درس "چگونگی تصنیف گلستان "به نثر ساده ( جهت استفاده دانش آموزان )
شبی از شب ها در مورد ( باب ) روزهای سپری شده می اندیشیدم و بر عمر بیهوده از دست رفته افسوس می خوردم و دل سخت چون سنگم ( از جهت بسیاری گناه ) را با اشک الماس گونه سوراخ می کردم و این اشعار متناسب با احوالم را می سرودم.
اشعار ( در بخش آثار منظوم )
بعد از تفکر در مورد این موضوع صلاح را در آن دیدم که گوشه نشینی اختیار کنم و با کسی هم نشین نشوم و نوشته های (دیوان ) خود را از بین برده و پس از این حرف های بیهوده نزنم .
تا این که دوستی که در کجاوه مونسم بود و در اتاق ( مغازه ) هم نشین ، طبق معمول وارد شد هر چه میل به بازی نشان داد و زمینه شوخی را فراهم کرد پاسخش ندادم و از حال تفکر عارفانه بیرون نیامدم.
یکی از وابستگان من او را از چگونگی ماجرا آگاه کرد که فلانی (سعدی ) تصمیم قطعی (محکم ) گرفته که باقی عمر گوشه نشین باشد ( به عبادت بپردازد) و سکوت اختیار کند . تو نیز اگر می توانی دنبال کار خود برو و طریق دوری پیشه کن . گفت : به بزرگی خداوند و هم نشینی دیرین که سخن نگویم و حرکت نکنم زیرا آزار دوستان نشانه نادانی و تاوان سوگند خوردن آسان است و درست نیست که شمشیر علی (ع) در غلاف بماند و سعدی سکوت کند.
خلاصه ، توان خودداری سخن نگفتن با او را نداشتم و گفتگو نکردن با او را شرط جوان مردی ندانستم زیرا دوستی سازگار بود و به من علاقه صادقانه ای داشت.
ناچار با هم سخن می گفتیم و گردش کنان ( تفریح واری ) بیرون رفتیم ؛ در فصل بهاری که شدت سرما فروکش کرده و فصل بهار فرا رسیده بود.
اتفاق افتاد که شب را در باغ دوستی بگذرانیم . جایگاهی بانشاط و سرسبز با درختان انبوه ، گویی گل و سبزه را چون خرده های شیشه بر خاکش ریخته اند و خوشه های انگور مانند ستاره پروین از درختان تاکش آویزان بود.
صبحگاه که قصد برگشت بر اندیشه ماندن غلبه کرد ( تصمیم به برگشت گرفتیم ) ، او را دیدم انبوهی گل و سبزه و گیاه و ریحان گرد آورده و قصد برگشت دارد. گفتم : گل باغ آن گونه که می دانی زود پژمرده می شود و رونق گل را دوام و وفایی نیست.و دانایان گفته اند : آن چه ماندگار نیست ارزش دل بستگی ندارد. گفت : راهش چیست ؟ گفتم : برای خوشی بینندگان و شادی حاضران کتاب گلستانی می توانم بنویسم که باد پاییزی نتواند برگ های آن را پژمرده کند و گردش روزگار شادی بهاری اش را به غم و رنج خزانی تبدیل نکند.
همین که این را گفتم ، گل ها را ریخت و اصرار کرد که " جوان مرد چون وعده دهد وفا کند. " در همان روز پاک نویس فصلی از گلستان میسر شد در مورد خوش رفتاری و آیین گفت و گو ، در پوششی که برای سخنوران مفید باشد و باعث رسایی نوشته های نویسندگان می شد. خلاصه ، بهار تمام نشده ، کتاب گلستان به پایان رسید.
به امید موفقیت نسل نو اندیش و حافظ ادب پارسی
مطالب مشابه :
دانلود رایگان کتاب حکایتهای گلستان سعدی شیرازی به زبان بسیار ساده و روان به صورتPDF
دانلود رایگان کتاب حکایتهای گلستان سعدی شیرازی به زبان بسیار ساده و روان به صورتpdf
زندگینامه سعدی به زبان ساده
زندگینامه سعدی به زبان ساده. گلستان به نثرزیبا وروان فارسی
بازنویسی حکایات گلستان سعدی از نظم و نثر کهن به نثر نو 1
منثور گلستان سعدی به سعدی با زبانی ساده تر گلستان به زبان سعدی
باز خوانی حکایتی از گلستان سعدی
باز خوانی حکایتی از گلستان سعدی. آری گاهی معطوف داشتن ذهن و زبان به اتفاقی ساده در زبان
درس "چگونگی تصنیف گلستان "به نثر ساده ( جهت استفاده دانش آموزان )
دبیران زبان و ادبیات درس "چگونگی تصنیف گلستان "به نثر ساده در غلاف بماند و سعدی
پیامبر زبان ، سعدی
با این همه، عمده غنا و انعطافی که سعدی به زبان ادب سعدی در گلستان ساده سعدی
گلستان سعدی و بهارستان جامی
شعر هایش به زبان های زنده هم از نثر سادهی فصیح و را به شیوهی گلستان سعدی به
سعدی، هدیهی ایرانیان به مردم جهان
که دیوار ساده و کوتاهی کدام سمت به در آیی. زبان فاخر؛اما گلستان سعدی،به کوشش
تاریخ ادبیّات سال دوم / ویژه ی ترم دوم
است و مسایل اجتماعی را به زبان ساده و شوخی های به شیوه ی گلستان سعدی نوشته
گلستان سعدی
برای دسترسی به آرشیو کامل کتاب ها کتاب صوتی گلستان سعدی هم اکنون در فروشگاه (زبان اصلی
برچسب :
گلستان سعدی به زبان ساده