205 ضرب المثل نایینی
سلام
با سلام و ادب خدمت کاربران و دوستان
تعدادی مثل و ضرب المثل محلی را از منطقه نایین و اطراف ان که منطقه ای با قدمت زیاد و دارای چندین پارچه روستا است که متاسفانه در سالیان اخیر به دلیل مهاجرت به شهرها بسیاری از انها یا خالی از سکنه است یا جمعیت انها مسن و کهنسالند برایتان نقل میکنم.
.
البته ممکن است در بین انها مواردی باشد که شما ان را نزدیک یا قرینه با مثل فارسی ببینید .ولی از انجا که مدرکی ندیدم مبنی بر اینکه زادگاه اصلی این موارد روستا های اطراف نایین است یا از زبان فارسی و دیگر زبانها به ان وارد شده انها را برایتان نقل میکنم و خرسند خواهم شد استادی مستند به زادگاه امثال اشاره کند تا اصلاح نمایم
لازم به ذکر است در گویش محلی بعضی کلمات بی پرده و رک بیان شده است که من ان را دلیل بر بی ادبی یا به قول امروزی ها کلاس پایین روستایی نمی دانم بلکه دلیلش ساده دلی و سادگی روستایی است که حرفهایش را اینگونه بی پرده می گوید .و این را در بسیاری از سایتها و وبلاگهای روستایی به وضوح می بینیم.
از خواننده گان محترم استدعا دارم با نظرات و راهنمایی های دلگرم کننده و سازنده این حقیر را یاری فرمایند تا مجموعه ای زیبا گرد اوری شود و میراثی برای ایندگان و جوانانمان که گویش مادریمان را کم کم از یاد برده اند باشد برای یادگاری.
1_وِ پری قیوش برخوارته
یعنی به پر قبایش برخورده است
معادل فارسی ان .به تریج قباش برخورده
مورد کاربرد ان واضح و روشن است.
2_همیشه از گُمب سٌو بر نایه یه وخ سر گین بر یه..
همیشه از راه خروجی اب سیب همراه اب نمی اید شاید سرگین بیاید.
یعنی همیشه در زندگی همه چیز بر وفق مراد نیست و طبق روال انجام نمی شود .
3-دی ابی ملا لیتیش نا پیا
این دیگه ملا و مطرب نمی خواست
ملا و مطرب برای علنی کردن و جار زدن موضوع خاصی هستند .لذا برای اینکه بگویند این مورد نباید بر ملا میشد یا جار زده می شد بکار می رود
4-ما اگه از اسب در کفتم از اصل ور نه کفتم
اگه از اسب افتادیم از اصل نیوفتادیم
در موردی بکار میرود که شخصی بخواهد بگوید اگرچه برایم مشکل پیش امده اصالتم پابرجاست
5-اوسا بُزو گُ پشکل بی قالب ساجه
اوستا بز هست که بدون قالب پشکل می سازه
این مثل در مواردی بکار میره که شخص ادعای بیش از هنرش را داشته باشه و خودش را استاد بداند در حالی که چنین نباشد.
6-نه اُفتو از دی داغتر بُ نه کاولی از دی سیا تر
نه افتاب از این داغتر میشه نه کولی از این سیاهتر
معادل فارسی ان میشه .نیست بالاتر از سیاهی رنگ..در موردی که فرد بخواهد بگوید که بد تر از این نمی شود کاربری دارد
7-خر پا بار نی ین .بار پا خر نا بی رن
الاغ را میبرن پای بار .بار را پای الاغ نمی برن
منظور این است که کار باید از راه درست خودش انجام شود .تلاش بی حاصل و کار بی مورد نباید کرد.
8-چمچه پسایی کی رن.
از یه قاشق به نوبت استفاده می کنن
مفهوم ان این است که اینقد با هم رفیق هستند که من و تویی ندارند و از یک قاشق به نوبت استفاده می کنند
9-دویی وِ کیلنگو اُیی وِ کیلنگو تیور
در اینجا کلنگ است و در اونجا کلنگ و تبر
در موردی که شخص از محل زندگی و روزگارش بنالد و در پی هوای تازه به اشتباه قصد عزیمت داشته باشد از روی نصیحت به او گوشزد می کنند
10-بهار یک عرسی خِرُ
عمر بهار به اندازه عر عر الاغ طول میکشد.بهار زودگذر است
هشدار و اگاهی از عمر زود گذر است.
11-از دیگ چویی حلوامی نه خوارته
از دیگ چوبی حلوا نخوردیم.
دیگ در عین اینکه نامش بزرگ و برای پخت و پز است ولی نوع چوبی ان مصرفی ندارد و به کار نمی اید
این مثل هم در مورد کسی است که ادعای پوشالی دارد
12-مَلو رویی قیومت
گربه روز قیامت.نقل معروفی است که گربه هرچقدر هم پذیرایی شود باز هم میو میو میکند که مرا سیر نکرده اند .
