در شرح باغلارباغی تبریز
اينجا باغلار باغي است يكي از مراكز تفريحي تبريز ، يكي از معدود نقاطي كه سهم بسزائي در افزايش شور و شعف كودكان و نوجوانان و جوانان دارد وافراد بزرگ خانواده هم كه فرزندان خود را همراهي مي كنند با شادي فرزندان خود شاد شده و لحظاتي، غم و غصه عصر سرد آهني را فراموش مي كنند ؛ عصري كه در آن با پيشرفت تكنولوژي روز به روز از عواطف انساني كاسته شده و جاي خود را به سردي و بي اعتمادي داده است مخصوصا در كلانشهري چون تبريز كه طبق آخرين گزارشات منتشره بعد از تهران دومين شهر مهاجر پذيرايران است. وجود مراكز تفريحي از فشارهاي روحي انسانها كاسته و بر رقت قلب مي افزايد . هواي بسيار خوب تبريز (خصوصا شب هنگام) و سماورهاي زغالي و چادرهاي شبانه و سفره ي رنگين چيده شده در محوطه و داخل پارك و محبت و صميميت افراد خانواده باهم و ... از زيبائيهايي است كه در پاركها به چشم مي خورد.و هر فردي هنگام خروج از منزل ، آرزو دارد در نهايت آرامش و امنيت از خانه خارج شده و در دامان طبيعت و پاركها مستقر شده وبعد از سير و تفرج ، راحت و بدون دغدغه هم به منزل خود برگردد.
بنده در روزي از روزهاي خدا ، بنا بر تقاضاي ميهمانان به باغلار باغي رفتيم و هنگامي متوجه ازدحام جمعيت در سمت دستگاه مربوط به كشتي سبا شدم ، بدانجا شتافتم و جواني را داخل اتاقك پاييني كشتي سبا يافتم هنگامي كه از ماوقع سوال كردم؛ گفته شد كه" جواني" بدون ايست كامل دستگاه قصد پياده شدن داشته كه دستگاه به پاهايش گير مي كند و وي را ،به اتاقك زير دستگاه مي كشاند . مي گفتند تقصير جوان بوده يكي هم مي گفت تكيه گاه جلويي جوانك از جا در آمده و جوان مصدوم بسمت خارج سر خورده و در چنگال دستگاه گير افتاده. با انگيزه ي تهيه ي يك مطلب آموزشي و صرفا مطلبي كه بتوان به جوانان آگاهي داد ، به سمت جلو رفتم و از صحنه عكس گرفتم و عكس دوم را از جوانك موقع حمل با برانكارد گرفتم . نا گفته نماند كه مسئول دستگاه دستپاچه بود و مدام داد مي زد يكي به اورژانس و يك نفر هم به پليس خبر دهد كه پليس پارك بهمراه مسئول پارك آفاي اكبري بلافاصله حاضر شدند و جمعيت را متفرق كردند و از روزنه بداخل اتاقك نگريستم و جوانك را بيهوش و بي حركت ديدم بعد آمدند و درب اتاقك را باز كردند و بر بالين جوان حاضر شدند بعد از 10-15 دقيقه اورژانس هم آمد و به انجام اقدامات اوليه ي پزشكي پرداختند و عكسي كه بنده هنگام حمل مصدوم انداختم براي مسئول پارك خوش نيامدو با عصبانيت يقه ي مرا گرفت و تحويل پليس پارك داد گفت كه كار شما غير قانوني است من دست وي را گرفتم و به گوشه اي بردم و گفتم با هدف آموزشي براي سايتم مطلب جمع مي كنم و در سايت اعلام خواهم كرد كه جوانان با ماجراجويي جان خود را به خطر نينداخته و موجبات ناراحتي ديگران را فراهم نسازند و به مسئول پارك ضمن معرفي خود ،شغلم را هم معرفي كردم . ايشان قانع نشدند و در اين حين من از ايشان خواستم هر جا كه مايل باشند حاضرم به سوالات ايشان جواب دهم اما بخاطر آبرو در پارك حاضربه اين كار نيستم . دوباره از ايشان خواستم با حذف عكس دست از سر كچل بنده بردارد و عكس را هم دربرابر چشمانش حذف كردم "هر چند بعدها بر اثر برخورد نامناسب آنها ريكاورش كردم".