ارزش هاي محوري سازمان؛ فانوس هاي دريايي

 


تهيه و تدوين : سهراب برفروشان  و  آذر نظري 
 

 چكيده
در زماني كه همه چيز در حال تغيير است ، به آساني مي توان فكر كرد كه قوانين بنيادين كسب و كار نيز بسرعت تغيير خواهند يافت ، ارزش هاي محوري سازمان و مديريت سازمان بر اساس اين ارزشها مي تواند راهنماي بسيار خوبي جهت رشد و ادامه حيات سازمانها در شرايط كنوني كسب و كار باشد ، اين چنين سازمان هايي ، به عنوان واكنش در برابر تغييرات محيطي ، ارزش هاي محوري خود را تغيير نمي دهند . بلكه در صورت لزوم سعي مي كنند محيط خود يا ساختار هاي قبلي خود را تغيير دهند ، تا بتوانند ارزشهاي سازمان خود را حفظ نمايند . سازمان هايي كه رفتارشان حاصل تصميم و انتخاب آگاهانه خودشان و مبتني بر ارزش هاست نه ثمره اوضاع و شرايط - كه واكنشي مبتني بر احساس است - آنها سازمان هايي عامل ، موثر و مسئوليت پذيرند .

مقدمه
« كشتي جنگي ماموريت يافته بود براي آموزش نظامي به مدت چند روز در هوايي طوفاني مانور بدهد هواي مه آلود سبب شده بود كه كاركنان كشتي ديد كمي داشته باشند . در نتيجه ناخدا در پل فرماندهي عرشه ايستاده بود تا همه فعاليت ها را زير نظر داشته باشد .
پاسي از شب نگذشته بود كه ديده بان روي پل فرماندهي ، گزارش داد : نوري در سمت راست جلوي كشتي به چشم مي خورد .

• نا خدا فرياد زد : آيا آن نور ثابت است يا به طرف عقب حركت مي كند ؟
• ديده بان جواب داد : ثابت است ، كه به اين مفهوم بود كه در مسيري هستيم كه به هم تصادم خواهيم كرد .
• ناخدا به مامور ارسال علائم گفت : به آن كشتي علامت بده كه رو در روي هم هستيم ، توصيه مي كنم 20 درجه تغيير مسير بدهيد .
• جواب علامت اين بود : شما بايد 20 درجه تغيير مسير بدهيد .
• ناخدا گفت : علامت بده كه من ناخدا هستم و آنها بايد 20 درجه تغيير مسير بدهند .
• پاسخ آمد : بهتراست شما 20 درجه تغيير مسير بدهيد .
• در اين هنگام كه ناخدا به خشم آمده بود ، تفي به زمين انداخت و گفت : علامت بده كه از يك كشتي جنگي علامت فرستاده مي شود 20 درجه تغيير مسير بدهيد .
• پاسخ آمد : من فانوس دريايي هستم.
• آنگاه : كشتي تغيير مسير داد »

(نقل از كتاب هفت عادت مردمان موثر ؛ استفان كاوي )

 

ارزش هاي محوري سازمان (core value) ، فانوس دريايي اند . تكان نمي خورند ، نبايد و نمي توان آنها را شكست . با كوشش براي شكستن آنها ،barforoushan2.jpg خود را مي شكنيم . اما مي توانيم آنها را بياموزيم و به كار بنديم . در هر سازمان سر شار از شور و اشتياق ، رئيس واقعي ارزشها هستند ، ارزش ها رفتار مديران را هدايت مي كنند ، نه اينكه مديريت ، ديگران را هدايت كند . در اين جايگاه ، مدير در نقش رهبر عمل خواهد كرد نه صرفا يك ناظم . در چنين سازماني همه طرح ها ، تصميمات و عمليات بر اساس ارزش ها هدايت و رهبري مي گردند ، « مديريت سازمان بر اساس ارزش ها ، تنها يك ابزار مديريتي نيست بلكه روشي از زندگي كردن است » در اين گفتار سعي داريم به مفهوم و جايگاه ارزشهاي محوري در سازمانها (core value) ، همچنين تشريح مكانيزم و فرايند مديريت بر اساس ارزش ها ( management by values ) بپردازيم .

 «... ارزش ها را نخست انسان در چيزها نهاد تا خويشتن را بپايد ، نخست او بود كه براي چيزها معنا آفريد . معنايي انساني ، ازاين رو خود را انسان نامد ، يعني ارزياب ... » (فريد ريش ويلهم نيچه 1884-1900 )

