دکتر بیژن باران : خیام اندیشمند

خیام اندیشمند<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />

با اهل خرد باش که اصل تن تو /گردي و نسيمی و غباري و دمی است.

 -خیام

دکتر بیژن باران

خلاصه.  خیام  یکی از مشاهیر علمی – ادبی جهان از قرن 11م است.  او با حهانببنی و روش علمی و روحیات و شخصیت انسانی نمونه یک شهروند جهانی برای تمام فصول تاریخ است.  استعداد، وجدان، تخیل، پشتکار، خوش بینی، مطالعات، خردگرایی، اخلاق عناصر تشکیل دهنده ی 80 سال زندگی خلاق او بودنذ.  در این مقاله زندگی پربار، علوم جبر / نجوم و فلسفه خیام بررسی میشوند.  فلسفه او با ارجاع به روباعیات خیام در 7 رشته  شامل شناخت شناسی، اخلاق، منطق، کیهان شناسی، چیستی ذهن/ عین، فلسفه سیاسی، و  زیبایی شناسی تشریح میشود. از آثار خیام میتوان این نتیجه را گرفت.  برای خواننده محلی او بفارسی نوشت؛ برای خواننده جهانی آنروز او به زبان رایج آن عهد نوشت. دوم آنکه او فلسفه را بزبان شعری برای عامه مردم در آورد. اندیشه های او چه در فرزانگان ایرانی و آثارشان و چه در عامه مردم در طول 1000 سال نفوذ کرد. یکی از حفره های ماه بنام خیام ثبت شده.  در آثار غربی و فیلمهای هولیوود هم تاثیر خیام دیده می شود.  شرابی در فرانسه بنام خیام است.  در ریاضیات مثلث خیام-پاسکال مشهور است.

 

زندگی. خیام (1048-1131) در نیشابور خراسان 83 سال زندگی کرد. او در اقامتهای چندین ساله به اصفهان، ری، سمرقند و مرو با اندیشمندان معاصرش همکاری داشت.  خیام از قرون 11 و 12 میلادی، یکی از چهرههای علمی جهانی از نوع رازی (865- 925م)، کاشف الکل و جوهر گوگرد، تشخیص آبله از سرخک، امتحان کن دارو روی جانوران، می باشد. رازی در کتاب فی المدة فی الزمان و فی الخلا و الملا و هی المکان نوشت: " عقل نمی پذيرد که ماده و مکان آن، ناگهان ـ بدون اينکه سابقاً ماده يا مکان موجود باشد، به وجود آيد. چون هميشه هر چيز از چيز ديگری به وجود می آيد و ابداع (خلق) محال است". او در کتابی دیگر در بارهء هيولی یا ماده قديم تأکيد می کند: "جسم را حرکتی است ذاتی.»{0} می‌توان این دو را از برجسته ‌ترین پیشروان جهانی تلفیق خرد و تجربه‌ در علوم دانست.  خیام اندیشمند بیمانند ایرانی تا 25 سالگی، آثاری در جبر، موسیقی نظری، ریاضیات آفرید. او نوشت که خوارزمی (780- 850 م)، پدر جبر و الگریتم، و ماهانی (884م) هندسه تحلیلی را پایه گذاشته؛ هندسه ی یونانی را به معادلات جبر تبدیل کردند.  در قرن 18م دکارت این معادلات را دنبال کرد؛ محور مختصات را برای ترسیم معادلات عرضه کرد. {1}

 

