سوغاتي مورد علاقه آيت‌الله بهجت/راز سنگ قبر آیت الله بهجت + عکس/درس گرفتن ایت الله بهجت از بچه ها

به گزارش فارس، يكي از شاگردان آيت‌الله العظمي محمد‌تقي بهجت و روحاني كاروان عمره‌گزاران با بيان خاطراتي از ايشان اظهار داشت: يكي از سوغاتي‌هاي مورد علاقه ايشان آب زمزم بود و يادم هست هنگامي كه در بازگشت از سفر حج، براي ايشان آب زمزم را به عنوان سوغات بردم، بسيار خوشحال شدند‌،‌ هنگامي كه كسي از ايشان براي بيماري سختي دستوري مي خواست، ايشان مي‌فرمودند كه تربت حضرت سيد‌الشهدا(ع) را با آب زمزم مخلوط كنيد و به بيمار بدهيد.

حجت‌الاسلام مهدوي ادامه داد: به دفعات اتفاق مي‌افتاد كه هنگام مسافرت به مكه و مدينه،‌ براي خداحافظي خدمت ايشان مي‌رسيديم و هنگامي كه از ايشان توصيه‌اي براي استفاده بهتر از اين سفر مي‌خواستيم، مي‌فرمودند‌ اگر چه انسان بايد خود را دائما در محضر خداوند و رسول او و ائمه معصومين ببيند ولي در سفر به مدينه و مكه بايد اين احساس تقويب شود و انسان در اين سفر بايد خود را دائما در محضر اين بزرگواران ببيند؛ در اين مدت بايد تمرين كرد تا در هنگام برگشت به وطن نيز انسان عادت كرده باشد تا به‌صورت مداوم خود را در محضر اين بزرگواران ببيند.

بنابر اعلام پايگاه اطلاع‌رساني حج، شاگرد حضرت آيت‌الله العظمي بهجت در ادامه خاطرنشان كرد: به تعبير آيت‌الله بهجت، پيامبر و ائمه معصومين نمايندگان حضرت حق هستند و انسان بايد در اين سفر خود را در محضر اين معصومين ببيند‌،‌ توصيه ديگر‌ ايشان به زائران اين بود كه كاري كنيد تا صاحب‌خانه از شما راضي باشد و منظور ايشان از صاحب خانه‌،‌ حضرت ولي عصر(عج) بود.

* انسان بايد قرآن را عاشقانه قرائت كند
--------------------------------------------

وي گفت‌: مرحوم آيت‌الله العظمي بهجت داراي شخصيت قوي علمي و اخلاقي بودند و انسان هنگامي كه حرف زدن، ‌نگاه كردن، ‌راه رفتن و دائم‌الذكر بودن ايشان را مي‌ديد،‌ متوجه مي‌شد كه ايشان خود را دائما در محضر خداوند و ائمه معصومين مي‌بيند‌ و مطالبي كه ايشان مي‌فرمودند، دليل تسلط فراوان ايشان بر اشخاص و روحيات آنان بود، آنچنان كه خود من يك روز صبح در منزل با بي‌حالي قرآن قرائت مي‌كردم، هنگام نماز ايشان با تشر محبت‌آميز ايشان مواجه شدم و فرمودند انسان بايد قرآن را عاشقانه قرائت كند كه اين موضوع بايد مورد توجه زائران حرم نبوي و خانه خدا هنگام قرائت قرآن در اين مكان باشد.

* با انجام محاسبه بهتر مي‌توانيد ما را خوشحال كنيد
----------------------------------------------------------‌

حجت‌الاسلام مهدوي افزود: از توصيه‌هاي ديگر ايشان اين بود كه انسان بايد در اين مسافرت خود را محاسبه كند و ببيند چه مقدار از ظرف خود را پر كرده است كه انجام اين كار كمك بزرگي به رشد انسان مي‌كند،‌ من يادم هست كه در هنگام اقامت در قم روزهاي متوالي اين محاسبه را فراموش كردم ولي به علت محبت فراواني كه به ايشان داشتم، هر روز صبح دو عدد نان تازه براي ايشان مي‌خريدم و درب منزل ايشان مي‌رفتم‌،‌ يك روز صبح ايشان در حالي كه نان را از من مي‌گرفت گفت‌ شما با انجام محاسبه بهتر مي‌توانيد ما را خوشحال كنيد‌.

