نامه ای به پدر و مادر نوری زاد!
پدر و مادر بزرگوار و عزيز سلام!
از دور بر دستان گرم و رنج كشيد ه تان بوسه مي زنم . مطمئن نيستم اين نامه به رويتتان برسد يا حتي در اين سن و سال لازم هست كه اين درد دل را بخوانيد و بدانيد يا نه. مي دانم غروب روستا يتان چگونه هست و حتي مي توانم چهره هاي مهربانتان را تصور كنم و مي دانم شما عصر گاهان در دوردست چه تصويري را به نظاره مي نشيند. آخر من هم پدربزرگ و مادر بزرگي دارم به سن و سال شما كه در يكي از روستاهاي كوهستاني زندگي مي كنند... چه فرق مي كند! شما هم پدربزرگ و مادر بزرگ من. براي همين به خودم اجازه دادم فرزندتان شوم و به رسم ادب بر دستتان بوسه بزنم. من به ايشان مي گويم آقاجان و ننا و اجازه مي خواهم شما را هم به همان نام صدا بزنم.
آقاجان! ننا جان!
ما ـ یعنی بنده و محمد عزیز شما و امثال ما ـ متاسفانه كتاب زياد مي خوانیم و فيلم زياد مي بينیم و روي ميزمان هميشه پر از مجله و روزنامه و پرينت مطالب سايت هاست. متاسفانه سوال زياد داریم و ابلهانه به دنبال حقيقت و عدالت هستیم و نماز و روزه و زيارتمان سرشار از شك و ترديد و چراهاي مضحك فلسفي ست. سرمان پر از نشست 1+5 و اتحاديه اروپا و حوادث بعد از انتخابات و حزب فلان و اظهار نظر فلان سياست مدار هست. براي همين هميشه به ايمان زيباي امثال شما حسرت مي بریم ، به نمازتان به ابوالفضل جالبي كه در ذهن و باور پير تر هايمان هست به زيارت هاي تماشايي و پر شور شما به اصرارتان براي دست كشيدن به ضريح به ...
آقاجان! ننا جان!
پسرتان – محمد آقا را مي گويم _ شما را دوست دارد و حرف شما را مي گذارد روي سرش. معلوم است از آن بچه هاي مذهبي ست كه پدر و مادر قربان قد و بالايش مي روند. یک مطلب هم برای شما و مهربانی هایتان نوشته.محمد آقاي شما و ما اين روزها مشكلي دارد. مشكلي كه نمي شود نزديكش شد و با او حرف زد و يه چيزايي را به يادش آورد. خيلي ها امتحان كردند. از دوستان و همراهانش تا آنها كه سابقه اي با او ندارند ولي احساس وظيفه كردند. اما همه به چوب حماقت و تحجر و كج فهمي و خامي . .. به دست فرزندتان رانده شدند. او فعلا فقط راديو فردا و بي بي سي و يكي دو سايت صادق و اسلامي !! پيوندي دفتر يادداشت مجازي اش را به رسميت مي شناسد و بس. او ديگر گوشي براي شنيدن حرف هاي ما ندارد. او به راحتي آب خوردن تصويري از دوران صدام را به نظام اسلامي مي بندد و از يك عذر خواهي بي طعنه و تمسخر طفره مي رود. او بي عذاب وجدان ديدار خود با انجمن قلم را تحريف مي كند و آن گونه كه مظلوم نماييش مي نامند جلسه را روايت مي كند. او باندهاي مخوف قدرت و ثروت را همراه با موسوي ناديده مي گيرد و در كمال حيرت و در سكانس خيالي موسوي را در جايگاه مطالبه گر عدالت مي نشاند كه قرار است شعار از كجا آوردي را محقق كند.
پدر و مادر عزيز و مهربان!
مي دانم چقدر او را دوست داريد و چقدر دلتان مي خواهد الان به من بگوييد او را با چه رنجي بزرگ كرديد و چه شب ها كه از دلشوره وضعيت او نخوابيديد و اصلا من از ايمان و دل سوزي و مهرباني او چه مي دانم و ... و كاش مي توانستم به شما بگويم كه محمد شما امروز دل چه كساني را شاد مي كند و چه كساني برايش چه كامنت هايي مي گذارند و چه توصيه هاي خام و بچه گانه اي به مرجع تقليد و ولي امر خود مي كند و چه راحت فراموش كرده كه چه كساني ديروز او را به خاطر پروانه ها مي نويسند مورد هجوم قرار مي دادند و...
حسرت ايمان شما و عشق شما به انقلاب و نظام و ولايت حسرت شگفتي ست كه وجودم غرق آن شده. عذر مرا پذيرا باشيد و خواهش مرا جامه عمل بپوشيد: لطفا پسرتان را بخواهيد و اندكي از افكارش را بگيريد و گوهري از ايمان و خلوص خود را به او بدهيد. با اندك او شما كه موي و محاسن سپيد كرده ايد خوب مي دانيد كه بايد چه كرد. كاش او نيز بداند كه با گنج شما چه بايد بكند.
مطالب مشابه :
نامه ای به مادرم
بنام خدا. بنام خدایی که خدایی بودنش حرف ها دارد در پس نگفتن ها. سلام بر تو ای مادر برتر از
نامه ای به مادرم
نامه ای به روز چهارم تیرماه روز مادر را به همه مادران عزیز تبریک میگم.
نامه ای به مادر
نامه ای به مادر (به نام ان که فرشته های زمینی را به وجود اورد) سلام مادر عزیزم .
نامه ای به پدر و مادر نوری زاد!
نامه ای به پدر و مادر نوری مطمئن نيستم اين نامه به رويتتان برسد يا حتي در اين سن و سال
نامه ای به پدر و مادر عزیزم
بسمه تعالی. می خواهم به خاطر همه زحماتی که در طول زندگیم برایم کشیده اید و خواهید کشید از شما
نامه ای به مادر...
این را به هوای كــربلا پُست كنم. یا این كه به مشهدالرّضا پُست كنم؟ یک نامه نوشته ام برایت بی بی!
نامه ای به مادر بزرگ
سلام مادر بزرگ عزیزم . چقدر دلم برات تنگ شده ، ببوب نازنینم.همین الآن که دارم این نامه رو
نامه ای به مادر!
نامه ای به مادر! مادر! اینجا ما خیلی به دعای تو نیاز
نامه ای به مادرم
نامه ای به این نوشته رو هم تقدیم میکنم به مادر
برچسب :
نامه ای به مادر