مراسم ترحیم برای اموات یا برای افراد
گفتگو با برادر واجدی پیرامون مجالس ترحیم و افراط و تفریط هایی که در این مورد صورت می گیرد. ما را همراهی کنید.
اولین سوال ما از استاد واجدی این بود که : خواستیم بدانیم اصلا سفارش به مجالس ترحیم در دین هست؟ و اگر هست چیزی که الان دست ماست چقدرش درست و چقدرش مورد لطمهی ما قرار گرفته است؟
ببینید، همیشه وقتی بَدَل چیزی هست، به خاطر این است که اصلش بوده. از روی اصل، بدل درست میشود. خیلی از این رفتارهای اجتماعی مثل همین مجلس ترحیم و توجه به اموات که این توجه میتواند در قبرستان باشد یا در مقبرهسازی باشد و میتواند در مجلس ترحیم باشد، لابد اصلی دارد و بدلی. ما اول روی اصلش صحبت میکنیم. اصل این بحث برمیگردد به عالم برزخ. در عالم برزخ تغییرات هم به وجود میآید. مثلا با طلب رحمتها و مغفرتها تغییراتی در روح مرده به وجود میآید. یعنی کسی که مُرد، ذخیره ی جاریه، فرزند صالح، کارهای خیری که خودش کرده، استغفارهایی که برایش میکنند، در روح او تاثیر میگذارند.
خدا در سوره توبه آیه ۸۴ یا ۸۵ با منافقینی که جنگ نیامدند با شدت برخورد میکند و به پیامبرش میفرماید که برای اینها نماز نخوان. یعنی بر مردههای اینها نماز نخوان. سر قبر اینها هم نرو. معلوم میشود سر قبر اموات رفتن هم تاثیر دارد که خداوند به پیغمبر (ص) میفرماید سر قبر اینها نرو.
میگویند حضرت زهرا (س) با اینکه راهش دور بود هر هفته یا هر شب جمعه میرفت قبرستان احد، سر قبر جناب حمزه سیدالشهدا. ما قاعدتاً وقتی اصلی داریم، باید این اصل و فلسفهی این اصل را که تغییر و تحول در روح مرده است، حفظ کنیم. بعدش میآییم و یک سری مسائل را درست میکنیم.
از نظر فقهی کسی که مُرد مکروه است خانهاش غذا بخورید. بلکه تا سه روز باید آشپزخانهاش تعطیل باشد. و برای معزّا باید غذا برد. ولی ما بیتوجه، هزینه هنگفتی از پول او خرج میکنیم. چه صغیر داشته باشد، چه نداشته باشد. یعنی میلیونی شام و ناهار میدهیم. این جزء اصل نیست و هیچ تاثیری هم ندارد. چون چیزی نیست که بگوییم به فقرا میدهند؛ فامیل میآیند. اصل این است که ما برویم سر قبر، فاتحه بخوانیم. عبرت بگیریم اما اینکه ما برای اموات میرویم یا برای افراد میرویم؟ چه صورتی دارد، خُب برای افراد گاهی جهت تسلی خاطر خوب است. تسلیتی که میگوییم و روح آزردهای را آرام میکنیم، خوب است.
ما میخواهیم به این برسیم که یک سری زوائد حذف بشود تا به اصل برسیم. و در واقع یک سری پیشنهادات بدهیم.
وقتی کسی پدر و مادرش از دنیا رفت فرزندانش می توانند کار خیری به کارهایشان اضافه کنند و بگو یند ثواب این کار خیر به روح پدر و مادرمان برسد. آنچه در مفاتیح آمده، نماز دو رکعتی است که برای پدر و مادر خوانده میشود. رکعت اول بعد از حمد یک آیه است. رکعت دوم بعد از حمد یک آیه و بعد از سلام هم یک آیه. رکعت اول بعد از حمد 10 مرتبه این آیه خوانده شود «ربنا اغفرلی و لوالدی و للمومنین یوم یقوم الحساب. دعای حضرت ابراهیم هست به پدر و مادرش. و در رکعت دوم بعد از حمد 10 مرتبه "رب اغفرلی ولوالدی و لمن دخل بیتیَ مومنا وللمومنین و المومنات » دعایی که حضرت نوح خوانده زمانی که کشتی را ساخت. و گفت خدایا ببخش همهی کسانی را که سوار کشتی شدند. همهی مؤمنین و مؤمنات. بعد از سلام نماز هم ۱۰بار مرتبه : «رب ارحمهما کما ربیانی صغیرا».