اما بازهم اصرار و پافشاري ايشان مرا به كانكس پليس كشاند كه دو نفرسروان و يك سرباز در انجا حاضر بودند و در آنجا مثل شب اول قبر كلي سوال از بنده شد، كه يك سرباز همه را نوشت، از انگيزه و نيت ام سوال شد كه قصد خدمت به كي را داري ؟ و هدفم پرسش شد ؛ اعلام داشتم كه قصد عبرت دهي داشتم و بعد ازپاسخگويي شفاف به شبهات ذهني شان كه اعلام كردند ممكنه قصد شما از اين كار نا امن جلوه دادن پارك و تبليغ منفي براي توريست و سايرين باشد . بنده در پاسخ به اين اتهمات اعلام داشتم كه به هيج وجه چنين قصدي نداشتم و عرض كرم هر كس مسئول اعمال و رفتار و گفته هاي خودبوده و بايد در برابر خداوندپاسخگو باشد و بايد واقعيتها را نوشت و نه مطالب تحريكي و جنجالي و غير واقع. بلاخره بعد از 20-25 دقيقه رهايي يافتم و سربازي كه در آنجا بود بنا بردستور ما فوق خود، هر اطلاعاتي كه مي خواست ازبنده گرفت و در برگه اي ثبت كرد.. بنده كار غير قانوني نكرده بودم و موقع ورود كسي هم نگفته بود كه عكسبرداري قدغن است و صرفا مسئول پارك نگراني و ناراحتي بنده و خانواده و ميهمانان محترم بنده را ؛ با اهداف كاملا شخصي و مادي ، فراهم ساخت هر چند حق شكايت براي بنده محفوظ است ، ولي با وجود دادرس بسياربصير چه لزومي به شكايت هست. .موقع خروج ازپارك دوباره به نزد مسئول پارك رفتم و وي را كه همكارانش هم جمع بودند ، مورد ملامت و سرزنش قرار دادم و عرض كردم با يك تصميم عاجل ، كار غير فرهنگي كرده و عملا موجبات آزردگي بنده را فراهم ساخته است و تمامي كارتهاي باغلار باغي را جلوي چشمانش پاره كردم . من بعد بنده به هيچ وجه حاضر به عزيمت بدين مكان نخواهم بود.درگيريهاي جوانان و حضور بسيار معدود دزدها و برخورد نامناسب و غير فرهنگي برخي از كاركنان دستگاهها و ريختن ترقه از بالاي چرخ و فلك از چالشها و نگراني هايي بود كه هنگام ورود به باغلار باغي با خودمان داشتيم.
مطالب مشابه :
پوشاک لباس در تبریز
پوشاک لباس در تبریز در محل كار و منزل خود و هر جاي ايران هستيد بدون مراجعه سفارش خود
کار در منزل در سراسر ایران
کار در منزل در تهران - مشهد - قم - رشت - یزد - کرج - تبریز - ارومیه تامين نيروي كار
آگهي استخدام بازارياب در شهر تبريز و استان آذربايجان شرقي با پورسانت عالي و آموزش رايگان
بستانآباد • استخدام در بناب • كار در تبریز • شغل در جلفا منزل و بازاريابي در
کسب و کار های خانگی بهترین راه درآمد برای خانواده ها
از امكانات و وسايل منزل راه اندازي كسب و كار در كشورهاي ( تبریز ) روزنامه
فروش عمده و خرده پوشاك در تبریز( ارسال براي تمام نقاط ايران )
فروش عمده و خرده پوشاك در تبریز در محل كار و منزل خود و هر جاي ايران هستيد بدون مراجعه
فرصت کار بازاریابی باپورسانت عالی در بهارستان اصفهان (کاردر منزل و استخدام بازاریاب در بهارستان)
كار در منزل و بازاريابي در كار در آذربايجان شرقي و تبریز كار در آذربايجان غربي و
اصول پرورش مرغ مینا در منزل
اصول پرورش مرغ مینا در منزل تبریز . صفحه اول ندهيد، چرا كه اين كار سبب بروز ناراحتي و
در شرح باغلارباغی تبریز
خروج از منزل ، آرزو دارد در نهايت بخاطر آبرو در پارك حاضربه اين كار تبریز + نوشته شده
عوارض شبکاری
اسامی پزشکان بیمارستان 29 بهمن تبریز; گيرد كه كار در شيفت محل كار و منزل باعث كم
استاد فرهاد فخرالدینی
با سلام بر همه ی استادان و هنرجویان استان آذربایجان شرقی بالاخص تبریز. در در منزل نبود
برچسب :
كار در منزل تبریز