علوم. هندسه، علم محاط بر خط، نقطه، حجم است. خیام معادلات درجه 3 را از طریق هندسه ترسیمی و رقومی حل کرد. در حل معادله مکعب مشهورش x**3+200x=20x**2+2000، او هم از طریق تقاطع هذلولي Hyperbola  با یک دایره، و هم بطور تقریبی از میان یابی (درج/ الحاق) interpolation جدول مثلثاتی، یک ریشه مثبت این معادله را یافت.  در اینجا، خیام تا کشف ریشه های صفر، منفی و موهومی فقط یک قدم فاصله داشت. حتی پیش بینی کرد که این ریشه های ثانوی را اخلاف او خواهند یافت. بهر تقدیر خیام بدرستی پیش بینی کرد که معادلات مکعبی بیشاز یک ریشه دارند.  او نوشت حل این معادله درجه سوم نیاز به کاربرد مخروطات دارد؛ که نمی شود بدون خط کش و پرگار آنرا حل کرد.  این نتیجه گیری 750 سال بعد در اروپا ثابت شد.

 

خیام در کتابی راهی یافت برای ریشه یابی n م دوجمله ای binomial ها و چندجمله ای polynomial ها.  این کتاب از بین رفته است؛ اشاراتی باین کشف در دیگر آثار او آمده.  او در بسط غیر-هندسی در قضیه خطوط موازی و ضریب کسور کمک شایانی کرد.  خیام در آموزش نسل بعدی دانشجویان، بخشی از زندگی خود را نیز در این راه گذاشت.  یکی از شاگردانش در باره خیام نوشت: "او از ودیعه تیز هوشی و قوای دماغی عالی برخوردار است."{1}

 

در رصدخانه اصفهان، او با دیگران تقویم جلالی را براساس سال خورشیدی با 12 ماه تهیه کرد.  محاسبه ی سال با 365.24219858156 روز بسیار به طول سال امروزی نزدیک است- با دانستن اینکه طول سال تغییر میکند. آثار خیام بزبان عربی رایج در خاور میانه همعصرش نوشته شده؛ که اکنون بدرد فارسی/دری زبانان نمیخورند. ترجمه های نیمه نصفه کاره به السنه غربی مورد استفاده این دوستداران قرار میگیرند. از خیام4 کتاب در ریاضیات، یکی در جبر، یکی در هندسه، 3 تا در فیزیک، 2 تا در متافیزیک، رساله ای هم در فلسفه، و نورزنامه درباره رسوم، اعیاد، تاریخ و آداب ایرانیان {2و 3} بجا مانده اند.  رساله های در/ فی

1ـ البراهین علی مسایل الجبر و المقابله- در باره معادلات درجه3م

2ـ شرح ما اشکل من مصادرات اقلیدس- در باره خطوط موازی باهتمام دکتر تقی ارانی 1282-1318

3ـ زیج ملک‌شاهی/ جلالی

4ـ ‌طبیعیات

5ـ ‌الوجود

6ـ ‌الجواب و عن ثلاث المسائل

7ـ ‌الکون و التکلیف

8ـ ‌الوازم الاکمنه

 

خیام حرکت سیارات را در مدارات بیضوی، شهابها را در پرتابی شلجمی، ستارگان را ثابت، زمین زیرپایش را در حرکت توصیف می کند.  برای او مدار اجرام آسماني (مانند ستارگان دنباله دار) لزوما بيضوي نيست بلكه مي تواند هذلولي يا شلجمي نيز باشد. مخروطات صرفا ترسیمات و تقاطع سطوح شلجمي يا سهمي نبوده بلکه الگوی ترسیمی اجرام سماوی میباشد.  در رصد سیارات، مدار گريزی را از مركزيتي در حركت غير دايروي دیده؛ سرعت نايكنواخت ان اجرام را با قوانين حركت پرتابي مخالف دانسته؛ با فلسفه مدرسي مخالفت کرده؛ پی بوجود مفهوم شاعرانه گرانش عمومي برد.  گویا در حضور غزالی، خیام نشان داد که افلاک universe بدور زمین نمی چرخند- برخلاف نظرات رایج آن عصر.  خیام با یک پایه گردان و نقشه ستارگان که با نور شمعهای روشن در دیوار اتاقی مدور قرار داشتند، نشان داد که زمین بدور محورش در یک شبانه روز می گردد. در نتیجه کواکب و کهکشانهای گوناگون شب و روز روی زمین دیده میشوند.  نیز گفت ستارگان در فضا ثابتند؛ اگر بگردند بخاطر جحم عظیمشان می سوزند. {1}

اين چرخ فلک که ما در او حيرانيم/ فانوس خيال از او مثالي دانيم.

