نوشته سنگ قبر و شعر سنگ قبر
شعر سنگ قبر ۲
قلبم شده رنجور زهجر تو مادر
فکرم شده اینگونه پریشان تو مادر
هر لحظه کنم آرزوی روی تو افسوس
دستم شده کوته زدامان تو مادر
شعر سنگ قبر ۳
مادرم فردا که زهرا پا به محشر می نهد
در صف خدمتگزارانش ترا جا می دهد
باز ان جا هم مرام مادری را پیشه گیر
جان مولا پیش زهرا دست ما را هم بگیر
شعر سنگ قبر ۴
در چمن هر ورقی دفتر حال دگر است
حیف باشد که زکار همه غافل باشی
نقد عمرت ببرد غصه دنیا بگزاف
گر شب وروز دراین قصه مشکل باشی
گرچه راهی ا ست پر از بیم ز ما تا بر دوست
رفتن آسان بود ار واقف منزل باشی
شعر سنگ قبر مادر
شعر سنگ قبر ۵
مادرم ای رفته در خوابی دراز
یاس هایت توی ایوان گشته باز
گرچه گلهایت همه تنها شدند
با شقایق های آن دنیا بساز
شعر سنگ قبر ۶
مادر گمان مبر زخیال تو غافلم
گر مانده ام خموش خدا داند و دلم
شعر سنگ قبر ۷
این چه شمع است که خاموش نگردد هرگز مرگ مادر که فراموش نگردد هرگز
شعر سنگ قبر ۸
مادر به تو سوگند که در این خانه خاموش افسانه شادی وخوشی گشته فراموش
شعر سنگ قبر ۹
ای خاک تیره مادر ما را عزیزدار این نور چشم ماست که در برگرفته
شعر سنگ قبر ۱۰
مادر امروز جهان بی تو نبیند چشمم این منم بر سر خاک تو که خاک بر سرم
شعر سنگ قبر ۱۱
اینجا بهشت ارزو در زیر خاک است ارامگاه مادری مظلوم وپاک است
شعر سنگ قبر ۱۲
مادرم غم تو.همنفسم شد به جان تو با این غم بزرگ چه خاکی بر سر کنم
شعر سنگ قبر ۱۳
مادرم رفتی و داغت به دل ماست هنوز هرکجا می نگرم روی تو پیداست هنوز
شعر سنگ قبر ۱۴
این که مرقد عشق وآرزوهاست این تربت پاک مادر ماست
ای خاک تو حرمتش نگهدار این رنج کشیده مادر ماست
شعر سنگ قبر ۱۵
مادر ای آفتاب هستی بخش زیر پایت بهشت جاوید است
دامن پاکت ای فرشته مهر باغ آلاله گون توحید است
شعر سنگ قبر ۱۶
امروز هستی ام ز امید دعای توست فردا کلید باغ بهشتم رضای توست
مادرم بهشت من همه اغوش گرم توست گویی سرم هنوز بر بالین نرم توست
شعر سنگ قبر ۱۷
بخواب ای مادرم آرام وخسته بخواب ای مادرم ای دل شکسته
بمیرم من برای غصه هایت بمیرم من برای اشک هایت
شعر سنگ قبر ۱۸
مادرم ای چشمه ی مهرو وفا مادرم ای آیت لطف خدا
مادرم ای روز سختی یار من مادرم ای بهترین غمخوار م
شعر سنگ قبر ۱۹
ای روح ایثار ای مادر من ای خاک پایت تاج سر من
از شوق رویت ای مهر تابان خون میزند جوش در پیکر من
شعر سنگ قبر ۲۰
در گلستان ادب اموزگارم مادر است بعد رب العالمین پروردگارم مادر است
من که شاگرد دبیرستان عشق مادرم اولین معشوق من در روزگار مادر است
شعر سنگ قبر ۲۱
گل های بهشت سایبانت مادر یک دسته ستاره ارمغانت مادر
دیگر چه کسی چشم به راهم باشد قربان نگاه مهربانت مادر
