معرفی فرهنگ فارسی –کُردی دانشگاه کردستان
ساختار فیزیکیفرهنگ فارسی –کُردی دانشگاه کردستان :
این کتاب در سه ویرایش: دورهی کامل ( سه جلدی)، فرهنگهای میانی(یک جلدی)، و کوچک(جیبی) در بازار موجود است . در دوره سه جلدی این کتاب، جلد اول با حرف ( آ ) شروع شده و با (ث) خاتمه ، جلد دوم آن با حرف ( ج ) شروع و با حرف ( ظ )خاتمه و همچنین جلد سوم آن با حرف ( ع ) شروع و با حرف ( ی ) خاتمه می یابد . در این کتاب زبان پایه ( فارسی ) و زبان پیرو ( کردی ) است. به عبارت دیگر، ترتیب کلمات براساس حروف الفبای فارسی است. و استفاده کننده نمی تواند با حروف زبان کردی در آن جستجو کند.
ساختار محتوایی فرهنگ فارسی –کُردی دانشگاه کردستان:
این کتاب از سری فرهنگهای فارسی – کُردی دانشگاه کُردستان است که حدود هجده هزار و پانصد سر واژه متداول و بیش از سه هزار ترکیب اسمی و فعلی و حدود پنجاه و پنج هزار معادل کُردی را شامل می شود. برای شناسنامه سر واژهها، املای فرهنگستانی، تلفظ (فونتیک)، جایگاه دستوری و در مواقع ضروری، حوزه معنایی ذکر شده است. همچنین در انتهای برابریهای کُردی، اولویت به واژههای ادبی داده شده و از دیگر گویشهای کُردی مانند کرمانجی (شمالی) و کلهری (جنوبی) و اورامی استفاده شده است. شرح مدخلها به زبان کُردی است و با کوتا هترین جملات معادل نوشته شده است و گاهی نیز برای روشنتر شدن جایگاه واژه در جمله، مثالی آورده شده است .
این کتاب بر مبنای فرهنگ لغت فارسی، واژگان و ترکیبات کُردی را از حافظه جمعی و منابع مختلف گردآوری کرده و تا آنجا که مقدور بوده است به شیوهای درست و سالم، در مقابل سرواژگان فارسی قرار داده. اما درمیان این همه فرهنگ فارسی موجود، انتخاب مناسبترین– به نسبت اهداف این کتاب –کارآسانی نبوده. از طرف دیگر نوع کاربری فرهنگ واژگان دوزبانه و مورد استفاده آن، با آنچه که از فرهنگ لغت یکزبانه انتظار میرود، تفاوت دارد. از این رو همه سر واژههای فرهنگ فارسی، الزاما مناسب این کار نیست. از همه اینها مهمتر، اصلی ترین وظیفه فرهنگهای دو زبانه معرفی لغات و اصطلاحات زبان پایه است به کمک زبان پیرو؛ برای کسانی که به زبان پیرو تسلط دارند یا دست کم با آن آشنایند و میخواهند زبان پایه را بیاموزند. در حالی که هدف اصلی این کتاب، گردآوری واژگان و ترکیب های اسمی و فعلی زبان پیرو( کُردی )است در سر فصلهایی به زبان پایه (فارسی ). به عبارت دیگر در این فرهنگ هر سرواژه به منزله پوشهای است با شناسنامهای نسبتا کامل، که در آن - تا آنجا که امکان داشته –واژههای مترادف، معنی، ترکیبات اسمی و فعلی و تعبیرات تمثیلی کُردی آن گرد آمده است. چنین است که معمولا در فرهنگهای دو زبانه، ارایهی شرح و تعریفهای مناسب و دقیقِ مدخل مد نظر است؛ اما در این کتاب یافتن و نگاشتن معادل های بیشتر، از گویش ها و لهجه های مختلف زبان کُردی، اصلیترین هدف گردآورندگان بوده است. با توجه به موارد بالا چون حوزهی کار قدری گسترده است، بنابراین دو فرهنگ واژگان فارسی که هر یک در جای خود بسیار ارزنده اند ملاک قرار گرفتهاند : نخست فرهنگ معاصر فارسی، تدوین استادان ارجمند: غلامحسین صدری افشار و نسرین و نسترن حکمی، ویرایست۱۳۸۱- که سرشار از ذوق و ظرافت فرهنگ نگاری و نمونه ای ممتاز از نظر سهولت دست یابی است- به عنوان مبنای کار و دیگری فرهنگ بزرگ( ۸جلدی ) سخن، به سرپرستی دانشمند گرانمایه استاد حسن انوری و همکاری جمعی از استادان معاصر زبان فارسی، چاپ ۱۳۸۱- که امروزه جامعترین فرهنگ واژگان در این زبان است- برای مقابله و در مواردی افزودن واژه یا تکمیل اطلاعات مربوط به سرواژه.( مردوخ روحانی، ۱۳۸۵، ص: ده-یازده)
هدف از تدوین فرهنگ سه جلدی به اختصار:
الف : گردآوری واژگان، ترکیبات و اصطلاحات زبان کُردی، در همه شاخهها و گویشها و پیشگیری از خطر فراموش شدن آنها در شرایط خاص.
ب : ثبت هر کدام از مجموعه های واژگانی هم معنی ، در پوشه ای با عنوان یک مدخل فارسی، جهت دستیابی طیف وسیعی از کُردزبانان که خواه ناخواه فارسی آموختهاندو مایلند به زبان مادریشان نیز بخوانند و بنویسند.
ج : ارائهی شناسنامهای کافی و نسبتا دقیق از سر واژههای فارسی ، برای درک عمیقتر معنی و جایگاه آنها و بالطبع معادلهای کُردیشان .
و همچنین آنچه از یک لغتنامه دو زبانه انتظار می رود .(مردوخ روحانی، ۱۳۸۸، ص: پنج )
مراحل کار و شیوه تدوین به نقل از مقدمه فرهنگ فارسی – کردی دانشگاه کردستان :
کار گردآوری و تدوین این فرهنگ –بهاختصار–درمراحلاصلیزیرانجامگرفتهاست:
۱. فیش برداری از فرهنگهای کُردی- فارسی ههنبانه بورینه (حدود۴۵۰۰۰ فیش)، خوهرههلات ( نزدیک به ۵۰۰۰ فیش).
۲. الفبایی کردن فیشهای مذکور و جدا ساختن ترکیبات اسمی و فعلی فیش شده از مدخل.
۳. انتخاب سر واژههای فارسی از فرهنگ معاصر و مقابله و تکمیل هر مدخل با استفاده از فرهنگ سخن، ترمیم و گاهی تغییر آوانگاری و سپس حروف چینی آنها در صفحات A4 به عنوان برگههای مبنا.
۴. وارد کردن فیشهادر مقابل هر یک از سرواژههای مربوطه و نیز یافتن و قراردادن معادل کُردی ترکیب های اسمی و فعلی در برگههای مبنا .
۵. تقسیم صفحات مبنا بین ویراستاران جهت تصحیح و –درحدامکان– ترمیم آن.
۶. بررسی کارهای انجام گرفته و تکمیل آنها با استفاده از منابع گردآوری شده و اطلاعات جمعی.
۷. حروچینی، صفحه آرایی و نمونه خوانی کارها و تحویل آن به ویراستاران ارشد جهت بازبینی و بررسی نهایی.
۸. وارد کردن تغییرات احتمالی ، تنظیم نهایی صفحات و تکثیر آنها در چند نسخه .
