خلاصه کتاب مدیریت مالی پیشرفته

خلاصه کتاب مدیریت مالی پیشرفته – ترجمه دکتر پارساییان

مسأله نمایندگی،حقوق وپاداش مدیران

شركت بدنبال پروژه‌هايي است كه خالص ارزش فعلي آن مثبت باشد تا ارزش شركت حداكثر شود ولي آيا خواست مدير شركت اين است؟

1- فرآيند سرمايه گذاري (در دارايي‌هاي سرمايه‌اي)

سيستم بودجه بندي سرمايه‌اي رسمي داراي سه مرحله است:

1-براي شركت «بودجه سرمايه‌اي» تهيه مي‌شود. كه عبارت است از برنامه‌اي براي مخارج سرمايه‌اي كه به وسيله يك واحد به مصرف خواهد رسيد.

2-صدور «مجوز» اجراي پروژه تا پروژه‌هاي خاص به اجرا در آيند.

3-براي اعمال نظر بر مراحل پيشرفت پروژه‌هاي جديد «بررسي‌هاي پس از اجراي» انجام مي‌شود.

در بيشتر شركت‌ها واحدهاي توليدي پيشنهادهاي خود را به مديريت واحد ارائه مي‌كنند و سپس مديريت ارشد و نيروهاي ستادي آن را بررسي مي‌نمايند و بودجه سرمايه‌اي به تصويب مديريت ارشد و هيئت مديره مي‌رسد.

بودجه‌ي سرمايه‌اي سالانه، فهرستي از پروژه‌هاي سرمايه‌گذاري است كه براي سال بعد برنامه‌ريزي شده‌اند. بودجه‌ي سرمايه‌اي نهايي بايد منعكس كننده‌ي برنامه‌ريزي استراتژي يك شركت باشد. برنامه‌ريزي استراتژيك داراي يك ديدگاه «رأس به قاعده‌ي هرم» شركت است. در اين برنامه‌ريزي سعي مي‌شود شركت‌هاي را شناسايي نمايند كه داراي يك مزيت ويژه هستند. پروژه‌هاي پيشنهادي مؤيد استراتژي پذيرفته شركت به گونه‌اي هستند كه در سازمان مسير مشخص شده و روشني را طي مي‌كنند. گزينه‌هاي مربوط به سرمايه‌گذاري شركت بايد بازتابي از فرآيندهاي بالا به پايين و پايين به بالا باشد.

اغلب مرزهاي هزينه‌هاي سرمايه‌اي چندان دقيق نيست. ممكن است هزينه‌هاي سرمايه‌اي با اهميت (سرمايه‌گذاري در دارايي‌هاي نامشهود) در بودجه‌ي سرمايه‌اي مشاهده نشود. ديدگاه كلي اين است: مدير مالي بايد بدون توجه به اينكه آيا سرمايه‌گذاري در بودجه رسمي سرمايه وجود دارد يا خير آن را مورد توجه قرار دهد.

2- اطلاعات (براي تصميم‌گيري بايد اطلاعات خوب وجود داشته باشد.)

4 مسئله كه مديران بايددر نظر بگيرند:

1. حفظ ثبات در پيش‌بيني‌ها

بسياري از شركت‌ها فرايند بودجه‌بندي سرمايه‌اي را براساس شاخص‌هاي اقتصادي پيش‌بيني مي‌نمايند و اقدام به پيش‌بيني اقلام خاصي مي‌نمايند كه براي فعاليت‌هاي شركت لازم است. سپس مي‌توان با استفاده از اين پيش‌بيني‌‌ها به مبلغي دست يافت و برآن اساس همه پروژه‌ها را تجزيه و تحليل نمود.

2-كاهش يك سونگري‌ها در پيش‌بيني

3-ارائه اطلاعات مورد نياز به مديريت ارشد

اگر در شركتي مديران مستقر در رأس هرم اطلاعات ضعيفي را بپذيرند با دو نتيجه روبه‌رو خواهند شد. نخست، مديريت ارشد نمي‌تواند هر يك از پروژه‌ها را مورد بررسي قرار دهد. از اين‌رو، پروژه‌هايي كه مورد تأييد مديران كل واحد مستقل قرار مي‌گيرد اغلب مورد تأييد گروه واحدهاي مستقل مربوطه قرار خواهند گرفت و در نتيجه به ندرت امكان دارد كه مديريت ارشد آن‌ها را رد كند. دوم، از آنجا كه مديران نمي‌توانند بر تصميماتي كه در مورد يكايك پروژه‌ها اتخاذ مي‌شودکنترل چندان زیادی اعمال نمایند،تصمیماتی که برای سرمایه گذاری اتخاذمی شوندمعمولا غيرمتمركز مي‌باشند.

