متن کامل سی دی کلام حق {مهندس دژاکام}
به نام خدا
متن کامل سی دی کلام حق {مهندس دژاکام}
در تاریخ 77/7/11 دیالوگ هایی که بین سردار و نگهبان گفته می شود.
برای شما که مانند یک انسان در مقابل آنچه می بایست شود ایستاده اید خوشحال هستیم و دعا می کنیم. اکنون می دانیم که کلام حق با بیان ساده در دلهای آنانی که باید نوشته شود حک می گردد و یک ریشه ای پی می شود که در کلام و سخن بکار می رود و یک مصدری می شود که از آن کلام انشعاباتی استخراج می گردد که بنیان خیلی از بنیادها را واژگون می گرداند. در انجام کار همانطوری که می دانید اگر در کلام خداوند تبارک و تعالی اشکالی می بود در دلها نمی نشست و جهانها را برای جهد آماده و مهیا نمی نمود.
حق به معنای راستی، درستی، حقیقت چیزی که درست باشد می کند حق و حقیقت. کلام هم یعنی بیان ما اکنون می دانیم که کلام حق با بیان ساده در دلهای آنانی که باید نوشته شود می نشیند. من توی این آموزشهایی که دادم از روز نخست تمام هدف فقط همون یک کلمه بوده که بگوییم بدی بد است و خوبی خوب که حالا اگر بخواهیم این رو بشکافیم که چگونه بوجود می آید انسان هر چه می کند به خودش می کند.
هر چه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی
خود انسان است که همه چیز رو بوجود می آورد و خلق می کند و منشاء و مبداش هست.
ما در نقطه ای قرار داریم که از آینده خبر نداریم، از گذشته هم خبر نداریم. هر دو نقطه برای ما مجهول است البته برای اکثریت حال برای ماست ولی گذشته ما زمان حال ترسیم کرده و زمان حال ما گذشته و ترسیم می کند. نکات خیلی ساده ای یعنی کلام حق و یا حقیقت و یا قوانین جهان هستی قانونمند. این رو من می خوام خیلی وقتها آموزش بدم. همونجوری که برای صور آشکار ما قانونمند است یعنی گندم همیشه در یک زمان خاصی به عمل می آید همیشه درختها در یک فصل خاص میوه می دهند، همیشه درختها در یک فصل خاص برگ ریزان می کنند، همیشه برف در سرما و درجه خاص می آید. اینجا همه صور آشکاره، صور پنهان هم همینطور است.
در جهان هستی صور آشکار و صور پنهان در حقیقت یکی است در جهان هستی ما صور آشکار و صور پنهان نداریم ولی حالا قراردادی آن چیزی که ما حس می کنیم و می بینیم و درک می کنیم می گیم صور آشکار و آنچیزی که درک نمی کنیم می گیم صور پنهان.
حقیقت در اعمال و ادامه نقاب از رخ برمی گیرد ما هرگز نمی تونیم یک حقیقتی را پنهان کنیم. اصلاً امکان پذیر نیست. هر کس که تصور کند که توانایی این رو دارد که یک حقیقتی را پنهان کند و بقول امروزیها دو دوزه بازی کند یا دوسربازی کند اصلاً امکان پذیر نیست. دیر یا زود بر ملا میشه خیلی خیلی زود خیلی سریع. ما نمی توانیم بر مبنای کجی به یک آرامش برسیم. خیلی این قضیه سریع خودش نشون می ده شما هرگز نمی توانید یک پنهان کاری رو همیشه ادامه بدین تا یک مقطعی میشه ادامه داد، یک مقطعی نمیشه، شما نمی توانید یک کار خلاف بکنید و برای همه تعریف کنید و بگین که به بقیه نگن اصلاً این کار امکان پذیر نیست.
انسان در تمام سطوح زندگی اگر راه کجی را در پیش بگیره همون کجی انسان رو میزنه زمین، اگه انسان سعی و تلاش و کوشش نکند خودش به شکست منجر می شود.
