حسن خلق، زیباترین ارتباط انسانی
مقدمه
اخلاق نیكو در فرایند ارتباطی یك شخص با دیگران همیشه مورد اهمیت از سوی دیگران است زیرا معمولا قضاوت ها و تصمیم گیری ها بر روی افراد از ارتباطات با ایشان خصوصا اولین برخوردها صورت می گیرد. اخلاق خوش و نیكو و برخورد خوب را همه انسانها در همه فرهنگ ها و با تمام تفاوتهایشان بخوبی درك و فهم می كنند، بنابراین در برقراری ارتباط با بیگانگان برای هر هدفی كه مدّ نظر داشته باشیم باید مراقب اخلاق نیكو که دارای ارزشی ذاتی است، باشیم.
حُسن خُلق كه معادل عربی اخلاق نیكو و بسیار عام تر از آن می باشد، بسیار مورد تاكید دین مبین اسلام قرار گرفته تا آنجا كه پیامبر اسلام در سه مرتبه پرسش از اینكه دین چیست؟، هر سه بار ميفرماید: حسن خلق.
حال در این تحقیق بدنبال آنیم كه چرا حسن خلق به این اندازه در دین مورد اهمیت واقع شده و ساختار مفهومی، عملیاتی و كاركردی آن در فرد و جامعه و در این عالم و در آخرت چیست؟
معنای حسن خلق
حسن خلق دو معنا دارد: معنای عام ومعنای خاص.
حسن خلق به معنای عام عبارت است از مجموعه خصلت های پسندیده ای که لازم است انسان روح خود را به آنها بیاراید.
حسن خلق به معنای خاص عبارت است از خوشرویی، خوشرفتاری، حسن معاشرت و برخورد پسندیده با دیگران. امام صادق ـ علیه السلام ـ در بیان حسن خلق به معنای خاص فرمود: «تُلَینُ جانِبَکَ وَ تُطَیبُ کَلامَکَ وَ تَلْقی اَخاکَ بِبِِشرٍ حَسَنٍِ» (من لا یحضره الفقیه ج4 ص 416) حسن خلق آن است که برخوردت را نرم کنی و سخنت را پاکیزه سازی و برادرت را با خوشرویی دیدار نمایی.
در کتاب های اخلاق و روایات اسلامی هر جا سخن از حسن خلق است، اغلب مراد، همین معنای دوم است. حسن خلق یا خوش اخلاقی یکی از اصول مهم اخلاقی است.
ارزش حسن خلق
در فهم و درك افعال و كردار خیر و شر، معمولا عنوان می شود كه افعال حسن و قبح عقلی دارند، به عبارت دیگر فهم فعل خوب یا بد برای هر كسی كه از عقل سلیم و فطرت پاكی كه خداوند در نهاد بشر قرار داده قابل درك و تشخیص است. این بیان از حسن و قبح عقلی از سوی معتزله است كه در مقابل اشاعره خیر و شر افعال را از خواست خداوند می دانند و هیچ ارزش ذاتی برای فعلی قائل نیستند. اگر خلق همه آفرینش را از خدا بدانیم این دعوا و اختلاف بیهوده است زیرا اویی كه خلق كرده خود نیز طبق خلقش عمل كرده و خواستش با آن است. چگونه خداوند عدالت و راستگویی را خوب و خیر آفریده و بعد خواست او در جهت مخالف راستگویی و عدالت قرار گیرد؟ قطعا نظمی كه در جهان آفرینش وجود دارد همه چیز را مطابق و در تعامل با هم قرار می دهد. انسان بالفطره از حسن خلق استقبال می كند و حسن خلق نیز موجب بركات و زیبایی های فراوانی در زندگی می شود و جزای آن نیز خیر است. « هَلْ جَزَاء الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ »(الرحمن/60)
از روایات استفاده می شود كه خوش اخلاقى، اولین، سنگینترین، نیكوترین، با فضیلتترین چیزى است كه روز قیامت در ترازوى عمل انسان قرار داده مىشود. در روایتی امام صادق علیه السلام ارزش ذاتی حسن خلق را با ثواب عباداتی همچون روزه و نماز مقایسه می كند تا بدین وسیله ارزش حسن خلق را یادآور شود. «و قال ابو عبدالله علیه السلام: وعلیك بحسن الخلق ، فإنه یبلغ بصاحبه درجة الصائم القائم.» پاداش کسی که اخلاق نیکو دارد، همانند پاداش روزه دار نمازخوان است. (المقنع شیخ صدوق. ص300)
با توجه به این بیان شریف در می یابیم که اخلاق نیکو خود عبادتی است که انسان را در مراحل بالای کمالات قرار می دهد و به عبودیت ها می رساند..
در روایت دیگری امام صادق علیه السلام ارزش حسن همراهی را بعد از ورع و عفت می داند: فِی خَبَرِ الْأَعْمَشِ عَنِ الصَّادِقِ ع بَعْدَ ذِكْرِ الْأَئِمَّةِ وَ دِینُهُمُ الْوَرَعُ وَ الْعِفَّةُ إِلَى أَنْ قَالَ وَ حُسْنُ الصُّحْبَةِ وَ حُسْنُ الْجِوَارِ (بحارالانوار، ج71، ص158)
امام سجاد علیه السلام محبوب ترین بندگان نزد خدا را خوش اخلاق ترین ایشان معرفی می کند. قَالَ عَلِی بْنُ الْحُسَینِ إِنَّ أَحَبَّكُمْ إِلَى اللَّهِ أَحْسَنُكُمْ خُلُقاً وَ أَعْظَمُكُمْ عَمَلًا وَ أَشَدُّكُمْ فِیمَا عِنْدَ اللَّهِ رَغْبَةً وَ أَبْعَدَكُمْ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ أَشَدُّكُمْ حِشْمَةً وَ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُم(ارشاد القلوب، ج1، ص132)
محبوبترین شما نزد خداوند، خوشخلقترین شما است و بزرگترین شما كسى است كه عمل بیشترى داشته باشد و به آنچه نزد خداست علاقه بهترى نشان دهد و دورترین شما از عذاب خدا، كسى است كه بیشتر از خدا مىترسد و گرامىترین شما نزد خدا، با تقواترین شما است
جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع أَنَّهُ قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى رَضِی لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِیناً فَأَحْسِنُوا صُحْبَتَهُ بِالسَّخَاءِ وَ حُسْنِ الْخُلُق(أمالی الصدوق 270) امام صادق علیه السلام فرمود خداى تبارك و تعالى اسلام را دین شما پسندید با آن بسخاوت و حسن خلق و خوشرفتارى همراهى كنید.
مظاهر حسن خلق
حسن خلق در رفتارها و گفتارها بروز می یابد. تبسم یكی از مظاهر حسن خلق است كه در وجه و صورت انسان جلوه گر می شود، چنان كه امام على (ع) در توصیف مؤمن می فرماید: شادى مؤمن در چهره او، واندوه وى در دلش پنهان است. « المؤمن بِشره فى وجهه، و حزنه فى قلبه».(نهج البلاغه حکمت333) در روایت دیگری امام باقر علیه السلام می فرمایند: تَبسّمُ الرجل فى وجه أخیه حَسنةٌ. لبخند به روى دوستان یكى از حسنات است. (اصول كافى, ج2, ص188)
دومین جلوه حسن خلق، گفتار نرم است. امام صادق ـ علیه السلام ـ در بیان حسن خلق به معنای خاص فرمود: «تُلَینُ جانِبَکَ وَ تُطَیبُ کَلامَکَ وَ تَلْقی اَخاکَ بِبِِشرٍ حَسَنٍِ» (من لا یحضره الفقیه ج4 ص 416) حسن خلق آن است که برخوردت را نرم کنی و سخنت را پاکیزه سازی و برادرت را با خوشرویی دیدار نمایی.