شعر سنگ قبر ۲۲
قلبم شده رنجور ز هجران تو مادر فکرم شده این گونه پریشان تو مادر
هرروز کنم ارزوی روی تو افسوس دستم شده کوتاه ز دامان تو مادر
شعر سنگ قبر ۲۳
مادر به زیر خاک چه خوش ارمیده ای ای باغبان ز گلشن خود دل بریده ای
مادر چه شد که به همه مهر مادری دست از من وتو ثمرانت کشیده ای
شعر سنگ قبر ۲۴
قربان نگاه خسته ات مادر جان لبخند به گل نشسته ات مادر جان
از عمق دو چشم مهربانت پیداست تصویر دل شکسته ات مادر جان
شعر سنگ قبر ۲۵
شعله ای خاموش گشت وخانه ای بی نور شد گوهرارزنده ای پنهان به خاک گور شد
مادر شایسته ای زین عالم نا پا یدار روشن ان دیده که رویش می دید
شعر سنگ قبر ۲۶
همی نالم که مادر در برم نیست صفا وسایه او بر سرم نیست
مرا گر دولت عالم ببخشند برابر با نگاه مادرم نیست
شعر سنگ قبر ۲۷
این مرقد عشق و ارزوهاست این تربت پاک مادر ماست
ای خاک توحرمتش نگه دار این رنج کشیده مادر ماست
شعر سنگ قبر ۲۸
مادر به خدا ماه در این خانه که تو بودی روشنگر این کلبه ویرانه تو بودی
از خاطر دل ها نرود یاد تو هرگز ای آن به نیکی همه افسانه تو بودی
شعر سنگ قبر ۲۹
آبروی اهل دل از خاک پای مادر است هر چه دارند این جماعت از دعای مادر است
آن بهشتی را ه قرآن میکند توصیف آن صاحب قرآن بگفتا زیر پای مادر است
شعر سنگ قبر ۳۰
یاد ایامی که مادر داشتم افسری زیبنده بر سر داشتم
زندگی با او مرا افسانه بود روشنی بخش دلم در خانه بود
شعر سنگ قبر ۳۱
گر چه من دیگر نمی بینم گل روی تو را خاطراتت را در این غمخانه مهمان میکنم
گوهر یکدانه ام ای مادر خوبم بدان تا ابد یاد تو را در سینه پنهان میکنم
شعر سنگ قبر ۳۲
بگو مادر هنوز یادی از ما میکنی یا نه ؟ درون خاک تیره وا عزیزا میکنی یا نه؟
به هر دردی که گشتم مبتلا کردی مداوایم غم بی مادری را هم مدوا میکنی یا نه؟
شعر سنگ قبر ۳۳
دلم را از غمت مادر شکستی تمام رشته ها از هم گسستی
یقین دارم که در باغ بهشتی کنار حضرت زهرا نشستی
شعر سنگ قبر ۳۴
امروزهستی ام ز امید دعای توست فردا کلید باغ بهشتم رضای توست
مادر بهشت من همه آغوش گرم توست گویی سرم هنوز به بالین نرم توست
شعر سنگ قبر ۳۵
بخواب ای مادرم ارام خسته بخواب ای مادرم ای دلشکسته
بمیرم من برای غصه هایت بمیرم من برای اشک هایت
شعر سنگ قبر ۳۶
دگر اغوش مادر جای ما نیست دریغا دامنش ماوای ما نیست
از ان روزی که از دار فنا رفت کسی غمخوار و هم اوای ما نیست
شعر سنگ قبر ۳۷
گل های بهشت سایبانت مادر یک دسته ستاره ارمغانت مادر
دیگر چه کسی چشم به راهم باشد قربان نگاه مهربانت مادر
شعر سنگ قبر ۳۸
دریای خروشان محبت گل ایثار ای هم نفسان مادر ما خفته در اینجا
شعر سنگ قبر ۳۹