برخي از مديران ارشد مي‌كوشند ضوابطي دقيق اعمال كنند تا هزينه‌هاي سرمايه‌اي را كم كنند، در نتيجه مسئله نمايندگي اجتناب ناپذير است.

4-حل مسئله تضاد منافع

امكان دارد مدير واحد توليدي يا مدير يك واحد مستقل وسوسه شود ريسكي را كاهش دهد، از آن اجتناب كند، امپراتوري تشكيل دهد و يا پروژه‌هايي را به اجرا در آورد كه جنبه شخصي يا انحصاري داشته باشند. بديهي است كه مديريت ارشد هم در معرض وسوسه‌هاي مشابهي قرار مي‌گيرد.

3- انگيزه

به دو روش مي‌توان هزينه‌هاي نمايندگي را كاهش داد:

1-«نظارت» بر كارهاي مديران و اقدامات آنان

2-ايجاد «انگيزه‌هاي» درست در آنان در راستاي به حداكثر رساندن ارزش شركت.

3-1- نظارت: براي مثال سهامداران كار خطير نظارت بر مديريت ارشد را به هيئت مديره و به حسابداران يا حسابرساني واگذار مي‌كنند كه دفاتر شركت را حسابرسي خواهند كرد.

3-2- ايجاد انگيزه: براي تشويق مديران جهت به حداكثر رساندن ثروت سهامداران، معمولاً بخش بزرگي از حقوق و پاداش آن‌ها با عملكرد شركت مرتبط مي‌شود.

در ايالات متحده آمريكا مبلغ بسيار بالايي به عنوان حقوق و پاداش به مديريت ارشد پرداخت مي‌شود و دوم با ايجاد رابطه بين حقوق، پاداش و عملكرد مديران، حالتي ويژه يا غيرعادي دارد.

اصولاً وجود رابطه بين عملكرد، حقوق و پاداش مديران در قالب برنامه‌هاي اعطاي سهام يا اختيار خريد سهام و جايزه‌هايي به اجرا در مي‌آيد كه به شيوه محاسبه سودآوري (براساس سيستم حسابداري) بستگي دارد.

اگر بخواهيم مدير به گونه‌اي كاركند كه ارزش مورد نظر سهامدار به حداكثر برسد، معقول اين است كه سهام عادي يا برگ اختيار خريد سهم به مدير بدهيم. اين يك راه حل كامل نيست زيرا ارزش شركت ممكن است در معرض نوساناتي قرار گيرد كه مدير نتواند هيچ نوع كنترلي بر اين عوامل اعمال نمايد. ارزش بازار سهام در امروز نشان دهنده‌ي انتظارات سرمايه‌گذاران نسبت به عملكرد مديريت است.

همچنين از زماني كه در شركت‌هاي «ان ران»، «ورلد كام» و ساير شركت‌ها رسوايي مالي بوجود آمد، برخي نگران اين هستند كه دادن پاداش در قالب برگ اختيار خريد سهام مي‌تواند مديران را وسوسه نمايد كه اقدام به حساب سازي نمايند و قيمت سهام را بالا ببرند.

مسئله مطرح اين است كه مرتبط ساختن حقوق و پاداش مديريت به قيمت سهام تنها زماني كارساز واقع مي‌شود كه مديران نتوانند از اطلاعات داخلي سوء استفاده كنند.

4- محاسبه‌ي عملكرد مديران و پرداخت پاداش به آن‌ها

سود باقي مانده و ارزش افزوده‌ي اقتصادي

هرقدر به سطوح پايين‌تر سازمان برويم رابطه بين عمل مدير و عملكرد قيمت سهام ظريف‌تر مي‌شود. از اين‌رو، براي مديران رده پايين، درصد بالايي از پرداخت‌ها احتمالاً به سودآوري مرتبط مي‌شود كه براساس سيستم حسابداري محاسبه مي‌نمايند (كمتر به بازده سهام بستگي دارد)

محاسبه‌ي عملكرد مديران دو راه وجود دارد:

1- خالص بازده سرمايه: كمتر شركتي آن را به عنوان شاخصي براي سرمايه‌گذاري مي‌پذيرد.

