زیبایی شناسی ما یا آنها؟

 

زمستان گذشته (1388)، کله ام درگیر استعمار زیباشناختی بود و اینکه گروهی از آدمهای یک بخشی از جهان، تعریفها و معیارهای و مصداقهایی از «زیبا» و «زیبایی» را به جهانیان خورانیده و باورانیده اند و آن جهانیان هم از این خوراک راضی و خشنود هستند.

گویی که یک علف (علفی که توی دکان غربیها می فروشند) و تنها همان، به دهان همۀ بُزی ها شیرین می آید.

***

تعدادی سرچ کوئری شسته رُفته و آماده را آورده ام تا شما نیز اگر دوست داشتید، مراجعه ای و مطالعه ای و بازخوردی داشته باشید و بگوییم و بشنویم:

1 "eastern idea of beauty"

2 "asian idea of beauty"

3 "asian standards of beauty"

4 "the changing * of beauty"

5 "of beauty across"

6 "ideas of beauty"

7 "perception of beauty" difference country

8 "alternative beauty standards"

9 "alternative ideas of beauty"

10 "perceptions of beauty"

11 "aesthetic pluralism"

12 تبلیغات زیباشناسی باربی

13 "جنون زیبایی"

14 "ما هُوَ الجمال"

15 "معايير الجمال"

***

***

***

در آن زمان، چند دوست خوب علاقه مند، وارد گفتگویی که شدند که به نظرم برای شما هم جالب خواهد بود:


خانم محبوبه:

این لینک خیلی جالب بود:

The Beautiful Woman: A look into Eastern and Western ideas of beautyhttp://spsu.edu/tc/Undergrad/portfolios/Spring%202009/Students/Shuting%20Wei/MyWeb/Documents/Research/The%20Beautiful%20Woman.pdf

... اگه اين تحقيق در مورد زيبايي زنان در ايران بود خيلي جالب تر در ميومد

البته خيلي هاش برام مسخره بنظر مي رسيد

بيچاره زن هاي چيني چي مي كشيدن تا مثلا زيبا بنظر بيان بخصوص در مورد سايز پا، فاجعه است ها

 

من:

همان زنهای چینی امروز که از برکت بیکار شدن جوانهای ما با واردات چینی، به آلاف و الوفی رسیده اند، زیر بمباران رسانه های غربی هستند که بهشان القا می کنند که زیبا نخواهید بود، مگر اینکه با چندین عمل جراحی، خودتان را تبدیل به یک کپی «مسخره» از یک مانکن انگلوساکسون بکنید

آنهم مانکنی که خودشان می دانند که کلۀ صبح بدون یک قابلمه کازمتیکز، دیدن قیافه اش کفاره دارد

مرد چینی هم امروز انگار که دعایی شده باشد، جرأت نمی کند بگوید که بابا به خدا شما با این عملها، بد ترکیب می شوید

 

خانم محبوبه:

بنظر من اين آسيايي هاي شرقي چشم بادامي كه حال در حال ضرر زدن به ما هستند (بخصوص مدلهاشون) در مقايسه با مانكن ها و هنرپيشه هاي غربي يه زيبايي خاص و بانمكي دارن كه گاها هم خيلي زيبا هستن حالا اين بماند

بريم سر اصل مطلب زيبايي ... اين فرض مانكن و مدل هاي غربي رو كنار بذاريم و بريم در سطح جامعه و مردم عادي و بخواهيم مردم عادي ايران و غرب رو مقايسه كنيم چي داريم كه بگيم؟

 

من:

فقط برای دستگرمی و باز شدن یخ بازدید کنندگان این صفحه جملاتی چند گفتم ...امیدوارم دوستان وارد گفتگو شوند

 

خانم محبوبه:

اين كلمات علف ها و بزي ها بسيار به جنبه فمينستي بنده بر خورد كه انسان ها را به چه چيزهايي تشبيه نموده ايد و اينجا هم جنبه مردسالاري را در نظر گرفته و مردها را بز كه نشانه فعال بود و تفكر و خانم ها را علف كه موجود منفعل تشبيه كرده ايد

 

من:

پس باید در این مورد هم فرهنگ را عوض کنی؛ البته قصۀ فعال و منفعل نیست

وقتی پسری به خواستگاری دختری می رود، اگر پدر و مادر پسر مخالف باشند، ریش سفیدها آنها را اینجوری آرام می کنند که «بابا علف به دهن بزی شیرین آمده»‏

و اگر دختر راضی و پدر و مادرش ناراضی باشند هم باز همان ریش سفیدهای خودمان می گویند «علف باید به دهن بزی شیرین بیاد که خب آمده»‏

منظورم این بود که در این دو موقعیت، مصداق علف و بزی جابجا می شود؛ علف و بز هم به گمانم هر دو نشانه سرزندگی هستند؛ از اینها گذشته، شما ضرب المثل بهتری سراغ دارید بفرمایید

...

