حاشیه عاشقانه یک جشن فارغ التحصیلی (واقعی) - قسمت اول

ماجرا از اینجا شروع شد که بعد از پایان جشن من با یک نظر در قسمت شرکت کنندگان جشن مواجه شدم با این مضمون که:

"سلام تبریک بهتون میگم بابت فارغ التحصیل شدن. من مدت طولانی هست دنبال خانم دنیا می گردم که اسمشون توی وبلاگ شما دیدم امکانش هست ارتباط من با ایشان را برقرار نمائید کار خیلی واجبی با خانم دنیا دارم که امیدوارم ایشان شخص مدنظر بنده باشند.از لطفتون واقعا سپاس گذارم.ایدی من ... و ایمیلم ... می باشد.با تشکر"

منم کنجکاو شدم که ببینم قضیه چیه برای همین بهش ایمیل زدم که:" سلام. ممنون از تبریکتون.میشه خودتون رو معرفی کنید؟ من به ایشون بگم کی با شما کار داره؟من نمیتونم شماره ای از ایشون به شما بدم. میفهمید که؟ "
فردای اون روز جواب ایمیلمو اینطوری داده بود:
"سلام خواهر گلم کارم برای امر خیر دنبال یکی از هم دوره ایی سابقم که از دانشگاه انصراف دادند به نام دنیا متولد ... که حوالی ... ساکن بودند هستم.اینها رو به شما گفتم تا یه قدم خیر برای برادر خودتون بردارید مطمئن باشید جبران میکنم .البته از خواهر گل خودم خواهش میکنم بدون اینکه متوجه بشند اول ببینه این شخصی که توی دانشگاه شماست شخص مدنظر من هست که دنبالشون هستم بعد اگه میشه من با خودتون یکسری صحبت هایی داشته باشم و شما خواهری کنید در حق من انشاء ا.. که در بتونم جبران کنم. ممنون یا علی"
منم راستش دلم نیومد که کمکش نکنم.با خودم گفتم اگر خدا خواسته و بین این همه آدم تو این دنیا این علی آقا گمشدشو پیدا کرده من چیکارم؟خلاصه برای اینکه مطمئن بشم که این خانوم دنیا که لیلی علی آقاست همین همکلاسی خودمون هست یا نه بهش گفتم:
"من هر کاری بتونم براتون انجام میدم فقط برای اطمینان شما ببینید که این دنیا خانم که شما دنبالش هستین تو عکس دسته جمعی ما که تو وبلاگ گذاشتم هست یانه!"
البته خودمم می دونستم که اون عکس اصلا کیفیت مناسبی نداره ولی خب اگر طرف واقعا عاشقه که باید بتونه تشخیص بده دیگه.خلاصه ایشون قبول کرد و رفت برای اینکه ادنیاشو از بین عکس دسته جمعی ما پیدا کنه.تا اینکه بعد دو یا سه دقیقه بهم گفت که با اینکه عکس تاره ولی یه حسی بهم میگه خانومی که ردیف... هست دنیای منه.آقا تا من اینو شنیدم کپ کردم!درست تشخیص داده بود!مونده بودم که چی بگم با خودم گفتم شاید من اشتباه کردم و منظور اون شخص دیگه ایه واسه همین گفتم که عکسی رو که مد نظرشه، کات کنه و برام بفرسته!و اون هم همین کارو کرد و عکس دنیارو برام فرستاد!دیگه جای هیچ شکی نبود!پرسید درسته؟خودشه؟من هم بدجنسی کردم و گفتم نه خودش نیست تا ببینم عکس العملش چیه؟!اون هم گفت ولی حس من میگه این خودشه. ولی ازتون خواهش میکنم بگید بهم که دنیا خانوم کدومه؟صداقتی تو حرفاش بود که برام عجیب بود و مخصوصاً هم که درست تشخیص داده بود برای همین گفتم درست تشخیص دادین خودش بود.خیلییییی خوشحال شد و من احساس کردم که صدای فریاد خوشحالیشو از یافتن گمشده ی دلش شنیدم...بعدش یه کم اطلاعات داد در مورد دنیا و گفت که کجا دیدتش ولی ناگهانی گمش میکنه و دیگه هیچ وقت نمی تونه ردی ازش پیدا کنه.گفت حتی یک بارم به طور اتفاقی تو مسابقه ی تلوزیونی دیده بودتش و حتی برای گرفتن آدرسش به حراست صداو سیما مراجعه میکنه ولی دست خالی بر میگرده.از سال 86 منتظر عشقشه و با خاطرات شیرین گذشته و نقشه برای آینده تا الان رو صبر کرده و طاقت آورده.خیلی خوشحال بود.خیلی!در همین حین بود که من با خودم گفتم اگر دنیا ازدواج کرده باشه یا نامزد داشته باشه چی؟هر چی به ذهنم فشار آوردم یادم نیومد که حلقه ای دست دنیا دیده بودم یا نه!آخه من زیاد در جریان مسائل خصوصی بچه ها نبودم.اطلاعات زیادی هم در مورد دنیا نداشتم.برای همین به علی گفتم که اگر نامزد داشته باشه چی؟خوشبختانه پسر خیلی خوبی بود و گفت که اگر نامزد داشته باشه یا ازدواج کرده باشه دوستندارم چیزی از این اتفاقات و من بدونه.براش آرزوی خوشبختی می کنم. ولی امیدوارم که این طوری نباشه.من خیلی وقته دنبالش هستم و الان که تازه پیداش کردم کلی آرزو دارم...و از من خواست که براش خواهری کنم و با دنیا صحبت کنم و یه جورایی ببینم نامزدی چیزی داره یا نه و بعدش خواستگاری و ...منم بعد از اینکه قول یه شیرینی تپل رو ازش گرفتم(!) تصمیم گرفتم که به دنیا زنگ بزنم.عاشق بود و مثل همه ی عاشقا بی تاب رسیدن به معشوق...پرسید که الان زنگ میزنی؟؟؟منم میخواستم همون موقع زنگ بزنم ولی دیدم این همه انتظاری که این علی آقا کشیده به کنار! این چند لحظه کوتاه صحبت من با دنیا داغونش میکنه برای همین گفتم نه(!)الان کار دارم باشه بعداً!نمیدونم چه فکری پیش خودش کرد ولی من ترجیح دادم که این انتظار کشنده رو حداقل تجربه نکنه!به این امید که خبرهای خوشی رو بهش بدم...
ادامه دارد...

به نظرتون آخر این داستان چی میشه؟!نظر بدین.

حاشیه عاشقانه یک جشن فارغ التحصیلی (واقعی) - قسمت اول

مطالب مشابه :

لوح تبریک فارغ التحصیلی

نامه ای به يک دوست (متن اختتامیه جشن فارغ التحصیلی-دانشگاه تهران-خرداد 84)

متن سخنرانی زيباي استیو جابز در جشن فارغ التحصیلی دانشجویان استنفرد سال ۲۰۰۵

جشن فارغ التحصیلی

جشن فارغ التحصیلی زبان آموزان برگزار شد

حاشیه عاشقانه یک جشن فارغ التحصیلی (واقعی) - قسمت اول

جشن فارغ التحصیلی 800 دانش آموخته دانشگاه پیام نور مرکز کبودراهنگ

نماز دانشجویی آمریکایی در جشن فارغ التحصیلی