عکس والی

خب می خوام عکسای مسابقه اول با المان رو بذارم حالا چه قدر دیر می گن دیرو زود داره ولی سوخت و سوز نداره!

اقا کتیه:می خوای چه غلطی کنی؟ داور جلویی:می خوام نا عدالتی کنیم حرفیه اقا کتیه:پس چی؟! داور عقبی:خب ما رو خربدند حالا می خوای چه کنیم هان؟! اقا کتیه:گور خودتو کندی چون ایرانیا به هر حال برنده اند هم سیب تو سرتون

اه نگا همه توی یک ژست دایی دست به کمر متمایل به راست موسوی دست به کمر متمایل به چپ داوودی مستقیم خدایا تو رو خدا یکم تنوع طلب باشین بد نیست ها!

اه ژست عمو شهرام تو حلقم مثل این پسر بچه های تخس که میان به مامانشون می گن مامان زدیم شیشه همسایه رو شکستیم!

اه بسه دیگه این چه ژستیه؟ً!راستی دست این دایی سعیدمون کجاست؟!

دایی:اه خوش خبر خبر خوش داورا ازاد رفتندبریم اجاره شون کنیم؟! خوش خبر:بشین سرجات بچه مگه ما مثل اوناییم؟!

ولاسکو:اه بچه ها تو رو خدا جون زنای نداشتتون رومو زمین نندازین ها!

اوه باز این اقای افروزی بیمارستانشو انداخت رو کولش اومد افرین به این می گن پزشک

نگا نگا با این که موسوی با اون هپروتش دست از اون ژست برداشت و این دایی جان هم دستشو که یک جایی بود.....حالا ولش ولی این اقا رحمان هنوز از تو ژست بیرون نیومده!

لوه این رفته اون وسط داره قر می ده؟ً!احتمالا تو ورزشگاه اهنگ باباکرم گذاشتن اینم جو زده دیگه هیچی بیا وسط می گن ادمو برق بگیره جو نگیره حکایت اینه!

داوودی:اوه عمو ولاسکو برم روی این المانیرو کم کنم تا بفهم قر چیه ؟ عمو:بچه بشین سر جات امروز همه جو زده شدن خداییش

اه چه لبخند ملیحی ببند لبخندو ابرو هر چی سیده بردی با اون لبخند

اه لطفا این غارای علی صدرتونو جمع کنین زشته عمو ولاسکو کوشی بیا اینا رو جمع کن ابرومون رفت جلو المانیا

دقت الان هیچ جای دایی رو زمین نیست پس نتیجه والیبالی:داییییییییی سعید باللللللللللللللل در اورده

بدون شرح فقط قیافش تو حلقم

اه غلامی تو هم پاشو انقدر مامان بزرگم از تو تعریف کرد از دایی نکرد بعد تو اینجا لم دادی خجالت بکش نه دیگه بدتر اگه اونو بکشی که می ری تو فضای...

این مباشری هم بعد بال در اوردن دایی فکر کرده هواپیمایی پرنده ای عقابی کبکی چیزی شده حتما!

اوه اقا قرهادم که رفت برای اماد باش پرواز!

دایی سعید:حالا همه وسط بابا کرم دوست دارم...

اینجا همه فیگورا(از ژست خسته سدم)یه جوره دایی که انگار تو پیست رقصه اقا رحمان هم که عین این ژیمناسیت کارا فیگور موسوی هم که نا معلوم مبهم و غیره

اه ۱۱ اون دستاتوبیار کنار چشای بچه کور شد

موسوی :هم توپو بزنم تو سرت حالت جا بیاد؟! می خواستی کیو کور کنی هان؟!

اه ممدجان الان چه وقته رفتن تو هپروته پاشو بیا بیرون الان تعطیله هپروت

توجهو شما رو به این خنده جلب می کنم معلوم نیست گل کاشته یا گننند؟!

دایی بیا جلو اینو بگیر این جو زده بشه بعد می ره تو هپروت ا نه یکی باید دایی رو بیاره بیرون هوی عمو فرهاد پاشو بیا این دو تا از جو زدگی خارج کن نشستی اون پشت واسه من

نگا این عمو ولاسکو اونقدر گیراست که توپم به طرف اون جذب میشه خوب پاشین عمو ولاسکو رو بذارین وسط زمین المانا دیگه

اوه یکی بیاد این فیاضیو رو بگیره عمو فرهاد کجایی پاشو بیا دیگه این یکی رو بگیر نره تو فضا

اخ این چه عکسیه اهان اینا که دیگه دارن از جو خارج می شن می رن فضا گفتن این طوری لحظه دور شدنشون دیده می شه

اه عموشهرام این سید که تو زمین یافت نمی شه تو دیگه چرا دروگوشی زشته اخه واقعا که

اه عمو فرهاد کجایی این بچه الان از کهکشان راه شیری هم خارج می شه

غفور:اقا اجازه ولاسکو:بگو غفور:برم تو جو بعد فضا اخه همه دارن می رن

دایی:برو کنار ممد تو بلد نیستی سید:برو اونور نوبتی هم باشه نوبته منه همش جا می زنی و جاخالی می دی انقدر جا نده دیگه

اه عمو فرهاد کوشیییییییییییی؟این که موشکاشم به سمت بالا گرفته!

اه بابا این فیاضی که رفت دیگه عمو کوشی پس عمو فرهاد:از دست تو بچه من چند نفرو بگیرم اخه الان منم باهاشون می رم تا راحت شم من:عمو وعده سر خرمن می دی با اون کمر عمو:اه راستی می گی تا اطلاع ثانوی زمینم من:خدارو شکر