شوخ طبعی و بذله گویی نیز از نشانه های حسن خلق است. امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: «هیچ مؤمنى نیست كه شوخى در طبع او نباشد»؛(اصول كافى، ج2، ص663). «شوخ طبعى بخشى از حسن خلق است».(همان) البته در قسمت های بعدی حدود شوخی و خنده خواهد آمد.
امیرالمومنین علیه السلام نیز به شوخ طبعی معروف بود بطوری که خلیفه ثانی این خصلت پسندیده حضرت را مانع از حاکم شدن ایشان می دانست.
جایگاه حسن خلق در دعوت
دین مقدس اسلام، همواره پیروان خود را به نرمخویی و ملایمت در رفتار با دیگران دعوت می کند و آنان را از درشتی و تندخویی باز می دارد. حسن خلق و گشاده رویی از بارزترین صفاتی است که در معاشرت های اجتماعی باعث نفوذ محبت شده و در تأثیر سخن اثری شگفت انگیز دارد. به همین جهت خدای مهربان، پیامبران و سفیران خود را انسان هایی عطوف و نرمخو قرار داد تا بهتر بتوانند در مردم اثر گذارند و آنان را به سوی خدا جذب نمایند. خداوند متعال در دعوت فرعون به توحید موسی و هارون (علی نبینا و آله و علیهما السلام) را به گفتار نرم تذكر می دهد و می فرماید: «اذْهَبَا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى * فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّینًا لَّعَلَّهُ یتَذَكَّرُ أَوْ یخْشَى»(طه/43 و 44) به سمت فرعون بروید كه او به سركشی برخاسته و با او سخنى نرم گویید شاید كه پند پذیرد یا بترسد.
در تفسیر المیزان ذیل همین آیه علامه طباطبائی می فرماید : مراد از اینكه فرمود" فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَیناً" این است كه در گفتگوى با فرعون از تندى و خشونت خوددارى كنند، كه همین خویشتن دارى از تندى، واجبترین آداب دعوت است. در جمله" لَعَلَّهُ یتَذَكَّرُ أَوْ یخْشى" تذكر و یا خشیت فرعون آرزو شده، و این امید، قائم به مقام محاوره است نه به خداى تعالى كه عالم به همه حوادث است كه پیش خواهد آمد.(ترجمه المیزان، ج14، ص: 213) یعنی اگر قرار باشد فرعون متذكر شود و از سركشی خود دست بردارد با نرم خویی و محاوره موسی و هارون واقع می شود.
پیامبران و امامان معصوم برای تحقّق بخشیدن اهداف الهی خود، با برخورداری از حسن خلق و شرح صدر، چنان با ملایمت و گشاده رویی با مردم رو به رو می شدند که نه تنها هر انسان حقیقت جویی را به آسانی شیفته خود می ساختند و او را از زلال هدایت سیراب می کردند، بلکه گاهی دشمنان را نیز شرمنده و منقلب می کردند. امیرالمومنین علیه السلام با شخصی ذمی همراه شدند تا سمت کوفه و بعد از آن قدری با او همراهی کردند. آن شخص گفت مگر شما مقصدتان کوفه نبود. حضرت فرمود: آری اما چون پیامبر ما به ما امر کرده که همسفر خود را از آنجایی که از هم جدا می شوید قدری همراهی کنید که این از آداب همسفر بودن است، من اینکار را کردم. آن مرد مسلمان شد.
عَنْ جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ أَبِیهِ علیه السلام قَالَ إِنَّ عَلِیاً ع صَاحَبَ رَجُلًا ذِمِّیاً فَقَالَ لَهُ الذِّمِّی أَینَ تُرِیدُ یا عَبْدَ اللَّهِ قَالَ أُرِیدُ الْكُوفَةَ فَلَمَّا عَدَلَ الطَّرِیقُ بِالذِّمِّی عَدَلَ مَعَهُ عَلِی ع فَقَالَ لَهُ الذِّمِّی أَ لَیسَ زَعَمْتَ تُرِیدُ الْكُوفَةَ قَالَ بَلَى فَقَالَ لَهُ الذِّمِّی فَقَدْ تَرَكْتَ الطَّرِیقَ فَقَالَ لَهُ قَدْ عَلِمْتُ فَقَالَ لَهُ فَلِمَ عَدَلْتَ مَعِی وَ قَدْ عَلِمْتَ ذَلِكَ فَقَالَ لَهُ عَلِی هَذَا مِنْ تَمَامِ حُسْنِ الصُّحْبَةِ أَنْ یشَیعَ الرَّجُلُ صَاحِبَهُ هُنَیئَةً إِذَا فَارَقَهُ وَ كَذَلِكَ أَمَرَنَا نَبِینَا فَقَالَ لَهُ هَكَذَا قَالَ قَالَ نَعَمْ فَقَالَ لَهُ الذِّمِّی لَا جَرَمَ إِنَّمَا تَبِعَهُ مَنْ تَبِعَهُ لِأَفْعَالِهِ الْكَرِیمَةِ وَ أَنَا أُشْهِدُكَ أَنِّی عَلَى دِینِكَ فَرَجَعَ الذِّمِّی مَعَ عَلِی فَلَمَّا عَرَفَهُ أَسْلَمَ (بحارالانوار، ج71، ص157).
خوش اخلاقی در مسائل تربیتی چنان مؤثر و سازنده و دارای نقش استثنایی است که پیوسته در متون دینی قرآن و روایات مورد تأکید قرار گرفته است.
حسن خلق در فقه
باب النكاح: إن الله تبارك وتعالى أنزل على آدم حوراء من الجنة ، فأنكحها بعض ولده وأنكح إبنا له آخر ابنة الجان ، فما كان فی الناس من جمال ( أو حسن خلق ) فهو من الحوراء ، وما كان فیهم من سوء خلق أو غضب فمن الجان. وعلیك بالتزویج.... (المقنع شیخ صدوق، ص301 / الینابیع الفقهیة - علی أصغر مروارید - ج 18ص11)
البته تا آنجایی که توانستم منظور این حدیث را در یابم می فرماید اگر فرزند انسان اخلاق نیکو داشت از نسل انسان است و اگر سوء خلق داشت از اجنه است به این معنا که اجنه واجد اخلاق سوء هستند.
در امر به معروف و نهی از منکر:
مسأله 2865 - درجه دوم از امر به معروف و نهی از منكر آنست كه اگر مرتكب منكر ، با اظهار كراهت ، ترك معصیت نكرد با حسن خلق و كلام حسن او را امر به ترك منكر نماید و مصالح ترك منكر و فعل معروف و مفاسد عكس آن را بیان كند تا مرتكب ، متنبه شود و ترك معصیت بنماید ، و اگر به همین مقدار مرتكب ، متنبه شد و معصیت را ترك كرد اداء وظیفه شده است.( توضیح المسائل (فارسی) - السید الگلپایگانی ص491)
اولیای دین و اخلاق نیکو
شخصیت پیامبر اسلام
قرآن کریم شخصیت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله را به دلیل اخلاق نیکویش ميستاید و ميفرماید:«انک لعلی خلق عظیم»(قلم/4) (تو، ای پیامبر، اخلاقی بس نیکو داری.) مصداق کامل این فضیلت، وجود مقدّس رسول گرامی اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ است. قرآن کریم، این مزیت گرانبهای اخلاقی را عنایتی بزرگ از سوی ذات مقدس خداوند دانسته، می فرماید: «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَو کُنْتَ فَظّاً غَلیظَ الْقَلْبِ لانْفَضوُا مِنْ حَولِکَ» (آل عمران؛159) در پرتو رحمت و لطف خدا با آنان مهربان و نرمخو شده ای و اگر خشن و سنگدل بودی، از گردت پراکنده می شدند.