تعريف ارزش هاي سازماني :
« ارزش هاي محوري اصول اعتقادي دير پا و اساسي يك سازمان بوده ، باعث رشد و نمو افراد در قالب گروه مي شود . ارزش هاي محوري يك سازمان به عنوان اصول راهنماي جاويدان به هيچ توجيهي نياز ندارند و براي افراد درون سازمان ارزش و اهميت ذاتي دارند .
ارزش هاي محوري سازمان مي توانند به عنوان مبنايي مورد استفاده قرار گيرند كه براساس آنها سياست ها را تدوين كرد . حتي مي توان با تكيه بر آنها ، شيوه رفتار روزانه كاركنان و مبناي تصميم گيري ها در محل كار را مشخص نمود . سازمانها مي بايست به هنگام برنامه ريزي هاي بلند مدت ، ارزش هاي محوري مشخص شده خود را رعايت كنند و به هنگام ارزيابي عملكرد ، تصميماتي را كه در اين زمينه مي گيرند بر پايه ارزش هاي محوري خود بگذارند »
ارزش ها بايد در روزگار سختي به كاركنان سازمان روحيه بدهند و گرنه ارزش نيستند . ارزش ها شعار هر روزه ايي هستند كه احساس خوبي به كاركنان مي بخشند ، ارزش هاي سازماني ، جنبه اخلاقي منافع سازماني مي باشند. ارزشها علاوه بر همگاني بودن شخصي نيز هستند .

«« اگر مي خواهيم پيشرفت داشته باشيم بايد به گذشته ( عقب ) برگرديم و ارزش ها (value) را مجددا كشف نماييم ، تمام اين موقعيتها وابسته به بنيان هاي اخلاقي بوده و با روحيات شخصي كنترل مي گردد »» Martin luther king ( 1929-1986)

ارزش هاي محوري - كد هاي اخلاقي سازمان :
ارزش هاي محوري سازمان را كد هاي اخلاقي سازمان نيز مي نامند ، اين كد ها اصول راهنما در سازمان هستند كه رهنمودي براي تصميم گيري و رفتار ها خواهد بود . در يك سازمان ، اصول اخلاقي خوب ، پيش شرط مديريت استراتژيك ( strategic planning) خوب است . اصول اخلاقي خوب يعني سازمان خوب ، در همه جنبه هاي تدوين ، اجرا و ارزيابي استراتژي ها و به هنگام تصميم گيري در اين زمينه ها بايد ارزش هاي محوري رعايت شوند و مورد توجه قرار گيرند .

مديريت بر مبناي هدف ( management by objective) MBO -
همانگونه كه مستحضريد هدف، مقصودي است كه سازمان با تمامي موجوديت و توان عملياتي خود تلاش مي كند به آن دست يابد ، اهداف پيش از هرگونه اقدامي بايد به وضوح تعيين ، تفهيم و اعلام شود .
اهداف با هدايت كردن تلاش كاركنان به سمت يك نقطه معين جهت حركت سازمان را مشخص مي كنند . اگر اهداف سازمان ، شفاف و قابل درك باشند ، مي توان بر اساس انها استاندارهاي مشخصي را براي ارزيابي عملكرد سازمان وضع كرد ، براي همين ، اهداف را بايد كميت بندي كرد .
در مديريت بر مبناي هدف ، افراد مافوق و زير دست ، مشتركاً اهداف را براي زير دستان تعيين مي كنند ، كه انان نيز به نوبه خود ، از اهداف بالاتر پشتيباني مي كنند . ميزان دستيابي زير دستان به اهداف مقرر ، عاملي براي ارزيابي عملكرد تلقي مي شود .
توجه خوانندگان عزيز را به اين نكته جلب مي نماييم كه ، نكته حائز اهميت اين است ، در شرايط كنوني كسب و كار ( سرعت تغييرات و شرايط پرتلاطم و گاها مبهم تجارت ) ، سازمانها نمي توانند تنها با تكيه بر اهداف تعيين شده ، همواره در مسير رشد به حركت خود ادامه دهند . بعبارت ديگر فرايند تعيين هدف و هدفگذاري براي واحد هاي مختلف سازمان ، بتنهايي ضمانت قطعي و لازم را در دستيابي سازمان به اهداف مورد نظرش در پي نخواهد داشت ، سازمانها جهت دستابي به اين مهم به ابزاري ديگر نيازمندند ، كه بتوانند درهر لحظه با بكارگيري ان راه خود را بازشناسند و درست را از نادرست ( عملكرد اثر بخش و عملكرد فاقد اثربخشي ) تشخيص دهند ، اين ابزار مقوله ارزش هاي سازماني و فرايندي بنام مديريت بر اساس ارزشهاست .

با چه ارزش هاي كليدي مي خواهيد استراتژي ها و تاكتيك هاي تجارتي خود را پيش ببريد و كداميك اولويت دارند؟

مديريت بر اساس ارزش ها- MBV ( management by values )
در مديريت بر مبناي ارزش ها همه طرح ها ، تصميمات و عمليات در سازمان بر اساس ارزش ها هدايت و رهبري مي گردند .
توجه به اين نكته ضروريست كه اين سازمان ها نيستند كه مديريت بر اساس ارزش ها را موثر مي سازند، كار كاركنان است كه اين تاثير را ايجاد مي كند . بعبارت ديگر دليل اينكه مديريت بر اساس ارزش ها موثر واقع شود ان است كه تعيين ارزش ها و عمل بر اساس انها يك عمل انساني است .
اولين گام در به كارگيري مديريت بر اساس ارزشها در يك سازمان ، پذيرش خالصانه فلسفه آن توسط عموم است ، كاركنان بايد ايمان بياورند كه mbv از جالب ترين موضوعات براي سازمان و گروه هاي سهامداران كليدي در طي زمان مي باشد .