ناله کردم ذره ای از کوه دردم کم نشد گریه کردم اشک بر داغ دلم مرهم نشد
در گلستان گردگل بسیار گردیدم ولی از هزاران گل که بوییدم یکی مادر نشد
شعر سنگ قبر ۴۰
کسی که ناز مرا میکشید مادر بود کسی که حرف مرا می شنید مادر بود
مرا ستاره صبحی که هرچه کوشیدم شد اخر از نظرم ناپدید مادر بود
شعر سنگ قبر ۴۱
کسی که طعم محبت چشیده میداند مصبیتی به جهان همچو مرگ مادر نیست
شعر سنگ قبر ۴۲
به یاد شمع رویت همچنان پروانه میسوزم تورفتی من به جایت اندرین کاشانه میسوزم
گهی آیم کنار قبر تو با دیده گریان گهی از مهربانی های تو در خانه میسوزم
شعر سنگ قبر ۴۳
فلک دیدی چه خاکی بر سرم شد برون اخر ز دستم مادرم شد
برون از دست ماه نازنینم که از هجران او اندوهگینم
شعر سنگ قبر ۴۴
اگر مادر نباشد زندگی نیست به خورشید وفلک تابندگی نیست
خدا عشق است ومادر مهر مطلق به انان بندگی شرمندگی نیست
شعر سنگ قبر ۴۵
تو رفتی ترک کردی مادر این دنیای فانی را برایم تیره کردی زندگی و زندگانی را
همیشه شادمان بودم که چون تو مادری دارم کجا دیگر توانم دید روی شادمانی را
شعر سنگ قبر ۴۶
ای کاش تو باز آیی و من پای تو تو بوسم در سجده روم صورت زیبای تو بوسم
هرجا که گذشتی و دمی جای گرفتی انجا روم وگریه کنان جای تو رو بوسم
شعر سنگ قبر پدر
شعر سنگ قبر ۴۷
پدرم یاد تو هرگز نرود از دل ما مگر ان روز که درخاک شود منزل ما
شعر سنگ قبر ۴۸
این گوهر گم گشته به دنیا پدرم بود محبوب همه یار همه تاج سرم بود
هرجا که زمن نام ونشانی طلبیدند اوازه همه نامش سند معتبرم بود
شعر سنگ قبر ۴۹
آن کس که مرا روح وروان بود پدر بود ان کس که مرا فخر زمان بود پدرم بود
افسوس که رفت از سرم آن سایه رحمت آن کس که برایم نگران بود پدرم بود
شعر سنگ قبر ۵۰
پدر جان یاد آن شب ها که ما را شمع جان بودی میان نا امیدی ها چراغ جاودان بودی
برایت زندگی کردن اگرچه رنج وسختی بود بنازم همتت بابا صبور ومهربان بودی
شعر سنگ قبر ۵۱
باورم نیست پدر رفتی وخاموش شدی ترک ما کردی وبا خاک هم آغوش شدی
خانه را نوری اگر بود ز رخسار تو بود ای چراغ دل ما از چه تو خاموش شدی
شعر سنگ قبر ۵۲
پدرم دیده به سویت نگران است هنوز غم نادیدن تو بار گران است هنوز
انقدر مهر و وفا برهمگان کردی تو نام نیکت همه جا ورد زبان است هنوز
شعر سنگ قبر ۵۳
روح پاکت با امیر المومنین محشور باد خانه قبرت زالطاف خدا پر نور باد
ای چراغ زندگانی ای پدر یادت به خیر خاطرت در باغ فردوس برین مسرور باد
شعر سنگ قبر ۵۴
گشته از سیلاب غم چشمان من دریا پدر من چه گویم بی تو از فردا وفرداها پدر
تکیه گاهی بودی وتنها امید وارزو پدر بی تو این دنیا ندارد رنگ شادی ها
شعر سنگ قبر ۵۵
پدر ای آیت عشق خدایی گل خوشبوی باغ اشنایی
