نظر يك كارشناس درباره هدفهمند كردن يارانه ها
نظر يك كارشناس درباره هدفهمند كردن يارانه ها
- تحليل شما از نحوه بررسی لایحه هدفمند كردن يارانهها چيست؟
ابتدا باید پیشزمینهای از این بحث را ارائه کنم. ماده سوم برنامه پنج ساله چهارم توسعه كه به پيشنهاد دولت آقاي خاتمی بهصورت كاملات عجولانهاي در سال پاياني عمر مجلس ششم به تصويب نمايندگان آن دوره رسيد، با انتقادات جدي و فراواني مواجه شد. در اين ماده تأكيد ميشد كه قيمت حاملهاي انرژي تا سطح قيمتهاي عمدهفروشي خليج فارس افزايش پيدا كند و منابع حاصل از اين افزايش صرف جبران آسيبهاي وارده به اقشار كمدرآمد و فقير جامعه شود.
انتقادي كه در آن زمان به اين تصميم مجلس ششم وارد ميشد، بحث آثار سوء تورمي آن بود كه بر روي كل توليد كشور و به تبع آن ايجاد تورم فزاينده در جامعه خود را آشكار ميكرد. ضمن اينكه دولت و مجلس وقت هيچگاه مكانيزم مشخصي براي جبران آن در نظر نگرفته بود و به ذكر چند جمله كلي و مبهم اكتفا كرده بود.
- همان انتقادی که منجر به ارائه طرح اقتصاددانان مجلس هفتم شد؟
بله درست است. در مجلس هفتم اجراي اين بند با تصويب نمايندگان متوقف شد و مجلس به سمت تصويب طرحي رفت كه بعدها به تبصره سيزده مشهور شد. در اين تبصره بر اولويت مكانيزمهاي غيرقيمتي مثل بهينهسازي و كاهش مصرف سوخت و انرژي و همچنين اصلاح و گسترش حمل و نقل عمومي بر مكانيزمهاي قيمتي تأكيد شده بود. البته مكانيزم قيمتي و افزايش قيمت حاملهاي انرژي براي كاهش مصرف نيز در يك پروسه پنج تا ده ساله در نظر گرفته شده بود. بهشرطي كه دولت در تحقق مكانيزمهاي غيرقيمتي موفقيت داشته باشد. در عين حال طرح سهميهبندي حاملهاي انرژي نيز بهعنوان دوره گزار از مكانيزمهاي غيرقيمتي به مكانيزمهاي قيمتي پيشبيني شده بود. به اين معني كه در حين گسترش حمل و نقل عمومي و بهينهسازي مصرف سوخت، يارانههاي انرژي و سوخت بهصورت سهميهاي در اختيار مصرفكننده قرار بگيرد و بهتدريج با كم شدن سهميه، حاملهاي انرژي به قيم عمدهفروشي خليج فارس رسانده شود.
- منتقدان معتقدند همان مصوبه موجب تورم فزاینده سالهای اخیر و بالتبع حذف یارانهها است.
این درست نیست. در حقيقت مجلس هفتم با اين كار خود جلوي تورم را گرفت. شما ميدانيد كه آثار سايستهاي پولي و مالي هميشه با تأخير زماني حاصل ميشود. در اواخر دوران آقاي خاتمي به دليل افزايش ناگهاني قيمت جهاني نفت و علي رغم تأسيس صندوق ذخيره ارزي، حجم زيادي از نقدينگي به جامعه تزريق شد، اما سياست جلوگيري از جهش قيمت حاملهاي انژي و و موارد مشابه كه از سوي مجلس هفتم اتخاذ شد، موجب شد تا آن اثري كه انتظار ميرفت تزريق حجم بالاي نقدينگي ايجاد كند مهار شود. البته متأسفانه هيچ كس اين اثر مهم را نديد.
آنچه كه اقتصاد خواندههاي نئوكلاسيك كشورمان بيان كردند اين بود كه به دليل كنترل قيمتها، فاصله بين قيمتهاي واقعي و قيمتهاي دستوري دائما زياد شد و دولت با كسر بودجه مواجه شد و براي جبران آن نقدينگي تزريق كرد و اين دور تسلسل ادعايي اقايان، موجب تورم فزاينده سالهاي اخير شد.
