خاطرات جنگ - سال 1364- شماره 8 - و اما... گردان مالک اشتر
دسته سيدالشهدا(ع)
من را به دسته 1از گروهان سيد الشهداء فرستادند. مسئول گروهان برادر راسخ بود و مسئول دسته برادر قاسم خاني بود كه بعدها اسير و در آخر جنگ (سال 69) آزاد شد. من شدم بي سيم چي دسته . تجهيزات لازم را هم تحويل من دادند. در دسته سيدالشهداء كارمان اين بود كه روزها عمدتاً پياده روي و مانور داشته باشيم. بنظرم مي رسيد در مقطعي در خود پادگان دو كوهه مقر لشكر 27 باشيم . يعني در گردان مالك اشتر . در پادگان دو كوهه كه مركز لشكر بود. ساختمانهاي آپارتمانهاي فراواني وجود داشت كه گردانهاي رزمي در آنها مستقر بودند. شور و غوغايي بود. تيپ زرهي لشگر هم بود(ذوالفقار). پادگان دو كوهه حدود 4 ,5 كيلومتر قبل از انديمشك است (از طرف تهران به انديمشك) راه آهن جنوب از مقابل آن مي گذرد. ايستگاه راه آهن ندارد اما از بس كه نيرو به لشكر اعزام مي شد قطارها در مواقع اعزام جمعي يك ايستگاه غير رسمي هم جلوي درب پادگان داشتند. يك ترمزي مي كردند و صدها و هزاران بسيجي را پياده مي كردند. خلاصه من به جمع گردان مالك اشتر كه از گردانهاي رزمي پياده و گل هاي سر سبد لشكر بود پيوستم. اين گردان بارها در عمليات قريب به اتفاق نيروهايش را از دست داده بود( مثلاً 80% نيروهايش را) و مجدداً باز سازي شده بود. افتخاري بود نيروي اين گردان شدن, البته خيلي از كردانهاي ديگر هم چنين بودند. بعضي از گردانها مثل انصار و يا كميل در مقاطعي به علت نداشتن نيرو به استعداديك گردان(يعني 300,400 نفر) به حالت غير فعال قرار مي گرفتند گردان مالك اشتر كمتر غير فعال بود( شايد هم هيچگاه) گردان مالك اشتر به نام ساختمان شهيد كارور ناميده مي شد كه نام يكي از فرماندهان شهيدش بود.
قبلاً توصيف كردم كه ساختمان گردان چگونه بود. يعني ساختماني فاقد حداقل امكانات رفاهي. بدون گچكاري- دربهاي مناسب نداشت. حمامها و توالت هاي ساختمان تعطيل بود و همه بطور متمركز بيرون ساختمان قرار داشت. خلاصه اينطور تصور نكنيد كه در آپارتمانهاي لوكس زندگي مي كرديم. فقط نامش آپارتمان بود. ناهار خوري متمركز نداشت- ظهر شهرداران دسته بايد مي آمدندپائين و سهميه غذاي دسته را از ماشيني كه غذا را متمركز از آشپزخانه ميآورد و جلوي گردان توزيع مي كرد دريافت مي كردند. مي آوردند بالا در اتاقهايمان توزيع مي كردند. اينجا هم صبح تا شب مثل اردوگاه كرخه يا كوزان مي گذشت. قبل از اذان صبح هم بساط دعا بود. نماز شب خوانها مي رفتند در حسينيه تازه ساز سوله اي بزرگ بنام حسينيه حاج همت حال مي كردند. نماز صبح جمعي خوانده مي شد. مي توانم بگويم حسينيه شايد حدود 1000 متر مربع فضاي نماز خانه داشت اما هنگام نماز در سه وقت بعضاً جا نمي شد كه داخل حسينيه نماز بخوانيم. ظهرها عمدتاً كمي خلوتر بود. صبحها هم بد نبود. اما شبها بد جوري بود. يك حاج آقا پروازي(روحاني بود)داشتيم كه در بين بسيجيها بسيار معروف بود. بسيار بسيجي بود و پر از اطلاعات و معنويات- بسيجي ها دورش مي گشتند. البته بعد از جنگ و در اين سالهاي اخير شد جزو گروهاي به اصطلاح اپوزوسيون و يك پرونده قطور اطلاعاتي هم پيدا كرد و از چشم نظام افتاد. بارها مورد بحث محافل ضد انقلابي و راديوهاي بيگانه قرار گرفت. موقع حضور ايشان در لشكر حسينيه شلوغتر از هميشه بود.
نتیجه: علاقه بسیج به نماز و روحیه پشت کردن به دنیا
مطالب مشابه :
گردان قدس - گروهان ایثار
اعزامی های اسفند 86 پادگان مالک اشتر - گردان قدس - گروهان ایثار - خاطرات و نظرات برو بچه اعزامی
توصیه هایی برای سربازان آموزشی مالک اشتر اراک با کد 06 (2)
تصاویری از پادگان مالک اشتر اراک اینکه باید چه وسائلی با خود ببریم در مقاله شماره یک توضیح
خاطرات جنگ - سال 1364- شماره 8 - و اما... گردان مالک اشتر
يعني در گردان مالك اشتر . در پادگان دو كوهه خلاصه من به جمع گردان مالك اشتر كه از گردانهاي
اعلام ثبت نام دانشگاههاي افسري ارتش جمهوري اسلامي ايران 92
25-اراك-كيلومتر 4جاده خمين جنب پادگان مالك اشتر ناجا فرماندهي آموزشهاي ق پ ه خاتم الا نبياء
آلبوم عكس ۳
همراه با گروه سرود مالک اشتر مسجد مالك اشتر مشهد . پادگان لشكرك
معرفی،چگونگی مصاحبه،رتبه های قبولی دانشگاه مالک اشتر
هم اينك دانشگاه صنعتي مالك اشتر با برخورداري از بتونن به پادگان بدن مالک اشتر در
برچسب :
پادگان مالك اشتر