۹. آخرین بازخوانی این نسخهها درجلسات ویراستاران و در صورت تایید جمعی، تبدیل فایل ها به فرم های آماده برای چاپ
چند توضیح ضروری :
۱. در هر زبانی کلمههای زیادی را میتوان یافت که دارای معانی مختلف و گاه متضاد باشند. از آنجا که فرهنگ حاضر فارسی- کُردی است، در آن بسیاری از سرواژگان فارسی( دارای بیش از یک معنی ) را می خوانید. حال چنانچه در مقابل چند سرواژه ی با معانی متفاوت ، یک واژه ی کُردی را مشاهده کردید، بدان معنی است که این واژه در زبان کُردی به همه آن معانی استفاده می شود. خواننده محترم توجه دارد که بخش کُردی این فرهنگ به یک لهجه و یا گویش، منحصر و محدود نمی شود؛ لذا اگر برخی از این واژه ها نا آشنا و یا به معنی دیگر به نظر میرسد، باید در نظر داشت که دور نیست در ناحیهای دیگر آن را به دین معنی هم به کار برند.
۲. چنان که معمول فرهنگ های دو زبانه است، در نسخه ( سه جلدی )همواره پس از مدخل و شناسنامه آن،ابتدا به آوردن مترادف ها پرداخته و سپس – درصورت لزوم– شرح واژه را نوشتهاند؛ زیرا بیشترمراجعان، برای یافتن معادل کُردی واژهای که فارسی آن را میدانند، به این فرهنگ مراجعه میکنند و به این ترتیب دستیابی به مقصود، بس سهلتر و وسیعتر خواهد بود . مثلاً :
فرهنگ / farhang ، -ها/: اسم. فـەرهنگ: 1. ڕست؛ هۆرته و بـەره؛ دیاردەیه کی کۆمه ڵایـەتی له داب و نـەریت، بیر و بۆچوون،هونـەر و لێهاتوویی و شێوازی ژیان که له دریژەی ئــەزموونی مێژوویی گـەلاندا ڕەنگ دەگرێ و بۆ بـەرەی داهاتوو دەمێـنێـتـەوە2. وشـەنامـە؛ کتێـبێـک که وشـە و دستـەواژەی زمانێـکی تـێدا ڕیز کراوە و شێـوەی خوێـندنـەوە و ڕەگـەز و باری رێـزمانی و... هـەر کامی ڕوون کراوەتـەوە و هـەر بـەو زمانـە یان بـە زمانێـکی تر مانایلێـدراوەتـەوە 3. [گفتاری] سـەرجـەمێـک زانیاری لـە مـەڕ هونـەر، وێـژە، زانست، سیاست و ...ەوە که کـەسێـک بۆگـەشـە دان بـە هزر و لێـهاتويی خۆی فێـری دەبی 4. [گفتاری] چاند؛ ئـاکاری شیاو و گونجاو به پێـی داب و نـەریتی کۆمه ڵگا 5. [مجازی] نـەریتی کۆمه ڵگایی
اما در نسخه میانی( یک جلدی) : یک واژه را با اولویت : نخست تداول، سپس ریشه لغوی( فارسی، ایرانی، عربی و سپس دیگر زبان ها ) و بالاخره ساده ( ونه مرکب )، انتخاب کرده، معادلهای کُردی و فارسی را برایش نوشته و سایر مدخلها را بدان ارجاع دادهاند مثلاً در مدخل «عنکبوت»، پس از ذکر برخی از معادل های فراوان کُردی و شرح آن حشره به زبان کُردی، معدل های فارسی «تارتَنَک»،«رَسَن تاب»،«غُنده»و«کارتُنک» را هم، به ترتیب الفبایی، آورده و به علاوه هر یک از این اسامی را در جایی که سرواژه اند، به «عنکبوت» ارجاع داده اند.
