مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز
ايران | ||||||||
زادروز رازي دانشمند بزرگ ايران - نگاهي به دستاوردهاي او | ||||||||
رازي (منسوب به ري) در پزشكي، شيمي، رياضي، نجوم و فلسفه تحصيل و مطالعه كرده بود و از پايان دوران جواني نيمي از سال را در بغداد و نيم ديگر را در زادگاه خود، ري، كه به آن دلبستگي فراوان داشت مي گذرانيد و كتاب مهم و معروف خود در دانش پزشكي را به نام منصور ساماني حاكم وقت ري كرد و عنوان «طب منصوري» بر آن گذارد كه نخست در ده جلد به لاتين و سپس ساير زبانهاي اروپايي ترجمه شده است. كتاب مهم ديگر او در پزشكي «حاوي» عنوان دارد كه به صورت دائرة المعارف نوشته شده و همه اطلاعات پزشكي آن زمان در آن گرد آوري شده است. رازي در بغداد رياست بيمارستان «مقتدري» را برعهده داشت. در طول توقف او در ري و بغداد، بيماران و پژوهشگران و دانشجويان پزشكي از سراسر جهان براي درمان و كسب فيض و دريافت پاسخ پرسشهايشان به ديدار ش مي شتافتند. كشف آبله و آبله مرغان و مشخص كردن تفاوت آنها از هم از كارهايي است كه در دانش پزشكي به نام رازي ثبت شده است. در دانش شيمي، رازي نخستين دانشمندي بود كه شيمي آلي (ارگانيك) را از شيمي معدني (غير ارگانيك) جدا ساخت و در باره شيمي و واكنش هاي شيميايي چند اثر به زباني بسيار ساده نوشت كه مهمترين آنها «اسرار» است. رازي كاشف چند اسيد از جمله اسيد سولفوريك است كه آنها را جهت مخالف بازها قرار داده و واكنشن هاي شيميايي را كه به تهيه الكل كه يك باز است منجر مي شود به دقت شرح داده است. دويست كار علمي به نام رازي ثبت است و درمقايسه با ساير دانشمندان ايراني، رازي را مي توان همتراز ابن سينا خواند. بسياري از پژوهشگران تاريخ علوم زادروز رازي را 27 دسامبر (روزي چون امروز) اعلام داشته اند. دراين روز (ششم دي ماه) در سال 1343 به مناسبت يازدهمين سده تولد رازي مراسم باشكوه در ايران برگزار شد و با اين كه قبلا بسياري از مدارس، بيمارستانها و خيابانها در ايران به نام رازي نامگذاري شده بود شمار اين اماكن به نام او دوبرابر شد. رازي در سال 930 ميلادي درگذشت. | ||||||||
روزي که ايران قرار داد مرزي 1927 باعراق را غير قابل قبول اعلام كرد | ||||||||
اختلاف مرزی ايران و عراق که گاهی با برخوردهای مرزی و تهدید همراه بود تا 1975 (ديدار شاه سابق و صدام حسين در الجزيره) و امضای قرارداد الجزاير ادامه داشت و با این قرارداد پايان يافته تلقي شده بود که صدام اواخر تابستان 1980 (و احيانا به تحريك دولت وقت آمريكا كه مناسبات خود را با ايران بر سر موضوع گروگانگيري قطع كرده بود) از فرصتي كه تصفيه ارتش ايران از برخي افسران به دست داده بود استفاده كرد و به گمان اينكه ايران دچار ضعف نظامي است آن قرارداد را كان لم يكن اعلام داشت و در سپتامبر آن سال با جمهوري اسلامي وارد جنگ شد و چون پس از هشت سال جنگ، كاري از پيش نبرد به قبول مجدد قرارداد تن داد. در دسامبر 2007 يك نشريه خارجي مطلبي را به نقل از جلال طالباني رئيس جمهور عراق منتشر ساخت كه نشان مي دهد طالباني نظر ديگري درباره قرارداد الجزاير دارد!. نخستين قرارداد مرزي در مورد اين ناحيه در 17 ماه مه 1639 ميان ايران (دولت صفويه) و عثماني (تركيه) امضاء شده بود. | ||||||||
شگفت انگيز: 26 دسامبر اكبر رادي زادروز بهرام بيضايي را نوشت و 27 دسامبر بيضايي خبر درگذشت رادي را در همان روزنامه! | ||||||||