خورشيد چراغداران و عالم فانوس/ ما چون صوريم کاندر او حيرانيم.

اين کهنه رباط را که عالم نام است/ و آرامگه ابلق صبح و شام است.

پيش از من و تو ليل و نهاري بوده است/ گردنده فلک نيز به کاري بوده است.

آنانکه محيط فضل و آداب شدند/ در جمع کمال شمع اصحاب شدند.

ره زين شب تاريک نبردند برون /گفتند فسانه‌اي و در خواب شدند.

اجرام که ساکنان اين ايوانند/ اسباب تردد خردمندانند.{4}

 

فلسفه. در قرن 11م فرقه‌های سنی، شیعه، دهریون، لاادریون، اصحاب تناسخ، اشعری، معتزله در بحث‌های عمومی/ خصوصی و شفاهی /کتبی تمام مسایل فلسفی روز را باز کردند.  در این قرن، گستره علوم شامل آثار یونانی، هندی، مصری، ایرانی، چینی، بابلی/ ایلامی بود که در جغرافیای شطرنجی فلات ایران با حکام مستقل منطقه ای باز تولید شد. نیز رویدادهای سیاسی این قرن شامل بود بر: 1ـ فروپاشی سلسله آل‌بویه 2ـ سلطه سلجوقیان 3ـ جنگهای صلیبی در فلسطین، 4ـ قیام باطینان و الموتیان.  معاصران خیام مانند عروضی (صاحب 4مقاله، وفات 560 ه) و بیهقی (صاحب 5 جلد تاریخ، 385-470ه) از رباعیات او ننوشته اند.  هدایت نوشت: ترانه های خیام در زمان حیاتش بین دوستانش میگشته؛ پس از مرگش جمعآوری شده اند.  از روی رباعیات، هدایت فلسفه خبام را در این مقوله ها تلخیص کرد: راز آفرینش، درد زندگی، تقدیر از پیش نوشته،گردش دوران، ذرات گردنده/ تناسخ، دم را دریاب، هرچه هست اینجاست.

 

فلسفه تشریح عامترین اصول محاط بر جهان و انسان میباشد.  شیوه ایست که تمام ادعاها، فرضیات، گزاره ها، یا نظریه ها را بدون کاربرد قیاس، تعصب یا اعتقاد با اتکا به اندیشه خردگرا بررسی میکند.  در طول تاریخ 2-3 هزار ساله بشر فلسفه تکامل یافته و مکتبهای متعدد در آن پیدا شدند.  همین تکامل را هم در زندگی یک فیلسوف میتوان دید.  در مراحل زندگی از جوانی تا میانسالی و پیری یک اندیشمند، او از بیان عقاید موروثی آغاز کرده؛ در مراخل بعدی با شک، خرد، تجربه؛ به نظرات گاهی قطری با آغاز خود، میرسد. این انکشاف فکری در مورد خیام نیز صادق است.  شقوق  فلسفه در 7 شاخه بقرار زیرند:

 

1- شناخت شناسی، دانش چگونه پیدا میشود- در روال عین بیرون از مغز به ذهن.

هرگز دل من ز علم محروم نشد/ کم ماند ز اسرار که معلوم نشد.

هفتاد و دو سال فکر کردم شب و روز /معلومم شد که هيچ معلوم نشد.

چون نيست حقيقت و يقين اندر دست/ نتوان به امید شک همه عمر نشست.

 

2- اخلاق، چگونه باید زندگی کرد؟ از حیله، خودشیفتگی، طمع پرهیز باید کرد.  او وجدان را ارثی/نهادی انگاشته.