اگر انسانی در زندگی امیدوار باشد اون خود امید چشمه های درونش رو به جوشش در می آورد و صاحب قدرت و انرژی میشه و انسانی که ناامید باشه چشمه های درونی خودش مواد مذاب و مواد گندیده رو به اون میرسونه و اون را ناامید تر و ناامیدتر وناامیدتر می کنه. تمام حالت روحی و روانی، نشست، و برخواست ما شجاعت ما، راستی ما، کج خلقی ما و خوش خلقی ما همه بر مبنای یکسری مواد بیوشیمی است که این رو کاملاً همه می دانند.
یک مقدار دوپامین بالا میره خیلی شاد میشی سرحال میشی،یک مقدار پایین میاد پارکینسون میگیری، سروتوئین میاد پایین افسرده هستی، میره بالا شادی. آدرنالین، اسیدکلین، سروتوئین خوب کار میکنه راحت خوابت خوبه، همش به اینهاست و گفتیم اینها یک مقدار باسیم و یک مقدار بی سیم هستند.افکار و اندیشه باعث میشه که این غدد چگونه ترشح کند.
شما با سرعت مثلاً 5 کیلومتر، سه کیلومتر در ساعت بروید. 5 متر هم راه برویم چی میشیم خسته میشیم، ولی اگر یک گرگ دنبالتون کنه گرگ رو ببینید یا کسی بخواهد به شما آسیب برساند شما ببینین، شمایک مرتبه پا به فرار می گذارید وقتی پا به فرار می گذارید در شرایط معمولی فقط 2 متر، 5/1 یا 1 متر می تونیم بپریم در آن زمان 5 متر هم می پری در آن زمان، قبلاً 20 سانت هم نمی تونستی بپری، از پله پایین الآن 2 متر، 3 متر رو می پری چه چیز باعث میشه که یک مرتبه توان شما بره بالا باز هم شیمیائیه، چون بلافاصله تا که اون گرگ رو دیدی یا اون خطر رو دیدی یک مرتبه یک سری مواد شیمیائی در بدن فعال میشه. یک مرتبه قندت با یک مراحل خاصی میره بالا سوخت رو در اختیار تمام قسمتهای بدن قرار میده.
با یک سرعت مافوقی حرکت می کنی چون ماهیچه ها باید فعالیت کنند، تلاش کنند، حرکت کنند، که شما بروید یا بپرین میاد از روی فیزیک افکار و اندیشه چیکار می کنه اینجوری اثر می گذاره و بنابراین اگر این رو در نظر بگیرید و معیار قرار بدین وقتی خودتون فکر می کنین که یک انسان بدبختی هستیم، واقعاً انسان بدبختی میشیم، ما وقتی خودمون فکر می کنیم که انسان افسرده ای هستیم انسان افسرده ای میشیم، وقتی فکر می کنیم که یک انسان ناتوانی هستیم واقعاً تبدیل به یک انسان ناتوان میشیم.
اگر اونموقع فکر می کنیم که انسان بیماری هستیم و مریض هستیم واقعاً تبدیل به یک موجود بیمار میشیم، اگر فکر می کنیم که ما خوب هستیم واقعاً ما خوب میشیم، اگر فکر می کنیم که این مقدار OT به من جواب نمی ده واقعاً جواب نمیده واقعاً جواب نمیده، چون توقبلاً حکمش را صادر کردی خیلی اینجا هی دارین میای پایین هی میرن بالا هی گریه می کنی که من بهم جواب نمیده من نمی دونم خوب خودشونن ماده که بتو جواب نمیده ماده یک شرایطی را فراهم می کنه یک کارایی را انچام میده بقیه با خودته که انجام بدی بنابراین همونجوری که تمام افکار و اندیشه ما رو رفتارما اثر میزاره، روی خوب بودن ما اثر میزاره، روی بد بودن ما اثر میگزاره، بنابراین تمام افکار منفی که ما روش فکر میکنیم تمرکز میکنیم اون افکار منفی هم شیمیائی بدن ما رو بهم میریزه و حافظه ما رو خراب میکنه.
اگر ما بخواهیم به اون صلح و آرامش برسیم باید بر مبنای صراط مستقیم حرکت کنیم. نمیتونی پنهان کاری کنی، نمی تونی درون با کنگره خوب نباشی، برون بگی که من کنگره رو دوست دارم، در صورتی که حق باشد و حقیقت باشد جزو قوانین هستید و قابل پذیرش برای انسانهاست.
