استاد علی اکبر دهخدا
زندگی نامه
علی اکبر دهخدا در سال 1297 هجری قمری در تهران به دنیا آمد. پدر دهخدا، خانباباخان اهل قزوین بود و پیش از تولد وی به تهران آمده و در این شهر ساکن شده بود.
علی اکبر ده ساله بود که پدرش وفات کرد و دهخدا با سرپرستی مادر به تحصیل خود ادامه داد.
یکی از فضلای آن عصر به نام شیخ غلامحسین بروجردی تعلیم دهخدا را عهده دار بود.
دهخدا غالباً می گفته که هر چه دارد، بر اثر تعلیم آن بزرگ مرد است.
بعدها که مدرسه سیاسی در تهران افتتاح شد، دهخدا در آنجا به تحصیل پرداخت. به علت همسایگی با مرحوم حاج شیخ هادی نجم آبادی، دهخدا با وجود کمی سن از محضر آن مرد استفاده می کرد و در همان زمان به فرا گرفتن زبان فرانسوی پرداخت و سپس به اروپا رفت و در آنجا زبان فرانسه و معلومات جدید را تکمیل کرد.
بازگشت دهخدا به ایران همزمان با آغاز مشروطیت بود و در آن هنگام وی در انتشار روزنامه صوراسرافیل که از جراید معروف مشروطیت بود با میرزا جهانگیر خان صوراسرافیل و میرزا قاسم تبریزی به همکاری پرداخت.
پس از تعطیل مجلس در دوره محمدعلی شاه، دهخدا با جمعی از آزادی خواهان به اروپا رفت.
در سویس سه شماره از روزنامه صوراسرافیل را منتشر کرد و سپس به استانبول رفت و در آنجا نیز در انتشار روزنامه "سروش" با آزادی خواهان همکاری کرد.
پس از خلع محمدعلی شاه، دهخدا از طرف مردم تهران و کرمان به نمایندگی مجلس برگزیده شد و به درخواست آزادی خواهان به مجلس رفت.
در دوران جنگ جهانی اول دهخدا در یکی از روستاهای چهارمحال بختیاری منزوی بود و پس از جنگ به تهران آمد و از کارهای سیاسی کناره گرفت و به خدمات علمی و فرهنگی مشغول شد و سرانجام در هفتم اسفند ماه 1334 هجری شمسی در تهران وفات کرد و در قبرستان ابن بابویه به خاک سپرده شد
گزیده زندگی و شخصیت دهخدا
استاد علی اکبر دهخدا از خبره ترین وفعال ترین استادان ادبیات فارسی در روزگار معاصر است که بزرگترین خدمت به زبان فارسی در این دوران را انجام داده. لغت نامه بزرگ دهخدا که در بیش از پنجاه جلد به چاپ رسیده است و شامل همه لغات زبان فارسی با معنای دقیق و اشعار و اطلاعاتی درباره آنهاست و کتاب امثال و حکم که شامل همه ضرب المثل ها و احادیث و حکمت ها در زبان فارسی است خود به تنهایی نشان دهنده دانش و شخصیت علمی استاد دهخدا هستند. دهخدا به غیر از زبان فارسی به زبانهای عربی و فرانسوی هم تسلط داشته و فرهنگ فرانسوی به فارسی او نیز هم اکنون در دست چاپ می باشد.
دهخدا علاوه بر این که دانشمند و محقق بزرگی بود مبارز جدی و کوشایی نیز در انقلاب مشروطه محسوب می شد. او مبارزه را نیز از راه نوشتن ادامه می داد و مطالب خود علیه رژیم مستبد قاجار را در روزنامه صور اسرافیل که از روزنامه های پرفروش و مطرح آن زمان بود چاپ می کرد.
لغت نامه که بزرگترین و مهمترین اثر دهخدا محسوب می شود 45 تا 50 سال از وقت دهخدا را گرفت. یعنی سالها بیش از آنچه که حکیم ابوالقاسم فردوسی صرف شاهنامه خود کرد. لغت نامه نه تنها گنجینه ای گرانبها برای زبان فارسی است، بلکه معانی و تفسیرات و شروح تاریخی بسیاری از کلمات عربی را نیز داراست.
در دوران جنگ بين المللی اول که از سال 1914 تا 1918 میلادی به طول انجامید دهخدا در يكي از قراي چهار محال بختياري منزوي بود و پس از جنگ به تهران بازگشته از كارهاي سياسي كناره گرفت، و به خدمات علمي و ادبي و فرهنگي مشغول شد، و مدتي رياست دفتر (كابينه) وزارت معارف، رياست تفتيش وزارت عدليه، رياست مدرسه علوم سياسي و سپس رياست مدرسة عالي حقوق و علوم سياسي تهران به او محول گرديد تا اینکه سه چها روز قبل از شهریور 1320 و خلع سلطنت رضا خان از ریاست آنجا معزول شد و از آن زمان تا پايان حيات بيشتر به مطالعه و تحقيق و تحرير مصنفات گرانبهاي خويش مشغول بود.
دهخدا گاه برای تفنن شعر نیز می سرود. اما شاعری حرفه اصلی او نبود.
زندگی سیاسی دهخدا
يکي از شخصيت هاي برجسته و سرشناس علمي و فرهنگي ايران که از مفاخر کشور ما به شمار ميرود علي اکبردهخدا معروف به ( علامه دهخدا ) مي باشد که تاليف پرارزش او ( فرهنگ دهخدا ) يکي از مهمترين آثار فرهنگي در زبان فارسي است کهخوشبختانه تمام مجلدات آن به چاپ رسيده و مورد استفاده محققين و دانشمندان وفرهنگيانو دانش پژوهان قرار دارد.