اهداف(objective) و ارزش ها (Values ) :
براساس هدف ها ، در يك سازمان يك يا معدودي از نفرات ( مديران و مسئولين ) مد نظر و مهم هستند ، اما براساس ارزش ها همه ( همه كاركنان ) مهم هستند ، شما مجازيد بر سر هرفها مذاكره و توافق نماييد ، در حوزه اهداف بعضي از اوقات ، سر راست ترين مسير به جايي كه قرار است به آن برسيد يك خط يا مسير مستقيم نيست ، اما بر اساس ارزش ها ، مسير ها هميشه مستقيم هستند ، رهبران و گردانندگان بايد پافشاري كنند كه همه اين خط مستقيم را دنبال كنند .
ارزش ها به شيوه اهداف تعيين نمي شوند ، اهداف بر اساس انكه در دقيقه و ثانيه ايي كه آن را اعلام مي كنيد تحقق خواهد يافت ، تعيين مي شوند ، ارزش ها به اين روش تعيين نمي شوند ، شما مي توانيد هر ارزشي را كه ميل داريد تعيين كنيد ، هرچند ارزش ها را رهبران و مديران تعيين مي كنند اما ارزش ها فقط وقتي واقعي مي شوند كه تمامي كاركنان از جمله مديران ارشد درعملكردشان انها را دخالت دهند و به ديگران نيز تاكيد كنند تا آن طور رفتار كنند .
 

اهداف (Goals )

ارزش ها (Values )

اهداف متعلق به آينده هستند

ارزش ها بايد در حال محترم شمرده شوند

 

اهداف تعيين مي شوند

ارزش ها رعايت مي شوند

 

در حوزه اهداف بعضي اوقات سر راست ترين مسير به جايي كه قرار است به آن برسيد يك خط يا مسير مستقيم نيست

بر اساس ارزش ها ، مسير ها هميشه مستقيم هستند

اهداف به كاركنان ابلاغ مي شود .

ارزش ها بر كاركنان اعمال نمي شود بلكه با آنها عمل مي كند، اين يك فرايند دسته جمعي است

 

« جدول شماره 1 ، مقايسه ماهيت اهداف و ارزشها »

 

ساختار سازماني / ارزش هاي سازماني
در سازماني كه حقيقتا به وسيله ارزش ها مديريت مي شود - مديريت بر مبناي ارزش MBV جاريست - فقط يك رئيس وجود دارد و آن ارزش هايي است كه سازمان براي خود تعيين كرده است . همانگونه كه عنوان گرديد ، در چنين سازماني همه طرح ها ، تصميمات و عمليات در سازمان بر اساس ارزش ها هدايت و رهبري مي گردند .
 

ارزش هاي سازمان

هيئت مديره

مدير عامل

بقيه سازمان

« جدول شماره 2 ، ساختار سازماني در سازمانهاي ارزش محور»

 

هيئت مديره

مدير عامل

بقيه سازمان


« جدول شماره 3 ، ساختار سازماني در سازمانهاي »

 

برنامه ريزي استراتژيك / ارزش هاي سازماني
اجزاي مهم جهت‌گيريهاي استراتژيك يك سازمان ، كه با توجه به ارزيابي¬هاي محيطي و شناخت نياز مشتريان ، سمت و سوي حركت سازمان را تعيين مي¬كند ، عبارتند از:
1. بيانيه ماموريت(mission) ”ماموريت“, مقصود و ارزش‌هاي اصلي سازمان (و حوزه عملكرد آن) را مشخص مي‌نمايد. در واقع, عبارتي است كه دليلِ وجودِ سازمان (يا فلسفه وجودي آن) را بيان مي‌دارد. كه به دليل نقش محوري خود و نيز ماهيت ابهام برانگيز آن بايد بيشتر مورد توجه قرار گيرد.
2. چشم‌اندازي(vission)” ديدمان استراتژيك“, فراي بيانيه ماموريت سازمان رفته و چشم‌اندازي را مشخص مي‌كند كه شركت (يا سازمان) بدان‌جا مي‌رود و به آن تبديل مي‌شود. كه سازمان در مورد آينده خود و جايگاه خود نسبت به ديگران ترسيم مي‌كند.

3. بيانيه ارزشها و اصول اخلاقي (values)كه افراد سازمان ملزم به رعايت آن مي‌باشند كه ممكن است ناشي از منطق، قانون و يا حتي سنتهاي جاري باشند.

4. فرضياتي در مورد شرايط محيط پيرامون سازمان ( environmental scanning)

5. استراتژيهاي انجام كار( operation plan ) كه بصورت برنامه¬هاي عملياتي ارائه مي¬شوند.