2- سود باقي مانده يا ارزش افزوده اقتصادي: سود خالص پس از كم كردن بازده مورد نظر بستانكاران را سود باقي‌مانده يا ارزش افزوده اقتصادي مي‌نامند.

سود مورد نظر – سود كسب شده = سود باقيمانده = ارزش افزوده اقتصادي

(سرمايه × هزينه سرمايه) – سود كسب شده =

مثال: شركتي 1000 دلار در واحد توليدي سرمايه‌گذاري كرده است سود خالص آن به 130 دلار مي‌رسد. فرض كنيد هزينه سرمايه %10 باشد. در اين صورت:

دلار 30 + = (1000 × 10/0) – 130 = ارزش افزوده اقتصادي

ولي اگر هزينه سرمايه 20% باشد ارزش افزوده، منفي 70 دلار خواهد شد.

مدير يك واحد توليدي از طريق اقدامات زير موجب افزايش ارزش افزوده اقتصادي مي‌شود:

1- بالا بودن سود خالص                   2- كاهش دادن سرمايه به كارگرفته شده

اين روش باعث مي‌شود كه در مدير انگيزه زيادي به وجود آيد تا دارايي‌هاي غيرضروري را به فروش برساند و اگر بازده دارايي‌هاي جديد از هزينه سرمايه بيشتر شود اقدام به خريد اين اقلام نمايد.

بديهي است كه محاسبه سودآوري مانند ارزش افزوده اقتصادي يا بازده سرمايه براساس ارزش دفتري (به روش حسابداري) به عدد دقيق سود خالص و سرمايه‌اي بستگي دارد كه مورد استفاده قرار مي‌گيرد. اگر در داده‌هاي حسابداري ثبت‌هاي اصلاحي انجام نشود، اين اعداد باعث مي‌شوند كه سودآوري واقعي دارايي‌هاي جديد كمتر و سودآوري دارايي‌هاي قديمي بيشتر از مقدار واقعي گزارش شوند.

محاسبه سود اقتصادي

براي محاسبه ارزش افزوده اقتصادي و بازده سرمايه بايد از سود واقعي يا سود اقتصادي استفاده كرد. سود اقتصادي برابر است با جريان نقدي منهاي استهلاك اقتصادي (يعنی، كاهش در ارزش فعلي دارايي) متأسفانه، نمي‌توان از حسابدار خواست كه هنگام محاسبه سود ارزش فعلي هر يك از اقلام دارايي را محاسبه نمايد. ولي معقول اين است تا چنين پرسشي را مطرح كرد كه چرا، دست‌كم، حسابدار درصدد بر نمي‌آيد جدول استهلاك دارايي‌ها (برمبناي ارزش دفتري) را با الگوهاي استهلاك اقتصادي تطبيق دهد.

تغيير در ارزش فعلي + جريان نقدي = سود اقتصادي

كاهش در ارزش فعلي = استهلاك اقتصادي

استهلاك اقتصادي – جريان نقدي = سود اقتصادي

فصل 3:شیوه محاسبه ارزش فعلی

دکتر حمیدرضا کردلویی

زهرا کارمزدی

ارزش دارایی درسال C: t                                        

سالt:   

ارزش فعلیPV:    

نرخ بهره  r:

خالص ارزش فعلیNPV:

عامل تنزیل DF:

ارزش فعلی یک قلم دارایی که جریان نقدی برای یک سال آینده تولید می کند به روش زیر محاسبه می گردد

ارزش فعلی یک قلم دارایی که جریان نقدی برای دو سال آینده تولید می کند به روش زیر محاسبه می گردد

برای محاسبه ارزش فعلی یک دارایی می توان از عامل تنزیل نیز استفاده کرد

تعیین ارزش جریانهای نقدی در چندین دوره

چنانچه جریانهای نقدی ایجاد شده در دوره های مختلف یکسان باشد می توان از روش زیر استفاده نمود

اگر سرمایه گذاری اولیه در یک پروژه  باشد خالص ارزش فعلی پروژه به روش زیر محاسبه می گردد

