اردووو...
سلام شیش طورین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟چه خبرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟خوش میگذره؟؟؟؟؟؟فک کنم سومی ها کم کم دارن میرن تو حال و هوای نهایی و.......من که تازه امروز پی بردم یه دو یا سه هفته ای به امتحانات نمونده !!!!!!!!!!من نمی خوامممممممممممممممممممم...............
خلاصه اینکه باید بشینید درساتون رو بخونید تا برای خودتون بتونید در اینده یه کاره ای بشید!!!!!
راستی فک کنم الان فصل اردویه دیگه از هرجای کشور بچه ها رو میبرن اردو
ما هم یه 3روزی بردن شمال(بابلسر)خیلی خوب بود حال کردیم.....برای همین هم یکمی نوشتنمون طول کشید البته قراره برای اردو هممون خاطراتمون رو بنویسیم منم حالا یه خلاصه(البته به معنای واقعی کلمه)براتون مینویسم:
روز اول ساعت6صبح حرکت کردیم وراهی بابلسر شدیم از کلاس ما طبق قرعه کشی(البته اسمش قرعه کشی بود وگرنه همش انتخابی بود)25نفر و از تجربی ها فک کنم17نفر اومده بودند و همه ی سوم ها قرار شد تو یه اتوبوس و اولها و دوم هام تو یه اتوبوس دیگه.خلاصه تو راه اولش که یه عده خواب و یه عده بزن و برقص تا ظهر که رفتیم نهارخوران گرگان و یه چلومرغ درپیتی بهمون دادند البته چون خیلی گشنم بود تا اخر خوردم ولی خوب...........بعد هم به طرف بابلسر حرکت کردیم تا به خانه ی معلم اونجا رسیدیم جاتون خالی بهمون گفته بودند یه جای دبش که همه چیز داره و خیلی با امکاناته میبرن ولی چشمتون روز بد نبینه بهمون یه مدرسه ی اوراقی با تخت های شکسته و......دادند اینقدر کوچیک بود که تموم اتاقاش رو فقط ما سوم ها پر کردیم و برای بقیه جایی نبود.ولی با تماس های فراوان سروصدای خیلی زیاد راهی سوئیتی کنار دریا شدیم خیلی بزرگ بود و خیلی هم با امکانات البته به ما4تا سوئیت گنده دادند و در هر سوئیتی قرار شد25 نفر برن البته هر سوئیتی 2اتاق5یا4تخته داشت و خوب ما هم..............خلاصه اینقدر اون شب اینور اونور شدیم که این هم کلاسی های عزیزمون هم ما(گروه نخ)رو پرت کردند بیرون.ولی بازم به این تجربی ها.بهمون با اینکه اتاقشون چندین برار از بچه های ریاضی کوچیک تر بود ما رو تو اتاقشون جا دادند(16نفر تو یه اتاق 4تخته) و شب تا ساعت2بیدار موندیم(کلی حرف و تلفن بازی و ...........) و صبح هم قرار شد بریم برای طلوع افتاب کنار دریا. پس طبق قرار ساعت5از خواب بیدار شدیم و تا ساعت8یا9 کنار ساحل کلی کیف کردیم البته بچه ها(زری و وفا و مهناز)نیومدند ولی خب من و گروه نخ رفتیم.خیلی باحال بود اینقدر ارامش پذیر بود حال بردیم(تلافی سروصدا و دعوا و گر..... شب قبلش) بعد هم رفتیم ساحل ازاد و بچه تا کمر رفتند تو اب البته ما هم یادی از وبلاگ کردیم:
و با این که بچه های گروه نخ رفتند تو اب ولی من برای فرار از دستشون دست به هر کاری میزدم تا من رو تو اب نیندازن(اخه یه شلوار برای بازار با خودم برده بودم واگه خیس میشد وای ویلا بود)خلاصه اونجا به کلی سروصدا و خیس شدن و.....راهی سوئیتامون شدیم و کلی حالیدیم اخه این راننده ها نمیزاشتن با مانتوی خیس روی صندلی های اتوبوس بشینیم پس بچه ها هر کدوم روی یه پلاستیک که روی صندلی پهن میکردن میشستند.