بسیار اتفاق می افتاد که افراد با قصد دشمنی و به عنوان اهانت و اذیت به حضور ایشان می رفتند ولی در مراجعت مشاهده می شد که نه تنها اهانت نکرده اند بلکه با کمال صمیمیت اسلام را پذیرفته و پس از آن، رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ محبوبترین فرد در نزد آنان به شمار می رفت. در اینجا لازم است به چند مورد از شوخی های پیامبر اکرم با اصحاب و یارانش اشاره کنیم.
البته لازم است توجه داشته باشیم که پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) شوخی می كرد ولی به جز سخن حق چیزی نمی گفت. كان صلّی الله علیه و آله یمزح و لا یقول إلا حقّا. ( بحار الانوار 16 / 294)
زید بن اسلم می گوید: زنی با پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلم) در مورد شوهرش سخن گفت، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: همانی كه در چشمش سفیدی است گفت نه در چشمش سفیدی نیست، پس از آن برای شوهرش گفته پیامبر را نقل كرد شوهرش گفت مگر نمی بینی سفیدی چشم من بیشتر از سیاهی آن است. زید بن أسلم: قال [صلّی الله علیه و آله و سلّم] لأمرة وذكرت زوجها: أهذا الذی فی عینییه بیاض؟ فقالت لا ما بعینیه بیاض، و حكت لزوجها فقال أما ترین بیاض عینی أكثر من سوادها. ( بحار الانوار 16 / 294)
پیرزنی از انصار به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) عرض می كند از خداوند برای من بهشت را طلب كن. حضرت فرمودند: پیرزن داخل بهشت نمی شود. پیرزن اندوهگین شد. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خندیدند و فرمودند: مگر نشنیده ای قول خداوند را در مورد بهشتیان كه ما آنان را به ابداع آفریده ایم و دوشیزگان داشته ایم.[یعنی زنان بهشتی به صورت جوان و دوشیزه وارد بهشت می شوند] قالت عجوز من الأنصار للنبی (صلی الله علیه و آله و سلم) ادع الله لی بالجنة فقال (صلی الله علیه و آله و سلم) إن الجنة لایدخلها العجوز، فبكت المرأة فضحك النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) و قال أما سمعت قول الله تعالی: «إنا أنشأناهن إنشاءا فجعلناهن أبكارا»(واقعه/35-36) (بحار الانوار 16/295).
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به پیرزنی از قبیله اشجع فرمود: ای اشجعیه! پیرزن داخل بهشت نمی شود. بلال او را دید كه گریه می كند به پیامبر مطلب را عرض كرد پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود سیاه نیز داخل نمی شود هر دو نشستند و مشغول گریه شدند عباس آنان را دید و به پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) مطلب را عرض كرد. حضرت فرمود: پیرمرد نیز داخل نمی شود، سپس حضرت آنان را فراخواند و آنان را دلداری داد و فرمود: خداوند آنان را به بهترین شكل در روز قیامت می آورد و داخل بهشت می شوند به صورت جوان نورانی و فرمود اهل بهشت جوانان بدون مو و سرمه كشیده اند. قال للعجوز الأشجعیة، یا أشجعیة لاتدخل العجوز الجنة فرآها بلال باكیة فوصفها للنبی (صلی الله علیه و آله و سلم) فقال و الأسود كذلك مجلسا بیكیان فرآهما العباس فذكرهما له فقال و الشیخ كذلك ثم دعاهم و طیب قلوبهم و قال ینشئهم الله كأحسن ما كانوا و ذكر أنهم یدخلون الجنة شباب منورین و قال إن اهل الجنة جرد مرد ملحلون. (بحار الانوار 16/295)
جد خالد قسری زنی را بوسید، زن به پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) شكایت كرد، حضرت او را احضار كردند، او به كار خود اعتراف كرد و گفت اگر او هم می خواهد قصاص كند و مرا ببوسد من آماده ام، پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و اصحاب آن حضرت تبسم نمودند و فرمودند دیگر این كار را نكن. گفت نه، به خدا قسم دیگر نمی كنم. پیامبر از او گذشتند. قبّل جد خالد القسری امرأة فشكت إلی النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) فأرسل إلیها فأعترف و قال إن شائت إن تقتص فلتقتص فتبسم رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) و أصحابه و قال أولا تعود فقال: لا والله یا رسول الله فتجاوز عنه. ( بحار الانوار 16/295)
امام صادق علیه السلام از امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) پیرزن بی دندانی را دیدند و به او فرمودند پیرزن بی دندان داخل بهشت نمی شود. پیرزن گریه كرد. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند چرا گریه می كنی؟ گفت من دندان ندارم پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) خندیدند و فرمودند با این حالت داخل بهشت نمی شوی. نوادر راوندی: بإسناده عن جعفر بن محمد (علیه السلام) قال علی (علیه السلام) بصر رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) امرأة عجوزا درداء فقال أما إنه لایدخل الجنة عجوزا درداء فبكت فقال (صلی الله علیه و آله و سلم) لها ما یبكیك فقالت یا رسول الله إنی درداء فضحك رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) و قال لاتدخلین الجنة علی حالك.(بحار الانوار 16/298).
چگونه می توان به حسن خلق دست یافت؟
امام باقر علیه السلام ميفرمایند: «کاملترین ایمان را خوشاخلاقترین مومنان دارا هستند.»
با توجه به این حدیث شریف بین ایمان و خوش خلقی یك رابطه متقابل وجود دارد. به این نحو كه هر چه انسان به وجود خدا ایمان داشته باشد و بداند كه الشاهد هو الحاكم پس خوش اخلاق تر است. و هر چه خوش اخلاق تر باشد می تواند به ایمان كامل و معرفت حقیقی دست یابد.
حسن خلق با توجه به مخاطب
از جمع بندی آیات و روایات و سیره معصومین ـ علیهم السّلام ـ به دست می آید. که حسن خلق از نظر آیین مقدّس اسلام «ارزش ذاتی» دارد، چه در برخورد با مؤمن باشد و چه در برخورد با کافر، اکنون برای روشن شدن حدود حسن خلق، موضوع را از چند جهت بررسی می کنیم:
حسن خلق مؤمنان با یکدیگر
بدیهی است که خوشرفتاری مؤمنان با یکدیگر، یکی از ارزش های والای اخلاقی به حساب می آید. قرآن کریم، یاران رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ را به این صفت ستوده، می فرماید:
«مُحَمَّدٌ رَسوُلُ اللهِ وَ الَّذینَ مَعَهُ اَشِدّاءُ عَلَی الْکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُمْ...» (فتح/29) (محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ فرستاده خداست و کسانی که با او هستند در برابر کفار سرسخت و در میان خود مهربانند.)