ر
علامه دهخدا تنها يک شخصيت فرهنگي نبود بلکه از شروع مشروطيت در فعاليتهايسياسي شرکت داشت، چه از طريق نوشتن مقالاتي با امضاي ( دخو ) يا با امضايصريح خود دوشادوش مشروطه خواهان قرار داشت و با محمد عليشاه آن چنان جنگيدکه نزديک بود نظير همکارش ميرزا جهانگير خان صوراسرافيل اعدام گردد. ولي باتقي زاده در سفارت انگليس پناهنده گرديد و سپس به اروپا فرستاده شد که به تکميلمعلومات خود پرداخت و با انتشار روزنامه در خارج از کشور با روش استبداديمحمد عليشاه مبارزه کرد. پس از مراجعت به ايران در کنار تقي زاده قرار داشت و ازکرمان به نمايندگي مجلس انتخاب گرديد. ر
ساليان دراز گرد سياست نگشت و به کارمطالعاتي و فرهنگي اشتغال داشت تا اينکه در دولت دکتر مصدق به ياري او شتافت. درجريان 25 مرداد وقتي شاه از کشور خارج گرديد و دکتر مصدق مي خواست رژيمسلطنتي ايران با تشکيل شوراي سلطنت حفظ شود، علامه دهخدا را براي رياستشوراي سلطنتي دعوت نمود، ولي چون اوضاع تغيير کرد اين کار صورت نگرفت. ر
علامه دهخدا بعد از 28 مرداد 32 مورد تعقيب قرار گرفت. او از جوانيعشق به کارهاي سياسي داشت. پدر دهخدا ر(خانباباخان ) نام داشت که از مالکينقزوين بود و دهخدا در سال 1258 شمسي در قزوين تولد يافت. او از شاگردانغلامحسين بروجردي بود که علوم ديني و زبان عربي را نزد او فرا گرفت. هنگامافتتاح مدرسه علوم سياسي در آنجا به تحصيل پرداخت و پدر فروغي معلم ادبياتاو بود و در آنجا به زبان فرانسه آشنا شد و دو سال هم در اروپا بهفراگرفتنزبان فرانسه اشتغال يافت. ر
پس از کناره گيري از سياست به چهارمحال بختياري رفت و شروع به تاليفلغت نامه فارسي نمود و تا آخر عمر به تدوين اين گنجينه گرانبها اشتغالداشت. مدتي هم رياست مدرسه حقوق و علوم سياسي به او سپرده شده بود. تاکنون 204 جلد از لغت نامه دهخدا با 21400 صفحه چاپ شده که 22 جلد در زمانحيات خودش و 102 جلد در زمان دکتر محمد معين و 80 جلد توسط جعفر شهيديبه زير چاپ رفت و در سالهاي اخير نيز تجديد چاپ شد. از نزديکترين ياران ودوستان و همکاران او علامه محمد قزويني بود که مدت 36 سال در اروپا بسربرده و به کار تحقيق ونويسندگي پرداخت. دهخدا هميشه مي گفت ( هرگز کسيرا در امانت داري و حفظ حرمت ادباء و محققين ووسواس در کار تحقيق چونعلامه قزويني نديدم ). علامه قزويني بيشتر کارهاي تحقيقي خود را با تقي زادهدر ميان ميگذاشت و مشاوره با او را ضروري مي دانست. دوستان نزديک ايندو محقق عاليمقام ايراني : دکتر قاسم غني - ذکاءالملک فروغي - استاد پور داود- محمد علي جمال زاده - دکتر فروزانفر - حبيب يغمائي - استاد جلال همايي و اقبالآشتياني بودند و کساني نظير احمد کسروي - سعيد نفيسي - دکتر معين و مجتبيمينوي که خود از محققين و دانشمندان معاصر بودند به شاگردي اين دو علامهافتخار مي کردند. ر
وقتي دکتر مصدق از دادگاه لاهه بازگشت و با انتشار اوراققرضه از مردم کمک خواست، علامه دهخدا براي او نوشت ( مبلغ ده هزار تومانبراي مصارف ملي بلاعوض تقديم داشتم. اين آخرين چيزيست که از مال دنيا دارمو از کوچکي آن شرمسارم ). مي توان گفت در ميان انديشمندان معاصر ايرانعلامه دهخدا جلوه فروزنده اي داشت و بايد او را بزرگمرد فرهنگ نوين ايرانخواند. او سرشار از عشق به فرهنگ وطن بود و نامي بلند در ميان دانشمندان ايراني داشت که آثار ابدي و جاويدان از خود به يادگار گذاشته است. ر
دهخدا به امور مالي بي اعتنا بود. وقتي کتاب امثال و حکم او انتشار يافتو پر فروش گرديد، در آمد آن را وقف چاپ کتب مفيد کرده بود که به تصويبکمسيون فرهنگ برسد. زندگي دهخدا همواره با انتشار روزنامه و کتاب تواًمبوده است. روزنامه سروش را در باکو و تفليس و استانبول و فرانسه و سويسحتي براي چند شماره منتشر مي ساخت. سازمان يونسکو يکصدمين سال تولداو را جشن گرفت و همين امر نشان مي دهد که مقامات علمي و فرهنگي جهانتا چه حد خدمات او را ارج مي نهند. ر
