سفرنامه مدینه منوره

فردا صبح ساعت 6 راهي فرودگاه شديم  . آقاي غلامي مدير محترم كاروان رو تو بيرون ترمينال حجاج ديديم كه هم كارواني هامون دورشو گرفته بودن و داشت مدارك رو توزيع مي كرد . مداركمون رو گرفتيم و رفتيم تو ترمينال يكي از دوستام قرار بود با همون پروازي كه ما مي رفتيم از جده ساعت 7 صبح برسه و من منتظرش شدم تا هم اون رو ببينم هم ازش 4 تا سيم كارت عربي بگيرم . سالن خيلي شلوغ بود و استقبال كننده ها و بدرقه كننده ها پر كرده بودند سالن رو خلاصه دوستم به همراه خانوادش ساعت 8.30 اومد بيرون و من ديدمش و سيم كارتاشو گرفتم . بنده خدا سرما خورده هم بود و ماسك زده بود ، به خاطر بيماري جديد مرس محتاط بودم . بعدش رفتيم قسمت بازرسي كه اون هم جالب بود طريق بازرسي كردنشون بيشتر به خاطر حمل مواد ، ولي واقعا اگه كسي اهلش باشه راههاي زياده براي بردن مواد هست!!! كاروان ما ميانگين سني افراد بالا بود و بيشترشون بيسواد و روستايي بودم و اين باعث سختي كار و كنترل بيشتر مدير كاروان و معاونش مي شد . حس خوبي داشتم قبل پرواز تا اين كه ساعت 11.30 با ايرباس بزرگ هما راهي سرزمين وحي شديم . طول پرواز تا جده 3 ساعت بود و ما كه تقريبا اخر هواپيما بوديم تكانهاي شديدي رو هم احساس كرديم . ساعت 15 رسيديم جده از هواپيما كه خارج شديم هوا گرم بود ولي قابل تحمل

بيشتر افراد هم ماسك زده بود از جمله خود من ، سالن پروازهاي ورودي جديد بود نسبت به سفر 13 سال پيشم . نماز خونديم و براي تحويل ساكها رفتيم بعد گرفتن ساكها رفتيم زير همون چادر هاي معروف فرودگاه جده برا ي سوار شدن به اتوبوس – كاروان ما چهار دستگاه اتوبوس داشت كه طبق شماره هاي هر كس سوار اتوبوس خودش شد ساعت ها رو هم 1.5 به عقب برگردونديم . اتوبوس برعكس سري قبل راحت نبود و فاصله صندلي ها كم بود فاصله جده مدينه حدود 400 كيلومتر بود يك توقف بين راهي تو رستوران السلوم داشتيم كه با ناگت مرغ و چاي پذيرايي شديم قبلا تو مجتمع ساسكو بود اين توقف كه بهتر بود از اينجا

استادیوم جده

 

 حدود ساعت 9 وارد مدينه شديم و وقتي مسجد النبي رو ديدم اشك شوق بود كه جاري مي شد .....

هتلمون راما المدينه نام داشت اول رفتيم رستوران براي شام كه شامش ماهي بود و خوشمزه رستوران و لابی بزرگی نداشت این هتل . بعد اومديم تو لابي و كارت هاي اتاق ها رو به تعداد نفرات دادن و ازدحام جمعيت كنار آسانسور ها و سرعت كم اونها وقت گير بود اتاق 1011 تو طبقه 10 اتاق ما بود كه واردش شديم اتاق تميز و مرتبي بود برعكس تعريفي كه شنيده بودم اتاقش خوب و باب ميل بود .

 

 قرار بود ساعت 23 همگي بريم براي ديدن حرم كه زنگ زدن گفتن براي 2.30 مي ريم ولي ما همون 11 از هتل خارج شدیم و رفتيم حرم پيامبر ، موقعيت هتل راما عالي بود و تا حرم تنها 150 متر فاصله داشت و از درب 5 وارد حرم پيامبر شديم ، سلام بر خاتم انبياء محمد مصطفي (ص) خدا رو شاكرم كه دوباره روبرو گنبد خضراء قرار گرفتم از باب سلام وارد مسجد شدم كه عالي بود همه چيز سلام ، بوي خوب حرم ، زيارت مقابل ضريح پيامبر و .....

