جزوه درس تاريخ تحولات ايران1324 تا1357
تاريخ تحولات ايران از1324 تا 1357 مقدمه درك دقيق و جامع تحولات يك و د و سده اخير ايران مستلزم داشتن قالب مطالعاتي يا يك كليد تحليل قوي است تا در اين مسير دچار انحراف نشويم. رويكردهاي مطالعاتي مختلفي وجود دارد كه لازم است قبل از بهره برداري از آنها به آسيب شناسي هركدام پرداخته و بهترين را انتخاب كنيم. 1. رويكرد ماترياليستي يا ماركسيستي ( رويكرد چپ) شاخص هاي اين رويكرد: أ. تحولات سياسي و اجتماعي بيش از آنكه بدست يك كنشگر و يك اراده فعال و يك فاعل صورت بگيرد بدست نيروهاي توليد و شيوه معيشتي صورت مي گيرد. به نحوي كه با ايجاد يك خبر در اقتصاد، در سياست هم خبرها ساخته مي شود. آنها معتقدند وقتي كه يك جامعه فئودال بزرگ مالك ،ارباب رعيتي تبديل به يك جامعه سرمايه دار وبورژوا مي شود،اين تغيير سياسي نهادهاي سياسي متناسب با خودش را مي طلبد ودر پي آن تقسيم كار جديد بوجود مي آيد از جمله:ايجاد روزنامه و بازتر شدن سيستم سياسي ب. اگر هم در رويدادها سياسي نقشي براي كنشگران قائل باشيم آنها كارگران هستند و نه قهرمانان،روشنفكران و نخبگان بدين ترتيب ميتوان گفت آنها منكر تاثير گذاري شخصيتها درتاريخ هستند. ت. رويداد هاي سياسي و اجتماعي انقلابها به ميزان زيادي آمدني هستند و نه آوردني بعبارتي به محض فراهم شدن فضاو بستر يك تغيير سياسي و تندباد حادثه اي پيش مي آيد. ث. سرمايه داري چون خروشي گوركن خودش است،از اينرو حادثه آفرين است و هرگز روي آرامش نمي بيند و خود تيشه به ريشه خودش مي زند.از اين رو در بلوك سرمايه داري پيوسته بايد منتظر شورش و انقلاب بود. تحليل انقلاب مشروطه از منظر وديدگاه ماترياليستي(چپ): آنها معتقدند در تحليل انقلاب مشروطه بعنوان حادثه كه تا آن زمان به عظمت آن در ايران حادث نشده بود نبايد به سراغ روشنفكران (فتحعلي آخوندزاده،ميرزاآقاخان كرماني،ميرزا يوسف مستشارالدوله،عبدالرحيم طالبوف،ميرزا ملكم خان،ميرزا حسين خان مشيرالدوله و...)؛روحانيون(سيد كاظم آخوند خراساني،محمد طباطبائي و يا بهبهاني و طهراني) برويم؛چون انقلاب متاثر از شخصيتها نيست بلكه لازم است براي تحليل انقلاب مشروطه به سراغ ساختارهايي مثل دگرگوني در بازار،مناسبات ارضي،تجارت داخلي و خارجي،برخوردمنافع زمين داران و سرمايه داران و سرمايه داري جهاني به سركردگيامپرياليسم جهان مثل انگليس برويم. اما آنچه پس از بررسي ها به نظر مي رسد انقلاب مشروطه نه حاصل برخورد منافع بود،نه حاصل دگرگوني در شيوه توليد و نه توده هايزحمتكش و كارگر درآن نقشي داشتند بلكه انقال مشروطه در سايه شخصيت هايي بزرگ و ايستادگي روحانيون،بازارايان و طبقه متوسط شهر نشين شكل گرفت در حاليكه روستائيان و آفتاب نشينان و كارگران در آن هيچ نقشي نداشتند. بنابراين مي توان نتيجه گرفته تحليل انقلاب مشروطه بعنوان يكي از پديده هاي موثر در تاريخ ايران با رويكرد چپ وماترياليسي همخواني ندارد. اما با اين وجود ممكن است اين رويكرد گاهي قانع كننده باشد در حاليكه مضرات استفاده از آن بيش ازمنافع اش است. بايد به خدا پناه برد ازدست انسانهايي كه اول قالب مي سازند و بعد سعي دارند در برخوردي متعصبانه حقايق را در ان جاي دهند. 2. رويكرد خطي تقريبا شبيه ديدگاه ماترياليستي است ؛ قائلان به اين رويكرد معتقدند جوامع تماما مراحل خاصي را طي مي كنند و سرانجام به جايي ميرسند كه در آن بشر ديگر آقا بالاسري بنام دولت و مشكلي هم بنام نابرابري وجود نخواهد داشت. بنابر ديدگاه آنها جهان ازمرحله اي بنام كمون اوليه(جامعه اشتراكي)شروع شده و به برده داري و فئوداليسم و بورژوازي رسيده آنگاه به سوسياليسم و سپس كمونيسم(بدون دولت،بدون فاصله طبقاتي) ختم مي شود. 3. تحولات هر جامعه اي مختص زمان و حال خود ان جامعه است هر جامعه اي ويژگي هاي خاص خودش را دارد و هر دوره زمان نيز مختصات و متقضيات خودش را مي طلبد،حتي يك دوره50 ساله يك نظام سياسي همواره بر يك حال نبوده و نوسانات و تغييراتي داشته است.