من منظورم بسیار فراتر از زیبایی و زیباپنداری مردان و زنان است

Concise Oxford English Dictionary

aesthetics, esthetics

■ a set of principles concerned with the nature and appreciation of beauty, especially in art

the branch of philosophy which deals with questions of beauty and artistic taste

 

خانم محبوبه:

حال فهميديم چه بايد بكنيم و چه بگوييم

چطور است بصورت تاريخي به مبحث زيباشناختي بپردازيم؟

 

من:

خیلی خوب است ... فکر کنم هر مسیری بخواهد طی بشود، بررسی تاریخی یکی از الزامات باشد

 

خانم محبوبه:

سعي مي كنم يه خلاصه اي بيابم :)

 

من:

البته به احتمال زیاد، چیزهایی که پیدا کنی، خودشان غرب-محور هستند

یعنی اینکه تاریخ زیبایی شناسی غربی خواهند بود

در سوی دیگر، ما آدمهایی هستیم که مثلا می گوییم:

حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت

یا

بس نکته غیر حسن بباید که تا کسی، مقبول طبع مردم صاحبنظر شود

هیچ تعصبی روی این نظر ندارم و امیدوارم دوستان اصلاح بفرمایند

فقط برای گرم شدن دوستان و ورودشون به بحث اینها را گفتم

 

خانم فرخنده:

بحث جالبیه اما شاید هیچ وقت به یه نظر مشترک همه نرسند

چون زیبایی یه تعریف کاملا شخصی داره و هر کسی از دید خودش به اون نگاه میکنه

گاهی به نظر فردی همون مدل های پیشنهادی از طرف غرب بسیار زیبا و برای نفر بعدی بسیار زشت تلقی میشه

این موضوع تنها در مورد فلسفه ی این کار و ترویج یک فرهنگ غلط و از بین بردن اعتماد به نفس در افراد قابل صحبت کردن

چون این بحث نه تنها در مورد خانم ها بلکه در بین آقایون هم رواج پیدا کرده

 

من به فرخنده:

یعنی به طور نسبی با این گزاره موافقی که

غرب تعریفها و معیارهای و مصداقهایی از «زیبا» و «زیبایی» را به همه جهان خورانیده و باورانیده است؟

 

فرخنده

بله با این موضوع که دارن یه فرهنگ غلط رو باب میکنن که هرکی اینطوری نباشه زشته کاملا موافقم

اما اینکه اصولا میشه درباره زشتی و زیبایی صحبت کرد , جای بحث داره

 

من:

خب ما هم می خواهیم به صحبت خودت برسیم که: «زیبایی یه تعریف کاملا شخصی داره و هر کسی از دید خودش به اون نگاه میکنه»

خودت در جایی‏، البته به منظور دیگری ، کلامی را واگو کرده بودی که بدجوری به قول دوستان حرف دل است:

دو نفر که عاشق اند و عشق آنها را به وحدتی عاطفی رسانده است؛

واجب نیست که هر دو صدای کبک، درخت نارون ، حجاب برفی قله ی علم کوه ، رنگ سرخ و بشقاب سفالی را دوست داشته باشند

اگر چنین حالتی پیش بیاید، باید گفت که یا عاشق زائد است یا معشوق

یکی کافیست

 

خانم محبوبه:

در جهان امروز اين معيارها بيشتر به خاطر مصرف گرايي در جهان و پركردن جيب مبارك كمپاني هاست كه بالاخره راهي هست براي پول در آوردن ... كل اين تعريف از نظر من تقبيح نميشه ولي اگه بخواد كل زندگي فرد حول اين محور بچرخه و فقط جلوي آينه و ... تلف بشه برام قابل قبول نيست.

و از نظر خودم كسي براي من زيباييش بيشتر جلب توجه مي كنه كه چشم ابرو مشكلي با پوست سفيد باشه نه بلود كه باب مجامع غربي هست.

اين نكته هم بايد بگم كه چون من اين مدل رو مي پسندم دليل بر اين نميشه كه بگم فرد بلود زشته

 

من:

خب حرف من هم همین است ولی فقط این نیست... آدم آنوَری هم نباید به خودش اجازه بده که رسانه هاش رو بسیج کنه و به ما بخورونه که آدم غیر بلوند، زیبا نیست

 

خانم محبوبه:

الان مسئله اينكه رسانه هاي جمعي، از تلوزيون گرفته تا مجله و روزنامه و هر چيزي كه دست افراد بانفوذ هست به عنوان ابزاري براي تحت تاثير قرار دادن تك تك بشر هست چه غربي چه شرقي چه كشور خودمون ... حالا قدرت و تكنولوژي و سياست اونها قوي تر در نتيجه تاثيرگذاريشون بيشتر

 

من:

اگر وقت و حوصله داشته باشی شاید این به کارت بیاد

History of aesthetics (pre-20th-century

http://en.wikipedia.org/wiki/History_of_aesthetics_(pre-20th-century)

  ***

و مسئله فقط رسانه های اونها نیستند ...

یادم هست که اوایلی که آقای داریوش فرضیایی در کاراکتر عمو پورنگ وارد تلویزیون شده بود، دست کم توی محیطهایی که من رفت و آمد داشتم، بیشتر افراد خردسال و بزرگسال، حرکات ایشون را لوسبازی و بی مزه بازی می دونستند

همون موقع، استاد شاهین فرهت، از صدا و سیما گله داشتند که تماس نسل جوان با موسیقی اصیل ایرانی را قطع کرده و اظهار داشتند که اگر از همین الآن (اون موقع) صدا و سیما برنامه منظمی را برای آشناسازی دوباره گوش مردم با دستگاهها و الحان ایرانی آغاز کنه ظرف چند سال ذائقه مردم دوباره ایرانی میشه

صدا و سیما اون روند را در پیش نگرفت و ...‏

امروز همان آدمهایی که عمو پورنگ را بی مزه ترین آدم در تاریخ تلویزیون می دانستند، ذائقه شان عوض شده و به طرز شگفت آوری پای برنامه های ایشون می نشینند