هنگامي که دهخدا در جواني به اروپا تبعيد گرديد وضع زندگي او چنان سختشده بود که قصد انتحار داشت و اين نامه از او انتشار يافته است : سه ماهاست از تهران و ايران اخراجم کرده اند و به اين گوشه دنيا پناه برده ام، الانبستگان من در تهران در دست حوادث .... روزگارشان در خوف، جا و نانهم ندارند و خبري هم ازشان ندارم و نمي خواهم که خبري داشته باشم ... قصدخودکشي در اين يک ماه اخير مرا واداشت که کم کم حُب همه چيز و همه کسرا از خاطر دور کنم براي اينکه حاضر تر به مرگ باشم ... در هر حال يک هفته اياست که به اين فکر افتاده ام که با آخرين کوششهاي خود بلکه بتوانم قدري مدتزندگي خود را طول داده و باز بار گران مادر و خواهرم را تخفيف بدهم. بعد از اينکههمه دينا را با پاي خيال به هم زده ام خيالم بر اين قوت گرفته که استانبول بروم ودر آنجا بهروزنامه نگاري يا به شاگردي يک تجارتخانه يا حمالي و يا عملگي، دنباله حيات خود را امتداد بدهم و ننگ خودکشي و گريختن از زير بار تکليف ومسئوليت طبيعي را قبول نکنم. علت اينکه به استانبول مي روم براي اين است کهآنجاتجار ايراني خيلي است و گذشته از اين، کار همه قسم زياد و زندگي ارزان، وخاصه که من براي هر قسم زندگي مهيا و مستعد شده ام. اما اجراي اين خيال همبسته به تحصيل يک مقدار وجوهي است که قرض خود را در اينجا بپردازم و بهقدر مسافرت تا آنجا هم داشته باشم. امروز در تمام دنيا يک نفر را که بتوانم به اواظهار فقر خود را بکنم ندارم و اگر هم اظهار کنم مطمئن نيستم که همراهي کند**. ر
معاون الدوله غفاري، دهخدا را با خود به اروپا برد و بيش از دو سال در اروپا وبيشتر در وين پايتخت اتريش اقامت داشت. در اين مدت زبان فرانسه و معلوماتجديد را تکميل کرد. دهخدا در پاريس با علامه قزويني معاشر بود. سپس به سويسرفت و در " ايوردن " سويس نيز سه شماره از صوراسرافيل را منتشر ساخت و ازآنجا به استانبول رفت و با مساعدت تني چند از ايرانيان که در ترکيه بودند روزنامه ايبه نام " سروش " به زبان فارسي انتشار داد که حدود ر15 شماره منتشر شد. پس ازآنکه مجاهدان تهران را فتح کردند و محمد عليشاه خلع گرديد، دهخدا از تهران و کرمان به نمايندگي مجلس شورايملي انتخاب شد و با استدعاي احرار و سران مشروطيتاز عثماني به ايران باز آمد و به مجلس شورايملي رفت. در دوران جنگ بين الملل اولدهخدا در يکي از قراء " چهار محال بختياري" منزوي شد و پس از جنگ به تهرانبازگشت و از کارهاي سياسي کناره گرفت و به خدمات علمي و فرهنگي مشغول شد. روز ر15 بهمن سال 1313 که نخستين سنگ بناي دانشگاه تهران نصب شد و فعاليتدانشگاهي توسعه يافت اولينروساي دانشگاه چنين انتخاب شدند : علامه دهخدا رئيسدانشکده حقوق و دکتر عبدالحميد زنگنه معاون، دکتر محمد حسين لقمان ادهم( لقمان الدوله ) رئيس دانشکده پزشکي و دکتر محمد حسين اديب معاون، حاج سيدنصرالله تقوي رئيس دانشکده معقول و منقول و دکتر بديع الزمان فروزانفر معاون، دکترمحمود حسابي رئيس دانشکده فني و دکتر عيسي صديق رئيس دانشکده ادبيات و علومو دانشسرايعالي *** ر
دکتر محمد جعفر محجوب چنين مي نويسد : علامه استاد علي اکبر دهخدا درسال 1258 شمسي چشم به جهان گشود، پدرش پيش از ولادت دهخدا به تهران آمده و دراين شهر اقامت گزيده بود. دهخدا از تربيت و سرپرستي پدر بهره مندي نداشت. ده ساله بودکه پدر را از دست داد و تحت نظارت مادر به تحصيل ادامه داد. نخستين مربي و معلم او يکياز فضلاي عصر به نام شيخ غلامحسين بروجردي بود که در مدرسه حاج شيخ هادي حجرهداشت و مقدمات عربي و دانش هاي ديني را تدريس مي کرد. دهخدا بارها گفته بود که هرچه دارد اثر تربيت و تعليم آن بزرگ مرد است. در هنگام نوجواني وي به مدرسه سياسيکه به مديريت حسن پيرنيا ( مشير الدوله ) اداره مي شد رفت و مدتي کوتاه در سال آخرمدرسه تحصيل کرد. معلم ادبيات فارسي مدرسه محمد حسين فروغي ( ذکاءالملک ) بودو چون دهخدا را در زبان و ادب فارسي داراي دستي قوي يافت گاه تدريس آن را برعهده وي مي نهاد. با آن که دهخدا در آن عصر هنوز بسيار جوان بود به واسطه همسايگي با حاج شيخ هادي نجم آبادي، روحاني روشن بين و بسيار دانشمند عصربديدار وي مي رفت و مانند طلاب سابقه دار از محضر از محضر او بهره مند مي شد.ر