براساس این آیه، مسلمانان باید نسبت به عموم امّت، مهربان و دلسوز باشند، با آنان خوشرفتاری نمایند، به کمکشان بشتابند، در غم و شادی مردم سهیم باشند و با چهره ای متبسم، مؤدّب و خوشرویی با آنان رو به رو شوند و از این راه سبب ترویج حسن خلق و پیوند با مردم شوند.
در روایتی امام باقر علیه السلام به موضوع محبت به برادر دینی پرداخته است:
عن ابى عبیدة قال: كنت زمیل ابى جعفر (علیه السلام) و كنت ابدا بالركوب ثم یركب هو، فاذا استوینا سلم و ساءل مساءلة رجل لا عهد له بصاحبه و صافح، قال: و كان اذا نزل نزل قبلى فاذا استویت انا و هو على الأرض سلم و ساءل مساءلة من لا عهد له بصاحبه، فقلت: یا ابن رسول الله انك لتفعل شیئا ما یفعله من قبلنا، و ان فعل مرة لكثیر، فقال: اما علمت ما فى المصافحة، ان المؤمنین یلتقیان فیصافح احدهما صاحبه فما تزال الذنوب تتحات عنهما كما یتحات الورق عن الشجر و الله ینظر الیهما حتى یفترقان. (اصول کافی ، جلد 2 ، صفحه 179 )
یكى از دوستان امام باقر (علیه السلام) به نام ابى عبیده مىگوید:
در سفر، رفیق و همراه، امام باقر (علیه السلام) بودم.در طول سفر همیشه نخست من سوار بر مركب مىشدم و سپس آن حضرت بر مركب خویش سوار مىشد. (و این نهایت احترام و رعایت حرمت بود) .
زمانى كه بر مركب مىنشستیم و در كنار یكدیگر قرار مىگرفتیم، آن چنان با من گرم مىگرفت و از حالم جویا مىشد كه گویى لحظاتى قبل در كنار هم نبودهایم ودوستى را پس از روزگار دورى جسته است.
به آن حضرت عرض كردم: اى فرزند رسول خدا! شما در معاشرت و لطف و محبت به همراهان و رفیقان به گونهاى رفتار مىكنید كه از دیگران سراغ ندارم، و براستى اگر دیگران دست كم در اولین برخورد و مواجهه، چنین برخورد خوشى با دوستانشان داشته باشند، ارزنده و قابل تقدیر خواهد بود.
امام باقر (علیه السلام) فرمود: آیا نمىدانى كه مصافحه (نهادن دست محبت در دست دوستان و مؤمنان) چه ارزشى دارد؟ مؤمنان هر گاه با یكدیگر مصافحه كنند و دست دوستى بفشارند، گناهانشان همانند برگهاى درخت فرو مىریزد و در منظر لطف خدایند تا از یكدیگر جدا شوند.
علاوه بر این، محبت به دوستان و برادران دینی مظاهر مختلفی در سخنان حضرت داشته است، زمانی که فرمود: (عَنْ أَبِی جَعْفَرٍعلیه السلام قَالَ) أَوْشَكُ دَعْوَةٍ وَ أَسْرَعُ إِجَابَةٍ دُعَاءُ الْمَرْءِ لِأَخِیهِ بِظَهْرِ الْغَیبِ ( اصول كافی ، جلد2 ، صفحه 507، باب الدعاء للإخوان بظهر الغیب ) دعایى كه بیشتر امید اجابت آن مى رود و زودتر به اجابت مى رسد، دعا براى برادر دینى است در پشت سرِ او،
قال الباقر (علیه السلام) : إن المؤمن أخ المؤمن لا یشتمه و لا یحرمه و لا یسيء به الظن ( تحفالعقول ، صفحه 296 ) و چنین بیان داشت که: مؤمن برادر مؤمن است ، او را دشنام نمی دهد ، از او دریغ نمی کند ، و به او گمان بد نمی برد و به دوستانش توصیه فرمود که :
عن أبی جعفر محمد بن علی (علیه السلام) إنه قال : صانع المنافق بلسانك و أخلص ودك للمؤمن و إن جالسك یهودی فأحسن مجالسته ( الأماليللمفید صفحه 185) با منافق با زبانت مدارا کن ، و مؤمن را از دل دوست بدار ، و اگر با یهودی نیز همنشین شدی ، خوشرفتاری کن قالَ الْباقِرُ (علیه السلام): اَشَدُّ الْاَعْمالِ ثَلاثَةٌ: ذِكْرُ اللَّهِ عَلى كُلِّ حالٍ وَاِنْصافُكَ مِنْ نَفْسِكَ وَمُواساةُ الْاَخِ فی الْمالِ (کشف الغمة ، جلد 2 ، صفحه 133) و در نهایت یکی از مهمترین کارهای مومن را همیارى مالى با برادر (دینى) بر شمرد.
حسن خلق با مجرمان و منحرفان
جرم و انحراف با روح شریعت، سر ناسازگاری دارد و از هر کس که سر بزند زیانبار است و خردمندان موظند از آن جلوگیری کنند و عقل و شرع می گوید؛ خندیدن به روی مجرم، کاری نابخردانه است. بنابراین مسلمانان ـ گرچه از خصلت زیبای حسن خلق برخوردارند ـ ولی مجرمان و منحرفان، شایسته چنین موهبتی نیستند و نباید لبخند را تأیید اعمال ناشایست خود بدانند. بلکه در این گونه موارد وظیفه اسلامی، عمل به نخستین مرحله نهی از منکر است که رویگردانی و نشان دادن حالت تنفّر و انزجار از عمل خلاف است و اگر خلافکار با ترشرویی و گرفتگی چهره ما دست از خلاف نکشد، نوبت به امر و نهی زبانی می رسد که البته در این مقام باید مستدّل، محکم، منطقی و در عین حال با خوش خلقی و ادب، خلافکار را نصیحت و موعظه کنیم چنان که قرآن مجید می فرماید: «اُدْعُ اِلی سَبیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ و جادِلْهُم بالَّتی هی اَحْسَنُ...» نحل؛125 با حکمت و اندرز نیکو، به راه پروردگارت دعوت کن و با آنها با نیکوترین وجه، مناظره نما.
در چنین مواردی باید به ذکر آیه یا روایت یا طرح قانون و مقررات یا بیان صلاح و مصلحت فرد و مملکت، همین طور بازگو کردن آثار ناهنجار گناه و خلاف و پیامدهای زیانبار آن، خلافکار را به اشتباهی که مرتکب شده واقف کرد تا آن را ترک گوید و باید دانست که حلاوت گفتار، خوشرویی، استدلال قوی و منطق در سخن و اخلاص و دلسوزی بیش از هر چیز دیگر برطرف مقابل تأثیر می گذارد و سبب اصلاح می شود. امام علی ـ علیه السلام ـ :«اَمَرنا رَسوُلُ اللهِ ـ صلی الله علیه و آله ـ اَنْ نَلْقی اَهْلَ الُمَعاصی بِوُجوُهٍ مُکْفَهِرَّةٍ» پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ به ما دستور داده است که با معصیت کاران با چهره های عبوس روبه رو شویم.(بحار الانوار، جلد 71، ص170 باب 10 حسن الخلق)
ارزشی که اسلام برای انسان خوشرفتار قائل است، تنها به مؤمنان محدود نمی شود، بلکه غیر آنان نیز اگر این فضیلت را دارا باشند، از مزایای ارزشی آن بهره مند می شوند. در تاریخ چنین آمده است:
علی ـ علیه السلام ـ از سوی پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ مأمور شد تا با سه نفر که برای کشتن ایشان هم پیمان شده بودند، پیکار کند. آن حضرت، یکی از سه نفر را کشت و دو نفر دیگر را اسیر کرد و خدمت پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ آورد. پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ اسلام را بر آن دو عرضه کرد و چون نپذیرفتند، فرمان اعدام آنان را به جرم توطئه گری صادر کرد. در این هنگام جبرئیل بر رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ نازل شد و عرض کرد: خدای متعال می فرماید، یکی از این دو نفر را که مردی خوش خلق و سخاوتمند است، عفو کن، پیامبر نیز از قتل او صرف نظر کرد، وقتی علّت عفو را به فرد مزبور اعلام کردند و دانست که به خاطر داشتن این دو صفت نیکو مورد عفو الهی واقع شده، شهادتین را گفت و اسلام آورد. رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ درباره اش فرمود: او از کسانی است که خوشخویی و سخاوتش او را به سمت بهشت کشانید.