کلام حق با بیان ساده در دل آنانی که باید نوشته شود حک میگردد. میگه بر دل آنانی که می باید نوشته شود حک میگردد.
گاهی اوقات سخن حق و حقیقت در دل بعضی ها نوشته نمیشه، حک نمیشه، نه اینکه ما بگوییم چون کلام حق بیان حقیقت و حق است بلا استفاده بودن همه قرار می گیره. باید اذن خداوند در دلشان حک کند این موضوع را.
اذن خداوند هم بر مبنای اینکه ما در یک نقطه ای قرار داریم که آینده ای مجهول داریم وگذشته ای مجهول یعنی نمی دونیم، نه آینده رو می دونیم و نه گذشته رو می ونیم.
گذشته از روز الست که پیمان بستیم بر مبنای اون روز الست آیا باید این جک بشود یا حک نشود.
وقتی شما چیزی رو دارید برای همه انسان ها بخواهید من یک بیسکوئیت دارم این بیسکوئیت رو بین خودم و تمام هستی به اشتراک می گذارم، من یک مسئولیت دارم ولی هستی خیلی چیزها دارد، وقتی من این یک بیسکوئیت را با هستی به اشتراک می گذارم هستی هم آنچه دارد با من به اشتراک می گذارد .
دریغ وقتی این بیسکوئیت رو از هستی دریغ کنم هستی تمام نعمتهایش را از من میکند.
تو مال خودت رو می خواهی محکم بگیری و انتظار داری که خداوند و یا هستی هر چی به تو بده اینطوری نمیشه. باید بدهی تا بگیری وقتی که شادیت رو با دیگران قسمت می کنی دیگران هم شادیهاشون را با تو تقسیم می کنند و سهیم می شی.هر چی داری اگر درست به اشتراک بزاری آنها هم با تو درست به اشتراک می گذارند.
پس کلامی که حق باشد با بیان ساده، حق پیچیدگی ندارد خیلی ساده هست. در دلها حک میشه و یک ریشه ای پی می شود. ریشه که می دونید که ریشه هست، وقتی چی میشه ساختمانش که در زیر زمین است چی میگویند، میشه اون ریشه چی میشه، یک فندانسیون مهم می شود که در کلام و سخن بکار می رود.
وقتی که چی شد در کلام سخن بکار می رود حقیقت باشد ریشش شده پی. وقتی که حرفی می زنی حرف تو از روی پی محکمی فندانسیون محکمیه ریشه. بنابراین از یک صلابت و از یک قدرت خاصی برخوردار می گردد و یک مصدری می شود که از آن کلام انشعاباتی استخراج میگردد.
وقتی مصدری میشود یک موقعی می ریم تو ادبیات فعل به انجام کاری که انچام میگیرد می گوییم چی فعل می گوییم مصدر میشه، اون لغت می گوییم مصدر که در فارسی علامت مصدر ت و ن – د و ن است در انگلیسی می گوییم TO ولی در زبان فارسی ت و ن یا د و ن است مثل نوشتن – دویدن آخرش دون است خوردن- رفتن- گفتن- انجام دادن- وقتی مصدر شد مثل گفتن که مصدرش است اما انشعاباتی از آن گرفته می شود مثل گفتن – گفت انشعابات گفتن است که در فارسی کمتر از عربی است و در زبان عربی انشعاباتش بیشتر است.
وقتی می گوییم مصدری میشود یعنی یک منبعی میشود یک ریشه ای میشود یک منبعی میشود که از آن منبع حرفها و سخنان مختلفی بیان میشود یک مصدری میشود که در آن مصدر با دیدگاههای مختلف و بیانهای مختلف با برداشتهای مختلف اون قضیه را توضیح می دهیم و یا شرحش می دهیم. اکنون می دانید که کلام حق با بیان ساده در دل آنانی که باید نوشته شود حک میگردد و یک ریشه ای پی میشود که در کلام و سخنی بکار می رود و یک مصدری میشود که از آن انشعاباتی استخراج میگردد که بنیان خیلی از بنیانها را واژگون میگرداند،وقتی حق باشد بنیان خیلی از بنیانها را واژگون می کند و از بین می برد.
