متن مجری مناسبت های رمضان المبارک
رهايي از آتش
شهر العتق (ماه رهايي از آتش):
رسول خدا در اهميت ماه رمضان فرمودند : شهر رمضان شهر الله عز و جل و … و هو شهر العتق من النار، ماه رمضان ماه خدا … و ماه آزادي از آتش است (1) امام زين العابدين (ع) نيز در دعايي كه در ماه رمضان هر روز مي خواندند اين ماه را
« شهر العتق من النار» ناميده اند.(2)
پيامبر گرامي در ارتباط با فلسفه نامگذاري ماه رمضان به ماه آزادي از آتش مي فرمايند: « ماه رمضان را شهر العتق » ناميده اند چون در هر شب و روز اين ماه ششصد بنده از آتش آزاد مي شود ودر آخر آن هم مثل آنچه در گذشته آزاد شده
آزاد مي شود.(3)
و در كلام ديگر مي فرمايند: « كسي كه در ماه رمضان روزه بگيرد و شهوت و زبان خويش را حفظ كند و از اذيت و آزار ديگران خودداري كند … خداوند متعال او را
از آتش جهنم نجات مي دهد و آزاد مي كند. »(۴)
امام محمد باقر (ع) نيز مي فرمايند هنگامي كه حضرت موسي بن عمران (ع) با
خداي متعال سخن گفت پرسيد: خدايا پاداش كسي كه در روشنايي روز به خاطر
رضايت تو روزه بگيرد چيست؟ خداي متعال به او وحي كرد: اي موسي بهشت
من و امان از ترس روز قيامت و آزادي از آتش جهنم، پاداش اوست. (۵)
خداوند ما را از بهره مندان اين ماه پر خير و فضيلت قرار دهد. آمين
****************
پاورقي:
میهمانی خدا.......
ما به ميهماني آمدهايم...
ماه رمضان هم از راه رسيد و همه آفريدههاي خدا را به ضيافت عشق و عشقبازي با معبود دعوت كرد.
سفرهاي كه به وسعت بخشندگي خداست پهن شده و من تو اگه لايق باشيم، دعوت صاحبخانه را لبيك ميگيم و ريزهخوار اين خان پر نعمت الهي ميشيم.
ميگن ميهمان حبيب خداست و چه لذتي بيش از اين كه دوست و همنشين خالقت باشي، معبودي كه عاشق بندههاش ِ و نعمتهاشو براشون تمام و كمال سر سفره مياره.
تا كه باشيم و چه باشيم... و « گر گدا كاهل بوَد ، تقصير صاحبخانه چيست»
رمضان يك تحولِ ، تحولي از خويش به او ، از منيّت به آدميت ، از بيقيدي به مسئوليت، مسئوليت انسان شدن، خدايي شدن، آسماني شدن ، پيدا كردن گمشدههاي درون، گمشدههايي كه اگر بشناسيمشان و پيدايشان كنيم واژه اشرف مخلوقات را درك كرديم و فهميديم.
به مرحمت خدا در روزها و شبهاي رمضان، وزنه هاي سربي معصيت و دنياخواهي كه زمين گيرمان كرده و حس پرواز در ملكوت خدا را از ما گرفته باز ميشه، ولي مشكل اينجاست كه بعضي از ما پرواز كردن را فراموش كردهايم، ولي نبايد
نا اميد بود، چون خودش گفته هر كه هستي و هرچه هستي منم كه از مادر بهت نزديكترم و مادر هرچه هم كه فرزندش اذيتش كنه محبتش نسبت بهش كم نميشه...
وقتي در ازل به نداي« أَلَسْتَ » ، « قَالُواْ بَلَى» (1) گفتيم و قبول كرديم پا در اين دنياي خاكي بگذاريم شايد فكرش را هم نميكرديم كه راه را گم كنيم و سرگردان دنيا شويم، ولي خداي رحمان رمضان را به ما داد و از سرگرداني و پريشاني رهاييمان بخشيد.