آفات اخلاق نیکو
خوش خلقی و پرهیز از چاپلوسی
متأسفانه بعضی به دلیل عدم شناخت و آگاهی لازم، حسن خلق و رفتار نیکو را با تملّق و چاپلوسی اشتباه می گیرند و به نا حقّ به مدح و ستایش صاحبان زور و زر می پردازند و در برابر آنان کرنش و کوچکی می کنند و شخصیت و ارزش والای انسانی خود را لگدکوب می سازند و با کمال وقاحت نام این رفتار ناشایست را حسن خلق و رفق و مدارا با مردم می گذارند، نشانه چنین کسانی آن است که وقتی به افراد عادی و تهیدست می رسند، گشاده رویی و نرمخویی را فراموش می کنند و حتّی چهره ای عبوس و خشن به خود می گیرند. این صفت ناپسند نه تنها یک ارزش نیست، بلکه گناهی بزرگ است که موجب خشم خداوند می شود.
رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ در این باره می فرماید:«اِذا مُدِحَ الْفاجِرُ اهْتَزَّ الْعَرشُ وَ غَضِبَ الرَّبُّ» هرگاه شخص فاجری ستایش شود، عرش الهی می لرزد و خداوند خشمگین می شود.
پس ضروری است که در برخوردهای اجتماعی خود، رفتار پسندیده را با چاپلوسی اشتباه نگیریم و افراد متخلّفی را که گاه درصددند با چرب زبانی و چاپلوسی، حق و باطل را بر ما مشتبه کنند، طرد کرده و خود را از نیرنگ آنان ایمن سازیم.
خوش خلقی و مزاح
یکی دیگر از موضوعات مرتبط با حسن خلق، بحث مزاح است. باید دانست که مزاح و شوخی در حدّی که موجب زدودن غم و اندوه و شاد کردن مؤمن باشد و به گناه و افراط و جسارت و سخنان زشت و دور از ادب کشیده نشود، عملی پسندیده است. آنچه در این باره از پیشوایان دین به ما رسیده، در همین محدوده است. پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: «اِنّی لَاَمْزَحُ وَ لا اَقوُلُ اِلّا حَقّاً»(مجموعة ورام(تنبیه الخواطر)، ج1، ص: 111) من شوخی می کنم، ولی جز سخن حق نمی گویم.
شخصی به نام یونس شیبانی می گوید: حضرت صادق ـ علیه السلام ـ از من پرسید: مزاح شما با یکدیگر چگونه است؟ عرض کردم بسیار اندک! حضرت فرمود: «این گونه نباشید، چراکه مزاح کردن از حسن خلق است و تو می توانی به وسیله آن برادر دینی ات را شادمان کنی. پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ نیز با افراد شوخی می کرد و منظورش شادکردن آنان بود.»
براساس هدف و فرجام زندگى، شادى و نشاط از دیدگاه اسلام داراى حد و مرز مىباشد. محتوا و قالب شادى و نشاط و عوامل آن نباید با روح توحیدى و انسانى كه دین اسلام مطرح كرده است، در تضاد و تنافى باشد؛ زیرا هر پدیدهاى كه انسان را از آرمان و غایت اصلى خویش دور سازد، به هیچ وجه مقبول اسلام نخواهد بود.
بنابراین پدیده شادى و نشاط و عوامل آن به عنوان یك نیاز اساسى و ضرورى تا حدى روا و مجاز مىباشد كه علاوه بر آن كه مانع نیل انسان به هدف اصلىاش نگردد، بلكه در رسیدن به آن مددكار وى باشد؛ از این رو بسیارى از اندیشمندان مسلمان معتقدند: از آن جا كه انسان در انجام هر رفتار ارادى، انگیزه و هدفى را پىمىگیرد شادى و نشاط به عنوان یك رفتار، از این قاعده مستثنا نبوده، هدف و انگیزهاى در آن دنبال مىشود. (اخلاق اسلامى، ص98-99؛ اخلاق الهى، ج5، ص238)
در این پدیده، اگر انگیزه و هدف، حق و در راستاى هدف اصلى زندگى آدمى باشد، این پدیده حق، مفید و سودمند خواهد بود و اگر انگیزه و هدف باطل در آن نهفته باشد و در برابر هدف اساسى زندگى انسان باشد، این پدیده، باطل و مضر خواهد بود؛ بنابراین مىتوان مرز شادى و نشاط را انگیزه و هدف آن دانست.
مزاح و شوخى كه یكى از عوامل برجسته شادى است، اگر به سبكسرى، بىشرمى و گستاخى بیامیزد، «هزل» نامیده مىشود كه در اسلام مطرود است و اگر به تحقیر و بدگویى و ناسزا آمیخته گردد، آن را «هجو» مىخوانند و این نیز در اسلام نهى شده استیكى از صحابیان از رسول خدا پرسید: «آیا اگر با دوستان خود شوخى كنیم و بخندیم، اشكالى دارد؟ حضرت فرمود: اگر سخن ناشایستى در میان نباشد، اشكالى ندارد (كافى، ج2، ص663 ن تحفالعقول، ص323).
و اگر شوخى از حد خارج شود و به بیهودگى یا زیادهروى بینجامد، باز از نظر اسلام عملى ناپسند خواهد بود؛ همان طور كه امیرمؤمنان على(ع) مىفرماید: «هر كس بسیار شوخى كند، وقار و سنگینى او كم مىشود». (غررالحكم، ص222).
امام صادق(ع) مىفرماید: «زیاد شوخى كردن، آبرو را مىبرد». (كافى، ج2، ص665).
خوش خلقی و خنده
خنده و تبسم كه از عوامل دیگر نشاط و شادى است، باید صادقانه بوده، شخصیت آدمى را لكهدار نسازد. خنده از نظر اسلام، آن گاه مؤثر و مفید ا ست كه به شخصیت دیگران لطمه وارد نیاورد. خنده، با انگیزه آزردن، اهانت و تحقیر دیگرى، حكم حرمت آزار شخص مؤمن را دارد و به شدت نكوهید شده و حرام است. وقتى براى مؤمن، احترامى برتر از كعبه را بر شمردهاند، به خوبى روشن مىشود كه اهانت و تحقیر او، چه اندازه نكوهیده است. (اخلاق الهى، ج5، ص256-257).