امسال (دسامبر 2007) اكبر رادي نمايشنامه نگار و درام نويس گيلاني مقيم تهران كه در وطن شهرت فراوان دارد به مناسبت زادروز بهرام بيضايي مقاله مفصل و جالبي نوشته بود كه در شماره 26 دسامبر 2007 روزنامه پرتيراژ و حرفه اي «اعتماد» چاپ تهران، در صفحات اول و آخر چاپ شده بود. درست در لحظه انتشار اين روزنامه در بامداد 26 دسامبر، اكبر رادي (نويسنده مقاله) در تهران درگذشت و در شماره روز بعد «اعتماد» ـ شماره 27 دسامبر، اين بهرام بيضايي بود كه مقاله شيوائي درباره درگذشت «اكبر رادي» و خدمات ادبي و هنري او به وطن نوشته بود. اين مقاله كه صفحات اول و آخر روزنامه «اعتماد» را فراگرفته بود سبب شد كه روزنامه تا ساعت 9 بامداد ناياب شود. تهراني ها اين دو نوشته را «شگفت انگيز» و «بي سابقه» توصيف كرده اند. اكبر رادي كه يكم سپتامبر 1939 در رشت به دنيا آمده بود از 11 سالگي در تهران زندگي مي كرد. وي علاوه بر درام نويسي، دهها سال ادبيات و فنون نگارش تدريس كرده بود. روزنامه اعتماد بازمانده روزنامه هاي حرفه اي چند سال اخير تهران است. پس از توقيف «شرق» و «هم ميهن»، اعتماد تيراژ (مخاطبان) آنها را به دست آورده است. سردبير اين روزنامه، دكتر بهروز بهزادي، از روزنامه نگاران قديمي ايران است كه قبلا سردبير روزنامه ايران بود. وي كه تحصيلكرده آمريكاست در دوران نظام سابق مدير اخبار راديو و دبير خبر در روزنامه اطلاعات بود. بهزادي مدير و سردبير مجله «ايران جوان» بود كه توقيف شده است.
| ||||||||
در قلمرو انديشه | ||||||||
وحشيان از پروانه براي جنگ كه در دنياي مسيحيت صادر مي شود شرم دارند! | ||||||||
گروتيوس كه به پدر قوانين بين المللي شهرت يافته با بكارگيري نيروي مسلح براي اجراي سياست ها مخالف است و مي گويد كه اگر نمي توانيد از جنگ دست برداريد دست كم با وضع يك قانون قابل قبول براي همه ملتها ، به جان و مال و حيثيت و اميد مردم غير نظامي و بي طرف، در جريان جنگ و پس از آن آسيب نزنيد. گروتيوس شديدا با وضع ضوابط و موازيني كه به دور از قوانين طبيعي هستند مخالف است و مي گويد كه نبايد اجازه داده شود كه قانونگذاران بر حسب منافع خود و يا دولت و مصلحت روز، قانون وضع كنند و زندگي را بر مردم مشكل تر سازند. فقط قوانين طبيعي هستند كه قابل دركند و حلال مسائل. يك قانونگذار بايد پيش از نوشتن قانون نتيجه اجراي آن رابر زندگاني مردم مجسّم كند و بر مشكلات مردم نيافزايد كه اين خود نوعي جرم و گناه است. گروتيوس با اين افكار درهلند به زندان افتاد كه موفق به فرار به فرانسه شد و در آنجا به نوشتن كتاب و ترويج انديشه هاي خود پرداخت. او پس از مدتي با اين كه پرونده اش در هلند در جريان بود به وطن بازگشت و دوباره بناي مبارزه را گذاشت كه چون در صدد دستگيري او برآمدند از طريق آلمان به سوئد گريخت و دولت سوئد كه به علاقه گروتيوس به اقامت در فرانسه پي برده بود او را با سمت سفير سوئد به فرانسه فرستاد. در اينجا بود كه گروتيوس كمر به پايان دادن به جنگهاي سي ساله با خشكانيدن ريشه انها پرداخت و به پيروزي هايي هم رسيد. | ||||||||
در دنياي تاريخنگاري | ||||||||
بازسازي صحنه جنگ تاريخساز «استرليتز» | ||||||||
هانسن 63 ساله كه بيشتر مطالعاتش در زمينه تاريخ قرون جديد است دو سال تلاش كرد تا صحنه جنگ «استرليتز» را بسازد تا مردم با ديدن آن متوجه اين تجربه، و علاقه مند به تعقيب علل و نتايج آن شوند. اين استاد تاريخ براي مجسم كردن اين نبرد شش ساعته كه دوم دسامبر سال 1805 در 20 كيلومتري شهر «برنو» درخاك امروز جمهوري چك روي داد مجسمه هاي كوچك شش هزار سرباز فرانسوي، روس و اتريشي با همان لباس و تجهيزات، يك هزار اسب و 34 توپ را با سرب ساخته و در صحنه قرار داده است. وي