حاج شيخ هادي نجم آبادي مردي بسيار مستعد بود. زباني سخنگو و حافظه اي قوي داشتتا به آن حد که معروف بود در رشته هاي مختلف علوم ديني هيچکس توانايي مباحثه بااو را نداشت و در برابر وي تاب نمي آورد. گويند که وي سراسر شرايع الاسلام محققحلي را که ( قرآن الفقه ) خوانده مي شد از بر داشت و آن را تقرير و تدريس مي کرد. درهمين هنگام به تحصيل زبان فرانسه پرداخت و هنگامي که معاون الدوله غفاري بهسفارت ايران درکشورهاي بالکان منصوب شد، دهخدا را با خود به اروپا برد. استاددر آنجا زبان فرانسه و معلومات جديد خويش را تکميل کرد. دوران شگفتگي دهخدا وفعاليتهاي روزنامه نگاري، ادبي و سياسي بي نظير وي پس از بازگشت از اين سفربود. در آن هنگام ميرزا قاسم خان تبريزي که بعد به صوراسرافيل معروف شد با همکاريميرزا جهانگير خان شيرازي آهنگ انتشار روزنامه اي داشتند. دهخدا با اين روزنامههمکاري خود را آغاز نهاد و در حقيقت مغز متفکر و مرکز اصلي و نويسنده مهم اينروزنامه به شمار آمد. فعاليت هاي سياسي دهخدا او را در رديف دوتن ديگر قرار داد که محمد عليشاه آن سه تن را از هر کس ديگر در ايران دشمن تر مي داشت و دو تنايشان ( ميرزا جهانگير خان و ملک المتکلمين ) کشته شدند و دهخدا از اين معرکهجان سالم بدر برد و به اروپا تبعيد گرديد و در آنجا نيز با کمک معاضد السلطنه پيرنيادو سه شماره ديگر از صوراسرافيل را در قصبهً " ايوردون " سويس انتشار داد. ر
مدتي کوتاه پس از برچيده شدن بساط استبداد صغير و بازگشت دهخدا از تبعيد، وي ازفعاليت سياسي کناره گرفت و باقي زندگي پر برکت خود را صرف خدمتهاي فرهنگيکرد. حاصل اين فعاليت شبانه روزي وي که تا آرميدن وي در بستر مرگ ادامه يافتلغت نامه و امثال و حکم است که هر دو از آثار جاودان زبان فارسي است. دربارهًلغت نامه که فقط کار تنظيم و چاپ آن بيش از سي و پنج سال متوالي و بي وقفهبطول انجاميد کافي است گفته شود که آن را در عظمت و ارزش فرهنگي با شاهنامه استاد طوس برابر نهاده اند. شهادت علامه محمد قزويني دربارهً لغت نامهدر اين باره گواهي راستين و حجتي قاطع است. قزويني در اين باب در مقدمه تاريخعصر حافظ اثر دکتر غني نوشته است : دوست دانشمند ما دهخدا که قريب سي سالاست بدون فتور مشغول جمع آوري مواد فرهنگ جامعي هستند براي زبان فارسيبا شواهد کثيره بسيار مفصل و متنوع مبسوطي براي هر يک از معاني حقيقي يامجازي هر کلمه، و تا کنون متجاوز از يک ميليون ورقهً يادداشت در اين خصوص جمع کرده اند و اگر انشاءالله اسباب مساعدت نمايد و اين مسودات خارج از حداحصاء مرتب شده به پاک نويس مبدل گردد، بزرگترين و جامع ترين و نفيس ترينفرهنگي از آن عمل خواهد آمد که بعد از اسلام تا کنون براي زبان فارسي فراهمآورده شده است و گويا متجاوز از صد هزار بيت شعر ... از اغلب دواوين شعرايمشهور و غير مشهور براي اين فرهنگ عجيب جمع کرده اند. اما کار دهخدا درجمع آوري مواد اين فرهنگ تا روز درگذشت او در هفتم اسفند ماه 1334 ادامهيافت و از آن پس به دست همکاران وي، نخست دکتر محمد معين و پس از درگذشتغم انگيز وي به دکتر سيد محمد جعفر شهيدي سپرده شد و واپسين صفحات لغت نامهاز چاپ بيرون آمد. ر
روزنامه کيهان چاپ لندن درباره دهخدا چنين نوشت: دهخداپس از سالها کار پيگير، يکي از غني ترين لغت نامهها را به وجود آورد. ضرب المثل هايپراکنده فارسي را با دقت و ممارست تمام گرد آورد و در چهار جلد زير عنوان " امثالو حکم " انتشار داد. فرهنگ فرانسه به فارسي را نوشت، ديوان شاعران برجسته ايچون ناصر خسرو، مسعودسعد، منوچهري، سوزني و ابن يمين را تصحيح و تنقيح کرد. در انديشه هاي ابوريحان بيروني به پژوهش پرداخت و حاصلش را در کتابي منتشر ساخت. و نيز آثاري از نويسندگان انديشمند اروپايي به فارسي بر گردانيد و از اين دست کارهايبسيار ديگر ... ولي مهمتر از همه آن چه گفتيم، دهخدا با همه مشغوليتهاي خالصفرهنگي لحظه اي از مبارزه با استبداد و همزادش واپسگرايي باز نايستاد. مقالات کوبندهو آتشين دهخدا در هفته نامه " صوراسرافيل " لرزه بر اندام خود کامگان و ياران آنانمي انداخت و واپسگرايان از سوي ديگر به فرياد و فغان و تهديد و تکفير واميداشت. روزنامهبراي او از جان عزيزتر بود. روزنامه بود که فرياد او را از نابساماني ها ،خشک انديشي هاو يکه تازي ها، باز مي تابانيد. هنگامي که پس از بمباران مجلس، به پاريس و بعد بهسويس رفت، لحظه اي از انديشهً " قلم و روزنامه " رهايي نيافت و در تنهايي و فقر وغربت انتشار صوراسرافيل را از سر گرفت. به قول "ايرج افشار" " در کشورهايبيگانه از گرسنگي نهراسيد و از ناملايمات نشکوهيد و از تلاش و کوشش تن نزد ... و باياري علامه محمد قزويني و کمک هاي مادي و معنوي معاضدالسلطنه پيرنيا ( آن را ) باهمان قطع و سبک و روش ... به چاپ رسانيد ر... " با انتشار شماره سوم در غربت دشواري هاي مالي، دهخدا را از پاي در آورد و صوراسرافيل خاموش شد.
