آداب زندگانی
درس سیزدهم آداب زندگانی
نوع نثر : ساده و روان
از کتاب : قابوس نامه ی عنصر المعالی کیکاووس
*سخن ناپرسیده مگوی و از گفتار خیره پرهیز کن . چون باز پرسند ، جز راست مگو. تا نخواهند ، کس را نصیحت مگوی و پند مده ؛ خاصّه کسی را که پند نشنود که او خود اوفتد
معنی :
تا حرفی را از تو نپرسیده اند ، چیز نگو و از سخن بیهوده دوری کن. وقتی از تو چیزی می پرسند ، فقط حرف راست بگو. تا از تو نخواسته اند کسی را نصیحت نکن و پند نده ؛ مخصوصاً کسی که پندها را نمی شنود و نمی پذیرد ، زیرا چنین کسی خودش گرفتار می شود.
لغت :
ناپرسیده : نپرسیده / گفتار : سخن / خیره : بیهوده / خاصه : مخصوصاً / خود اوفتد : خودش گرتفار شود.
نکته دستوری :
باز پرسند : فعل پیشوندی / راست : صفت جانشین اسم (= حرف راست)
* در میان جمع هیچ کس را پند مده. از جای تهمت زده پرهیز کن و از یار بد اندیش و بد آموز بگریز. به غم مردمان شادی مکن تا مردمان نیز بهغم توی شادی نکنند.
معنی :
در میان جمع کسی را نصیحت نکن . از رفتن به جایی که مردم به آن گمان بد دارند ، دوری کن و از دوست بدخواه و بد اندیش فرار کن. با غم و اندوه مردم خوشحال نشو تا این که مردم نیز در غم تو شادی نکنند.
نکته دستوری :
تهمت زده : مشتق – مرکّب / بد اندیش و بد آموز : صفت مرکّب / مردم : ساده / شادی : مشتق / مده و مکن : فعل نهی
* داد ده تا داد یابی . خوب گوی تا خوب شنوی . اگر طالب علم باشی ، پرهیزگار و قانع باش و علم دوست و بردبار و کم سخن و دور اندیش.
معنی :
حقّ مردم را بده تا به حقّت برسی. حرف خوب بزن تا حرف خوب بشنوی ، اگر خواهان علم و دانش هستی ، پرهیزگار و قانع باشد و دوست دار علم ، شکیبا ، کم حرف و آینده نگر باش.
لغت :
داد : عدل و انصاف ( داد ده : حق را بده ، با عدل و انصاف ، رفتار کن.) / طالب : خواهنده ، طلب کننده/ پرهیزگار : پارسا / دور اندیش : آینده نگر
نکته دستوری :
پرهیزگار : مشتق / علم دوست ، بردبار ، کم سخن و دور اندیش : مرکّب / فعل اسنادی « باش » بعد از « دور اندیش » به قرینه ی لفظی ، حذف شده است و تمام واژه های « پرهیزگار ، قانع ، علم دوست ، بردبار ، کم سخن و دور اندیش » ، نقش مسندی دارند.
نوع نثر : مسجّع و آهنگین
از : الهی نامه ی خواجه عبدا... انصاری
* عمر در پرستش خدای تعالی خرج کن که حساب ، او خواهد خواست. بر گذشته و شکسته و ریخته افسوس مخور . تمام زیرکی را عاقبت شناسی نام نه. معیشت تنگ را به توکّل دفع کن ، دین را به علم نگاه دار ، اگر علم خواهی با تنهایی بساز.
معنی :
عمر خودت را در راه عبادت خداوند بلند مرتبه ، سپری کن ، زیرا خداوند در روز قیامت از انسان ها ، حساب رسی خواهد کرد. برچیزهایی که گذشته و از دست رفته ، افسوس نخور. تمام هوشیاری و زیرکی را در عاقبت اندیشی و آینده نگران بدان . سختی زندگی را با اعتماد به خداوند ، سپری کن. با علم و دانش ، دین خود را حفظ کن. اگر خواستار علم و دانش هستی با تنهایی بساز و مدارا کن.
لغت :
تعالی : بلند مرتبه / حساب : حساب رسی کردن ، باز خواست کردن / شکسته : ویران شده / افسوس : حسرت ، غصّه / عاقبت شناسی : آینده نگری ، فکر پایان کاری را کردن / معیشت : زندگی / توکّل : اعتماد
نکته دستوری :
واژه های « پرستش ، گذشته ، شکسته ، ریخته ، زیرکی و تنهایی » ، مشتق هستند. / عاقبت اندیشی : مشتق – مرکّب
* فراخ دلی خواهی تن آسانی را بگذار . کم خصمی خواهی ، به خود مشغول باش . خلق را دوست خواهی مال را دشمن گیر . خود را آسوده خواهی ، بد مکن. شر نخواهی ، بد بگذار. جنگ نخواهی ، تحمّل کن. دعا را بهتر از سپاه دان. امید را بهتر از گنج دان. هرچه دون خدای است همه را باطل دان. بلا از دوست عطاست ، پس ، از عطا نالیدن خطاست.
