مهارتهای زندگی
مقدمه:
هزاره جديد را ميتوان هزاره تبادل اطلاعات ناميد. با رواج يافتن رسانههاي همگاني مانند راديو و تلويزيون و اخيراً اينترنت، اطلاعات زيادي در اختيار مردم قرار ميگيرد، تا جايي كه امروزه پديدهاي به نام "بحران اطلاعات" شكل گرفته است. منظور از بحران اطلاعات، هجوم بيوقفة اطلاعاتي است كه متأسفانه دروني نشده و برخلاف گذشته به مهارت تبديل نميشود. مهارت به معني استفاده ماهرانه و توانمندانه از دانش است. براي مثال، بيشتر مردم ميدانند كه رفتارهاي پرخاشگرانه، ناكارآمد و ويرانگر هستند. بسياري از افراد نيز راههايي را براي كنترل خشم خويش ميشناسند. اما در عمل چند نفر ميتوانند به طور مناسب از اين روشها براي كنترل خشم خود استفاده كنند؟ يا به بيان ديگر، مهارت استفاده از روشهاي كنترل خشم را دارند؟
شايد زماني كه مهارتها به زمينههاي خاص يا موارد تخصصي مربوط ميشود، فقدان آنها آسيب چنداني به زندگي شخص يا جامعه وارد نكند. براي مثال، اگر كسي فاقد مهارت رانندگي باشد، يا نتواند غذاهاي خاصي را طبخ كند، زندگي روزمرة وي مختل نخواهد شد. اما هنگامي كه صحبت از فشارهاي رواني روزمره و بحرانهاي زندگي اجتماعي به ميان ميآيد، نقص مهارتهاي مقابلهاي سازگارانه يا تأخير در انتخاب مناسبترين راهحل، به آسيب جبرانناپذيري منجر ميگردد. براي مثال، همة ما در كار باليني شاهد انزوا و تنهايي ناشي از رفتار غيرجرأتمندانه، لطمههاي شديد ناشي از عدمكنترل خشم و يا بحرانهاي ناشي از نداشتن دوست يا عوارض حاصل از دوستيهاي نامناسب بودهايم. شايد در دهههاي گذشته به دليل سادهتر بودن و پيشبينيپذير بودن زندگي اجتماعي و كارآمدي الگوپذيري از والدين و حتّي نسلهاي قبلتر از آن، اين مهارتها به سادگي در طيّ رشد آموخته شده و نيازي به آموزش مستقيم آنها احساس نميشد. اما امروزه آموزش مستقيم مهارتهاي زندگي بهعنوان بخشي مهم و كليدي در جامعهپذيري افراد جامعه در سراسر دنيا مطرح است.
تعريف مهارتهاي زندگي:
سازمان جهاني بهداشت، مهارتهاي زندگي را چنين تعريف نموده است: "توانايي انجام رفتار سازگارانه و مثبت بهگونهاي كه فرد بتواند با چالشها و ضروريات زندگي روزمره كنار بيايد" (WHO، 1994).
يونيسف مهارتهاي زندگي را به اين صورت تعريف ميكند: "يك رويكرد مبتني بر تغيير رفتار يا شكلدهي رفتار كه برقراري توازن ميان سه حوزه را مدّنظر قرار ميدهد. اين سه حوزه عبارتاند از: دانش، نگرش، و مهارتها". تعريف يونيسف بر شواهد پژوهشي مبتني است كه نشان ميدهند اگر در توانمندسازي افراد جامعه بحث دانش، نگرش، و مهارت بهصورت تلفيقي مورد توجه قرار نگيرد، نتيجة مورد انتظار يعني كاهش رفتارهاي پرخطر بهدست نميآيد (UNISEF، 1999).