و خدايا:
« لاَ تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنتَ الْوَهَّابُ » (2)
بارالها ، دل هاي ما را به باطل ميل مده پس از آنكه به حق هدايت فرمودي ، و به ما از لطف خويش اجر كامل عطا فرما كه همانا تويي
بخشنده بي عوض و منت
+ نوشته شده توسط سفیر در شنبه یازدهم دی 1389 و ساعت 21:27 | نظر بدهید
کاش در این رمضان لایق دیدار شوم...
سحری با نظر لطف تو بیدار شوم...
کاش منت بگذاری به سرم مهدی جان...
تا که همسفره تو لحظه ی افطار شوم...
استشمام عطر خوشبوی رمضان گوارای وجودتان... التماس دعا!
+ نوشته شده توسط سفیر در شنبه یازدهم دی 1389 و ساعت 21:27 | نظر بدهید
ماه رمضون سلام . باز هم اومدي . هرسال با كلي سر صدا مياي و با كلي سر صدا ميري . هرسال وقتي مي يومديم پيشت دو دستي آغوشت رو باز مي كردي و ما هم از خدامون بود كه تو آغوش تو بنشينيم و مشغول عشق بازي بشيم . ماه رمضون ميدونم كه هر روز داره آغوشت پر تر ميشه ولي جاي منو محفوظ نگاه دار . من دارم ميام . امسال هم مي خوام بيام تو آغوشت و از دنيا برات بگم از كارايي كه كردم از كارايي كه نبايد مي كردم . امسال هم مي خوام از صبح تا شب بشينم پيش فرشته ها براشون قصه بخونم اونا هم بياند منو با خودشون ببرند به شهر قصه ها . به قصه ها و داستانهاي پر از دانش خدامون . ماه رمضون امسال پيرهنم تميز تره . امسال تا تونستم نذاشتم كه بيفتم تو گل و لاي . تو منجلاب زندگي نذاشتم كه غرق بشم . ماه رمضون خوبي ؟ ببين ماه رمضون وقتي من خونمونم وقتي من دارم سحري مي خورم وقتي دارم با حرص و ولع غذا مي خورم كه يه وقت اذون نگه خونه بغليمون هم همين كار رو مي كنه . خونه بغليه بغليمون چي ؟ اون يكيه چي ؟ تموم آدما همين كار رو مي كنند ؟ ماه رمضون مي دونم كه فقط خونه ي ما نمياي ميري خونه ي دوستام خونه ي فاميلام خونه ي همسايه هام . خونه ي هم ميهنام خونه ي هم نوعام . خونه ي همه ي موجودات روي زمين . ماه رمضون امسال هم بهم يه قلب پاك هديه ميدي؟. قلب پارسالي دوباره سياه شد . دوباره كثيف شد . ماه رمضون ميدونم سرت شلوغه برو خونه هاي بچه هاي ديگه هم سر بزن . منتظرتم ماه رمضون . دوستت دارم
+ نوشته شده توسط سفیر در شنبه یازدهم دی 1389 و ساعت 21:25 | نظر بدهید
ماه رمضان
ای دل سنگی بیا و آب شو
زودتر بیدار از این خواب شو
ای رسیده تا لب نفرین دوست
وی دعای مانده تا آمین دوست
ای گرو در دست اعمال بدت
ای پشیمان گشته از حال بدت
ای دل هر جایی و ولگرد من
آبرو بردی ز روی زرد من
هر کجا شد پا نهادی بی خیال
باز کردی در هوای هر که بال
آب و دانه خوردی از هر پشت بام
فکر خود بودی نبودی فکر بام
تو ندادئی خمس مال خویش را
تو نکردی پاک بال خویش را
پس تمام آب و نانت غصبی است
تار و پود عمق جانت غصبی است
مثل نی می نالم از وضع خودم
خوب بودم از چه حالا بد شدم
من توکل بر تو کمتر می کنم
من خدا را سخت باور می کنم