معادل فارسی ان گربه بی چشم و رو است ..برای افراد ناسپاس که به حق خویش هم قانع نیستند بکار می رود.
13-کو یه زونه پالون دوز گو تو همبونو وَ چی یو(هُو)
سگ می داند و پالان دوز که داخل همیان چیست
داستانکی داردقریب به این : پالان دوزی برای شخصی کار می کرد ه که سگی داشته لوس و مزاحم کارش می شد .پالان دوز حوصله اش تنگ می شود و از داخل همیان درفشی را در می اورد و ضربه ای به سگ می زند .از ان پس هرگاه مزاحمش می شده به محض اشاره پالان دوز به همیان سگ حساب کارش را می کرده و دور می شده .
صاحب سگ سبب را از پالان دوز می پرسد و این را جواب می شنود که : کویه زونه...........
شخصی که نگران موضوعی است و دیگران از ماهیت و اصل ماجرا خبر ندارند بکار می برد.
14-آیور تُ سیبند گُ نَه واره خُل خُلیش تیر ماه بالا شُو
اذر تا اسفند که نبارد تیر ماه سر و صدایش بلند میشود.. ( زندگی کشاورز و دامدار روستایی بستگی به بارش زمستان دارد)
اشاره دارد به اینده نگری و عاقبت اندیشی.
15-بزغالی مایه تو گله نا بَو که
بزغاله ماده را نمیشود قاطی گله کرد
بزغاله ماده نه شیر دارد و نه پروار است ( بینابین است). . برای کسی به کار می رود که بخواهد کاری را مجمل بگذارد.
16-خر گو خورابی شَو گوش گا نا وَنن
خر که خرابی به بار می اورد گوش گاو را نمی برن.(خرابی در اصطلاح روستایی زمانی گفته می شد که زراعت بوسیله علف خواران بی اجازه مالک مورد تعرض قرار گیرد)
مفهوم ان این است که اگر الاغی خسارت به بار اورد گاو نباید مجازات شود..مکافات عمل هر شخص مربوط به عملکرد خود اوست.
17-خری ما از کُرگی دمبُش نه دارت
خر ما از زمانی که کره بود دم نداشت.
این مثل زمانی کاربری دارد که بنا به مصلحتی شخص از حق و گفته خود انصراف دهد.
در صورت کلی و به اجمال این مفهوم را می رساند (در حالی که حقیقت چیز دیگری است اما من حرف خود را پس می گیرم).
18-چوش وِبون کفت.یا چوش و افتو کفت.
چوبش به بام اوفتاد .یا چوبش به افتاب اوفتاد
یعنی کار او دیگر ادامه نخواهد داشت یا از گردونه خارج شده است. (کارش تمام شده است).بیشتر در مورد شغل و کسب از رونق اوفتاده بکار می رود...
19-موم زادش بو نی یو
میشود او را امام زاده برد.(نقل از اقای منظوری سایت روستای امام زاده قاسم)
امام زاده ها نزد ما از احترام وقداست خاصی برخوردارند ودر گذشته که ایاب و ذهاب و مسافرت راه دور مشکل بوده محل زیارت اداء نذورات .دید و بازدید و تجمع بوده است .
معنی کلی ان این است که .میشود او را در انظار عمومی برد و مایه خجلت نیست(بیشتر در مورد انتخاب نو عروس و زمان خواستگاری مصطلح بوده است)
20-ری در نی نه یو
رو پوشونی نیست.
کاربری این مثل با شماره 19 در یک مایه است .یعنی مایه ابرو ریزی نیست و در میان مردم میشود گفت که فلانی متعلق به ماست.
21-بُزچو نَمیر بهاری یه .کُمبیزه خوی خیار ی یَه
بزک نمیر بهار می یاد خربزه با خیار می یاد
مفهوم کلی ان وعده سر خرمن دادن است . در موردی که شخصی وعده تهی برای اینده می دهد کاربری دارد.
22-خِر وِخر سَرنی
باعث در امدن صدای خر با استفاده از صدای خر دیگر شدن و شلوغی بی جا برای منظوری ایجاد کردن.
با استفاده از ایجاد شلوغی بیخودی به هدف رسیدن یا کار را به نفع خود تمام کردن.{
معنی کلی ان. تبانی و با ایجاد هیاهوی ساختگی به مقصود رسیدن است.
23-یومی یم روغن تو چورامی کی ره فو تو شوش کَ
اومدیم که روغن بریزه به چراغمون فوتش کرد.
در موردی که از شخصی انتظار یاری و همدلی داشته باشیم و بر خلاف نتیجه حاصل شود این مثل کاربری دارد.