به مناسبت افتتاح اين صحنه در بروشوري نوشته است: نبرد استرليتز را «روحيه سرباز» برد، نه اسلحه و شمار نفرات. در اين نبرد، ناپلئون كه خود را وارث انقلاب فرانسه مي دانست تنها 68 هزار نظامي داشت كه تا رسيدن به ميدان نبرد مسافتي طولاني را طي كرده بودند و جمع نيروهاي روسيه و اتريش (طرف مقابل او) 89 هزار تن بود و جنگ در زمين امپراتوري اتريش روي داد. جنگ را قدرت هاي اروپايي با تشكيل اتحاديه سوم با هدف جلوگيري از انتشار افكار انقلاب فرانسه به ساير نقاط اروپا به راه انداخته بودند كه در نبرد استرليتز شكست خوردند و بزرگترين نتيجه اين جنگ، انحلال امپراتوري ديرپاي مقدس (كاتوليك) در اروپا بود. انقلاب فرانسه را اتحاديه هاي نظامي اروپاييان بر ضد فرانسه كمرنگ نكردند، بلكه از درون خود با رخنه عوامل آزمند و جاه طلب كه انقلاب را دستاويز و پلكان قدرت خود قرار داده بودند رو به افول گذارد. دكتر هانسن اين صحنه جالب را در منطقه «زيلند» دانمارك در يك مزرعه در ساختمان متعلق به خودش ترتيب داده است. بايد بدانيد كه در اين دنياي مادي، شمار كساني كه مهارت، معلومات و هنر خود را براي روشن ساختن بشريت از فعاليت هاي حال و تجربه گذشته بكار مي گيرند كم نيستند. | ||||||||
در قلمرو رسانهها | ||||||||
مصاحبه مطبوعاتي عمومي ولاديمير پوتين و مسئله بزرگ و طولاني خبر رساني جهاني - راه حل آن | ||||||||
مصاحبه پوتين درست در همان روزي برگزار شده بود كه در سال 1980 خبرگزاري هاي قاره آسيا با توجه به آن مشكل قرن در صد ائتلاف برآمده بودند تا صداي آسيا را به طور كامل و بدون گزينش و تحريف به گوش ساكنان ساير قاره ها برسانند و آسيائيان را هم از مسائل ديگران آگاه سازند. ولي در عمل ديديم كه موفق نشدند زيرا كه حاصل جمع چند «صفر» هم «صفر (هيچ)» خواهد بود. جهان عميقا نياز به يك خبرگزاري وسيع و حرفه اي (خارج از چارچوب دولتها) و يک و يا چند سرچ انجين غير تجاري (غير انتفاعي) و متعلق به همه ملل دارد. اگر به روزشمار تاريخ بنگريم در زير روز 23 دسامبر يك مصاحبه مهم ديگر را مشاهده مي كنيم و آن مصاحبه «جيمز رستون» روزنامه نگار آمريكايي با استالين در سال 1952 است، ولي استالين به مراتب بدبين تر از پوتين بود و قبلا از رستون امضاء گرفته بود كه هنگام چاپ حتي يك کلمه از پاسخ هاي او كم نشود و گرنه، نه تنها با روزنامه نگاران آمريكايي مصاحبه ديگري نخواهد كرد بلكه آنان را به شوروي هم راه نخواهد داد كه «رستون» به تعهد خود عمل كرد. در اين مصاحبه كه درست سه ماه پيش از درگذشت استالين انتشار يافت، وي گفته بود كه تا نيّت و عمل استثمار، تجاوز و زورگويي وجود داشته باشد؛ تشنج و خطر جنگ هم وجود خواهد داشت. اگر اين نيات واقعا از ميان برود، مذاكره وسيله خوبي است و گرنه چيزي جز اتلاف وقت و «خود فريبي» نخواهد بود و .... كرملين براي شركت در مصاحبه پوتين براي 690 روزنامه نگار از 30 كشور كارت ورود صادر كرده بود كه 22 نفرشان فيلمبردار شبكه هاي تلويزيوني كشورهاي ديگر بودند. اين مصاحبه همزمان به زبانهاي انگليسي، فرانسه، آلماني و ژاپني ترجمه و علاوه بر راديو دولتي، به طور زنده از دو شبكه تلويزيوني روسيه (كانال يك و تلويزيون روسيه) پخش مي شد ولي جهانيان (جز روسها و چيني ها و تا حدي هم هندي ها و ايرانيان) به طور كامل آن را نشنيدند تا بدانند فردي كه متوجه ضعف هاي نظم جهاني جاري شده و مي خواهد آنها را بيان دارد چه مي گويد زيرا كه ...!. مردم جهان تنها ممکن است در طول زمان به تدريج و از لابلاي تفسير ها و کتابها متوجه برخي نكات مصاحبه پوتين شوند.