معنی :
اگر آسوده خیال می خواهی ، تنبلی را رها کن . اگر می خواهی که دشمن ، کم تر داشته باشی ، به کار خودت مشغول شو. اگر می خواهی مردم با تو دوست باشند ، دشمن مال و ثروت باش. اگر می خواهی آرامش و آسایش داشته باشی ، کارهای بد ، انجام نده . اگر می خواهی از شرّ و بدی در امان باشی ، بدی را کنار بگذار. ( در حقّ کسانی بدی نکن ) . اگر خواستار جنگ و دعوا نیستی ، سختی ها و ناملایمات را تحمّل کن . مناجات با خدا را ( کمک خواستن از خدار ا) بهتر از قدرت سپاه و لشکر بدان . امیدواری را بهتر از گنج و ثروت بدان.
هر چیزی که غیر از خداست ، باطل بدان ، بلا و رنجی که از جانب خدا باشد ، بخشش و عطا است و نالیدن از عطا و بخشش اشتباه است.
لغت :
فراح دلی : آسودگی خیال ، بی باکی/ تن آسانی : تنبلی / کم خصمی : کم دشمن بودن / شر : بدی / بگذار : رها کن / دون : غیر / عطا : بخشش / مال را دشمن گیر : مال اندوزی نکن ، بخشنده باش
آرایه :
دوست و دشمن : تضاد / جنگ و سپاه : مراعات نظیر / عطا و خطا : جناس و سجع
نوع نثر : ساده و روان
از : اخلاق ناصری خواجه نصیر الدین توسی
* آدمی باید که بسیار نگوید و سخن دیگری به سخن خود قطع نکند و هر که حکایتی یا روایتی کند و او بر آن واقف باشد ، وقوف خود بر آن اظهار نکند ، تا آن کس آن سخن به اتمام رساند و چیزی را که از غیر او پرسند ، جواب نگوید.
معنی :
آدم نباید بسیار حرف بزند و نباید حرف دیگری را با حرف خود ، قطع کند. اگر کسی حکایتی یا روایتی را بیان می کند و او بر آن موضوع آگاهی دارد ، آگاهی خود را اشکار نکند تا آن شخص ، حرفش را به پایان برساند و چیزی را که از دیگران می پرسند ، پاسخ ندهد.
لغت :
آدمی : انسان / حکایت : قصّه و داستان / واقف : آگاه ، باخبر / وقوف : آگاهی / اظهار : آشکار و بیان / اتمام : پایان
توجه : واقف و وقوف ، هم خانواده هستند.
* اگر سؤال از جماعتی کنند که او داخل آن جماعت بود ، بر ایشان سبقت ننماید و اگر کسی به جواب مشغول شود او بر بهتر جوابی از آن قادر بود ، صبر کند تا آن سخن ، تمام شود ، پس جواب خود بگوید بر وجهی که در متقدّم طعن نکند.
معنی :
اگر از گروهی ، پرسشی شود که او هم در میان آن هاست ، در جواب دادن بر دیگران ، پیشی نگیرد و اگر کسی مشغول جواب دادن باشد و او قادر است که بهتر جواب دهد باید صبر کند تا حرف و جواب آن شخص تمام شود ، سپس جواب خود را به گونه ای بگوید که شخص قبلی ، مودر تحقیر و نکوهش قرار نگیرد.
لغت :
جماعت : گروه / سبقت : پیشی گرفتن / بر وجهی : به گونه ای ، به صورتی / متقدّم : پیشین ، قبلی / طعن : سرزنش ، نکوهش
* در محاوراتی که به حضور او میان دو کس رود ، خوض ننماید و اگر از او پوشیده دارند ، استراق سمع نکنند و تا او را با خود در آن مشارکت ندهند ، مداخلت نکند.
معنی :
به گفت و گوهایی که در حضور او بین دو نفر انجام می گیرد ، دقّت و فکر نکند و اگر آن ها ، سخنشان را از او مخفی می کنند ، دزدیده گوش نکند و تا وقتی که او را در گفت و گوی خود ، شرکت ندادند ، دخالت نکند.