24-خِر خوی قاصد اُو وَنا خوره
الاغ با قاصد اب نمی خورد
یعنی در کارها باید خودت دست بکار شوی با واسطه کار انجام نمی شود
25-روغِن خاشوش دی یه دردی زای گیرفته
روغن بومی دیده درد زایمان گرفته
(روغن بومی با شکر اولین خوراک زن تازه زا در روستاهای قدیم بود ه)
این مثل برای ادم فرصت طلب و سوء استفاده گر از موقعیت پیش امده بکار می اید.
26-تی از کف پا کویه براری
تیغ (خار)از کف پای سگ در اوردن
در مورد کارهای شاق و رودر رویی با افراد بسیار بد برخورد استفاده می شود
بطور نمونه می گویند صحبت با فلانی تیغ از کف پای سگ در اوردن است.
27-پالونوش کَجُ
پالانش کج است.به این مفهوم که کارش ایراد دارد.جایی از کارش می لنگد.بطور کلی مشکلی دارد.
28-دول همیشه راس از چَ بر نا یه
دلو همیشه صاف از چاه بالا نمی یاد
به معنی اینکه .همیشه کارها انطوری که تو دلت می خواهد و پیش بینی کرده ای انجام نمی شود.
زندگی دایم بر وفق مراد نیست.احتمالات را باید در کارها جدی گرفت و تدبیر کرد.
29-چَ کِن خویوش همیشه تِگ چَ وَیو
انکه چاه می کند همیشه خودش ته چاه است.
منظور کسی که در کار مردم اشکال و مانع ایجاد می کند خودش به مکافات کارش نزدیک تر است.شخص مانع تراش زودتر و بیشتر در معرض اسیب و زیان است تا دیگران.
30-تاپو بی چش و ری
تاپوی بی چشم و رو.
تاپو ظرفهای بزرگ بیضی شکل از جنس گِل یا گِل پخته (سفال) بود که روی زمین یا در دل زمین می گذاشتند و مواد خوراکی را مدت چند روزی در ان نگهداری می کردند .نمونه بزرگتر ان بنام چیلو (چیل)یا همان سیلوی کوچک و برای نگهداری انواع غلات بوده است
به کسی میگویند که بدون رعایت ادب و احترام و دیدن دور و بر خود جایی می نشیند
به طعنه برای تادیب تاپوی بی چشم و رو گفته می شود
31-سَرگینوش سِفتُو
سرگینش سفت است.
فیس و افاده اش زیاد است .بهانه جویی می کند.ایراد بی جا می گیرد
برای شخص پر افاده که ایراد به هر چیزی می گیرد بکار می رود
32-وسکی خوش چُسُ دم خی زینه وَچُسَ
از بس که خوش چُسِ دم خزینه هم می چُسه
این مثل هم برای کسانی به کار می رود که فیس و افادشان با وضع ظاهری و مالیشان علیرغم ادعایشان هماهنگی و همخوانی ندارد..
لازم به توضیح اینکه .این مثل به گونه های مختلف گفته شده
مثلا در حوالی روستای مزیک نایین دوست خوب ما اینگونه روایت کرده
وسکی خوش چُسُ وری وا و چُسُ
از بس خوش ... جلوی مسیر باد هم ......
یا روایت دیگری اینکه.
از وسکی خوش قام اُقیلمو دمی خیزینه و هَنیگه
یعنی از بس که پایش خوش تراش و ساقهای قشنگی دارد دم خزینه می نشیند.
33- اتش موجازُ
اخلاق و طبعش مانند اتش است
اخلاقش تند و طبیعتا اینگونه است.
34-غولا وِ تِل قلش نه مِسه
کلاغ به قلعه نه ریده است .منظور صبح خیلی زود یا بی موقع است.زودتر از بیدار شدن کلاغ از خواب.
در مورد عجله بی جا و دست پاچگی شخص در شروع به کار استفاده می شود.
35-سازیت اگه چل گز جی بُ از کَلو ما ردوش وابوی
سازویت اگر چهل متر هم باشد باید از کلوی ما بگذرد.
توضیح اینکه.سازو طنابی از الیاف خرما و.کَلو چوبی است به شکل بیضی یا (v) که یک طرف ان کمی بلند تر است .به سر طناب می بستند و.برای بستن بار حیوانات و ......استفاده می شده .
مفهوم این مثل این است .با ما نامهربان نباش که خلاصه کارت بدست ما حل می شود.یا گذر پوست به دباغ خانه می افتد
36-طو ناف تُو بر شی یه
طناب تاب در رفته
به شخص بلند قامت شُل و بی حال وکم خاصیت گفته می شود .به حالت ریسه رفتن از خنده هم اطلاق می شود.
37-دُوی ملو ته بر کَ دونی یو
خیز گربه تا دم در کاهدان است
برای افرادی که تقلای زیاد در شروع کاری می کنند و به سرعت هم متوقف می شوند بکار می رود
به این مغهوم هم هست که .جای نگرانی نیست دوام و سرعت این عمل چندان نیست.
