یک شعر از برادرم بیدار برای مادربزرگ
هوالباقی
نباید سکوت می کرد خورشید
وقتی روز روشن
خدای بزرگ تو را دزدید
خورشید ,
که خود دور تو می چرخید .
.
روز روشن
آسمان خانه یمان
غروب کرد و
آن رادیوی قدیمی اذان گویت
" آخ " هم نگفت
من اما نمازم را
به افق پیشانی ات خواندم ,
تو که غروب کردی
خدا هم نماز خواند ...
.
شاید نباید سکوت می کرد
خدا
ولی گویی دستپختت را بیشتر از ما دوست داشت
و قدر بوسیدن حنای دستان پیرت را
بیشتر می دانست ...
و بیشتر می شناخت
قامت عزیز تو را
میان خواب آلودگی صبح های اتاقم
وقتی کتابهای روزمرگی ام را مرتب می کردی و حواست بود
بیدار نشوم ...
خدا بیدار نشسته بود آنگاه و
تماشایت می کرد
یک عمر , در نابینایی ما تماشایت می کرد ...
تا دوم پاییز
میان همهمه ی سکوتهایمان
تو را بدزدد ,
و همه ی کودکی ام را
و بیست و چند سال لذت به خانه برگشتن ها را
والبته
خدایم را .
.
دلم به حال بهشتیان می سوزد
وقتی چند ماه است
با " خاله ثریا "
گوش خدا را برده اند...
و این است جزای خوبی در زمانه بد بودن ما!!!
و خورشید
و همه ی ما
که اجازه دادیم
تو را مرده بخوانند مردم شهر ...
نه
تو نمرده ای
.
تبسمی بودی
بزرگ تر از قاب آسمان این جهان
یک خدای مهربان
تو را دزدید
تا برایش "الرحمن" بخوانی از حفظ
و مدیریت "درخت های گردوی " بهشت را
در دست بگیری
خانم "مارپل" ...
درست لحظه ی غروبت
آسمان باورم نورانی شد
برای همیشه , تو بر تنهایی ام می تابی .
.
خوشحالم خدایی که آنجاست
بیشتر از ما
قدرت را می داند
و به گوشت می رساند
تولدت همیشگی ات مبارک
مادر بزرگ.....
مطالب مشابه :
یک شعر از برادرم بیدار برای مادربزرگ
بعد از مرگ برای همیشه , (لطفا برای شادی ارواحمون ومادربزرگ پدربزرگ خوبم هم صلوات
مناظره عاشقانه و شاعرانه سیمین بهبهانی
دارد و شعر برای او عرصه بزرگ پدربزرگ؛ چون پیش از مرگ پدربزرگ. چنانچه می
سیمین بهبهانی در یک نگاه
و بیشتر درد اجتماع و جامعه و مردم او را به شعر گفتن وامی دارد و شعر برای او مرگ پدربزرگ.
سیمین بهبهانی
دارد و شعر برای او عرصه بزرگ پدربزرگ؛ چون پیش از مرگ پدربزرگ. چنانچه می
فصل بهار وقتي مياد....
شعر و سرود و داستان برای کودکان و داستان پند پدربزرگ در « اما مرگ پايان زندگي ما نيست
کودکان
برای کودکان مرگ سوغاتیست که تنها به پدربزرگها و مادربزرگها میرسد. شعر کودک
دلنوشته(پدربزرگ)
افتادم که سال پیش فوت شدن.راستش همیشه فکر میکردم احساسم نسبت به مرگ پدربزرگ خوشگلی
یک شعر از پدربزرگم ...
برگ بی برگی تو را چون برگ شد / جان باقی یافتی و مرگ پدربزرگ عزیزم شور برای خواندن ادامه
با کودک چگونه از مرگ صحبت کنیم؟
با کودک چگونه از مرگ صحبت کنیم؟ اگر پدربزرگ قبل از مرگ مریض بوده، اطمینان شعر برای
پدربزرگ نامه -1
از تمام دارایی پدربزرگ نازنینم تنها یه خونه تو پرسیدم که بابا از مرگ می برای چی ؟! برای
برچسب :
شعر برای مرگ پدربزرگ