* كاري كنيد كه حضرت هنگام ‌امضاي پرونده، دستشان نلرزد
-----------------------------------------------------------------

شاگرد آيت‌الله العظمي بهجت يادآور شد: از توصيه‌هاي ديگر ايشان به زائران خانه خدا اين بود كه مي‌فرمودند توجه كنيد كه پرونده سفر شما به مكه و مدينه به امضاي حضرت خواهد رسيد و كاري كنيد كه حضرت هنگام‌ امضاي اين پرونده ـ عين تعبير ايشان است ـ دستشان نلرزد‌.

وي افزود: توصيه ايشان به روحانيون كاروان‌ها نيز اين بود كه سعي كنيد در اين سفر افرادي كه در اختيار شما هستند را علاقمند به خداوند و ائمه به شهر خودشان برگردانيد يا علاقه افراد را به اين بزرگواران بيشتر كنيد؛ ايشان مثالي هم در اين باره داشت كه فلاني در سفر حج با شخصي رفيق شد و در هنگام بازگشت به ايران،‌وقتي از او مي‌پرسيدند كه سفر حج چگونه بود، آن شخص گفت سفر حج يك طرف و دوستي با اين شخص هم يك طرف و اين مثالي براي افرادي بود كه رفاقت خوبي با اهل بيت در اين سفر پيدا كنند.

* ذكر صلوات و استغفار؛ اذكار مورد تأكيد آيت‌الله بهجت
-----------------------------------------------------------

حجت‌الاسلام مهدوي گفت‌: نكته ديگري كه احساس مي‌شود براي زائران حرم نبوي مناسب باشد اين كه ايشان بر ذكرهاي مختلفي از جمله صلوات و استفعار تأكيد زيادي داشتند.

* علاقه خاص آيت‌الله بهجت به حضرت امام و مقام معظم رهبري
---------------------------------------------------------------------

وي افزود: هنگامي كه من در محضر امام راحل، ‌معمم شدم و ايشان براي اولين بار ما را با لباس روحانيت ديدند، بسيار خوشحال شدند و هنگامي كه به ايشان عرض كردم كه در محضر امام راحل معمم شدم، خوشحالي ايشان بيشتر شد و گفتند امام را عمامه ـ به معناي پيشرو ـ خود قرار دهيد،. ارتباط و محبت فراوان ميان ايشان و مقام معظم رهبري و نامه‌هاي متعدد مبادله شده ميان اين دو نيز نشانگر علاقه و ارادت وي‍‍ژه و متقابل ميان اين ۲ بزرگوار بود به طوري كه بارها مقام رهبري در سفر به قم به حضور ايشان مي‌رفتند، به ما نيز توصيه مي‌كردند كه اگر خواستار معارف الهي هستيد زياد به مسجد جمكران برويد و آنچنان كه نقل شده است مقام معظم رهبري مكرر به مسجد جمكران مي‌روند.

* تركيب تربت سيد‌الشهدا(ع) و آب زمزم؛ شفاي بيماران
-------------------------------------------------------------

وي در ادامه با اشاره به خاطره ديگري از آيت‌الله بهجت تصريح كرد: يكي از سوغاتي‌هاي مورد علاقه ايشان آب زمزم بود و يادم هست هنگامي كه در بازگشت از سفر حج، براي ايشان آب زمزم را به عنوان سوغات بردم، بسيار خوشحال شدند‌،‌ هنگامي كه كسي از ايشان براي بيماري سختي دستوري مي‌خواست، ايشان مي‌فرمودند كه تربت حضرت سيد‌الشهدا(ع) را با آب زمزم مخلوط كنيد و به بيمار بدهيد.