ارزش فعلی ساختمانی 420000 تومان می باشد ،ساختمان رامی توان به مبلغ 8000 تومان سالانه برای 8 سال اجاره داد و سپس به فروش رساند، ارزش ساختمان هر سال 3٪ افزایش می یابد،آیا اجاره و فروش ساختمان پس از 8 سال به صرفه است ؟ (نرخ تنزیل 5٪)

 

ارزش آتی ساختمان

 

ارزش فعلی فروش ساختمان پس از 8 سال

ارزش فعلی اجاره ها:

مجموع ارزش فعلی اجاره و فروش ساختمان

چون ارزش فعلی اجاره و فروش ساختمان 411885 تومان بوده در حالیکه ارزش فعلی فروش ساختمان 420000 تومان می باشد بنابراین اجاره ساختمان به صرفه نمی باشد .

ارزش فعلی اقساط مادام العمر

اگر پرداخت اولین قسط مادام العمر از سال یک اغاز شود

 اکر پرداخت اولین قسط از سال t+1 آغاز شود

ارزش فعلی اقساط  پرداختی از سال 1تا t

شخص نیکوکاری می خواهد به طور مادام العمر به یک مدرسه سالانه 100000 تومان کمک کند ،ارزش فعلی پرداختهای او برای 20 سال چقدر است ؟(نرخ تنزیل 10٪)

بهره مرکب میان دوره

 در بعضی مواقع بهره یا اقساط به صورت ماهانه ، فصلی و ... پرداخت می گردد نرخ بهره مرکب سالانه در صورتیکه پرداختها در m دوره صورت گیرد به روش زیر محاسبه می شود

نرخ بهره مرکب سالانه

گاهی پرداختها به صورت یکنواخت و مستمر در طول سال جریان می یابند نرخ بهره مرکب مستمر به روش زیر محاسبه می گردد

 نرخ بهره مرکب مستمر                       

شخصی 100000تومان در بانک با نرخ 6٪ سرمایه گذاری  می کند ، پرداخت بهره به صورت ماهانه می باشد،ارزش آتی سرمایه شخص پس از یک سال چقدر می باشد؟

شخص نیکوکاری می خواهد به طور مادام العمرو مستمر به یک مدرسه هر سال100000 تومان کمک کند ،ارزش فعلی پرداختهای او برای 20 سال چقدر است ؟(نرخ بهره مرکب مستمر9/53٪)

نرخ بهره اسمی و واقعی                                                                             

نرخ بهره تعیین شده توسط بانک یک نرخ بهره اسمی است و مبلغ بهره پرداختی بانک جریان نقدی واقعی ست اما قدرت خرید  توسط این وجه با توجه به نرخ بهره را جریان نقدی واقعی می گویند.

                                                                                                      

شخصی مبلغ 100 تومان را با نرخ 10٪ سرمایه گذاری می کند ، نرخ تورم 6٪ می باشد ،بازیافت اسمی و واقعی وی پس از یک سال چقدر خواهد بود؟

سرمایه شخص6برابرسرمایه امروزبوده ولی قدرت خرید 2برابرامروزمی باشد

 

ارزش اسمی سرمایه پس از یک سال

 

ارزش واقعی سرمایه پس از یک سال

 نرخ بازده اسمی 10٪       نرخ بازده واقعی 3.774٪

مقدمه ف 4

در این فصل به بررسی قیمت بازار سهام عادی می­پردازیم. ارزش یک سهم برابر است با ارزش فعلی پرداختهای نقدی بر اساس نرخ بازدهی که سرمایه گذاران انتظار دارند در صورت سرمایه گذاری در اوراق بهادار دیگری (با ریسکهای مشابه) بدست آورند.

سهام عادی دارای یک سررسید مشخص نیست. پرداختهای نقدی آنها به صورت جریان نامحدودی از سود تقسیمی است. به این جهت، ارزش فعلی یک سهام عادی برابر است با:

 

 

سرمایه گذاران فقط با هدف کسب سود تقسیمی اقدام به خرید سهام عادی نمی­کنند. در واقع فرض ما بر این است که سرمایه گذاران دارای افق دید نسبتاً کوتاه مدتی هستند و برای سود تقسیمی و سود سرمایه ای (برای رسیدن به هر دو) سرمایه گذاری می­کنند.