ولي مگر عشقاو به قلم و روزنامه پايان مي گرفت؟ به استانبول که رفت، روزنامه ديگري را به نام سروشبر پا کرد، که آن نيز بيش از 15 شماره نپاييد. پس از فروپاشي استبداد صغير، دهخدا، بهايران بازگشت و از سوي مردم شايد خالص ترين مجلس مردمي به نمايندگي رفت. دهخدادر تمامي مقالات جدي و طنز آميز خود گرفتاري ها و دردها ونابساماني هاي سياسي واجتماعي و فرهنگي جامعه را پيش مي کشد و آنها را زير ذره بين مي برد. جهل و نادانياعتيادات، خرافه ها، زور و ستم خان ها و مالکان، خيانت هاي بزرگان. ولي لبهً تيزحملهً او هميشه به سوي دو سر چشمه اصلي همه بدبختي هاي جامعه بر ميگردد : خودکامگيو واپسگرايي، که هر يک پشتيبان آن ديگري نيز هست. چرا که اگر آن يک نباشد، اين يک نيزاز ميان بر مي خيزد. دهخدا و يارانش البته پيش از پاي نهادن در اين راه پر خطر، تکليف خود ودشمنان را روشن ساخته بودند. علامه دهخدا در بيوگرافي خود چنين مي نويسد : پدر منخانباباخان پسر آقا خان که او هم پسر مهر علي خان است، که سپاهي بوده و سمت سر رشته داريداشته و از او شمشيرها و چند عدد نيزه و خنجر با دسته هاي عاج و پيراهني که دو بار تمام آياتقرآني در پشت و روي آن نوشته شده بر جاي مانده است. پدر من از زن اول فرزندي نداشت. درسن کهولت مادر مرا به زني گرفت که من و برادرانم يحيي خان و ابراهيم خان و خواهرم از اينازدواج مي باشيم. پدرم دو ده خود را در قزوين فروخت و به تهران آمد و در سنگلج اقامت گزيدو در 9 سالگي من پدرم درگذشت و مادرم مرا در کنف تربيت خود گرفت. در حجره هاي مختلفعلوم قديم را فرا گرفتم. معلمين من شيخ غلامحسين بروجردي و شيخ هادي نجم آبادي بودند. ر
وصيت نامه علامه دهخدا : به ورثه خود وصيت مي کنم که تمام فيش هاي چاپ نشده لغت نامهرا که ظاهراً بيش از يک ميليون است و از الف تا ياء نوشته شده و يقيناً يک کلمه ديگر بر آننمي توان افزود به عزيزترين دوست من آقاي دکتر محمد معين بدهند که مثل سابق به چاپ برسدو اين زحمتي است جانکاه که اقلا معادل نصف تاليف است.
آثار دهخدا
1-امثال و حکم که در چهار جلد شامل امثال فارسی است و در کنار آنها اصلاحات و کنایات و موضوعات فراوانی را نیز نقل کرده است.
2- ترجمه عظمت و انحطاط رومیان تألیف منتسکیو که تاکنون به چاپ نرسیده است.
3- ترجمه روح القوانین اثر منتسکیو که چاپ نشده است.
4- فرهنگ فرانسه به فارسی که شامل لغات علمی، تاریخی، ادبی، جغرافیایی و طبی است و مرحوم دهخدا معادلهای دقیق آنها را به دست داده است و این کتاب نیز تاکنون به طبع نرسیده است.
5- شرح حال ابوریحان بیرونی که همزمان با سالگرد تولد بیرونی تالیف شده و به چاپ رسیده است.
6- حاشیه بر دیوان ناصر خسرو که دهخدا در تصحیح اشعار و توضیح بعضی نکات مطالبی بر این دیوان افزوده است.
7- تصحیحاتی در دیوان سید حسن غزنوی که چاپ شده است.
8- تصحیحاتی بر دیوانهای حافظ، منوچهری، فرخی، مسعود سعد، سوزنی دارد.
9- چرند و پرند که مجموعه مقالات انتقادی دهخداست و در صوراسرافیل چاپ شده است.
10- دیوان اشعار که حاوی اشعار گوناگون دهخدا است.
11- لغت نامه که مفصل ترین کتاب لغت در زبان فارسی است و علاوه بر آن اعلام نیز با شرح و تفصیل در این کتاب آمده است.
دهخدا برای تالیف این کتاب نزدیک چهل سال وقت صرف کرده و نزدیک صد نفر با وی همکاری داشته اند.
خود درباره این کتاب نوشته است:
"مرا هیچ چیز از نام و نان به تحمل این تعب طویل جز مظلومیت مشرق در مقابل ظالمین ستمکار مغربی وا نداشت. چه برای نان همه طرق به روی من باز بود، و با ابدیت زمان نام را نیز چون جاودانی نمی دیدم پای بند آن نبودم و می دیدم که مشرق باید به هر نحو شده است با اسلحه تمدن جدید مسلح گردد، نه اینکه این تمدن را خوب می شمردم، چه تمدنی که دنیا را هزاران سال اداره کرد، مادی نبود".
علی اکبر دهخدا و 'چرند و پرند'
ميرزا علی اکبر خان دهخدا يکی از بزرگترين طنزنويسان انقلاب، زبانی ساده را برای سخن گفتن با مردم برگزيد. وی که پس از سفری به اروپا به ايران بازگشته و در انقلاب مشروطه شرکت کرده بود، در ستون چرند و پرند روزنامه صور اسرافيل برای نخستين بار طنز مطبوعاتی را آغاز کرد.زبانش ساده و عاميانه بود و از اصطلاحات مردم کوچه و بازار استفاده می کرد. جملات نوشته های دهخدا (دخو) کوتاه و روان بود. وی از شخصيت پردازی و داستان گويی برای طنز گفتن استفاده می کرد. نوشته هايش ضرباهنگی پرتحرک داشت و به دليل تسلطش بر واژگان فارسی، می توانست اصطلاحات عاميانه را در کنار واژه های پيچيده بنشاند و علاوه بر اين واژه سازی نيز می کرد.