اينك كه بيش از هر وقت ديگر جهان داراي نفوس با سواد (سواد استفاده از اينترنت) شده و توجه جهانيان به رويدادهاي روز افزايش بي سابقه يافته، استفاده قدرتها از رسانه ها هم به عنوان «وسيله اي ديگر براي اجراي سياست» بيشتر شده است؛ راهي براي نجات ذهن مردم كه تشنه دانستن واقعيات هستند جز ايجاد يك خبرگزاري حرفه اي غير متعهد و يک و يا چند سرچ انجين غيرانتفاعي حرفه اي متعلق به همه ملل وجود ندارد. حواله دادن مردم به «وب سايت» رسمي دولتها و اشخاص راه حل نيست زيرا كه يك فرد عادي وقت مشاهده آن همه وبسايت را ندارد و مي خواهد با مشاهده يك سايت و خواندن يك روزنامه و ديدن يك تلويزيون از همه واقعيات آگاه شود و تكليف خود را بداند. | ||||||||
ساير ملل | ||||||||
روزي كه كار ساختن «ايا صوفيه» تكميل شد | ||||||||
| ||||||||
قتل پادشاه فرانكها باكمك كليسا | ||||||||
| ||||||||
آزمايش نخستين موشك هدايت شونده | ||||||||
در پايان جنگ دوم جهاني فون براون رئيس تيم موشك سازان آلمان پيش از آن كه به دست شوروي افتد ، از سوي نيروهاي آمريكايي به اين كشور منتقل شد و در يك مركز ويژه در آلاباما ي آمريكا مستقر گرديد و براي آمريكا موشك قاره پيما ساخت و نخستين آمريكاييان را در ماه فرود آورد و مدتي هم رئيس يك قسمت از سازمان ملي فضايي آمريكا ( ناسا ) بود . براوان با اين كه به تابعيت آمريكا درآ مده بود بعدا از اتهامات كمك به ماشين جنگي هيتلر مصون نماند و .... وي كه در 23 مارس 1912 به دنيا آمده بود در14 آوريل سال 1977 در گذشت . | ||||||||
تحولات 27 دسامبر1979 كابل ، ورود نيروهاي شوروي ، دو دلي و ترديدهاي بعدي برژنف و تغيير مسير تاريخ جهان | ||||||||
با قتل امين، ببرك كرمل رهبر شاخه پرچم حزب كمونيست كه افراطي تر از «تره كي» بود به رياست دولت بر گزيده شد و از همين روز رقابت و معارضه شديد آمريكا و شوروي بر سر افغانستان آغاز گرديد و ... كه با فروپاشي شوروي مسئله به صورتي ديگر درآمده و سرزمين كليدي پارسيبانان اينك به محل تاخت و تاز «ناتو» تبديل شده است و اين رشته سر دراز خواهد داشت. پس از بركنار شدن شاه ايران در اوايل سال 1979 و برقرار شدن وضعيتي در اين کشور كه خلاف انتظار و پيش بيني مقامات آمريكايي بود و در نتيجه كوتاه شدن دست آمريكا از ايران، برژنف رهبر وقت شوروي مي دانست كه آمريكا تلاش خواهد كرد كه جاي ايران را به افغانستان بدهد و از اين بابت نگران بود. طبق افشاء گري هاي پس از فرو پاشي شوروي و آشگار شدن اسناد محرمانه اين دولت، در آن سال با همه مراقبت هاي مسكو، چند ماه پس از روي كار آمدن « تره كي» به برژنف كه از يك بيماري مزمن (ناشي از افراط در مصرف الكل) رنج مي برد اطلاع رسيده بود كه «سيا» با حفيظ الله امين معاون تره كي در تماس است. برژنف مانند همه دولتمردان شوروي بعد از استالين در ترديد و دو دلي بود كه امين تحت تلقين هاي «سيا» دست به كودتا زد، و برژنف نيرو فرستاد و مسئله را پيچيده تر كرد. حال آن كه اگر به موقع تصميم گرفته بود؛ با بركناري امين، به اعزام نيرو نياز نبود.