هر ناله که رندي به سحرگاه زند/ از طاعت زاهدان سالوس به است.

نيکي و بدي که در نهاد بشر است /شادي و غمی که در قضا و قدر است.

با چرخ مکن حواله کاندر ره عقل /چرخ از تو هزار بار بيچاره‌تر است.

عمرت تا کي به خودپرستي گذرد/ يا در پي نيستي و هستي گذرد.

کم کن طمع از جهان و میزي خرسند/ از نيک و بد زمانه بگسل پيوند.

گر يک نفست ز زندگاني گذرد/ مگذار که جز به شادماني گذرد.{4}

 

3- منطق، اصول استدلال/استنتاج درست اندیشیدن، کاربرد روش درست، و ارزیابی درست نتیجه گیری است. هر انسانی با سلامت دماغی در زندگی خود منطق بکار میبرد.  فارابی منطق/میزان را در راس علوم جای داد؛ یعنی منطق مشمول بر تمام علوم است. ساده ترین نمونه منطق اثبات قضایای هندسی در دبیرستان است.  درست اندیشیدن دو بخش است: درست تعریف کردن و درست استدلال کردن.  مباحث درست تعریف کردن را معّرف و مسائل درست استدلال کردن را حجت می نامند. پس موضوع منطق معّرف و حجت است.  به سخن دیگر، مسائل منطق یا درباره معّرف/ تعریف بحث می کند، یا درباره حجت/ استدلال. اساسا، هنگامی که تعریف ها و استدلال ها در سیر تفکر انسان صحیح باشد، نتیجه که انسان در پایان می گیرد، حتما درست خواهد بود. برخی این امر، یعنی موضوع منطق را به زبانی دیگر بیان کرده اند: موضوع منطق، معلومات تصوری و تصدیقی است، از آن جنبه که فرد را به سوی مجهولات تصوری و تصدیقی راهنمایی و این مجهولات را برایش هویدا سازد؛ یعنی بازهم موضوع منطق عبارت از معّرف و حجت می شود.{6}

با اهل خرد باش که اصل تن تو /گردي و نسيمی و غباري و دمی است.

 

4-کیهان شناسی، جهان از کحا آمده و به کجا میرود؟  عمر جهان/ افلاک از 11 تا 20 بیلیون سال، زمین و آغاز حیات تک یاخته ای 4 بیلیون سال؛ چند یاخته ای 1 بیلیون سال، جانواران ساده 600 میلیون سال، ماهیان/ گیاهان خاکی/ حشرات 500 میلیون سال، ذوحیاتین/ خزندگان/ دانه ها 300 میلیون سال، پستانداران 200 میلیون سال، پرندگان/ گلها 150 میلیون سال میباشد. انقراض داینوسورها 65 میلیون پیش و  پیدایش انسان از 200 هزار سال پیش می باشد.{5} پس پیشاز ورود شعور انسان بر زمین، جهان مادی و زمین خاکی و جانوران و نباتات متقدم /قدیم بوده اند.  تبیین علمی جهان مادی بوسیله انسان روال 2-3 هزار ساله دارد.  نخست از اجسام مادی و فرمولهای قاطعانه آغاز شد؛ تا در قرن 20م به امواج مادی در احتمالات موقعیت فضایی انرژی رسید. قانون بقای ماده در نظام بسته را نخست نصیر توسی، 1201-1274م ، اینگونه تبیین کرد: ماده قادر به تناسخ است، ولی ناپدید نمی شود. فردوسی گردش گردون/ بقای ماده را اینگونه بیان کند: "نه گشت زمانه بفرسایدش (چرخ گردون)/ نه این رنج و تیمار بگزایدش./ نه از گردش آرام گیرد همی./ نه چون ما تباهی پذیرد همی." لامانوسف و لاوازیه در قرن 18م قانون بقای ماده در نظام بسته را در آزمایشات شیمی ثابت کردند.  سپس در قرن 19م ژول، سعدی کارنو فرانسوی، هولتزمان، با اثبات بقای مومنتوم (حاصل جرم و سرعت) و انرژی؛ منجر به تبیین قانون اول ترمودینامیک/ رابطه حرارت، کار، انرژی در یک سیستم شدند.  در قرن 20م اینشتاین با نسبیت خاص و رابطه جرم/ ماده، سرعت و انرژی را کشف کرد.  در مکانیک کوانتم، شرویدینگر/ هایزنبرگ انرژی را متناسب با مشتق زمانی امواج (مادی) کشف کردند که منجر به ورود احتمالات، عدم ایقان، رابطه امواج الکترو مغناطیس با انرژی، نبود علیت قاطعانه deterministic causality در فیزیک شدند.  شنیده شده که تز دکترای فیزیک دانشگاهی شرودینگر Schrödinger  کمتر از 1 صفحه بود، او با دیراک جایزه نوبل فیزیک را در 1933 گرفتند. 