از آن روزی که رفتی در دل خاک دلم میسوزد از درد
شعر سنگ قبر ۵۶
پدر سنگ مزارت را به آه وناله میبوسم به عشق وزحمت چندین وچندین ساله میبوسم
اگر دنیا شود گلشن گلی جز تو نمی یابم ز چشمم زاله میریزد تورا چون لاله می بوسم
شعر سنگ قبر ۵۷
ای گل باغ وچمن از ما گسستن زود بود پشت فرزندان از این ماتم شکستن زود بود
بهر تو همسر ندارد صبر در این انتظار ای پدر بر سنگ نامت نقش بستن زود بود
شعر سنگ قبر ۵۸
همیشه مونس ویاورم پدرم بود به وقت رنج غمخوارم پدر بود
چو پروانه اگر بال وپرم سوخت ولی شمع شب تارم پدر بود
شعر سنگ قبر ۵۹
پدرم بارش باران خدا بود پدرم جلوه ایمان وصفا بود
پدرم حاکم پیمان ووفا بود پدرم درهمه جا کار گشا بود
شعر سنگ قبر ۶۰
پدرم تاج سرم چشم به راهت بودم همه دم عاشق لبخند نگاهت بودم
ای فلک از چه زدی اتش غم بر جگرم کاش جای پدرم من سر راهت بودم
شعر سنگ قبر ۶۱
ای پدر ای عارف نیکو خصال ای که قدرت را ندانستیم ایام وصال
خوش بخواب اینجا که این دنیای دون چون تو گوهر کم دهد از خود برون
شعر سنگ قبر ۶۲
ای سفر کرده به معراج به یادت هستیم ای پدر ما همگی چشم به راهت هستیم
تو سفر کردی واسوده شدی از دوران همه ماتم زده هر لحظه به یادت هستیم
شعر سنگ قبر ۶۳
پدرم دست اجل زود تو را پرپر کرد مادرم گریه کنان خاک برسر کرد
اهل منزل همگی در غم تو محزونند اشک چشم همگان خاک مزارت تر کرد
شعر سنگ قبر ۶۴
از ملک جهان رفت به جنت پدر ما برداشته شد سایه لطفش زسر ما
رفت از سرما سرور ما تاج سر ما زحمتکش مظلوم خدایا پدر ما
افسرده نمیخواست دل همسر وفرزند افسوس فلک کرده پر از غم جگر ما
شعر سنگ قبر فرزند
شعر سنگ قبر ۶۵
گفتم که فراق تو نبینم دیدم آمد به سرم هر آنچه میترسیدم
شعر سنگ قبر ۶۶
عزیزخفته در خاکم گل باغ دلم بودی درخشان گوهر پاکم چراغ محفلم بودی
کجا یابم دگر چون تو اگر گرد جهان گردم تو را ای نازنین دختر که یار وهمدمم بودی
شعر سنگ قبر ۶۷
دلا دیدی که آن فرزانه فرزند چه دید اندر خم این طاق رنگین
به جای لوح سیمین در کنارش فلک بر سر نهادش لوح سنگین
شعر سنگ قبر ۶۸
افتابی در جهان تابید رفت عمر کوتاهش جهان دید ورفت
هیچ کس از دست او رنجش نداشت از چه رو از دست ما رنجید ورفت
شعر سنگ قبر ۶۹
فلک آخر ربودی گوهر یکدانه ما را بگو بر ما چرا بردی تو ان دردانه ما را
ندانم از چه رو کردی شعار خویش گل چیدن گل مارا چیدی و برهم زدی گلخانه ما را
شعر سنگ قبر ۷۰
سال ها رنج کشیدم که گلی پروردم باد پاییز به ناگه زد وگل پرپر شد
گل پرپر شده ام از چه برفتی ز برم که زهجران تو هر دم دل ما مضطر شد
شعر سنگ قبر ۷۱
قصه مرگ تو را ناگه شنیدن زود بود در عزایت جامه را تن دریدن زود بود