مورخان عقيده دارند كه اگر شوروي مسير كمكها را در پاكستان بمباران و يا موشكباران كرده بود اين قسمت از جهان، امروز مسير ديگري را طي مي كرد و قيافه ديگري داشت. | ||||||||
حل معما! | ||||||||
26 دسامبر 2002 نامه اي با پنج عكس دريافت شد كه سه عكس آن مشابه بود .با اين كه نامه وارده زمينه طنز داشت ؛ با عكسهاي دريافتي به اين شرح درج شد: تا كنون در اين سايت چند بار نوشته ايد كه انحلال شوروي هنوز در پرده ابهام است . من اين معما را با اين اسناد حل كرده ام (اشاره به عكسهاي ضميمه) كه البته به وسيله ديگران ساخته و درست شده و در اينترنت قرار گرفته اند و من مسئول ساختگي بودن آنها( اگرساختگي باشند) نخواهم بود، ولي بي دليل هم نيستند:
| ||||||||
پراودا رامسفلد را به خزنده (مار) تشبيه كرد - اشاره اي به ساختگي بودن خبرهاي جنگ عراق | ||||||||
پراوداي آنلاين در اديشن انگليسي خود در گزارش مفصلي كه 24 دسامبر 2004 درباره سانسور اخبار جنگ عراق منتشر ساخته بود رامسفلد وزير دفاع وقت آمريكا را به رپتايلReptile (خزنده ،از جمله مار) تشبيه كرده و اين واژه را به صورت صفت در تيتر مطلب خود هم آورده بود. اين چنين مطلب و تيتري در 15 سال پيش از آن و پس از اعلام پايان جنگ سرد در رسانه هاي روسيه سابقه نداشت. پراوداي آنلاين نوشته بود: اين كه مي گويند در جريان عمليات نظامي در عراق، همه جا خبرنگاران بي طرف و فيلمبرداران تلويزيوني همراه سربازان هستند درست نيست و خبرها به همان گونه كه پنتاگون مي خواهد تنظيم و توزيع مي شوند. برخي رسانه هاي آمريكايي هم اخيرا اين موضع را برملاء ساخته و گفته بودند كه گزارشهاي مربوط به جنگ فلوجه درست نبود و عمليات، چند روز پيش از آن آغاز شده بود كه در خبرها آمده بود و .... | ||||||||
سالروز ترور بانو بینطیر بوتو - میراث او | ||||||||
سالر27 دسامبر 2007 _ یک سال پیش – بانو بی نظیر بوتو سیاستمدار 51 ساله پاکستانی که مادر او ایرانی (و ازخانواده حریری های اصفهان) است در پایان یک سخنرانی انتخاباتی در باغ ملی لیاقت در راولپندی و چند لحظه پس از بازگشت به خودرو جهت ترک محل و هنگامی که از سقف کشویی اتومبیل بالا آمده بود و در حال پاسخ به ابراز احساسات هوادارانش بود هدف گلوله و سپس انفجار بمب قرارگرفت و کشته شد. 56 سال پیش در 16 اکتبر 1951 در همین محل، لیافت علیخان سیاستمدار – دولتمرد پاکستانی ترور شده بود و به همین مناسبت باغ ملی راولپندی را به باغ لیاقت تغییر نام داده اند. بینظیر دختر ذوالفقار علی بوتو دو بار نخست وزیر پاکستان شده بود؛ از 19988 تا 1990 و از 1993 تا 1996 و هر دو بار به اتهام وجود فساد مالی میان مقامات دولت و اعمال نفوذ بستگان در امور دولتی و خریدهای عمومی برکنار شده بود و پس از برکناری سال 1996 راه خود – تبعیدی در پیش گرفته بود و در انگلستان و "دوبی" زندگی می کرد. در جریان اتهامات وارده به بانو بینظیر، انگشت عمدتا به سوی شوهر او "آصف علی زرداری" نشانه می رفت و به "آقای ده درصد پورسانت" معروف بود. درپی یک رشته تظاهرات علیه پرویز مشرف رئیس جمهور وقت که در طول سال 2007 به چشم می خورد، وی با بازگشتن بینظیر به وطن و ازسرگرفتن فعالیت های سیاسی موافقت کرده بود . بینظیر 18 اکتبر 2007 به پاکستان بازگشته بود زیرا که قراربود انتخابات