38-خر خوی نیمی داغ کیرن .کفتین خوی جیمی
الاغ را با نمد داغ می کنند(گرم می کنند) و بیل را با (چوب مخصوص) دسته می کنند
یعنی برای هر کاری ابزار و لوازم خودش لازم است.
39-بی ریخ کَلی
بی ریخ .همان( ابریق ) که ظرفی عمدتا مسی برای شراب است در گذشته نمونه های گلی و سفالی ان به جای افتابه امروزی کاربرد داشته.(کَل) در اینجا به معنی لوله شکسته .
کَل در گویش ما به معنی بی شاخ هم مصطلح است .بز کَل یعنی بز بدون شاخ.
بنابر این به هر چیز که کارایی مطلوب را نداشته باشد یا از جهتی معیوب باشد اطلاق می شود
40-تِل اگه تاک نی یه دِشتو اگه هِم نی یه مُشتُ
شکم را اگر باز کنی (شکم پرست باشی)به اندازه یک دشت است و اگر ان را ببندی به اندازه یک مشت است
این مثل جنبه نصیحت و موعظه هم دارد .
مفهوم کلی ان این است که در دنیا هر جور بخواهی می شود عادت کرد و زندگی کرد
41-چوت وِخرمن ما نا یه
چوب تو خرمن ما گذاشتی .
یعنی پشت سر ما حرف زدی.افتادی تو پوستین ما
42-در لحنی شدید تر میگن.(چوت وِ خرمن ما بَسه)
چوب به خرمن ما زدی.پشت سر ما حرف نا روا زدی
43-چوت او اِسه.یا ترکت او اِسه
چوب برات تو اب داره خیس می خوره.یا ترکه برات تو اب داره خیس می خوره
این مورد در زمانی که کسی را بخواهند تهدید به تادیب کنند کاربری دارد.چوب تَر یا ترکه تَر برای چوب فلک و ادب کردن محصل بکار می رفته.
44-پیزور صَی مِنُش یک قاز (راوی اقای منظوری امام زاده از امام زاده قاسم کوهپایه)
صد من پیزور یک قاز
دوتعبیر به یک معنی و مفهوم کلی. پیزور به مفهوم لاف و تعریف و تمجید توخالی است.
پیزور در جایی به سفال کاه و کلش گفته می شده که فقط به درد پالان الاغ می خورده که پفکی شود(توضیح اقای منظوری)
اما انچه خودم دیده ام و می شناسم به شرح ذیل است
پیزور نی های نازک سبز رنگ و باریک و پفکی است که در داخل استخر عمومی ابادی که کف انها خاکی بود سبز می شد و به هیچ دردی نمی خورد .ارتفاع ان تا حدود یک متر هم می رسید .از این رو مثل شده است.
45-پیزوریش وِپیش پالون نا
پیزور به پیش پالان گذاشت .
وقتی کسی بیهوده از کسی تمجید کند بکار می رود
46-پیزوریش تُو نا
پیزور تاب می داد
در اینجا به معنی .چاخان میکرد. بلوف می زد. کار بیهوده می کرد .
و بطور خلاصه اینکه پیزور به اشیاء بدرد نخور هم اطلاق میشود مثلا ماشین پیزور.
47-اُووش هرزو
آبش هرز می رود
به معنی اینکه دیگر قادر به انجام کارهایش نیست و از کار افتاده است.
48-خر یا خر اول وََ
خر جای خر اول است.
وقتی بخواهند بگویند تغییری حاصل نشده است و در اصل عملی انجام نشده کاربری دارد
49-ایکی وِخر بنده ایکی وِخورجن
یکی به الاغ میزنه یکی به خورجین.
یعنی دو گونه کار میکنه .معلوم نیست طرفدار کیست یا مقصود اصلی او چیست.و به تعبیری ریا کار است
50-دَسوش دو شو وی یو
دستش اغشته به دوشاب است.
دوشاب یا شیره را قدیم در منطقه ما از توت می گرفتند که چسبنده و غلیظ بود .
تلویحا برای شخصی که گَنده دزدی می کند بکار می رود.نمی گویند دزد است میگویند دستش به اشیاء می چسبد.
و این یک نکته از صدها نکته اخلاقی فرهنگی جالبی است در پاسخ به کسانی که مثلهای عامیانه و ساده را بدور ازاخلاق و فرهنگ می دانند
51-اُووش کرتی اخر شُو
آ بش به کرت اخری میره
کارش به اخر رسیده و رو به پایان است . دوام چندانی ندارد.
52-دیموش تی رَ په اوندی یو
صورتش اغشته به قره قوروت است.
(قره قوروت یا قارا در فرهنگ روستایی نمادی از ترشی است)
در مورد افراد همیشه عبوس و چهره در هم استفاده می شود.
53-شِو چش و دیم.