بهطور كلّي، مهارتهاي زندگي عبارتاند از تواناييهايي كه منجر به ارتقاي بهداشت رواني افراد جامعه، غناي روابط انساني، افزايش سلامت و رفتارهاي سلامتي در سطح جامعه ميگردند. مهارتهاي زندگي، هم بهصورت يك راهكار ارتقاي سلامت رواني و هم بهصورت ابزاري در پيشگيري از آسيبهاي رواني ـ اجتماعي مبتلا به جامعه نظير اعتياد، خشونتهاي خانگي و اجتماعي، آزار كودكان، خودكشي، ايدز، و موارد مشابه قابل استفاده است. بهطور كلّي، مهارتهاي زندگي ابزاري قوي در دست متوليان بهداشت رواني جامعه در جهت توانمندسازي جوانان در ابعاد رواني ـ اجتماعي است. اين مهارتها به افراد كمك ميكنند تا مثبت عمل كرده و هم خودشان و هم جامعه را از آسيبهاي رواني ـ اجتماعي حفظ كرده و سطح بهداشت رواني خويش و جامعه را ارتقاء بخشند (WHO، 1999).
تاريخچة مهارتهاي زندگي:
آموزش مهارتهاي زندگي در سال ۱۹۷۹ و با اقدامات دكتر گيلبرت بوتوين (Gilbert Botvin) آغاز گرديد. وي در اين سال يك مجموعه آموزش مهارتهاي زندگي براي دانشآموزان كلاس هفتم تا نهم تدوين نمود كه با استقبال فراوان متخصصات بهداشت روان مواجه گرديد. اين برنامة آموزشي به نوجوانان ياد ميداد كه چگونه با استفاده از مهارتهاي رفتار جرأتمندانه، تصميمگيري، و تفكر نقاد، در مقابل وسوسه يا پيشنهاد سوءمصرف مواد از سوي همسالان مقاومت كنند. هدف بوتوين طراحي يك برنامة واحد پيشگيري اوليه بود و مطالعات بعدي نشان داد كه آموزش مهارتهاي زندگي تنها در صورتي به نتايج مورد نظر ختم ميشود كه همة مهارتها به فرد آموخته شود. پژوهشها حاكي از آن بودند كه اين برنامه در پيشگيري اولية چندين نوع مواد مخدر از جمله سيگار موفق بوده است (بوتوين، ۲۰۰۰؛ بوتوين، ۲۰۰۲).
به دنبال اين اقدام مقدماتي، از سال ۱۹۹۳ به بعد سازمان جهاني بهداشت با هماهنگي يونيسف، برنامة آموزش مهارتهاي زندگي را بهعنوان يك طرح جامع پيشگيري اوليه و ارتقاي سطح بهداشت رواني كودكان و نوجوانان معرفي نمود (WHO، 1994؛ WHO & UNISEF، 1994؛ WHO، 2004). اين برنامه در كشورهاي مختلف دنيا تجربه شد و گزارشهاي اميدبخشي از كارايي اين برنامه منتشر گرديد.
اهميت مهارتهاي زندگي:
پژوهشهاي متعدد نشان دادهاند كه خودـآگاهي (self-awareness)، عزّتنفس (self-esteem)، و اعتمادبهنفس (self-confidence)، شاخصهاي اساسي توانمنديها و ضعفهاي هر انساني هستند (WHO، 1994). اين سه ويژگي فرد را قادر ميسازند كه فرصتهاي زندگياش را مغتنم شمرده، براي مقابله با خطرات احتمالي آماده باشد، به خانواده و جامعهاش بيانديشد و نگران مشكلاتي كه در اطرافش وجود دارد، باشد و به چارهانديشي بپردازد. مهارتهاي زندگي بهعنوان واسطههاي ارتقاي سه ويژگي فوقالذكر در آدمها ميتوانند فرد و جامعه را در راه رسيدن به اهداف فوق كمك نمايند.
يونيسف مهارتهاي زندگي را در چندين سطح دستهبندي ميكند:
- سطح اول، مهارتهاي پايهاي و اساسي روانشناختي و اجتماعي هستند. اين مهارتها به شدت متأثر از فرهنگ و ارزشهاي اجتماعي ميباشند، نظير خودآگاهي و همدلي.
- سطح دوم، مهارتهايي هستند كه تنها در شرايط خاص مورد استفاده قرار ميگيرند، نظير مذاكره، رفتار جرأتمندانه، و حلّ تعارض.
- سطح سوم، مهارتهاي زندگي كاربردي هستند، نظير مبارزه با نقشهاي جنسيتي سنتي يا امتناع از سوءمصرف مواد.