ای خدا ای باور دیرین من
ای ملاک دوستی و کین من
رحم کن بر من مرا هم خوب کن
در زلال کوثرت مرطوب کن
تا شوم سرمست از عشق علی
یک جهان گردد ز نورم منجلی
راز دل خود را به چاه هر شب می گفت
تا وقت سحر هزار مطلب می گفت
شد چاه پر از آه علی از بس که
تا صبح امان از دل زینب می گفت
=-=-=-=-=-=-==-=-=-=-=-=
چند ساعت پیش بودی حیف حالا نیستی
ماهتاب زخمی ام دیگر تو پیدا نیستی
روز شد شام غمت از دست غم بیرون زدی
مثل من در غربت این شم یلدا نیستی
خاک مرده بر نگاه کوچه ها پاشیده اند
زندگی مرگ است وقتی ای مسیحا نیستی
وقت شرعی اذان مغرب آمد یک نفر
روزه اش را می گشاید بی غذا با نیستی
کودک پژمرده ای،دامان مردی را گرفت
رهگذر تو ناشناس هر شب آیا نیستی
بار دیگر یک نفر در خانه ات آتش گرفت
از نبودت سوخت زینب «آخ بابا»نیستی
می روی و میرسی تا حس گرم فاطمه
خوش به حالت ای پدر دیگر تو تنها نیستی
مرد غریبی که زمان استراحت
چادر نماز فاطمه زیر سرش بود
نامش امیر المومنین و بو العجایب
مرد غریب کوفه نام دیگرش بود
نیلی ترین تصویر های آسمانی
هر شب میان قاب چشمان ترش بود
آیا شبی دیگر نمیشد برد او را
آیا همین امشب که پیش دخترش بود
از انتظار چشمهای مهربانش
معلوم بود اینکه نماز آخرش بود
دیوار کعبه ریخت یا دیوار مسجد
شاید صدای استخوانهای سرش بود
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=
به نماز بست قامت که نهد به عرش پا را
به خدا علی نبیند به نماز جز خدا را
چو بگفت نام الله و ادا نمود اکبر
بگرفت هیبت حق همه ملک ما سوا را
نبود ز سجده خوشتر به خدا قسم علی را
که خدای می پسندد به سجود او دعا را
به نماز آخرینش چه گذشت من ندانم
که ندای دعوت آمد شه ملک لافتی را
چه گذشت یا رب آندم به دل غمین زینب
چو بدید غرقه در خون سر و روی مرتضی را
وقتی اسیر سفره افطار می شوم
غافل زطعم جلوه دلدار می شوم
بعد از اذان مغرب و یک روز روزه دار
پر تا گلو شبیه یک انبار میشوم
چون کوهی از جهالت و ناشکری و ریا
بر شانه های ماه خدا بار می شوم
روزه سپر به آتش قهر خدا و من
از قهر روزه مشتری نار می شوم
آخر چه روزه است به جای سبک شدن
نفسم جلو گرفته و پروار می شوم
آخر چه روزه است که جای خضوع از آن
جرات گرفته به دیگران هار می شوم
آخر چه روزه است تهی از صداقتم
ظاهر فریب و گشته و مکار می شوم
روز آبروی روزه بریزد ز کرده ام
شب سر شکسته محفل ابرار می شوم
وقتی که شهرت است فقط نیت دلم
ذلت پذیر گشته خود آزار می شوم
در خواب غفلت آه اگر زندگی گذشت
پیک اجل صدا زده بیدار می شوم
گاهی که شور سینه زنی جان ببخشدم
از نو اسیر خدعه اغیار می شوم
با این همه قصور به امید فاطمهم
مهدی اگر بخواهد از انصار می شوم
آری مسیح فاطمه گر یاریم کند
گر چه بدم غلام علمدار میشوم
اهل نجوا ز چه از دور زمان بی خبرید
از غم و غربت ماه رمضان بی خبرید
روزه داران که در امساک دهان می کوشید
سبب از چیست ز امساک زبان بی خبرید