و موسیقی ایرانی را...‏

اینها را نگفتم که فقط از صدا و سیما انتقاد کنم

تأثیر تداوم و تکرار را خواستم با مثالی یادآوری کنم

 

خانم محبوبه:

منم بالا اشاره كردم كه هر وسيله ارتباط جمعي كه دست هر نوع قدرتي باشه

واي من بقدري از نوع حرف زدني كه با طنزهاي مديري و بقيه باب مي شد توي كوچه و بازار بدم ميومد كه هر سري مي ديدم دوستان لحن حرف زدنشون عوض شده مي فهميدم سري جديد ازش شروع شده. من كلا تلوزيون نگاه نمي كنم ... جالبش اينكه وقتي بچه ها سر كلاس يه چيزهاي نامربوط مي گفتن و من چپ چپ نگاه مي كردم كه يعني چي اينيكه گفتي توضيح مي دادن كه بله اين مدل اين ماه هست :))

 

من

این یکی از معانی ضمنی اش این است که ذائقه ما از حکایات و امثال و لطیفه های آموزنده (و متضمن لبخند های پایدار و دسته جمعی) به تیکه پرانی های کم مزه و بی مزه و یا گزنده (و حاوی خنده های یکطرفه) کوچانده شده

یعنی اینکه حسگرهای زیبایی ما دیگر برخی زیبایی ها را دریافت نمی کنند... و یا نمی خواهیم دریافت کنند

 

خانم محبوبه:

و يا اينكه تعريف ما از زيبايي به كل تغيير كرده و چيز جديدي جاي تعريف قبلي را گرفته كه بويي از فرهنگ و ادبيات نبرده و بيشتر كوچه بازاري است و لات منشانه

 

من:

و باز این یعنی که حتی کسانی که مستقیما تسلیم زیبایی شناسی غربی نشده اند، به دلیل بریدگی از ریشه ها، چیزی برای عرضه در برابر آن ندارند

 

خانم محبوبه:

بارها و بارها شنيده ايم كه ميگن بايد به فرهنگ غني برگشت و دچار تهاجم فرهنگي غرب نشد در همين حد بسنده مي كنند و يا تصور مي كنن با انچه فكر ميكنن دارند مي توانند به زور هم شده جلوي اين بگيرند

بايد چيزي براي عرضه داشت وگرنه به چه چيزي بايد روي آورد؟

 

من:

حالا اگر موافقی، زوایای دیگری را هم توی گفتگو باز کنیم تا هم ابعاد برای خودمون روشنتر و چالش بر انگیز تر بشه و هم دوستان بیشتری درگیر بشن

مقاله ای با عنوان

عروسک های باربی؛ تهاجم فرهنگی نوین امریکایی؛ امریکایی سازی دختران

هست که با اینکه ممکن است با لحن و اصطلاحاتی که به کار برده خیلی موافق نباشی، اما مشترکات زیادی با نویسنده اش خواهی داشت

پیشنهاد می کنم گزیده ای از مهمترین و مرتبط ترین مطالبش را (حتما با سلیقه خودت) بیاری اینجا

هم به عنوان اطلاع رسانی و هم خوراک بحثها

 

خانم محبوبه:

تا يه حدودي خوندم ... ايراد اول به خود مقاله ... يك موضوع رو 100 بار تكرار كرده و خود مقاله به خاطر مشكل ساختاري جذابيتي براي خواننده ايجاد نمي كنه و حوصله ادم سر ميره

موضوع دوم تمام موارد پرداخته شده قبول ... ولي من خودم از همون روز اولي كه به اصطلاح همين سارا و دارا به عنوان رقابت به بازار عرضه شد از ريخت و قيافه اش بدم اومد و حس نمي كنم اسباب بازي خشك و بدون انعطاف و جذابيت كم بتونه رقيبي براي همچين توليدي باشه، توي اين دوره زمونه چيني بودن عروسك هم خودش يه ايراد بزرگيه

مورد سوم: همين نوع مباحث در خود غرب هم با همين بررسي هاي روانشناسانه وجود دارن و از منظر منتقدين فمينيسم به اين نوع تبليغات و كالا براي نشون دادن زن به عنوان يك كالا براي ديده شدن اعتراض دارند

 

من:

بله خب طرف سعی کرده هر چه فریاد داره بر سر باربی بکشد

ولی همین مقدار توجه به روند تغییر بینش زیباشناختی هم برای من امیدبخش بود

مثلا در جایی که میگه:

باربی از حیث زیباشناسی، دارای سه موءلفه جداگانه زیبایی چهره، اندام و لباس است‏

1. زیبایی چهره: هر فرد بنا به طبع زیبا پسند خود، به معشوقه هایی با ویژگی چشم های بزرگ، کوچک، مشکی، آبی و....، ابروهای کشیده، کوتاه، کمانی و لب های کم گوشت یا پر گوشت یا .... تمایل دارد؛ اما باربی با ایجاد رابطه تنگاتنگ با کودکان، از همان ابتدای شخصیت پذیری، مدل زیبایی غربی و امریکایی را ملکه ذهن آنها می کند. موی طلایی، گردن باریک و کشیده، دماغ و دهان کوچک، چشمان درشت و... مجموع اعضای چهره باربی را تشکیل می دهد که به ندرت و با هنرمندی جراحان ماهر، در یک فرد، به طور همزمان جمع می شوند؛ از این رو داغی همیشگی بر دل کسانی می گذارد که می خواهند مثل او باشند.