در حاليكه اين ادعا از اساس غلط است و متأسفانه اين دوستان آدرس غلط ميدهند. يعني به لحاظ علمي و همچنين مستندات آماري دچار ابهامات فراواني است. براي بررسي صحت و سقم اين ادعا نياز به اثبات مقدمات مختلفي است و خيلي از نقاط ابهام اقتصاد ايران و همچنين تصميمگيريهاي مسئولين بايد روشن شود. ضمن اينكه منتتقدين عمدتا بهصور عمدي يا سهوي به صورت ناقص به طرح مجلس ميپردازند و تمام جوانب آن را بررسي نميكنند. براي حل اين مشكل نيز اين اقتصاد خوانندههاي مكتب نئوكلاسيك به سراغ ترجمه همان تئوريها و نسخههايي كه سالها در مكاتب اقتصادي نئوكلاسيك آموخته بودند رفتند و همان نسخه مجهول بانك جهاني در سال 2003 را براي اقتصاد ايران تجويز كردند. يعني حذف تمام يارانهها و آزادسازي قيمتها و پرداخت نقدي و مستقيم يارانهها به مردم براي آنچه كه بانك جهاني جبران اثرات ناشي از افزايش يكباره قيمتها ميخواند. اما اطلاعات كه پايه پيشنهاد و ادعاي اين دوستان است، اطلاعاتي است كه از اساس قابل ترديد و بسيار پرابهام است.
- میتوانید در مورد این موضوع مثال مشخصی بیاورید.
بهعنوان نمونه گفته ميشد كه دولت سالانه 100تا 110 ميليارد دلار به مردم يارانه ميدهد. اين اعداد خيلي شگفتانگيز و غيرواقعي است. لازم به توضيح است كه ما اگر كل توليد نفت كشور را براساس آماري كه وزارت نفت هر سال ارايه ميدهد در نظر بگيريم، به عددي در حدود چهارميليون و دويستهزار بشكه در روز ميرسيم. اگر كاهش 200 تا 300 هزار بشكهاي به دليل كاهش فشار چاههاي نفت و لزوم تزريق گاز به آنها را در نظر بگيريم، به عددي در حدود چهار ميليون ميرسيم.
شما خودتان توليد چهارميليون بشكه را در ميانگين قيمت نفت در اين سالها ضرب كنيد و حاصل را نيز در عدد 365 ضرب كنيد. اگر ميانگين قيمت نفت را در حالت خوشبينانه 70 دلار فرض كنیم، درآمد ساليانه ايران از فروش نفت خام چيزي در حدود صدميليارد دلار ميشود. يعني اگر ما تمام توليد نفت سالانه كشرا را نه حتي به صورت يارانه، بلكه بهصورت كاملا رايگان و نقدي ميان مردم تقسيم كنيم به عدد صدوده ميليارددلار نميرسيم. اين آقاياني كه مدعي اين آمار هستند بفرمايند كه بنيان علمي و منطقي اين ادعا چيست؟ در حالي كه ما ميدانيم از اين ميزان توليد تعدادي در حدود يك ميليون و هفتصد هزار بشكه مصرف داخلي است و مابقي آن صادرات است. يعني كمتر از نصف آن توليد داخل است. حتي اگر فرض كنيم كه اين مجاني بين مردم توزيع شده بازهم به عدد پنجاه ميليارد ميرسيم. اگر هزينهاي كه بابت اين محصولات از مردم گرفته ميشود را هم محاسبه كنيم به عدد بسيار پايينتري مثل سيميليارد دلار ميرسيم. حتي ادعاي ما بهالتفاوت توليد و عرضه گاز در داخل و فروش خارجي آن نيز قابل قبول نيست. زيرا كه اولا گاز مانند نفت قيمت ثابت و جهاني ندارد و ثانيا هركشوري بر اساس شرايط خود و خريدار قيمتگذاري ميكند. در لايحه دولت هم مبناي محاسبه قيمت گاز مشخص نشده است.