روزه را فلسفه و حکمت روحی باشد
قانع از روزه به جسمید و ز جان بی خبرید
تا کی از اشک شبانگاه یتیمان غافل
تا کی از درد و غم بیوه زنان بی خبرید
گاه افطار که سر سفره رنگارنگید
آری از سفره محتاج به نان بی خبرید
سحر از ماه شب عشق نشانی هرگز
وقت افطار هم از صاحب آن بی خبرید
ای کسانیکه در آئینه خود پیر شدید
تا که از سوز دل نسل جوان بی خبرید
تا کی از یاد شهیدان خدا رو گردان
گوئی از همت ایثارگران بی خبرید
قامت شیعه دو تا گشت نیامد دلبر
تا کی از سختی این بار گران بی خبرید
روزی آید که به میزان الهی آئیم
روز پاسخ به خدائی که از آن بی خبرید
موقع آشتی کنونه آی گنهکارا بیاید
خدا خیلی مهربونه ای گنهکارا بیاید
خدا ستاره همیشه ابرو ریزی نمی شه
گناهارو می پوشونه ای گنهکارا بیاید
هر چی ما بنده پستیم هر چی ما تو به شکستیم
همه رو خودش می دونه ای گنهکارا بیاید
با ملائکه میگه تا بکنن از همه دعوت
این ندا از اسمونه ای گنهکارا بیاید
با تموم دعوتا باز خودش هم از مهربونی
همه رو فرا می خونه ای گنهکارا بیاید
ای جوونا نوجوونا خدای مهربون ما
عاشق اشک جوونه ای گنهکارا بیاید
همه مون مهمون یاریم کسی جز خدا نداریم
بی خدا دل پریشونه ای گنهکارا بیاید
عمریه از خدا دوریم اسیر نفس وغروریم
این گناه همه مونه ای گنهکارا بیاید
دلامو ن مثل یه سنگه این مریضی خیلی ننگه
چاره شم اشک روونه ای گنهکارا بیاید
هر که با چشم تر اومد نمیشه از این حریم رد
با دلای عاشقونه ای گنهکارا بیاید
به خدا این خدای ما توی مهمونیش کسی رو
از دم در نمیرونه ای گنهکارا بیاید
میگه هر کسی علی رو واسطه کرده بیاد تو
عشق اون تو دل و جونه ای گنهکارا بیاید
بنام خدای علی
بنام خدای فاطمه
بنام خدای حسن
بنام خدای حسین
سحرگاه نوزدهم ماه مبارک رمضان
صدای صوت اذان کوچه پس کوچه های کوفه را فرا گرفته است
لحظاتی بیش نمانده است تا عدالت کشته شدت عدالت خودشود
علی در مسجد کوفه به نماز ایستاده است و حال موقع سجود است هنگامکرنش وزاری در مقابل معبود هستی آنان که علی را می شناسند به خوبی میدانند در این لحظات برعلی چه میگذرد نمیدانم با چه ادبیاتی این لحظات را مجسم کنم قلم ناتوان از حتی لغزش کوچکی میباشد
آری علی به هنگام سجود غرق در عظمت آفریدگار است که ناگهان دست جهالت تیغ جمود و افراطی گری اززیر لباس گمراهی فرود میاید و این صدای علی است که در افق میپیچد :
فزت برب الکعبه
به خدای کعبه که رستگار شدم
واین آخرین صدای عدالت است که برگوش فلک طنین انداخته است
از این پس یتیمان کوفه دیگر نمیتوانند شبانگاهان بر دامن آرام گیرند و غم واندوه یتیمی را فراموش کنند گرسنگان کوفه ماوا و مرجع خود راازدست داده اند و حال آرام آرام میرود تا صدای عدالت علی در گوش فلک بپیچد :
ای پسر ابوبکر با مردم فروتن و نرمخو و گشاده رو باش همه را به یک چشم ونظر ببین تا بزرگان بر توطمع حیف ومیل نبندندو ظعیفان از عدالتت مایوس نگردند.