عنکبوت / ankabut '، - ها؛ ـان/:[ عربی ]اسم.جاڵجاڵۆکه؛ جاڵجاڵووکـە؛ کاکڵـەمووشان؛ مروا؛ داپیرۆشک؛ پیرپیرۆشک؛ جۆڵاتـەنـە؛ جۆڵاکـەرە؛ جۆڵاویکـەرە؛ جاتـەنـە؛ داوتـەنکـە؛ جاوتـەنـە؛ جۆڵایی تـەنـە؛ جۆڵایی کـەرە؛ جیلاباف؛ تـەڤنپیرک، کارتێـنک؛ کارتێـنـە؛ تـەڤن پێـچ؛ کـەروو؛ داوداوی؛ کـەڤنی؛ تـەبـەتۆر؛ مێـشـەگیرە؛ مێـشـەگرە؛ بڵۆ؛ بڕۆ؛ هـەڕە؛ بچه؛ پند؛ پندەپیر؛ پیرک؛ پبرعـەڤۆک؛ پیرهـەڤووک؛ گوندوڕەک؛ ماماڵـە؛ مامالـەهـەڵاوێ؛ کارتینگـەر؛ ناوی گشتی بۆهـە ر کام لـە مێـروانی جاڵجاڵۆکـەیی بـە سـەرسنگ و سکی بێ گرێ، پای شاویلکـەیی و شـەش جومگه، بڕێ به چوار جووت چاو و بڕێ بێ چاو، بڕێـکیان له ناو خۆڵدا دەژین و بڕێـکیان له ئاودا و زۆرتر نێـرەکانیان له مێـوینـەکان بچووکترن: تارتنک؛ رسن تاب-2[نامتداول]؛ غنده-1؛ کارتُنک-
۳. گاهی زیر یک مدخل، تعداد زیادی واژهی مترادف با تفاوتهای اندک نوشته شده اند. ممکن است در نظر اول برخی از آن ها اضافی و بلکه تکراری به نظر برسند . اما با کمی دقت می توان دریافت که حذف هیچ یک از این لغات روا نیست؛ چرا که در بیشتر موارد تشخیص اصلی از بدل های آن، کار چندان ساده ای نبوده و صرف تداول بیشتر واژه یا آشنا تر بودن آن به تنهایی ، دلیل بر اصیل تر بودنش نمی شود؛ که لغت شناسی خود رشته ای دقیق و دشوار در زبان و ادبیات استو نکته ها و ظرایف ویژه ای دارد . بیش برآن رایج و مانوس بودن واژگان هم امری نسبی است و اگر توجه داشته باشیم که ارزش و اعتبار یک زبان به همه گویش و لهجه ها و بلکه واج های آن زبان بسته است، خواهیم پذیرفت که ترک هیچ یک از این واژگان جایز نبوده و هر یک را در جای خود باید حفظ کرد. برای مثال لفظ آتش، در زبان کُردی – تاآنجاکه یافته شده است–دارای این کلمات است:
ئاگر؛ ئاگه ر؛ ئاگور؛ ئیگر؛ ئاور؛ ئار؛ ئایه ر؛ ئه یر؛ ئاهر؛ ئاته ر؛ هایر؛ هه تار؛ هاته ر؛ ئاویر؛ ئاهیر؛ گڕه؛ یاگی؛ته ش.
آیا رواست که یکی –دوواژهازاینواژگانرابرگزیدوبقیهراکنارگذاشت؟
۴. از جمله نارسایی های این فرهنگ در معادل نویسی و شرح سرواژههای مربوط به شاخه علوم، به ویژه علوم تجربی( ریاضی ، فیزیک، شیمی و زیست شناسی)است؛ چرا که در این حوزه، زبان کُردی هنوز مجالی و فضایی برای رشد نداشته است و عملاً نه برای اصطلاحات آن معادلی یافت شده و نه جهت توصیفشان کلماتی که مفهوم و رسا باشند در اختیار است. البته قرار دادن کلمات و تعبیرات مناسب ِ مفاهیم علمی، با وجود آن همه ریشه، مصدر و پیشوند و پسوند ساختاری، کاری آنچنان دشوار و دور از دسترس نیست ؛ اما ذات واژه سازی، ماهیت فرهنگستانی دارد و در تعریف این کار نمی گنجد. افزون بر آن آشنا شدن با واژه های جدید و راه یافتن آنها به گفتار و نوشتار عمومی، نیازمند همکاری مجموعه ای از وسایل و امکانات ارتباط جمعی است. از این رو برای پرهیز از خطر ایجاد آشفتگی، حتی المقدور از واژه سازی اجتناب شده است.
