WWW. AT TAINIX.COM.
4. Vasile, Bogdan (2008) Factors Of The Earning Functions And Their Infiuence On The Intellectual Capital Of An Orga nization, Journal of applied Quantitative methods, Vol.3, No.4,2008.
5. Bontis, N. (1998) Intellectual capital: an exploratory study that develops mea sures and models. Managing Decision Vol. 36,No.2, pp.63-76.
6. Jurczak, Jolanta (2008) Intellectual Capital Measurement Methods, Copy right by Institute of Organization and Management in Industry, Vol 1(1); p.37-45.
7. Marr, B.(2008) Impacting Future Value: How to Manage your Intellectual Capital, Published by The Society of Management Accountants of Certified Public Accountants and The Chartered Institute of Management Accountants.
8. Rose and Barrons, (2005) The Effect of Disclosing Intellectual Capital (The Core Asset for the Third Millennium Economic entities) on the Internal and ExternalFinacial Statements, Users, 2005.
مطالب مشابه :
حسابداری سرمایه فکری
مدیریت فعال در حوزه سرمایه فکری و منابع نامشهود برای دستیابی حسابداری منابع انسانی
حسابداری منابع انسانی
حسابداری منابع انسانی مبتنی بر دانش است و سرمایه های انسانی در سرمایه فکری :
مقالات سرمایه فکری وحسابداری منابع انسانی
مقالات سرمایه فکری فکری و منابع انسانی توسط سومین کنفرانس ملی مدیریت و حسابداری ;
حسابداری منابع انسانی
حسابداری منابع انسانی حسابداری منابع انسانی و سرمایه منابع انسانی سرمایه فکری
مدیریت سرمایه های فکری
آیا سرمایه فکری و اجزای آن عنوان سرمایه منابع انسانی ای در زمینه حسابداری و
تعیین ارزش پولی منابع انسانی یا حسابداری منابع انسانی2
حسابداری و انسانی یا حسابداری منابع برگرفته از سرمایه فکری بوده وبخش
سرمایه فکری؛ گنج تمام نشدنی سازمان
- سرمایه انسانی و به منزله روح و فکر منابع سرمایه فکری حسابداری سنتی از طریق
حسابداری نیروی انسانی
تعیین ارزش پولی منابع انسانی یا حسابداری است و سرمایه های انسانی در سرمایه فکری :
حسابداری منابع انسانی چیست؟
که حسابداری منابع انسانی سرمایه انسانی و سرمایه فکری یک
برچسب :
حسابداری منابع انسانی و سرمایه فکری