قالبهاى نشاط و شادى و عوامل آن نیز باید در شأن مقام انسان و آرمانهاى والاى او باشد؛ زیرا گاهى محتوایى مفید، در قالبى نامناسب نتیجه اثرگذارى را معكوس خواهد كرد و به همین دلیل در روایات، «قهقهه» از شیطان تلقى شده (كافى، ج2، ص664). و «تبسم» بهترین خنده دانسته شده است.(غررالحكم، ص222). زمان و مكان نشاط و شادى نیز باید با آن متناسب باشد؛ زیرا اگر این تناسب برقرار نباشد، بسیار ناپسند و زشت خواهد بود. مزاح و بذلهگویى در مراسم سوگوارى و مكانهاى مقدس ناپسند است (اخلاق الهى، ج5، ص258-259). و در خصوص مكان و زمان خنده از رسول اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است: «كسى كه بر جنازهاى بخندد، خداوند در روز قیامت پیش چشم همه، به او اهانت مىكند و دعایش اجابت نمىشود و كسى كه در گورستان بخندد، باز مىگردد، در حالیكه سختى بزرگى همانند كوه اُحد، براى اوست».(همان).
از آن چه در این فراز گفته شد، مشخص مىگردد كه پارهاى از روایات كه به صورت مطلق یا مقید، شادى و عوامل آن را نكوهش كردهاند، ناظر به شادى، نشاط و عواملى است كه از مرز و حدود شادى خوشایند از دیدگاه اسلام پا فراتر نهادهاند به افراط و تفریط در غلتیدهاند. اسلام اصل شادى و عوامل آن را ناپسند نشمرده است، بلكه آن را تأیید و توصیه كرده است.
حسن خلق آری، بی تفاوتی نه!
از نظر اسلام، حسن خلق هرگز به این معنا نیست که اگر با منکری رو به رو شدیم، در برابر آن سکوت کرده، لبخند بزنیم، یا در برابر اعمال زشت دیگران واکنش منفی نشان ندهیم. زیرا برخورد منفی و توأم با تندی و خشونت، زمانی مذموم و ناپسند است که پای بی اعتنایی به دین و ارزش های والای آن در میان نباشد وگرنه رنجیدن نزدیک ترین افراد به انسان نیز اگر به دلیل حفظ ارزش ها و پایبندی به آن باشد، نه تنها زشت نیست، بلکه در ردیف مهم ترین وظایف شرعی و از مراتب نهی از منکر است.
به فرموده امام علی ـ علیه السلام ـ :«اَمَرنا رَسوُلُ اللهِ ـ صلی الله علیه و آله ـ اَنْ نَلْقی اَهْلَ الُمَعاصی بِوُجوُهٍ مُکْفَهِرَّةٍ» پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ به ما دستور داده است که با معصیت کاران با چهره های عبوس روبه رو شویم.(بحار الانوار، جلد 71، ص170 باب 10 حسن الخلق)
آثار و فواید حسن خلق
حسن خلق دارای آثار و فواید فراوانی است. با بهره گیری از فرموده های پیشوایان بزرگوار اسلام به شمّه ای از آنها اشاره می کنیم:
آثار دنیوی از نظر فردی
1) موجب آبادی سرزمین ها و طول عمر می گردد. شكی نیست كه عمران و آبادى در سایه اتّحاد و صمیمیت و همكارى در میان قشرهاى جامعه به وجود مى آید، و آنچه باعث تحكیم این امور شود، از عوامل مهمّ عمران و آبادى خواهد بود. طول عمر نیز مولود آرامش فكر و آسودگى خیال و جلوگیرى از فقر و همكارى و همبستگى اجتماعى است و این امور در سایه اخلاق به دست مى آید. امام صادق ـ علیه السلام ـ در این باره فرمود: «اِنَّ الْبِرَّ وَ حُسْنَ الْخُلْقِ یعْمُرانِ الدَّیارَ وَ یزیدانِفِی الْاَعْمارِ» ( بحارالانوار ،ج 71، ص 395)
بدرستی که نیکوکاری و خوش خلقی، سرزمین ها را آباد می کند و بر عمرها می افزاید.
2) روزی را زیاد می کند.
امام علی ـ علیه السلام ـ : «فی سِعَةِ الْاَخلاقِ کُنُوزُ الْاَرزاقِ»( بحارالانوار، ج 77، ص 53) گنجینه های روزی در نرمخویی و گشاده رویی است. و در روایت دیگری می فرماید: «و من ساء خلقه ضاق رزقه»(غرر الحکم) كسى كه اخلاقش بد باشد، روزى اش تنگ خواهد شد. با کمی دقت پر واضح است کسی که خوش اخلاق است در ارتباطاتش با دیگران موفق تر بوده پس بیشتر می تواند از موقعیت هایش بهره برداری کرده و رزق و روزی بیشتری جذب کند زیرا انسان ها بیشتر ترجیح می دهند با افراد خوش اخلاق وارد معامله شوند.
3) مشکلات و ناهمواری های زندگی را هموار می سازد.
امیرالمونین علیه السلام فرمود: «مَنْ حَسُنَ خُلْقُهُ سَهُلَتْ لَهُ طُرُقُهُ» (شرح غررالحكم، ج 5، ص 306)
هرکس خلقش نیکو شد، راه های زندگی برایش هموار می گردد.
هركسی كه خلقش نیكو شد، مشكلات و ناهمواری های زندگی برایش هموار می شود و راه های زندگی برایش آسان می گردد زیرا چنین کسی با آرامش بیشتری می تواند در مورد مشکلات تفکر و تعقل کند و بهتر می تواند تصمیم گیری کند.
4) تقویت سلامتی و سعادت:
آدم خوش اخلاق از بدنی سالم، روحیه ای قوی، زندگی گوارا و لذت بخشی برخوردار است و این توانایی در او هست كه برای خویش زندگی سعادت مندانه ای را بسازد. در مقابل، آدم بداخلاق در رنج و عذاب بسر می برد و زندگی ناگواری دارد. خوش اخلاق بودن آثار بسیار گران بهایی بر زندگی این جهانی انسان می گذارد. در چند روایتی كه از حضرت صادق آل محمد علیه السلام در این باره نقل شده، آمده است: خوش اخلاقی زندگی را برای انسان ها گوارا می كند. هیچ زندگىاى گواراتر از زندگى همراه با خوش اخلاقى نیست.
بدخلقی و خشم، انرژی بسیار مضر و خطرناكی برای خود انسان و اطرافیان تولید می كند و باعث جوشش خون و و تند شدن ضربان قلب و شدید شدن جریان آن در رگ ها ميشود و این چیزی است كه از چهره و چشمان انسان به وضوح آشكار ميگردد و چنانچه بارها تكرار شود باعث فشار خون و گاهی پاره شدن موی رگ های مغز و به دنبال آن در بسیاری موارد باعث سكته قلبی و مغزی و فلج شدن برخی از اعضای بدن انسان ميشود. از امیرمؤمنان على(علیه السلام) پرسیدند: چه كسى غم و اندوهش از همه بیشتر است؟ من ادوم الناس غما. قال(علیه السلام): كسى كه از همه اخلاقش بدتر است. (بحارالانوار، ج 10، ص 419)
همچنین آن حضرت فرمود: چهار چیز است به هر كس داده شود خیر دنیا و آخرت به او داده شده است: راستى در سخن گفتن و اداء امانت، و عفّت شكم (پرهیز از حرام) و حسن خلق. اربع من اعطیهن فقد اوتی خیر الدنیا و الاخره. صدق حدیث و اداء الامانه و عفه بطن و حسن خلق. (غرر الحكم)
5) نشاط آور است و موجب بساطت خاطر می شود. در اینجا شاید لازم باشد بحثی در مورد شادی و نشاط در اسلام داشته باشیم البته حدود آن در بحث آفات حسن خلق گذشت.