2. زیبایی اندام: اندام زیبا نیز مانند چهره زیبا، در ذائقه افراد از الگوی ثابتی پیروی نمی کند؛ اما کوشش طراحان باربی، مسلط کردن زیبایی اندام باربی بر ملاک های زیبایی دیگر فرهنگ ها است. این اندام به اندازه ای غیر طبیعی است که پزشکان معتقدند، انسان در صورت داشتن چنین اندامی، غیر از چهار دست و پا توانایی قادر به راه رفتن ندارد. این اندام ظریف، مطابق انتظارات جنسی مردان است و البته این توهینی به شخصیت والای زنان است.

3. زیبایی لباس: لباس پرچم کشور وجود هر کس و نماینده فرهنگ، شخصیت و باورهای او است. باربی از رهگذر ترویج لباس های تنگ، کوتاه و نیمه عریان، در پی تزریق فرهنگ امریکایی بر دیگر جوامع است. سه ویژگی اصلی لباس باربی، عریان گرایی، اشرافی گرایی و مصرف گرایی است که چنین لباس هایی، وسیله ای برای پوشش نبوده، بلکه در جهت آرایش و نمایش بدن زنان است. این نوع لباس ها برای جلوه گری، عشرت طلبی و رونق بخشی خلوت های مردانه طراحی شده اند.


این سؤالش تأمل برانگیز است که

چرا چین، سازنده عروسک هایی است که ایران آن را برای مقابله با تهاجم فرهنگی غرب به کار می برد؟ آیا چین اینجا هم رقیب امریکاست؟

ولی خب به هر حال فردی که نویسندگی ممرّ درآمدش است، حتی اگر محدودیتهای ذهنی نداشته باشد، محدودیتهای حرفه ای دارد

 

خانم محبوبه:

اين فايل رو يه نگاه بندازيد در مورد اسباب بازي هست.

آقاي رولان بارت در برابر هر نوع فرهنگ و ايده اي كه بخواد خودش رو به انسان قالب كنه و به عبارتي اوتوريته )authority( باشه مقابله مي كنه و ميگه بنايد انسان بازيچه ي هيچ قدرتي بشه و بذاره بقيه براش تصميم بگيرن و مقلد گفته هاي بقيه باشه و اين در هر ضمينه اي هست كه فكرش رو بكنيد.

يه داستان از مثنوي هست كه خيلي دوست دارم (بماند كه چند تا داستان بيشتر هم نمي دونم) به موضوع "خر برفت و خر برفت و خر برفت." دقيقا در مورد تقليد و عواقبش هست در مورد هر چيزي!

و در ضمن يه سوال. چرا شنيده نشده و يا به ندرت شنيده شده كه به اسباب بازي هاي آمريكايي مختص پسرها گير بدن كه واويلا پسرهامون دچار تهاجم فرهنگي شدن اصل و ريشه اشون از ياد رفت. مگه شورلت و فانتوم و اسلحه و هزار تا اسباب بازي خشونت بار ديگه ترويج فرهنگ آمريكايي نيست؟

 

من:

فایل را دیدم و از دغدغه نویسنده اش و تو خوشحال شدم...

البته امروز من به حدّی از ناحیه بازیهای کامپیوتری احساس خطر می کنم که حتی بدترین اسباب بازی های از نوع حقیقی را هم برای عقب روندن بازی های کامپیوتری مفید می دونم... از موضوع بحث کمی دور می شیم ولی دوست دارم بخشی از دیدگاهم را در

در جایی نوشته بودم:

جوانهای حالا آنقدر بازی های خشن کامپیوتری رو تجربه کرده اند که باید کلی انرژی صرف کنی تا بتوانی باهاشان دربارۀ چیزهای لطیف تر صحبت کنی؛ ناخودآگاه حتی خیلی از دوستی ها با جنس مخالف و روابط جنسی شان هم خشن شده...

بگذریم

***

موج همسان سازی زوری غرب، در همان دنیایی که ما همۀ اون را غرب صدا می زنیم‏، از دهها سال پیش، آدمهایی را نگران کرده و به تفکر و تلاش واداشته

مثلا:‏

در مکتب انتقادی فرانکفورت

Frankfurter Schule, Frankfurt School

تئودور آدورنو و هربرت مارکوزه، معتقد بودند که، تنها قلمروی زیبایی شناسی است که می تواند از ذهنیت مورد تهدید واقع شده از سوی ساختار جامعه سرمایه داری پیشرفته، پاسداری نماید

دیدگاه معروف انتقادی آدورنو با عنوان «صنعت فرهنگ» معروف شده، که به دلیل راحت طلبی ام، از ویکیپدیا کپی می کنم:

The Culture Industry: Enlightenment as Mass Deception, that popular culture is akin to a factory producing standardized cultural goods - through film, radio and magazines – to manipulate the masses into passivity; the easy pleasures available through consumption of popular culture make people docile and content, no matter how difficult their economic circumstances

صنعتِ فرهنگ: عصیر موسوم به روشنگری، یک فریب انبوه

فرهنگ عوامی، بی شباهت به کارخانه ای نیست که کالاهای فرهنگیِ استانداردیزه شده را تولید می کند- از طریق فیلمف رادیو، مجلات- تا توده ها را به انفعال بیاندازد؛ لذت سهل الوصول مصرف کالاهای فرهنگی، مردم را گوش-به-حرف-کن و راضی-از-حال می سازد، حالا وضعیت اقتصادیشان هرجوری که باشد.