آخر ای یار همه ای مطهرمهر وفا در سرای جاودان منزل گزیدن زود بود
شعر سنگ قبر ۷۲
دریغا حسرتا از کامرانی نبردم بهرهای از زندگانی
همی پر حسرت وناکام رفت به زیر خاک عین جوانی
شعر سنگ قبر ۷۳
جوان رفتم زدنیا با هزاران ارزو بر دل به زیر خاک کردم با دو صد اندوه غم منزل
گذر اید اگر برخاک من از زاه غم خواری به الحمدی مرا یاد اورید ای محرمان دل
شعر سنگ قبر ۷۴
بعد پرپر شدنت ای گل زیبا چه کنم من به داغ تو جوان مرده به دنیا چه کنم
بهر هر دردی دوایی است مگر داغ جوان من به دردی که براو نیست مدوا چه کنم
شعر سنگ قبر ۷۵
پر پاکدل خوب و نکومنظر من مانده بر خاک رهش خیره دوچشم تر من
نازنینی که به پاکی نه کم از شبنم بود عمر او نیز دریغا که چوشبنم کم بود
شعر سنگ قبر ۷۶
نو گلی پرورده بودم خاک از دستم ربود ان چنان در برگرفت گویی که در عالم نبود
سالها زحمت کشیدم تا گلم پرورده شد ناگهان پیک اجل ان غنچه را از من ربود
شعر سنگ قبر ۷۷
نوگلم رفته وداغش به دل مادر ماند حسرت دیدن رویش به دل خواهر ماند
تو که تنها پسر و یاور مادر بودی از چه رو بار غمت بر کمر همسر ماند
شعر سنگ قبر ۷۸
گلی بودم در ایام جوانی جوان بودم نکردم زندگانی
گلی بودم که وقت چیدنم بود جوان بودم چه وقت مردنم بود
شعر سنگ قبر ۷۹
ای مادر غمدیده نداری خبراز من کز گردش ایام چه امد برسر من
من تازه جوان بودم واندر چمن حسن نشکفته فرو ریخت همه بال وپر من
شعر سنگ قبر ۸۰
افسوس که زیبا پسرم تاج سرم رفت امیدوچراغ دل ونور بصرم رفت
زد اتش سوزان اجل بر گل عمرم ناگاه از این باغ گل نوثمرم رفت
شعر سنگ قبر ۸۱
حجاب چهره جان میشود غبار تنم خوشا دمی که از این چهره پرده برفکنم
چنین قفس نه سزایچو من خوش الحانیست روم به گلشن رضوان که مرغ ان چمنم
شعر سنگ قبر ۸۲
در عشق توام نصیحت و پند چه سود؟ زهراب چشیده ام مرا قند چه سود
گویند مرا که بند پاش نهید دیوانه دل است پای در بند چه سود
شعر سنگ قبر ۸۳
روزی که قضا نیست نخواهی مردن ور هست قضا کجا توان جان بردن
مرگ تهی مساز پهلو که به آن سر منزل خود توان به دست اوردن
شعر سنگ قبر ۸۴
ای جوانمردان جوانمردی دگر در خاک رفت گوهری پاک از زمین برجانب افلاک رفت
بار خود بربست از این خاک تیره دل برید پاک جان امد به گیتی پاک ماند وپاک رفت
شعر سنگ قبر ۸۵
ای چرخ وفلک خرابی از کینه توست بیدادگری شیوه دیرینه توست
ای خاکاگر سینه تورا بشکافند بس گوهر قیمتی که درسینه توست
شعر سنگ قبر ۸۶
ای سفر کرده به معراج روانت شادباش روح تو در کنف رحمت حق ازاد است
مهر تو نور وصفا بود به کاشانه ما هر زمان عزت وپیمان تو مارا یاد است
شعر سنگ قبر ۸۷
ای رهگذرکه میگذری برمزار من زنهاریاد کنی زمن وروزگارمن