اسلام با توجه به نیازهاى اساسى انسان، شادى، نشاط را تحسین و تأیید كرده است. قرآن كه یكى از بهترین و مستحكمترین منابع اسلام به شمار مىرود، زندگى با نشاط و شادى را نعمت و رحمت خدا تلقى فرموده، زندگى همیشه توأم با گریه و زارى و ناله را خلاف رحمت و نعمت خداوند دانسته است.
گواه این مطلب آیه قرآن است كه مىفرماید: «فلیضحكوا قلیلاً و لیبكوا كثیراً»؛توبه (9)، آیه 82. «باید كم بخندند و زیاد بگریند». شأن نزول این آیه، این بود كه پیغمبر خدا(ص) دستور صادر كرده بودند كه باید تمام نیروهاى قابل براى شركت در مبارزه علیه كفار و مشركین كه به سرزمین اسلام هجوم آورده بودند، بسیج شوند. عدهاى با بهانههاى مختلف از شركت در این لشكر كشى خود دارى كرده بودند و از فرمان خدا و پیغمبر(ص) تخلف كرده بودند؛ خداوند در قرآن به آنها وعده عذاب مىدهد و به دنبال آن مىفرماید: [این گروه نافرمان] از این پس كم بخندند و زیاد بگریند».
واضح است كه نفرین به صورت كیفر و مجازاتى است كه همواره بر خلاف طبیعت و فطرت آدمى او را دچار عذاب و رنج مىسازد. این كه خداوند آرزوى كم خندیدن و زیاد گریستن براى نافرمانان مىكند، حكایت از این حقیقت دارد كه خنده به عنوان یكى از عوامل نشاط، امر طبیعى و فطرى است كه خداوند مىخواهد به عنوان كیفر، نافرمانان از این امر محروم باشند. (گفتارها، ج 2، ص 225 – 226).
توصیفات قرآن در خصوص بهشت نیز حاكى از این واقعیت است كه اسلام بر نشاط و شادى مُهر تایید نهاده است؛ زیرا باغهاى زیبا، آبهاى زلال و روان، زیباترین بسترها، نرمترین و چشمگیرترین پارچهها، برترین دیدنىها (ر.ك: سوره الرحمن، واقعه ویس) و... كه قرآن در وصف بهشت ترسیم مىكند، همه جزء عوامل نشاط و شادى به شمار مىروند و خداوند متعال براى شادكردن انسانها بهشت را اینچنین قرار داده است.
قرآن در فراز دیگرى، برخى عوامل شادى و نشاط را مخصوص مؤمنان دانسته است؛ «قل من حرم زینة الله التی أخرج لعباده و الطیبات من الرزق قلهيللذین آمنوا فی ال حیاة الدنیا خالصةً یوم القیامة»؛اعراف (7)، آیه 32. «بگو (در برابر كسانى كه بسیارى از مواهب زندگى را تحریم مىكردند) اى پیغمبر چه كسى زینت و آرایش و زیبایىهایى را كه خداوند از درون طبیعت براى بندگانش بیرون كشیده، حرام كرده است. بگو این مواهب پاك و این زیبایىها براى مردم با ایمان در همین زندگى دنیا و در زندگانى جاوید آخرت قرار داده شده است. با این تفاوت كه در این دنیا، زیبایىها به زشتىها آمیخته است؛ شادىها به غم آلوده و آمیخته است؛ ولى در دنیاى دیگر و در روز رستاخیز، این زیبایىها و این مواهب پاك، براى مردم با ایمان به صورت خالص وجود دارد»(گفتارها، ج2، ص227-228).
این آیه به خوبى بیانگر این حقیقت است كه اسلام به بهرهمند شدن از زیبایىها و مواهب زندگى كه در زمره عوامل نشاط آورند، اهمیت مىدهد و آن را زیبنده دینداران و مؤمنان مىداند.
رسول اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند: «مؤمن شوخ و شاداب است».(بحرانى، تحف العقول، ص49).
امیرالمومنین علیه السلام نیز می فرمایند: «شادمانى، گشایش خاطر مىآورد»؛(غررالحكم، ح2023). «اوقات شادى، غنیمت است»؛(همان، ح1084). «هركس شادىاش اند ك باشد، آسایش او در مرگ خواهد بود»(بحارالانوار، ج78، ص12).
امام رضا علیه السلام نیز شادی را موجب بهتر شدن همه کارها و تلاش های انسان می دانند و می فرمایند: كوشش كنید اوقات شما چهار زمان باشد؛ وقتى براى عبادت و خلوت با خدا، زمانى براى تأمین معاش، سعتى براى معاشرت با برادران مورد اعتماد و كسانى كه شما را به عیبهایتان واقف مىسازند و در باطن به شما خلوص و صفا دارند و وقتى را هم به تفریحات و لذایذ خود اختصاص مىدهید و از شادى ساعتهاى تفریح، نیروى لازم براى عمل به وظایف وقتهاى دیگر را تأمین كنید».(بحارالانوار، ج75، ص321). در سیره معصومان، عنصر شادى آن چنان اهمیت دارد كه علاوه بر تأیید آن به بسترسازى، زمینهسازى و ایجاد آن نیز توصیه شده است.(كافى، ج2، ص192).
پاره اى از احادیث، علاوه بر دستورهاى كلى درباره اهمیت شادى و نشاط، دستورالعملهاى خاصى نیز براى حفظ و پرورش این حالت بیان مىدارند. برخى از عوامل شادى، نشاط جسمانى را كه اثرغیر مستقیمى نیز بر نشاط روحى دارد، براى انسان به ارمغان مىآورد و پارهاى از عوامل شادى به صورت مستقیم، که بر نشاط روح اثر مىگذارند.
عواملى چون تلاوت قران، تفكر در آفریدههاى خداوند، ایمان و تقویت آن، صدقه دادن و پرهیز از گناه، از جمله عواملىاند كه زمینههاى روانى و روحى شادى را فرهنگ مىآورند و عواملى چون، تغذیه مناسب، ورزش، بوى خوش، خودآرایى، پوشیدن لباسهاى روشن، پیاده روى و نگاه كردن به سبزهها، سواركارى، شنا در آب، خوردن و نوشیدن، مسواك كردن، شوخى، خنده و... زمینههاى مادى و جسمانى نشاط را فراهم مىآورند؛ هر چند كه پس از برخوردارى از نشاط جسمانى، شادى روحى نیز نصیب انسان مىشود. (وسائل ال شیعه، ج12، ص112، بحارالانوار، ج16، ص298؛ حسین نورى، مستدرك الوسائل، ج8، ص418).
لازم به یادآوری است که پارهاى از روایات كه مؤمن را غمگین و اندوهناك معرفى كردهاند، ناظر به حزن درونى است كه نتیجه آگاهى اجتماعى و تعلق جمعى فرد است و نه پریشان حالى و پراكندگى خاطر كه منافى با نشاط و شادى است. در واقع این نوع اندوه، ریشه در توجه به احوال دیگران و حس همدردى انسانى دارد؛(كافى، ج2، ص163؛ وسائل الشیعه، ج20، ص213).