لغت :
محاورت : ج محاوره ، گفت وگو ها ، گفتارها / خوض نمودن : در امری اندیشیدن ، به عمق و ژرفای چیزی فکر کردن / استراق سمع : پنهانی گوش کردن ، دزدیده گوش کردن / مشارکت : شرکت دادن .
توجه : به نثر های این درس ، نثرهای تاریخی می گویند . مهم ترین ویژگی نثر های تاریخی ، کوتاه بودن جمله ها ، تکرار کلمه ها و حذف فعل است که در این نثرها کاملاً مشاهده می شود.
دو بیت زیر مربوط به تمرین شماره ی 2 کار گروهی است.
قالب شعر : رباعی
از کتاب : اخلاق ناصری ، خواجه نصیر توسی
بیت 1 : کم گوی و به جز مصلحت خویش مگوی چیزی که نپرسند تو از پیش مگوی
معنی
تا می توانی کم حرف بزن و سخنی را بگو که برای خیر و صلاح تو باشد. قبل از این که از تو چیزی را بپرسند ، تو سخنی نگو.
بیت 2 : دادند دو گوش و یک زبانت ز آغاز یعنی که دو بشنو و یکی بیش مگوی
معنی :
خداوند از همان آغاز خلقت به تو دو گوش داد و یک زبان و منظورش این ست که بیش تر سکوت کن و سخن دیگران را بشنو و کم تر حرف بزن.
آرایه :
گوش و زبان : مراعات نظیر / تکرار « و » (ـُ) : واج آرایی
توجه :
این شعر با متن سوم درس آداب زندگانی ، از کتاب اخلاق ناصری ارتباط معنایی دارد :
آدمی باید که بسیار نگوید و سخن دیگری به سخن خود قطع نکند...
تاریخ ادبیات :
عنصر المعالی کیکاووس بن اسکندر : وی از امرای دانشمند آل زیار ( در قرن 5 هجری ) است. فرمانروای وی منحصر به قسمت محدودی از گرگان و طبرستان بود. عنصر المعالی مدری آگاه و دانشمند بود و به فارسی و طبری شعر می سرود . کتاب « قابوسنامه » وی که در حقیقت ، نصایح و اندرزهای زندگی ساز او خطاب به فرزندش است ، از آثار معروف نثر ساده و روان فارسی به شمار می آید.
خواجه عبدا... انصاری : شیخ الاسلام ابواسماعیل بن محمد انصاری هروی معروف به پیر انصار و پیر هرات ( 369 هـ . ق – 481 هـ . ق ) در هرات به دنیا آمد . وی زبانی گویا و طبعی توانا داشت . شعر پارسی و عربی را نیکو می سرود . امّا شهرتش بیش تر به سبب کتاب « مناجات نامه » و « الهی نامه » است که نثری آهنگین و موسیقایی دارد. خواجه عبدا... از پیش گامان نثر مسجّع به شمار می آید.
اخلاق ناصری : کتابی است نوشته ی نصیرالدّین توسی به فارسی که در نهایت زیبایی ، سخنان افلاطون و ارسطو را در حکمت عملی بررسی کرده و نظریات پیشینیان را شرح داده است.
مطالب مشابه :
نثر ساده در قرن پنج به بالا
نثر ساده در قرن پنجم به بالا مراد از نثر ساده يا نثر مرسل نثري است كه خالي از صنايع و قيود
دانلود نمونه سوالات نمونه های نثر ساده – نمونه نثر ساده انگلیسی با جواب کد درس : 1212062-1212112
دانلود نمونه سوالات نمونه های نثر ساده – نمونه نثر ساده انگلیسی با جواب کد درس : 1212062-1212112_626
هفت پیکرنظامی به نثر ساده
ادبیات - هفت پیکرنظامی به نثر ساده - ادبی
( انواع نثر )
۱ – نثر مُرسَل : نوشته ای است که ساده و از پیرایه ها و آرایش های ادبی خالی باشد .
نمونه سوالات نگارش و انشای فارسی سوم راهنمایی (از درس ا تا 21 )
36- بیت زیر را به نثر ساده و روان
آداب زندگانی
درس سیزدهم آداب زندگانی. نوع نثر : ساده و روان. از کتاب : قابوس نامه ی عنصر
سبک نثر سعدی
غزل عشق - سبک نثر سعدی - ادبیات و عرفان جز در حد معمول و مستعمل در نثر ساده این دوره
داستان " شیر و گاو " کلیله و دمنه به نثر ساده ( جهت استفاده دانش آموزان )
دبیران زبان و ادبیات منطقه سعدآباد - داستان " شیر و گاو " کلیله و دمنه به نثر ساده ( جهت
برچسب :
نثر ساده