(مثلا:10سال دموكرات منش،20سال حالت بينابين و 20 سال ديگر ديكتاتور ) در حاليكه تشكيلات سياسي دولت دست نخورده باقي مانده است. از اين رو نمي توان قالبي جست كه تمام تحولات تاريخي يك كشور در قالب آن قابل ارزيابي باشد.بنابراين براي مطالع تاريخ تحولات ايران لازم است زحمت كشيد و مورد به مورد مطالعه كرد. باتوجه به رويكردهاي بيان شده مي توان گفت الگوي مطالعاتي سوم الگوي نسبتا مناسبي است براي تحليل تحولات ايران و از جمله نامدارترين و مشهورترين شخصيت اين رويكرد خانم لمپتون صاحب كتاب مالك و زارع است. كليات بحث درس سمينار تاريخ تحولات ايران(1324 تا 1357) أ. ستيز ميان كهنه و نو (سنت و مدرنيته) ب. استبداد و آزادي ت. قيام هاي (تنباكو،جنگل،تبريز و اهواز) ث. انقلاب مشروطه و بر افتادن قاجار ج. كودتاي28 مرداد ح. قيام 15 خرداد خ. انقلاب اسلامي فرضيات تحولات ايران: پژوهشگران متعددي در قالبهاي نظري و تصورات مختلف سعي در بررسي تحولات تاريخ ايران و به اثبات رساندن آن دارند كه برخي ازاين نظريات به شرح ذيل مي باشد: - تحولات دو سده اخير در جامعه ايران پيرو قاعده شبان رمگي بوده است. پيرو اين فرضيه جامعه ايران به دو بخش فرامانروايان،خواجه گان(شبان) و فرمانبران و پيرو تقسيم مي شود كه درذات خود متضمن توهين است اما در فرهنگ ايراني و اسلامي وجه تسميه فرمانروا(چوپان) و رعيت غرض بيان آن توهين تلقي نمي شود. موسكا و ميخل معتقدند در چنين جوامعي گردش نخبگان صورت نمي گيرد و آنها چنين جامعه اي را ايستا تلقي مي كنند كه هر كس تا ابد محكوم به حمل ميراث گذشته خود است.(اگر كارگر است تا ابد اينگونه است.) اما بخوبي مي دانيم كه جامعه ايران دردوران پهلوي به اين شكل نبود و سه عامل عمده (ثروت،قدرت و دانش) موجبات جابجايي در گروه ها و طبقات اجتماعي را فراهم مي كرد. تا جايي كه مي شد در سايه دانش اندوزي به دامادي پادشاه رسيد.(سيد حسن امامي و ميرزا تقي خان اميركبير) - حاكميت اقتدار گرايي بر جامعه ايران عوامل موثر و شكل دهنده پديده هاي مثبت و منفي درجامعه ايران را وجود اقتدارگرايي مي داند؛ قائلان به اين نظريه معتقدند عمال عقب ماندگي و انحطاط دوران قاجار در وجود قدرت مطلق بوده است و هر حادثه اي كه رخ داده(جنگ ايران وروس،وزيركشي،فقراقتصادي و بي حقوقي) حول محوري بنام استبداد بوده است. بنابراين دردوران قاجارها مي توان از استبداد و قدرت مطلق سخن گفت. ازمنظر اين گروه از نظريه پردازان كه دكتر بشيريه در آن قرار مي گيرد قدرت مطلق علاوه برآنكه نقش سازنده و مثبتي نداشته به خودي خود پديده اي نكبت بار بوده است. اما دردوران اقتدار گرا قضيه فرق مي كند تا جايي كه فرد ديكتاتور و صاحب اقتدار براي خود وظايفي در نظرمي گيرد(تامين آب و نان و امنيت مردم) كه ميتوان آنرا در قالب دولت توسعه گرا يا ديكتاتور مصلح بيان كرد.(كانت) - تحولات ايران پيرو قاعده پدرسالاري(پاتريمونيال) است كانت : پدر سالاري بدترين نوع حكومت است. بشيريه: جامعه و حكومت دوران قاجار مصداق دولت و حكومت پاتريمونيال است و دوران پهلوي نشان جامعه نئوپاتريمونيال. منظور از جامعه پاتريمونيال جامعه است بي قانون و تصميم كه همه مسائل به شخص پادشاه ختم مي شود. اما در جوامع نئوپاتريمونيال اين موارد حداقل در مراحل ابتدايي اش ظاهر مي شود يعني صحبت از قانون است و تفكيك قوا و عقلانيت اما در عمل تفاوتي با جامعه پاتريمونيال ندارد. با مقايسه دودوران در قالب اين نظريه مشاهده مي شود دروان قاجارها بسيار به پاتريمونيال شبيه است و دروان رضا شاه و پس ازمشروطه نيز همچنين. تمام تلاش دولتمردان مصلحي همچون سپه سالار در اين بود كه در ايران قانون حكمفرما شود،سيستم وزارتخانه اي تاسيس شود و موسسات تمدني جديد برپا گردد اما ناصرالدين شاه همچون سدي مستحكم مقاومت مي كرد. همچنان كه ناصرالدين شاه ازقانون بيزار بود نوه اش محمد علي شاه مي گفت كه ترجيح مي دهم يك دربان باشم تاپادشاهي كه قدرتش توزيع شده باشد. بنابراين نتيجه مي گيرم اين فرضيه در مورد دوران قاجار مصداق دارد. - تحولات ايران راي ناشي از پديده اي بنام پريمنداليسم كه از جامعه شناسي ماكس وبر به عاريت گرفته شد مرتبط مي دان. پريمنداليسم حامل خصلتي اقتصادي است و حوزه تحليل را به عملكرد اقتصادي مي كشاند.