همانگونه كه عنوان شد بيانيه ارزشها core values) ) از اجزاي اصلي در برنامه ريزي هاي استراتژيك سازمانها مي باشد .
 

barforoushan2.gif

« شكل شماره 1 . مديريت استراتژيك و ارزش هاي سازماني »

توجه داشته باشيم كه ، پايدار بودن ارزشها در سازمان با رعايت موارد ذيل ميسر خواهد شد :
• با همسو كردن تصميمات استراژيك و اعمال روزانه با ارزش ها .
• تمايل به اعتقاد داشتن به يك سري از ارزش هاي مورد توافق و تاييد شده .
• كوشش مداوم براي بكار گرفتن ان ارزشها .


نقش استراتژيك ارزش هاي سازماني :

barforoushan2a.jpg

« شكل شماره 2 . نقش استراتژيك ارزش هاي سازماني »

** ذي نفعان سازمان( stakholders) شامل گروه : مشتريان ، كاركنان ، شركاء ، خرده فروشان محصولات ، سهامداران و جامعه ميشود .
**ارزيابي نقاط قوت ، نقاط ضعف ، فرصتها و تهديدهاي سازمان را به اختصار تحليلS.W.O.T مي نامندStrengths, Weaknesses, Opportunities, and Threats (SWOT) analysis

ارزش ها ي سازماني
موضوع تعريف كردن يا دوباره تعريف كردن هدف فقط يك فرايند عقلي نيست كه منجر به رسيدن به يك نتيجه منطقي مي شود . بايد به عمق بيشتري رفت ، به سطحي از ارزش هاي دروني خود ، آن ارزش هاي كليدي ايي كه روش رسيدن به هدف را براي شما و يا سازمانتان شكل و جهت مي دهد چيست ؟
خاطر نشان مي كنيم كه ارزش هاي سازماني (تعهدات) جنبه نمادين ندارد – بلكه بخشي از برداشت ما از يك فلسفه كلي است – ترقي دائم از طريق تعهد به عمل كردن بر اساس ارزش هاي بيان شده .
ارزش هاي محوري يك سازمان مي تواند يك يا چند مورد از موارد ذيل باشد . شايان ذكر است ارزش هاي محوري سازمان در واقع ارزش هاي محوري كاركنان آن سازمان مي باشند . زيرا كه افراد به منزله روح سازمان بوده ، به آن زندگي و پويايي مي بخشند . برخي از ارزش هاي محوري سازمان ها عبارتند از :
 

• شناخت
• صلاحيت و شايستگي
• صلح و آرامش
• صميميت
• ظرافت
• عشق و علاقه
• كارايي
• كسب شهرت
• كيفيت ارتباطات
• لذت بردن
• ماجراجوئي
• محترم دانستن خود
• محل كار به منزله خانه
• نظم
• نفوذ
• نيكوكاري
• وفاداري
• وقار
• اخلاقيات
• آزادي
• آزادي عمل و فكر
• استقلال
• استواري و پايداري
• اعتقاد به دين
• درستي و صداقت
• رقابت
• رهايي از ترس و بيم

• اجتماعي بودن
• اقتدار
• اموزش
• انجام كار با كيفيت
• امنيت شغلي
• امنيت و آسايش خاطر
• با فرهنگ بودن
• با مسئوليت بودن
• پر معني بودن
• پول
• پيشرفت شغلي
• تغيير
• ثبات و پايداري اقتصادي
• ثروت
• جوانمردي
• حريم
• خدمات همگاني و عمومي
• خرد
• خلاقيت
• خلوص
• دادن ارزش و اعتبار به خود
• داتن ارتباطات
• داشتن اوفات فراغت
• داشتن سرگرمي
• داشتن معنويات
• داشتن مهارت
• دانايي

« جدول شماره 4 ، ارزش هاي سازماني »

سازمان ها و شركت ها بسته به نوع ديدگاه و شرايط محيطي و محاطي خود اقدام به تعيين ارزش هاي محوري خود مي نمايند . سازمان ها غالبا بين 3 الي 5 ارزش را انتخاب مي نمايند . سازمان ها بايد در تعيين ارزش هاي محوري خود بسيار دقت و حساسيت داشته باشند . زيرا پايه شهرت يك شركت بر اساس كارهايي قرار دارد كه افراد شركت بطور روزانه مي دهند . شهرت شركت ها- كه ارتباط مستقيمي با ارزشهاي منتخب آن دارد- مي تواند بر مبناي صداقت ميان رده هاي مختلف سازمان ، رعايت اصول كيفيت محصولات ( مشتري مداري ) و يا . . . باشد.

مثال: ارزش هاي سازماني شركت مايكروسافت Microsoft
 

پايه فكريهاي فكري / انگاشت ها (tenets)

ارزش ها(values)

خلاقيت ، مسئوليت پذيري در طرح رهبري

درستي و صداقت

توانائي كاركنان درانجام چيزهاي جديد

گشاده رويي و ادب

ارتباط با مشتري

رقابت

رويكرد جهاني

پاسخگوئي

اطمينان و اعتماد مشتريان

خود انتقادي

ارزشهاي بزرگ و متعالي

علاقه و اشتياق

«جدول شماره 5 . ارزش هاي سازماني شركت ماكروسافت »


فرايند مديريت بر اساس ارزش ها- MBV ( management by values )
1. مرحله اول : مشخص نمودن پيام و ارزش ها ( تعيين ارزشها ) .
2. مرحله دوم : ارتباط بر قراركردن به طور موثر .
3. مرحله سوم : همسو كردن كارهاي روزانه با ارزش ها .