شب چشم و صورت
این مثل برای افرادی که علاوه بر اخمو بودن سیاه سوخته هم هستند به کار می رود .
54-از چَک بر نه شُو
از دم چَک (حلاجی) در نرود
در قدیم پنبه را با ابزاری شامل چَک و کومون(کمان) حلاجی می کردند (در اصل از هم باز می کردند) .چک وسیله ای مثل گوشت کوب بزرگ و چوبی است.و کمان تشکیل شده از چوبی بسیار سبک به شکل خمیده به طول تقریبی یک متر و نیم که در یک سر ان صفحه ای تعبیه شده و دو سر چوب بوسیله زه (قسمتی از روده تابیده گوسفند) که مانند چله کمان در تیر اندازی قابلیت ارتجاعی دارد ارتباط پیدا می کند .هر گاه ضربه چک بروی زه اصابت کند شروع به ارتعاش کرده و در تماس با پنبه الیاف ان را حلاجی می کند
منظور این است که نگذار کاری بد و ناقص انجام شود.یا از زیر دستت در بره
55-وِ مَلوشی وات فضیله ات دو وایو دِلا خاکوش کَ
به گربه گفتن فضله ات دارو است ان را زیر خاک کرد
برای کسانی که نظر تنگ و حسود هستند و حاضر نیستند حتی از پست ترین چیزشان که بدرد هم نمی خورد دیگران بهره ببرند بکار می رود.
56-گیزر جعفر َ وای رنده
زردک جعفر اباد را رنده می کنه
(جعفر اباد روستای بوده که زردکهای اب دار و بزرگی در مزرعه اش به عمل می امده و اسمی بوده است)
یعنی طرف صحبت گر چه از موضوع اطلاع دارد و حرف تو را می شنود خودش را به کوچه علی چپ زده و کار دیگری انجام می دهد
یا ضمن اطلاع از موضوع دیگران را به کار دیگری که اهمیت چندانی ندارد توجه می دهد
57-سیبرزی تل هَشکمبَ
اسپرز(طحال) چسبیده به شکمبه
طحال ربطی به شکمبه ندارد ولی بسیاری مواقع نا خواسته همراه اوست
معنی ان سر بار و طفیلی بودن و حضور بدون دعوت است.
58-غلاوور سر جالیز
مترسک سر جالیز
به افراد هیکل مند و تنبل این مثل اطلاق می شود که علاوه بر جثه بزرگ کارایی بسیار کمی دارند.
59-دَسوش تو خیگ شیره دِرو
دستش داخل مشک (خیک)شیره است
یعنی الکی سر خوش است و شادی بیهوده میکند .(شیره گرچه شیرین و گوارا است اما کسی که فقط دستش ان را هم می زند بهره ای نمی برد)
60-هر یا وَافتو هُو سایه جی یه
هر جا افتاب است سایه هم می اید
روزگار بر یک منوال سپری نمی شود .پستی و بلندی و سرما گرما دارد
61-خری پیر اُ تیری رنگی
الاغ پیر و توبره رنگین.
در جایی بکار می رود که همخوانی و هماهنگی بین پوشش و سن و سال شخص نباشد
.
62-کار از شیو خورابُ
کار از زیر خراب است.
کار از پی ریزی و زیر بنا مشکل دارد.
63-دِ سِری یَک چَز َ نِن
(چزه بوته ای بیابانی است).بر سر یک بوته ادرار می کنند.
(حیوانات در بیابان برای علامت گذاری قلمرو بر روی چزه ادرار می کنند ).
عقیده و قلمروشان یکی است.با هم شریک و رفیق هستند.
64-چَزَشی وا شی بَرتَ
بوته ای که مشترک روی ان ادرار می کردند را باد برده است.
دوستی و رفاقتشان به هم خورده است.
یا نقطه مشترک دوستی شان از میان رفته است.
65- چَزه دُمبو شی کَ .
(وقتی می خواستند حیوانی مزاحم را فراری دهند و بترسانند بوته ای به دُمش می بستند و اتش می زدند .حیوان فراری می شده)
از این روی این مثل برای فرار کردن و فراری دادن کاربری دارد
در اینجا یعنی او را فراری دادند.
66-هَشکمبش ای ری کرتَ یُو
شکمبه اش وارونه است.
یعنی خیلی پر خور است .گرسنگی و سیری نمی فهمد.
این مثل بیشتر برای افراد پرخور و کم کار استفاده می شود که دایم به فکر شکم و خوراک هستند.
67-اَفتَو لِوی بون
افتاب لب بام
منظور کوتاهی و زود گذر بودن است.
(بیشتر پیران می گفتند ما دیگر افتاب لب بامیم.)
68-خر گو خوی سر تو طویله نَ شُ خوی دُمبوش توش کی رن
خر که با سر تو طویله نره از طرف دُمش میفرستنش تو( با زور و اجبار)
برای کسانی که تابع جبر و زور هستند و با احترام حرف حساب نمی فهمند بکار می رود.