(ماكس وبر سده19 و بعد از او برناندلوئيس) حالاي كه در آن كارگزاران دولت،قدرتمندان ازامكاناتي كه در اختيار دارند به نفع شخصي مورد استفاده سوء قرار مي دهند.(استفاده خصوصي از اتومبيل دولتي و انواع ديگر رانت خواري ها) تحليل گران اين حوزه معتقدند دولتهاي ايران چنين خصلت هاي داشته اند؛ لفت ويچ:اساسا در جهان سوم پريمنداليسم فراگير است و دوران قاجار چنين بوده و اين سنت ناپسند همچنان استمرار يافته است.شايد بتوان گفت يكي از موجبات عقب ماندگي جهان سوم عدم اجراي صحيح برنامه هاي اصلاحي بوده است و مهمترين مانع عدم اجراي صحيح آن همين حس پريمنداليسم(اشتها به زرنداروزي بيش از حد) در جهان سوم است. - جامعه ايران تا انقلاب اسلامي با همه فراز و فرودهايي كه دارد جامعه اي عقل ستيز است. - جامعه ايران جامعه اي كوتاه مدت و كلنگي است.(كاتوزيان) - عده اي جامعه ايران را در رده جوامع پيراموني و وابسته طبقه بندي مي كنند.(آبراهاميان،فرد هاليدي) روشنفكران و نقش آنها در تحولات اجتماعي سياسي ايران روشنفكر به طبقه اي گفته مي شود با شعور بالا،درد شناس و درمانگر أ. روشنفكران ناراضي،منتقد يا معترض و نه گوي ب. روشنفكران واقع گرا كه گاهي نه مي گفتند و گاهي آري اين گروه از روشنفكران در دوران قاجار مقبوليتي پيدا كردن،اما در دوران پهلوي به اين سو با بيان چون وچراهايي مورد نقد قرار گرفتند. و دليل اصلي عدم خوشنامي نسل دوم داشتن فرضيات متفاوت با نسل اول بود. دليل سيه روزي مردم ايران در نزد نسل اول عقب ماندگي با ريشه هاي داخلي بود.(جهان بيني ناشي از بي خبري ما)مثل:محمد قزويني و تقي زاده اما نسل دوم معتقد بودن علت همه آنچه بعنوان درد مطرح مي شود همانا ماحصل غرب زدگي و غربگرايي ماست. بعنوان مظهر اين گروه: آل احمد،فرديد و شفيعي كد كني را مي توان نام برد. شفيعي كدكني:روشنفكراني كه فقط نه گفتن را بلد بودند(بيشتر در دسته دوم هستند) مي توان آنها را رياكار خطاب كرد. و مصداق آنرا صادق هدايت بيان مي كند. تقي زاده مصداق روشنفكراني است كه بيشتر به فكر ساختن بودند تا رد و نفي مسائل درصد پايان نامه هاي موجود در اين خصوص نشان از اهميت اين موضوع در نظر علاقه مندان حوزه تحولات اجتماعي سياسي ايران است. اگر سرآغاز فعاليت روشنفكران را به معني مدرن كلمه از دوران ناصرالدين شاه بپنداريم بايد به سراغ دانش آموختگان از خارج برگشته برويم و يا آنهايي كه از دارالفنون فارغ التحصيل شده اند و روز به روز در حال افزايش بودند.بنابراين بايد پذيرفت سلسله روشنفكري ما با كساني چون مجدالملك سينكي صاحب رساله مجديه آغاز مي شود. و يا با حضور و ظهور افرادي چون: فتحعلي آخوندزاده،ميرزاآقاخان كرماني،ميرزا يوسف مستشارالدوله،عبدالرحيم طالبوف،ميرزا ملكم خان،ميرزا حسين خان مشيرالدوله و يحيي دولت آبادي و خاندان فروغي،علي اكبر دهخدا،ناظم الاسلام دولت آبادي و اديب الممالك نوشته ها و آثار روشنفكران دوران مشروطه و بخشي از دوران پهلوي نشان ازاعتقاد آنها برفرضيه عقب ماندگي و كالبد شكافي به هدف نشان دادن وضع جامعه به مردم بوده است. در همه نوشته مشكل در تمام حوزه ها دورني پنداشته شده است و حل آن بواسطه ايجاد اصلاحات ممكن است. كمتري كسي به انقلاب بعنوان راه حل معتقد بود. اما با نزديك شدن به زمان قاجار شاهد بكارگيري كلمه انقلاب در گفتمان نظام سياسي هستيم.(عارف قزويني در شعري در پايان دوره قاجار) انديشه يك كاسه شده روشنفكران نسل اول را سيراب كننده نهال مشروطه دانسته اند. محصول ايم هم افزايي انديشه ها از سويي تجدد خواهي(مدرنيسم) است و از سويي انقلاب مشروطه و اين محصول نشاني است از كارنامه روشن اين نسل با آغاز و پاياني مشخص. نكته مورد توج در اين بحث آنست كه موفقيت و عدم موفقيت انقاب مشروطه را نمي توان به حساب نظريه پردازان آن گذاشت. روشنفكران نسل دوم (بعد از انقلاب مشروطه) با فاصله گرفتن ازمحيط پيرامون و واقعيات جامعه و نيازهاي مردم در تشخيص درد ناكام ماندند. آنها در اين مسير به رياكاري دست مي زنند تا جايي كه فقط براي بدست آوردن شهرت حرفي مي زنند مطالبي را عنوان مي كنند. از نظر ميزان دانش هرچه ازنسل اول فاصله مي گيريم دچارنوعي خشكسالي دانش مي شويم. متاثر از امواجي كه از خار ج به داخل كشور سرازير شده و ازهمان اغاز سياست زده بود.