دیدن دوباره گنبد خضرا.....

 

برگشتيم هتل موقعيت هتل عالي بود .

دوباره ساعت 2.30 بيدارمون كردن و به اتفاق روحاني كاروان و ساير همسفرهاي عزيز راهي مسجد النبي شديم . دعاي اذن دخول و ساير دعاهاي مستحبي رو برامون مي خوند و تكرار مي كرديم ، خانم ها جدا شدن و ما وارد مسجد شديم و تا اذان صبح مشغول نماز شب و دعا بوديم تا نماز صبح رو هم خونديم و به اتفاق عازم قربستان يقيع شديم و زيارت امامان بقيع و ساير اهل بقيع سلام بر چهار امام معصوم و عزيزم و درود خدا بر شما باد و سلام بر مادرم حضرت زهرا (ص) .....

اولین نمازم در حرم ...

 

حس عبادت و زيارت پيامبر و اهل بقيع رو كسايي كه مشرف شدن مي دونن چيه و من به بيان نمي تونم بگم  و  آرزوم اينه هر كس دوست داره اينجا بره و ببينه خدا قسمت كنه و به اين سفر مشرف بشه و خودش اون حس زيبا رو درك كنه به اميد پروردگار

برگشتيم هتل صبحانه خورديم و تا ساعت 11 صبح خوابيدم و استراحت كردم . براي نماز ظهر راهي حرم شدم و اون روز جمعه بود و نماز جمعه مي خوندن به همين خاطر خيلي شلوغ بود قبلش دورتادور حرم رو گشتم و درهاي خروجيش رو شناسايي كردم ؛ از قبل از تو اينترنت جاهايي رو مي خواستم برم رو مشخص كرده بودم و الان مي دونستم از كدوم در ميشه رفت به اونجا . دور كوتاهي اطراف زدم و نمازم رو خوندم و برگشتم هتل . تو مسجد النبی بغير از صحن بيرونش خانم ها و آقايون جدا هستن و تو مسجد نميشه كنار هم نشست . بنابراين مادرم جدا مي رفت من جدا . نهار رو خوردم و دوباره استراحت ، عصر دوباره حرم اين سري تا قبل اذان مغرب تونستم نزديک منبر پيامبر تو روضه رضوان جايي پيدا كنم و حسابي نماز خوندم بعد نماز مغرب هم كنار ستون توبه قرآن خوندم  ، تو روضه رضوان كه بنا به گفته پيامبر فضيلتش همانند تكه ايي از بهشت هست ، واقعا عبادت يك حال ديگه ايي داره اميدوارم قسمت همه مشتاقان بشه

 منبر پیامبر(ص)

محراب پیامبر (ص)

 

از اينجا مي خوام خلاصه 5 روزي رو كه مدينه بوديم تو دو  قسمت زيارت و گردش و خريد توضيح بدم

زيارت : شكر خدا 5 روزي رو كه مدينه بودم اكثر اوقات تونستم نمازم رو اول وقت و به جماعت بخونم و اون چند باري رو هم كه نشد بعدش تو حرم خوندم ، ولي نماز با جماعت يك صفاي ديگه ايي داره . شكر خدا تونستم سه گوشه ايي كه مربوط به مرقد مطهر پيامبر (ص) مي شه يكي كنار مرقد مطهر از قسمت روضه رضوان يكي ديگر سكوي پشت مرقد و رو به قبله

و ديگري كنار درب خانه حضرت فاطمه زهرا (ص) نماز و دعا به جا بگذارم كه اميدوارم روزي تمام دوستارانش بشه به زودي و هر كس اون لحظات و حس زيبا رو خودش تجربه كنه كه با نوشتن قادر به بيانش نيستم . در هنگام نمازها روضه رضوان و نزديك به اون رو با پرده مي بندند و بعد نماز هر چه به روضه نزديك تر باشيد قسمت به قسمت باز مي كنند و مردم براي فيض بردن از اين مكان مقدس هجوم ميارن تا بتونن در اين روضه متبركه و فرشهاي سبز اون و مابين مرقد و منبر پيامبر خدا و روبروي محراب حضرت رسول و............. نماز شكري براي خود و ديگران بجا بگذارن ....