آمدن آن چیزهایی که غلط هستند را از بین می برد. وقتی که کلام حق می گوید سم زدایی غلط است و نباید سم زدایی انجام بگیرد وقتی می گوید درمان اعتیاد در کوتاه مدت امکان پذیر نیست وقتی می گوییم درمان اعتیاد یعنی جایگزین مواد مخدر بیرون یعنی جایگزین مواد مخدر درون وقتی می گویید که 11 ماه وقت می خواهد تا بتواند درمان بشود وقتی می گویید یک جسم – روان – و جهان بینی خوبه این خیلی خیلی از بنیانهایی که اعتقاد به درمان دارند را واژگون می کند این بیان حقیقت بنیان یو آر دی را واژگون می کند و می گوید که غلط است میگوید درمان اعتیاد فقط دارو باشد می گوید آن هم غلط است و واژگون می کند ینیادش را می گوید فقط باید معنویاتش باشد و ریکاوری می گوید آن هم غلط است.
پس می بینیم که خیلی از واژه ها را هم چپه می کند. آنهایی که با دعا درمان می کنند با یوگا درمان می کنند میگه که غلط است پس می بینیم که یک مصدری شد که بنیانش خیلی از بنیان ها را وازگون کرد.
حالا ممکنه که شما در قسمتهای مختلف این قضیه را بررسی کنید که یک مصدری میشود که از آن کلام انشعاباتی استخراج میگردد. که بنیان خیلی از بنیانها را واژگون کرد در انجام کار همان طوری که می دانید اگر در کلام خداوند تبارک و تعالی اشکالی می بود در دلها نمی نشست و جهانها را برای جهد آماده و مهیا نمی کرد.
اگر در کلام خداوند اشکالی بود واژگون میشد و ادامه پیدا نمی کرد و در دلها نمی نشست چگونه است بعد از 1400 سال در دلها می نشیند.
اگر حرفی بر مبنای کجی باشد مگر ممکن است که در دلها بنشیند و مگر می تواند ادامه پیدا کند. شما یک نوشته ای بنویس یک مطلبی بنویس که بماند و یک مطلبی بنویس که همه آن را بپذیرند و همه گیر بشود.
سعدی و بزرگان ما نیز برای ما نوشتند سعدی در ایران همه گیر است، آیا در کانادا – آفریقا و آمریکا هم هست یا فردوسی در همه جا هست و حتی مولانا آیا مثل عیسی و موسی همه گیر است آنها هم حق و حقیقت هستند، گلستان سعدی هم، فردوسی هم حق و حقیقت است که مانده و گرنه نمی ماند، ولی در مورد قیاس در مقابل آنهای دیگر در حد پایینتری قرار دارند بنابراین اگر غلط بود به دلها نمی نشست ولی من بارها و بارها در صحبتها گفته ام شاید در اینجا هم ادامه پیدا بکند.
اگر کسی با یک گلوله آتشی یا با بنزین یک جنگلی را آتش بزند ربطی به گلوله آتش و بنزین ندارد.
آتش در سرمای زمستان ما را از مرگ نجات می دهد، آتش برای ما روشنایی به همراه می آورد، آتش برای ما غذا طبخ می کند و اصلاً زندگی برای ما بدون آتش میسر نیست و اگر کسی یک جایی را آتش می زند ربطی به آتش ندارد.
اگر کسی از کلام خدا سوء استفاده می کند ربطی به خدا ندارد و ربطی به کلام ندارد. الآن بعضی از مسائل که در برخی از کشورها وجود دارد. اونی که دارد سری میبرد، و کارهایی انجام می دهد خودش مسلمان است. اون هم با اسم اسلام و مسلمان داره مردم را قتل عام می کند. ومیکشه.
ما باید بگیم که تقصیر مکتب اسلام، تقصیر کلام خداست، اون دارد از کلام خدا تعبیر و برداشت دیگری می کند. برای مطلب حق نمی شود کلمه یا چیز دیگری گذاشت مگر جایی بگردد و به عینه دیده شود که آن وقت حق معنای خود را با انبار الهی نشان خواهد داد وبرای حق نمیشه غیر از کلمه خودش چیزی یا مطلبی را گذاشت.
