خروج مختار
((خلاصه ای از نسخه تعزیه (( خروج مختار
مختار :
منت خدای را که بود فرد کردگار
باشد کریم و دادگر و آفریدگار
یارب عنایتی بنما تو ز مرحمت
تا بهر انتقام کشم تیغ خون فشان
ابراهیم :
ای خالقی که جمله مخلوق انس و جان
شکر تو عاجزانه برانند بر زبان
مختار :
نیست منظور به جز خواستن خون حسین
نیست منظور به جز خون جوانان حسین
قاتلان شه لب تشنه بیارید برم
که من از کرده این قوم بسی خون جگرم
ابراهیم :
نما تو بر سر اورنگ اقتدار قرار
که من به مرکب خود می شوم به جنگ سوار
ابن مطیع :
شکر خدا به کوفه شدم صاحب اختیار
شکر خدا که آل علی شد به غم دچار
شکر خدا که جمله مردم شدند مزید
بر امر و بر طاعت سلطان دین، یزید
ایاز :
السلام ای امیر کل رفیع
والی کوفه ای ابن مطیع
جمع بنموده شیعیان یکسر
بهر بیعت تمام خرد و کبیر
عن قریب است او به اوج کند
بهر بگرفتنت خروج کند
ابراهیم :
ای دلاور کن بزرگی خون من امشب مریز
از بزرگان جهان خوش نیست تندی و ستیز
ایاز :
کی گذارم تا بری سالم تو جان خود به در
ضرب شمشیری چنانت می زنم بر فرق سر
ابراهیم :
ای جفاپیشه تو را مر جگر فولاد است
تیغ من تشنه به خونت چون سگ صیاد است
بستان تیغ ز دست من ایا شوم دغا
اجل آورده تو را بر سر راهم بیگاه
ابو خلیق :
آه و صد آه که از آتش جور مختار
می کشد عاقبت کار مرا سوی مزار
وای می رسد لشگر مختار به نزدم گستاخ
بهتر است آنکه چو روباه روم در سوراخ
ابراهیم :
رسد مرد مجنونی به مدنظر
بگیرید دورش همه سر به سر
مختار :
شد یقینم که تو هستی ز خدا بیگانه
ضرب چوب است که دیوانه کند فرزانه
کنم مشخص دیوانگی تو به محک
بیاورید ای عزیزان براش چوب و فلک
منقذ :
ای وای وای لشگر مختار بالیقین
سازند پاک روی زمین نسل قاتلین
آه و فغان که رفت ز ما طاقت و قرار
بهتر بود فرار نمائیم اختیار
ابراهیم :
ای دلیران کیست سازد جانب صحرا فرار؟
باش تا بینم که باشی ای لعین بد شعار؟
مختار :
داغها بر دل مرا بد زین لعین بی حیا
قاتل شهزاده اکبر باشد این شوم دغا
حیف و صد حیف از علی اکبر رعنا جوان
پاره پاره شد تنش از جور و ظلم ناکسان
ابن سعد :
فغان که دولت مختار گشته عالم گیر
لوای شوکت او رفته تا سپهر منیر
اباحفص :
پدر فدات چرا واله و پریشانی؟
به بخت خویش به جنگی و زار و حیرانی
ابن سعد :
تو خواهر زاده مختار هستی
پدر را از دل و جان یار هستی
به دایی بهر بابا کن وساطت
مرا بنما رها از این مشقت
ابراهیم :
چهارتن زدلیران به همرهم اکنون
روان شوید که در دل مراست راز نهان
ایا گروه بایستید در برون سرا
مباد آنکه گریزد همین لعین دغا
(بالا سر ابن سعد)
بخواب روی زمین ای لعین ابتر من
سرت به مثل سر شگ جدا کنم از تن
نهید میان طبق رأس این لعین شریر
به رسم تحفه برید این طبق حضور امیر
(خدمت مختار)
حضور حضرتت آورده ام به صد تعظیم
هر آنکه خواسته بودی کنون ز ابراهیم
خولی :
ای وای که از وحشت مختار دلاور
افتاده شرر در سپه کوفه سراسر
من داخل آن مزبله پنهان شوم از ترس
هر کس به سراغ آیدم از مومن و کافر
برگو سه ماهه به سفر رفته نیامد
گویا ز سفر سوی سفر رفته نیامد
ابراهیم :
بگشائید در خانه خولی یاران
تا بجویم ز همان ظالم مردود نشان
زن شامی :
ای امیر الامرا ، خولی شوم کافر
نیست در خانه سه ماه هست که رفته سفر
زن کوفی :
ای برادر زمن غم زده بشنو ز وفا
تا نشانی دهم از خولی بی شرم و حیا
داخل چاه توالت شده پنهان مثل موش
دو سه روز است چو سگ می کند افغان و خروش
------
شبی آورد آن سر را به خانه
که شد خانه بهشت جاودانه
نهادش در تنور این نا مسلمان
به خاکستر نهان چون ماه تابان
که ناگه نیمه شب با آه و زاری
ز سقف خانه شد داخل عماری
نمودم شستشویش بهتر از جان
بسی بهرش زدم بر سینه و سر
مختار :
بس بود ای زن که شد جانم کباب
خون ز چشمانم روان شد بر جای آب
ای دلیران زین لعین بی حیا
بند از بندش کنید اکنون جدا
شمر :