مرحله اولMBV - مشخص نمودن پيام و ارزش ها ( تعيين ارزشها ) :
براي رسيدن به ارزش هاي محوري ، يك سازمان مي بايست از افراد كليدي آن سازمان در مورد باورهاي ايشان به عنوان عضوي از خانواده سازمان خود ، سئوال شود . يك راه تشخيص ارزشهاي محوري موبوط به برگزاري جلسات مباحثه با حضور كليه كاركنان كليدي يك سازمان مي باشد . راه ديگر بمباران مغزي افراد با ارزش هاي محوري بالقوه مي باشد تا بدين ترتيب اذهان ايشان براي شناسايي ارزش هاي محوري اصيل خود در سازمان اماده تر شود به هر حال مرحله اول يعني مشخص نمودن پيام و ارزش هاي سازمان را با اقدامات برشمرده ذيل مي توان تعيين نمود :

1. ابتدا شيوه مديريت بر اساس ارزش ها را مورد تاييد صاحب شركت قرار دهيد .
2. مديريت عامل نظر خود را در مورد ارزش ها مي دهد .
3. تيم مديريت ( مديران مياني ) بدون حضور مديريت عامل نظر خود را مي دهد .
4. مديريت عامل نظر خود را با نظر تيم مديريت مقايسه و هماهنگ مي كند .
5. گروه هاي متمركز كارمندان نظر خود را مي دهند .
6. طرح نهايي بايد مورد بررسي مشتريان و گروه هاي مهم ديگر قرار گيرد .
تمام نظر ها را بايد تركيب كرد و طرح پيام و ارزش هاي پيشنهاد شده را براي تاييد نهاي د راختيار هيئت مديره و هيت مالكان قرار داد .

در تعيين ارزشها توجه به نكات ذيل حائز اهميت مي باشد :
• بايد بگذاريم ان ارزش ها كاملا واضح شوند ( بدينوسيله پيام شركت خود را تعريف مي كنيد) .
• براي اطمينان يافتن از اينكه فهرست ارزش ها واقعا نشان دهند ارزش هايي باشد كه مي خواهيد شركت شما با انها شناخته شود و عمل كند ، بايد از آن رفع ابهام كنيد . هرچه ساده تر ، سر راست تر و فهم آن آسانتر باشد بهتر است .
• پيام و ارزش ها بايستي با تجمسي كه مردم از شركتتان دارند همسو باشد .
• وقتي با گروه مديريت در مورد پيام شركت توافق رسيديد و ارزش ها را برحسب اولويت تعيين كرديد ، ابتدا بايد دريابيد كه كاركنان شركت چه فكر مي كنند .
• بايد اطمينان حاصل كرد كه كاركنان حقيقتاً معناي ارزش ها را مي فهمند و درك مي كنند .
• بايد دريابيد كه آيا كارمندان واقعا به پيام و ارزش هاي شركت اعتقاد و علاقه دارند يا نه ، ارزش ها تاوقتي كه انها را با كار عملي خود همراه نكنند فاقد معنا هستند .

• كاركنان بايد به سئوالاتي مانند پرسش هاي زير پاسخ دهند :
1. آيا از نظر انها پيام وارزش ها ، خط راهنمايي است كه مي توانند خود را با آن تطبيق دهند تا بالندگي شركت را حفظ كنند ؟
2. آيا پيام و ارزش ها حقيقتا زمينه را براي ارتباطات و تصميم گيري هاي روزمره در كل سازمان فراهم مي آورد ؟
3. آيا پيام و ارزش ها قواعد جديدي براي تعيين منابع و حل مسائل كار و كاركنان فراهم مي اورند ؟

• وقتي بر اساس بازخورد كارمندان ارزش ها را مورد بازبيني قرار داديد . آنگاه بايد بررسي نهايي را با مشتريان و كسان مهم ديگر – چون جامعه ، رهبران صنعتي و كارپردازان – انجام دهيد .