آثار دنیوی از نظر اجتماعی
1) پیوندهای دوستی را محکم و پایدار می کند
پیامبرگرامی اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: إِنَّ حُسْنَ الْخُلُقِ یثْبِتُ الْمَوَدَّةَ وَ حُسْنَ الْبِشْرِ یذْهَبُ بِالسَّخِیمَة (ارشادالقلوب الى الصواب، ج 1، ص 133) خوى خوش دوستى را پا بر جا می كند و تواضع و فروتنى كینه را می برد.
تمام حركات و سكنات ما در سطح جامعه و روابط انسانی ناقل نوعی انرژی است. در بستر این روابط است كه ما هم از دیگران انرژی و توان می گیریم و هم به آنها انرژی می دهیم. با هر صحنه ای كه می بینیم و یا آن را در معرض دید دیگران قرار می دهیم و هر صدایی كه می شنویم و یا سخن و صدایی كه تولید می كنیم، در حقیقت نوعی انرژی می گیریم و یا به دیگران انتقال می دهیم. این انرژی هم می تواند مثبت و حركت آفرین و در جهت رشد و شكوفایی انسان و جامعه باشد و هم می تواند منفی و باعث افسردگی افراد و جامعه انسانی و مخل آسایش و آرامش آنها باشد و ایشان را از حركت در مسیر كمال و شكوفایی باز دارد.
زندگی برای كسانی كه واقعا زندگی می كنند و زنده و پویا هستند، یعنی حركت به سوی جلو و انسان فرهیخته مانند مسافری می ماند كه دائما در حال حركت به سوی رشد و شكوفایی، توانایی و تحصیل بزرگی است. در این سفر و حركت، بیشترین نیاز انسان به انرژی و عاملی است كه بتواند به او توانایی رفتن و حركت بدهد و قدرت او را برای تحمل سختی های راه بیشتر كند. درست مانند یك وسیله نقلیه كه برای حركت به سوخت نیاز دارد.
منابع تامین این انرژی بسیار فراوان و متنوع اند، از این میان یكی از مهمترین منابع تامین این انرژی برای خود انسان و افراد دیگری است كه با آنها سروكار داریم، اخلاق خوب و برخورد شاد اجتماعی است و در مقابل، بد اخلاقی، منبع تولید انرژی منفی و كند كننده حركت انسانی است. نیروی اخلاق خوب، می تواند مشكلات و ناهمواری های زندگی را برای انسان هموار سازد؛ اخلاق خوش، قدرت و توانایی بسیاری به ما می دهد كه این نیرو بخشی، می تواند دلیل مهمی برای انتخاب اخلاق خوب و شاد در برخورد های اجتماعی باشد.
2) موقعیت اجتماعی انسان را بهبود می بخشد. انسان چه موجودی اجتماعی باشد یا نباشد در حال حاضر در جامعه با تمام ساختارها و قوانینش زندگی می کند و جامعه، عرصه ای برای ایفای نقش است. به همین دلیل، برای آدمی ضرورت دارد كه برای خویش موقعیت اجتماعی مناسبی بیابد تا بتواند در آن نقش مثبت و مفیدی ایفا كند. خوش اخلاق بودن به انسان كمك شایانی می كند تا بتواند موقعیت اجتماعی خود را در جامعه بهبود بخشد و مقام و منزلت خود را در میان مردم رفعت دهد. امام صادق علیه السلام می فرماید: «کَمْ مِنْ وَضیعٍ رَفَعَهُ حُسْنُ خُلْقِهِ» (شرح غررالحكم، ج 4، ص 558) چه بسیار فرد بی مقداری که خوشرویی اش او را برتری بخشیده است.
البته در عین حال كه این حالت برای انسان ذاتا مطلوب است و شهرت و محبوبیت اجتماعی در فطرت انسان وجود دارد، وسیله بسیار خوبی نیز برای خدمت به مردم و رشد شخصیت اخلاقی خود فرد محسوب می شود.
ممكن است كسی در ذات خود فرد مهم، بزرگ و صاحب كمالاتی نباشد، اما بتواند با برخورد خوش و ا خلاق نیكو، رفعت مقام بیابد و به مناصب بزرگ اجتماعی برسد و یا كسی كه دارای كمالات بسیاری است، به دلیل بد اخلاق بودن از جامعه طرد و منزوی شود و مورد اقبال مردم نباشد. امیرالمونین علیه السلام می فرمایند: چه بسیار انسان هاى عزیزى
مطالب مشابه :
پذيرش دانشجو در دانشگاه علمي ـ كاربردي شهرداري ورامين افزايش يافت
رئيس دانشگاه علمي ـ كاربردي شهرداري ورامين خاطرنشان كرد: از اين ديدگاه، جايگاه آموزشهاي علمي ـ كاربردي يك جايگاه حاشيهاي و جنبي نيست، بلكه جايگاهي بنيادي در
جزوه اصول و فنون مذاکره
دانشگاه علمی کاربردی شهرداری ورامین - جزوه اصول و فنون مذاکره - ارائه جزوات و مطالب برای دانشجویان.
رعايت اصول بهداشتي در طراحي کارخانه
لینک دوستان. سامانه سجاد (علمی کاربردی) · دانشگاه علمی کاربردی شهرداری ورامین · تسهیلات ازدواج بانک ... دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی · فرهنگ نام · دانلود اجاره نامه.
پیامدهای قیام 15 خرداد در شهرستان ورامین
پایگاه اطلاع رسانی دانشگاه علمی کاربردی ورامین · شهرداری ورامین ... قیام 15 خرداد سال 42 کفن پوشان شهرستان ورامین باعث شد که روند پیروزی نهضت اسلامی با سرعت
شب های تهران
پروژ · چند ترفند از همراه اول · ويندوز خود را ارجينال كنيد ! لینک دوستان. سامانه سجاد ( علمی کاربردی) · دانشگاه علمی کاربردی شهرداری ورامین · تسهیلات ازدواج بانک ملی.
عكس هاي جالب : عروسك زنده براي بچه ها
اين عروسك يك پستاندار عقيم شده است كه به كمك علم مهندسي ژنتيك ساخته شده. ... من حسن قدرت آبادی دانشجوی کارشناسی IT دانشگاه علمی کاربردی شهرداری ورامین سعی
تفکیک جنسیتی آری یاخیر؟/ورامین پیشتاز اجرای طرح تفکیک جنسیتی
دانشگاه علمی کاربردی ورامین نمونه بارز وموفق انجام این طرح است. ... و فراغ بال دانشجویان گرامی، مرکز علمی ـ کاربردی شهرداری ورامین به عنوان نخستین دانشگاه در ایران
قیام 15 خرداد 1342 ورامین و تدفین غریبانه شهدا در مسگرآباد
پایگاه اطلاع رسانی دانشگاه علمی کاربردی ورامین · شهرداری ورامین ... به گزارش خبرنگار مهر در ورامین، شهادت هفت شهید این قیام خونین که طلیعه ای برای پیروزی انقلاب
اینترنت رو چه طور بین ۲ سیستم به اشتراک بگذاریم ؟
سامانه سجاد (علمی کاربردی) ... من حسن قدرت آبادی دانشجوی کارشناسی IT دانشگاه علمی کاربردی شهرداری ورامین سعی دارم که در این وبلاگ به دوستانم در استفاده از
سرمربي تيم تكواندو شهرداري ورامين:
هئیت تکواندو شهرستان اسلامشهر - سرمربي تيم تكواندو شهرداري ورامين: - ... هئیت تکواندو استان اصفهان · هئیت تکواندو استان مازندران · دانشگاه علمی کاربردی تکواندو.
برچسب :
دانشگاه علمی کاربردی شهرداری ورامین