فرمول اصلی تعیین ارزش به صورت زیر است:

این حالت، بیان کننده تعادل بازار است. اگر بازار در حالت تعادل نباشد، سهام بیشتر یا کمتر از مقدار واقعی تعیین می­شود و سرمایه گذاران برای خرید و فروش، هجوم می­کنند. این هجوم فروشندگان یا خریداران باعث می­شود که قیمت تغییر کند، تعدیل شود و اینکار ادامه پیدا می­کند تا زمانی که فرمول اصلی برای محاسبه ارزش سهام مصداق پیدا کند.

این فرمول در مورد هر کدام از دوره­های آینده و دوره فعلی کاربرد دارد که می­توانیم بوسیله آن قیمت پیش بینی شده سال بعد را بر اساس سودهای تقسیمی سالهای بعدی پیش بینی کنیم. همچنین می­توانیم برای اوراق بهاداری که دارای رشد همیشگی هستند هم از این فرمول استفاده کنید.

اگر انتظار داشته باشیم که سود تقسیمی با یک نرخ ثابت g برای همیشه رشد کند، فرمول به صورت زیر تغییر می­کند:

و با توجه به معلوم بودن P0 و DIV1 و g می­توانیم فرمول بالا را تغییر داده و مقدار r یا نرخ هزینه سرمایه در بازار را محاسبه کنیم:

اما این فرمول محدود به فرض «ثابت بودن نرخ رشد سود تقسیمی برای همیشه» است. در مورد شرکتهایی که به مرحله رشد رسیده­اند و ریسک پایینی دارد، این فرض قابل قبول است اما برای بسیاری از شرکتها رشد در آینده نزدیک بسیار بالا و نرخ رشد ناپایدار است. در این حالت ممکن است فرد برای محاسبه ارزش فعلی جریانهای نقدی آینده از فرمول «دو مرحله­ای» استفاده کند. چون توسط آن، سودهای تقسیمی آینده نزدیک پیش بینی و مقدار آنها تعیین می­شود و برای مواردی که دارای نرخ رشد ثابت هستند، کاربرد دارد.

با جابجا کردن فرمول کلی، می توان محاسبه ارزش فعلی جریانهای نقدی آینده را در قالب سود خالص و فرصتهای رشد بصورت زیر ارائه کرد:

که نسبت  برابر است با بازده سرمایه گذاری سود هر سهم که شرکت در اجرای سیاست بدون رشد کسب می­کند.

و PVGO برابر است با خالص ارزش فعلی سرمایه گذاری هایی را که شرکت برای رشد انجام می­دهد.

«سهم دارای رشد» سهمی است که PVGO نسبت به بارده سرمایه گذاری EPS بیشتر است. بیشتر «سهام دارای رشد» متعلق به شرکتهایی است که رشد سریعی دارند ولی باعث ایجاد ارزش فعلی فرصتهای رشد نمی­شوند.

مدیریت مالی پیشرفته(فصل پنجم)
علت اینکه ارزش فعلی باعث می شود که در مقایسه با سایر شاخص ها بتوان درمورد سرمایه گذاریها تصمیمات بهتری اتخاذ کرد

تهیه و تدوین: دکترحمیدرضا کردلویی وعباس گلی

دانشگاه آزاد اسلامی – واحد اسلامشهر

پاییز 1390

مقدمه

سهام داران ترجیح می دهند که ثروتمند شوند از این رو آنها می خواهند شرکت در جایی سرمایه گذاری کند که ارزش آن به بیش از بهای تمام شده برسد.(سرمایه گذاری در پروژه هایی با خالص ارزش فعلی مثبت)

خالص ارزش فعلی (NPV)

سه نکته:

                     •1. به ارزش زمانی پول توجه می شود.

               •2. به جریانهای نقدی پیش بینی شده و هزینه سرمایه بستگی دارد.

               •3. می توان ارزش فعلی پروژه های مختلف را با هم جمع کرد.

قاعده دوره بازیافت

این قاعده بر این نکته تمرکز دارد که سرمایه گذاری اولیه پروژه با چه سرعتی بازیافت می شود. این قاعده بذلایل زیر به پاسخهای گمراه کننده منجر می شود:

قاعده بازیافت به وجوه نقدی که پس از دوره انقطاع جران می یابد توجه نمی کند.

قاعده بازیافت به همه جریانهای نقدی پیش از دوره انقطاع ضریب یکسان می دهد.