مهندس گنجه ای، که با نام باباشمل طنز می نوشت، درباره دهخدا گفته است: "در ايران سردسته طنزنويسان که مسلما هم ذوق داشته و هم معلومات، مرحوم دهخدا بوده است و حقی که آن مرحوم به گردن مطبوعات داشته بخصوص آن دسته از نويسندگانی که زبان ترکی نمی دانستند، انکار ناکردنی است."
دهخدا خود زبان ترکی را به خوبی می دانست و از نقطه نظر طنز کاملا تحت تاثير روزنامه ملانصرالدين قفقاز بود. البته اين که می گويم دهخدا تحت تاثير روزنامه ملانصرالدين بوده دليل آن نيست که ارزش و اعتبار کار دهخدا را پائين بياوريم، زيرا اصولا در ادبيات هيچ امری آنی نيست، بلکه همه تکميل کننده اند.... راهی را که ملانصرالدين شروع کرد، دهخدا پيمود و موفق هم پيمود.»
سگ حسن دله و خادم الفقرا
« سگ حسن دله» راوی اصلی ستون چرند و پرند بود که با نام های مستعاری مانند «خادم الفقرا» و «دخوعليشاه» نيز می نوشت. وی از شيوه هايی مانند « خود را به نادانی زدن»، «حاشيه روی»، «زدن حرف اصلی در حاشيه مطلب» و ذکر اخبار و اطلاعات پشت پرده سياست روز، استفاده می کرد.
دهخدا به مسائل سياسی اشاره می کرد و بسياری افراد، صوراسرافيل را بخاطر چرند و پرند می خواندند. او در مورد استبداد، فساد حکومتی، فقر و بی عدالتی و بی سوادی و اعتقادات خرافی مردم انتقاد می کرد. وی به نقد رفتار اجتماعی مردم نيز می پرداخت. و استبداد را ناشی از عقايد جاهلانه عوام می دانست.
دهخدا در حوزه شعر نيز بسيار مسلط بود و يادآر ز شمع مرده يادآر، يکی از زيباترين اشعار دهخدا و دوران اوست. خواندن يکی از نوشته های دهخدا، که از زمره شاهکارهای طنز نوشتاری ايران است، ذهن و زبان دهخدا و شيوه سخن گفتنش را به ما نشان می دهد.
نمونه ای از چرند و پرند
مکتوب يکی از مخدرات
آی کبلا دخو خدا بچه های همه مسلمانان را از چشم بد محافظت کند اين يکی را هم به من زياد نبيند، آی کبلای بعد از بيست تا بچه که کور کردم اول و آخر همين يکی را دارم آن هم باباقوری شده ها، چشم حسودشان برنمی دارد به من ببينند ديروز بچه صاف و سلامت توی کوچه ورجه وورجه می کرد. پشت کالسکه سوار می شد برای فرنگی ها شعر و غزل می خواند.
يکی از قوم و خويش های باباش که الهی چشم های حسودش درآد ديشب مهمان ما بود صبح يکی بدو چشمهای بچم رو هم افتاد يک چيزی هم پای چشمش درآمد خالش می گويد چه می دانم بی ادبيست.... سلام درآورده هی بمن سرزنش می کنند که چرا سروپای برهنه توی اين آفتاب های گرم بچه را ول می کنی توی خيابان ها. آخر چکنم الهی هيچ سفره ای يک نانه نباشد چکارش کنم. يکی يکدانه اسمش خودش است که خل و ديوانه است در هر صورت الآن چهار روز آزگار است که نه شب دارد نه روز همه همبازی هايش صبح و شام سنگ به درشگه ها می پرانند تيغ - بی ادبی می شود گلاب به روتان - زير دم خرها می گذارند. سنگ روی خط واگن می چينند. خاک بر سر رهگذر می پاچند.
حسن من توی خانه وردلم افتاده هرچه دوا و درمان از دستم آمده کردم. روز بروز بدتر می شود که بهتر نمی شود. می گويند ببر پيش دکتر مکترها، من می گم مرده شور خودشان را ببرد با دواهاشان اين گرت مرت ها چه می دانم چه خاک و خلی است که به بچم بدهم. من اين چيزها را بلد نيستم من بچم را از تو می خواهم امروز اينجا فردا قيامت خدا کور و کچل های تو را هم از چشم بد محافظت کند. خدا يکيت را هزارتا کند. الهی اين سرپيری داغشان را نبينی دعا دوا هرچه می دانی، بايد بچم را دو روزه چاق کنی. هرچه دست و بال ها تنگ است اما کله قند تو را کور می شوم روی چشمم می گذارم ميآرم. خدا شما پيرمردها را از ما نگيرد.
کمينه اسيرالجوال
جواب مکتوب
عليامکرمه محترمه اسيرالجوال خانم. اولا از مثل شما خانم کلانتر و کدبانو بعيد است که چرا با اينکه اولادتان نمی مانند اسمش را مشهدی ماشاء الله و ميرزا ماندگار نمی گذاريد. ثانيا همان روز اول که چشم بچه اين طور شد چرا پخ اش نکردی که پس برود.