ستون دوم از وسط ستون توبه می باشدبالاش پنکه نصبه

 

تو روضه رضوان هم بعد نمازها هر گروهي كه وارد مي شه بعد از مدتي كوتاه شرطه هاي بزور بيرون مي كنن زائر ها رو تا جا براي گروه بعدي باز بشه ، و مردم هنگام خروج با احترام از كنار ظريح پيامبر اسلام كه اولين ظريح متعلق به ايشان هست عبور مي كنن و به حضرت رسول سلام مي دهند ، چه لحظات با شكوهي جاي همگي خالي .......

براي خانم ها هم ساعت هاي معيني روضه رضوان رو خالي مي كنن كه به گفته مادرم بيش از حد تجمع مي كنند و هنگام باز شدن فشار و هجوم خانمها خيلي زياده كه به سلام از دور بايد بسنده كرد ......

در مدت 5 روز هر روز بعد از نماز صبح به زيارت قبرستان بقيع مي رفتم و بعد از زيارت امامان عزيزم و اهل بقيع در گوشه ايي مي نشستم و به گنبد خضراء از داخل بقيع مي نگريستم و شكر خدا مي كردم ..................

 

هر روز هم در قبرستان بقيع شاهد بحت وهابيون با اهل تشيع و به خصوص ايراني ها راجع به اهل بيت (ع) بودم كه سعي مي كردم به بحث آنها اصلا گوش ندم و زيارت خودم را بكنم ، هر چند متاسفانه هم وطن هاي عزيزي كه وقتي اطلاعات كافي و حتي معني عربي كلمات را نمي دانند با آنها كه مشخص است براي همين بحث ها و مجادلات تربيت و آموزش كافي ديده اند و كارشان منحرف كردن شيعيان است ، وارد بحث مي شوند به راحتي به چالش كشيده مي شوند و از ميدان بحث بيرون مي روند و وهابي سرافراز با صداي بلند اعلام مي كنه ديديد نمي تونيد دفاع كنيد و دين شما دين عجيبيست ..... يا ديدم كساني را كه كنار مامور وهابي به ناگاه هق هق با صداي بلند اداي گريه كردن در مياوردند و بعد حركت مامور وهابي كه اداي آنها رو در مياورد و حركتي انجام مي داد كه شايسته ايراني به هيچ وجه نيست ، نمي خوام وارد جزئيات بشم فقط دوست دارم اين رو بگم چرا بايد ناخواسته و بدون اطلاعات و آگاهي كافي حركت يا سخني انجام دهيم يا بگوييم كه باعث تحقير بشه و به طرف پيروزمندانه جلوي جمع بگه ديديد ما درست مي گيم و....... اميدوارم تونسته باشم منظورم رو بيان كنم  . چه خوبه كه خيلي آرام و با وقار زيارتمون رو كنيم و با احترام از بقيع خارج بشيم .

هر روز صبح بعد اذان سايه بان هاي صحن حرم باز مي شد و سايه بر روي سر زايران مي انداخت قسمتهايي از صحن مسجد النبي هم داري سقف متحرك بود كه هنگام باز شدن نور زيادي رو به داخل مسجد منعكس مي كرد و چه بسيار زيبا و با شكوه بود مسجد پيامبر خدا .

شبها و قبل از اذان صبح تو صحن حرم پر بود از ملخ هاي كوچيك و خيلي بزرگ كه هر جا گيرشون مي يومد مي نشستن !!

روحاني همراه كاروان ما شخصيت بسيار مثبت و آرامي داشت و در تمامي مراحل همراه زائران بود و خيلي خوب و كامل تمامي اعمال و دعاها رو بدون كم و كاست به جا مياورد و جاي تشكر است از ايشان هر جا هستند سلامت باشن .

هر روز صبح ساعت 2.5 براي نماز بيدارمون مي كردند و همراه روحاني و مدير كاروان سمت حرم مي رفتيم و بعد از نماز من يك بار بار گروه به مسجدالإِجابه يا مسجد مُباهله كه تاريخچه جالبي داشت رفتم  ، مساجد ديگري نيز نزديك حرم هست كه من چون بار اول رفته بودم نرفتم و بيشتر ترجيح مي دادم بعد از نماز صبح و زيارت پيامبر به زيارت بقيع برم و برگردم هتل صبحانه و كمي استراحت .