نرخ بازده داخلی(IRR)

نرخ تنزیلی که بتواند خالص ارزش فعلی سرمایه گذاری را صفر نماید.

طبق این قاعده باید پروژه های سرمایه گذاری که نرخ بازده آنها بیش از هزینه سرمایه است را پذیرفت.

چهار نقطه ضعف نرخ بازده داخلی

1.      وام دادن یا گرفتن؟ اگر جریانهای نقدی پروژه نخست مثبت و پس از آن منفی شود با بالا رفتن نرخ تنزیل خالص ارزش فعلی افزایش خواهد یافت . در این صورت اگر نرخ بازده داخلی از هزینه سرمایه کمتر باشد باید پروژه را پذیرفت!

2.      وجود چندین نرخ بازده: اگر علامت جریانهای نقدی بیش از یکبار تغییر کند در آن صورت احتمال دارد که پروژه دارای چندین نرخ بازده داخلی یا به طور کامل بدون نرخ بازده داخلی باشد.

3.      پروژه های ناسازگار(مانعة الجمع): چنانچه عمرمفید پروژه ها یا میزان سرمایه گذاری مورد نیاز آنها متفاوت باشد، با استفاده از قاعده نرخ بازده داخلی نمی توان اولویت پروژه ها را تعیین کرد.

4.      هزینه سرمایه پروژه هایی که دارای جریانهای نقدی متعلق به آینده نزدیک است از هزینه سرمایه جریانهای متعلق به دوره های زمانی دورترمتفاوت است.

انتخاب پروژه در حالت محدود بودن منابع

جیره بندی سرمایه:

اگر برای سرمایه گذاری در پروژه ها محدودیتهایی وجود داشته باشد و مانع از اجرای پروژه ای با خالص ارزش فعلی مثبت گردد.در صورت جیره بندی سرمایه در یک دوره، معمولاً از شاخص سودآوری استفاده می کنند.

الگوهای جیره بندی سرمایه

جیره بندی سهل گیرانه: محدودیتهایی مشروط در راستای اعمال کنترل مالی برای کمک به مدیران در اخذ تصمیمات معقول. این جیره بندی دقیق نبوده و موجب ناقص شدن بازار سرمایه نمی گردد.

جیره بندی سخت گیرانه: به معنی ناقص بودن بازار سرمایه است و شرکت بدلیل محدودیت شدید سرمایه نمی تواند با خالص ارزش فعلی مثبت را اجرا نماید.در این صورت اغلب شرکتها اقداماتی در جهت تهیه پول انجام می دهند. 

n     بسم الله الرحمن الرحیم   

n     استراتژی و سرمایه گذاری در دارایی های سرمایه ای

n     فصل11مدیریت مالی پیشرفته

 

n     مقدمه:

n     برنامه استراتژیک,برنامه سرمایه گذار از توزیع دارایی ها در میان سرمایه گذاری های مختلف است,با توجه و در نظر گرفتن عوامل مختلفی همچون اهداف فردی,تحمل ریسک و افق زمانی.

n     برای استراتژی های سرمایه گذاری طبقه بندی های مختلفی صورت گرفته است. برخی سرمایه گذاران حداکثر کردن بازگشت سرمایه شان را با سرمایه گذاری در دارایی های ریسکی ترجیح می دهند ؛اما افراد دیگر حداقل کردن ریسکشان را ترجیح می دهند ,اما اکثرا ما بین این دو استراتژی را می پسندند.

n     استراتژی های تاثیر پذیر اغلب جهت حداقل کردن ریسک معاملات بکار می روند ؛و استراتژی های فعال به حداکثر کردن بازگشت ها توجه دارند .یکی از استراتژی های شناخته شده خرید و نگهداری می باشد,که یک استراتژی بلندمدت می باشد.

n     نوع دیگر از این طبقه بندی ها ,طبقه بندی استراتژی سرمایه گذاری به سه طبقه استراتژی سرمایه گذاری رشد,استراتژی سرمایه گذاری ارزش می باشد.