ده مهارت اصلي زندگي:
سازمان جهاني بهداشت در برنامة مهارتهاي زندگي كه در سال ۱۹۹۳ معرفي نمود، ده مهارت را بهعنوان مهارتهاي زندگي اصلي معرفي نمود. اين ده مهارت از سوي يونيسف و يونسكو نيز بهعنوان مهارتهاي زندگي اصلي شناخته شدهاند. اين مهارتها عبارتاند از:
۱. مهارت تصميمگيري (decision-making): در اين مهارت افراد ميآموزند كه تصميمگيري چيست و چه اهميتي دارد. آنها همچنين با انواع تصميمگيري آشنا شده و مراحل يك تصميمگيري را گامبهگام تمرين ميكنند. دانشجويان همچنين با رابطة موجود ميان تصميمگيري و ساير مهارتهاي زندگي از يكسو و رابطة تصميمگيري با پيشگيري اوليه در بهداشت رواني از سوي ديگر آشنا ميشوند.
۲. مهارت حلّ مسئله (problem solving): اين مهارت عبارت است از تعريف دقيق مشكلي كه فرد با آن روبهرو است، شناسايي و بررسي راهحلهاي موجود و برگزيدن و اجراي راهحل مناسب و ارزيابي فرآيند حلّ مسئله تا به اين ترتيب فرد دچار دغدغه و اضطراب نشود و از راههاي غيرسالم براي حلّ مشكلات خويش استفاده نكند.
۳. مهارت تفكر خلاق (creativethinking): توانايي تفكر خلاق يك مهارت سازنده و پايه براي نيل به ساير مهارتهاي مرتبط با سبك انديشيدن است. در اين مهارت افراد فرا ميگيرند كه به شيوهاي متفاوت بيانديشند و از تجربههاي متعارف و معمولي خويش فراتر روند و تبيينها يا راهحلهايي را خلق نمايند كه خاص و ويژة خودشان است.
۴. مهارت تفكر نقاد (criticalthinking): اين مهارت عبارت است از توانايي تحليل عيني اطلاعات موجود با توجه به تجارب شخصي و شناسايي آثار نفوذي ارزشهاي اجتماعي، همسالان و رسانههاي گروهي بر رفتار فردي.
۵. توانايي برقراري ارتباط مؤثر (effectivecommunication): اين مهارت به معناي ابراز احساسات، نيازها و نقطهنظرهاي فردي بهصورت كلامي و غيركلامي است.
۶. مهارت ايجاد و حفظ روابط بينفردي (interpersonal relationship skills): مهارتي است براي تعامل مثبت با افراد، بهويژه اعضاي خانواده، در زندگي روزمره.
۷. خودآگاهي (self-awareness): خودآگاهي به معني توانايي و ظرفيت فرد در شناخت خويشتن، و نيز شناسايي خواستهها، نيازها و احساسات خويش است. در اين مهارت فرد همچنين ميآموزد كه چه شرايط يا موقعيتهايي براي وي فشارآور هستند.
۸. مهارت همدلي كردن (empathy): اين مهارت عبارت است از فراگيري نحوة درك احساسات ديگران. در اين مهارت فرد مياموزد كه چگونه احساسات افراد ديگر را تحت شرايط مختلف درك كند، تفاوتهاي فردي را بپذيرد و روابط بينفردي خود را با افراد مختلف بهبود بخشد.
۹. مهارت مقابله با هيجانها (coping withemotions): شناخت هيجانها و تأثير آنها بر رفتار. همچنين فراگيري نحوة ادارة هيجانهاي شديد و مشكلآفرين نظير خشم، مهارت مقابله با هيجانها ناميده ميشود.
۱۰. مهارت مقابله با استرس (coping withstress): در اين مهارت افراد فرا ميگيرند كه چگونه با فشارها و تنشهاي ناشي از زندگي امروزي و همچنين استرسهاي ديگر كنار بيايند.
عناصر اصلي مهارتهاي زندگي:
سازمان جهاني بهداشت (۲۰۰۴) ده مهارت زندگي فوقالذكر را به سه طبقه يا گروه اصلي تقسيم ميكند:
الف) مهارتهاي مرتبط با تفكر نقاد يا تصميمگيري: اين مهارتها شامل همة آن چيزهايي است كه با تواناييهاي جمعآوري اطلاعات، ارزيابي آنها و توانايي بررسي نتايج هر يك از اين اطلاعات بر اعمال خود فرد و ديگران مرتبط ميباشد. در اين گروه از مهارتها فرد ميآموزد كه چگونه تأثير ارزشهاي خودش و ديگران را بر راهحلهاي انتخابي خويش تحليل كند.