چه بسا افرادی که پدر یا مادرشان مرده اما یک بار هم این نماز را نخواندهاند چون نمیدانستهاند.
وقتی آدم میمیرد، بچهها قبل از اینکه خرجی کنند، بارها قرآن فرموده که اول باید اگر دَینی دارند، ادا کنند. اگر بدهی دارند بدهیها را بپردازند. بعدا وراث بیایند بنشینند و تقسیم کنند.و در تقسیم ارث نیازمندان را هم تا حد ممکن مدّ نظر بگیرند.
به نظر من اگر رفت و آمدها به جای اینکه یک عادت باشد به خاطر آرامش روح مرده باشد یک اصلاحی بین ما صورت میگیرد که خیلی خوب است.
اینکه نوع کفن چه جور باشد یا قبر در کدام زیارت باشد برای میت تاثیر ندارد؟ یا واقعا اسمش تشریفات است؟
مرحوم مطهری(ره) یک بحثی دارد که میفرماید در اسلام چیزی به نام بست نشستن وجود ندارد. یعنی چه؟ یعنی کسی که میخواستند مجازاتش کنند میرفت خانهی بزرگی مینشست و میگفتند به احترام آن بزرگ کارش نداشته باشید تا بیاید بیرون. این برای مرده بست نشستن است. حالا فرض کنید یکی را پایین پای امام رضا(ع) خاکش کردهاند یا پیش قبر پیامبر(ص) افرادی خاک هستند. خوب آیا اینها واقعا تاثیر از پیامبر(ص) میگیرند؟ به قول معروف
گر با منی در یمنی پیش منی بیمنی پیش منی در یمنی
بستگی دارد به اینکه ارتباط روحی چقدر در دنیا برقرار شده باشد. اصلا داریم وقتی افراد میمیرند روح مومنین میرود به وادی السلام. یعنی هرجا که خاکش کنی، روحش میرود آنجا. یعنی آنچه که مهم است روح است. البته چون روح مهم است، بدن هم مهم است. مثلا میگوییم سلام بر بدن پاک امام رضا(ع). به نظر من فکر نادرستی است که ما کم کاریهایمان را میخواهیم با خاک کردن بدنمان کنار بدن یک بزرگ جبران کنیم. جبران نمیشود.
طرف اینقدر پول ندارد، یک جایی در یک دهات خاکش میکنند و غصه میخورند که ای کاش پول میداشتیم و… و یک امتیازاتی قائل میشوند که مثلا من پدرم فلان جا خاک است. ببینید درست است که یک بزرگی که به اسلام خدمت میکند الان مثلا کنار قبر حضرت معصومه(س)است. به خاطر اینکه اینها زندگیشان با حضرت معصومه (س) بوده است و سنخیت دارند. برای این که به او احترام بگذارند و تکریمش کنند، او را آنجا خاک میکنند. و کار صحیحی است.
اینکه بعضی از زمینها بقاع متبرکه است و مسلما تاثیر خاک مهم است، این را چطور میشود تعبیر کرد؟
خدمتتان عرض کردم چه بسا گاهی اوقات آن خاک به واسطهی این بدن متبرک شده است. یعنی بدن امام رضا(ع) به خاک تقدس داده است. نه خاک به بدن. پس خود انسان اگر روح بزرگی داشته باشد هرجا خاکش کنند آنجا متبرک میشود. گفتند بیا بالا بنشین، گفت هرجا من بنشینم بالا است. گاهی یک رزمنده می تواند نفس اسب را قابل سوگند کند( والعدیات ضبحا) و یا یوسف لباسش را شفابخش گرداند. و یا مولودی به آن شبی که متولد می شود برکت ببخشد
اگر ما آدم خوبی نباشیم و پیش یک آدم خوب خاکمان کنند تاثیر ندارد؟
تاثیری ندارد؛ مگر یک رگههای خوبی در ما بوده باشد و آن خوبی اتصال برقرار کند که اگر آن خوبی باشد بدن هرجا که باشد تاثیر میگیرد. اگر باور کنیم که بعد از مردن در جای خوبی قرار می گیریم که آنجا می تواند جایگزین اعمال صالح ما شود این درست نیست.