(شوري بعنوان نيروي پشت سر اين موج) جايگزين شدن واژگاني چون امپرياليسم و سرمايه داري و استعمار بجاي عقل گريزي،بي سوادي و درماندگي انقلاب مشروطه(1285.ش) بيس سال پس از پيروزي انقلاب مشروطه حكومت قاجار از ميان رفت،اما رضا شاه بطور رسمي بعد از تاجگذاري رضاشاه(1305.ش) پايان مشروطه مي باشد. اهميت بالاي اين رويداد مهم سياسي اجتمايدر تاريخ ايران تاكنون پژوهشگران زيادي را به اين حوزه مطالعاتي سوق داده و اسباب پيدايش مخالفان وموافقان زيادي را فرهم نموده است. براي دستيابي به يك كليد تحليلي معتبر شناسايي طرفين درگير ضروري به نظر مي رسد. موافقان: نسلاول روشنفكران 20 سال قبل از پايان كارناصرالدين شاه شروع به مقدمه چيني كردن و در دو سال آخر جايگاه خود را به روحانيون دادند. نقطه آغاز همت انقلاب مشروطه را بايد در همت و اراده سيدعبدا... بهبهاني جستجو نمود. او به سه نفر از روحانيون تهران نامه همكاري فرستاد و دعوت به همكاري كرد:يكنفر اعلام اآمادگي براي همراهي نمود(سيدمحمد طباطبائي)، نفر دوم اعلام بيطرفي كرد و سومين فرد مخالفتش را اعلام كرد.(فضل ا... نوري) بهبهاني پس از پيروزي مشروطه ترور شد.طباطبايي با تمام ايستادگي و همراهي با بهبهاني سرانجام به مشهد تبعيد شد. و فضل اله نوري اعدام گرديد.(1287ه.ش) برخي آنرا نهضت و جنبش وابسته به انگليس دانسته و مي گويند كه نتيجه مثبتي نداشته است و از تنها پيامدهاي آن مي توان به: - به هرج و مرج كشاندن كشور - ظهور ديكتاتوري رضاشاه اشاره كرد بنابراين نبايد بخاطراين انقلاب گريه كرد و اشك ريخت. اما در مقابل موافقان ضمن رد موارد فوق برخي پيامدهاي مثبت به شرح ذيل را ارائه مي نمايند: - تبديل حقوق الهي شاهان به حقوق مردم يا بعبارتي حضور نخستين مردم درعرصه سياسي؛اينكه حكومت نه خواست خدا بلكه ناشي از خواست مردم است. - با وجود موثر بودن مجلس اول دوم مشروطه در ارائه خدمات مورد نظر شاهد قطع اين اثرات بواسطه دخالت روسها و تعطيلي مجلس هستيم.(حمله به مجلس) - دگرگون كردن گفتمان سياسي با ورود موضوعاتي چون آزادي،حقوق،قانون،مجلس،حزب و ... - تصوب قوانيني كه قبل از آن وجود خارجي نداشت.(حقوق مدني،نظام اداري و استخدامي ،تجارت و...) - تدوين قانون اساسي( اولين بار در ايران و دومين كشور بعد از ژاپن در آسيا) خلاصه مقاله((نفت،مصدق،حلقه اقبال ناممكن)) دكتر علي اكبراميني؛ماهنامه اطلاعات سياسي اقتصادي،ش198/197 فشرده پرونده نفت: طرح تقاضاي نفت شمال و كوير خوريان توسط روسها در مقابل امتياز داده شده به انگليس ها در جنوب از دولت ايران توسط هياتي به سرپرستي كافتارادزه (اويل مهر1323) برگزاري متيننگ حزب توده براي اعمال فشار بر دولت(5مهر1323) مصدق دو روز پس از آن يعني7مهر1323 در مجلس شوراي ملي ضمن بيان بحثي در مورد موازنه سياسي به سياست معروف موازنه منفي اشاره كرد و از تدوين طرحي توسط خودش پرده برداشت كه هيچ دولتي نتواند راجع به امتياز نه مذاكره كند و ن قراردادي امضاء نمايد... ماده اول:نخست وزير و زير ..... نمي توانند راجع به امتياز نفت با هيچ يك ازنمايندگان رسمي ..... مذاكراتي كه اثر قانوني بكند يا اينكه قراردادي امضاء نمايد. پس از اين تاريخ و بدليل محور قرار گرفتن مسائل كردستان و اشغال آذربايجان موضوع نقت از محوريت خارج شد. پس از مذاكرات قوام كه توانسته بود در كنار اولتيماتوم ترومن با وعده و عيد نفت روس ها را بيرون كند. نوبت به مجلس رسيد. مهر 1326 طرح موافقتنامه قوام-ساديچكف در مجلس و رد آن باتفاق آراء و تصويب ماده واحده در همان جلسه به شرح:..... دولت مكلف است در كليه مواردي كه حق ملت ايران تضييع شده،بخصوص راجع به نفت جنوب،بمنظور استيفاي حقوق ملي مذاكرات و اقدامات لازم را بعمل آورده و مجلس شوراي ملي را از نتيجه مطلع سازد. دريافت اندك و حداقلي ايران از شركت نفت جنوب(7/1 دلار درهر تن) در كنار تنظيم قراردادهاي جديد نفتي در سرتاسر جهان به همراه افزايش سهم توليد كنندگان بين گس بعنوان نماينده شركت نفت جنوب و دولت ايران پس از رفت و برگشتهاي فراوان به تنظيم قرار داد گس-گلشائيان منتهي شد. كه در تيرماه1328 تقديم مجلس شد.