برای حقیقت و راستی نمیشه مطلب دیگری را جاش گذاشت مگر آنکه آن جاری شود.
فلج اطفال حقیقت است و از آن جلوگیری می کند. یا یک دارویی مثل (تب بر) یک حقیقتی است وقتی استفاده شود تب را پایین آورده و خودش را نشان خواهد داد، روش DST و همان درمانی که ما داریم بکار می بریم وقتی جاری شد خودش رو نشون میده چقدر به رهایی می رسند و به اون نقطه لازم می رسند یا نمی رسند.
ما برای انجام و اجرای این کلمه ( کلمه حق ) شما را تشویش نمودیم و اکنون ثمره آن را با تمام شهر خود احساس نمائید و از بکار بردن یا بدست آوردن خود لذت برده یا می برید ما وقتی که در جهان افیون بودیم یا در جهان اعتیاد بودیم بعضی از ماها خیلی از چیزها را از دست دادیم حتی از نظر مالی از ما گرفته بودن و ما وقتی که آنها را پس می گیریم و بدست می آوریم باعث پیروزی ما می شود.
اینجا باز اشتباه برداشت نشود که ما تو مسافرین آقا و خانم بعداً مشاهده می کنیم اگر کسی کفشش دوتا می شود باید آن ظرفیت را داشته باشد به قول قدیمیها اگر شلوارش دو تا میشود باید آن ظرفیت را داشته باشد.
بعضی ها آن ظرفیت را ندارند، بعضی اوقات بعضی ها مثل مار می مونند که خفته اند یا خوابیده اند و اعتیاد آنها را فراموش کرده، آنها را خفه کرده که وقتی درمان می شوی، خانواده میگه کاشکی این مصرف کننده بود و کاشکی فقط می کشید چون وقتی که مصرف کننده بود لااقل از شرش راحت بودم. حالا که گذاشته کنار شلوارش یا کفشش یا پیراهنش که دو تا شده است قبله اش را گم کرده است و میگوید این خانواده برای من خوب نیست، این زن برای من خوب نیست، یا بچه ها برای من خوب نیستند، و یا کار برای من خوب نیست و اونجوری از آن ور پشت بام هم نباید پایین بیفتد.
انسان توانایی انجام آنچه به او داده اند به کار می برد. اگر مانند طفلی بارها بر زمین بیفتد باز برای انجام ماموریتی که به او داده شده یعنی فرمان، با قدمهای بلندتری پیش می رود و آنچه که مانع او بشود از برابر خود بر می دارد. انسانهایی که به اون مرحله می رسند در مقابلشان سنگهای بزرگی وجود دارد مثل طفلی که می خورد زمین باید بلند شود.
بعضی آدمها فکر می کنند که به بعضی دگر از آدمها اگر خیلی کمک کنند که قند در دلشان آب نشه، که دارن بهشون خدمت میکنند در صورتی که این خود خیانت است.
آب میخوای بگو بهت آب بدم، نون میخوای بیا نازت کنم، میخوای پاهات رو ماساژ بدم، میخوای خسته شدی شانه هات رو ماساژ بدم و بمالم، میخوای موهای سرت رو شونه کنم، میخوای ببرمت بیرون، میخوای قاقا لی لی برات بگیرم، یک آدم پخمه مافنگی می اندازیم اونجا که دماغشم نمی تونه بگیره.
مثل شیر که از کوهستان بیاریش تو خونه و بهش آب بدی غذا بدی اون دیگه نه می تونه شکار کنه نه می تونه بدوه و هیچ کاری نمی تونه بکنه. از تمام قدرتش ساقط می شود.بنابراین وقتی می خوره زمین باید فرصت بدی بلند شود اگر بچه بخوره زمین هی بلندش کنی بلند شدن از روی زمین رو یاد نمی گیره و تبدیل به بچه لوس و بی دست و پایی می شود و توانایی هیچ کاری رو ندارد باید ریسک کنیم و باید بهش اجازه بدیم و امکان این رو بهش بدیم تا حرکت کنه فوقش گم میشه خب گم بشه طوری نمیشه که بالاخره پیدا می کنه باید این اجازه رو به طفل بدیم و مسئله بعدی خود ما در مسیر مون حتماً زمین می خوریم شما نمی توانید پیدا کنید کسی که زمین نخوره، دوستان قاضی ما هم بر همین موضوع آگاه بودند و هستند که انسان توانایی آنچه به او داده اند دارد.