 زيارت دوره مدينه رو هم ساعت 7 صبح از طرف هتل برنامه ريزي كرده بودند كه به خاطر زيارت عموي پيامبر حمزه سيد الشهدا به كاروان راهي شدم و توفيق خواندن نماز تحيت دوباره در مسجد قبا و مسجد ذوالقبلتین براي بنده حاصل شد اين برنامه تا 11 صبح ادامه داشت و خوبي ديگرش اين بود كه تو راه چند منطقه رو از جمله خيابان سلطانيه رو موقعيتش رو شناسايي كردم .

مسجد النبي صفاي داره واسه خودش از هر فرصتي استفاده مي كردم كه اونجا باشم نماز بخونم ، قرآن بخونم  ، با خودم از اين قرآن هاي كه قلم صوتي داره برده بودم  قرآن رو ابتدا عربي مي خوندم بعد صفحه به صفحه ترجمه فارسيش رو خوندم كه ديديم لذت بيشتري مي برم از خوندن معني اون و ترجيح دادن همين طور هر صفحه معنيش رو بخونم كه بسيار عالي بود و تو آياتش دعاهاي زيبايي هم هست كه تو اون فضاء معنوي مسجد عجب به دل مي شينه ........

روز آخر خيلي زيارت كردم و خيلي روحيه خوب و مثبتي داشتم و از حضرت رسول خواستم دوباره به زودي چشمم به گنبد خضراء روشن بشه  يا حق

 

گشت و خريد در مدينه

براي سير و سياحت در مدينه بغير از بحث زيارت كه در درجه اول اهميت قرار داره ، من طوري برنامه ريزي كردم كه هم به زيارت برسم هم به قولي به خريد و سياحت ، تو اونجا كه 5 نوبت اذان مي گن بنا بر اجبار كليه فروشگاه ها و مغازه هاي بايد حدود نيم ساعتي تعطيل كنند . پس بهترين وقت خريد مي تونه ساعت 9 صبح تا 12 ظهر و از ساعت 21 الي 24 باشه به اين خاطر كه اولا صبحا بعد نماز صبح و زيارت مي تونيد برگرديد هتل و بعد از صرف صبحانه تا 9 استراحت كنيد و بعد براي خريد بريد بيرون و قبل اذان ظهر هم برگرديد هتل و براي نماز بريم حرم و ..... خوشايند نيست موقع اذان تو فروشگاه ها مشغول خريد باشيم كه هم بيرون مي كنند و مي بندند فروشگاه رو و هم خود آدم عذاب وجدان مي گيره . 9 شب تا 12 هم وقت خيلي خوبيه هم هوا خوبه هم ديگه اذاني نيست . ساعت 24 همه فروشگاه ها بسته مي شه .

بار اول تصمیم گرفتم سري به فروشگاه هاي اطراف حرم بزنم اين رو بگم قبل از رفتنم جاهايي رو كه دوستان رفته بودند و مقايسه كرده بودند رو همه رو نوشته بودم و چند تا فروشگاه مد نظرم بود كه همين ها رو مي خواستم برم و ببينم و وقتم رو بیهوده صرف فروشگاه هاي ديگه نكنم . اگه درست خاطرم باشه از در 22 كه خارج شدم روبروم ميدان ساعت بود . مي خواستم براي اولين بازديدم فروشگاه تاب تن مدينه رو ببينم چون شنيده بودم از توش چيزهاي خوبي ميشه پيدا كرد . براي رفتن به فروشگاه تاب تن از همون ميدان ساعت حدود 15 دقيقه ايي پياده تا فروشگاه راه هست كه تابلو تاب تن در شب سمت چپ مشخصه . به اونجا رسيدم فروشگاه بزرگ و بسيار شلوغ كه خود بومي هاي مدينه همه خيلي خريد مي كردند ساعت 10 شب بود ،طبقه اول لباس و طبقه دوم كيف و كفش بود . خود من 15 تكه خريد كردم ، درسته با گشتن ممكنه چيزهاي خوبي پيدا كنيد مثلا من 5 تا تي شرت خريدم كه بيشتر از 10 ريال قيمتش نشون مي داد و البته كه خيلي بهتر از لحاظ جنس و طراحي از اون تي شرت هايي كه مغازه هاي زير هتل ها يا دستفروش ها مي فروشند مي تونيد بگيرد . يا همين طور صندل ها و دمپايي هاي پلاستيكي زيبا با طرح هاي جديد در كل اگه رفتيد بايد بگرديد تا چيز خوبي گيرتون بياد ( در ضمن من 2 تا فروشگاه تاب تن مكه هم تو عزيزيه هم تو خيابان منصور رو هم رفتم اما تاب تن مدينه از لحاظ تنوع و كيفيت نسبت به قيمتش خيلي سرتر بود و هيچ كدوم از جنسهايي رو كه از مدينه خريدم مشابش رو تو مكه نديدم ، به طوري كه از مكه به هيچ عنوان نتونستم خودم رو راضي كنم چيزي بخرم !!!) ساعت 12 هم فروشگاه تعطيل ميشه پس مد نظرتون باشه .