(دولت ساعد) اعلام موجوديت رسمي جبهه ملي در10 آبانماه 1328 و متعاقب آن اعلام برنامه ها و اهداف از جمله مبارزه با نيروهاي خارجي گرفته تا تامين استقلال و آزادي و توسعه و... به رهبري محمد مصدق اقيلت جبهه ملي در مجلس شانزدهم مانع از نفوذ و تاثيرگذاري آنها نبود آنه دست به تشكيل فراكسيون8 نفره اي زدند كه هدف اصلي آن مخالفت با قرارداد الحاقي (گس-گلشائيان)بود. درست درزماني كه شركتآرمكو با عربستان قرارداد50-50 بسته بود معلوم بود آنها نه تنها به كمترازآن راضي نمي شوند بلكه بيشتراز آن مي خواهند. تشكيل كميسيون ويژه و تصويب ملي شدن نفت در آن(17اسفند1329)؛تصويب طرح در مجلس شوراي ملي(24 اسفند1329 و تصويب نهايي آن در 29اسفند1329 در مجلس سنا 4ارديبهشت 1330 تصويب طرحي 9 ماده اي در كميسيون نفت مجلس در خصوص چگونگي ملي شدن صنعت نفت اما چون حسيين علاء نخست وزيروقت مورد مشورت قرار نگرفته بود پس از 46 روز زمامداري كنار رفت. 79 نفر از 90 نفرنماينده مجلس وراي ملي و 29 نفر از 43 نفر سناتورمجلس سنا براي نخست وزير مصدق ابرازتمايل كردند مصدق پذيرش را منوط به تصويب طرح نه ماده اي كرد مجلس شورادر 7 ارديبهشت و مجلسسنا دو روز بعدانرا تصويب كردند كه پس از امضاءشاه همان روز فرمان نخست وزيري مصدق صادر شد. مصدق چه مي خواست؟ پس از سالها زيست در جهان سياست درد را را سياسي مي دانستو بدنبال آزادي،استقلال و دموكراسي بود.از ملي شدن صنعت نفت بعنوان رستاخيز سياسي ملت ايران ياد مي كرد؛ او از جبهه هاي مختلف مبارزات را آغاز نمود ابتدا در جبهه خارجي زيرا شركت نفت را عامل تهديد كننده استقلال كشور مي دانست. و با اينكه در تنگناي اقتصادي قرار داشت هرگز از اهداف خود پا پس نكشيد. او آزادي را خوب مي شناخته و براي پاسداري از حريم آن وسايل رانيز فراهم كرده بود.(آزادي مطبوعات چپ و راست ) تا جايي كه طي امريه اي علام مي كند:در جرايد ايران آنچه راجع به شخص من نگاشته مي شود ،هرچه نوشته باشند و هركه نوشته باشد بههيچ وجه نبايد مورد اعتراض و تعرض قرار بگيرد. اقدامات مصدق در زمينه پاسداشت آزادي و دموكراسي: - استقرار قوه مقننه پرتوان مركباز نمايندگان آزاد وآزاده كه به گونه دموكراتيك انتخاب شده باشند. براي تحقق اين هدف اصلاح قانون انتخابات دردستوركار او بود؛ - احياي قوه قضائيه مستقل با هدف حراست از حقوق فردي و اجتماعي و اين زماني ممكن است كه تفكيك قوا حاصل شده و حرمت هركدام از سوي ديگري حفظ شود. با وجود پذيرش آن در قانون اساسي مشروطه اما رعايت نمي شد. - مبارزه با تمركز قدرت (پافشاري براي گرفتن وزارت جنگ از شاه) او به اين گفته بيكن كه :قدرتبيش از حد حتي فرشتگان را هم فاسد مي كند و اينكه اراده قدرت جويي هيچ وقت آرام نمي گيرد معتقد بود و در مسيرخود دنباله ايننظر افلاطون بود كه قدرت اين ديروزابدي را بايد شكست. درد آور است وتي در مطالعات جامعه شناسي سياسي ايران مي بينيم كه چپ،راست،مسلمان و ماركسيست،مرتجع و مترقي همه در مخالفت با آزادي دموكراسي همدل و هم راي بوده اند. گفتمان مصدق: هرچند پس از مشروطه فرهنگ سياسي جديدي آفريده شد و گفتارهاي تك صدايي به چند آوايي مبدل گشت (ورود واژگان جديد چون:حريت،مساوات،مردم،خلايق،ملت و...) اما اين مفاهيم بيش از همه در ميان نخبگان فرهنگي رايج بود. اما پس از ورود مصدق است كه واژگاني چون مردم،ملت،كشور،استقلال،آزادي و... محتوي غني و راستين مي يابند. و باعث رنجش مخالفان مي شود. اين گفته مصدق كه هرجا مردم اند مجلس همانجاست همانند آن جمله استوارت ميل است كه گفت:صداي مردم صداي خداست. نمونه اين مخالفت ها در عوام زده و عوام فريب ناميدن مصدق به خوبي نمايان است. برنامه هاي مصدق: مي گويند مصدق براي آينده و سازندگي برنامه اي نداشت وحتي نتوانست از ظرفيت مردمي كه ازآنها نام مي برد براي برنامه هاي سازنده خود بهره ببرد.