 

پس روال مادی تکوین جهان قبل از پیدایش انسان با تاریخ فرهنگی چند هزار ساله اش اتفاق افتاده است.   در روال ادبی، فلسفی، مهندسی، علمی - تکامل جهان و انسان با منطق و آزمایش در کتابها و اشیای دیگر تبیین یافت.  اکنون 2 روند را میتوان پیگیری کرد: نخست درک جهان در آفرینش اقلام مادی مانند کتیبه و کتاب؛ سپس تاریخچه این درک در مکاتب فلسفی و تکوین علوم طبیعی در کتب و وب.  باید توجه داشت که فیلسوفان هم مانند دیگر احاد بشری ممکن است دارای اختلالات عصبی، روحی، و شخصیتی بوده؛ نظرات آنها در انعکاس عینیات بخاطر این اختلالات مخدوش باشد.  در علم نظریات گذشته با شک و آزمایشات نوین همیشه در حال محک خوردن اند.  نظراتی که غلط (ناسازگار با منطق و نتایج آزمایشات نوین) ند دور ریخته میشوند. ولی در فلسفه این نظرات غلط بمثابه مکتبهای دیگر قلمداد میشوند.  دیگر اینکه با معیارهای آزمایشات کمی علمی قرن 21م سلامت دماغی صاحبان نظرات فلسفی سنجیده نمی شوند.  نیز تاریخ نویسان، سنت آوردن شخصیتهای فلسفی را بطور تقویمی بارث برده؛ این مشرب را ادامه میدهند.  درحالیکه منطقا باید نظرات غلط فلسفی را از آثار فلسفی قرن 21م بیرون ریخت؛ مگر تاریخچه فلسفه، بدون صحت وسقم نظرات، مورد نظر باشد.  مثلا ارسطو معتقد بود که تعداد دندان زنان کمتر از مردان است.  راسل با اشاره به روش غلط عدم مشاهده و شهود صرف این فیلسوف عتیق نوشت، آقای ارسطو هرگز بخاطرش نرسید که بخانمش بگوید در دهان همدیگر نگاه کرده دندانهای یکدیگر را بشمارند.  یا دریدا Derrida، 1930- 2004 ، بدون داشتن تجارب و تحصیلات فرمال علمی در اعصابشناسی و زبانشناسی کتب نظری در مورد شناخت (راهکارهای مغز) و زبان مینویسد.  در نظر دریدا زبان ساختاری است برای تمام دیگر نظامهای نشانه شناختی ـ کلاً برای همه ی جهان. هر چه هست زبان است؛ چیزی بیرون از متن نیست.{8،7}

 

خیام تکامل مادی جهان را با مطالعه، غور و مشاهده بدرستی دریافت.  روش علمی او، اورا مجهز به قدرت پیش بینی هم میکرد.  نمونه پیش بینی ریشه های متعدد در معادلات درجه 3م. او بسیاری از مباحث فلسفی را بسیار موجز بیان کرد.  جهان قدیم بوده؛ مستقل از شعور انسان است.  اندیشمندان در مشاهده جهان در تحیرند. خرد تنها راه دریافت واقعیات است.  آمدن و رفتن بشر هم مانند مگسی در این جهان است. جهان بدایت و نهایت ندارد.