قرآن این اجازه را نمیدهد. قرآن میفرماید که هیچ چیز جای عمل صالح را نمیگیرد. علی (ع) به پیامبر(ص) عرض کرد نصیحتم کن. حضرت چندتا نصیحت کرد. یکی اینکه مانند کسانی نباشید که بدون عمل صالح امید به آخرت دارند( لا تکن ممن یرجو الاخره بغیر عمل)
یعنی شما میفرمایید اگر این آدمی که داریم چیزهایی به او الصاق میکنیم و دفنش میکنیم از جمله تربت سیدالشهدا، اگر با این چیزها سنخیت نداشته باشد حتی اگر سه لا سه لا هم کفنش کنیم، هیچ فایدهای ندارد؟
آیتالله جوادی آملی میفرماید: «ما میگوییم آرامگاه، چه بسا برای ما آرام باشد، ولی چقدر سر و صداست؟!» یعنی اینها یک سری از تعبیرات ماست که در اعلامیه ها می نویسیم: مرحوم مغفور، خلد آشیان، جنت مکان و…» که اینها را اگر به قصد رجا به کار ببریم موردی ندارد ولی خودت اگر می دانی که آدم بدی هستی هزار بار هم برایت خوب بگویند بیفایده است. میخواهم این را بگویم که یک وظیفهای زندهها دارند و یک وظیفهای هم مردهها؛ زندهها باید وظیفه خودشان را انجام بدهند، فرض بگیرند که ما مورد رحمت قرار گرفتیم و بگویند پدر آمرزیده… ولی خودم نباید باور کنم. پس من نباید توشهای جز تقوا ببرم و زندهها هم باید با عزت و احترام مرا خاک کنند چون فرض میکنند که مورد رحمت قرار گرفتهام.
جملهای که الان بین مردم هست که آبروی مرده حفظ بشود، دروغ است؟!
بله، میخواهند آبروی زنده حفظ بشود. آبرو مطرح نیست، یعنی آبرویش را بچهها با صدقه جاریه و ادامه ی راه پدر حفظ کنند بقیه حرفها برمیگردد به زندهها.
الان یک سری چیزها مرسوم شده، سنگهای قبری که الان درست میشود، تاجهای گل، بنرها، نحوه ی گرفتن مراسم ترحیم هم از نظر محتوا و هم از نظر تشریفات که خیلی مهم است که شامل اعلام مرده و شام در سالن و اتفاقاتی از این دست میشود.
ببینید، در مورد شام دادن که عرض کردیم که از پول مرده مکروه است خرج شود. اینکه این هزینهها صرف نیازمندان شود درست است، اما اگر برای آبروداری خرج شود نه. آیا اگر کسی نداشت، بیآبروست؟ باید آن طرف را هم در نظر گرفت. یعنی طبقه اشراف و سایرین، نباید در مردن تفاوت داشته باشند همانطور که در زنده بودن هم نباید متفاوت باشند.
البته در روایت داریم که حق مومن به گردن مومن این است که اگر مرد، تشییعش کنید، این را باید خیلی اهمیت داد تا این تفاوتها کمتر شود. پس حق مومن نه به گردن فامیل است و نه آشنا، حقش به گردن مومن است که اگر مرد تشییعش کند و اگر بیمار شد عیادتش کند. ولی ما متاسفانه فقط وقتی از فامیل کسی بیمار شود عیادت میکنیم و تا حالا نشده برویم بیمارستان عیادت مومنین. تا حالا شده فامیل بیمار نداشته باشیم، به خاطر حقی که بیمار به گردنمان دارد، به عیادت برویم؟ درست است که باید از فامیل شروع شود ولی به هرحال از تشییع مومنین هم که مطلع میشویم باید رفت، همه هم باید برویم، شلوغ هم میشود. ولی متاسفانه چون فقط فامیل و آشنا میروند یک جلسه شلوغ و یکی هم خلوت میشود. البته نه شلوغی روی مرگ مومن تاثیری دارد و نه خلوتی ضرر. اما تشریفاتی مثل گل اگر در حد افراط نباشد و در حد تسکین و ابراز محبت به بازمانده باشد خوب است ولی بحث این است که به جای این هزینههای اضافی خرجهای بهتری انجام شود.