من ته دلم روشن است انشاءالله چشم زخم نيست. همان از گرما آفتاب اين طور امشب پيش از هرکاری يک قدری دود عنبرنصارا را بده ببين چطور می شود، اگر خوب شد که هيچ اگر نشد فردا يک کمی سرخاب ماچلاغ توی گوشی ماهی بجوشان بريز توی چشمش ببين چطور می شود. اگر خوب شد که خوب شد اگر نشد آن وقت سه روز وقت آفتاب زردی يک کاسه بدل چينی آب کن بگذار جلو بچه، آن وقت سه روز وقت آفتاب زردی يک کاسه بدل چينی آب کن بگذار جلو بچه، آن وقت نگاه کن به تو رگ های چشمش اگر قرمزست هفت تکه گوشت لخم، اگر قرمز نيست هفت دانه برنج يا کلوخ حاضر کن و هر کدام را به قد يک « علم نشره» خواندن بتکان آن وقت ببين چطور می شود. اگر خوب شد که خوب شد اگر نشد سه روز ناشتا بچه را بی ادبی می شود گلاب بروتان، می بری توی جايی و بهش ياد می دهی که هفت دفعه اين ورد را بگويد:
«... سلامت می کنم
خودم غلامت می کنم
يا چشممو چاق کن
يا هپول هپوت می کنم»
اميدوارم ديگر محتاج بدوا نشود. اگر خدای نکرده بازهم خوب نشد ديگر از من کاری ساخته نيست برو محله حسن آباد، بده آسيد فرج الله جن گير نزله بندی کند.
لغت نامه دهخدا
همان گونه که پیداست، لغت نامه مهم ترین و اساسی ترین اثر دهخدا - حتی مهمترین اثر نویسندگی معاصر است و بیشتر شهرت و احترامی که دهخدا داراست، به خاطر لغت نامه ی اوست. بنا به باور بسیاری، چنین کار بزرگ و چنین سرمایه گذاری عظیمی را برای زبان فارسی، به غیر از دهخدا تنها فردوسی انجام داده بود. تالیف لغت نامه دهخدا تاثیر بزرگی در پایداری و جاودانگی زبان فارسی گذاشت. امروز در ایران به هر کتابخانه ای که برویم از میزان مراجعاتی که به لغت نامه می شود و در جستجوی معنای کلمه یا مطلبی علمی، مجلدات لغت نامه دهخدا را ورق می زنند، می توانیم به راحتی ارزش و اهمیت این کتاب را درک کنیم .
همه لغات فارسی و محلی، نام شهرها و روستاها و کلمات علمی و شاخص، حتی لغات عربی را می توان در لغت نامه دهخدا یافت. در جلوی هر کلمه ، معنای لغوی آن، موارد استعمال ، طرز تلفظ صحیح ، اشعاری در رابطه با آن و بسیاری اطلاعات دیگر درباره لغت قرار دارد. لغت نامه دهخدا هم دایرةالمعارف است و هم کتاب مرجع علوم گوناگون و هم لغت نامه. وجود این کتاب در هر خانه یا کتابخانه یا جای دیگری نعمتی بزرگ محسوب می شود.
لغت نامه ای که دهخدا پنجاه سال، یعنی بیشتر عمر خود را صرف آن کرد، از پایه سه چهار میلیون فیشی بنیان یافته است که دهخدا شب و روز به جمع آوری آنها مشغول بوده است. به گفته خود او و نزدیکانش، وی هیچ روزی از کار فیش برداری برای لغت نامه غافل نشد مگر دو روز به خاطر فوت مادرش و دو روز به خاطر بیماری سختی که داشت.
فکر ایجاد لغت نامه ای جامع که هم معنای تمام لغات فارسی را داشته باشد و هم اطلاعات لازم درباره همه چیز را به خواننده بدهد، از همان زمان که دهخدا در یکی از قرای چهارمحال بختیاری منزوی بود به ذهنش خطور کرده بود. آن طور که آگاهان نوشته اند، وی چند میلیون فیش از روی متون معتبر استادان نظم و نثر فارسی و عربی، لغت نامه های چاپی و خطی، کتب تاریخ و جغرافیا، طب، ریاضی، هندسه، هیات، حکمت، کلام، فقه و ... فراهم آورده بود. البته نقل می کنند که او بیشتر یادداشت ها را از ذهن خود می نوشته است . خود وی در یکی از یادداشتهای پراکنده اش برای لغت نامه می نویسد: «همه لغات فارسی زبانان تا کنون احیا و در جایی جمع آوری نشده و چه بسا لغات زیادی است که در کتب دیگر، خصوصا در اشعار آمده است که ما آنها را در اینجا نقل کرده ایم. ولی از سوی دیگر هزاران لغت فارسی وغیر فارسی در تداول به کار می رود که تاکنون کسی آنها را گرد نیاورده یا اگر گرد آورده به چاپ نرسانیده است. ما بسیاری از این لغات را به تدریج از حافظه، نقل و سپس آنها را الفبایی کرده ایم؛ ولی باید دانست که برای به خاطر آوردن چندین هزار کلمه و الفبایی کردن آن عمر هفت کرکس می باید... و این کار به هیچ فصل و قطعی، بیرون از بیماری صعب چند روزه و دو روز رحلت مادرم - رحمه الله علیها- تعطیل نشد و به جز اتلاف دقایقی چند برای ضروریات حیات در روز، می توانم گفت که بسیار شبها نیز، در خواب و میان نوم و یقظه در این کار بودم . چه بارها که در شب از بستر برمی خاستم و پلیته می کردم و چیز می نوشتم.»