 

اي بس که نباشيم و جهان خواهد بود/ ني نام زما و ني‌نشان خواهد بود.

زين پيش نبوديم و نبد هيچ خلل/ زين پس چو نباشيم همان خواهد بود.

اجرام که ساکنان اين ايوانند/ اسباب تردد خردمندانند.

هان تاسر رشته خرد گم نکني/ کانان که مدبرند سرگردانند.

می نوش ندانی ز کجا آمده‌اي /خوش باش ندانی بکجا خواهی رفت.

در دايره‌اي که آمد و رفتن ماست/ او را نه بدايت نه نهايت پيداست.

آمد شدن تو اندرين عالم چيست؟/ آمد مگسي پديد و ناپيدا شد.{4}

تا کي ز قديم و محدث امیدم و بيم /چون من رفتم جهان چه محدث چه قديم.

 

5- چیستی ذهن/ عین. ذهن بالغ بشر از طریق حواس، حافظه، پردازش مغز دنیای بیرون (ابژه) را درونی می کند.  سپس در کنش اجتماعی این ابژه سوزه شده را عیان میکند.  علوم، ادبیات، هنرها، فنون شکلهای گوناگون روال ذهن-عین می باشند. در طول تاریخ مقولاتی چون جهان بینی، شناخت، ذهن، عین، زبان، فلاسفه را به کنکاشهای عمیق کشاندند.  خیام عین/جسم را مقدم بر روح/جان دانسته؛ مرگ را پایان هم جسم و هم روح میداند. این روالی است که تمام موجودات زمین طی میکنند: میآیند، میمانند، میروند – همین.

 

جسم است پياله و شرابش جان است.

درياب که از روح جدا خواهی رفت/ در پرده اسرار فنا خواهی رفت.

اي دل چو زمانه می‌کند غمناکت/ ناگه برود ز تن روان پاکت.

باز آمدنت نيست چو رفتي رفتي.

 

6- فلسفه سیاسی، علل تغییر جامعه کدامند؟  پویش تاریخ در چیست؟ افراد چگونه جهت تاریخ را تعیین می کنند؟ رابطه افراد با بار عصبی، روحی، شخصیتی و جامعه با ساختارهای کلان تولیدی، سیاسی، فرهنگی، دینی چگونه است؟  اقتصاد و فرهنگ یک چامعه چه اثری برهم دارند؟  قدرت، منزلت، ثروت چگونه پدید میآیند؟ روال ظهور تمدنها، شخصیتها، چنبشها، طبقات، اقشار، ارزشها، انقلابات، فتوحات، شهرهای گذشته های دور را چگونه میتوان رصد کرد؟ تغییرات کمی و کیفی در تکوین جامعه چگونه اند؟ تفاوت و تشابه جوامع مجاور یا دورازهم کدامند؟   آیا جوامع راههای تعالی مشابه را طی می کنند؟  آیا مغولستان با گله داری و تجارت راه سویس را با اختلاف فاز زمانی طی خواهد کرد؟  خیام از معاندان و مجتهدان در اجتماع رنج میبرد.  نظرات علمی خود را نمیتوانست آزادانه بیان کند.  ولی باز علم را رها نکرد.  اگرچه با مناعت میگفت که دانش را کرانه ای نیست.  او کوشا بود که تخیلات انسانگرای خود را در محافل علمی بیان کند.

 

 هر راز که اندر دل دانا باشد/ بايد که نهفته‌تر ز عنقا باشد.