همين طور كه اول گفتم روز اول از تاب تن شروع كردم كه نسبت به تاب تن مكه خيلي بهتر بود ، ولي در كل بدرد بخور نيست مگه براي رفع تكليف اونم وقت كنيد و خوب بگرديد شايد سوغاتي هاي مناسبي گيرتون بياد ، كليه جنسهاشم از اسمش مشخصه 10 ريال سعودي

روز  دوم صبح ساعت 9 رفتم مجتمع القارات مدينه از در هتل ون ها رايگان شما رو اونجا مي برند و به ازاء هر نفر از فروشگاه مبلغي رو ميگيرند ، تعدادتون بايد بالاي 5 نفر باشه تا براشون بصرفه و ببره من كه 1 نفر بودم كلي منتظر موندم تا 4 نفر پيدا شدن باهاشون رفتم ، فروشگاه بزرگي در سه طبقه هست ، طبقه اولش مربوط به لباس بچه گونه و اسباب بازي و لباس مردونست ، طبقه دوم كيف و كفش و لباس زنونه و لوازم خونه و طبقه آخر گل و تخت و كمد و ....

اينجا خريد سليقه ايي هست من با توجه به اطلاعاتي كه از قيمت برخي اجناس مثل لباس و كفش داشتم ، حدود 8 جفت كفش بچه گونه سايزهاي مختلف ، كفشها با طرح هاي و رنگ هاي مختلف و جنس خوب ، البته همه چيني مابين 14 الي 28 ريال خريدم ،2 تا ساك مسافرتي دستي جنس خيلي خوب با قيمت هر كدوم 20 ريال كه عالي بود به نظرم و همچنين تو مجلسي ها زنونه بگرديد لباسهاي شيكي پيدا مي كنيد و لباسهاي راحتي و غيره و چند تا لباس دخترونه زيبا كلا از خريدم راضي بودم اينجا البته بايد تو اجناسش بگرديد  اون موقع بعضي اجناس به قول خودشون عرض خاص بود و تخفيف داشت مثلا كفشهايي كه خريدم اصلا اون تنوع رو تو ايران يك جا كامل نديدم و تو ايران كمتر از 40 هم پيدا نمي كنيد و....،  از ‌لباس مردونه هاش خوشم نيومد ، اين فروشگاه موقع اذان ظهر مشتري ها رو بيرون نميكنه و در طبقه سومش نمازخونست و ميشه نماز خوند ولي احساس خوبي نداشتم هنگام  اذان اينجا بودم ،‌و براي روزها بعد برنامه خودم رو طوري تنظيم مي كردم كه موقع اذان و نماز تو حرم باشم ،‌خريد كردم و با يك تاكسي تويوتا شيك رايگان بر .btnhtml {height:22px;background-color: #E8F1F4;background-repeat:no-repeat;background-position:center center;border: 1px solid #E8F1F4; margin: 0; padding:0px; } .btnOver {height:22px;background-color: #FFFFFF;background-repeat:no-repeat;background-position:center center; border: 1px solid #FFFFFF;margin: 0; padding:0px; } .btnDown { height: 22px; border: 1px solid buttonhighlight;background-repeat:no-repeat;margin: 0; padding:0px; background-color: buttonhighlight; } .btnNA { height: 22px; border: 1px solid buttonface;margin: 0; padding:0px; filter: alpha(opacity=25); } .cMenu { background-color: threedface; color: menutext; cursor: Default; font-family: MS Sans Serif; font-size: 8pt; padding: 2 12 2 16; }.cMenuOver { background-color: highlight; color: highlighttext; cursor: Default; font-family: MS Sans Serif; font-size: 8pt; padding: 2 12 2 16; }.cMenuDivOuter { background-color: threedface; height: 9 }.cMenuDivInner { margin: 0 4 0 4; border-width: 1; border-style: solid; border-color: threedshadow threedhighlight threedhighlight threedshadow; } گشتم هتل ،( توضيح اينكه القارات مدينه اجناسش خيلي بهتر و با تنوع بيشتر نسبت به مكه بود )