بعدشم بعد از ظهر به بازار"کتان تافته" که فقط لباس داشت رفتیم البته از گروه نخ که من و نیلو خرید نکردیم واز ما4نفر هم فقط من خریدی نکردم وگرنه اکثر بچه دست پر میرفتند به طرف اتوبوس شب هم بعد از نماز رفتیم کنار ساحل خیییییللللللللییییی کیف کردیم اخه دلمون ازیه چیزایی خیلی پر بود ولی حسابییییییییییییییییییییییی تخلیه انرزی کردیم و اونقدر داد و فریاد و...... کردیم که خودمون موقع حرف زدن نمیفهمیدیم چی به هم میگیمخلاصه منم به همراه گروه نخ شام رو با زحمت مریم و نیلو که از سوئیت اورده بودن( کنسرو لوبیا)در کنار ساحل خوردیم ولی اون شب هوا کنار ساحل خیلی سرد شد و مجبور شدیم که هر کدوممون با یه پتو مسافرتی به دورمون تو محوته ی سوئیت گشت بزنیم خلاصه وقتی برگشتیم دیدم زری و مهناز و وفا خواب بودند و البته طبق قرار همه ی بچه هایی که شب پیش رو تخت خوابیده بودند قرار شد اون شب روی زمین بخوابند و ما با زور همه رو رو زمین پرت کردیم البته به جز وفا!!!!!!!!!!!اخر زیر بار نرفت که نرفت؟؟؟؟؟؟شب ساعت1یا2خوابیدیم و صبح هم ساعت6برای صبحانه و برگشت به شهرمون از خواب بیدار شدیم و با خوردن صبحانه(خیار و گوجه و ....)و گشت و خداحافظی با دریا به سمت اتوبوس حرکت کردیم و البته در اتوبوس هم به علت اینکه موقع اومدند جا برای2تا از بچه ها نبود از طرف برگشت قرار شد زودتر برن جا بگیرن که با کلی سروصدا و مکافات و بگو مگو روبرو شدند و حسابی این هم کلاسی های من(بچه های ریاضی)تو اردو برامون مزه ی اردو رو شیرین تر کردند(قابل توجه بچه های کلاس اگه میخونید)و با کلی................................خلاصه نزدیک به12ساعت تو راه به شهرمون رسیدیم.
اینم از اردوی سه روزه ی شمال که برای من پر بود از تجربه های تلخ وشیرین بعضی هاشون اونقدر شیرین که دلم میخواد برگردم به همون لحظه و همون جا و همون مکان و بعضی هاشون هم کمی تلخ که.......البته من میذارم به پای تجربه که یادم نره دور و برمون پره از ادمای جور واجور هر کس جوری دیگر و اینکه نباید به هرکسی از رو ی ظاهر اعتماد و تکیه کنم!!!!!!!!!!امیدوارم خسته نشده باشین و بابت بد قولیم که گفته بودم کوتاه مینوسم ببخشید@@@@
مطالب مشابه :
افزایش نرخ ویلا در گلستان
اجاره ویلا این درحالی است که هر ویلا با امکانات در زیارت 70 تا 120 هزار تومان و نهارخوران 210
نکاتی در مورد اجاره سوئیت،ویلا و خانه در گرگان
این درحالی است که هر ویلا با امکانات در زیارت 80 تا 250 هزار تومان و نهارخوران 210 ویلا در منطق
نکاتی در مورد اجاره سوئیت،ویلا و خانه در گرگان
این درحالی است که هر ویلا با امکانات در زیارت 80 تا 250 هزار تومان و نهارخوران 210 تا 150 هزار
مکان دیدنی گرگان
نمای داخل ویلا. آدرس: جاده نهارخوران - روبروی هتل شهرداری - پارک جنگلی نهارخوران. تلفن:
سفر شمال – پاییز 1387
جنگل های نهارخوران همیشه خاطرات خوب بود و مامانم کنار ویلا ما رو با سطل آب شست
اردووو...
خلاصه تو راه اولش که یه عده خواب و یه عده بزن و برقص تا ظهر که رفتیم نهارخوران ویلا بود
آپارتمان : پارکت چیست؟لمینت چیست؟
پونهآرام گرگان، جنگلهای نهارخوران تا جنگلهای سوادکوه و در درهها و ویلا, خرید
نام، آدرس و شماره تلفن و مشخصات همه هتلهای ایران (1)
هتل اصفهان(* * * ): خیابان مطهری - كوچه ویلا. هتل شهرداری گرگان(* *):بلوار نهارخوران. تلفن : 5524077
آقای وزیر کشاورزی با دفاع از منابع طبیعی نام خود را در تاریخ ماندگار کنید
هم اکنون که وزیر کشاورزی هستید بر سر جنگلهای پارک ملی گلستان ؛ نهارخوران و ویلا باعث
شهر شناسی (چالوس)
مجموعهای شامل پنج ویلا در ضلع شمالی میدان معلم شهر چالوس درمحوطه بنای نهارخوران
برچسب :
ویلا نهارخوران