عمومی در ژانویه 2008 انجام شود. در سر راه بینظیر از فرودگاه کراچی به محل اقامت، انفجاری با هدف کشتن او روی داد که باعث مرگ دهها تن شد ولی به بینظیر آسیبی وارد نیامد. ذوالفقار علی بوتو از طایفه بوتو (بتو = بهوتو) ایالت هاریانای هند (آریانا) است که فامیل او بعدا به ایالت سند (جنوب پاکستان) مهاجرت کردند. دولت انگلستان به بزرگ خانواده بوتو لقب "سر" داده بود. ذوالفقار علی بوتو یک شیعه و سیاستمداری متمایل به چپ بود بر اساس اندیشه های خود حزب سنتریست متمایل به چپ را در پاکستان تاسیس کرده و از طریق آن تا بالاترین مقام این کشور بالا رفته بود. او درجریان تقسیم پاکستان و جدایی بخش شرقی و ایجاد جمهوری بنگلادش، وزیر امورخارجه پاکستان بود و بعدا دولت او با کودتا ساقط و خودش هم در 1979 اعدام شده بود. بینظیر سالها رهبری حزب مردم پاکستان را که پدرش تاسیس کرده بود برعهده داشت. پس از ترور بینظیر اینک شوهر او و پسرش مشترکا این حزب را اداره می کنند. ترور بانو بینظیر که احساس پاکستانی ها را برانگیخت باعث شد که آصف علی زرداری به ریاست جمهوری پاکستان انتخاب شود و امور این کشور کاملا از دست کسانی که تا زمان ترور بانو بوتو بر سر کار بودند بیرون آید. بینظیر در هجدهم دسامبر 1987 با آصف علی ازدواج کرده بود. با وجود این تحولات، پاکستان که در سال 1947 از تجزیه هندوستان به وجودآمده است به دلایل متعدد مشکل است که بتواند از یک ثبات دائمی برخوردار شود. بخش هایی از پاکستان، قبلا به دست انگلیسی ها از افغانستان و ایران جدا و به هندوستان ضمیمه شده بود و مسئله کشمیر لاینحل باقی مانده است.
| ||||||||
اوپك آماده همكاري با روسيه شد - هيچ دولتي نبايد ثروت مصرف شدني اش (ازجمله نفت) را صرف شكم كند | ||||||||
شيخ احمد گفته بود كه اوپك نگران برهم خوردن نظم كنوني بازار بين المللي نفت است. دولت روسيه كه اعلام كرده بود مي رود كه نخستين صادر كننده نفت در جهان شود و تكنولوژي خود را براي فعاليت هاي نفتي در نقاط ديگر نوسازي مي كند درعين حال به مردم اين كشور گوشزد كرده بود كه پول حاصل از فروش نفت به خارج، براي خوردن نيست براي پيشرفت هاي ملي است و براي خوردن و تامين معيشت بايد كار كنند و سخت هم كار كنند. پوتين آخرين مقام دولت روسيه بود كه گفت: ما مي خواهيم در صدور نفت، مقام اول را به دست آوريم، ولي فروش منابع طبيعي و زيرزميني براي تامين هزينه روزمره نخواهد بود. هيچ دولتي نبايد ثروت مصرف شدني (تمام شدني) اش را صرف شكم كند. ما ملتي نخواهيم بود كه زندگي خود را برپايه منابع طبيعي مان قرار دهيم زيرا اين طرز فكر كه ما تا فلان زمان منابع طبيعي داريم، نبايد روس ها را تنبل كند و به صورت مصرف كننده درآورد. مفسران روزنامه هاي غرب نوشته بودند كه روسيه تنها كشور اتمي صادركننده نفت در جهان است كه بنظر مي رسد تقويت نظامي خود را از سر گرفته است و جوانان روس برخلاف پدران خود دارند داراي تعصب ناسيوناليسي و بزرگ طلبي مي شوند. | ||||||||
آراء متفاوت قضات آمريكا درباره متقاضيان مهاجرت! - خودشان آمدند ولي ديگران را راه نمي دهند! | ||||||||