مرکز خرید سنتر پوینت مدینه

سنترپوینت (Center point) مدينه به هتلمون خيلي نزديم بود 5 دقيقه پياده و در کنار هتل موفنبیک واقع شده ،‌يك روز شب بعد شام اونجا رفتم  ساعت 21.30 بود ،‌كلا همش مارك بود مثل مارك اسپلش و جونيور و.... از اينجا خيلي خوشم اومد و تا 12 شب كه بسته شد اونجا بودم و خريد كردم جنسهاش بيشتر بين 50 تا 70 درصد تخفيف داشت و مخصوصا لباس بچه با جنسهاي عالي و مدلهاي شيك از نوزاد تا 4 پنج سال كه تو چندين رگال حراجي 15 الي 25 ريال هم كلي لباس بچه بود كه من هم كلي خريد كردم ، جنس مارك مثل جونيور و هلو کیتی و.. كه اگه با دلار آزاد هم خريد كنيد هر لباسي بين 12 تا 20 هزار تومان تموم مي شد كه عمرا تو ايران گيرتون بياد اين تنوع و كيفيت و قيمت !!!! من بيشتر تو كار لباس مردونه و بچه گونه بودم كه خريد خيلي خوبي هم اونشب كردم و بقيه خريدم رو هم  رو گذاشتم براي روزا بعد چون خيلي نزديك بود و خوشم اومد .

خلاصه از جاهاي ديگه كه تو مدينه رفتم :
فروشگاه H&M از باب 26 كه خارج شيد سمت راست ساختمون سفيد كه با قرمز H&M مشخصه ، آف خورده هاي بيشتر لباس بچه مناسب بود ولي نه مثل سنتر پوينت چند تا لباس دخترونه خريدم هر كدوم 26 ريال ، طبقه بالاي همون پاساژ هم فروشگاه مادر كر و نكس و.. غيره بود كه قيمتاش بالا بود .

از باب 17 يك بار بن داود هم رفتم كه چيزي خريد نكردم همون بالاش هم پاساژ طيبه هست كه از اونجا چند تا سجاده خوب و اسباب بازي خريدم كه قيمتش مناسب تر بود از مغازه هاي زير هتل ها ، وقتي زيارت دوره مي رفتيم تو راه مركز خريد اهرام بلازا رو ديدم كه كنارش هم نمايندگي سيتي مكس بود هم ردتاغ  كه بعد از ظهر رفتم اونجا ، البته اول بنا به اجبار چون كسي اونجا نمي اومد با يك گروهي رفتيم القمه كه آشغال و گرون به معناي واقعي بود كه همون جاش رو كه ديدم و يك نگاه گذار كردم پشيمون شدم از اومدن و با همون گروه سوار دو تا سواري شديم و رفتيم اهرام بلازا كه فروشگاه شيكي بود همه ماركها رو هم داشت ولي گرون بود مثلا قيمت هاي مكس خيلي بالا بود خود اهرام بلازا رو كه طبقه دوم بود رو هم وقت نشد بريم و چون از اهرام بلازا خريد نكرده بوديم ديگه مجاني نمي شد بريم هتل و رفتيم دوباره القارات و اونجا دوباره كمي خريد كردم و برگشتم هتل ، نزديك هتلمون بازار بلال كنار مسجد بلال رو هم رفتم كه چيزي بدرد بخوري نداشت ،‌ پاساژ الجزيره رو هم كه مورد استقبال ايراني هاست رفتم كه پر از مغازه هاي 10 ريالي و يكم بيشتر و پارچه فروشيست كه واقعا چيزي رو كه ارزش 10 ريال داشته باشه نديدم يا بيشتر از اون نديدم ،  ولي چه خريدي مي كردند عزيزان هموطن!! ،‌همه جنس چيني آشغال به معناي واقعي .....