روش عملي تعيين ارزش هاي سازماني :
1. گروهي از كاركنان خود را انتخاب نمايد ( مجموع نفرات ترجيحاً زوج باشند ، اين تكنيك براي گروههاي شش الي سي نفره بهترين كاربرد را دارد ) دامنه نفراتي كه بايستي مد نظرتان باشد شامل : مالكان ، مديريت ارشد ، مديران مياني ، ساير كاركنان ، مشتريان و شركا تجاري كليدي باشند .
2. برگه ايي از ليستي ارزش هاي سازماني را ( مشابه جدول شماره 4) در اختيار هر يك از اعضا گروه مورد نظرتان قرار دهيد، در صورتيكه موارد ديگري مد نظر شركت كنندگان هست اجازه بدهيد آنها را به ليست ارزش هاي خود بيفزايند .
3. از هر يك از اعضا بخواهيد بطور انفرادي هريك ، سه ارزش مورد نظر خود را انتخاب و سپس بر اساس الويت مرتب نمايند .
4. از كاركنان بخواهيد كه بصورت گروه هاي دونفره ( جفت جفت ) در مقابل يكديگر بنشيند ، از انها بخواهيد در مدت زمان مشخصي ( مثلا ده دقيقه ) ، بر سر سه ارزش از ميان شش ارزش منتخب خود به توافق رسيده و انها را بر حسب اهميت مرتب نمايند .
5. پس از انكه گروههاي دو نفره به سه ارزش مشترك دست يافتند ، گروه هاي چهار نفره تشكيل دهيد ، بنحوي كه دو تيم دونفري سه ارزش را به مباحثه مي گذارند زمان مورد براي گروه هاي چهار نفري تقريبا دو برابر گروه دو نفري است .

6. همينطور، هرچه گروه بزرگتر باشد مدت زيادتري وقت لازم است . در مراحل بعدي ( گروه هاي بزرگتر ) نماينده اي برا ي مباحثه ، توسط گروه تعيين مي شود .
توجه داشته باشيد در هنگام بكارگيري اين روش اين نكته را به شركت كنندگان گوشزد نماييد كه ، بسياري از ازرش هاي سازماني ، داراي معاني مشابهي هستند و افراد در مباحثه ها بايد بدقت به يكديگر گوش فرا دهند و ببيند در چه مواردي در ابتدا توافق دارند . روش فوق را مي توان به بيان ساده تر اين چينين عنوان كرد :
1. ليست ارزشها مشخص است .
2. دور ارزش هايي كه براي شما مهمند را خط بكشيد
3. سپس سه تا از مهمترين ارزشها را به ترتيب اهميت فهرست كنيد .

مرحله دوم MBV - ارتباط بر قراركردن به طور موثر :
پس از تعيين پيام و ارزش هاي سازمان ، اكنون مرحله دوم فرايند مديريت بر اساس ارزشها آغاز مي شود – گفتگو كردن در مورد پيام و ارزش ها ، بعبارتي ديگر وقتي پيام و ارزش ها را تعيين و مشخص ساختيد ، بايستي انها را با تمام ذي نفعان سازمان در ميان گذاريد و در نهايت تمام توجه خود را به عملكرد ها و رفتارهاي سازماني معطوف كنيد تا مطمئن شويد كه انها با مقاصد اعلام شده ، الويت ها و اهداف جنبي مطابقت دارند، اين مهم از طرق مختلفي قابل انجام است كه در ذيل به برخي از انها اشاره مي نماييم :
1. گفتگو كردن در مورد پيام و ارزش ها از طريق رخداد ها در سازمان و واحد ها ( جلسات ، جشن ها و ... غيره ) .
2. گفتگو كردن در مورد پيام و ارزش ها از طريق موارد ارتباطي ( پوستر ها، بروشورها ، كارت ها و غيره ) :
وقتي پيام و ارزش ها به طور مداوم در مقابل كاركنان قرار داشته باشد بهتر مي توانند كارشان را انجام دهند ، پوستر ها و كارت هاي رو ميزي براي اين است كه همه اگاهي اساسي از پيام و ارزش هاي سازمان داشته باشند . مكان هاي مناسب جهت نصب اين موارد مي تواند يك يا چند مكان از مكان هاي ذيل باشد :
• در جايي كه گروه ها و يا واحد ها به كار مي پردازند نظير اتاق هاي كنفرانس ، در جاهايي كه كاركنان گرد هم مي ايند ، يا از مشتريان پذيرايي مي شود .
• درب ورودي ساختمان سازمان .
• جلوي درب هيئت مديره .
• كلاس هاي اموزشي .
• سالن هاي غذا خوري .
• سالن اجتماعات .
• و هر جاي ديگر ...

3. گفتگو كردن در مورد پيام و ارزش ها از طريق مكانيزم هاي رسمي ارتباطي ( روزنامه ها ... و غيره ) .
4. گفتگو كردن در مورد پيام و ارزش ها از طريق كارهاي غير رسمي ارتباطي نظير ثبت سرگذشت ها ، پيام هاي پستي ، تلفني ، اي ميل و غيره (كتابچه داستان هاي موفقيت ) .