هرگز دل من ز علم محروم نشد /کم ماند ز اسرار که معلوم نشد.

از جرم گل سياه تا اوج زحل/ کردم همه مشکلات کلي را حل.

 

7-زیبایی شناسی، اصول زببایی شناسی کدامند؟  در داوری کارهای هنری دلایلی ارایه میشوند.  این دلایل کلی بوده پس بستگی به اصولی دارند.  این اصول (تناسب، تقارن، هارمونی، رنگآمیزی، احساس/عاطفه، تخیل، وحدت) باید تبیین شوند.  اثر هنری تعریف میشود. نقد آن بر اصولی قرار دارد.  ارزش ذاتی هنری چیست؟ حظ هنری، عناصر تحلیل و تجربه هنری کدامند؟ ساختار تجربه/ حظ هنری چیست؟ نقش تراژدی، تاثر، کمدی در هنر چیست؟  معیار سلیقه هنری چیست؟ زیبایی شناسی شعر، موسیقی، نقاشی، نثر، مجسمه، معماری، نمایش، رقص، سینما، عکس کدامند؟ آیا کارکرد هنر اخلاقی است؟ نقش دین، دولت، قیمت در هنر چیست؟  خیام زیبایی را در گذاران توصیف میکند.  برای او رنگها، رایحه ها، صداهای دلنشین، زیباییهای طبیعت، آسودگی خیال و تن  همه مطبوع ند.   

بنگر ز صبا دامن گل چاک شده/ بلبل ز جمال گل طربناک شده.

در سايه گل نشين که بسيار اين گل/ در خاک فرو ريزد و با خاک شده.{4}

 

خیام فیلسوفی ماتریالیست است؛ جهان عینی را مستقل/بیرون از ذهن انسان دانسته؛ آنرا در چرخه ی پیدایش، گسترش، زوال و میرش بیند. او گوید ذرات ماده در روال تناسخ (یکی از اصول فیزیک کلاسیک: تغییر شکل/ بقای ماده) بقا داشته تنها شکل عوض می کنند؛ مانایند؛ خواص آنها از طریق حواس در ذهن انعکاس می یابند.  او تبدیل را در محیط می بیند؛ زمان را از چرخه حیات- ممات بشر مستقل دانسته؛ پس ماده را قدیم و ازلی دانسته نه حادث. این تفکر نزد دهریون، بویژه رازی، تدوین شده؛ بقول محمود شبستری (عارف قرن 7م هجری): "عدم موجود گردد، این محال است./ وجود از روز اول لایزال است." دهر = زمان= ابدی.  مولوی از زبان  دهریون در توافق با آنها نوشت: "گفت این عالم قدیم و بی کی (بر وزن نی موسیقی) است / نیستش بانی و یا بانی وی (عالم) است."  خیام حتی فرهنگ را هم در روال حیاتش می بیند که با ماده می ماند.  مثلا نام بهرام گور و کی خسرو با ذرات خاک آنها متناظرا وجود داشته- اولی در تاریخ/ اذهان انسان؛ دومی در خاک و تاک.  دیگر این که روح را تابع جان دانسته؛ مرگ جسم را پایان روح خواند.  در مقابل، غزالی ایده آلیست قرن 11م ، به دهریون ایراد می گرفت که منکر صانع اند.  اینکه در تاریخ 3 هزار ساله صاحبان تمدن، فرهنگ، فلسفه، چرا برخی روش علمی و جهان بینی مادی دارند و برخی نقطه مقابل؛ باید گفت غیر از آموزش، توارث ژنتیک، مدارات عصبی، ریزش هرمونهای مغزی، روحیات و شخصیتهای آنها علل اصلی اند.  مثلا برای یک ناظر دور شدن یا نزدیک شدن کشتی به ساحل در تمام تاریخ اینگونه بوده که اول بدنه پنهان میشود بعد دکل یا اول دکل هویدا میشود و بعد بدنه- زیرا سطح زمین مدور است.  اگر سطح زمین مسطح بود، بدنه و دکل به یک میزان کوجک و در نهایت محو می شدند.  البته هر دو نظر در باره کرویت/ مسطح بودن زمین همیشه مکتوب بوده؛ ولی مسطح بودن زمین از طرف نهادهای رسمی پذیرفته شده بود.