Adorno and Horkheimer saw this mass-produced culture as a danger to the more difficult high arts. Culture industries may cultivate false needs; that is, needs created and satisfied by capitalism. True needs, in contrast, are freedom, creativity, or genuine happiness. This was reference to an earlier demarcation in needs by Herbert Marcuse


آدورنو و هورکهایمر این فرهنگ تولید شدۀ انبوه را خطری برای هنرهای متعالی تر و البته دشوارتر می دانند. صنعتهای فرهنگ، می توانند نیازهای دروغینی بیافرینند؛ نیازهای ایجاد شده و ارضا شده توسط سرمایه سالاری. نیازهای حقیقی در مقابل، آزادی و خلاقیت و شادمانیِ اصیل هستند. این ارجاعی به تمییزهای پیشترِ هربرت مارکوزه بود.

خانم محبوبه:

در مورد خشونت فيلم ها و بازي هاي كامپيوتري كه هيچ جاي بحثي نيست چون خود اونها هم هزاران مقاله و تحقيق در اين مورد نوشتن كه اي واي بچه ها دارن خشن و عصباني ... مي شن

يه نكته جالب. آقاي بارت ميگه خود فرهنگ، ادبيات كه در برابر قدرت ها مي ايسته ودر واقع ساختارشكني مي كنه خودش يه روز در اين ساختار حل ميشه و يه ابزار ميشه براي سردمداران قدرت. و جالبتر اونكه تا حالا كسي نتونسته گفته هاي بارت رو بصورت يه سيستم در بياره و بگه بله اين تئوري هست و اينطوري كاربرد داره.

خود اين زيباشناسي هم يه جورايي ابزاريه براي تلقين عقايد مگر اينكه بخواد جلوش واسه

 

من:

خب آدورنو هم می گوید: تنها قلمروی زیبایی شناسی است که «می تواند» از ذهنیتِ مورد تهدید واقع شده از سوی ساختار جامعه سرمایه داری پیشرفته، پاسداری نماید

و نمی گوید که: قلمروی زیبایی شناسی، لزوماً و خودبه خود و تا ابد، از ذهنیت مورد تهدید واقع شده از سوی ساختار جامعه سرمایه داری پیشرفته، پاسداری می نماید

منظورم این است که اگر دلسوزانی تا وقتی که دیر نشده، بخواهند

از ذهنیت مورد تهدید واقع شده از سوی ساختار جامعه سرمایه داری پیشرفته

پاسداری کنند، تنها ابزارهایشان (آنهم تا وقتی دیر نشده) در قلمروی زیباشناسی است

 

خانم محبوبه:

دير و قلمرو زيباشناسي كمي قابل تامل هست :)

  

اينكه تعريفشون از زيبايي شناسي چي باشه و قابل رقابت باشه

و اينكه اصلا نيازي به اين تعريف حس كنن و اينكه ازاين طريق بخوان مقابله كنن

 

من:

و من این را بیشتر درد می نامم تا نیاز... منظورم احساس درد به جای احساس نیاز هست...



گلرخ:

به نظرم میاد زمانی شرق ملاک های زیبایی رو به خورد دیگران داده و از اونجایی که همه جا به نوبت است حالا نوبت به غرب رسیده ولی چیزی که دغدغه منه مادره اینه که در این فضا چه جوری دخترمو در یک فضای سالم روانی پرورش بدم بطور مثال من خیلی وقت پیش به اثار منفی این عروسک های باربی پی برده بودم و هیچ وقت برای دخترم نخریدم ولی وقتی اطلاع رسانی درست نیست و در دست دخترکان فامیل این عروسکها می چرخه و یا به مناسبت تولد به دخترم هدیه داده میشه چکار باید کرد؟

  

خانم مهرو:

موافقم که زیبایی تو هر فرهنگی یه تعریفی داه و متاسفانه امروزه به لطف تبلیغات مد و ...به جایی رسیدیم که همه فکر می کنن آدم هرچی استخونی تر و عجق وجق تر قشنگ تر

به نظر من زیبایی یعنی تمیز بودن...مرتب بودن و تعادل و هارمونی داشتن

به هر کسی یه چیزی بیشتر میاد و زیباترش میکنه

زیاد موافق مد و رژیمهای خفن لاغری نیستم

اما به نظرم عملهای زیبایی واسه اونا که همیشه با دیدن قیافه خودشون تو آینه رنج می کشن بد نیست

اما خیلی ها از رو چشم و همچشمی عمل می کنن...یه جور اپیدمی که تو قشر مرفه بیشتره

 

من:

اونا که همیشه با دیدن قیافه خودشون تو آینه رنج می کشن... اگر رنج خودشان باشد قبول

ولی اگر رنج القایی باشه، یه جای کار اشکال داره

... دوستمان گفت:

چیزی که دغدغه منه مادره اینه که در این فضا چه جوری دخترمو در یک فضای سالم روانی پرورش بدم بطور مثال من خیلی وقت پیش به اثار منفی این عروسک های باربی پی برده بودم و هیچ وقت برای دخترم نخریدم ولی وقتی اطلاع رسانی درست نیست و در دست دخترکان فامیل این عروسکها می چرخه و یا به مناسبت تولد به دخترم هدیه داده میشه چکار باید کرد؟

 

خانم مهرو

والا دختر من هنوز اونقدر بزرگ نشده که بفهمه اون عروسکه باربیه یا اون یکی دارا سارا