بازمانده گان سعی کنند اول دیون مرده را به صاحبانش برگردانند و حسابهایش را صاف کنند، مراسمی هم برایش بگیرند که قبلا میگفتند مراسم «تذکر»؛ یعنی مردم بفهمند که روزی هم میمیرند. اگر اینها همه سر جای خود انجام شود، آن وقت گل دیگر نقشی ندارد.
الان اکثر مجالس ترحیم واعظ ندارند. این چی؟
بله، خُب همینها را باید درست کرد؛ مثلا واعظ باید باشد و اینکه مداح جایگزین واعظ شود درست نیست.
من در جلسه ی دفتر تبلیغات هم این را مطرح کردم. به هیئتها گفتم که قدیم مداح میخواند بعدا واعظ بالای منبر میرفت و مجلس متعلق به واعظ بود. ولی الان منِ بعنوان یک سخنران که میخواهم از قرآن بگویم باید اولین نفر باشم تا جمعیت برای مداح جمع شود . این خطر است. سخنرانی واعظ در مراسم ترحیم راجع به صبر و مصیبت و دنیا و تقوا در جامعه نیاز است. این میشود جلسه تذکر.
علامه تهرانی گفتند که اربعین فقط برای امام حسین(ع) است. یعنی فقط باید برای امام حسین(ع) اربعین گرفت؟
من میخواهم بگویم اگر ۱۰۰ جلسه هم به بهانه مرده به عنوان مجلس تذکر برگزار شود، بد نیست. اگر بحث شام در جلسه را بردارند، یعنی هزینهها را کم کنند. برپایی جلسه صرفا به منظور تذکر ضربهای نمیزند. چیزی که ضربه میزند جلسهای است که به شام منتهی میشود البته خود شام هم دوباره باز شرایط خاص خودش را دارد. بخشیاش درست است مثلا یک عده فامیل از تهران میآیند کاشان، بالاخره باید جایی پذیرایی شوند. میخواهم بگویم نمیشود زیرآب شام را زد، ما گاهی زیرآب چیزی را میزنیم ولی در عمل واقعا شدنی نیست! و با واقعیت جور در نمی آید. باید حق را گفت.
بله ولی نه در خانه میت!
حداقل از پول میت داده نشود بهتر است، تا دیون او کامل پرداخته شود. ولی این همه مهمان را هم باید فکری کرد.
اینکه گفتهاند در خانه میت آشپزی نشود و… به خاطر این است که اول باید تکلیف پول میت مشخص شود؟
بله خصوصا اگر کسی طفل صغیر داشته باشد، یک ریال از طفل نباید خرج کنند، تا سهم آن طفل صغیر جدا شود که اینها مربوط به احکام فقهی است که باید به رساله رجوع کرد.
اگر خود مرده برای این کار پول گذاشته باشد، چی؟
اگر برای این کار کنار گذاشته باشد که حکم وصیت را دارد دیگر.
بحثی است به نام اسراف و تبذیر. تبذیر با اسراف فرق دارد. تبذیر از بذر میآید یعنی بریز و بپاش، یعنی بیش از اندازه، یعنی مثلا برای سه نفر به اندازه بیست نفر غذا درست کنی. اسراف یعنی بیش از نیاز تدارک ببینی. قرآن میفرماید هم مبذرین اخوان شیطان هستند و هم مسرفین مورد سرزنش هستند. پس هم غذای زیاد و بیش از جمعیت و هم چند نوع غذا، هردو درست نیست. اگر این کارهایی که با نام آبروداری انجام میشود را متوقف نکنیم در آینده بچههایمان از پس هزینهها بر نخواهند آمد.
مثلا این همه بنر یا این همه تاج گل برای عرض تسلیت؟! باید دنبال جایگزینی باشیم.