و در عقوبت ضارب خویش اینگونه میگوید :
خدارا خدارادر باره یتیمان که آنان را گاهی گرسنه وگاهی سیر مگذارید
ای فرزندان عبدالمطلب نیابم شما راکه به بهانه کشته شدن من درخون مسلمین فروافتیدوگویید:امیرالمومنین کشته شد معلومتان باد که فقط قاتلم بایدقصاص شودملاحظه نمایید هرگاه من از این ضربت او از دنیا رفتم تنها اورا یک ضربت زنیدوگوش وبینی واعضای اورا قطع مکنید.
علی آن شیرخداشاه عرب
الفتی داشته با این دل شب
شب زاسرارعلی آگاه است
دل شب محرم سرالله است
شب علی دید وبه نزدیکی دید
گرچه اونیز به تاریکی دید
شب شنفته است مناجات علی
جوشش چشمه عشق ازلی
قلعه بانی که به قصر افلاک
سر دهد ناله زندانی خاک
تانشد پردگی آن سر جلی
نشد افشاء که علی بود علی
ناشناسی که به تاریکی شب
میبرد شام یتیمان عرب
کلماتی چو در آویزه گوش
مسجد کوفه هنوزش مدهوش
فجر تا سینه آفاق شکافت
چشم بیدار علی خفته نیافت
آن دم صبح قیامت تاثیر
حلقه در شد از او دامنگیر
دست در دامن مولا زد در
که علی بگذر و از ما مگذر
دلت را خانه ما کن
مصفا کردنش با من
بیا درد دل افشا کن
مداوا کردنش با من
اگر گم کرده ای اِی دل کلید استجابت را
بیا یک لحظه با ما باش ، پیدا کردنش با من
بیفشان قطرۀ اشکی که من هستم خریدارش
بیاور ذرّه ای اخلاص ، دریا کردنش با من
اگر درها به رویت بسته شد دل بد مکن ، باز آ
درِ این خانه دق الباب کن ، وا کردنش با من
بمن گو حاجت خود را اجابت می کنم آنی
طلب کن هر چه می خواهی ، مهیا کردنش
با من
چو خوردی روزی امروز ، ما را شکر نعمت کن
غم فردا مخور ، تأمین فردا کردنش با من
به قرآن آیه رحمت فراوان است ای انسان
بخوان این آیه را ، تفسیر و معنا کردنش با من
اگر عمری گنه کردی ، نشو نومید از رحمت
تو توبه نامه را بنویس ، امضا کردنش با من
خدای مهربونم خدای خوبم به خاطر تمامی داده ها و
نداده هایت ممنونم
چنانم کن، که میخواهی
مرا آن کن، که میدانی
+ نوشته شده توسط سفیر در شنبه یازدهم دی 1389 و ساعت 21:23 | نظر بدهید
وداع با بهترین لحظات زندگیمان ماه رمضان
تصور نمی کنم امروز کسی پیدا شود که دلش نگرفته باشد
فکر نمی کنم امروز کسی یافت شود که سینه ای پرسوز نداشته باشد
آری بهترین لحظات عمرمان که مطمئن هم نیستیم دیگر ان را دریابیم دارد به اتمام می رسد
فکر نمی کنم امروز حتی سیاه ترین قلبها نسوزد.
در این لحظات مطمئنم به یاری امام زمان (ع) حتی آنکه چون من
جرم و گناه با ضخامتی عظیم روی قلبش کشیده شده نیز با سوز و اشک راهی برای تابش
انوار الهی به قلب خود پیدا خواهد کرد.
چند شب پیش یعنی درست شب بعد از شب بیست وسوم بود که دوستان
چادرها و وسائل دیگری که برای مراسم شب قدر زده بودند را جمع می کردند.