69- اُشُتر شور خوارته
شتر شور خورده
(شور گیاهی است بیابانی و کویری مورد علاقه شتر) که با استفاده از ان سرمست می شود.
به افراد سر به هوا و بی توجه گفته می شود.یا کسانی که شنگول هستند
70- پاشنی گیوش کار داره .یا پاشنی گیوش گوشادُ
پاشنه گیو ه اش کار دارد.یا پاشنه گیوه اش گشاد است.
(گیوه پاپوش قدیمی است)
برای افراد تن پرور و تنبل استفاده می شود.
این مثل هم از نمونه هایی است که نکته اموزشی ظریف و نهفته دارد.
71-دی قبری گو تو سِروش وَبیرمبی مرتَ توش وَنه یو
این قبری که تو بالا سرش گریه میکنی مرده ای توش نیست
یعنی تلاش و کار تو در این مورد بیهوده است .نتیجه ای نمی بینی
72-اُ و گُو از سِر وَ کَ چه یک و ی جَب چه صَی گِز
اب که از سر بالا زد چه یک وجب باشه چه صد متر
یعنی وقتی کار از کار گذشت و دیر شد چقدرش مهم نیست.(علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد)
73-خوی طوناف پی سایَه تو چَ نابُو شُوی
با طناب پوسیده نمیشه تو چاه رفت.
اصل و.بنای کار باید اساسی و محکم باشد.
به بنیان سست اعتماد نیست.
74-خوی طونافی هِر کی تو چَ نابُو شوی
با طناب هر کسی نمی شه تو چاه رفت
یعنی در کارهای خطیر و حیاتی به هر شخصی نمی شود اطمینان کرد.
75-خری لُختی پالونوش وِگیر
الاغ لختی پالانش را بردار
بیشتر در موردی که شخص اصرار بر طلب مال یا وجهی می کند که موجود نیست بکار می رود.
یعنی چیزی که وجود خارجی ندارد صحبت کردن در مورد ان بی فایده است.
76-خوی مالی مردم عاروسی نا بُو کَ
با مال مردم نمی شود عروسی گرفت
یعنی اگر می خواهی پول خرج شادی کنی باید از خودت باشد.چرا که خرج کردن پول دیگران شادیش نا پایدار است.
77-دیگ شیریکی هرگز وِ یُو ش نا یَه
دیگ شراکتی هرگز به جوش نمی اید
یعنی کار شراکتی انجام نمی شود
78-تَلیش وِ یَک قاز
(تَلی کنایه از توبره و محتوی ان است)----( قاز) --در زبان ما مقداری کم و بی ارزش معنی می دهد مثل .صد تاش یک قاز.وایوم کاغذی ..صد تاش یک قازی.
پیزور صی منوش یک قاز.و.......خلاصه اینکه قاز ملاک ارزش گذاری در فرهنگ روستاهای اطراف ما در مثل است.
گاهی هم وقتی بخواهند بگویند فلانی چاخان و دروغ می گوید تلویحا این مثل را بکار می برند. یعنی چیزی بارش نیست.و حرفهایش بی ارزش است.
79-پشتی بو نوش رَ مالی یُو
پشت بامش خیلی راه است(بزرگ است)
کنایه از طمع زیاد فرد مقابل است. طرف صحبت پرطمع است.
80-کَفتی پا تی رین
افتاده در پای تنور
(کَفته تکه خمیری است که از نان جدا شده و روی اتش پای تنور افتاده ).مجسم کنید هم سیاه سوخته است هم بد ترکیب
برای کسی بکار می رود که بد ترکیب . بدرد نخور. و سیاه سوخته باشد.
81-بی مایه فطیرُ
بدون مایه فطیر است.
فطیر در منطقه ما به نانی گفته می شود که در خمیر ان مایه استفاده نشده باشد و به اصطلاح باخمیر ورنیامده نان پخته باشند.این نان بسیار کم مصرف و در بیابان که امکانات بسیار کم بوده دنبال گوسفند و شتر .یا مسافرت طولانی پخته می شده.
منظور اینکه بدون اینکه مایه بگذاری یا زحمت بکشی کار پیش نمی رود یا ناقص انجام می شود
82-خیال کی ره کُری کی رَه
خیال می کند کُره می کنه
کُر ه کردن یعنی زاییدن و زیاد شدن(به نتاج چهار پایانی مثل اسب و الاغ و ....کُره می گویند)
در مورد اشخاص بد حساب که توان پرداخت دارند یا انهایی که امانت را به سختی بر می گردانند این مثل کاربری دارد.
83-خر مردم یَک وِری سوار وابُوی
الاغ مردم را باید یک وری(دوتا پا به یک طرف باشد) سوار شد
منظور اینکه روی مال دیگران خیلی نمی شود حساب کرد .شاید همین الساعه باید پیاده شوی .