ای سنان وقت گریزاست که شدکار از دست
چاره بنما که در این کوفه نه بتوانی نشست
سنان :
آری ای شمر بیا تا بگریزیم اکنون
چونکه در کوفه یقین پرچم ما گشت نگون
ابراهیم :
شکر لله که گشتند در این لحظه دچار
در کفم این دو تبهکار لعین غدار
پردلان جمله نمائید شما چهار طرف
عمر این هر دو تبهکار نمائید تلف
دست این هر دو سیه روی دغا بربندید
بسوی دارالعماره، بر مختار برید
نوفل :
آه و صد آه که دیگر نبود راه فرار
بوالعجب دست اجل گشته مرا سخت دچار
چادر اندر سر خود می فکنم مثل زنان
تا بدین حیله مگر آنکه برون آرم جان
ابراهیم :
کیستی ای زن و برگوی روانی به کجا؟
به کجا می روی ای زن تو بیان کن تنها
مختار :
چادر از فرقش بکش تا آنکه بشناسم نخست
کیست این ظالم که خودرا مثل زن کرده درست؟
ابراهیم :
بزنیدش کتک و وارونه سازید سوار
پس به بازار بگردانید با خواری خوار
مختار :
شماها بر سرم منت گذارید
بکوشید حرمله نزدم بیارید
حرمله :
منم که خصم رسول و دشمن دینم
منم که قاتل اولاد آل یاسینم
منم که تیر فکندم به حنجر اصغر
منم که رحم نکردم به شاه تشنه جگر
مختار :
خدا عذاب تو در جهان زیاد کند
کسی ندیده چو تو ظلمی بی حساب کند
زنید تیر به جسمش که خوار و زار شود
به درد و محنت و غم این زمان دچار شود
حکم بن طفیل :
حکم بن طفیلم ای عزیزان
شدم مغضوب اندر نزد سبحان
مختار :
کنم شکر تو ای خدای جهان
که ابن طفیل است به دیده عیان
مختار :
ایا گروه شما بعد جور و جفا
دست و پا برید از همین لعین دغا
ابراهیم :
برید دست و پایش شما
که او دو دست عباس کرده جدا
ابوالحنوق :
منم بوالحنوق آنکه از راه کین
زدم سنگ پیشانی شاه دین
بیامد برم قاسم ابن الحسن
زگلزار شه آن گل یاسمن
زدم تیغ خود را چنان بر سرش
سیه کردم از کین سر مادرش
مختار :
زنید چوب بر پا و بر پیکرش
برید از خنجر کین سرش
ابراهیم :
دو پایش گذارید به چوب و فلک
رسانید فریاد او بر فلک
مختار :
بارالها صد هزاران شکر ای پروردگار
قاتلین کربلا رفتند بر بالای دار
یا حسین مختار اگر نآمد به دشت کربلا
قاتلانت را یکایک من رساندم بر سزا
بارالها باز بنما زود راه کربلا
شیعیان دارند بر دل آرزوی کربلا
((پایان مجلس ))
نقشها :
1- مختار
2- ابراهیم اشتر
3 – ابن مطیع
4- ایاز
5- ابوخلیق
6- منقذ
7- ابن سعد
8- اباحفص
9- خولی
10- زن شامی
11- زن کوفی
12- شمر
13- سنان
14- نوفل
15- حرمله
16- حکم ابن طفیل
17- ابوالحنوق
تخلیص بقلم امیرحسین کریمی علویجه
مطالب مشابه :
مروری بر مجلس تعزیه شهادت امام حسین علیه السلام ( زمینه مازندران)
حرمله می باشد. نسخه مکالمه ای بین شمر و امام(ع) به صورت مصرع انجام نمی گیرد و .
خروج مختار
((خلاصه ای از نسخه تعزیه (( خروج مختار مختار : منت خدای را که بود فرد کردگار. باشد کریم و دادگر
نسخه شمر و منقذ تعزیه حضرت علی اکبر (ع)
گر به گهواره حسین اصغر بی شیر نداشت*هدفی حرمله بهر زدن تیر نداشت*یاحسین کشته نمی گشت اگر
حرمله چگونه توسط مختار کشته می شود؟
حرمله چگونه توسط مختار کشته می ۲- در بعضی نسخهها: «جزار» دارد که به همان معناست.
سرنوشت حرمله بن کاهل اسدی
از حرمله بن کاهل اسدی چه خبر؟ عرض کردم: 2- در بعضی نسخهها: «جزار» دارد که به همان معناست.
حرمله چگونه توسط مختار کشته می شود؟
از حرمله بن کاهل اسدی چه خبر؟ عرض کردم: 2- در بعضی نسخهها: «جزار» دارد که به همان معناست.
مبارز سه گانه
حرمله : السلام ای حجت حق ، وی امام و هم نسخه تعزیه شبیه
دانلود چند تعزیه بکندی 92 بسیار زیبا
برچسبها: تعزیه طفلان مسلم گلخطمی چوپان, حرمله بی نیاز, تعزیه حضرت علی اکبر نسخه
نسخه شمر ابن ذوالجوشن
گوگ تپه خالصه - تعزیه خوانی عاشورا - نسخه شمر ابن ذوالجوشن متن مکالمه حرمله
نحوه به هلاکت رسیدن حرمله
از حرمله بن کاهل اسدی چه خبر؟ عرض کردم: ۲- در بعضی نسخهها: «جزار» دارد که به همان معناست.
برچسب :
نسخه حرمله