هر چه به انسان دادند توانایی آن را دارد، هر چه خداوند به انسان داده توانایی آن کار را به انسان داده، بطور کلی داریم میگیم و تواناییش را بکار می برد اگر مانند طفلی بارها بر زمین بیفتد باز برای اجرای فرمان داده شده با قدمهای بلندتری پیش می رود، خورد زمین دو مرتبه حرکت می کند با امید بیشتری باز به حرکت خودش ادامه می دهد و آنچه مانع او بشود از برابرش بر می دارد. سنگ جلویش رو می زاره کنار، مشکلات جلویش رو می زاره کنار، حرکت می کنه تا اینها را حل بکنه. مشکلات را باید بری و حلش کنی مشکلات که با ورد و اورات حل نمیشه، مشکلات که با سحر و جادو حل نمیشه، بعضی ها فقط می خواهند مشکلات رو با دعا حل کنند یا با سحر و جادو حل کنند، دعا البته چیز بسیار خوبی است.
خدا می گوید دعا کنید صدا بزنید مرا تا استجابت کنم شما را من جوابتون را بدم و اون یک شرایط خاص و خیلی خیلی خوبی دارد.
اگر من یک کارگرم باید صبح بروم سر کار دعا هم بکنم تا خداوند خیر و برکت به من بده، نه اینکه بشینم خونه و همش دعا کنم خوب کی شب نون به زن و بچه من می ده، یا بخوام دعا کنم با سحر و جادو چون با سحر و جادو که درست نمیشه چیزی، من شوهرم دوستم نداره برام جادو شده، تو بدنت بوی گند میده آنقدر بد اخلاقی که همه ازت فرار می کنند چه ربطی به سحر و جادو داره، یا مرده بالعکس زنه میگه دوستم نداره، آنقدر بدی، کثیفی، بد دهنی، اخلاق درستی نداری، رفتار درستی نداری، هیچیه درستی نداری، خب معلومه کسی دوستت نداره دیگه.
پس اینجا با سحر و جادو درست نمیشه گول این چیزها را هیچ وقت نخوریم ذره ای عمل شر انجام بدیم یا ذره ای عمل خیر انجام بدهیم باید جواب بدهیم و جوابگو باشیم یعنی با اجازه دادن آنها به حریم زندگیتان باعث میشود که زندگیتان به کثافت کشیده شود اجازه می دهید هر چه اجنه، شیاطین، و روح کثیف وارد زندگیتان بشود.
یعنی ما با داشتن خداوند آنقدر بدبختیم که چهار تا جن و پری و چهار تا چیز مسخره بیان و به ما کمک کنند، اجنه بیان و به تو کمک کنند که شوهرت تو رو دوست داشته باشه، یا شیاطین اینها را بریزید بیرون نقابها را بندازیم کنار، افکار مسموم را باید بریزیم بیرون باید خودمون حرکت بکنیم مگز خداوند نمی گوید که من از رگ گردن به شما نزدیکترم چرا بهش اتکا نمی کنیم چرابهش ایمان نمیارین چرا بهش توکل نمی کنین بنابراین در مسیر می خوریم زمین و باید بلند شویم این بلند شدنها با دعا می شود با سحر و جادو باز می گوییم که دعا بجای خودشه بسیار مهم،
خدا میگه از تو حرکت و از خدا برکت.
ولی اگر بخواهی همه کارهایت را با این دو تا جواب بدی نمیشه و هر دوتایش میشود انحراف، ممکن است خود حجاب برای شما بشود دعا و دعا برای شما بشود حجاب.