مفهوم دیگر ان اینکه دل به مال دیگران بستن خطا است.
84-دِ ری وریونوش وابس
باید به روی دستگاه خرمن کوب ببندیش
وریون (خرمنکوب) قدیم با حیوان بر روی ساقه غلات کشیده می شد تا زمانی که کلش ان کامل نرم شود .یک نفر هم برای اینکه خرمنکوب سنگین باشد یک نفر روی ان می نشست.
اینجا منظور ادم بی فکر و بدرد نخور که به عنوان وزنه فقط به درد روی خرمنکوب می خورد.
85-اگه تو وَدِر فوت کی ری اول تو
اگر تو بهتر فوت می کنی اول تو
در موردی بکار می رود که شخص بی کاره ای ادعا داشته باشد و در کاری بی جا دخالت کند و ایراد بگیرد به او می گویند تو اگر اگاهتر هستی بفرما داخل گود.
86-یک سوجُن دِخویوت کو .یک گُندوج دِ مردم
یه سوزن به خودت بزن یک جوال دوز به دیگران
در موردی که حقوق دیگران رعایت نمی شود .یا حقی را بخواهند پایمال کنند در مقام هشدار می گویند
انچه را بر خود نمی پسندی بر دیگران مپسند.
87-خر اگه بر کاخ شاه وَ بی ادبیش کَ سیقطوش نا بونا
اگر الاغ جلو در ب کاخ شاه بی ادبی کرد نمیشه ان را سقط کرد
اشاره به افراد کم شعور است که حرف نسنجیده ای را بین صحبت دیگران یا در جمعی می پرانند.
اگر شخص کم شعوری اشتباه کرد مستحق مرگ نیست .عقلش بیشتر نمی رسد.
88-شیو شال بندوش کار داره
زیر شالبندش کار داره.
(محل شالبندی دور کمر و شکم است .)
به دو منظور این مثل گفته می شود .1-طرف گرسنه است و خوراکی می خواهد2-طرف تنبل است و به قولی پاشنه گیوه اش گشاد .....
89-کَک دِ کولاش کَفتَ
کَک تو کلاهش افتاده است.
از موضوعی عصبانی شده .موضوعی او را ازار می دهد.
90-کَک دِ تومونوش کَفتَ
کک توی تنبانش افتاده است
مترادف با مثل 89 است .یعنی از موضوعی ناراحت است وارامش او را بر هم زده است
91-موجَش دِم کی لندین وَ
(موجه)=موزه=کفش
(کی لندین)=کولون=قفل دربهای چوبی قدیمی
کفشش دم کولون است. برای کسی که همیشه اماده و حاضر برای کار است و سریع اماده می شود بکار می رود.
92-موجَم دم کی لندین وَ نه یو
کفشم دم کو لون نیست.
تلویحا یعنی (اینقدر هم عجله ندارم .)
93-چایو روش دم کی لندین وَ
چادرش دم کولون است
برای بانوان زبر و زرنگ و اماده به خدمت گفته می شد .خصوصا بانوانی شناخته شده که برای خواسگاری دختری فرستاده می شدند و خودمونی به
حساب می امدند .
94-نال خر مَرتَ جی وِر کی نَ
نعل خر مرده را هم می کند
برای افراد بسیار خسیس و ناخن خشک بکار می رود
95-اَوسار دِ دُمبی خر کی رَ
افسار را به دم خر می بندد..
کار بلد نیست .ناشی است و سر و دم خر را تشخیص نمی دهد.
برای افرادی که ادعا دارند اما کار بلد نیستند کاربری دارد.
96-گدا کتک خوارتَ
گدای کتک خورده
برای شخص ژولیده و در هم بر هم و بی نظافت گفته می شود.
97-غازوش ای گیر تا قلیه اش رَ سَ
غازش را بگیر تا نوبت قرمه کردنش برسد
برای موردی که شخص در کاری مافوق توانایی و زورش نقشه می کشد و حرف می زند.در حالی که ابتدای کارش مشکل دارد .
98-مار از پینه بِدُش یَ بر هو لو کوش وَ بِر یَ
مار از پونه بدش می یاد در سوراخش در می یاد
وقتی شخص از موضوعی گریزان است ولی مرتب با ان رو برو می شود.یا از فردی گریزان است و با او نا خواسته رو برو می شود .این مثل را بکار می برد.
99-شی ریک دُز اُرفیقی قافیله
شریک دزد و رفیق قافله.
برای شخص دو رو و جاسوس که در میان جمعی است و خبر چینی می کند بکار می رود.
100-خر مُلا گِر تَ
خر ملا می شه.
به اشتباهش پی می برد . منظور از خر نادان و منظور از مُلا دانا است.