ب) مهارتهاي بينفردي و ارتباطي: گروه دوم مهارتها، آنهايي هستند كه با ارتباط كلامي و غيركلامي، گوش دادن فعال، و توانايي ابراز احساسات و بازخورد دادن مرتبط هستند. در اين طبقه مهارتهاي مذاكره، امتناع و رد كردن درخواست ديگران، و مهارت رفتار جرأتمندانه نيز جاي ميگيرند. مهارتهايي كه به فرد كمك ميكند تا تعارضات بينفردي را حل كند، نيز در دستة مهارتهاي بينفردي است. همدلي، توانايي گوش دادن و درك نيازهاي ديگران نيز بخشي از اين دسته مهارتها هستند. كار گروهي، توانايي همكاري با ديگران و توانايي احترام گذاشتن به ديگران هم در اين دسته جاي ميگيرند. به اين ترتيب، اين گروه از مهارتها به مقبوليت اجتماعي كمك كرده و پايههاي رفتار و روابط اجتماعي سالم را بنا ميگذارند.
پ) مهارتهاي مقابلهاي و مديريت فردي: اين مهارتها هستة كنترل دروني را غني ميسازند و به اين ترتيب فرد ميآموزد كه ميتواند بر اطراف خويش اثر بگذارد و تغييري ايجاد كند. عزّتنفس، خودآگاهي، مهارتهاي ارزشيابي خويشتن، و توانايي تعيين اهداف نيز بخشي از مجموعة مهارتهاي مديريت خويشتن هستند. خشم، سوگ، و اضطراب همگي بايد مديريت شده و فرد ياد بگيرد كه چگونه با شوگ، فقدان يا ضربههاي رواني مقابله نمايد. مديريت استرس، مديريت زمان، روشهاي تفكر مثبت و آرامسازي بخشي از اين گروه مهارتهاي زندگي هستند.
منبع:
راهنماي عملي برگزاري كارگاههاي آموزش مهارتهاي زندگي: كتاب راهنماي مدرس/ تأليف: لادن فتي... (و ديگران).- تهران: دانژه، ۱۳۸۵.
نوشته شده توسط آقای فرهاد حسینی
مطالب مشابه :
شهرستان سرپل ذهاب(سهرپیهڵ زههاو)
مدیریت آموزش و پرورش شهرستان در 25 کیلومتری شرق شهرستان سرپل ذهاب که از درختان گردو
اموزش و پرورش سرپلذهاب
سرپل زهاب اداره اقای صید مرادی به عنوان رییس اداره اموزش و پرورش شهرستان سرپلذهاب
آموزش و پرورش سرپل ذهاب نقطه شروع عزل و نصب ها
آموزش و پرورش سرپل ذهاب نقطه مزار شهدای گمنام شهرستان سرپل ذهاب ، محمد امینی
فهرست دفاتر ICT روستائی شهرستان سرپل ذهاب
قباد محمدی دانشجوي كارشناسي ارشد علوم تربیتی کرمانشاه ودبیر آموزش و پرورش شهرستان سرپل
مهارتهای زندگی
هسته مشاوره آموزش وپرورش سرپل ذهاب شهرستان سرپل ذهاب اموزش و پرورش سرپل ذهاب.
مدیر اداره آموزش و پرورش شهرستان سرپل ذهاب :
مدیر اداره آموزش و پرورش شهرستان سرپل مدیر اداره آموزش و پرورش شهرستان سرپل ذهاب
سرپلذهاب آماده پذیرایی و استقبال از مهمانان نوروزی است
قباد محمدی دانشجوي كارشناسي ارشد علوم تربیتی کرمانشاه ودبیر آموزش و پرورش شهرستان سرپل
تولید انجیر خشک
قباد محمدی دانشجوي كارشناسي ارشد علوم تربیتی کرمانشاه ودبیر آموزش و پرورش شهرستان سرپل
برچسب :
آموزش و پرورش شهرستان سرپل ذهاب