26 دسامبر 2005نيويورك تايمز به قلم «آدام ليپتاك» گزارشي منتشر كرده بود كه حكايت داشت قضات دادگاههاي بدوي آمريكا آراء متفاوتي درباره متقاضيان مهاجرت به اين كشور صادر كرده اند كه دادگاههاي استيناف (تجديد نظر) متوجه شده، انها را نقض كرده و حتي در نظريه هاي خود اشاره به تبعيض آميز بودن احكام برخي دادگاههاي بدوي كرده و دستور محاكمه مجدد به قاضي ديگر داده اند. آراء منفي قضات در مورد متقاضيان وسيعا افزايش نشان مي دهد. آدام ليپتاك در گزارش بسيار طولاني خود اسامي چند قاضي استيناف (ارشد) را كه به احكام بداوي ايراد بي دقتي، عجولانه، تبعيض آميز گرفته اند ذكر كرده و نوشته است كه يك قاضي دادگاه بدوي براي رد كردن درخواست مهاجرت يك خارجي حتي به قانون قديمي انگلستان استناد كرده بود!. اين گزارش كه (به دليل نداشتن «علامت» غير قابل نقل) در رسانه هاي ديگر منعكس شده بود در نود و پنجمين سالگشت اعلام شمار مهاجرين 95 سال پيش به آمريكا انتشار يافته بود. طبق آمار رسمي، در آن سال (1910) يك ميليون و 41 هزار و 570 مهاجر تازه، گام به ايالات متحده گذارده بودند كه بيشترشان ويزا و گذرنامه هم نداشتند و جز آنان كه در كشورهاي زادگاه مرتكب گدايي و خودفروشي (فحشاء) شده بودند، بقيه پروانه اقامت دريافت داشتند و بعدا هم تبعه شدند. ايتاليايي ها بزرگترين رقم مهاجران آن سال را تشكيل مي دادند كه 193 هزار تن بودند و بعد از آنان به ترتيب لهستاني ها، يهودي ها (ازسراسر جهان) و اسلواكي ها. فرزندزادگان همين مهاجران هستند كه اينك در سمت قاضي دادگاه، ديگران راه نمي دهند كه در آمريكا كه جز يك ميليون باقيمانده سرخپوستان بومي، از مهاجران تشكيل شده است اقامت كنند. پدر بزرگهاي آنان به آساني خوردن آب وارد آمريكا مي شدند و زمين رايگان هم دريافت مي كردند. عكسي كه در زير آمده است از زنان مهاجر در اكتبر 1910 در ورودي نيويورك گرفته شده است و نشان مي دهد كه از مليت هاي مختلف بودند و به رسم كشور مادري، لباس بلند بر تن داشتند و ....حالا نوه هاي آنان را بنگريد كه چه مي پوشند و با مسافران تازه چها مي كنند!. | ||||||||
رویدادی خونین ناشی از یک طلاق که اخطاری است به داوطلبان ازدواج و همچنين قانونسازان | ||||||||
رویداد 24 دسامبر 2008 (شب کریسمس) در حاشیه شهر لس آنجلس اوج مسئله طلاق را در جوامع مختلف منعکس ساخت که در این جوامع قوانین ازدواج و طلاق بدون توجه به ساختار جامعه، روانشناسی و فرهنگ آن تحت نفوذ انجمن ها، فعالان اجتماعی و سیاسیونی که در پی کسب شهرت و جلب رای برای نشستن هرچه بیشتر بر کرسی های مجالس مقننه پی در پی تغییر می یابند. این رویداد را یک مهندس 45 ساله برق پدید آورده بود که 9 ماه درگیر پیچ و خم های قضایی طلاق بود. وی سرانجام زن مطلقه خود، والدین او و شش تن دیگر از بستگان آنان را که "کریسمس پارتی" راه انداخته بودند کشت، خانه را به آتش کشید و خودکشی کرد. Bruce Pardo بروس پاردو 45 ساله مهندس برق از سال 1985 تا 1994 در ناسا (سازمان ملی هوانوردی و فضایی آمریکا) کار کرده و از آن پس تا اکتبر 2008 (دو ماه پیش از رويداد) مهندس "رادار" در کمپانی آی تی تی آمریکا بود. وي که از زن اول خود یک پسر داشت دو سال پیش با بانو "سیلویا اورتگا" مادر یک دختر 14 ساله از شوهر قبلی ازدواج کرد. بروس که با زن قبلی بر سر حضانت فرزند مشترک مدتها مرافعه قضایی داشت با خود عهد کرده بود که با این قوانین و مشکلات، برای بقیه عمر قید ازدواج را بزند. ولی با