* تاكيد آيت‌الله بهجت به نماز اول وقت
-----------------------------------------

حجت‌الاسلام مهدوي در خاتمه گفت: نكته ديگري كه از زندگي ايشان مي‌تواند براي زائران و عمره‌گزاران مفيد باشد، توجه عجيب به نماز اول وقت و اصرار فراوان ايشان بر انجام نمازهاي نافله بود، به طوري كه در سن ۹۶ سالگي ايشان ‌در ميان نمازهاي جماعت در مسجد خود‌،‌ نافله‌هايي را انجام مي‌دادند كه اگر توجه شود به اينكه نافله ظهر ۸ ركعت و نافله عصر نيز ۸ ركعت است، مي‌توان تصور كرد كه ايشان در هر وعده نماز‌،‌ چگونه اين مجموعه اعمال را با توجه به سن خود انجام مي‌دادند.

راز سنگ قبر آیت الله بهجت

به گزارش تریبون مستضعفین پس از عروج ملکوتی آیت الله بهجت و خاکسپاری ایشان در حرم مطهر حضرت معصومه (س) تا حدود دو ماه نشان خاص و ثابتی روی مزار ایشان موجود نبود و پس از آن هم یک صندوق چوبی با پوششی سیاه و پارچه‌ای روی قبر این عالم دینی قرار گرفت. بعد از مدتی نیز آن پارچه، با بنری که نقش محراب داشت و متنی توصیفی و عربی روی آن نوشته شده بود جایگزین شد.

اما سرانجام از طرف بیت آیت الله بهجت سنگی به ابعاد ۸۰ × ۱۸۰ پیشنهاد می‌شود اما در بازار سنگ این نوع سنگ بسیار کمیاب بود و نیاز به پیگیری‌های مداوم داشت؛ از سوی دیگر برداشت از وجوهات شرعی، برای تهیه سنگ مزار به هیچ عنوان مورد نظر بیت معظم له نبود و برخی دوستداران و شاگردان آیت الله بهجت، داوطلب پرداختی به میزان توانایی خود و چند نفری نیز داوطلب پرداخت کل وجه شدند.

با گذشت بیش از یکسال نه تنها جستجوی سنگ بلکه متن، نوع خط، نوع ترکیب بندی و … مشخص نبود! گویا هیچ متنی رسا نبود تا آن شخصیت والا را توصیف و معرفی کند تا اینکه هنرمندی متعهد و از ارادتمندان خود آیت الله بهجت پیشنهاد می‌کند: «رساترین کلام در تعریف آقا امضای ایشان بود؛ العبد». این پیشنهاد مورد تأیید قرار می‌گیرد.

با پیگیری و همراهی آستانه مقدسه حضرت معصومه(س)، کارگاهی در اطراف تهران که سنگی با ابعاد مورد نظر را دارد معرفی می‌شود. اما بدلیل عدم آماده بودن وجه خرید سنگ، مدتی طول می‌کشد تا سرانجام بانی سنگ مشخص و سنگ خریداری می‌شود.

برای خطاطی و حجاری هنرمندانی از قم و اصفهان و تهران معرفی می‌شوند و تقسیم کار صورت می‌گیرد که در این میان سهم ستاد بازسازی عتبات اصفهان قابل توجه بود؛ هنرمندانی صدیق و متدین که بی‌وضو دست به کار نبردند.

به این ترتیب در وسعتی از سادگی و خلوتی سنگ، اصالت و هویتی برجسته، رخ می‌نماید: «العبد محمد تقی بهجت بن محمود». «العبد» در قطعه‌ای میناکاری نقش می‌گیرد و در هنری زیبا و کاری بسیار بدیع، روی سنگ قبر متصل می‌شود.