ببینید باید آفات اینها را ببینیم که چیست؟ مثلا کسی مادرش مرده است، پنج تا برادرند، چهار تا خواهر…
یک برادر از بقیه معروفتر است، همهاش اسم اوست، یکی کمتر! همین باعث غصه میشود. برای یک شوهر خواهر هی مینویسند آقای دکتر فلانی، اون یکی کارگر کارخانهای است، یک بنر هم ندارد… اینها باعث اختلاف یا تحقیر میشود و مردم باید بدانند که تفاوت این اسمها دردسر دارد.
اصلا این بنرها برای اموات نیست برای افراد است، و گرنه پایینش اسم نمینوشتند. خوب این هم شاید ریشه در خیلی از ظاهرکاریهای زندگیمان دارد که موقع مردن بر ملا میشود. باید این را ریشهیابی کرد تا چیزی به اسم تعارف و خودنمایی برداشته شود، این تعریف و تمجیدها در زندگی که سبک زندگیمان شده باید برداشته شود.
شما ریشه این تعریف و تمجیدها را در خودنمایی میبینید؟
بله. ریشهاش این است که ما سبکی در زندگیمان داریم به اسم سبک تعارف. یعنی من حتما باید از شما تعریف کنم، اگر انتقاد کنم بدتان میاید. حتما باید ۱۰ بار بگویم دستت درد نکنه، اگر یک بار بگویم چرا این کار را کردی حالت را گرفتهام. ما باید این سبک برخورد با هم را عوض کنیم که ربطی هم به عروسی و عزا ندارد و در همهی زندگی جاری است. خیلی هم به خاطر این مساله اذیت میشویم. مثلا به خاطر اینکه به شما برنخورد عیادتتان میآیم و چیزی برایتان میآورم، بچهدار میشوید میآیم دیدنتان و چیزی هم میآورم، ولی علامه جعفری (رحمت الله علیه) در این رفتارهای اجتماعی ۹ نوع رفتار را ذکر میکند و همه را رد میکند به غیر از یکی. مثلا میفرماید که یکی از رفتارهای انسان عکسالعملی است که باید اصلاح شود، یعنی شما هر وقت یک کاری را برای من بکنید من هم برای شما انجام میدهم. یکی رفتارش اکراهی است. دیگری تقلیدی است و آن یکی اجباری است. رفتار ها باید ارادی و عالی باشد.
چه رسوم جایگزینی پیشنهاد دارید؟
آقای قرائتی یک بار در سخنرانیشان وصیت میکردند که من اگر مُردم این چند کار را نکنید نکنید نکنید. ما باید به آدمهایی که قرار است در آینده بمیرند بگوییم که در نصیحتهایشان به زن و بچههایشان بگویند که راضی نیستم این کارها را بکنید. بگویند ما محتاج یک سری چیزها نیستیم و آبرو هم به این چیزها نیست. َبه دوستان هم بگوییم وقتی من مردم به جای اینکه چیزی بیاوری برایم ختم قرآن بکن. یعنی ما قبل از مردن توصیه کنیم. اینطوری وقتی واجدی مُرد همه میخواهند برایشان کاری کنند، اولین چیزی که به ذهنشان میرسد این است که پرده بزنند. پس این وظیفه من است که در جلسات بگویم من به چنین کاری راضی نیستم.
بعضی مسجدها از نصب بنر جلوگیری میکنند. خُب این هم راهی است که البته مجبور میشوند پردهها را بیرون بزنند. یکی از ایدههایی که من دارم این است که ما روی متن بنرها کار کنیم. مثلا من میگویم «مصیبت وارده بر شما را جز با ندای توحیدی انا لله و انا الیه راجعون نمیتوان هموار کرد، همه از اوییم و به سمت اوییم…» اگر این بنرها پیام خوبی داشته باشد، مراسم میشود کلاس درس. البته این حداقل کاری است که میتوان انجام داده چون متنها عموما شبیه است…
به نظر من یکی از کارهایی که افراد و هیئات و گروههای مذهبی و فرهنگی میتوانند انجام دهند این است که یک سری متن آماده کنند و به مراکز چاپ بنر بدهند. چون وقتی یک نفر به رحمت خدا رفت همه گیجاند و از هر متن آمادهای استقبال میکنند. مثلا اگر بشود گروهی متن این بنرها را قشنگ کنند، حداقل خوبی اش این است که بنر ارزش دارد. متن قشنگی که حاوی یک تنبه باشد، یک بیداری باشد، آموزش یک روایت باشد. مردم در متنها هم، چشم و هم چشمی میکنند. ولی گاهی هم متن آنقدر غلط است که ظاهرا فقط اسمِ زیرِ آن موضوعیت داشته!