 

در رباعیات، رگه های فلسفه وجود بروشنی دیده میشوند.  خیام یک گام فراتر رفته؛ هستن را در روال شدن میداند. خیام از تناسخ ابوالعلا معری، 973-1057م، شاعر سوری که آبله کودکی منجر به نابینایی او شد و شاید تاریخ نگاری اساطیری فردوسی آموخت؛ از پیروان خیام، نصیر توسی و حافظ اند.  فروید با تاثیر از گزاره های نیتچه برخی از نظرات خود را در مورد علایق حیات تدوین کرده بود.  سارتر بطور منظم این نظرات را مردود دانسته.  الویت وجود بر ذات در حیات انسان را در اگزیستانسیالیزم قرن 20می در ادبیات و فلسفه ارایه داد.  در این مکتب، نبود نیروی آسمانی بمعنای آزادی تام انسان؛ در نتیجه مسئولیت مطلق اوست.  این وظیفه انسانهاست در آفریدن منش ethos مسئولیت فردی، بیرون از نظام اعتقادات گروهی.  بگمان این مشرب، تبیین فردی هستن تنها راهیست که میتوان از وضعیت عبث  absurd  انسانیت (ملال، مرگ، محتومیت فردی) فراتر رفت.  آثار فلسفی کرکگارد و نیتچه و ادبی داستایوسکی و کافکا، بعدا با آثار سارتر، دوبوار، کامو، به پیدایش و پیشبرد این مکتب کمک کردند.

 

 

منابع.

{0}  http://bahman.wordpress.com/2008/02/19/zakariaa-raazi/

{1} http://en.wikipedia.org/wiki/Omar_Khayy%C3%A1m

{2} http://www.caravan.ir/AuthorTranslatorDetail.aspx?id=65

{3}http://www.hamsaran.com/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&t=14684

{4} http://www.hajipour.com/khayyam.htm

{5} http://en.wikipedia.org/wiki/Timeline_of_evolution

{6} http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/

{7}www.nasour.net/?type=dynamic〈=1&id=85

{8} http://www.mahmag.org/farsi.htm  

تبلور اختلالات روحي در شعر نو فارسي/دكتر بيژن باران


مطالب مشابه :


رباعیات حکیم عمر خیام

شعر - رباعیات حکیم عمر خیام - بنگر ز جهان چه طرف بر بستم ؟ هیچ. وز حاصل عمر چیست در دستم ؟




حكيم عمر خيام نيشابوري

برچسب‌ها: ادبیات و شعر, شعر ناب, اشعار زیبا, شعر نو, خیام.: Weblog Themes By Pichak :. آخرین




دکتر بیژن باران : خیام اندیشمند

شعر و نقد - دکتر بیژن باران : خیام اندیشمند - شعر ونقد برای نشر اشعار بيژن باران و نقد شعر برای




خیام

اندکی شعر براي با هم بودن - خیام - امشب به قصه دل من گوش می کنی فردا مرا چو قصه فراموش می




خیام

شعر فراق - خیام - به گمانم:تا تو مراد من دهی/کشته مرا فراق تو . - شعر فراق




گلچینی از دوبیتی های خیام

شعر - گلچینی از دوبیتی های خیام - کس مشکل اسرار اجل را نگشاد کس یک قدم از




شراب ناب خیام

قلمــرو شـعر - شراب ناب خیام - بشنو از نی چون حکایت می کند از جدایی ها شکایت می کند




خیام

شعر کوتاه - خیام - رباعی، دوبیتی، قطعه، غزل، هایکو، طرح




برچسب :