۵. یکی از برنامه هایی که برای غنی تر شدن این فرهنگ در نظر گرفته شده است. وارد کردن کلمات و اصطلاحات دو گویش بزرگ کرمانجی شمالی و کلهری است؛ شبیه آنچه که در بارهی گویش اورامی انجام گرفته. برای گویش زیبای کلهری از واژه نامهی سه جلدی کُردی –فارسی«خوه رهـەڵات » و از یکی –دو منبع دیگرنیز برای فیش برداری استفاده شده است.
در مورد کرمانجی شمالی هم، تلاشی بسیار شد بلکه فرهنگ را از این گویش گسترده و دلنشین ، هرچه غنی تر سازند ولی متاسفانه در این زمینه موفقیت چندانی به دست نیامد. (مردوخ روحانی، ۱۳۸۵، ص: دوازده-پانزده )
راهنما و توصیه های کاربردی برای استفاده از فرهنگ لغت :
۱. ترتیب سرواژهها
مدخلهای این فرهنگ به ترتیب حروف الفبای زبان فارسی و با توجه به شکل املایی مرتب شدهاند که چنین است:
آ، ا، ب، پ، ت، ث، ج، چ، ح، خ، د، ذ، ر، ز، ژ، س، ش، ص، ض، ط، ظ، ع، غ، ف، ق، ک،گ، ل، م، ن، و، ه، ی
۲. شمارهگذاری سرواژهها
چنانچه سمت چپ سرواژهای شماره باشد، به این معنی است که با همین املا و تلفظ، یک یا چند سرواژهی دیگر هم آمده است. لذا به دلیل همسانی تلفظ، آوانویسی (فونتیک) واژه، فقط برای شمارهی ۱ نوشته شده است.
معیار این کتاب برای جدا کردن و سرواژه قرار دادن لغات، تفاوت جایگاه دستور زبانی آنهاست؛ که به ترتیب اسم، صفت، قید، ضمیر، پیشوند و پسوند مرتب شدهاند.
۳. آوانگاری
برای هر سرواژه پس ار املای فارسی آن املای فونتیکی مربوطه نیز نوشته شده است. چگونگی انتخاب نشانههای گوناگون برای بیان هر چه گویاتر تلفظ سرواژگان و نقش منفرد و بعضا ترکیبی این نشانهها را در جدول پایانی راهنمای کتاب میتوانید مشاهده کنید.
۴. نشانهی جمع
برای هر سرواژه – پس از آوانگاری – نشانه و یا نشانههای جمع نوشته شده است.
۵. ریشهی سرواژه
اینکه واژهی مدخل در اصل فارسی یا ایرانی است و یا از دیگر زبانها وام گرفته شده، در این فرهنگ مشخص گردیده است؛ که ریشه آن در داخل قلاب نوشته شده است.
بادنجان دور قاب چین: ]فارسی/ عربی/ ترکی/ فارسی[
۶. جایگاه دستوری
موقعیت دستوری سرواژه مشخص گردیده است و هر جا که یک واژه بیش از یک هویت دستوری داشته، به تعداد آنها مدخل جدید آمده است و چنانچه واژهای به عنوان اسم و صفت یا صفت و قید معرفی شده باشد، در یک جمله (مثال) کوتاه تفاوت این جایگاهها نشان داده شده است؛
۷. حوزههای معنایی و کاربردی
گاهی سرواژهای یا یکی از معنیهای آن در زمینهی ویژهای کاربرد دارد؛ که این خود شامل سه گروه اصلی میشود:
الف. کنایی، مجازی، تعرش
ب.ادبی، گفتاری، عامیانه، فرهنگ مردم، قدیمی، مستهجن
ج. ریاضی، فیزیک، شیمی، زیستشناسی، روانشناسی، حقوق، اقتصاد، هنر و ..