از همان شب بود که بوی به اتمام رسیدن میهمانی را حس کردم
و بغض گلویم را گرفت و تا اینک نیز اگر چه به روی خودم نمی آورم و خود را غمگین نشان
نمی دهم اما دلم گرفته است . حتما تو نیز این گونه ای.
آری ماه رمضان که از شب و روز بیست و سوم می گذرد دلها می گیرد و آسمان قلبها
ابری می شود همانند غروبهای روز جمعه که غمی بزرگ بر دل می نشیند همانند آن
هنگامی که عزیز ترین دوستت می خواهد از تو جدا شود ویا تو می خواهی
از عزیز ترین دوستت جدا شوی.
بغضی درد ناک گلویت را می فشارد و یک دفعه بغضت می شکند و از سوز دل ناله میزنی.
مثل این که همین دیروز بود که خدا ورود ما را به مهمانخانه لطفش تبریک می گفت :
سلام بنده من به میهمانی من خوش آمدی من یازده ماه است که انتظارت را می کشم
یادت هست هر چه گناه می کردی می گفتی در ماه رمضان می آیم و جبران می کنم
و حالا آمده ای و من تو را کشانده ام ودوستت دارم اما افسوس که به سرعت برق
میهمانی خدا تمام شد. آری و این زنگ خطر است یعنی ای انسان بدان تمامی عمرت
به همین سرعت می گذرد آری بدان که تو مسافری ومسافر دل به جائی در مسیر
سفر نمی بندد.
خداحافظ ای ماه رمضان
خداحافظ ای ماه نزول قرآن
خداحافظ ای غروب دل انگیز افطار
خداحافظ ای ابوحمزه
ای ناله های جانگداز نیمه شبها
ای ماه علی (ع) ماه فزت و رب الکعبه
خداحافظ ای شب قدر
ای آرامش دلنواز سجده های طولانی نماز شبها
خداحافظ ای لبیک ها ای دعای سحرها ای دعای افتتاح ها
خداحافظ ای لذت مناجات جوشن
خداحافظ ای ملائکه ای که از آسمان فرود آمده بودید
خداحافظ ای شب بیداری ها وای زمزمه های نیمه شب
خداحافظ ای مهربان کننده قلیها نسبت به هم
خداحافظ ای مفاتیح های چروک شده از اشک
خداحافظ ای مهرها وجانمازهای راز شنیده
خداحافظ ای به شوق سجده سریع رکوع را تمام کردنها
خداحافظ ای آخرین نواهای یا مهدی (س) و یا زهرا(س) ای التماس دعاها
خداحافظ ای آرامش آخرین افطارها و سحرها
ای با حسین(س) در خلوت نالیدنها
ای با خدا بی هیچ حجابی سخن گفتن ها ای اشکهای در تاریکی ها ای توکل ها
خداحافظ ای جواز مکه و کربلا گرفتن ها
ای به شوق مناجات با خدا سرما و گرما را تحمل کردن ها
خداحافظ ای به شوق مهدی (س) و شب قدر سختی کشیدنها
ای حلالیت طلبیدن ها
ای شهوت را از بی رونقی بازار مایوس کردن ها
خداحافظ ای کودکان معصومی که سحرها بیدار می شدید
خداحافظ ای بچه هائی که هنوز به تکلیف نرسیده اید
اما عاشق روزه گرفتن هستید
خداحافظ ای در سجده وقنوت خدا را دیدن ها ای به شوق احیاء بیدار ماندن ها
خداحافظ ای قرآن بر سر گذاردن ها و ای تلاوت قرآن ها.....
ای ماه رمضان من مهمان خوبی برایت نبودم
ای ماه عزیز میدانی که بغض جدائی گلویمان را می فشارد
خداحافظ ای ماه عزیز ای ماهی که همه ماه ها به تو غبطه می خورند
از خدا بخواه که با قلبی هزاران بار آماده تر و پاک تر از امسال توفیق یابیم
که بار دیگر تو را درک کنیم.