او فقط تا زماني كه نفي مي كرد قهرمان بود و بس؛ تاجايي كه آنرا از دلائل ناكامي سياسي او مي دانند. اما عده اي معتقدند وجود نيروهاي جوان و متخصص بعنوان حاميان او داراي برنامه بوده اند و حتي برخي ازآنها اجرا نيز شده اند. از جمله اين برنامه ها در بخش اقتصاد روستايي مي توان به برنامه اصلاحات ارضي اشاره كرد كه متاثر از جريانهاي زمان در نظرمصدق نيز وجود داشت اما چون احتمال مخالفت رواحانيون و بخش هايي از جنبش ملي را مي توانست بر انگيزد از آن سخني نمي گفت.(شايد هم همين انديشه در شكست جنبش ملي بي تاثير نبود.) مي گوين اصلاحات ارضي شاه شايدبه تقليداز مصدق بوده است. اما تنها نقطه قوت اقتصادي او را ميتوان تحقق اقتصاد بدون نفت درسال1331 دانست آنجا كه صادرات نفت به حداقل رسيد و اما بودجه متعادل بود. اصول گرايي پافشاري بر اصول بعنوان نماد صداقت مصدق يكي از ويژگي هاي او بود. او معتقد به اخلاقي بودن سياست بود و پافشاري بر اصول را بعنوان ابزار آن بشمار مي آرود. از جمله نپذيرفتن سفارش ها و توصيه ها خارج از ضوابط بود كه موجبات رنجش آيت اله كاشاني را فراهم كرد. با اين وجود خود مصدق درمواردي اين اصول را زيرپاگذاشت:1.برقراري حكومت نظامي و2. تدوين لايحه امنيت اجتماعي(9ماده) كه بقايي آنرا بدتر از ياساي چنگيزي و آيت اله كاشاني آنرا يكسره نقض قانون اساسي و برخلاف مصالح كشور دانست. مورد ديگرمساله رفراندم شيوه راي گيري و انحلال مجلس بود تا جايي كه صديقي آنرا مثل كسي ناميد كه برشاخ نشسته و بن مي برد. فرستادن فرزندان به انگلستان براي تحصيل در حاليكه از انگلستان خوشش نمي آمد. اما در مقابل او با تاكيد براصول تسليم فدائيان خلق نشد(اجباري كردن حجاب،اخراج كارمندان زن و اجباري كردن نماز براي كاركنان دولت) تا جايي كه فدائيان اسلام كودتاي28 مرداد را انقلاب اسلامي ناميدند. مصدق،نمونه برجسته سياستمدار معترض: مخالفت خواني ها و اعتراض پيوسته از ويژگي هاي مصدق بود.،كه به نظر مي رسددر اين مسير نيز ره افراط پيموده باشد:درجايي براي نه گفتن از هيچ منطقي پيروي نمي كند و گاهي مخالفت كردن يك نوع عادت است براي او. شايددليل اينهمه نه گفتن صرفا به جهت محبوبيتي بود كه ممكن بود در اذهان ايجاد شود.(در جامعه اي كه ساز مخالف زدن نشان شجاعت،آزادي و آزادگي بود.) عدم تصويب يك لايحه از 130 لايحه تقديمي رزم ارا شايد به همين دليل بود. پيترآوري:تلخ كامي از سالهاي انزواي سياي كه فقط با انتخاب او به نمايندگي مجلس به پايان رسيد او را به سياستمداري ذاتا مخالف تبديل كرده بود كه مي توانست ازصرف بي توجهي با سازش لذت ببرد. دو نمونه از مخالفت خواني هاي او:1. مخالف با كشيدن راه آهن سراسري و 2.مخافت با لايحه نوسازي نظام قضايي علياكبرداور وزير دادگستري رضاشاه تقدس گرايي در سياست خارجي و داخلي(مقدس شمردن اصول نه گانه ملي كردن صنعت نفت) مقدس بر شمردن اصول توسط شهرت طلبان وآنها كه داراي خوي قهرماني هستند موجب شكل گيري امواج تودها ي به تعبير يونگ نهضت ها و حركتهاي گروهي مي شوند. و قربانيان آن عقل ،منطق ،مدارا و پراگماتيسم هستند. در حاليكه اين اصول در همه حال براي پاسداشت منافع و مصلحت كشور لازم و ضروري اند. مصدق و يارانش مصداق بارز اين بيت شعر حافظ هستند كه: خيال چنبر زلفش فريبت مي دهد حافظ مبادا حلقه اقبال ناممكن بجنباني ويا اثبات اين سخن كارل پوپر: هر كس كوشيده بهشت را روي زمين برپاساز،تنها جهنمي بوجود آورده است. خلاصه مقاله«نگاهي به روزنامه نگاري درايران تا پايان زمامداري مصدق» دكترعلي اكبراميني،ماهنامه اطلاعات سياسي و اقتصادي شماره214/213 پيشگفتار مطبوعات بعنوان يكي از رايج ترين و شاخصترين محصولات جامعه صنعتي نقش مهمي در آگاهي و خود آگاهي ملتها بازي كرده اند. تا جايي كه دردنياي