اتفاقا فعلا این عروسک بادی هزار تومنی ها رو بیشتر دوست داره

میذاره دهنشکه لثه اشمی خاره و میخواد دندون در بیاره

ولی چیزی که دوستمون گفت درسته

نمیشه ائنجوری باهاش مبارزه کرد

اتفاقا منم برا دخترم نخریدم

اما دیروز که ظرف غذاشو باز می کردم...دیدم روی قاشق دختر کوچولوم عکس باربی رو زدن

روی لباسای دخترونه هست

کیفها...نمیدونم همه چی دیگه

ولی یه چیزیو مطمینم

اینکه بیرون مرزهای این کشور این خیلی شدیدتره

یکی از دوستای ما که دبی زندگی میکنه و دختر 6ساله داره

مدام از اینکه دختر کوچولوش ساسی مانکن میخونه در عذابه

دخترک خوب و باهخوشیه

ولی فرهنگ اونجا اینطوریه که از الان کیف لوازم آرایش و رز داره

با هر لباسی یه رنگ انگشتر ست می کنه

اسم نمام عروسک های باربی رو میدونه

والا من فبلش نمیدونستم هر کدوم یه اسم دارن

فکر می کردم همشون باربی اند :)))))))

راستی ی چیز بامزه یادم اومد

یه دوست دارم که دندونپزشک اطفاله

بعد اینکه مریضاشو ویزیت می کنه بهشون جایزه میده

یه روز به یه بچه برچسب باربی هدیه داده بود

فرداش مامان باباش اومدن یه دعوای با خانوم دکتر کردن که اون سرش ناپیدا

بیچاره دیگه حسابی دقت می کنه

فقط برچسب عروسک خرسی :دی

 

من

پس چی میگی که نمیشه مبارزه کرد

 

خانم مهرو

میشه

ولی نباید اونقدر حساس بود که اعصابمون خورد بشه

 

خانم محبوبه:

همه مي دونن كه سارا و دارا رو اوردن براي مبارزه با باربي

ولي يه مشكل بچه هاي ما آيا همچين پوششهايي رو الان تو سطح جامعه مي بينن؟ يا فقط تبديل شده به پوششهايي توي موزه ها و يه تصور

بنظرم بچه جذب چيزي ميشه كه بزرگترهاش اون رو مي پوشن تا با اونها خودش رو تعريف كنه

وقتي ببينه اين لباس ها هيچ جايي استفاده نمي شن كمتر جذبش ميشه هرچقدر هم زرقي برقي باشه

و در ضمن وقتي مي خواييم با يه چيزي مبارزه كنيم نمي تونيم بگيم خب حذفش كرديم بايد يه چيزي ارائه بديم تا رو دست اون بلند بشه

من اصلا قبول ندارم با گفتن اينكه خب اينا خوب نيستن ميشه كاري از پيش برد يا حتي 1000 تا تحقيق و پژوهش علمي روانشانسي هم صورت بگيره

بايد با همون ابزاري كه اونا استفاده مي كنن به مبارزه رفت

 

من

البته مسئله تداوم و تکرار و عادت کردن مردم به عموپورنگ نوعی را هم فراموش نکنیم

 

محبوبه:

اسم اون يه قلم رو نياريد كه نگاهش مي كنم مي خوام دونه دونه موهاش رو بكنم ... عادت هم مسئله ي خوبيه ولي چيزي جديدتر و بهتر بياد زودي از ذهن ها ميره... بايد چيزي داشت كه حرف براي گفتن داشته باشه و ماندگار

 

من:

محبوبه خانم! بايد با همون ابزاري كه اونا استفاده مي كنن به مبارزه رفت

و یا کاری کرد که اونها مجبور بشن به مبارزه بیان

و یا (به نظر من) از همه بهتر اینکه:

کاری کنیم که همه آدمها تفاوتها را به رسمیت بشناسند و به سلیقه همدیگر احترام بگذارند

و اونوریها هم مثل قدیماشون بگن

beauty is in the eyes of the beholder

 

محبوبه:

به رسميت شناختن تفاوت و احترام به اونها كه قدم اوله چه براي ما چه براي اونا

ولي وقتي نيست بالاخره بايد يه راهي پيدا كرد

 

من:

و به نظر من، اولین گام، همین همفکری های سه نفره و چهار نفره است... مطمئن باش تأثیر خواهد داشت، حتی اگر در جایی و جهتی و اندازه ای که فکر می کنی، نباشه

ببین، دو نفری شروع کردیم، الان چند نفر شدیم؟! خود همین، به ما چند نفر ثابت کرد که هیچکداممان تنها نیستیم... خود این، برای ادامه راه امیدبخش نیست؟

  

خانم گلرخ:

به نظر میرسه قدم اول همون آگاهی باشه دوستان. مثال بارز همون خانوم دکتر که دوستمون داستانشو نقل کرد مخصوصا اگاهی مادران ،چرا که مادران دل نگران سلامت روان و آینده کودکانشون هستند که این یک رسالت مادرانه است حالا بماند که یک دست صدا نداره و یا اینکه آیا مادران امروز با این همه مشغله های کاری مجال فکر کردن به این موضوعات و پیدا می کنند ؟ حد اقل کاری که خودم می تونم بکنم (بعد نخریدن این گونه اسباب بازی ها )اینه که وقت بازی با کودکم ابراز کنم که ازین عروسک (باربی) خوشم نمیاد لطفا اون یکی دیگه رو به من بده شبیه بچگی خودته .حالا این برخورد من دو نکته در بر داره :1 - دخترم متوجه میشه باربی که دوستاش می پرستن ، لازم نیست که مورد علاقه همه باشه حتی خودش 2- اینکه چون خودشو دوست داره و می خاد با من که مادرشم همانند سازی کنه، کم کم به عروسکی رو میاره که شبیه بچه هاست

...