د. پزشکی، مهندسی، معماری، کشاورزی، بانکداری، خیاطیف نجاری و ...
در این کتاب اگر واژهای یا یکی از معانی آن به هر یک از حوزههای بالا متعلق باشد، در داخل قلاب [] بدان اشاره شده است.
در اینجا چنانچه قلاب پیش از شمارهگذاری مربوط به معنیهای سرواژه باشد، به همه مربوط میشود و اگر پس از هر شماره باشد، تنها به آن معنی از سرواژه مربوط است.
۸. ترکیب اسمی و فعلی
دونوع ترکیب اسمی و فعلی با دو نشانهی مربع تو پر مشخص شدهاند؛ که برخی از آنها صورت ضربالمثل به خود گرفتهاند. معادل کردی این ترکیبهای ضربالمثلی را - اگر نگارنگان دانسته و یافته باشند – نوشتهاند و در غیر این صورت به توضیح مفهومی پرداختهاند.
۹. معانی سرواژه
الف. بزرگترین رسالت این فرهنگ، گردآوری و حفظ واژگان زبان کردی در گویشها و لهجههای مختلف است. معادلهای کردی کلمهی فارسی سرواژه را به ترتیب از کرمانجی جنوبی با لهجههای مکریانی و در مرحلهی دوم از سایر لهجههای کرمانجی جنوبی و سپس گویشهای کرمانجی شمالی و اورامی و کلهری به دنبال هم آورده و واژگان هم شکل در کنار هم هستند؛ تا اولا تفاوتهای جزئی و تبدیل همخوانها و واکهها بهتر به چشم آیند؛ در ثانی سادهتر در ذهن جای گیرند و دست آخر روزی و روزگاری آیندگان خواستند دربارهی ریشهی لغات و فیلولوزی زبان کردی کاری صورت دهند، این کتاب مفید به آن مقصود هم باشد. چنین است که گاهی در مقابل یک واژهی فارسی چندین معادل کردی است. برای مثال سرواژهی اشک بیش از بیست واژهی کردی را در مقابل دارد.
از طرف دیگر مواردی هم هستند که برای سرواژهای، معادل کردی یافت نشده. در اینجا ناگزیر به شرح واژه شدهاند.
ب اگر مدخلی بیش از یک معنی داشته باشد، به ترتیب اهمیت و یا شهرت شمارهگذاری شدهاند و ابتدا معادلهای کردی و سپس در صورت نیاز تعریف هر یک را نوشته شده است.
۱۰.شاهد و مثال
الف.شاهد: جمله، شبه جمله یا تعبیری است که از شاعران و نویسندگان مشهور و به عنوان نظم و یا نثر معیار در اختیار داریم و گاهی در فرهنگها برای روشن شدن معنی و جایگاه سرواژه در جمله – با ذکر ماخذ- بدانها استناد میشود.
ب. مثال: جمله، شبهجمله یا عبارتی یا عبارتی است که گردآورندگان یک فرهنگ به کمک شمّ زبانی خود، ممکن است درجایی و برای روشنتر شدن مفهوم و موقعیت سرواژه در جمله، ساخته باشند.
در این کتاب بیشتر از مثال استفاده شده است و گاهی مصرعها و به ندرت تک بیتهای بسیار مشهور، که نیازی هم به ذکر ماخذ ندارند، به عنوان شاهد آورده شده؛ که این هر دو در داخل کمان شکسته «» جای گرفتهاند.