خدایا گذشته ام را خراب کرده ام حالم را که می بینی و از آینده ام خبر ندارم
خدایا آمدم . از تو بهشت نمی خواهم. از تو دنیا و آخرت نمی خواهم از تو
رضایت خودت و امام زمان(س) را می خواهم. از تو این توفیق را می طلبم
که مهدیت و مادرش فاطمه (س) تا آخر عمر از من راضی باشند و لحظه ای
دلشان را غمین نسازم.
ای خدا از تو هم نشینی با حسین(س) را می خواهم از تو هم نشینی با
شهیدان را می خواهم.از تو عشق به خودت را می طلبم و اینکه لحظه به لحظه
این عشق را در وجودم بیشتر کنی.
خدایا توفیقم ده که در این ساعات آخرین بارم را سبک کنم . حق الناس و حق اللهی
که بر گردن دارم ادا نمایم. خدایا می خواهم با قلبی پاک و سبک به سویت بیایم
خدایا بال پروازم عطا کن. خدایا کبر و حسد و ریا و نفاق را از وجودم ریشه کن فرما
هر کس را که ذره ای از خود رنجانده ام ببخش وبیامرز. خدایا پس از مرگم با
من چه خواهی کرد م مرا کجا خواهی برد ؟
خدایا امام رضایت را دوست دارم بارها وبارها به زیارتش رفته ام.
خدایا به حق امام رضا(س) از من راضی شو و مرا به مقام راضیه مرضیه برسان
خدایا فقیرم تنهایم. به قول شهید عزیز مهدی احمدی : (ای مردم به خدا قسم
شما برای دنیا نیامده اید شما برای عقبی آ مده اید . زن و فرزند و مال دنیا
جوابتان را نمی دهد شما همه و همه را می گذارید و می روید.)
خدایا در این غوغای طوفان دنیای حاضر هر لحظه دین و ایمانم در خطر موجهای
سرکش است.
خدایا فرج مهدیت را برسان که دیگر طاقت طعنه دشمنان را نداریم.
خدایا در عید فطر عیدی ما را این قرار ده که مسیر زندگی مان را به سوی خودت
تغییر دهیم و با عشق تو زندگی کنیم.
ماه رمضان خدا نگهدار خیر دو جهان خدا نگهدار
قدر تو ندانستم و رفتی ای روح دعا خدا نگهدار
ای جوشن تو هزار خورشید هر لحظه تو بهار امید
ای سوز سحر خدا نگهدار ای اشک بصر خدا نگهدار
مطالب مشابه :
متن های پیشنهادی حلالیت طلبی سفرحج
کاروان حج تمتع 12004-ارومیه - متن های پیشنهادی حلالیت طلبی سفرحج - نقشه هتلهای مکه
خداحافظی برای سفر حج ...
لطف خداوند و عنایت امام زمان (عج) راهی سرزمین عشق ، مدینة النبی(ص) و مکه مکرمه هستم.
چاووشی سنتی فراموش شده به مناسبت بازگشت حجاج بيت الله
متن چاووش نامه را می و خویشان و همسایه ها حلالیّت نجوید و دل ما طواف مکه را از
سفرنامه حج تمتع (بخش اول - قبل از سفر )
، چه لذت بخش است صله رحم همراه با مهمانی دادند ، چه باصفا است حلالیت طلبیند درباره مکه
پیامکهای راهیان نوری!
بنظرم بد نیامد که متن پیامک ها را روز بازگشت به مشهد و برای حلالیت مکه برای شما
متن مجری مناسبت های رمضان المبارک
متن مجری مناسبت های رمضان خداحافظ ای جواز مکه و کربلا گرفتن ها . ای حلالیت طلبیدن
تکمیلی دلار با طعم ایستک (شاگرد نانوائی که صاحب ایستک شد)
چون این وبلاگ رو موقعی که داشتم می رفتم مکه توی فرودگاه مهرآباد و حلالیت . متن کامل
برچسب :
متن حلالیت مکه