موضوع دیگه ای که امروز در مورد زیبایی و یا ملاک های زیبایی به ذهنم رسید اینه که درهردوره زمانی ملاک های زیبایی متفاوتی تظاهر پیدا کرده یه زمان چاقی وسفید بودن یه زمان لاغری و برنزه بودن برای خانوما یا حتی زمانی اقایون موی بلند وروغن زده داشتن اینو باید قبول کرد که تمام این تفاوت های ظاهری مد برخواسته از ظواهر متفاوت خود انسان هاست که به اقوام مختلف تعلق دارن مد گرایی هم سن مخصوص به خودشو داره حالا من کاری ندارم که گاهی مردم در علی رغم افزایش سن در همون دوره به صورت بیمار گونه باقی می مونن .حالا ظاهرو بذاریم کنار ملاک های زیبایی رفتاری چی ؟ د

 

من:

ملاک های زیبایی رفتاری چی

زمانی اگر کسی می گفت

صورت زیبای ظاهر هیچ نیست ای برادر سیرت زیبا بیار

عده ای بودند که نمی گفتند برو بابا عقبی

...

باز نظر شما، به یاد من آورد که مدتی پیش فکر می کردم که

خیلی از دختران نسل امروز، به هیچ شیوه ای به جز آرایش سر و بدن، مهارت و فرصت زیبایی آفرینی و هنر نمایی ندارند

 

خانم محبوبه:

متاسفانه خيلي نمي تونم اين حس (مادری) رو درك كنم چون تجربه نكردم ولي ميشه تصور كرد

براي همين در اين مورد نظري ندم بهتره

ولي به حسي بهم ميگه بچه دار شدن و بچه بزرگ كردن توي اني دوره زمونه كار فوق العادده سختيه به حدي كه گاهي ادم وحشت ميكنه

....

ملاك زيبايي بنظر من نوعي و اون زيبايي كه هميشه پايدار بوده تناسب، هارموني، سادگي، بوده بخصوص در اين دوره زمونه كه حتي چيزهاي اجغ وجغ گاها مد ميشن كه ادم هر چي باخودش فكر ميكنه چه زيبايي مي تونه توي اين مد پيدا كنه به هيچ جايي نمي رسه. همونطور هم كه گفتيد ... مد يه سن خاصي داره و توي اين سن خاص كه بهش ميگن تينايج و يكمي بالاتر و در كشور ما به نسبت ميشه گفت تا 25 هم ميرسه اين اپيدمي مد سني هست كه فرد جداي از هر گونه دين و مذهب و عقيده اي مي خواد يه هويت كاملا متفاوت از اونچيزي كه روال بوده براي خودش بسازه ... چيزي كه تفاوت داشته باشه، جذاب باشه (نه الزاما زيبا) و يه جور ساختارشكني هم باشه

حالا نمي دونم تا چه حدي اين حرف مي تونه درست باشه و شامل همه

....

با همكارها كه هميشه در مورد مشكلات جوون ها و جامعه حرف مي زنيم بعد تموم شدن كوبيدن جوونها همه ميگيم كه اينها هم 100% تقصير ندارن

همين افراد ساخته شده فرهنگ، جامعه، خانواده و سيستم هستند و اگر مي بينيم گاها ظاهر ناهنجار، رفتار ناهنجار از خودشون - اونم بنا به تعريفي كه ما از هنجار داريم - دارن يه لحظه هم فكر كنيم كه همه كاسه كوزه ها رو سر اينها نشكنيم!

جالبه با اينكه سني ندارم ولي حس مي كنم صدها سال با بچه هاي امروزه فاصله سني دارم و البته صدها سالم با نسل قبل خودم

***

***

خانم محبوبه در پاسخ به من که گفته ام: خیلی از دختران نسل امروز، به هیچ شیوه ای به جز آرایش سر و بدن، مهارت و فرصت زیبایی آفرینی و هنر نمایی ندارند

گفته:

ولي اينم بايد پرسيد كه چرا اينطوري شدن؟ و اگر كار و شغل و مشغله اي داشتند باز هم به اين ميزان سر اين كارها وقت مي ذاشتن؟

 

من: بنای انتقاد از جوان امروزی را نداشتم و ندارم.‏

فقط مشاهده ام را در این لحظه و بدون هیچ قضاوتی در مورد خوب و بد بودن آن و یا (در صورت بد بودن) مقصریابی عرضه کردم.‏

...