شکفته بودیک گلم از صدهزار گل نا گه بریخت باد اجل نوبهار من
شعر سنگ قبر ۸۸
در ان نفس که بمیرم در ارزوی تو باشم بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
به صبح روز قیامت که سرزخاک برارم در ارزوی تو خیزم به جست جوی تو باشم
شعر سنگ قبر ۸۹
چون نامه عمر ما به هم پیچیدند بردندبه میزان عمل سنجیدند
بیشاز همه کس گناه ما بود ولی مارا به ولایت علی بخشیدند
شعر سنگ قبر ۹۰
سایه اش همچون پناهی بود رفت شانه هایش تکیه گاهی بود رفت
شادی ما بود دیدار رخش شادی ما یک نگاهی بود رفت
شعر سنگ قبر ۹۱
فلک اخر ربودی سرور فرزانه ما را به خاموشی سپردی محفل وکاشانه ما را
ندانم ازچه روکردی شعار خویش گل چیدن گل ما چیدی وبرهم زدی گلخانه مارا
شعر سنگ قبر ۹۲
مانده ایم دل شکسته وبا درد ساخته ایم
بی تو زخودگریخته در خود گداختیم
با هر نفس نشسته ودرهم شکسته ایم
مانند اشک حسرت خود رنگ باختیم
شعر سنگ قبر ۹۳
تا کی ز مصیبت غمت یاد کنم
اهسته ز دوری تو فریاد کنم
وقت است که دست از این دهان بردارم
از دست غمت هزار بیدادکنم
شعر سنگ قبر ۹۴
در مرگ حیات اهل داد و دین است
وز مرگ روان پاک تمکین است
این مرگ لقاست نی جفا وکین است
نامرده همی میرد ومرگش این است
شعر سنگ قبر ۹۵
ای دوستان بگویید ارام جان من کو
راحت فزای هرکس محنت سرای من کو
هر کس به خانمانی دارند مهربانی
من مهربان ندارم نامهربان من کو
شعر سنگ قبر ۹۶
تا هستم ای رفیق ندانی که کیستم
روزی سراغ وقت من ایی که نیستم
پیداست از گلاب سرشکم که من چو گل
یک روز خنده کردم وعمری گریستم
شعر سنگ قبر ۹۷
خرم آن روز کزین غمکده پرواز کنم
از پس مرگ حیاتی دگر اغاز کنم
باغ جان پرگل ومن خسته به زندان تنم
زندگی یابم اگر پنچره ای بازکنم
مطالب مشابه :
ربائئ های پدر مادر فرزند وانواع گوناگون شعر سنگ قبر و مطالب نوشتنی روی قبر
دستم شده کوته زدامان تو مادر. شعر سنگ قبر
شعر سنگ قبر
دستم شده کوته زدامان تو مادر. شعر سنگ قبر
شعر سنگ قبر پدر و مادر
شعر سنگ قبر پدر و مادر. مادر گمان مبر زخیال تو غافلم گر مانده ام خموش خدا داند و دلم
انواع قبر
سنگ قبر ساز ها خطاط هستن. چرا سر قبر پدر و مادر هاي از دنيا رفتمون نميريم . شعر ها
مزار داشی شعرلری( شعر های سنگ مزار - ترکی)
مزار داشی شعرلری( شعر های سنگ مزار سنگ قبر: سالSal (سنگ مسطحی که بر روی قبر گذاشته می شود)
شعر سنگ قبر پروین اعتصامی
شعر سنگ قبر پروین
نوشته سنگ قبر و شعر سنگ قبر
شعر سنگ قبر ۲. قلبم شده رنجور زهجر تو مادر. فکرم شده اینگونه پریشان تو مادر. هر لحظه کنم آرزوی
شعر های سنگ قبر
شعر های سنگ قبر. گلهای بهشت سایبانت مادر صدها صلوات بر روانت
برچسب :
شعر مادر سنگ قبر