n     استراتژی سرمایه گذاری رشد شامل جستجو در سهام هایی است که پتانسیل رشد دارند,به معنا که در زمان خاصی قیمت سهام بالا خواهد رفت.استراتژی سرمایه گذاری در آمد برای سرمایه گذاران محافظه کار مناسب است.هدف اصلی این سهامداران بدست آوردن درآمد می باشد در نتیجه برای شرکت های مناسب است که سود سهامشان را به طور منظم می پردازند و طبیعتی پایدار دارند .استراتژی سرمایه گذاری ارزش مخصوص کسانی است که توسط کمتر از ارزش واقعی تخمین زده شده اند .به عبارت دیگر ارزش سهام آنها کمتر از آن چیزی که خود شرکت صادر کرده است می باشد.

n     تعریف اهداف سرمایه گذاری

n     در اولین گام لازم است که ما هدفمان از سرمایه گذاری را مشخص کنیم.این امر به ما کمک می کند تا بدانیم کدامیک از انواع استراتژی به ما کمک خواهد کرد.

n     یافتن وسیله نقلیه سرمایه گذاری ،لازم است ما وسیله ای که ما را به اهدافمان می رساند را پیدا کند.منظور از این وسیله صرفه جویی در منابع مالی دانشگاه،حساب کار گذاری و....می باشد.

n     ارزش بازار

فرض کنید از همه افراد درگیر پروژه خواسته شود که پیش بینی های صادقانه ارائه کنند .اگر چه این پیش بینی ها بدون اعمال نظر شخصی است ،ولی باز هم احتمال دارد که دارای خطاهایی باشند،برخی مثبت و برخی منفی. میانگین خطاها صفر خواهد بود،ولی این امر نمی تواند تسلی بخش باشد،زیرا فقط باید پروژه هایی را پذیرفت که((در واقع))دارای بالاترین سودآوری باشند.

برای مثال در این مورد بیندیشید که اگر یک نفر بخواهد جریانهای نقدی حاصل از عملیات فعالیتهای گوناگون یک واحد تجاری را تعیین کند چه وضعی پیش خواهد آمد.بدیهی است که او در می یابد که((به صورت ظاهر))خالص ارزش فعلی نیمی از فعالیتها مثبت است.

n     محاسبه ارزش فعلی

n     برآورد جریانهای نقدی قطعی دارای ارزشی برابربا ارزش جریانهای نقدی دارای ریسک می باشند .از این رو می توان ارزش فعلی (معادل قطعی)این جریانهای نقدی را نرخ بهره بدون ریسک محاسبه کرد.

n     برآورد جریانهای نقدی مورد انتظار با نرخی که موید ریسک این جریانها باشند.

n     سود مازاد بر هزینه سرمایه و مزیت رقابتی

n     هرگاه سود به مبلغی بیش از چیزی برسد که بتوان بدان وسیله هزینه سرمایه را پوشش داد،آن را سود مازاد می نامند.متخصصان استراتژی کسب و کار بر این نکته تاکید می کنند که شرکتها از طریق انتخاب صنعت واز مجرایی که پایگاه خودرا در آن صنعت محکم می نمایند می توانند جریانی از سود مازاد به وجود آورند.

n     (مایکل پورتر)5جنبه از ساختار صنعت را شناسایی می نماید که می تواند مشخص کند کدام صنعت می تواند دارای سود مازاد پایدار باشد.اینها عبارتند از رقابت بین رقیبان کنونی،احتمال رقابت جدید،تهدید به جایگزینی و توان چانه زدن (عرضه کننده و مشتری،هردو)

n     باافزایش رقابت جهانی،شرکتها نمی توانند به سادگی به ساختار صنعت تکیه کنند و منتظر بازدهی های زیاد باشند. از این رو ،مدیران باید اطمینان حاصل کنند که صنعت دارایی پایگاه شده است که می تواند از نوعی مزیت رقابتی بهره مند گردد.

n     مایکل پورتر بر این باور است که این کار را می توان به 3 روش انجام داد:از مجرای رهبری در هزینه ،از طریق عرضه محصولات متمایز و سرانجام از طریق تمرکز بر یک بازار خاص.

n     در دنیا در استراتژی های موفق کنونی ،برخی از شرکتها با آمیزه های متفاوتی از این 3 راه توانسته اند دارای موضع یا جایگاهی منحصر به به فرد در یک صنعت بشوند.برای مثال به شرکت ((آی کی آ))توجه نمایید.در این شرکت ترکیبی از این 3استراتژی مشاهده می شود.شرکت از طریق تولید مبلمان در کشورهایی که هزینه ها پایین استمی کوشد هزینه ها را در سطح پایینی نگه دارد و کالاها را به گونه ای به مشتریان عرضه می کند که خریداران بتوانند قطعات مبلمان را خودشان بر روی هم سوار کنند.