شب آخر تصيم گرفتم برم
خیابان سلطانیه مدينه كه به حساب خيابان  باكلاس مدينه حساب مي شه و پر مغازه هاي مارك و شيك هست البته سري قبل اينجا اومده بودم و از فروشگاه الشرق الوسط  و بوتيك هاي اين خيابون چيزهاي خوبي خريده بودم بنابرين يك روز عصر به اتفاق يكي از دوستان هم كارواني كه گفت مي خواد با من باشه با يك تاكسي رفتيم فروشگاه الشرق اول گفت مجاني ولي بنده خدا وقتي ما رو رسوند مسئول فروشگاه بهش پول نداد و گفت براي ايراني هاي پول نمي دن !! ما هم 15 ريال بهش دادديم ،‌مد نظر داشته باشيد كه كرايه تاكسي دربست تا اونجا بين 10 تا 15 رياله ، تو الشرق هم مي تونيد خريد خوبي داشته باشيد ولي بايد بگرديد بيشترش اجناسش OFF  خورده بود ؛ اجناسش مارك نيست ولي جنسهاي خوبي از قبيل كفش ولباس مي تونيد خريد كنيد ،‌من چون همراهم يكسره با من بود زياد نمي شد بگردم و مجبور شدم زود خارج شم پس خودتون بريد تا راحت باشيد ،وقتي هم از اونجا خريد كرده باشيد ون هاي جلو فروشگاه به رايگان شما رو تا حرم مي رسونند پس مي تونيد مثل ما خريد كنيد و جاهاي ديگه رو هم تو خيابون سلطلنيه ببينيد و دوباره برگرديد همون فروشگاه و رايگان برگرديد هتل .

اين خيابون بعد از نماز عشاء بيشتر رونق ميگيره و شاهد رفت و آمد گسترده جوانان عرب با تيپ و مدلهاي  امروزي و با ماشين هاي آخرين مدل از قبيل بوگاتي ،‌مازاروتي و.... خواهيد بود و خانم هاي نقاب زده كه مشغول خريد در فروشگاه گران قيمت اينجا هستند . خيابون زنده ايي هست و بغير از فروشگاه برند و شيكش انواع رستورانهاي بين المللي از قبيل مك دونالد ،‌كي اف سي ، پيتزا هات و.... اينجا شعبه دارن كه مي تونيد استفاده كنيد ، ساعت 23.30 برگشتم هتل .

 رستوران هاي مدينه :

وعده هاي غذايي رو تو هتل صرف مي كرديم كه ميوه و نوشيدني هم شاملش مي شد ولي  كيفيتش نسبت به قبل كه اومده بودم پايين تر اومده بود مخصوصا برنج هاش كه هندي بود و باب ميل نبود  كالا غذاي همه هتل هاي ايراني ها تو آشپزخانه مركزي پخت ميشه و يكسانه از بين غذاهاش من ماهيشو دوست داشتم ، صبحانه هم كه تكراري بود هر روز ،