گاهی هم این مثل بصورت تهدید امیز بکار می رود .اینگونه که :خری ملا کی ری گو نه واج(خری ملا کنم که نگو)
101-خودا خِر شی نَ سَ گو شاخوش نه دا
خدا خر را می شناسه که شاخ بهش نداد.
در مورد افراد شرور و سرکش بکار می رودکه اعمالشان از روی تفکر نیست.
102-کویَ مَچی
سگ و مسجد.
در مورد دو مقوله متناقض و مخالف یا دو شخصی که با هم بسیار مخالفند بکار می رود.
سگ مظهر نجاست و مسجد مظهر پاکی .
103-خودا اگه شو وا هَتَ تو گالیسنا وَجی هَ تَ
خدا اگر بخواهد بدهد در هنگام اجابت مزاج هم می دهد.
منظور اینکه لطف خدا زمان و مکان نمی شناسد و دایمی است.
104-اُو دِم کی یَ دِم داره
اب دم خونه دم دارد
برای افرادی که فکر می کنند جای دیگری خبرها هست و به داشته خود راضی نیستند (البته بدون دلیل موجه) کاربری دارد.
105-بر باغ گو تاک نی تَ کُنجَش دی نیشه
درب باغ را که باز کنی تا کنج اون پیدا می شه.
استعاره از این است که :میدانم چه خبر است .شما لاپوشانی نکن .کافی است .یک نگاه اگر بیندازی همه چیز هویداست.
106-کُندی وِر خر
کنده جلو طویله خر
برای افرادی که هیچ هنری ندارند و تنبل و بی عار هستند در مواقعی این اصطلاح کاربری دارد
مفهوم کلی ان این است که فقط برای جلوی درب طویله مناسب است.
107-بزغاله مَسی کی رُ
بزغاله مستی می کند.
در فصل بهار اگر بیابان پر علوفه و بزها پر شیر باشند بزغاله ها بسیار پر جنب و جوش و سر حالند و احساس بلوغ زودرس دارند و به قولی مستند.
به افراد سر خوش و شنگول (خصوصاجوان)گفته می شود
108-کُمبش شیو چال وَ وَیوسَ
کُمبه را زیر چال پیدا کرده است.
کُمبه=قامک چوبی قدیم.....چال=سوراخ خروجی اب استخر //وقتی بخواهند اب را ببندند کُمبه را درون چال قرار می دهند.
در اینجا یعنی این دو مورد با هم هستند و کنار هم بودنشان تعجب ندارد.
در مواردی که شخصی از مسلمات و موارد بدیهی با لحنی تعجب امیز حرف بزند این مثال کاربری دارد.
109-وِتوره شی وات خاک تِلی گو وِشوت نَمسه تو چَشوت کِر دو وایُ
به شغال گفتن خاک تپه ای که روی ان خراب کاری نکرده ای اگر به چشمت کنی دارو است
برای افرادی که دم و ساعت به هر کاری سرکی می کشند و هیچ کاری هم از پیش نمی برند در واقع خودشان را سر کار گذاشته اند به طعنه کاربری دارد.
110-تیاله تو خشتکوش اِسَ
بوته کشکال توی خشتکش است.در واقع نمی تواند سریع باشد.
در مواردی که علیرغم لزوم سرعت و شتاب در کاری طرف مقابل اهسته و ارام است این مثل کاربری دارد
مطالب مشابه :
مشخصات ترازو پند مدل 6000
ترازو،باسكول،صندوق مكانيزه فروش،كالباسبر - مشخصات ترازو پند مدل 6000 - توزين كالا،تلفن مركز
ترازوی دیجیتال کارین PC-100 معمولی
ترازو لیبل پرینترaclasتایوان مدل ls2 - شرکت صنایع پاسارگادتوزین پارسنگ . محاسبه فروش
خرید پستی ترازو آزمایشگاهی
خرید پستی ترازو گرم ، قیراط ، انس ، گرین دارای صفحه نمایش چراغ دار پارسنگ الکترونیکی
باسكول,باسكولت,باسكول محك مدل 13000,مركز فروش انواع باسكول ديجيتالي,نمايندگي محك
ترازو،باسكول،صندوق مكانيزه فروش،كالباسبر - باسكول,باسكولت,باسكول محك امکان پارسنگ
205 ضرب المثل نایینی
عقلش پارسنگ می بره(پارسنگ وزنه ایست که برای هم وزن کردن دو کفه ترازو بکار می رود)
تعیین مقاومت لغزشی رویه های آسفالتی متخلخل، استخوانبندی سنگدانهای و بتن آسفالتی
كردن ترازو بر روي عدد محاسبه شده با احتساب تمام جوانب از جمله پارسنگ تا ترازو به
طراحي آسفالت ردميكس به روش مارشال + مقاله
مهندسی عمران راه و ساختمان - طراحي آسفالت ردميكس به روش مارشال + مقاله - ایجاد ارتقاء دانش
برچسب :
پارسنگ ترازو