يا مثلا گفته ميشد كه دهكهاي بالا هفت تا هشت برابر بيشتر از دهكهاي پايين از يارانه برخوردار ميشوند. اين ادعا هم عجيب و غيرقابل اثبات است. بنده خوشحال ميشوم كه اين دوستان به ما هم توضيح بدهند كه چطور به اين اعداد و ارقام رسيدهاند. ببينيد اين ادعا كه دهك آخري براي مثال پنج برابر بيشتر از دهك اول از يارانهها برخوردار ميشود، ميتواند منطقي و قابل قبول باشد. اما ظاهرا اشتباه اين دوستان اين است كه هر دهك را برابر ده درصد جمعيت كشور گرفتهاند. در صورتي كه اين اصلاح صحيح نيست. سئوال اصلي اين است كه اين طبقات مرفه چند درصد كل جمعيت كشور را تشكيل ميدهند؟ طبق همين آمار و ارقام اصلي آيا عددي بيش از دو درصد از جامعه را تشكيل ميدهند؟ فرض بگيريد طبق همين آمار، اين دو درصد حداكثر ده درصد از يارانهها را استفاده كردهاند. با كدام منطقي محاسبه شده است كه سي درصد جامعه هفتاد درصد يارانهها را دريافت ميكنند؟ دولت همين الان هم اقرار دارد كه ما از درآمدهاي اقشار و دهكها اطلاعات كافي نداريم. پس چطور در حاليكه هنوز در آمار اوليه ترديد داريم، اين محاسبات شگفتانگيز را انجام ميدهند؟ يك سئوال ديگر من از اين دوستان اين است كه آيا اين دهك ثروتمندها، مالك همه ماشينهاي كشور است؟ طبق آمارهاي رسمي تعداد خودروهاي شخصي چيزي در حدود هفت ميليون است. در مقايسه با هفتاد ميليون جمعيت تقريبا ده درصد افراد صاحب خودرو هستند. آيا اين ده درصد فقط مخصوص قشر ثروتمند جامعه است؟ وقتي آمار خودروهاي كشور را بررسي ميكنيم نود درصد آن پيكان، پرايد و خودروهاي ارزانقيمت توليد داخل است كه اقشار متوسط و ضعيف صاحب آنها هستند. خیلی از اين خودروها توليدات گرانقيمت داخلي مثل ماكسيما و يا خودروهاي لوكس وارداتي است. شما ميزان مصرف سوخت خودروهاي ارزان قيمت داخلي را با خودروهاي وارداتي مقايسه كنيد. بنابراين ميزان مصرف اقشار مرفه هر چقدر هم كه زياد باشد، هرگز به عدد هفتاد درصد نخواهد رسيد. همانطور كه ميبينيد مبناها همگي غلط و بياساس است. اگر ريشهيابي كنيد؟ براي ادعاها و آمار اين طرح هيچ سندي پيدا نميكنيد الا آمار ساختگي كه بانك جهاني در سند سال 2003 ايران تعريف كرده است.
- يكي از انتقادهاي مخالفان طرح شباهت بسيار زياد اين طرح با گزارش سال 2003 بانك جهاني از اقتصاد ايران است.
بانك جهاني براي همه كشورهاي در حال توسعه مثل ايران نسخهاي ميپيچد تا رقباي احتمالي آينده كشورهاي ثروتمند در زمينههاي توليد و بازاريابي ممكن است خطري براي آنها محسوب شوند و بازارهاي جهاني اين كشورهاي صنعتي را تهديد كنند از گردونه رقابت خارج كند.
همين طرح هدفمند كردن تطابق كاملي با نسخه سال 2003 بانك جهاني براي ايران دارد.
نام اين طرح هم نام پرطمطراقي است و از هدفدار شدن كمكها صحبت ميكند و بنابر نيت خوب دولتمردان با هدف اجراي عدالت اجتماعي اجرا ميشود. ظاهر بسيار شيك و زيبايي هم دارد زيرا گفته ميشود كه از ثروتمندان ميگيريم و به فقرا ميدهيم.
اتفاقا با توجه به اينكه در اين وضع موجود همين طبقات پايين دست هستند كه بيشترين بهره را از يارانهها ميبرند و معيشت خود را برپايههاي لرزان آن استوار كردهاند، اگر ما اقدام به تغيير وضع موجود به بهانه ناعادلانه بودن آن كنيم، در حقيقت با افزايش سرسامآور قیمت حاملهاي انرژي فشار را كاملا غيرعادلانهتر كردهايم.
بنابراين تمام برآوردها و پيشبينيها از اجراي طرح، برآوردهاي خيالي است. چون همانطور كه گفتم پايه طرح براساس اطلاعات غلط و غيرشفاف بنيان نهاده شده است. بنابراين چشمانداز روشن و اميدوار كنندهاي از آينده اين طرح وجود ندارد.