مرحله سوم MBV - همسو كردن كارهاي روزانه با ارزش ها
مرحله سوم فرايند مديريت بر اساس ارزشها در يافتن پاسخ به اين سئوال است كه اين ارزش ها ، خود را چگونه در برخوردهاي روزانه با جهان اطراف نشان مي دهند و ابراز مي دارند؟
جواب : هم سو كردن كارهاي روزانه با ارزش ها ، اما همسوئي با ارزش ها بدون تغيير دادن عادات ، اعمال و نگرش ها به دست نمي ايد زيرا موقعيت واقعي ( ارزش محوري در سازمان ) از طريق شعار دادن حاصل نمي شود ، بلكه از به مرحله عمل در اوردن ارزش ها به طور مداوم در فعاليت هاي روزانه به دست مي آيد ، از اينرو مرحله همسو كردن قلب و روح سفر مديريت بر اساس ارزشهاست .
فسلفه فرايند همسو كردن ، تعريف كردن و دوباره تعريف كردن ارزش ها و اهداف و سپس وارد كردن ان در اعمال روزانه ، بطوريكه براي آدمي حقيقتا داراي معنا باشد و همچنين براي اشخصاص ، اصول و تعهداي را به بار آورد كه انسان در پي پروش انهاست .
و بدانيم كه وقتي كاركنان عادي در جهت ارزش هاي مشترك همسو و در يك پيام مشترك متحد شوند كارهاي خارق العاده اي انجام مي دهند .
در اين راستا وظيفه رهبران سازمان اين است كه بر توجه به ارزشها پافشاري كنند .موفقيت اين فرايند بستگي به مديريت ارشد سازمان و رهبران بالاي ديگري دارد كه حرف و عملشان يكي باشد . يكي از چيزي هايي كه مديريت مي تواند جهت ايجاد جو اعتماد بين كاركنان انجام دهد ، ان است كه تغييراتي را كه آنان ( در راستاي تحقق ارزشهاي سازماني ) توصيه مي كنند ، بسرعت ايجاد كند .

رهبران سازمانها جهت موفقيت در همسو كردن كارهاي روزانه با ارزشها، سه دسته كار و فعاليت بايستي به انجام رسانند :
1- كارهاي ساختاري
• مديريت و پيشرفت استراتژيك : در همه جنبه هاي تدوين ، اجرا و ارزيابي استراتژي ها و به هنگام تصميم گيري در اين زمينه ها بايد ارزش هاي محوري رعايت شوند و مورد توجه قرار گيرند .
• سيستم ها و فرايندهاي سازماني : همه طرح ها ، تصميمات و عمليات در سازمان بر اساس ارزش ها هدايت و رهبري مي گردند .
• جايزه دادن و قدرداني كردن : ايجاد مكانيزم انگيزشي با محوريت رعايت ارزشها توسط كاركنان و واحد ها ي مختلف سازمان .

2- كارهاي گروهي
• تمرين موثر اعضا : در رعايت و بكارگيري موثر ارزشها در فعاليتهاي روزانه .
• فرايند هاي گروهي .
• مسائل رفاهي تيمي گروهي

3- كارهاي فردي
• خود مديريتي و خودسازي : اعتقاد و التزام عملي و شخصي به ارزشها .
• حل كردن مسائل و تصميم گيري : با معيار ارزشها .
• تمرين هاي رهبري : در هدايت كاركنان سازماننسبت به توجه بر ارزشها .

ارزشهاي سازماني / معيارهاي تصميم گيري :
در سازمانهايي كه بر اساس ارزش ها مديريت مي شوند ، ارزش هاي سازماني ، معيار تصميم گيري ها دركليه سطوح سازماني مي باشند بنحوي كه :
• در هر موقعيت تصميم، ارزش ها اهميت بنيادي دارند و موضوعيت گزينه ها فقط به اين خاطر است که ابزاري براي تحقق ارزش ها هستند. بنابراين در تفکر نخست بايد بر ارزش ها تمرکز کرد و نه گزينه هايي که احتمالا آن ارزش ها را محقق مي سازند. تفکر ارزشي را به طور خلاصه مي توان خلاقيت هدايت شده براي تصميم گيري دانست .

• مقصود از بيان رسالت، بصيرت و ارزش‌هاي سازمان، اين است كه استانداردهاي علمي، براي راهبري فعاليت‌هاي كاركنان هستند اينها اسناد با ارزشي براي جلوگيري و حل مشكل تعارض هستند، اما براي اين كه مفيد واقع شوند بايد مقاصدي بيشتر از يك سري شعار داشته باشند. افراد سازمان همگي بايد موافق با مأموريت و بينش و ارزش‌هاي سازمان باشند زيرا قبول نكردن آن‌ها، خود مي‌تواند منبعي براي بروز تعارض گردد. معيارهاي عملي ديگري كه مي‌تواند فعاليت‌ها و تصميم‌هاي داخل يك سازمان را راهنمايي كند، اهداف كوتاه مدت و بلند مدت و طرح‌هاي استراتژيك را شامل مي‌شود.barforoushan2a.gif

• هر تصميم يا كشمكش يا اختلاف نظر تيمي بايد همسو با ارزشهاي سازماني گرفته و حل و فصل گردد .

ارزش ها - ارزش هاي مشترك - همچون مغناطيسي قدرتمندند كه همه كاركنان را به سوي يك موضوع مشترك هم جهت مي نمايند .
 