دهخدا در سال 1324 هجری شمسی میلیونها فیشی را که در تهیه لغت نامه فراهم کرده بود، توسط مجلس شورای ملی به ملت ایران هدیه کرد و مجلس نیز قانونی را تصویب کرد که این میراث عظیم چاپ شود و موسسه ای نیز به نام لغت نامه دهخدا برای مدیریت کار چاپ لغت نامه و ادامه راه دهخدا تاسیس شود. مدتی بعد از تصویب طرح چاپ لغت نامه در مجلس شورای ملی، دهخدا فوت کرد . از آن زمان به بعد کار هماهنگی ومدیریت لغت نامه به وصیت خود دهخدا برعهده دکتر محمد معین گذارده شد. او که خود فردی فرهیخته بود و در ادبیات فارسی تبحر فراوان داشت - و کتاب فرهنگ فارسی شش جلدی معین از آثار گرانبهای اوست - به خوبی از عهده ادامه این کار خطیر برآمد. پس از فوت دکتر معین نیز این کار به وسیله دکتر سید جعفر شهیدی و دکتر دبیر سیاقی و دیگران دنبال شد و به پایان رسید.
تا زمانی که دهخدا زنده بود چهار هزار و دویست صفحه از لغت نامه تهیه شده بود؛ در حالی که لغت نامه ای که امروز وجود دارد در پنجاه جلد و بیست و شش هزار صفحه به چاپ رسیده است. هم چنین به تازگی سی.دی لغت نامه دهخدا نیز توسط موسسه دهخدا که زیرمجموعه دانشکده ادبیات دانشگاه تهران است، تولید و عرضه شده است.
به علت ارزش فرهنگی و علمی لغت نامه و نقش خطیر آن در زبان فارسی، از تولید و عرضه سی.دی یا کتاب لغت نامه دهخدا توسط شرکت ها و اداره های دیگر جلوگیری می شود. همچنین به تازگی مجلس در حال بررسی این طرح است که کتاب لغت نامه را از قانون حقوق مصنفان مجزا نگه دارد؛ زیرا بر اساس این قانون، هر کتابی پس از گذشتن سی سال از زمان چاپش، قابل چاپ شدن توسط هر چاپخانه ای است. اما به خاطر وضعیت خاص لغت نامه دهخدا قرار است قانونی تصویب شود که بر اساس آن به جز موسسه دهخدا، هیچ موسسه دیگری نتواند دست به تولید و توزیع کتاب یا سی. دی لغت نامه دهخدا بزند.
مطالب مشابه :
اسامی دانشجویان آز-معماری دانشگاه علامه قزوینی
کتاب جزوه مجله نرم افزارهای کامپیوتری - اسامی دانشجویان آز-معماری دانشگاه علامه قزوینی -
آدر س پستی موسسات آموزش عالی غیر انتفاعی 2
16 ژانويه 2011 ... دانشگاه امام رضا 0511- 8426038 - 8425116 - 8426038 .... علامه قزوینی 0281- 3660869- 3663832 قزوین - خیابان شهید بابایی (دانشگاه) - کوچه 27
اولویت دانشگاه های غیرانتفاعی قزوین
27 آگوست 2010 ... موسسهی آموزش عالی علامه رفیعی از زبان یکی از دانشجویان آن دانشگاه : .... موسسه آموزش عالی غیردولتی - غیرانتفاعی علامه قزوینی - قزوین. 46. 47.
دانشگاههای ارائه دهنده رشته مدیریت جهانگردی در کنکور سال 1391
شبانه, دانشگاه علامه طباطبایی, 10, -, فقط زن –شیوه آموزش محور. شبانه, دانشگاه علامه ... غیرانتفاعی, موسسه غیرانتفاعی علامه قزوینی-قزوین, 9, -. غیرانتفاعی, موسسه
نام و کد موسسات غیر دولتی - غير انتفاعي سراسر کشور
2012, دانشگاه غيرانتفاعي شيخ بهايي -اصفهان ... 2018, دانشگاه علوم وفنون مازندران -بابل /غيرانتفاعي / .... 2181, موسسه غيرانتفاعي علامه قزويني -قزوين.
رتبه های مورد نیاز برای پذیرش غیرانتفاعی (بر اساس اطلاعات سال پیش)
حکیمان بجنورد, 392. دانشگاه علامه قزوینی, 400. خیام مشهد, 405. دانشگاه شمال آمل, 420 . علامه قزوین, 462. علامه قزوین, 500. سهروردی قزوین, 500. جهرم, 500. علامه قزوین
سرویس های ایاب و ذهاب از تهران و کرج به قزوین و بالعکس (رجا و علامه قزوینی)
15 سپتامبر 2011 ... موسسه علامه قزوینی: ... لازم به ذکر هست که سرویسهای علامه قزوینی به صورت روزانه شده و دیگه ... اولویت دانشگاه های غیرانتفاعی قزوین در سال1389.
شروع ثبت نام بدون کنکور دانشگاه پیام نور و غیرانتفاعی
23 دسامبر 2013 ... دانشگاه پیام نور و مؤسسات آموزش عالی غیرانتفاعی و غیردولتی برای بهمن .... افزار 60 زن مرد موسسه غيرانتفاعي علامه قزويني -قزوين 30704 مديريت
اطلاعاتي در مورد 109 موسسه غير انتفايي كشور
18 سپتامبر 2010 ... 2ـ پرهيز از هر گونه پوشش غيرمناسب در محيط دانشگاه و رعايت عفت عمومي. ..... 75ـ مؤسسه آموزش عالي غيرانتفاعي وغيردولتي علامه قزويني ـ قزوين
استاد علی اکبر دهخدا
از نزديکترين ياران و دوستان و همکاران او علامه محمد قزويني بود که مدت 36 سال در اروپا ... دانشگاهي توسعه يافت اولين روساي دانشگاه چنين انتخاب شدند : علامه دهخدا رئيس
برچسب :
دانشگاه علامه قزوینی