شرکت توانسته است با ارائه طرح متمایز اسکاندیناوی محصولاتی متمایز عرضه کند و همه اقلام محصولات خود را در فروشگاه ها عرضه نماید.شرکت بر گروه خاصی از مشتریان تمرکز می نماید یعنی جوانان و آنان که به قیمت محصول توجه ویژه می نماید.

مدیرانی که درکی روشن از نقاط قوت رقابتی شرکت خود داشته باشند در جایگاه بهتری قرار می گیرند و می توانند پروژه هایی را تفکیک و مشخص نمایند که دارای خالص ارزش فعلی واقعا مثبت هستند(متمایز از پروژه هایی که دارای این ویژگی نمی باشند)

از این رو ،هنگام رویارویی با پروژه ای که به نظر می رسد دارای ارزش فعلی مثبت است نباید فقط براساس محاسباتی که بر مبنای ارزش اسمی انجام می شود آن را پذیرفت.

n     اندیشیدن درباره مزیت رقابتی به ما کمک می کند مشخص نماییم که خالص ارزش فعلی منفی که در محاسبات به دست می آیید ناشی از کدام اشتباه محاسباتی است برای مثال،اگر شرکتی در یک بازار رو به رشد با کمترین هزینه بتواند محصولی سودآور تولید نمایید ،در آن صورت باید برای گسترش دادن پروژه دارای خالص ارزش فعلی منفی باشد که،در چنین حالتی احتمالا در محاسبه دچار اشتباه شده است.

n     اغلب یک سرمایه گذاری به بازدهی دست می یابد که بیش از هزینه سرمایه است،زیرا معمولا سرمایه گذار با رویدادی مطلوب رو به رو می شود شاید این رویداد مطلوب یا شگفتی باعث شود که برای سرمایه گذار یک فرصت موقتی به وجود آید ودر نتیجه او بتواند به سودی بیش از هزینه سرمایه دست یابد.ولی درآمدهای مورد انتظار مربوط به دوره های بلند مدت تر باعث خواهد شد که شرکت های رقیب وارد صحنه شوند.

n     بدین دلیل باید نسبت به پروژه های سرمایه گذاری که براساس آن جریانی از درآمدهای اقتصادی درآینده نامحدود به وجود خواهد آمد با شک و تردید نگاه کرد.باید به این مطلب توجه کرد که ((در چه زمانی))رقابت می تواند خالص ارزش فعلی پروژه را به صفر برساند و در این باره اندیشید که در این میان قیمت محصول به چه صورتی در خواهد آمد.

 

 

 

 

       


مطالب مشابه :


خلاصه کتاب مدیریت مالی پیشرفته

خلاصه کتاب مدیریت مالی پیشرفته – ترجمه دکتر پارساییان. مسأله نمایندگی،حقوق وپاداش مدیران




موردکاوی در مدیریت مالی (معرفی کتاب)

"موردکاوی در مدیریت مالی" ترجمه کتاب Cases in Finance نوشته جیم دیملو (Jim Demello)




phd مدیریت مالی

خلاصه کتاب مدیریت عمومی رشته مدیریت مالی دانلود دفترچه سوالات کنکور دکتری سال 1390




خلاصه کتاب اصول حسابداری 2 دکتر نوروش

مجله مدیریت مالی - خلاصه کتاب اصول حسابداری 2 دکتر نوروش - مدیریت مالی علمی نوین و پرکاربرد




دانلود کتاب «مدیریت سرمایه‌گذاری»؛ آقای چارلز پی جونز

کارشناسی ارشد مدیریت مالی - دانلود کتاب «مدیریت سرمایه‌گذاری»؛ آقای چارلز پی جونز




مدیریت مالی و اقتصاد مدیریتی (دکتر نبوی)

منابع این درس. 1- کتاب مدیریت مالی تالیف دکتر سید علی نبوی. 2- کتاب مدیریت مالی جلد 1 و 2 تالیف




مدیریت مالی

مدیر موفق - مدیریت مالی - مدیریت. مدیر معرفی کتاب; مدیریت




برچسب :