امام محمد غزالی میگفت در کتاب کیمیای سعادت می گوید گاهی نماز برای شما میشود حجاب، گاهی اوقات روزه میشه حجاب، گاهی اوقات زیارت حج میشه حجاب، باید حواست جمع باشد که حجابهای گوناگون در مسیر راه است بنابراین مانند طفلی اگر بارها بر زمین بیفتد باید باز بلند شود و حرکت بکند واقعاً میگفت کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من، بنابراین باید خودمان یکسری از کارها را انجام دهیم و تا زمانی که بشینیم و بخواهیم دیگران بعضی کارها را برایمان انجام بدهند بدبختیم، ولی وقتی که بلند میشیم و حرکت میکنیم یک شادی و یک لذت و شعفی حس می کنیم که خدا می داند از افسردگی و از ناامیدی و از همه چیز بیرون می آییم تا زمانی که ما بشینیم و می خواهیم که دیگران کاری رای ما انجام دهند ما در بدبختی و ننگ بیشتری فرو می رویم.
موقعی که حرکت کردیم روی خودمان حساب کردیم، خودمان سرمایه گذاری کردیم پیروز می شویم. من تجربه خودم رو میگم تا زمانی که نشسته بودم و می خواستم دیگران بدهی های من را بدهند فراری و این گوشه و آن گوشه بودم، و زمانی که تصمیم گرفتم که خودم حرکت کنم از همان روز نقطه سعود من شد. در آنجا من نزول می کردم و در اینجا من سعود.
انشاالله با توفیق الهی دست بیابیم و این سنجشی بود برای خودتان که بدانید که از خویش به خوبی دفاع نموده و درخت حق را در زمین سرد فرو نشانده اید و بر همگان هم این مسئله یک واقعه ای بود که بیاموزم و این مطلب را برای خویش همیشه نگه دارند.
پس اینجا در کلی مبحث کلام حق گفتیم که حق و راستی همیشه پیروز است و انسان با کجی و پنهان کاری نمی تواند موفق باشد ممکن است چند ساعتی یا یک چند صباحی را خام بکند ولی در بلند مدت نمی تواند. شما تا یک مدتی می توانید کجی را پنهان کنید. تا یک مدتی می توانید دروغ را پنهان کنید، تا یک مدتی می توانید دوروئی را پنهان کنی، ولی برای همیشه اینکار نمیشه.
یعنی تمام این ضد ارزشهایی که انجام می دهیم یعنی بصورت خلاصه بگم تمام ضد ارزشهایی که ما انجام می دهیم و پنهان کاری می کنیم مثل یک تیکه گوشت است یک گوشت بره یا گوساله خیلی تمیز و خوب و پاک و بدون استخوان، این رو می گذاریم توی لحاف و قایمش می کنیم و توی کمد قایمش می کنیم پنهان کاری است دیگه بعد از مدتی کرم میزاره و بعد از مدتی بوی گند میگیره و بوی گندش همه جا را فرا میگیره، کرمهاش همه جا مشاهده میشه و از کارهای ضد ارزشی ما مثل غیبت، دروغ، مثل توطئه، مثل بدخواهی برای دیگران، مثل دیگران را به کار های ضد ارزشی دعوت کردن، مثل اون تیکه گوشت است که به اون لطافت و به اون قشنگی که باهاش کباب خوبی میشه درست کرد بعداً تبدیل به کرم و حشرات و فساد و اینها بشود.
امیدوارم که امروز فهمیده باشیم که حق و حقیقت راهی است که ماباید در اون راه قدم برداریم و در این مسیر که ما بر زمین می خوریم ناملایمت های زیادی برای ما بوجود می آید ممکن است که خیلی از چیزها را از دست بدهیم من توی این مسیرم شرکتم را از دست دادم ، کارم را از دست دادم، کارخانه ام را از دست دادم، خیلی زمین داشتم آنها را از دست دادم، ولی به تلاشم ادامه دادم ممکن است این از دست دادنها به صورت مریضی خودش را نشان بدهد ویک مرتبه به شما بگن که شما سرطان دارید، یا یک بیماری دارید، باز ما باید در مقابل ایستادگی کنیم باز باید امید داشته باشیم با داشتن سرطان می توانیم گوشه نشین بشویم و مرگمان را جلوتر بیندازیم یا تا آخرین لحظه با تمام دقت شروع بکار بکنیم ممکن است عزیزانمان را از دست بدهیم ممکن است همسرمان را از دست بدهیم، یا بچه هایمان را از دست بدهیم، یا خواهرمون، برادرمون، بازم این موارد باعث نمیشه که ما جا بزنیم چون روزی که ما بدنیا می آییم یعنی مرگ بدنیا می آییم تا بمیریم.