- باتوجه به اين استدلالها و مطالبي كه شما بيان كرديد چرا مخالفت جدي در سطح مسئولان و يا كارشناسان اقتصادي ديده نميشود؟
از اين جهت مسئلهاي كه موجب شگفتي و البته تأسف دوچندان من شده اين است كه چرا كارشناسان مجلس و دولت و اساتيد دانشگاه تلاش ميكنند تا با نگاهي خوشبينانه آثار سوء اجراي اين طرح را تا حد امكام كمجلوه بدهند تا اين طرح اجرا بشود. اگر سوابق تحصيلي اكادميك جامعه علمي اقتصاد ايران را بررسی کنید، متوجه میشوید که در دانشگاههايي كه وجه علمي غلب آنها اقتصاد كينزي يا ساير گرايشهاي اقتصادي مثل ساختارگرايان يا نهادگرايان باشد، دانشجوي ايراني كه بورس شده باشد بسيار كم ميبينید. اما دانشگاههای نئوكلاسيك يك نهضت عملي ايجاد كردهاند براي همه آنهايي كه طالب تحصيل علم و اخذ مدرك هستند، در كشورهاي در حال توسعه بورس تحصيلي ميدهند و آنها را در دانشگاههاي خود متناسب با همان پارادايم صدها و هزاران نفر را تربيت كردهاند. در حقيقت اقتصاد خواندههاي ما لشگري هستند كه ناخواسته در خدمت همان تفكر هستند و براساس مدلهاي تصميمگيري همان خواستگاه علمي تصميم ميگيرند.
بانك جهانی هم با توجه به همان سياست اصلي كه قبلا عرض كردم به پشتوانه همين لشگر اقتصاد خواندههاي نئوكلاسيك طرحها و برنامههاي خود براي كشورهاي در حال توسعه را پياده ميكند. هركشوري هم كه اين سياستها را پياده كرده مثل كشورهاي اروپاي شرقي پس از فروپاشي شوروي و حتي روسيه دچار تورم شديد، فساد شديد اداري و اقتصادي و نابسامانيهاي شديد شدهاند و از اجراي اين طرحها عقبنشيني كردهاند. با اين حال همين دوستان مدام تأكيد ميكنند كه بايد این طرح اجرا بشود، آثار تورمي ندارد و اگر هم داشته باشد آن را كنترل ميكنيم و متأسفانه چشم خود را برروي اين حقايق بستهاند. سئوال اول من از اين آقايان اين است كه فرض كنيد همه قيمتها به قيمتهاي بينالمللي برسد، آيا كشورهاي ديگر هم وقتي بحث قيمت را مطرح ميكنند بدون توجه به درآمد كشور خود و سطح درآمد عمومي اين برنامههاي ازادسازي را اجرا ميكنند يا با توجه به آن؟ اولين و مهمترين دغدغه هر دولتي حفظ درآمد و قدرت خريد اتباع آن كشور است. چون اگر قدرت خريد كاهش پيدا كند به تبع آن توليد هم كاهش پيدا ميند و ركود اتفاق ميافتد. وقتي هم ركود اتفاق ميافتد پيامد آن بيكاري است بيكاري هم قدرت خريد را به شدت كاهش ميدهد و اين دور باطل خطرناكترين اتفاق براي يك جامعه و يك حكومت است.
- انتقاد ديگر شما و ديگر همفكران شما بحث نگراني از شوكدرماني در اقتصاد است. دليل شما براي اين مسئله چيست؟
در كشور ما در هفتاد سال اخير از سوي كشورهاي غربي با القاي اينكه شما نيروي كار و انرژي زياد و ارزانقيمت داريد ما را به سمت صنايع انرژيبر دستهچندم خود سوق دادهاند. مثل فولاد و پتروشيمي. بنابر آمار وزات نفت شدت انرژي در صنايع ما پنج برابر متوسط جهاني است. حالا اين روندي كه طي هفتاد سال اتفاق افتاده است را ميخواهيم بهصورت دفعي و ضربتي تغيير بدهيم و قيمت انرژي و ساير نهادههاي توليد را به قيمت جهاني برسانيم. بدون توجه به درآمد و ميزان نقدينگي صنايع كشور.
اين اتفاق چند شوك ايجاد ميكند. من اصرار دارم كه كارشناسان و تصميمگيران به اين شوكها دقت كنند.