۱۱.شیوه ی نگارش
در بخش فارسی این کتاب که شامل سرواژهها، ترکیبها و همچنین مثالها میشود با آنکه هنوز هم رسمالخط معیاری وجود ندارد، جز در دو – سه مورد، از کتاب «نگارش و ویرایش» انتشارات سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)، تالیف استاد احمد سمیعی (گیلانی) استفاده شده است.
اما دربارهی بخش اعظم کتاب – که به زبان کردی است- و به قول نگارندگان با دشواریهای زیادی مواجه بودهاند. از کتاب ڕێنووسی یهکگرتووی کوردی، مصوبات مجمع علمی کرد، به شمارهی ۲۹۸، سال ۲۰۰۴، چاپ اربیل را رعایت کردهاند و در مواردی که به آن اشاره نشده تابع اصول سه گانهی: ۱. سهولت خواندن ۲. نزدیکی نوشتار با تلفظ و ۳. پرهیز از امکان خلط معانی بودهاند.
۱۲.ارجاع
چنانچه سرواژهای مترادف آشناتری داشته، با نشانه ارجاع به آن مدخل ارجاع داده شدهاست.
۱۳.غلط رایج
برخی عبارات و ترکیبهای نادرست اما متداول هستند که در این فرهنگ با نشانهی (!) در شناسنامهی واژه معرفی شدهاند.
۱۴.پرهیز از تکرار
عبارت «ههروهها» برای نشان دادن واژهی هم معنی و قابل قیاس و «بهرامبهر» برای معرفی کلمهی متضاد و ستاره به نشانهی مترادف بودن واژهی بعد از آن با همهی تعریفها و معادلهای آن مدخل، در پایان شرح و تعریف برخی سرواژهها به کار رفتهاند و بدین ترتیب از بسیاری تکرارها پرهیز شده است (مردوخ روحانی، ۱۳۸۵، ص: سی و یک – چهل و دو )
منابع
مرادی، نورالله (۱۳۷۶). مرجعشناسي: شناخت خدمات و کتابهاي مرجع. تهران: فرهنگ معاصر .
مردوخ روحانی، محمد ماجد (۱۳۸۵). فرهنگ فارسی – کردی دانشگاه کردستان (سه جلدی). سنندج: دانشگاه کردستان.
مردوخ روحانی، محمد ماجد (1۱۳۸۵). فرهنگ فارسی – کردی دانشگاه کردستان (یک جلدی). سنندج: دانشگاه کردستان
مطالب مشابه :
احمد بيگ كوما سي
نرم افزار فیش حقوق دانشگاه علوم پزشکی کردستان استانداری کردستان
فیش حقوقی فرهنگیان
و پرورش کردستان,فیش حقوقی علوم پزشکی مشهد,فیش حقوق کارکنان دانشگاه علوم پزشکی
رتبه بندی ۴۱ دانشگاه علوم پزشکی کشور ایران بر اساس آخرین گزارش نظام وبومتریک
رتبه بندی ۴۱ دانشگاه علوم پزشکی کشور سامانه فیش وششمین دانشگاه ، کردستان بیست و
رتبه بندی دانشگاههای علوم پزشکی، اعلام شده از سوی وزارت بهداشت
رتبه بندی دانشگاههای علوم پزشکی دانشگاه علوم پزشکی کردستان. 6. تمامی حقوق این
آگهی استخدام دانشگاه علوم پزشکی و خدمات درمانی در سراسر کشور
آگهی استخدام دانشگاه علوم پزشکی و دانشگاه بانضمام فیش حقوق اين وب
معرفی فرهنگ فارسی –کُردی دانشگاه کردستان
اطلاع رسانی دانشگاه کردستان پزشکی، مهندسی و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه
جزئیات بیمه طلایی جدید فرهنگیان اعلام شد
دانشجویان دانشگاه فرهنگیان کردستان گروه علوم تربیتی دانشگاه هزینههای پزشکی در
برچسب :
فیش حقوق دانشگاه علوم پزشکی کردستان