درس گرفتن ایت الله بهجت از بچه ها

به گزارش جهان آیت الله مصباح یزدی نقل مي كند:... مرحوم آیت الله بهجت داستانی در همان وقت هایی که ما می رفتیم خدمت ایشان، نقل کردند که هم سبک تربیت ایشان را نشان می دهد و هم این نکته ای که اشاره کردم خدای متعال از چه راهی آدم را راهنمایی می کند روشن می شود. منزل ایشان در انتهای بن بستی بود که یک طرفش منزل ایشان بود و یک طرف منزل یک شخصی بود که همسایه نزدیکشان بود. دو سه تا بچه کوچک بودند از آن منزل می آمدند و می نشستند کنارمنزل و در واقع این زاویه مشترک بین منزل آقای بهجت و منزل همسایه بود.
بچه ها می نشستند آنجا روی سکو بازی می کردند، یک روز ما رفتیم درس ایشان با یک حالت بشّاشی فرمودند که من امروز یک چیزی از این بچه ها یاد گرفتم، تقریباً حاصلش را من به زبان خودم عرض می کنم عین عبارت های ایشان یادم نیست اما مضمونش این بود ما تعجب کردیم آقای بهجت از یک بچه ای که بازی می کردند سر کوچه چی یاد گرفته. فرمودند من اینجا نشسته بودم داشتم مطالعه می کردم یک فقیری آمد درب منزل و به این بچه ها گفت که برو از مامانت نانی چیزی برای من بگیر بیاور، آن بچه گفت که برو از مامانت بگیر، این فقیر گفت که من گرسنه هستم احتیاج دارم تو برو به مامانت بگو یک چیزی به من بدهد، دوباره خیلی صریح گفت برو از مامانت بگیر، دو سه مرتبه این تکرار شد تا این فقیر بالاخره دید نه این بچه ها از جایشان بلند نمی شوند رفت دنبال کارش.
آنکه من یاد گرفتم این است که اگر ما خدا را به اندازه مامان حساب می کردیم به اندازه اینکه این بچه می فهمد که هرچه می خواهد از مامانش باید بگیرد، اگر این را ما یاد می گرفتیم که هرچه می خواهیم برویم از خدا بخواهیم بار ما بسته می شد، مشکل ما این است که خدا را کاره ای نمی دانیم نمی رویم سراغ او، این را می فرمود من از یک بچه یاد گرفتم، خوب حالا برای تعلیم ما این را می فرمود چرا که مقام ایشان خیلی بالاتر از این حرف ها بود ولی منظورم این بود که خدا گاهی از راه یک بچه چیزی به آدم می آموزد اگر به آنچه ما می دانیم عمل کنیم خدا بلد است به ما بفهماند که چه کار باید بکنیم...


مطالب مشابه :


متن خــداحافظي عليرضـا حسيني ، بخشـدار سـابق با مردم و مسئولين منطقه ي جلگـــــه

متن خــداحافظي عليرضـا حسيني ، بخشـدار سـابق با مردم و مسئولين منطقه ي جلگـــــه




متن مجری فرزاد جمشیدی

اولين بار كه از طرف تلويزيون به مكه و (ص)‌ خداحافظي كنم * متن‌هايي را كه براي




اطلاعاتی کوچک از مصیبت امام حسين‏«ع‏»

پيامبر و خداحافظى،سپس هجرت مكه،ايراد خطبه براى مردم و از متن روضة




سفرنامه عشق

(اکنون که دارم این متن را زيارت و خداحافظي با سفر زيارتي مكه و مدينه براي من




گروه ششم سوال متن درس ششم ديني

گروه ششم سوال متن درس در آن جهان ، آياتي براي خداحافظي با پيامبر




سوغاتي مورد علاقه آيت‌الله بهجت/راز سنگ قبر آیت الله بهجت + عکس/درس گرفتن ایت الله بهجت از بچه ها

به دفعات اتفاق مي‌افتاد كه هنگام مسافرت به مكه و مدينه،‌ براي خداحافظي مكه و مدينه به




درس آزاد فارسی جدید التالیف سوم راهنمایی

خداحافظي مكه است كه يكي از شگفتي هاي زيباي خداوند در پهناي آسمان است.از كنار كهكشان




برچسب :