اولين آنها، شوك تورمي ناشي از افزايش زنجيروار قيمتها است. به هرحال تجربه ثابت كرده كه در كشور ما اينطور نيست که اگر هزينه انرژي چندبرابر بشود، طبق فرمول درصد هزينه انرژي در قيمت تمام شده را محاسبه كنند و به همان نسبت قيمت كالا را افزايش بدهند. هيچ كس اينگونه محاسبه نميكند. هركس به هر ميزان كه توانايي و امكان آن را داشته باشد قيمتهاي خود را تا چند برابر افزايش ميدهد. چون شبكههاي توليد و توزيع در كشور ما متأسفانه انحصاری است. حتي آنهایی که اسم آن خصوصي است باز هم انحصاري است. از طرفي شما ميدانيد كه بخش خصوصي و حتي در برخي موارد بخش دولتي نوعا تاجر است تا توليد كننده. آقايان پاسخ بدهند كه با افزايش ناگهاني قيمتها چه بلايي بر سر مردم ميآيد؟ بعد از اين اتفاق تمام كالاهای مصرفي خانوار نيز بهصورت زنجيرهاي با افزايش ناگهاني و سرسامآور قيمتها مواجه خواهد شد. از رهگذر اين اتفاق به شدت قدرت خريد مردم كاهش يدا ميكند. مبلغي كه دولت قرار است بهعنوان يارانه نقدي پرداخت بكند حتي كفاف هزينه آب و برق مصرفي خانوار را نخواهد داد. مابقي هزينهها را با كدام درآمد بايد جبران كنند؟
همين مسئله باعث ميشود كه طبقه متوسط و مرفه براي حفظ داراييهاي خود به سمت خريد كالاهاي بادوام مثل زمين، مسكن، طلا، سكه، دلار و ساير ارزهاي خارجي روي بياورد و تورم مضاعفي هم در اين حوزه ايجاد بشود. اين موج خريد كالاهاي بادوام موجب ميشود تا همين ثروتمنداني كه هدف اين طرح هستند، دوباره همه بازارهاي كشور را به هم بريزند و بيثبات كنند. تمام اين حوادث و وقايع براي آثار واقعي ناشي از افزايش قيمتهاي اوليه است.
آثار ثانويه رواني اين اتفاق در جامعه نيز قابل بررسي است. بدبيني مردم، تعجيل براي خريد اقلام روي رد جهت كاهش اثرات سوء تورم درآينده و اثراتي كه اين موج بر زندگي مردم و سلامت و امنيت اجتماع خواهد گذاشت نيز بسيار نگران كننده است.
مسئله ديگر هم عملكرد دولت در پايين نگاهداشتن نرخ سود بانكهاست. بالاخره در اين شرايط دولت ميخواهد وامهاي ارزانقيمت به توليدكننده بدهد و از آن طرف هزينههاي توليد را بهصور سرسامآوري افزايش ميدهد. خودتان قضاوت كنيد كه چه بلايي بر سر اين چرخه اقتصادي خواهد آمد.
- نگراني از بابت توليد كنندهها وجود ندارد؟ آيا با وضعيت جديد روند توليد در كشور بهبود خواهد يافت؟
مشكل ديگري كه به نظرم كمتر آن به اشاره شده است، كمبود نقدينگي شركتهاي توليدي به دليل افزايش چندبرابري مواد خام اوليه و نهادههاي توليد است. بنده حدافل دو مورد شركت توليدي را سراغ دارم كه بزرگترين مشكل آنها در مواجهه با مشكلات مشابه اين است كه اساسا نقدينگي لازم براي جبران قيمتهاي افزايش پيدا كرده را ندارند.
يك شركت توليد گاز بيهوشي ميشناسم كه تقريبا هشتاد درصد نياز داخل را پوشش ميداد و در آستانه صادرات به كشورهاي همسايه بود. اما سال گذشته ناگهان پتروشيمي قيمت نيترات آمونيوم را كه ماده اصلي توليد گاز بيهوشي است، پنج برابر افزايش داد. اين شركت به شدت با كمبود نقدينگي مواجه شد و مجبور شد تا ظرفيت توليد خود را تا سي درصد كاهش دهد. بانكها هم كه در آن مقطع در پي سياستهاي انقباضي بانك مركزي عرضه وام را متوقف كرده بودند. به همين دليل اين شركت براي حفظ سطح توليد حداقلي سی درصدي خود مجبور به فروش بخشي از داراييهاي خود شد. اين شركت امسال به دليل افزايش شديد هزينهها در آستانه تعطيلي قرار دارد. موارد مشابه اين كارخانه در اقتصاد كشور فراوان يافت ميشود.