گذشت چند سال از واقعه اول، مشکلات را که همانا قوانین به دور از منطق و طبیعت بشر هستند فراموش کرد و با سیلویا که هر دو لاتین تبار بودند ازدواج کرد. زن و شوهر به رسم آمریکاییان یک خانه مشترک به فاصله ای نه چندان دور از لس آنجلس و با یک وام چهارصد هزار دلاری بانکی خریداری کردند. قرار بود که هردو به یک نسبت قسط ماهانه دو هزار و هفتصد دلاری خانه را بپردازند که سیلویا (که بمانند بروس دارای شغل و درآمد بود) پس از چند ماه دست به تعلل در پرداخت سهم خود زد، زیرا برخلاف رفتاری که در دوره نامزدی از خود نشان داده بود عادت به قمار کردن داشت، از آشپزی در خانه بیزار بود و باید شام و ناهار و حتی صبحانه را در رستوران _ آنهم رستوران معروف و گران صرف می کرد و .... بروس مردی مذهبی بود و هر هفته یک روز برایگان در کلیسای محل خدمت می کرد، و اتومبیل را وسیله می دانست نه عامل افاده و فخر فروشی (شو آف) و با این برداشت بر وانت سوار می شد، لباس معمولی و ارزان می پوشید ولی سیلویا یک مرسدس آلمانی با قسط ماهانه و بیمه سنگین خریداری کرده بود و یک سال پس از ازدواج از بروس انگشتر الماس چند هزار دلاری خواسته بود و ادامه این وضعیت زندگی را برهر دو تلخ کرده بود. سرانجام سیلویا بیست و چهارم مارس 2008 (ایام نوروز 1387) دادخواست طلاق به دادگاه محل تسلیم و دلیل آن را خسیس بودن شوهر اعلام کرد!. سیلویا در پی تسلیم دادخواست به خانه والدینش نقل مکان کرد و برای تعقیب قضیه در دادگاه یک وکیل گرفت. در این میان وضعیت اقتصادی آمریکا رو به خرابی گذاشت و کمپانی آی تی تی به بروس اطلاع داد که باید چند ماه بیکار شود. بیکاری و قطع درآمد سبب شد که مالکیت خانه مشترک هم به مخاطره افتد و در معرض تصرف، توسط بانک قرارگیرد. در ماه اکتبر کمپانی آی تی تی به بروس اطلاع داد که به علت کاهش فعالیت، نام او هم در میان کسانی است که باید برای همیشه برکنار شوند. بروس به هر دری که زد کار تازه به دست نیاورد. وی همه مشکلات خود را نتیجه ازدواج با سیلویا می دید که با استناد به حواشی قوانین به دادگاه اصرار کرده بود که از بروس طلاق او و به علاوه ده هزار دلار پول نقد و قسمتی از اثاثه خانه و سگی را که مشترکا خریداری کرده بودند بگیرد و به او بدهد. بروس بالاخره مجبور به قبول این خواستها شد. دادگاه به بروس تا بیستم دسامبر مهلت پرداخت ده هزاردلار را داده بود. بروس به هر ترتیب که بود این پول را تهیه کرد ولی به جای پرداخت، (تحت فشار بیکاری و یاد مطالب مشابه :مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روزمرزهای ایران در گذر تاریخ(نقشه متحرک ایران) ایران وجهان رمان وقتي تو هستيراحت و لبی خندون در اتومبیل کرایه و پرداخت کردم و شد بدون انکه در حالت چهره وقتي تو هستي (2)بسته میشد برخواب غلبه کردم وقتی تاکسی در مقابل مجتمع متوقف شد کرایه رو همیشه در اخر رمان وقتی تو هستی ( قسمت 5 )راحت و لبی خندون در اتومبیل کرایه و پرداخت کردم و شد بدون انکه در حالت چهره رمان شالیزه 5"در بست."راننده شالیزه بدون دقایقی بعد جلو خانه پیاده شدند.شالیزه کرایه تاکسی قسمت 26 تا 30 عشق زیر خاکستراین وبلاگ منبعی برای انتشار داستان های من می باشد همچنین در کنار کرایه به من و اسب بدون برچسب : کرایه اتومبیل بدون راننده در رشت |