مشکل محوریت تذکر است که با تغییر شکل مجلس از بین نرود.
یکی از کارهایی که باید کرد این است که روحانیون در این مجالس یک بحث مختصر خوبی انجام دهند. دیدهاید در این مراسمها وقتی یک نفر بلند میشود همه انگار منتظر بودند… میخواهم بگویم سخنرانی که میخواهد مجلس را حفظ کند، تعارفها و تشکرها و تشریفات را بردارد. ما باید فعلا به بخشی از کار نگاه کنیم، چون مثل یک دیوار محکم است که تغییر کلی آن سخت است. در مسیر هرجا که میشود ما باید جهت را عوض کنیم، نمیشود روبروی مسیر ایستاد. چون اصل مساله اطلاعرسانی است، اعلام میکنند، پیام میدهند، حجله و بنر میزنند، مراسمی هست و سخنرانی و ختم قرآن و مداحی… باید حواسمان باشد. این تذکرات را زود باید بدهیم که مثلا «چه شده که در مجلس تذکر واعظ جای خود را به مداح داده؟» اینها با تذکر و تلنگر حل میشود ولی بعضی چیزها کلنگی است و باید اساسی درست شود. یکی هم اینکه چند اهل قلم بنشینند و چند تا متن و جمله ی خوب برای بنرها بنویسند، مثلا حدیث از امام علی(ع) راجع به مرگ. این شدنی است. یعنی شما سر دو سال خواهید دید که محتوای بنرها عوض شده است. هیئتها هم میتوانند در این زمینه کار کنند. من فکر میکنم در این مسیر ما باید جهت را مدام تذکر بدهیم تا حداقل نگذاریم راه کج شود. ولی فعلا نمیتوان مقابل مسیر ایستاد.
پس شما قائلید به گزینههای پیشنهادی فکر کنیم.
یعنی ضمن اینکه میپذیریم شام بدهند، فکر هم بکنیم. من یکی از مرامهایم این است که از فرصتها خیلی استفاده کردم. گاهی جمعهای آمادهی ۲۰۰-۳۰۰ نفری هست، مثل مراسمهای ترحیم، زمانی که مادر خودم مرده بود جزوه ای نوشتم تحت عنوان «مادرم میگفت:…» قبلا سخنان مادر را از برادر ها و خواهر هایم جمع آوری کردم چکیده آنها شد ۴۰ تا حرف خودمونی از مادرم که همیشه بعنوان نصیحت به ما می فرمود. . توی مراسم پخش کردیم.
برای یکی از اقوام نوشتم فلسفه عدد ۴۰، توی چهلم پخش کردیم، یا راز مصیبت. بعد وقتی رفتم جلسه دیدم مداح داره میخونه ولی سالن شده سالن مطالعه
برای یکی از اقوامم که در تهران فوت شد جزوه ای نوشتم تحت عنوان «عنصر تقوا در زندگی اهل قدیم» و در مجلس ترحیم پخش کردیم . این میشود استفاده از فرصتها. پس نمیتوان اجتماعات را به هم ریخت یا حذف کرد ولی میتوان از فرصتهایی که ایجاد میشوند به خوبی استفاده کرد. ما در ایران اجتماع خیلی، فراوان داریم، ولی استفاده نمیکنیم.