وقتي به شدت قيمت مواد اوليه با افزايش مواجه شود و از آن سو به لطف بانك جهاني تعرفههاي واردات را كاهش ميدهند و واردات را به شدت افزايش دادهاند، عملا در ايران هيچ كالايي يافت نميشود كه قابل رقابت با رقباي خود در سطح منقه و دنيا باشد. از يك طرف كالاهاي ايراني به لحاظ تكنولوژي توليد و بستهبندي و كيفيت چند رده پايينتر از مشابه خارجي خود هستند و از طرفي با اجراي اين سياست و افزايش قيمتها به صورت طبيعي تمام بازارهای داخلي و خارجي خود را از دست ميدهند. اين ركود شديد توليد كل اقتصاد كشور را قفل خواهد كرد.
يعني بانكها نقدينگي جهت ارايه به توليد كننده ندارند و اگر نقدينگي مورد نياز توليد كننده را تأمين نكنند واحدهاي توليدي متوقف ميشوند. اين يعني اخراج كارگران و بيكاري فزاينده.
اگر دولت براي جلوگيري از اين فاجعه بخواهد نقدينگي را از طريق بانكها تزريق كند، اين نقدينگي را در قدرت خلق پول ضرب كنيد. يعني پايه پولي بايد به شدت افزايش پيدا كند تا تنها نياز نقدينگي را تأمين كند. تصور كنيد كه اين مسئله هم چه موجي از تورم ايجاد خواهد كرد. اين تورم، حقيقتا وحشتناك خواهد بود.
- باتوجه به مسايلي كه مطرح كرديد عواقب اجتماعي اين طرح را چگونه پيشبيني ميكنيد؟
در چنين شرايطي به لحاظ اجتماعي چه واكنشي ميتوان از جامعه انتظار داشت؟ فراموش نكنيم اگر آمريكا و دشمنان ملت ايران از طريق بحرانهاي اجتماعي و سياسي نتوانستند انقلاب مخملي را در كشور پياده كند، ما به دست خودمان شرايط ايجاد بحرانهاي اجتماعي فراگير و اعتراضات گسترده مردمي را با افتخار فراهم ميكنيم. يعني شرايطي را فراهم ميكنيم كه به نفع هيچ كس نيست و وقتي آتش آن شعلهور شد و دود آن به چشم همه رفت، تازه تقصيرها را به گردن ديگران مياندازيم و مسئوليت عواقب تصميمها و عملكرد خودمان را نميپذيريم.
مطالب مشابه :
نگاهی دوباره به تاریخ "عجب شیر"
در غرفه هاي دو طبقه آنها علوفه چهارپايان و ديگر كالاهاي مورد آبي، آبزيان شگفت انگيز
بررسی رابطه و همبستگی بین سبکهای رهبری و رضایت شغلی کارکنان (سازمان مدیریت و برنامهریزی)
براي دستيابي به بهبود و پيشرفتي شگفتانگيز در لازمه توليد و عرضه كالاهاي با
نظریه توسعه پایدار
شگفت انگيز انسان در دستيابي به فناوري پيشرفته، امكان توليد انبوه كالاهاي ارزان
شبكههاي ماهوارهاي فارسي زبان اساس خانواده را هدف گرفتهاند
dvd كه در نقش مكمل يكديگر عمل ميكنند، ميتواند نقطه عطفي در مصرف كالاهاي شگفتانگيز
اگرهاي تاريخ
، جاه طلبي هاي شخصي و روش ها و آرمانهاي شبه مدرنيستي، به گونه يي شگفت انگيز كالاهاي جنگي
روانشناسي عمومي: روانشناسي پول (قسمت 1)
اين نيروي شگفتانگيز نهفته در پول است ، از اينرو، ميتوانند بسياري از كالاهاي مورد
پانزده نفر که جهان مارا تغيير دادند
تا همين چند سال پيش، اين وسيله به عنوان پديدهاي شگفتانگيز در صنعت زياد، كالاهاي بيش
کرامات حضرت امام حسین علیه السلام
هشتم و به طريقه اي شگفت مشكل كالاهاي بسياري براي شما شگفت انگيز از زيارت
نظر يك كارشناس درباره هدفهمند كردن يارانه ها
اين اعداد خيلي شگفتانگيز و از يك طرف كالاهاي ايراني به لحاظ تكنولوژي توليد و
قشر و طبقه در اندیشه مارکس، وبر و پولانزاس
با وجود نقش مهمي كه ماركس به طبيقات اجتماعي داده تا اندازه اي شگفت انگيز كالاهاي موجود در
برچسب :
كالاهاي شگفت انگيز