غرب آنچنان فراگير شده كه به نوعي عادت و رفتاراجتماعي در آمده و در دنياي امروز مصرف سرانه كاغذ براي روزنامه و مجله شاخصي است براي سنجش توسعه و پيشرفت كشوررها گيدنز آنرا كهكشان گوتنبرگ نام نهاده و معتقد است نقش واسطه اي روزنامه هاي مرن باعث شده ساكنان يك دهكده درباره رويداد هايمعاصر شناختيبيش از يك نخست وزيردر صد سال پيش داشته باشند. ويلبر شرام:روزنامه هاي معتبر تا حد قابل توجهي با آنچه رهبري كشوري مي خواهد بداند و ميخواهد ديگران بدانند شكل مي گيرد و رهبري كشو هم تا حد قابل توجهي با انچه روزنامه ها به او مي گويند شكل مي گيرد. تعريف پيرآلبر:هركس به تجربه مي داند،روزنامه،مجله،نامه هفتگي ،ماهانه يابولتن خبري چيست همه انها صرفنظرازتفاوت ظاهري و محتوايي به مجموعه اي تعلق دارند كه ما آنرا مطبوعات دوره اي مي خوانيم.(تعريفي كلي) در تعريفي ديگرروزناه نشريه اي است كه بطور مرتب،منظم تهيه و چاپ مي شود و بدون قيد در دسترس عموم قرار مي گيرد.برد عام دارد و نه بيانهاست و نه اطلاعيه ماده1ق.مطبوعات1331 در دوران زمامداري مصدق:روزنامه يا مجله نشريه است كه براي روشن ساختن افكار در زمينه هاي مختلف اجتماعي و سياسي يا علمي و فني يا ادبي و ترقي دادن سطح معلومات عامه و نشر اخبار واطلاعات و مطالب عام المنفعه و انتقاد و صلاح انديشي درامور عمومي بطور منظم و درمواقع معين بر طبق اجازه نامه طبع و نشر مي گردد. قانون مطبوعات1368 و اصلاح1379: ماده 1 - مطبوعات در این قانون عبارتند از نشریاتی که به طور منظم با نام ثابت و تاریخ و شماره ردیف در زمینههای گوناگون خبری، انتقادی،اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، کشاورزی، فرهنگی، دینی، علمی، فنی، نظامی، هنری، ورزشی و نظایر اینها منتشر میشوند مطبوعات در آينه قوانين اگرچه قوانين مطبوعات از همان آغاز(محرم1326ه.ق) تا 1379 همگي بر آزادي مطبوعات صحه گذاشته اند اما آنچه مشاهده شده به گونه اي محدوديت هايي وجود داشته است. قانون اساسي مشروطه:اصل 20م و79م اصل20: عامه مطبوعات غير از كتب ضلال و مواد مضر به دين مبين آزاد و مميزي آنها ممنوع است.........) اصل79:به حضور هيات منصفه در هناگ بررسي جرايممطبوعات اشاره مي نمايد. قانون مطبوعات131 اين اصل را در ماده35 تكرار كرده است،قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران نيز در اصل 3 بند 2 رسالت مطبوعات را يادآور شده است.(بالابردن سطح اگاهيي عمومي در همه زمينه ها بااستفاده صحيح از مطبوعات و رسانه هاي گروهي و وسايل ديگر)دراصل 24 ازادي مطبوعات و اصل168 شيوه رسيدگي به جرائم مطبوعاتي را بيان كرده است. نگاهي گذرا به پيشينه مطبوعات در ايران 1828.م نخستين روزنامه در خاورميانه بنام وقايع المصريه در زمان محمدعلي پاشا در مصر سه سال يعد روزنامه تركي بنام تقويم وقايع هشت سال بعد در ايران روزنامه كاغذ اخبار به اهتمام ميرزاصالح شيرازي ازنخستين دانشجويان اعزامي به اروپا ميرزا حسن خان سپهسالار سياستمدار چند چهره و ترقي هاي زمان ناصرالدين شاه در اين مسير متحمل رنجهاي فراوان شد. نقش موثر و آگاهي بخش مطبوعات در دوران مشروطه تا جايي كه رنه گروسه خاورشناس مي گويد:رستاخيز ملت ايران در آغاز قرن بيستم رستاخيز ادبي بود كه بيشتر ازطريق روزنامه ها متجلي گرديد. ادوراد براون:در سال1907م .1286.ش هشتاد وچهار روزنامه در ايران منتشر مي شد كه از نظركيفي و كمي دربيدارسازي افكار موثر بودند. خشم حاكمان و اعدام دو روزنامه نگاردر زمان محمدعلي شاه(ميرزا آقاخان كرماني و جهانگيرخان صوراسرافيل اعدام محمدرضا عشقي و محمد فرخي يزدي در زمان رضاشاه مطبوعات ايران دهه1320.ه.