برای مرده ختم و سوم و هفت و شش زنانه و اولین عید و اولین شب جمعه و… میگیرند همه هم با اعلامیه و شام و ناهار و کلی دنگ و فنگ که کلی هم اسراف دارد. مثلا پدرم میگوید قبلا شش زنانه میگرفتند چون مردها اجازه نمیدادند زن ها در مراسم تشییع شرکت کنند. ولی الان که زنها توی همه ی مراسمها هستند، چه لزومی دارد که یک مجلس جداگانه گرفته شود؟
گاهی بعضی رسمها مربوط به دین نیست، مربوط به زمان و فرهنگ و آداب و رسوم است که بعضی چیزها را میطلبد. مثلا بعضی جاها ممکن است عید فطر نمیروند سرخاک، ولی ما میرویم. این بدعت هم نیستها! یک آدابی است جزو آداب مردم کاشان که دوست دارند عید را با اموات بگذرانند. بعضیها شش نمیگیرند. باید ببینیم در مجلس چه میگذرد و مبلغ چه میگوید و تشریفات در چه حدی است؟ خیلیها برای مسجد رفتن عذر شرعی دارند یا اصلا دیر متوجه میشوند، خوب شش زنانه برای اینها به جاست. به زور آبروداری و وام گرفتن درست نیست. در مجموع آنچه که مهم است این است که ما نیروهای فرهنگی باید از این فرصتها خوب استفاده کنیم. یکی اینکه جمله های خوب به بنریها برسانیم، دیگر اینکه جزوههای مناسب پخش کنیم مردم بخوانند، مردم پول هم میدهند مثلا طرف حاضر است ۱۰۰ هزار تومان بدهد برای پخش مطلب در مراسم بابایش. تازه میشود آخر جزوه هم نوشت: «با تشکر از همراهی عزیزانی که در مراسم تشییع و تدفین و… شرکت کردند، انشااله در جلسات شادی جبران شود.» مردم هم استقبال میکنند. میدانید چرا این کارها انجام نمیشود؟ چون فکر پشت این کارهاست. مثلا خرما میخواهیم بدهیم، میگویند گردو بگذاریم وسطش، هم قوت دارد و هم هسته ندارد که کثیفکاری کند. این چون یک کار تقلیدی است، همه بلد شدند و انجام هم میدهند. ولی کسی این فکر را ندارد. نیروهای مذهبی باید این فکر را در جامعه روان کنند. باید نشست و یک سری برنامهریزیهایی کرد و این کارها را عمومی کرد.
مطالب مشابه :
تشكر و قدر داني
دانلود مجالس ختم چهلم صدور اعلامیه ارزشمند مداحی آماده اجرای مجالس ترحیم می
افتتاح یادواره شهداء قبرستان هرازجان + گزارش تصویری
و دارالـایـتـام، کـلـاسـهـای آمـوزش مـداحـی و قـرآن مـی بـاشـد، آمـاده دانــلــود
مراسم ترحیم برای اموات یا برای افراد
یعنی اینها یک سری از تعبیرات ماست که در اعلامیه ها ترحیم واعظ یک سری متن آماده کنند
بیش از 4،400 تصویر فوق العاده با کیفیت و متنوع شاتراستاک – پک سه DVD2 / اورجینال
مجموعه ای که در پیش رو دارید مجموعه ای عظیم از زیباترین تصاویر آماده به صورت کاملا موضوعی
ما می توانیم ....از استاد مصطفی طباطبایی-مدرس تربیت معلم زینبیه (پیشوا)
من هم که از قبل پاکتی آماده کرده بودم روی تابلو اعلامیه ترحیم دانلود فایل
سوالات متداول فتوشاپ سری2
فایلهای دانلود شده ناشناخته !! طرح های آماده اعلامیه ترحیم 3222. سوال در مورد روشهای
غمگینم
خیلی سخته که حداقل واسه خداحافظی با عشقت کلی حرف آماده تــــــــــــــــرحیم دانلود
تخریب چهره شهر روز به روز تشدید می شود
آماده پذیرش انتقادات و پیشنهادات دانلود جزء جزء ( دریافت حق نصب اعلامیه و آگهی در
گزارش تحلیلی/ فراز و نشیب های انتخابات مجلس در کرمانشاه
در کرمانشاه و دیگر استانهای غربی، با حضور و شرکت در مراسم ترحیم چاپ اعلامیه آماده اخذ
برچسب :
دانلود اعلامیه ترحیم آماده