این توضیح را هم عرض می کنم که آنچه گفته بودم، ظاهرا در مورد آقایان این دوره هم با درجات خفیف تری صادق است

خوشبختانه حالا این سؤال طرح شد

و از ریشه یابی های دوستان استقبال می کنیم

 

من:

دوباره گریزی به سِرچها زدم... یکی از ریزالت ها می گوید:

I think the problem is the idea that all opinions of beauty are equal isn't truly believed widely enough, and perhaps also that "alternative" ideas of beauty are underrepresented in mass media

 

خانم محبوبه

هر مشكلي اول با همين مشاهدات عنوان ميشه و نكوهش اين مشكلات واينكه نبايد اينطوري باشه و اگه خيلي زحمت كشيده بشه ميگن اينطوري بايد باشه (منظورم اصلا به شما نيست كلي ميگم)

بعد بايد رفت سراغ دليل و به قولي ريشه يابي

مرحله بعد پيدا كردن راه حل

مرحله بعدترش اجرايي كردن

بررسي نتايج حاصله

... والي اخر

ولي ما هميشه همون خط اول مي مونيم و فكر ميكنيم بگيم چيزي بده مشكل رو حل كرديم و همه تصديقمون ميكنن كه واي چه بده ديگه نريم سراغش

 

من:

خب من فکر می کنم که در غیابِ، و یا در سکوتِ هیچ قشری نمیشه برایشان باید و نباید معلوم کرد

منظورم این هست که اگر قرار است زمانی تلاش کنیم تا بفهمیم که چه باید کرد، باید یاد بگیریم که درباره مسائلمان گفتگوهای فراگیر شکل دهیم

 

خانم گلرخ

ما عادت کردیم که لباس بچه گی رو خیلی زود تراز زمانی که باید از تن بچه هامون در میاریم من معتقدم بچه باید بچه گی کنه جوون باید جوونی کنه، اما به اعتدال ...

یه سوال در ذهنم شکل گرفته و اون اینکه :چرا این غربی هایی به قولی ملاک های زیبایی شون عالم گیر شده به هنگام انتخاب زوچه همین ملاکها در رده اخرقرار می گیره

در اینجا اگه اول نباشه (که در اکثر موارد هست) در رده دومه

 

من به گلرخ که گفته: ما عادت کردیم که لباس بچه گی رو خیلی زود تراز زمانی که باید از تن بچه هامون در میاریم من معتقدم بچه باید بچه گی کنه جوون باید جوونی کنه، اما به اعتدال

گفتم:

بچه باید بچگی کنه و جوون، جوونی

و باز هم میشه با بچه و جوون، وارد گفتگو شد و از خودشون برای خودشون کمک گرفت

منتها به قول جناب مولانا

چون که با کودک سر و کارت فتاد

پس زبان کودکی باید گشاد

البته این کلام را وامدار بنیانگذار دین اسلام است که: من کان عنده صبي فلیتصاب له

...

...

شبهِ انتقاد من به دختران، در واقع روی دیگر یک راه حل بود

وقتی من میگویم که

خیلی از دختران نسل امروز، به هیچ شیوه ای به جز آرایش سر و بدن، مهارت و فرصت زیبایی آفرینی و هنر نمایی ندارند،

این یعنی که (به نظر خام بنده) باید فرصتها و مهارتهای برآورده سازی نیاز اونها به زیبایی و زیبایی آفرینی و زیبابینی را فراهم آورد

 

خانم گلرخ

چون که با کودک سر و کارت فتاد پس زبان کودکی باید گشاد

بله دقیقا منم منظورم همینه اگه از دید بچه به مسائل نگاه کرد خیلی کارهاش که به نظر بزرگترا اشتباهه دیگه اشتباه نیست بلکه راهی ست برای شناخت محیط پیرامونش اگه بخوایم کودکمون یاد بگیره خودش غذا خوردن یاد بگیره بایدعواقب کثیف شدن لباس و میزو صندلی و فرش و .... تحمل کنیم برای جوون هم همینه ما گاهی از ترس وقوع پیشامدی پر پرواز جوونمون و می چینیم بعد می گیم چرا اینجوری شدن جوونای ما

 

من به گلرخ که گفته: ما گاهی از ترس وقوع پیشامدی پر پرواز جوونمون و می چینیم بعد می گیم چرا اینجوری شدن جوونای ما

گفتم:

و این باز نباید بهانه ای برای سلب مسئولیت از خود باشه

...

خود ما چه بسا امروز به بزرگترهامون در مواردی می گیم که

مطالب مشابه :

دعا برای زیبایی

دعا برای زیبایی دعایی برای از بین بردن لکه چهره بمالد به برکت این دعا چهره




دعا برای زیبایی

دعا برای زیبایی دعایی برای از بین خوانده موقع خواب از این عرق بر چهره بمالد و




دعایی برای زیبایی چهره و جذاب تر شدن

زندگی آبی - دعایی برای زیبایی چهره و جذاب تر شدن - فکر مثبت مساوی زندگی مثبت




روشهای طبیعی زیبا سازی چشم ها

آرایشی و بهداشتی و نکات زیبایی می کند بلکه چهره ظاهری برای مدتی از مارک های




دعای نافع صحیفه سجادیه برای ادای قرض/ تنها دعایی که شیخ بهایی آن را شرح نکرد

یعنی انسان بتواند حروف و تکرار واژگان را به زیبایی به را دعایی برای چهره‌ام




آموزش آرایش مناسب برای چشم قهوه ای ها

انتخاب سایه و رنگ پایه برای چهره‌شان بود و زیبایی و آراستگی چهره دعایی; اس ام اس بی




داستان برسیسای عابد

بود و با هر دعایی و با هر روز بیشتر چهره خود خواست تا دعایی برای او




دعا برای زیبایی

دعا برای زیبایی دعایی برای از بین بردن لکه چهره بمالد به برکت این دعا چهره




دعا برای زیبایی

دعا برای زیبایی دعایی برای از بین خوانده موقع خواب از این عرق بر چهره بمالد و




دعایی برای زیبایی چهره و جذاب تر شدن

زندگی آبی - دعایی برای زیبایی چهره و جذاب تر شدن - فکر مثبت مساوی زندگی مثبت




برچسب :