هر مسافری به مقصد میرسه، مسافر دیگر به سفر میره، هر کتابی بسته میشه، کتاب دیگری گشوده میشه، یک کسی از این جهان می رود، فرزند دیگری به جهان می آید، ولی ماها که اعتقاد داریم مرگ پایان دنیا نیست و خدا را قبول داریم برای ما نباید مرگ عزیزانمان آنقدر مشکل باشد تا ما را کنار بندازه خداوند گفنه که هر کسی زمان حیاتش نوشته شده، یک جوانه گندم را در نظر بگیرید که یک دانه گندم درون زمین، پوسته گندم میشکافد و یک جوانه خیلی لطیف مثل حریر خیلی خرم تر و لطیف است، ولی ببینید که از زیر خاک چگونه به سمت بالا می آید از میان سنگ و تاریکی و ظلمت دل خودش را شکافته، دل خاک را میشکافه میاد بالا و تبدیل به یک سمبله میشه که از هر سمبله هفتاد یا هشتاد دانه گندم میده اون به تلاشش ادامه میده.
حرف نهایی من اینه که به تمام تلاشها ادامه بدیم . از مسائل و رنجهایی که سر راه میاد درس بگیریم چون خواست خداوند است و هر چه خداوند بخواهد همان است. پنهان کاری نکنید تا جایی که امکان پذیر است که آنها یک روزی بر ملا خواهند شد.
نویسنده: مسافر احمد
مطالب مشابه :
متن کامل سی دی تزکیه در صور پنهان 1 {مهندس دژاکام}
آرامش - متن کامل سی دی تزکیه در صور پنهان 1 موضوعات مرتبط: سی دی های مکتوب سخنراني:
مطلب از سردار با نگهبان 83/9/7 مکتوب سی دی تجزیه
لژیون خانم حیدری - مطلب از سردار با نگهبان 83/9/7 مکتوب سی دی تجزیه - - لژیون خانم حیدری
معرفی مختصر روزنامه صور اسرافیل
گروه تاریخ مرند - معرفی مختصر روزنامه صور اسرافیل - آموزشی.اطلاع رسانی. مکتوب شهری ای
مناظره مکتوب در باره وحدت وجود با مدیر شبکه اهلبیت
پایگاه اطلاع رسانی پشی - مناظره مکتوب در باره وحدت وجود با مدیر شبکه اهلبیت - علمي فرهنگي
cd هیزم شکن 5 .......{مهندس دژاکام}
سی دی های مکتوب حالا این حکایت ماست ، اگر صور پنهان وآشکار برای ما مشخص بشود و محرز
ملاحظاتی پیرامون مکتوب شماره قبل آقای غرویان
سمات - ملاحظاتی پیرامون مکتوب شماره قبل آقای غرویان - عرصه تبیین و دفاع از مکتب قرآن و اهل
مطلب از سردار با نگهبان83/9/7 مکتوب سی دی تجزیه
کنگره60 اصفهان شعبه شیخ بهایی - مطلب از سردار با نگهبان83/9/7 مکتوب سی دی تجزیه
مکتوب آغاز شگفت انگیز2
کنگره60 اصفهان شعبه شیخ بهایی - مکتوب آغاز شگفت انگیز2 - آدرس اصفهان پل بزرگمهر خیابان مشتاق
خماری
خماری رفتاری از انسان است که در 2 بخش صور آشکار و صور پنهان نسبت به عادت مشارکتهای مکتوب
متن کامل سی دی تجزیه { مهندس دژاکام }
سی دی های مکتوب پس انسان با صور پنهان خودش مبارزه دارد، صور پنهان خودش چی است همان
برچسب :
صور مکتوب