نتيجه گيري :
سازمان ها را مي توان به مثابه كشتي روايت استفان كاوي ( داستان عنوان شده درمقدمه ) قلمداد كرد و هواي مه آلود و طوفاني دريا را شرايط بسيار متغير كسب و كار در عرصه كنوني تجارت ناميد ، براستي در چنين شرايطي به فرض تعيين اهداف و مقصد آيا مي توان اطمينان حاصل كرد كه تمام كشتي ها به مقصد خود مي رسند ؟ قطب نماها ،ابزار هاي جهت ياب ، فانوس هاي دريايي چه نقشي در اين ماجرا دارند ؟
در شرايطي كه عمدتا تصميم گيري هاي در حالت عدم قابليت اطمينان اخذ مي شود و يا سليقه مشتريان ( بازار ) بسرعتي بيش از قابليت فرايندهاي سازمانمان تغيير مي كند و يا سازمانهاي رقيب هر روزه به مزيت هاي رقابتي خود مي افزايند و بواسطه ان سهم بازار ديگر سازمانها را تهديد مي كنند ، و تكنولوژي هاي جديد و بديع بسرعت جلوه مي كنند ، در چنين فضائي رقابت روز به روز سخت تر مي شود ، بعبارت ديگر در چنين شرايطي صحنه و عرصه حيات و حركت سازمانها مه آلودتر،طوفاني تر و پرتلاطم تر خواهد شد ، درچنين اوضاعي سازمانها نياز به معيار ها و اصولي ثابت جهت شناسايي مسير درست از مسير نادرست هستند در هر لحظه مي باشند .
ارزش هاي واقعي سازمان ، معيار مطمئن تصميم سازي ها هستند . ارزش هاي واقعي يك سازمان به عنوان اصول راهنماي جاويدان به هيچ توجيهي نياز ندارند و براي افراد درون سازمان ارزش و اهميت ذاتي دارند .
در سازمانهاي ارزش مدار ، همه طرح ها ، تصميمات و عمليات در سازمان بر اساس ارزش ها هدايت و رهبري مي گردند .

منابع و ماخذ :
• كن بلانكارد – مايكل اكانر ؛ مديريت بر اساس ارزشها ؛ مترجم : كامران پروانه ؛ نشر آبنگاه 1382 .
• جيمز بافورد – آرتور جي.بديان – جيمز آر . ليندنر ؛ مديريت در ترويج management in extension ؛ مترجمان : محمد چيذري – رضا موحدي ؛ نشر نور علم 1381 .
• كنت بلانچارد - شلدون بالز ؛ گانگ هو(Gung Ho ! ) مديريت شگفت انگيز ؛ صديقه ابراهيمي ؛ نشر نسل نو انديش ؛ زمستان 1383 .
• فريد ريش ويلهم نيچه ؛ چنين گفت زرتشت – كتابي براي همه كس و هيچ كس ؛ مترجم : داريوش آشوري ؛ نشر اگاه 1375 .
• استفان كاوي ؛ هفت عادت مردمان موثر ؛ مترجم : گيتي خوشدل ؛ نشر پيكان .
• فرد ديويد ؛ مديريت استراتژيك ؛ عنوان اصلي Strategic Management: Concepts & Cases ؛ مترجم : قرباني زاده ؛ نشر سازمان بسيج دانشجوئي .
• سيدبابك علوي ؛ ترجمه - ارزشهاي فرهنگي وجهت گيريهاي كاركنان ؛ [email protected].
• محمدرضا ميرزا اميني؛ ترجمه - برنامه‌ريزي و مديريت استراتژيك ؛ www.sharifthinktank.com

http://www.irandoc.ac.ir/Data/E_J/vol4/barforoushan2.htm منبع اینترنتی


مطالب مشابه :


لزوم تدوين بيانيه ماموريت بنگاه هاي اقتصادي و اعتقاد به آن در عصر رقابت

منعكس كننده ارزش هاي بنگاه و چهارچوبي · نمونه هايي از بيانيه ماموريت شركت هاي




بیانه ماموریت شركت هاي fortune 500

شركت هاي Fortune درس هاي زيادي را از بيانيه مأموريت مجموعه اي از ارزش هاي هسته اي




مدیریت استراتژیک(بیانه ماموریت)

و برخلاف شركت هاي بيمه اي از ارزش هاي هسته بيانيه مأموريت: شركت Avnet




ارزش هاي محوري سازمان؛ فانوس هاي دريايي

« جدول شماره 4 ، ارزش هاي سازماني » سازمان ها و شركت ها بسته به نوع ديدگاه و شرايط محيطي و




بيانيه هاي ماموريت و اينترنت

استراتژيك و بيانيه هاي ماموريت شركت duke energy)) بيانيه هاي ارزش بيشتري در




شيوه هاي تدوين چشم انداز

چشم‌انداز و ارزشهايِ مشترك بيانيه هاي چشم وقتي ما شروع به بازسازي شركت كرديم




ارزش مدیریت استراتژیک

1ـ تعيين رسالت شركت، شامل بيانيههاي كلي درباره قصد، فلسفه و هدفهاي آن. ارزش مديريت




آمیخته بازاریابی چیست؟

استفاده از آميخته بازاريابي و ابزارهاي آن، منبعث از بيانيه هاي شركت ارزش هاي




برچسب :