ش با رفتن رضا شاه و در فاصله 1320 تا 1326 :464 عنوان نشريع منتشر مي شد كه 433 تاي آنها به زبان فارسي بود. ال ول ساتن:روزنامه هاي ان زمان امور داخلي را با نهايت آزادي مورد بحث قرار مي دادند. امور خارجي توسط متفقين سانسور مي شد. همه شان حمله به حكومت را وظيفه خود ميدانستند و بدون توجه به موضع اجتماعي دم ازانقلاب اجتماعي به مفهوم اعم مي زدند. برخي ويژگي هاي مطبوعات آن زمان: - گروهي و قطبي شدن انديشه ها - پراگندگي روش هاي سياسي و اجتماعي - رشد همه جانه هيات هاي تحريريه و رواج روزنامه هاي حرفه اي - ايستادگي در مقابل دولتها و رفع كنترل و سانسور - اخذ رشوه براي نشراكاذيب و تهمت زدن به ثروتمندان و فئودالها - نشر مقالات چاپلوسانه به سود محمدرضاشاه - تنوع درشيوه و سبك نگارش - قرارگرفتن دردو طي راست(انگليس)و چپ(روسيه) درگيري دولتها ومطبوعات انتقاد شديد از نخست وزيري فروغي و وتلاش نا موفق او براي تصويب لايحه اي جهت محدود كردن روزنامه ها تنش علي سهيلي با دو روزنامه باختر حسين فاطمي ومرد امروز محمد مسعود و هم پيمان شدن سه قوه دراعمال فشار برمطبوعات را سبب شد. قوام السلطنه و اصلاح قانون مطبوعات جهت كنترل بيشتر 1321 اعلام حكومت نظامي و توقيف مطبوعات و تعطيلي 43 روزه همه مطبوعات بجز نشريه اخبار روز بعنوان مبلغ افكار قوام كه بصورت رايگان توزيع مي شد. اما پس از قوام 1322 سفارت انگليس تعداد جرايدرا بيش از 40 برآرود كرده است كه مسائلي چون كمبود نان و نفت و شيوع تيفو.س و رفتار نامناسب سربازان متفقين را مطرح مي كردند هدف اصلي اين حمله ها بيشتر انگليسي ها بودند. جنبش طرفدار شوري كه انگيزه ايدئواوژيك نيزداشت و مخالفان خود را مرتجعين ناميده و براي بدنامي شان سعي مي كرد. (تقدير از كمك 25000 تن گندم روسيه اما كسي ازانگليس بابت ساخت بيمارستان تخصصي درمان تيفوس قدرداني نكرد.( تشكيل اتحاديه مطبوعات به همت 15 تن از مديران جرايد بنام جبهه آزادي؛شمار مديران به30 نفر و در سال 1324 به 44 نفررسيد.ب /انكه در آغاز مستق بود اما بمرور تغيير موضع داد(برپايي نخستين كنگره در سفارت شوري(1325)) و اتخاذ شيوه چپ گرايانه قطع كمك مالي مستقيم انگليسي ها به مطبوعات، اما باميد تعديل لحن انتقادي سعي داشتند بادعوت مديران جرايد نظرآنها را جلب كنند(پرداخت حق اشتراك،كنترل برعرضه كاغذبازار) جالب اينجاست كه دولت آنكه مي توانست با برخورد با مطبوعات حسن نيت خود را به طرفهتي خارجي اثبات كند اما هر گونه برخورد با مطبوعات را عدول از اصول قانون اساسي مي پنداشت و برخوردي انجام نمي داد. گرچه در سرتا سر دهه1320 تا سقوط مصدق فضاي حاكم بر مطبوعات چپ گرايانه بود اما متناسب با دولتها اين وضع تغيير مي كرد.(دورن قلي بيات فضاي حاكم راست گرايانه و در دوران حكيمي چپ گرايانه بود) دوران طلايي مربوط به دوران مصدق بود تا جايي كه روزنامه هاي حزب توده(مردم) و ساير مخالفان بر طبل مخالفت مي كوبيدند و از توهين و فحاشي ابايي نداشتند هيچ گونه برخوردي از ناحيه دولت مصدق انجام نمي شد. پس از كودتاي1332 روزنامه ها به محاق رفته (غير دولتي) و تنها نشريه توفيق بود كه گاهي شاه را عصباني مي كرد. تا چند ماه مانده به انقلاب و بدنبال سست شدن بنيان هاي حكومت پهلوي مطبوعات دوباره جان گرفتند.
مطالب مشابه :
آموزشي
سربازي امريه خوردم پيام آوري بهداشت از استان سيستان و بلوچستان شهرستان زابل اردیبهشت 1392.
افراد تحت پوشش کمیته امداد خمیر از سربازی معاف می شوند
تیر 1392 خرداد 1392 اردیبهشت 1392 فروردین 1392 اسفند 1391 بهمن 1391 دی 1391 آذر 1391 آبان 1391 مهر 1391 شهریور 1391
اطلاعیه دفتر منابع انسانی و تحول اداری در خصوص آزمونهای استخدامی 91 و 92
فوت و فن نحوه گرفتن امريه در آزمون استخدامی سال 1392 بر اساس گزارش ناظران آزمون در
علاقمندان به كار در عسلويه
امريه گرفته و دوره سربازي را در شركت هاي دولتي درعسلويه بگذرانيد و بستري را براي استخدام
تصویری از بخش شیل ارغوانی سازند پابده
در قالب امريه در سازمان جهاد سازندگی استان فارس اسفند 1392 بهمن 1392 دی 1392 آذر 1392 آبان 1392
داریون دیار دیدنی های دیرینه
در قالب امريه در سازمان جهاد سازندگی استان فارس اسفند 1392 بهمن 1392 دی 1392 آذر 1392 آبان 1392
جزوه درس تاريخ تحولات ايران1324 تا1357
دانشجویان کارشناسی ارشد علوم سیاسی 1392 - جزوه درس تاريخ تحولات ايران1324 تا1357 - Graduate students in
برچسب :
امريه 1392