پس براي اينكه به خودتون تنوع بديد حتما سري به فست فود البيك تو مدينه كه پشت همون پاساژ الجزيره هست و از سمت درب بقيع كه به بعثه مي خوره بايد خارج بشيد شماره درب رو نمي دونم سوال كنيد آدرسش رو راحت پيدا مي كنيد ، به هتل ما نزديك بود ، من دو شب اونجا رفتم كه كيفيت و قيمت غذاش خيلي خوب و مناسب بود ، البيك تو عربستان خيلي معروفه و همه شهراش شعبه داره و خيلي خيلي شلوغ بود اون 2 شبي كه من رفتم ساعت 12 شب يك بار نوبت من مثلا 800 بود شماره ايي كه آماده بود 600 يعني 200 نفر جلو من بودند ولي زود شماره ها عوض مي شد  البته اينجا سفارش غذا دادن و گرفتن غذا هم داستاني داشت اول بايد تو صف باشي كه نوبتت برسه فيش بگيري ولي ديگه اينجوري نيست كه شمارت رو بخونن من چيزي رو كه ديدم مي گم ،‌همه عرب و جمعيت زيادي تو نوبت بودند من فكر كردم شماره نوبتم شد برم جلو غذامو بگيرم ولي حكايتي داشت اونجا كلي نيرو و پرسنل داشت ولي كسايي كه جلو بودن همشون بلند داد مي زدند محمد ( مسئول گرفتم فيشها كه 7،8 نفري بودند رو به همه محمد مي گفتن!!!) و بلند مي گفتن هوي هوي محمد !!!! اونها هم خونسرد از هر 20تا دستي كه بسمتشون دراز ميشد يك فيش مي گرفتن وغذاشو مي دادن !!!

خلاصه راهشو گفتم كه يادتون باشه چكار كنيد و قبل نوبتتون بريد تو جمعيت و هوي هوي كنيد تا غذا تون رو بگيريد و زياد الاف نشيد !!! البته اينم يك مدلشه ديگه حالا منو بگيد وسط اون جمعيت عرب با ماسك هي مي گفتم الانه كه كرونا بگيرم  براي يك غذا !! ها ها ها

قيمت غذاهاي خيلي مناسب بود من يك بار مرغ سوخاري 4 تكيه بزرگ با سيب زميني و سس و نون 12 ريال  ،و بار ديگه ‌ميگو سوخاري 18 تكه با سيب زميني و .. 18 ريال گرفتم  كه خيلي بهم چسبيد ،‌پس حتما امتحان كنيد ،‌شنيده بودم KFC و مك دونالد اونجا كيفيت اصليشو نداره (اما امتحان نكردم) ولي البيك خيلي معروفه از شلوغي اونجا هم كه ديگه مشخص بود .

براي تماس با ايران هم از توي لابي هتل كه سرعت اينترنتش هم خوب بود به راحتي از طريق وايبر ولاين در تماس بودم وهمچنين  تبادل عكس و فيلم مي كرديم .

مطالبي رو كه فكر مي كردم تو مدينه بدرد دوستان بخوره رو هنوز چون از يادم نرفته اينجا گفتم و برا مكه رو هم بزروي مي نويسم و بعدش سفرنامه سنگاپور رو كامل مي كنم   ،‌ هر كي از دوستان عزيزم مطالب  رو خوند و بدردش خورد يك روزي ،  براي ما هم اونجا دعا كنه

التماس دعا  


مطالب مشابه :


آدرس مراکز تهیه سیسمونی در تهران

برای خرید تخت و کمد نوزاد می تونید (تخت و کمد قيمت ست كاملش يعني تخت و كمد و ويترين و




لیست لوازم سیسمونی نوزاد

تخت‌خواب، كمد و بوفه، لباس تخت نوزاد حتما بايد تر باشد، قيمت تخت بالاتر بوده و براي




ارتباط طراحی اتاق خواب با هوش کودک

كودك نورسیده همیشه بخشی از لذت بچه دار شدن و توسعه یك خانواده است و تولد نوزاد تخت و كمد




سفرنامه مدینه منوره

گل و تخت و كمد و عالي و مدلهاي شيك از نوزاد تا 4 پنج اين تنوع و كيفيت و قيمت




چرا دختران جوان دوست دارند آرایش کنند؟

,host,pars,سایر خدمات نساجی,قيمت,قيمت ماشين لباسشويي,.,.,ماست,فروش سایت mdf,.,نوزاد ,تخت و كمد




همراز 10

رمان مستي براي شراب گران قيمت ريم و يه نوزاد كرديم و تخت و كمد و ميز تحرير و




عشق و آتش3

ویتامین ها و مکمل های نوزاد. پشتم و بالشتمو گذاشتم لبه تخت و و به كمد لباسا




رمان معصوم(3)

لبه ي تخت نشست و از داخل كمد ديواري يك تو را دنبال ساك لباس هاي نوزاد مي فرستم و خودم




حوادث

زمين و توافق بر سر قيمت، به يكى كمد را باز زمين كنار تخت افتاده و آثار




برچسب :